البته نمیتوان منکر منافع چنین قراردادهای حقوق و دستمزدی بر اساس عملکرد نسبی مدیران، برای مالکان[۵۳] گردید. مخصوصاً زمانیکه ممکن است مدیر کمکاری کند و مالک قادر به مشاهده تلاش مدیر برای تحقیق در خصوص گزینه های مناسب سرمایهگذاری نباشد. اینگونه قراردادها موجب ایجاد انگیزه تلاش در مدیر میگردند. همچنین زمانیکه مدیری کفایت لازم برای احراز شغل مدیریت سرمایهگذاری را ندارد و مالکی که قصد انتخاب مدیر دارد از این امر بیاطلاع است، اینگونه قراردادها میتوانند موجب انصراف خود مدیر از انتخاب چنین شغلی گردد(بیچاندنی و شرما، ۲۰۰۱؛ صص ۲۹۳-۲۹۲).
۴-۲-۲ رفتار تودهوار در ارزیابی و معامله اوراقبهادار
معمولا زمانیکه افراد مجبورند برای کسب سیگنالهای خصوصی هزینه کنند، ناگهان تودهای از افرادی که دلیل خاصی برای ارزیابی و تحقیق در مورد اوراقبهادار ندارند تشکیل میگردد. در بازار اوراقبهادار، این فرض که واریانس کل معاملات اختلالزا به اندازه کافی برای تاثیر بر قیمتها بزرگ است( دلانگ و اشلیفر، سامرز و والدمن؛ ۱۹۹۰)، منعکس کننده این فرض است که معاملات افراد به طرز غیرعقلایی همبسته است. این مسئله هم میتواند نتیجه وجود تودهواری باشد که در برگیرنده تعامل بین افراد است و هم میتواند تنها ناشی از تاثیر برخی متغیرهای اختلالزا در معاملات افراد باشد(اسلامی بیدگلی، شهریاری،۱۳۸۶).
هشلایفر، سابرامنیام[۵۴] و تیتمن[۵۵] و(۱۹۹۴)، تجزیه و تحلیل اوراقبهادار و تصمیمات مبتنی بر ریسکگریزی افراد را بررسی کردند. آن ها دریافتند زمانی که در ارزیابی اوراقبهادار، برخی از افراد اطلاعات را قبل از دیگران کسب مینمایند، تمایل به شکلگیری رفتار تودهوار به چشم میخورد. وجود ارزیابانی که اطلاعات را دیرتر دریافت میکنند، سبب ایجاد سود برای کسانی میشود که اطلاعات را زودتر کسب کردهاند. زیرا کسانی که اطلاعات را دیرتر به دست میآورند، قیمتها را در جهت مطلوب برای کسانی که زودتر مطلع شدهاند، به حرکت در میآورند. مسئله اصلی در این مدل این است که، حضور کسانی که دیرتر اطلاعات را کسب مینمایند به کسانی که زودتر مطلع شدهاند این اجازه را میدهد که وضعیت خود را سریعتر سر و سامان دهند و ریسک های زاید که مجبور به تحمل آن ها هستند را کاهش دهند. این کاهش ریسک میتواند برای کسانی که دیرتر مطلع میشوند ایجاد ریسک نماید، ولی لزوماً به معنی ایجاد هزینه برای آن ها نیست. اعتماد بیش از حد به توانایی خود در کسب سریعتر اطلاعات، تودهواری را بیشتر ترغیب میکند.
هلدن[۵۶] و سابرامنیام (۱۹۹۶)، نشان دادند که در مطالعه برای انتخاب اطلاعات کوتاهمدت یا بلندمدت در مورد سهام نیز میتواند تودهواری وجود داشته باشد. آن ها دریافتند که غالبا احساس میشود استفاده از اطلاعات بلندمدت میتواند ریسکهای زاید به همراه داشته و بنابرین پرهزینه باشد (هشلایفر و هانگ تئو، ۲۰۰۱؛ صص ۲۶-۲۵).
رفتار تودهوار واقعی یا غیراقعی میتواند به ارزشگذاری نادرست داراییها منجر شود. بررسی و اندازهگیری سطح رفتار گروهی سرمایهگذاران نهادی میتواند پدیدههای گوناگونی از قبیل نوسانات زیاد، مومنتوم قیمت[۵۷] ، خطاهای سیستماتیک در انتظارات که منجر به ارزش گذاری نادرست سیستماتیک بازار میشود، افتهای شدید[۵۸] ، حبابهای سفتهبازی[۵۹]، و غیره را روشن سازد. توجه به تاثیر رفتار گروهی بر قیمت ها میتواند برای مباحثی پیرامون کارایی بازار و اعتبار مدل های سنتی قیمت گذاری دارایی ها، ارزشمند باشد. (لوبااو[۶۰] و سرا[۶۱]، ۲۰۰۲، ص۳).
۵-۲-۲ انگیزه های تودهواری عقلایی سرمایهگذاران نهادی
یکی از مهمترین تغییرات در دهه های اخیر در سیستم مالی، افزایش سرمایهگذاران نهادی بوده است. سرمایهگذاران نهادی، مدیران صندوقها، شرکتهای بیمه و سایر بازیگران مسلط در بازارهای مالی میباشند. اطلاعاتی که آن ها استفاده میکنند معمولا مربوطترین اطلاعات است و گزینههای سرمایهگذاری آن ها تنها از بازار مشتق نمیشوند، بلکه به طور فزایندهای از کل وضعیت اقتصادی ناشی میگردد. از آنجایی که یکی از مهمترین فعالیت های سرمایهگذاران نهادی دستیابی به بازده های جذاب تعدیل شده با ریسک[۶۲] است، میتوان آن ها را به عنوان مدیران ریسک در نظر گرفت.
همان طور که قبلا گفته شد، انگیزه های سرمایهگذاران نهادی برای تقلید میتواند از مسئله مدیر-مالک (نمایندگی) نشأت گیرد. سرمایهگذاران نهادی (به عنوان عامل) صندوق هایی را اداره میکنند که متعلق به مشتریان[۶۳] انفرادی آن ها و یا یک شرکت است که به عنوان مالکان در نظر گرفته میشوند. برای اینکه نمایندگان در بهینهترین شکل تلاش نمایند (همان طور که مالکان انتظار دارند)، عملکرد سرمایهگذاری آن ها در رابطه با یک معیار یا گروه نظیر خودشان سنجیده میشود. بنابرین سرمایهگذاران نهادی علاقه مندند کاری را انجام دهند که سایر مشارکتکنندگان در بازار انجام میدهند. سوال مربوط در اینجا این است که آیا سرمایهگذاران نهادی بسیار علاقمند به تصمیمات سرمایهگذاری رقبای خود هستند، به نحوی که به جای در نظر گرفتن اطلاعات اساسی خود، تصمیمات خود را بر اساس تقلید اتخاذ میکنند (اسلامی بیدگلی، شهریاری،۱۳۸۶).
همان طور که پیشتر عنوان گردید، شارفشتین و اشتین (۱۹۹۰) به مدلی استناد کردند که در آن سرمایهگذاران نهادی به صورت عقلایی اطلاعات اولیه خود را نادیده میگیرند و از تصمیمات سرمایهگذاری سایر مدیران تقلید مینمایند. از نظر اجتماعی این امر رفتاری غیر کارا است که میتواند از دید شخصی مدیر عقلایی باشد. فرض اصلی این است که یک تصمیم سرمایهگذاری غیر سودآور درصورتیکه سایرین نیز این اشتباه را مرتکب شده باشند، اثر کمی بر حسن شهرت مدیر در بازار کار خواهد داشت. شارفشتین و اشتین، این انگیزه برای توده شدن را “اثر تقسیم تقصیر”[۶۴] نامیدند. برای مثال سرمایهگذاران نهادی تقصیر انجام اشتباه را با دیگر افراد در توده تقسیم میکنند. تصمیمات سرمایهگذاری غیر سودآور که متفاوت از تصمیمات اکثریت گروه مشابه باشد، میتواند اثر اساسی بر حرفه مدیر داشته باشد. خورانا[۶۵] (۱۹۹۶)، استناد کرد که بین عملکرد یک صندوق و تعویض مدیریتی[۶۶] همبستگی منفی وجود دارد. بنابرین او تمایل تودهواری را در صورتی که یک مدیر بدتر از گروه مشابه رفتار نماید، به ریسک تعویض شدن مدیر نسبت داد.چوالیر[۶۷] و الیسون[۶۸](۱۹۹۹)، افزودند که این همبستگی منفی در خصوص مدیران دارایی جوان تر بارزتر است.
آخرین نظرات