۲-۲ بخش دوم: قیمت
۲-۲-۱- قیمت و ابعاد آمیخته بازاریابی قیمت
قیمت تنها عنصری از عناصر آمیخته بازاریابی است که درآمد ایجــاد میکند. قیمت کالا باید به گونه ای تعیین شود که ضامن بقای شرکت با توجه به حداکثر سود مورد انتظار باشد، لذا برای به دست آوردن رهبری بازار باید قیمت گذاری پایین با توجه به کیفیت کالا مورد نظر کارشناسان مربوطه قرار گیرد. قیمت کالا اساسا مقدار پولی است که برای کالا یا خدمت به ازای استفاده از آن توسط مصرف کنندگان پرداخته می شود، قیمت تنها رکن از عناصر بازاریابی است که باعث ایجاد درآمد می شود و لیکن بقیه عناصر بازاریابی همگی دارای هزینه هستند، لذا قیمت گذاری کالا بدون توجه به سایر ارکان بازاریابی و تغییرات بازار کار اشتباهی است.
تمامی سازمان ها و شرکت ها، برای کالاها و خدماتی که عرضه میدارند قیمتی تعیین میکنند. این قیمت ممکن است در قالب مفاهیم گوناگونی مانند شهریه، آبونمان، حق العمل، اجراه بها، خرید و … عنوان شود. در بین اجزای آمیزه بازاریابی، قیمت تنها عاملی است که موجب ایجاد درآمد میشود. همچنین قیمت انعطافپذیرترین عامل آمیزه بازاریابی شناخته میشود چراکه میتوان به سرعت آن را تغییر داد. اگرچه رقابت بر سر قیمت یکی از مسئله های عمدهای است که شرکت ها با آن روبهرو میشوند، اما بسیاری ار شرکت ها نمیتوانند این مسئله را به شیوهای عالی حل کنند. با همتراز شدن کیفیت کالاهای شرکت های مختلف و تشدید رقابت، عنصر قیمت به یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر حفظ و جذب مشتریان و وفاداری و رضایت آن ها تبدیل شده است.
۲-۲-۲- تعریف قیمتگذاری
قیمت از نظرلغوی یعنی سنجش، ارزیابی، اندازه و معیار. قیمت در بازار عبارت است از ارزش مبادلهای کالا و خدمت که به صورت واحد پول بیان میشود. بر این اساس قیمتگذاری به طور ساده یعنی تعیین قیمت برای کالا یا خدمت. قیمتگذاری فعالیتی است که باید تکرار شود و فرآیندی مداوم و پیوسته است. این تداوم ناشی از تغییرات محیطی و عدم ثبات شرایط بازار است که لزوم جرح و تعدیل قیمت را ایجاد میکند. قیمت یکی از مهمترین عناصر آمیخته بازاریابی است و باید قیمت گذاری را یک استراتژی تاثیر گذار در بازاریابی شرکت بدانیم، زیرا قیمت گذاری بر بسیاری از عوامل دیگر در شرکت از جمله موضع یابی، کانالهای توزیع و … تاثیر میگذارد. در واقع برای قیمت گذاری نمی توان یک دستورالعمل واحد و مشخص ارائه کرد و این کاملاً بستگی به شرایط دارد اما طی کردن مراحل زیر برای قیمت گذاری محصولات پیشنهاد می شود.
به طور کلی ۳ رویکرد عمومی برای قیمت گذاری وجود دارد، رویکرد قیمت گذاری بر اساس هزینه ها که در آن پس از محاسبه قیمت تمام شده درصدی را به آن به عنوان حاشیه سود اضافه میکنند. رویکرد دوم قیمت گذاری برای مشتری است که در فروشنده بر اساس پیشبینی از مبلغی که مشتری برای خرید کالا حاضر به پرداخت است قیمت را تعیین میکند فارغ از آن که قیمت تمام شده محصول چه قدر است. و سومین رویکرد قیمت گذاری بر اساس قیمت رقبا است که در آن فروشنده با مشاهده قیمت رقبا، قیمتی رقابتی در سطح قیمت رقبا تعیین میکند.
قیمت گذاری بالا[۳۴]
زمانی که محصول یا خدمت ما منحصر به فرد است و در بازار کمتر مشابهی دارد می توان از این روش قیمت گذاری استفاده کرد. تعیین یک قیمت بالا برای محصول با حاشیه سود زیاد، زمانی ممکن است که محصول یا خدمات با لوکس باشد و از یک برتری ویژه نسبت سایر محصولات بازار برخوردار باشد.
قیمت گذاری نفوذی[۳۵]
قیمتها به طور مصنوعی پایین تر از حد معمول تعیین میشوند تا از این طریق مشتریان را جذب کنیم و در بازار نفوذ کنیم. پس از آن که به این هدف دست یافتیم، به تدریج قیمت افزایش مییابد.
قیمت گذاری اقتصادی[۳۶]
در این روش، برخلاف قیمت گذاری نفوذی که قیمتها را به طور مصنوعی پایین می آوردیم، قیمت واقعاً پایین است ! یعنی در تولید و فروش از روشهایی استفاده میکنیم که کمترین هزینه ها را در پی داشته باشد، و از این طریق محصولی ارزان تر را در اختیار مشتری قرار میدهیم. در فروشگاه ها اگر دقت کنید معمولاً محصولاتی هستند که برای افرادی که به دنبال خریدها اقتصادی هستند، میتواند بهترین گزینه باشد.
۲-۳ پیشینه پژوهش
۲-۳-۱ پیشینه مطالعات انجام شده در داخل کشور
– عرب مازار یزدی(۱۳۷۴) محتوای فزاینده اطلاعاتی جریانهای نقدی و تعهدی را مورد بررسی قرار داد. یافته های تحقیق بر وجود محتوای فزاینده اطلاعاتی اجزای تعهدی و عدم وجود محتوای فزاینده اطلاعاتی جریانهای نقدی دلالت دارد.
– عرب مازار یزدی و همکاران(۱۳۸۵). محتوای اطلاعاتی جریانهای نقدی و تعهدی در بازار سرمایه ایران را مورد بررسی قرار دادند. یافته های تحقیق بر وجود محتوای افزاینده اطلاعاتی سود نسبت به جریانهای نقدی عملیاتی دلالت دارد. همچنین اقلام تعهدی نسبت به جریانهای نقدی عملیاتی دارای محتوای افزاینده اطلاعاتی است.
– رستمی و همکاران(۱۳۸۳) ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی، سود قبل از بهره و مالیات و جریانهای نقدی عملیاتی با ارزش بازار شرکت را مورد مطالعه قرار دادند. آن ها نشان دادند سود قبل از بهره و مالیات نسبت به ارزش افزوده اقتصادی همبستگی بیشتری با ارزش بازار شرکت دارد و ارزش افزوده اقتصادی هم نسبت به جریان های نقدی عملیاتی همبستگی بیشتری با ارزش بازار شرکت دارد.
– قائمی و دیگران(۱۳۸۲) در پژوهش با عنوان بررسی رابطه بین هموارسازی سود و کسب بازده اضافی در بین شرکت های بورس اوراق بهادار تهران. به این نتیجه دست یافتند که هموارسازی سود را نمی توان به عنوان عامل مؤثر بر بازدههای غیر عادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران دانست.
– سمائی(۱۳۸۲) در پژوهشی با عنوان رابطه بین هموارسازی سود و بازده عیرعادی نشان دادند که در سطح اطمینان ۹۰ % شرکتهایی که هموارسازی سود انجام می دهند، به طور میانگین بازده غیر نرمال بیشتری دارند.
– خواجوی و ناظمی(۱۳۸۴). نقش اقلام تعهدی در کیفیت سود را بررسی نمودند. نتایج تحقیق آن ها نشان میدهد که میانگین بازده سهام شرکتها تحت تاثیر میزان اقلام تعهدی و اجزای مربوط به آن قرار نمیگیرد.
– برقعی(۱۳۸۵) بررسی رابطه بین خطای برآورد اقلام تعهدی و کیفیت سود به این نتیجه دست یافت که در بورس اوراق بهادار تهران با افزایش خطای برآورد اقلام تعهدی، کیفیت سود کاهش مییابد.
– مهرانی و عارف منش(۱۳۸۷) رابطه بین هموارسازی سود و نسبت های نقدینگی در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دادند. نتایج مبین این بود که شرکتهای هموارساز سودآوری کمتر، نسبت بدهی بالاتر و اقلام تعهدی بزرگتری نسبت به شرکتهای غیر هموارساز دارند.
– مرادی(۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان ارتباط بین ساختار سرمایه و هموار سازی سود نشان داد که بین اهرم مالی و هموارسازی سود رابطه معنیدار منفی وجود دارد و در شرکتهایی که جریان های نقدی آزاد بالاتری دارند، رابطه معنی دار منفی بیشتری وجود دارد.
– نتایج تحقیق هاشمی و صمدی(۱۳۸۸) نشان میدهد که هموارسازی سود توانایی سود در پیش بینی سود و جریانهای نقدی عملیاتی آتی را افزایش میدهد، در حالی که توانایی مذکور در پیش بینی اقلام تعهدی از طریق هموارسازی سود افزایش نمییابد.
– نوروش و حسینی(۱۳۸۸) به بررسی رابطه بین کیفیت افشا(قابلیت اتکا و بموقع بودن) و مدیریت سود در سال های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ پرداختند. یافته های این تحقیق نشان میدهد که بین کیفیت افشای شرکتی و مدیریت سود رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه معنی دار بین بموقع بودن افشای شرکتی و مدیریت سود است.
۲-۳-۲ پیشینه مطالعات انجام شده در خارج از کشور
– هانگ و دیگران(۲۰۰۹) اثر بالقوه هموارسازی مصنوعی و هموارسازی واقعی را بر ارزش شرکت بررسی کردند. نتایج تحقیق آن ها نشان میدهد که ارزش شرکت با بیشتر شدن هموارسازی مصنوعی کاهش و با افزایش هموارسازی واقعی افزایش مییابد. آن ها بیان کردند که شرکتها می توانند با هموارسازی واقعی آگاهی بخشی سود شرکت را افزایش دهند و هزینه های نمایندگی شرکت را کاهش دهند.
– رونتری و دیگران(۲۰۰۸) پژوهشی با عنوان ارتباط بین هموارسازی سود و کیفیت اقلام تعهدی با ارزش شرکت را به انجام رساندند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که هموارسازی سود از طریق اقلام تعهدی حسابداری باعث افزایش ارزش شرکت نمی شود.
– دهالیوال و ژنلی(۲۰۰۸) بررسی ارتباط بین اطلاعات سود نقدی و کیفیت سود را مورد مطالعه قرار دادند. آن ها دریافتند زمانی که کیفیت سود افزایش مییابد، عکس العمل بازار به تغییرات سود نقدی کمتر می شود. به عبارت دیگر، در ارزش گذاری شرکت توسط سرمایه گذاران کیفیت سود عامل مهمی است که بر محتوای اطلاعاتی سود نقدی تاثیر می گذارد.
– چان و دیگران(۲۰۰۶) رابطه بین اقلام تعهدی و بازده آتی سهام را بررسی کردند. نتایج تحقیق آن ها نشان میدهد شرکتهایی که کیفیت سود پایینی دارند، بازده سهام آن ها در دوره بعد از گزارشگری سود،کاهش مییابد.
– بائو و بائو(۲۰۰۴) در بررسی ارتباط بین میزان هموارسازی سود و ارزش شرکت نشان دادند که شرکتهای هموارساز سود با کیفیت بیشترین ارزش و شرکتهای غیر هموارساز سود بدون کیفیت، کمترین ارزش را در بورس اوراق بهادار به خود اختصاص دادند.
– بیور و همکاران(۲۰۰۴) مربوط بودن اجزای نقدی و تعهدی سود به ارزش شرکت را مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق بخش تعهدی سود به چهار جزء تقسیم شده است. یافته های تحقیق نشان میدهد، با در نظر گرفتن سود غیر عادی و ارزش بازار شرکت به عنوان متغیرهای وابسته، تفکیک بخش تعهدی سود به اجزای تشکیل دهنده آن باعث کاهش خطای پیش بینی ارزش بازار شرکت می شود.
– دیچاو و همکاران(۲۰۰۴) پایداری و قیمت گذاری اجزای نقدی سود ر ا مورد بررسی قرار دادند. آن ها اجزای نقدی سود را به سه جزء مانده وجوه نقد، وجوه نقد پرداختی به اعتباردهندگان و وجوه نقد پرداختی به سهامداران تجزیه کردند و دریافتند اجزاء پایدارتر سود که در این تحقیق وجوه پرداختی به سهامداران بود، رابطه معنی داری با قیمت سهام دارد.
– کرسچنهیتر و ملومد(۲۰۰۴) در مطالعه عوامل مؤثر بر میزان هموارسازی سود و تأثیر آن بر کیفیت سود نشان دادند که سود گزارش شده هموارتر و تغییرات مثبت سود به کیفیت بالاتر سود مربوط می شود.
– توماس و ژانگ(۲۰۰۲) در پژوهشی با عنوان میزان هموارسازی و تغییرپذیری سود با ارزش سهام نشان داد شرکتهایی که تغییر پذیری سود گزارش شده آن ها کمتر است، ارزش سهام آن ها بیشتر است.
– بیور و همکاران(۱۹۹۹) به بررسی ارتباط اجزای نقدی و تعهدی سود با ارزش شرکت پرداختهاند. نتایج تحقیق بر توان پیش بینی اجزای نقدی و تعهدی سود از ارزش بازار شرکت دلالت دارد با این تفاوت که ضرایب بخش نقدی مثبت و ضریب بخش تعهدی منفی بوده است.
– چنی و جیتر(۱۹۹۷) در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین میزان هموارسازی سود و بازده سهام نشان دادند که شرکت های هموارساز، بازده بالاتری دارند.
نظریه فروید
فروید معتقد است رفتار،روان یا شخصیت انسان همیشه محصول ارتباط متقابل تعاملی و تعارضی نهاد ،خودوفراخود میباشد. فراخود نمودار ارزشهای دیرین و کمال مطلوب اجتماع است،فراخود به سوی کمال می گراید و نه به سوی لذت و خوشی،به تشخیص درست از نادرست و مطابقت با موازین و اصول اخلاقی که در اجتماع مورد قبول هستند توجهش معطوف است. بنابرین هرگاه فرد متوجه عمل خیر شودو به آن عمل کنداحساس غرور،رضایتمندی ولذت معنوی به او دست می دهدو چنانچه به سوی بدی گراید وبه آن عمل کنداحساس حقارت وخفت به او دست داده و خود را مستوجب ملامت و سرزنش می کند. فروید همچنین اعتقاد داشت که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یابه عبارت دیگر تثبیت در هریک ازاین مراحل درعزت نفس فرد تاثیر دارد مثلا” محرومیت بیش از حد در مرحله دهانی رشد روانی-جنسی سبب می شود که فرد درآینده عزت نفس پایین داشته باشد چنین فردی به دیگران وابسته بوده وبه توانایی خوداطمینان ندارد.از طرف دیگر ارضای دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در این افراد می شود ،چنین افرادی دچار عقده خود بزرگ بینی میباشند ،یعنی یک نظرعالی نسبت به خود داشته و خود را بیش از حد بزرگ جلوه میدهند . بنابرین در نظر فرویدانسان متعارف کسی است که مراحل رشدروانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشدودرهیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد(کریستین،[۵۱] ۲۰۰۵).
نظریه مازلو[۵۲]
مازلو در ساسله مراتب نیازها و در سطح سوم احترام به خود یا عزت نفس را قرار میدهد که مشتمل بر تمایل به شایستگی ، چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت،اطمینان ،استقلال و آزادی است .زمانی که این نیازها ارضاء شود فرد احساس ارزشمندی ،توانایی ، قابلیت، مثمر ثمربودن و اطمینان میکند و چنانچه این نیاز ها برآورده نشود فرد احساس حقارت، درماندگی،ضعف ودلسردی و نا امیدی میکند(گرینبرگ، ۲۰۰۸).
نظریه فروید
فروید معتقد است رفتار،روان یا شخصیت انسان همیشه محصول ارتباط متقابل تعاملی و تعارضی نهاد ،خودوفراخود میباشد. فراخود نمودار ارزشهای دیرین و کمال مطلوب اجتماع است،فراخود به سوی کمال می گراید و نه به سوی لذت و خوشی،به تشخیص درست از نادرست و مطابقت با موازین و اصول اخلاقی که در اجتماع مورد قبول هستند توجهش معطوف است. بنابرین هرگاه فرد متوجه عمل خیر شودو به آن عمل کنداحساس غرور،رضایتمندی ولذت معنوی به او دست می دهدو چنانچه به سوی بدی گراید وبه آن عمل کنداحساس حقارت وخفت به او دست داده و خود را مستوجب ملامت و سرزنش می کند. فروید همچنین اعتقاد داشت که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یابه عبارت دیگر تثبیت در هریک ازاین مراحل درعزت نفس فرد تاثیر دارد مثلا” محرومیت بیش از حد در مرحله دهانی رشد روانی-جنسی سبب می شود که فرد درآینده عزت نفس پایین داشته باشد چنین فردی به دیگران وابسته بوده وبه توانایی خوداطمینان ندارد.از طرف دیگر ارضای دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در این افراد می شود ،چنین افرادی دچار عقده خود بزرگ بینی میباشند ،یعنی یک نظرعالی نسبت به خود داشته و خود را بیش از حد بزرگ جلوه میدهند . بنابرین در نظر فرویدانسان متعارف کسی است که مراحل رشدروانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشدودرهیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد(کریستین،[۵۳] ۲۰۰۵).
نظریه مازلو[۵۴]
مازلو در ساسله مراتب نیازها و در سطح سوم احترام به خود یا عزت نفس را قرار میدهد که مشتمل بر تمایل به شایستگی ، چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت،اطمینان ،استقلال و آزادی است .زمانی که این نیازها ارضاء شود فرد احساس ارزشمندی ،توانایی ، قابلیت، مثمر ثمربودن و اطمینان میکند و چنانچه این نیاز ها برآورده نشود فرد احساس حقارت، درماندگی،ضعف ودلسردی و نا امیدی میکند(گرینبرگ، ۲۰۰۸).
اهمیت عزت نفس
ویلیام جیمز از جمله کسانی بود که برای نخستین بار در کتاب اصول روان شناسی خود بر ضرورت عزت نفس و اینکه عزت نفس تعیین کننده شکل های متعدد در رفتار آدمی میباشد٬تأکید کردهاست . همزمان با ویلیام جیمز٬جامعه شناسان مختلفی از جمله کولی[۵۵]اظهاراتی کرده و آن را یک نیاز حیات بخش آدمی توصیف نمود.هر چند محققانی مانند گلدشتاین٬مای[۵۶]٬آنگلیال[۵۷]و بوهلر[۵۸]مطالعاتی در این مورد انجام دادهاند. اما قبل از رویکرد روانی –اجتماعی مطالعات منظم و سیستماتیک در مورد عزت نفس انجام نشده است٬در واقع با رویکرد روانی –اجتماعی مطالعات منظم و سیستماتیک در مورد عزت نفس انجام نشده است٬در واقع با پیدایش رویکرد روانی- اجتماعی محققان مختلفی مانند هورنای٬فروم و سالیوان مطالعات نظامداری درباره عزت نفس ارائه دادهاند. اما توج وارسی ها درباره عزت نفس و اینکه عزت به عنوان یک سازه شخصیتی قلمداد گردد٬در نظریه انسان گرایانی مانند راجرز و مزلو مشاهده می شود. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار٬احساس ها٬عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود: می اندیشیم که فردی با هوش یا کودن هستیم٬احساس میکنیم که شخصی خو ب یا بد هستیم٬خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمد بودن و یا بر عکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم (کلمزو کلارک٬ترجمه علیپور،۱۳۸۳).عزت نفس مطلوب از فعالیت اجتماعی مثبت وثبات روانشناختی حمایت میکند وجزء اصلی واساسی دررشد روانشناختی فرد است.بسیاری از مطالعات بیانگر ارتباط عزت نفس پایین وبسیاری از مشکلات روانشناختی بوده اند.گایلن[۵۹] و همکاران(۲۰۰۳)درمطالعه خود به این نتیجه رسیدند که بروزاختلال جسمی در نوجوانان با عزت نفس کم مرتبط است.مندلسون[۶۰]و همکاران(۲۰۰۲)وایبر[۶۱](۲۰۰۳)مشاهده کردند که عزت نفس کم درنوجوانان وجوانان با اختلالات خوردن مرتبط است.و رابرتس[۶۲] و همکاران (۱۹۹۶)نیز دریافتند که کسانی که افسردگی دارند،عزت نفس پایینی دارند.گایمن[۶۳](۲۰۱۱)به این نتیجه رسید که عزت نفس با شروع وطول مدت دوره افسردگی درجوانان رابطه دارد.
تفاوت عزت نفس با خودپنداره
شکل ۱ـ۲ الگوی تعاملی لرنر (۱۹۹۵، اقتباس از شهرآرای، ۱۳۸۴، ص. ۲۶)
چنانچه در شکل ۱ـ۲ نشان داده شده است، جهانِ درون و بیرون کودک به صورت ادغام شده و متعاملاند. این وضع در مورد والدینی که در شکل ترسیم شدهاند و در مورد روابط والدین ـ کودک نیز صادق است. هر کدام از این عوامل، یعنی، کودک، والد، رابطه کودک ـ والد، قسمتی از نظام بزرگتر و گسترشیافتهای از روابط ادغام شده در بین سطوح چندگانهای است که بومشناسی زندگی انسان را تشکیل میدهد. طبق الگوی تعاملی لرنر، والد و کودک هر دو در بستری از شبکه اجتماعی گسترده قرار دارند و اینکه هر شخص در این شبکه دارای تعاملات متقابل است. علت این مجموعه روابط را میتوان به نقش کودک و والد نسبت داد؛ این دو در زندگی نقشی بیش از نقش والد یا فرزند ایفا میکنند. کودک میتواند یک خواهر یا برادر، یک همسال و یک دانشآموز باشد. والد میتواند یک شوهر، یک کارگر و یک بزرگسال باشد. همه این شبکههای روابط، در بستر جامعه، اجتماع و فرهنگ خاص قرار دارند. در نهایت، همه این روابط به ظور پیوسته در گذر زمان و تاریخ تغییر میکنند. شکل۱ـ۲ همچنین نشان میدهد که رابطه کودک ـ والد و شبکههای اجتماعی که در آن واقع است، در بستر جامعه، سطوح فرهنگی، اجتماعی و تاریخی بزرگتری از سازمان قرار دارند. علاوه بر این، عامل زمان هم در همه این نظامآموزشها نفوذ میکند. این ویژگی الگو بر این عقیده تأکید دارد که در نظامهای اجتماعی نیز مانند افراد، تغییر همیشه در حال وقوع است. تنوع در چارچوب زمان همراه با وقوع تغییر در گذر زمان (تاریخ) ایجاد میشود. این گونه تنوع باعث ایجاد تغییر در همه سطوح سازمان مربوط در نظام میشود. بدین صورت، ماهیت روابط والد ـ کودک، زندگی خانوادگی و تحول و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بر نظام کودک ـ والد ـ خانواده، متأثر از تغییر تاریخی، هنجاری و غیرهنجاری یا به عبارت دیگر، تغییرات تکاملی (تدریجی) و تغییرات تاریخی ـ انقلابی است (نقل از لرنر و دیگران، ۲۰۰۵).
در دیدگاه تعاملی بر مفهوم “میزان انطباق۱[۱۷]” تأکید شده است. مفهوم میزان انطباق، رابطه فرد و محیط را در نظرمیگیرد و این پرسش را مطرح میکند که نیاز و اهداف شخص به چه میزان با بافت، همخوانی۲ دارد. بنابرین، اینکه آیا یک پیامد تحولی، سازشیافته است یا نه، فقط به ویژگیهای فرد یا به ماهیّت محیط فیزیکی یا اجتماعی او بستگی ندارد بلکه به تناسب این دو نظام وابسته است (کولمن۳ و هندری۴، ۱۹۹۹).
۲ـ۱ـ۲ الگوی بومشناختی
طبق نظریه بومشناختی برونفن برنر،که برای اولین بار در دهه ۱۹۷۰ میلادی معرفی شد، تحول انسان به ـ
ویژه در وهلههای نخستین زندگی و تا حدّ زیادی در طول عمر، از خلال فرایندهای تعاملی بین انسان زیستروانشناختی فعالِ در حال تکامل و اشخاص، اشیا۱[۱۸]، و نمادهای۲ موجود در محیط بلافصل۳ او به وقوع میپیوندد. این فرایندهای تعاملی به ظور پیشروندهای پیچیدهتر میشوند. برای اینکه تعامل، مؤثر باشد باید به ظور نسبتاً منظمی در طی دورههای زمانی طولانی رخ دهد. به این تعاملات متداوم در محیط بلافصل، فرایندهای نزدیک۴ (بدون واسطه) اطلاق میگردد. این الگوهای بادوام فرایند بدون واسطه را میتوان در فعالیتهای والد ـ کودک و کودک ـ کودک، بازی گروهی یا فردی، خواندن، یادگیری مهارتهای جدید، فعالیتهای ورزشی و انجام دادن تکالیف پیچیده یافت. همچنین، این الگو بیان میکند که شکل، نیرومندی۵ محتوا و جهت۶ فرایندهای بدون واسطه مؤثر بر تحول به ظور نظامداری متفاوت است (برونفن برنر، ۱۹۹۴). دیگر ویژگی متمایزکننده این الگو، مفهومپردازی مجدد بسیار متمایزکننده در مورد محیط از دیدگاه شخص در حال تحول است. بر مبنای نظریه میدانهای روانشناختی لوین، محیط بومشناختی به منزله مجموعهای از ساختارهای آشیانشده۷ تلقی میشود که هر یک در دیگری قرار دارد (همان منبع).
سانتراک (۲۰۰۸) پنج نظام محیطی الگوی برونفن برنر را به شکل زیر توضیح میدهد:
خردهنظام، بافتی است که فرد در آن زندگی میکند. این بافتآموزشها شامل خانواده، همسالان، مدرسه و محله شخص است. در خردهنظام است که مستقیمترین تعاملات با عوامل اجتماعی مثلاً والدین، همسالان، و معلمان رخ میدهد. فرد در این بافتآموزشها گیرنده فعلپذیر۸ تجارب نیست بلکه کسی است که به بناشدن۹ این بافتها کمک میکند.
میـاننظام۱۰ روابـط بین خردهنظامآموزشها را دربر میگیرد. نمونههایی از میاننظام، عبارتند از رابطه تجربههای خانوادگی با تجربههای مدرسه، و تجربههای خانوادگی با تجربههای همسالان. برای مثال، کودکانی که از سوی والدینشان طرد میشوند، در گسترش روابط مثبت با معلمان مشکل دارند.
بروننظام۱۱ از پیوند بین یک موقعیت اجتماعی که فرد در آن نقشی فعال ندارد با بافت بلافصل فرد تشکیل میشود. برای مثال، تجربه یک شوهر یا یک کودک در خانه ممکن است از تجربههای مادر در سرِ کار تأثیر بگیرد. مادر برای دریافت ارتقا باید بیشتر سفر کند، که این ممکن است باعث اختلاف بین زن و شوهر شود و الگوی تعامل با کودک را نیز تغییر دهد.
کلاننظام۱[۱۹]دربرگیرنده فرهنگی است که فرد در آن زندگی میکند و در نهایت، زماننظام۲ از طرحبندی رویدادهای محیطی، گذرهای زندگی و شرایط اجتماعی تاریخی تشکیل میشود. برای مثال، طلاق یک گذر به حساب میآید. پژوهشگران به این نتیجه دست یافتهاند که آثار طلاق بر کودکان، اغلب در اولین سال پس از طلاق به اوج میرسد. تا دو سال پس از طلاق، تعامل خانوادگی از ثبات بیشتری برخوردار میشود. ( صص. ۵۵ـ۵۶)
برونفن برنر (۲۰۰۴؛ برونفن برنر و موریس۳، ۲۰۰۶، نقل از سانتراک، ۲۰۰۸) تأثیرات زیستشناختی را به نظریه خود افزوده و آن را نظریّهای زیستبومشناختی۴ توصیف کردهاست.
۲ـ۲ نوجوانی: تغییرات بنیادی
نوجوانی دوره تغییرات بسیار، از جمله تغییرات زیستشناختی مرتبط با بلوغ، تغییرات شناختی و تغییرات گوناگون در روابط اجتماعی، است. همانطور که اکلز و میجلی۵(۱۹۹۸) مطرح کردهاند، چنین تغییرات متنوع و سریعی میتوانند پیامدهای مثبت و منفی برای نوجوان داشته باشند. اگرچه بیشتر نوجوانان بدون طوفان و تنیدگی زیاد از این دوره تحولی عبور میکنند، تعداد قابل توجهی از آنان با مشکلاتی مواجه میشوند که در بخشهای بعدی این فصل به آن ها خواهیم پرداخت.
در اینجا، تغییرات رواناجتماعی و رفتاری دوره نوجوانی را با تأکید بر اوایل این دوره از نظر خواهیم گذراند.
۱ـ۲ـ۲ تحول رواناجتماعی
۲-۸- مقدمه
اقدامات ونتایج مورد انتظار شامل کلیه کارهایی که مدیر انجام میدهد نمیشوند تنها آن دست از کارهایی که دارای نتایج مهمی در جریان امور هستندجزء اقدامات و نتایج مورد انتظار به شمار میآیند. کارهای روزمره و عادی بسیاری وجود دارد که هر مدیری در طول روز انجام میدهد بدون اینکه هدفی برای آن ها تعیین شده باشد ویا نتیجه ثمربخشی ازآنها حاصل شود، اینگونه اقدامات جزء اقدامات و نتایج مورد انتظار به شمار نمیآیند.همچنین امور دیگری هم وجود دارند که باید از شدت توجه مدیر به آن ها کاسته شود و یا انجام آن ها به عهده کارکنان واگذار و یا اصولاً حذف شوند.(موریسی، ۱۳۶۸،ص۶۸-۶۷)
۲-۹- اقدامات و نتایج مورد انتظار چه هستند؟
اقدامات و نتایج مورد انتظار اقداماتی هستندکه تعیین میکنند یک مدیر در کجا و در چه زمینههایی، وقت، انرژی و استعدادهای خودرا به کار گیرد. این نظردر مورد گروه نیز همچنان که بعداً خواهیم دید صادق میباشد، اما در بدو امر تأکید ما بیشتر بر روی کارهای مدیران میباشد. به طور کلی شرح نقشها و مأموریتها شامل تمام کارهایی است که مدیران مسئول آن ها میباشند، البته همواره در نقشها و مأموریتهای مدیران وظایفی وجود داردکه توسط کارکنان اجرا می شود وجزء وظایف اساسی آنان به شمار نمی آید. از سوی دیگر پارهای فعالیتها چون بهبود نیروی انسانی باید همواره یکی از اقدامات و نتایج مورد انتظار مدیران در مورد کارکنانشان باشد، خواه این وظیفه در نقشها و مأموریتها ذکر شده یا نشده باشد. (موریسی، ۱۳۶۸،ص۴۷)
۲-۹-۱- اصل اقدامات حساس
این اصل در واقع اشتقاقی ازتجزیه و تحلیل هزینه وسود است وهدف از آن تعیین رابطه بین هزینه های مصرفی و ارزش به دست آمده بود. بر اساس اصل اقدامات حساس با سه نوع فعالیت روبرو هستیم. دسته اول فعالیتهایی هستند که اقدامات معدود ولی حساس نام دارند. در این گروه از فعالیتها هزینه داده ها برابر ۱۵% ولی نتیجه و ستادهها برابر ۶۵%میباشد.گروه دوم فعالیتهایی هستند که اقدامات عادی نام دارند و هزینه داده ها و ارزش و ستادهها برابر و معادل ۲۰% میباشد. دسته سوم فعالیت هایی هستند که از نظر ماهیت درست نقطه مقابل فعالیت های گروه اول میباشند و ما آن ها را اقدامات فراوان و بیاهمیت نام گذاری کردهایم. در این گروه هزینه داده ها ۶۵ % و ارزش ستادهها برابر ۱۵% میباشد.
۲-۹-۲- تعیین اولویت ها در اقدامات و نتایج مورد انتظار
تعیین اولویتها در میان یک سلسله از اقدامات و نتایج مورد انتظار برای مدیران واحد ارزش فراوانی میباشد. یکی از روش های تعیین اولویتها در زمینه نتایج مورد انتظار این است که آن ها را به صورت فهرستی درآورده و سپس درصد وقت وکوششی را که در شش ماه گذشته برای هر یک از آن ها صرف شده در نظر بگیریم و بر اساس چنین محاسبهای نسبت به تعیین اولویتها اقدام کنیم. برای اینکه در این امر نظر مدیر واقعی بوده و بر اساس حدس و گمان عمل نکند بهترآن است که از کارکنان و همکاران بخواهدتاآنان نیزهریک فهرست جدا گانهای بر همین روال تهیه نمایندو سپس با بحث و گفتگو درباره اختلاف نظرها، اولویتها تعیین شوند.
پس تعیین اقدامات و نتایج مورد انتظار دومین مرحله از مراحل مدیریت بر مبنای هدف و نتیجه میباشد. در این مرحله نقشها و مأموریتهای واحد شکافته شده و به دستههایی از اقدامات که مستلزم صرف وقت، انرژی و توانایی قابل ملاحظه میباشد،تقسیم میشوند. این اقدامات، که نتایج مورد انتظار نام دارند به خودی خودهدفها را تشکیل نمی دهند،بلکه نشاندهنده ومعرف زمینههایی می باشند که درآن زمینهها باید هدفها تعیین شوند. اقدامات و نتایج مورد انتظار به عنوان یک وسیله ارزشمند ارتباطی ضمن بحث و مذاکره و دادن اطلاعات به افراددیگر درمورداینکه وقت، انرژی و استعداد خود را در کجا باید صرف نمایند، به کار می رود. مرحله بعدی در«مدیریت بر مبنای هدف و نتیجه» شناخت وتعیین شاخصهای اثربخشی است که وسیله ملموس تر و مشهود تری برای تعیین دقیق کارهایی است که باید در هر یک از زمینهها اقدامات و نتایج مورد انتظار انجام گیرد.
۲-۹-۳- شاخص ها چه هستند؟
شاخصها در نظام مدیریت ابزار کارآمد هستند واز طریق آن ها می توان از دست یافتن به اهداف از پیش تعیین شده در برنامـه ها آگاهی یافت. توجه عمیق به شاخصهای عملکردی در شناسایی و درک بهتر نارسائیها و کمبودها در سازمان کمک شایانی میکند. شاخصها معمولاًازنگرشها و موقعیتها سرچشمه می گیرندو مانند علایمی که مسیر را مشخص میسازند میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. میزان تحقق اهداف سازمان، یکی از مهمترین معیارهای سنجش عملکرد مدیر است.
شاخصهای فرآینـــدی مدیران را قادر میسازد تا با بررسی آن ها از نقاط ضعف سازمان خود آگاه شوند.
نگرش سیستمی کمک زیادی به استقرار نظام ارزیابی عملکرد خواهد کرد و امکان تحقق شاخصها را در مرحله اجراافزایش میدهد.
شاخصها نمایانگر واقعیتهای موجود در عرصه فعالیتهای یک سازمان هستند و در نظام مدیریت ابزاری کارآمد برای ارزشیـابی از برنامه ها و فعالیتها هستند و از طریق آنهــــا می توان از حصول به اهداف از پیش تعیین گردیده در برنامه ها آگاهی یافت.
توجه عمیق به شاخصهای عملکردی در شناسایی و درک بهتر خلاءها، نارسائیها و کمبودها و در بهبود برنامه از جهت کمی و کیفی کمک شایانی میکند. شاخصهای عملکردی سه نگاه اساسی دارد: یکی اینکه به نظام ارزشیابی مدد می رساند تا بر اساس عوامل درست دست به ترکیب عملیات ببرد و در واقع آینه ارزشیابی محسوب می شود. دیگر اینکه روش حرکت و مسیر را برای شناخت از کارکرد مدیران فراهم می آورد. در نگاه سوم گسلهای برنامه ای را از طریق ارزشیابی مشخص میسازد.
شاخصهای اصلی کیفیت
اصولاً تعریف شاخصهای قابل اندازه گیری یکی از ملزومات اساسی هر نوع برنامه ریزی است. به هنگام بودن، قابل اطمینان بودن و معنی دار بودن این شاخصها اهمیت فراوانی در تعیین راهبردها، سیاستها و راهکارهای اجرایی دارد.
شاخصها نقش هشــــداردادن به تصمیــم سازان در خصوص وجــود مشکلات بالقــوه و یا پنهان در یکسری زمینههای خاص و یا ادامــه روند مطلوب در زمینههای دیگر است.
تعریف شاخص
استفاده از ملاکها و اصولی که خصوصیات کیفی را در قالب کمیت بیان کرده و آن ها را قابل بررسی و ارزشیابی میکند، شاخــــص نام میگیرد، شاخصها معمولاً از نظریه ها، نگرشها و یا موقعیتها سرچشمه می گیرند و مانند علائمی که مسیر را مشخص میکند، میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. معمولاً برای اطمینان از نتیجه گیریها و نشان دادن شرایط و وضع روانشناختی، جامعه شناختی، فرهنگی بیش از یک شاخص را مورد استفاده قرار میدهند تا احتمال بروز خطاها را به حداقل رسانند. بر اساس شاخصها می توان به تشریح وضعیت موسســـات از لحاظ برنامه ریزی و یا انجام تحقیقات علمی پرداخت و در روند تغییرات، آن ها را بررسی کرد؛ شاخصها معیار مناسبی برای ارزشیابی شمرده میشوند؛شاخصها برای پیشبینی روند کارها مورد استفاده قرار می گیرند.
فرضیه فرعی ۷-۴: نسبت کل بدهی به سرمایه در شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول قرار دارند کمتر است.
فرضیه اصلی ۸: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در مراحل مختلف چرخه عمر مدل الگوی جریانهای نقدی با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی ۸-۱: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله ظهور قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی ۸-۲: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله رشد قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند بیشتر است.
فرضیه فرعی ۸-۳: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله بلوغ قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند کمتر است.
فرضیه فرعی ۸-۴: نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده در شرکتهایی که در مرحله رکود قرار دارند نسبت به شرکتهایی که در مرحله افول قرار دارند کمتر است.
ج) فرضیه های مرتبط با مقایسه رابطه چرخه عمر و ساختار سرمایه در دو مدل
فرضیه اصلی ۹: رابطه نسبت کل بدهی به کل دارایی ها با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است.
فرضیه اصلی ۱۰: رابطه نسبت کل بدهی بلند مدت به کل دارایی ها با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است.
فرضیه اصلی ۱۱: رابطه نسبت کل بدهی به سرمایه با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است.
فرضیه اصلی ۱۲: رابطه نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش الگوی جریانهای نقدی قویتر از رابطه آن با مراحل چرخه عمر منتج شده از روش آنتونی و رامش است.
۱-۷٫ روش تحقیق و مراحل انجام آن
این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع تحقیقات همبستگی است که مبتنی بر تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از جامعه آماری مورد نظر است. جهت انجام تحقیق جاری، ابتدا با بهره گرفتن از روش کتابخانه ای مبانی نظری مرتبط با موضوع تحقیق از منابع داخلی و خارجی استخراج شده است، که شامل شناسایی متغیر وابسته، متغیرهای مستقل و متغیرهای کنترلی و پیشینه تحقیق است. آنگاه با بهره گرفتن از تحلیلهای آماری مناسب به آزمون فرضیه های تحقیق پرداخته شده است. تحلیل آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیهها آزمون رگرسیون چند گانه است. جهت انجام فرایند فوق از نرم افزارهای SPSS 19و Eviews 8 استفاده شده است.
مراحل انجام این تحقیق عبارتند از :
در این تحقیق متغیرهای مورد استفاده به سه دسته تقسیم میشوند:
متغیر مستقل این تحقیق، چرخه عمر شرکت میباشد که از دو روش آنتونی و رامش(۱۹۹۲) و روش الگوی جریانهای نقدی(دیکنسون،۲۰۱۱) برای تعیین آن استفاده می شود.
متغیرهای وابسته این تحقیق ساختار سرمایه شرکتها میباشد که از نسبتهای اهرمی زیر برای اندازه گیری آن استفاده می شود:
TDTA=
LTDTA=
TDTC=
= نسبت بدهی تعدیل شده به سرمایه تعدیل شده
متغیرهای کنترلی این تحقیق نیز عبارتند از: اندازه شرکت، رشد شرکت، سودآوری و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت.
قلمرو موضوعی این پژوهش بررسی رابطه ساختار سرمایه و چرخه عمر شرکتها در دو مدل مختلف چرخه عمر میباشد.
قلمرو مکانی این پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
قلمرو زمانی تحقیق دوره ۷ ساله از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۹۱ میباشد.
در این پژوهش بخشی از داده ها که عمدتاً جهت بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش مورد استفاده قرار خواهند گرفت، به روش کتابخانه ای جمع آوری خواهند شد. بخش دیگری از داده های مورد نیاز که در ارتباط با متغیرهای مطرح شده در فرضیه های پژوهش میباشند، و به عنوان داده مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند به روش میدانی گردآوری خواهند شد. این دسته از اطلاعات جهت آزمون فرضیه های تحقیق، اطلاعات خام شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران میباشند. که در این تحقیق اطلاعات مالی از:
– نرم افزار رهآورد نوین،
– پایگاه های اطلاعاتی مانند سایت کدال، سایت سازمان بورس اوراق بهادار، سایت شرکت بورس اوراق بهادار و سایر بانکهای اطلاعاتی مرتبط جهت محاسبه متغیرها و لوحهای فشرده منتشره از سوی سازمان بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری خواهند شد.
با وجود اینکه مطالعات فراوانی در خصوص چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایه آنهانه به صورت جداگانه صورت گرفته است، اما رابطه بین این دو متغیر در تحقیقات ایرانی به شکل جامع بررسی نشده است. لذا در این پایان نامه به بررسی رابطه بین چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایه آنها پرداخته می شود تا ضمن بررسی آن، تطابق رفتار شرکتهای ایرانی در تامین مالی با تئوری سلسله مراتبی نیز مورد بررسی قرار گیرد. از این رو، با توجه به اینکه در رابطه با تعیین مراحل چرخه عمر شرکت دو روش(روش آنتونی و رامش و نیز روش الگوی جریانهای نقدی) تعریف شده است، در نتیجه رابطه چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایه آنها در هر دو روش مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از طرف دیگر، با توجه به اینکه برای اندازه گیری ساختار سرمایه از چند نسبت اهرمی استفاده می شود، در نتیجه در این تحقیق، رابطه هر یک از نسبتهای اهرم مالی به طور جداگانه با مراحل چرخه عمر مورد آزمون قرار میگیرد تا یک بررسی همه جانبه در زمینه رابطه چرخه عمر شرکتها و ساختار سرمایه آنها انجام گیرد. در آخر نیز میزان معناداری و قدرت توضیحی رابطه هر یک از نسبتهای اهرمی با مراحل چرخه عمر شرکت در هر یک از مدلها با یکدیگر مقایسه میگردد تا درنهایت مدلهای مناسبتر جهت بررسی رابطه چرخه عمر و ساختار سرمایه معرفی گردد.
واژه های کلیدی این تحقیق عبارتند از: ساختار سرمایه، چرخه عمر، روش آنتونی و رامش، الگوی جریانهای نقدی.
الف-شاخصهای برازش مطلق :
این شاخصها بر مبنای تفاوت واریانسها و کوواریانسهای مشاهده شده از یک طرف و واریانس و کوواریانسهای پیشبینی شده بر مبنای پارامترهای مدل تدوین شده از طرف دیگر قرار می گیرند. معنی قابل قبول بودن شاخصها به این معنا است که واریانسها و کواریانسهای مشاهده شده و باز تولید شده به وسیله مدل برابر هستند. مهمترین شاخص برازش مطلق x2/df میباشد. اگر اندازه این شاخص کمتر از ۵ باشد مدل از برازش قابل قبولی برخوردار است. شاخص مهم دیگر در این بخشGFI میباشد، چنانچه اندازه این شاخص از ۸۰ بیشتر باشد، نمایانگر رابطه قابل قبولی بین واریانسهای مشاهده شده و واریانسهای پیشبینی شده در سیستم میباشد.
ب-شاخصهای برازش تطبیقی:
این شاخصها مدل نظری تدوین شده را با مدل بازسازی شده مورد مقایسه قرار میدهند، تا معلوم شود که آیا مدل اصلاح شده به لحاظ آماری قابل قبول تر است، ضعیف تر است و یا اینکه تفاوتی با آن ندارد. در اغلب موارد شاخصهای برازش تطبیقی نشان میدهند که مدل تدوین شده تا چه اندازه توانسته است از یک مدل استقلال (مدلی که در آن هیچ مسیری به هم رسم نشده باشد) فاصله بگیرد. هر چه این فاصله بیشتر باشد برازش مدل مطلوب تر تلقی می شود.مهمترین شاخصهای تطبیقی عبارتند از: IFI, CFI, NFI, TLI شاخص برازش هنجار شده بنتلر- بونت یا NFI شاخصی جهت مشخص کردن نیکو برازشی در تحلیل ساختارهای کوواریانس متغیرها میباشد.
شاخص TLI (توکسر- لویس) این شاخص معنی دار بودن ضرایب همبستگی بین متغیرها در مدل را نشان میدهد.
شاخص CFI نیز معنی دار بودن ضرایب همبستگی بین متغیرها را در مدل نشان میدهد و مقادیر بالاتر از ۹۰/۰ همبستگی بالای متغیرهای مدل را نشان میدهد.
شاخص برازش افزایشی یا IFI یکی دیگر از شاخص ها میباشد که میزان برازش مدل مشاهده شده را با مدل استقلال ارزیابی میکند. هرچه قدر اندازه این شاخص به ۹۰/۰ نزدیکتر باشد مدل از برازندگی مطلوبتری برخوردار میباشد.
ج-شاخصهای برازش مقتصد:
مبنای اصلی در این گروه از شاخصهای برازش آن است که به ازای هر پارامتری (مسیری) که به مدل اضافه می شود این شاخصها جریمه میشوند، در واقع این شاخصها این اصل را می سنجند که آیا هزینه پرداخت شده (از دست دادن یک درجه آزادی به ازای آزاد گذاردن یک پارامتر برای برآورد) ارزش منفعت به دست آمده (بهبودی در شاخص های برازش مطلق) را دارد یا خیر؟
مدل گرافیکی ارائه شده در شکل۳-۵ چگونگی ارتباط بین عامل اساس و متغیرهای تعریف شده را نشان میدهد. اعداد قرار گرفته روی فلشهای یک طرفه مقدار بارعاملی هر متغیر را که در حقیقت معرف میزان همبستگی آن با عامل اساس (توسعه کشاورزی) میباشد نشان میدهد. این ارتباط به صورت شفاف تر درجدول ۳-۷ ارائه گردیده است. لازم به ذکر میباشد هر چه مقدار بار عاملی بزرگتر باشد این رابطه از سطح معنیداری بالاتری برخوردار میباشد و چنانچه مقدار بار عاملی از ۳/۰کمتر باشد سطح معنیداری آن قابل قبول نخواهد بود.
فلشهای دو طرفه در شکل ۳-۵ مسیرهای کوواریانس را نشان میدهد که مقادیر مربوطه روی آن ها لحاظ گردیده. به عبارتی این فلشها چگونگی روابط متقابل بین متغیرهای تحقیق را نمایش میدهند
شکل ۳-۵ مدل تحلیلعاملیتاییدی در پژوهش حاضر
عاملهای نهفته
(متغیرهای مکنون)
شاخصهای اندازه گیری
( متغیرهای مشاهده شده)
بارهای عاملی
توسعه کشاورزی
آب سطحیsw
۶۷/۰
آب زیر زمینیgw
۵۲/۰
پوشش گیاه v
۷۹/۰
خاکs
۶۲/۰
تولید کشاورزی ap
۹۴/۰
تولید دامیip
۸۵/۰
آفات وبیماریها pd
۵۶/۰
سبد غذایی fb
۵۹/۰
منابع آب وزمین iwr
۳۷/۰
جمعیت p
۸۳/۰
به منظور تعیین روستاهای هدف در منطقه شاخص هایی را با توجه به اهداف تحقیق به شرح زیر تعریف نمودیم.
پس از بررسی سوابق، گفتگو با کارشناسان و دست اندرکاران فعالیت های بیابانزدائی این بخش و بازدید از منطقه، نهایتاًً ۴ روستای حجتآباد – دهسیف – دهنو و امیرآباد با داشتن بیشترین شرایط مورد نظر به عنوان روستاهای هدف در این مطالعه تعیین گردیدند.مجموع جمعیت روستاهای فوق ۶۶۲ نفر میباشد. حجم جامعه نمونه با بهره گرفتن از فرمول کوکران[۸] با محاسبه خطای ۵% حدود ۲۴۰ نفر تعیین گردید، که بر اساس روش نمونهبرداری تصادفی طبقه بندی شده، متناسب با جمعیت هر روستا به شرح جدول زیر تخصیص داده شد.
نام روستا
جمعیت (نفر)
تعداد نمونه
دهنو
۲۸۴
۱۰۳
حجت آباد
۱۷۰
۶۲
ده سیف
۹۸
۳۶
امیرآباد
۱۱۰
۳۹
جمع کل
۶۶۲
۲۴۰
با توجه به سابقه مشارکت اهالی روستاهای هدف در فعالیتهای منابع طبیعی، پیشبینی میشد که در این زمینه به راحتی همکاری نمایند. اما از آنجایی که زمان مراجعه به روستاها درست در اوج فعالیتهای کشاورزی بود، جمع آوری اهالی بسیار سخت و بیشتر محدود به زمان نماز مغرب و عشا میشد.
نظر به اینکه در زمان تکمیل پرسشنامه تشریح و توضیح برخی موارد ضرورت داشت، بنابرین حضورمصاحبه کننده در منطقه اجتناب ناپذیر بود. در هر حال بر اساس هماهنگیهایی که با دهیاران محترم روستاهای موردنظر صورت گرفت، بخش قابل توجهی از پرسشنامهها در مساجد پس از برگزاری نماز جماعت بین روستائیان توزیع و تکمیل گردید.
شرایط ایجاد رابطه
برای فراهم آوردن این شرایط رعایت چند نکته ضروری است:
۱) به وجود آمدن آزادی کامل درابراز احساسات ورفتار.
۲) ارتباط یافتن گفتارورفتارمراجعان با احساسات ورفتارمشاور.
۳) تشخیص صحیح احساسات و ادراک به وسیله مراجعان.
۴) برمراجعان معلوم می شود که مشکل او ناشی ازناهماهنگی موجود بین تجارب ومفهوم خود است.
۵) به مفهوم خود سازمان مجددی میدهند وآن را با تجارب خویش هماهنگ میکند که در نتیجه حالتهای دفاعی و مقدماتی درهم شکسته می شود.
۶) توجه مثبت وغیرشرطی را تجربه میکند ومی آموزد که نسبت به خودش توجه مثبت غیرشرطی را نیز اعمال کند.
۷) خود رامرکزومحورارزشیابی خویشتنی قرار میدهد و کمتر بر اساس فرایند ارزش گذاری ارگانیزمی ارزشیابی میکند و عکس العمل نشان میدهد. (شفیع آبادی ۱۳۷۵)
۸) تغییر شخصیت، تحول از حالت عدم انعطاف به سیلان واز ایستایی به پویایی است درجریان درمان ودرفرایند تغییرشخصیت، هفت بخش رفتاری را می توان در مراجعان مشاهده کرد. (شفیع آبادی ۱۳۸۱)
مراحل مشاوره گروهی مراجع محوری
مرحله اول : گفتگو تقریباً سطحی وظاهری است ویک نوع عدم تمایل به انتقال اطلاعات در مراجع دیده می شود. مراجع در این مرحله تمایای به ارتباط با خود ندارد وارتباطش فقط در حدعوامل خارجی انجام می پذیرد. مراجع احساسات و عوامل شخصی را به خودش اسناد نمی دهد وخود را مالک آن ها نمی داند.
در این مرحله هیچ مشکل ویا ایرادی تصور نمی شود. درتمایل به تغییر وجود ندارد و در این مرحله داوطلب ادامه درمان نیست.
مرحله دوم : اگر در مرحله اول شریکی فراهم آوریم که مراجع آماده پذیرش درمان شود و همکاری را آغاز کند، در این صورت بیان موضوعات درباره عوامل خارجی از«خود» آغاز می شود. مشکلات به منابع وعوامل خارجی اسناد داده نمی شودعمل تجربیدن درگذشته انجام می شود وبه رفتارواحساسات به مقدارکمی معنی ومفهوم شخص داده می شود ممکن است مراجع درچنین سطحی خودش داوطلبانه برای تغییر مراجعه کند. ولی معمولاً آن را ادامه نمی دهد ویا پیشرفت کمی درجریان درمان حاصل میآید.
مرحله سوم : مقاومت کاهش مییابد ومراجع درباره خود وتجربیات وابسته به بحث می پردازد.احساسات، معانی ومفاهیم شخصی اظهار میشوند ومسئولیت بسیارکمی برای آن ها از طرف مراجع پذیرفته می شود اکثر درمانها از چنین مرحله ای آغاز می شوند.
مرحله چهارم : اعمال پذیرش، درک وهمدلی نسبت به مراجع درمرحله سوم موجب می شود که مراجع به مرحله چهارم برسد واحساسات خود رابیان کند وبا اندکی اکراه، ترس وعدم اعتماد آن ها را بپذیرد. مراجع به کشفیاتی راجع به خودش نا ئل می
آید ومحبت و کارایی برخی ازفعالیت هایش را مورد سؤال قرار میدهد.
تمایزاحساسات به مقداربیشتری انجام میگیرد وتضادها بررسی میشوند. مراجع خود را نیز درایجاد مشکلات مسئول می پندارد وبا مشاور روابطی بر اساس احساسات برقرار میکند.
مرحله پنجم : در این مرحله احساسات آزادانه ودرعین حال با تعجب بیان میشوند اگرچه عدم اعتماد وترس هنوز تا اندازه ای وجود دارد ولی احساسات تقریباً به طور کامل ارائه و بیان میشوند. احساسات،معانی ومفهوم با دقت بیشتری از یکدیگر متمایز میشوند.فرد احساساتش را می پذیرد وآنها را متعلق به خودش میداند، تجربیدن را آغاز می کند ومستقیماً با تضادها مواجه می شود .مراجع مسئولیت مشکلش را می پذیرد وبه هستی ارگانیزمی خود نزدیکتر می شود.
مرحله ششم : این مرحله کاملاً مشخص است. احساساتی که قبلاً در درون افراد بود حال به طورآنی به تجربه درمی آید ومراجع نتایج آن را به خوبی می بینند فرد با احساس و با تجربه خودش آن طوری که هست نه آن گونه که وحشتزا وترس آور بود مواجه می شود. بدین معنی که مراجع مهم اکنون با تجربه واحساسش زندگی میکند وآنگونه که آن را احساس میکند. در نتیجه همگانی با تجربیات که میخواهد به کارمی بندد، مراجع تغییرات احساسات را می پذیرد، آن ها را متعلق به خودش میداند، به فرایند کلی ارگانیزمی خویش اعتماد میکند وبه راحتی با مسائل درونی وبیرونی مواجه می شود.
روشهای آماری تحلیل داده ها
بعد از پایان یافتن کار جمع آوری اطلاعات و حذف پرسشنامه های ناقص و بیجواب، سرانجام کار توصیف و تحلیل آماری بر روی٣٢ نسخه پرسشنامه (١۶پرسشنامه در مرحله پیش آزمون و ١۶ پرسشنامه در مرحله پس آزمون ) انجام گرفت. بر این اساس، پرسشنامه ها مجدداً شمارهگذاری شده و اطلاعات هر کدام از آنها کدگذاری گردید .کد های داده شده به سؤالات پرسشنامهها وارد کامپیوتر شده و با بهره گرفتن از بسته ی نرمافزار کامپیوتری معروف به (SPSS) در محیط ویندوز تحلیل شده است. در تحلیل داده ها، ابتدا ویژگی های فردی آزمودنی ها و هم چنین خودپنداره بین دو گروه آزمایش و گواه با بهره گرفتن از روش های آمار توصیفی مانند جداول یک و دو بعدی توزیع فراوانی مطلق ، درصد فراوانی ، میانگین و انحراف استاندارد بررسی و توصیف شده اند سپس فرضیات تحقیق با بهره گرفتن از روش های آمار استنباطی مانند آزمون تی و ضرایب همبستگی (پیرسون و اسپیرمن ) بررسی شده اند.
فصل چهارم
یافته های تحقیق وتجزیه وتحلیل آن ها
در این فصل داده های جمع آوری شده در دو بخش مورد تحلیل قرار میگیرند، در بخش نخست با بهره گرفتن از تکنیکهای آمار توصیفی ویژگیهای جمعیت مورد مطالعه بررسی خواهد شد.در بخش دوم با بهره گرفتن از تکنیکهای آمار استنباطی هر یک از فرضیات پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد.
۴-١- بررسی ویژگیهای جمعیت مورد مطالعه بر اساس آمار توصیفی
قبل از تحلیل داده ها، جهت شناخت بیشتر جامعه مورد مطالعه به توصیف هر یک از متغیرها با بهره گرفتن از تکنیکهای آمار توصیفی مانند جداول یک و دو بعدی توزیع
فراوانی مطلق ، درصد فراوانی ، میانگین و انحراف استاندارد به ترتیب زیر میپردازیم:
۴-١-١- توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب سن آن ها
جدول ۴-١ بیانگر توزیع فراوانی آزمودنی ها بر حسب سن آن ها میباشد. بر اساس داده های جدول زیر می توان گفت که سن ٨/١٨درصد از کل پاسخگویان ١٣سال ، ٣/۶درصد ١۴سال ٨/١٨درصد ١۵سال ، ٣/۶درصد ١۶سال و ۵٠درصد ١٧سال میباشد. میانگین و انحراف استاندارد سن آزمودنی ها به ترتیب ۶/١۵و ۶/١سال میباشد.
جدول ۴-١: توزیع فراوانی آزمودنی ها بر حسب سن آن ها
سن
فراوانی (تعداد)
درصد
١٣سال
٣
٪٨/١۸
١۴سال
١
٪٣/۶
١۵سال
٣
٪٨/١٨
١۶سال
١
٪٣/۶
١٧سال
٨
٪۵٠
جمع
١۶
٪١٠٠
میانگین
۶/١۵سال
انحراف استاندارد
۶/١سال
۴-١-٢- توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب میزان تحصیلات آن ها
جدول ۴-٢توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب میزان تحصیلات آن ها نشان می