۱٫پیشبرد سریعتر سازمان به سمت هدفهای از پیش تعیین شده؛
۲. خدمت رسانی بهتر،کاهش قیمتها و ثبات سازمان؛
۳. کسب ارزش در قبال سرمایه گذاری در زمینه فناوری اطلاعات؛
۴. کاهش حجم بودجه اختصاصی در زمینه فناوری اطلاعات؛
۵. برقراری هماهنگی لازم بین سرویس دهندگان فناوری اطلاعات؛
۶. توانایی سازمان در تغییر فرایندها و بهبود عملیات کاری؛
۷. پاسخگویی سریعتر سازمان به نیازهای مشتری؛
۸. افزایش رضایت خاطر کارکنان؛
۹. پاسخگویی مناسب به تغییرات؛
۱۰. توسعه چشمگیر مهارتهای کارکنان؛
۱۱. افزایش ارزشهای کاری و عملیاتی؛
۱۲. توجه و تأکید بر کنترل سازمان؛
۱۳. پیشرفت ساختار فرایندهای سازمانی؛
۱۴. بهبود کنترل هزینه، و افزایش کارایی سازمان به دلیل کنترل و کاهش هزینه ها.
۲-۲-۶-۳- سیر ظهور و پیدایی مفهوم چابکی
از اواخر دهه ۱۹۸۰ تا اواسط دهه ۱۹۹۰ در پی تحولات گسترده اقتصادی و سیاسی در سرتاسر جهان، تلاشها و اقدامات زیادی برای شناخت ریشه ها و عوامل مؤثر بر نظام های جدید در کسب و کار جهانی به مرحله عمل در آمده است. ایالات متحده امریکا برای نخستین بار، وقتی که رکود چشمگیری را در سهم کسب وکار جهانی به ویژه در عرصه تولید (که با رقابتهای جدیدی از سوی آسیا و اروپا روبهرو شده بود.) به چشم دید، سکان رهبری این نهضت را در دست گرفت. در سال ۱۹۹۱ گروهی از متخصصان صنعتی مشاهده کردند که نرخ افزایش تغییرات در محیط تجاری از تواناییهای سازمانهای تولیدی سنتی در جهت تطبیق و سازگاری با آن، سریعتر و شتابان تر است. به عنوان تکمیل مطلب بالا باید گفت که در سال ۱۹۹۱، دانشگاه لیهای با حمایت مالی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا به همراه مؤسسه یاکوکا، مطالعاتی بر روی ۱۳ سازمان تولید کننده بزرگی مانند: جنرال موتور، جنرال الکتریک، آی. بی. ام، تگزاس اینستریومنت و … انجام دادند .هدف از این مطالعه، پاسخ به این پرسش بود که سازمانهای موفق در سالهای قرن بیست و یکم، چه ویژگیهایی خواهند داشت. پس از آن، بیش از صد سازمان دیگر نیز مورد مطالعه قرار گرفتند و در سال ۱۹۹۱ این تحقیقات با عنوان مطالعه مؤسسات تولیدی در قرن ۲۱ نامگذاری شده، بعدها در سال ۱۹۹۵، حاصل این تحقیقات در کتاب استیون گولدمن، نایجل و پریس با عنوان : رقبای چابک و سازمانهای مجازی انتشار یافت. از جمله نتایج پژوهشهای یاد شده می توان به این موارد اشاره داشت:
-
- محیطهای رقابتی جدید، تحولات بسیاری را در میان سیستم های تولیدی و سازمانها به وجود آورده است.
-
- سازمانهایی که دارای مزیتهای رقابتی در این محیط جدید باشند و بهسرعت بتوانند محصولات را مطابق نیاز مشتریان تولید کنند، چابک و پیشرو هستند.
- لازمه کسب چابکی، وجود سیستم تولید انعطاف پذیر، دارا بودن نیروی کار دانش پذیر، و ساختار مدیریتی مشوق نوآوریهای تیمی (چه در داخل و چه در بین سازمان ها) است. اگر سازمانهای آمریکایی نتوانند به سمت تولید چابک حرکت کنند، استاندارد زندگی در این کشور با خطر جدی مواجه خواهد شد.
۲-۲-۶-۴- قابلیتهای کلیدی چابکی در سازمان
مؤسسهها و سازمانهای چابک نگران و دلواپس تغییر، عدم اطمینان و عدم پیشبینی در محیط کسب وکار خود هستند. بنابرین، این مؤسسهها برای رسیدگی به تغییر، عدم اطمینان و عدم قابلیت پیشبینی در محیط کاری خود، به شماری از قابلیتهای متمایز نیازمندند. (شهائی و رجب زاده، ۱۳۸۴). این قابلیتها چهار عنصر اصلی را شامل میشوند که به عنوان مبنای حفظ و توسعه چابکی به شمار میروند:
-
- پاسخگویی که به توانایی تشخیص تغییرات و واکنش سریع و بهرهجویی از آن ها اشاره دارد.
-
- شایستگی که بر توانایی کسب هدفها و مقاصد سازمان دلالت میکند.
-
- انعطافپذیری و قابلیت سازگاری که عبارت است از: توانایی برای جریان دادن به فرایندهای مختلف و کسب هدفهای مختلف، با بهره گرفتن از تسهیلات یکسان.
- سرعت که عبارت است از توانایی انجام فعالیتها در کمترین زمان ممکن.
۲-۲-۷-وجود سیستم های سازمانی
از زمان پیدایش زندگی اجتماعی انسان و شروع تاریخ، مردم همیشه با هم کار میکنند. افراد، قبائل، شهرها و ملتها، به منظور نیل به اهداف و اموری که به تنهایی قادر به دسترسی به آن ها نیستند در قالب تشکیل سازمان ها به هم می پیوندند و هماهنگ با هم عمل میکنند. (تودیک[۲۷] ،۲۰۰۰)
در این میان ساختار سازمان، مهمترین نقش را، در کارکرد اثربخش سازمان های امروزی، از شرکت های کوچک و متوسط گرفته تا دولت های ملی جوامع مختلف ایفا میکند. (مینترزبرگ[۲۸] :۱۹۹۳)
ساختار سازمانی فراگرد سازماندهی و طراحی سازمان است و مشتمل بر مجموعه روابط، قوانین و مقرراتی است که حتی اگر به صورت غیررسمی شکل گرفته باشند، به صورت رسمی تصویب میشوند و فعالیت های افراد برای کسب اهداف مشترک سازمانی را شکل میدهند.
فعالیت هایی که در سیستم های سازمانی انجام میشوند، عموماً دارای وابستگی هایی نسبت به هم هستند. وجود وابستگی بین فعالیت ها ایجاب میکند که نوعی هماهنگی بین واحدها و بخشها وجود داشته باشد. به عبارت دیگر مدیریت وابستگی ها بین فعالیت ها و فرآیندها ضرورت پیدا میکند، زیرا منابعی وجود دارند که چندین فعالیت باید به طور همزمان و یا متوالی از آن ها استفاده کنند. مدیریت وابستگیها به عبارتی همان توجه به موضوع هماهنگی درسازمان است. در مورد تئوری هماهنگی، مطالعات متعددی در ارتباط با مکانیسم های هماهنگی نظیر تشکیل تیم ها، گروههای کاری، کمیته ها و غیره که وظیفه هماهنگی را انجام میدهند، صورت گرفته است .
وجود اقدامات هماهنگی نظیر اطلاع رسانی مدیریت زنجیره کارها، همزمان سازی وغیره جهت اداره کردن وابستگی ها امری ضروری است .یکی از نکات مهم و مورد توجه در تئوری هماهنگی و مدیریت وابستگی ها، برقراری ارتباط بین چگونگی تخصیص منابع و ساختارهای سازمانی است. در مورد این موضوع و هزینه های هماهنگی و تولید انواع ساختارهای سلسله مراتبی و بازار مطالعات و تحقیقات مختلف و متعددی انجام شده است.
سیستم های سازمانی شامل ابعادی هم چون سرمایه گذاری مشترک، انعقاد قرارداد با مشتریان، به دست آوردن منابع استفاده نشده، کمبود منابع، توافق بر اهداف واضح و واقعی، برخورداری از اهداف واضح و آشکار کیفیت، سیستم و رویه ها وابستگی سیستمی، سیستم نظام کنترل مناسب و انعطاف پذیری سیستم سازمانی میباشد. (یدالهی و همکاران ، ۱۳۸۷)
متغیر بعدی مورد بررسی هوش بازاریابی میباشد.
۲-۲-۸- هوش بازاریابی
آخرین نظرات