کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



فصل ۱
مقدمه و کلیات تحقیق
۱-۱ مقدمه
در دنیای امروز با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی، سازمان ها از حالت انحصاری بیرون آمده و نیاز به رقابت در آن ها شدیدا احساس می شود. در این میان یکی از عواملی که می تواند یک سازمان را در عرصه رقابت مطرح سازد، توانایی آن در فراهم کردن محصولی با کیفیت، در کوتاه ترین زمان و با کمترین هزینه­ ممکن است. برای باقی ماندن در بازارهای بسیار رقابتی جهانی که به سرعت در حال تغییر و پیشرفت است، شرکت­های تولیدی باید برای دستیابی به سیستم هوشمندتر و چابک بسیار تلاش کنند. بنابراین ،با توجه به عواملی چون رقابت و نوسانات تقاضا، چگونگی آماده کردن محصول دارای اهمیت ویژه­ای است. محصولات یک کارخانه با توجه به سیستم برنامه­ ریزی تولید آن، یا به شیوه ی مستقیم درون کارخانه تولید می­شوند و یا برون سپاری می­شوند. در این سیستم، برنامه ریزی در شرایط عدم قطعیت، مانند خرابی دستگاه­ها و زمان پردازش تصادفی، حیاتی و کارا به نظر می رسد. تولیدات داخلی کارخانه ،با توجه به نیازهای متنوع مشتریان، عموما دارای مسیر های کاری متفاوت هستند و در واقع مسأله جریان کارگاهی انعطاف پذیر[۱] در حالت عدم قطعیت بیشتر به شرایط واقعی دنیای امروزه شباهت دارد و حل بهینه ی این مسأله از دیدگاه کمینه سازی معیارهایی چون دامنه عملیات، میزان تأخیر کارها و بیشترین استفاده از ماشین آلات، بسیار حائز اهمیت است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

زمان­بندی محصول یک فرایند تصمیم گیری برای تخصیص منابع محدود مانند ماشین ها، تجهیزات حمل مواد، اپراتور ها، و ابزارها به کار ها برای رسیدن به یک هدف معین می باشد. مطالعات گذشته در این زمینه عموما در فضای ایستا با تعداد کارهای ثابت، زمان پردازش قطعی، در نظر نگرفتن حوادث غیر مترقبه که می ­تواند بر روی انجام کار ها تاثیر بگذارد، می­باشد. در شرایط واقعی تولید، فضا پویا است و حالت های غیر قطعی و احتمالی مانند خرابی ماشین، زمان­های پردازش احتمالی، هجوم سفارشات و غیره وجود دارد. بنابراین زمانبندی محصول تحت عدم قطعیت در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. مسأله زمان بندی جریان کارگاهی در مطالعات گذشته به صورت تک هدفه در حالت قطعی در نظر گرفته می شد. در حالی که این مسائل در ذات خود به صورت چند هدفه می باشد و محدوده وسیعی از عدم قطعیت را در بر می­گیرد. مسأله جریان کارگاهی انعطاف پذیر نیز مانند جریان کارگاهی باید به صورت چند هدفه و در حالت عدم قطعیت در نظر گرفته شود.
برنامه ریزی مسأله جریان کارگاهی انعطاف پذیر به دلیل کاربرد گسترده ای در انواع صنایع در دنیای واقعی از اهمیت زیادی برخوردار است. برنامه ریزی جریان کارگاهی انعطاف پذیر یک مسأله بهینه سازی NP-hard می باشد. در نظر گرفتن عدم قطعیت باعث پیچیده تر شدن این مسأله خواهد شد.در این مطالعه ابتدا به مدلسازی مسأله زمانبندی جریان گارگاهی انعطاف پذیر در شرایط عدم قطعیت می پردازیم سپس با توجه به NP-hard بودن مسأله با بهره گرفتن از الگوریتم های فرا ابتکاری به حل آن خواهیم پرداخت.
کاربرد رویکرد استوار در شرایط عدم قطعیت است. این رویکرد در مطالعات گذشته در مسائل زمان­بندی نیز جایگاهی برای خود یافته است. با بهره گرفتن از رویکرد زمان­بندی استوار می­توان زمان­بندی اولیه را به نحوی ایجاد کرد که تغییر داده ­ها در زمان اجرای برنامه، کمترین تغییرات و اثرات را در زمان­بندی اولیه منجر شود.
مفهوم استواری به توانایی یک سیستم در خوب عمل کردن تحت موقعیت­های مختلف اطلاق می­گردد. توانایی کنترل صحیح جنبه­ های تصادفی زمانبندی در سیستم­های زمانبندی واقعی بسیار مهم است. این توانایی تنها به معنی کنترل اختلالاتی که رخ می­دهد نیست بلکه سیستم زمان­بندی خوب باید توانایی ایجاد زمان­بندی مناسب در مقابله با اختلالات را داشته باشد. زمان­بندی استوار یکی ز رویکردهایی است که می ­تواند این قابلیت را برای سیستم زمان­بندی به وجود آورد. در این تحقیق از زمان­بندی اسوار سناریو محور استفاده شده است.
در زمینه­ رویکرد استوار، سابونکو اقلو و گورن(۲۰۰۹) از معیارهای استواری در مسائل زمان­بندی نام برده اند که عبارت اند از:
کمینه­سازی عملکرد واقعی مورد انتظار
کمینه سازی عملکرد بدترین حالت
کمینه­سازی عملکرد بدترین سناریو با مشخص بودن بدترین سناریو
کمینه سازی عملکرد سناریو با بیشترین احتمال
کمینه سازی انحراف عملکرد زمان­بندی واقعی مورد انتظار از عملکرد قطعی اولیه
کمینه سازی واریانس معیار عملکرد واقعی
کمینه سازی ترکیب محدب معیارهای دیگر
معیارهای استواری براساس تاسف
۱-۲ مطالعه موردی
مدل­های ارائه شده در این تحقیق مطابق با یک مسأله دنیای واقعی و مربوط به حوزه­ سلامت می­باشد. در این تحقیق هدف بررسی و طراحی یک سیستم اتاق عمل با تیم­های مناسب در ابتدا و سپس زمان­بندی بیماران با توجه به معیارهای معرفی شده برای جراحی می­باشد.
داده ­های مورد نیاز این تحقیق از طریق مطالعه میدانی و همچنین از بخش جراحی یک مرکز درمانی استخراج شده است و در بعضی مواقع برای دستیابی به برخی داده ­های کیفی از مصاحبه و نظر خبرگان و متخصصین حوزه­ مورد نظر استفاده شده است.
داده ­های مورد نیاز این تحقیق عبارت اند از: زمان انجام هر عمل بر روی هر تیم، توانایی انجام هرعمل توسط هر تیم، اولویت معیار­های استفاده شده در تابع هدف فاز دوم، سناریوهای استفاده شده در فاز اول و احتمال رخداد هر سناریو.
بیماران برای انجام عمل جراحی باید از دو مرحله بیهوشی و جراحی بگذرند. در واقع بیماران ابتدا به مرحله بیهوشی وارد می­شوند و پس از انجام فرایند بیهوشی، وارد مرحله جراحی می­شوند و توسط تیم جراحی مربوط به خود عمل می­شوند. فرایند عمل مطالعه موردی این تحقیق در شکل (۱-۱) نشان داده شده است. در این تحقیق تیم­های جراحی متفاوت از هم در نظر گرفته شده است. یعنی هر تیم به صورت تخصصی قادر به انجام فعالیت­های مربوط به حوزه خود می­باشد. با این توضیحات مسأله مورد نظر در این تحقیق یک مسأله زمان­بندی جریان کارگاهی انعطاف پذیر با ماشین های موازی غیر مرتبط[۲] و یکنواخت است.
شکل ۱-۱ نمودار جریان بیماران
۱-۳ اهداف تحقیق
در این تحقیق در گام اول هدف طراحی یک مسئله زمان­بندی و انتخاب ماشین­های مورد نیاز از ماشین­های موجود است. و در گام دوم توالی کارهای موجود را برای ماشین­های انتخاب شده از مرحله اول بدست خواهد آمد. مسأله مورد نظر یک مسئله زمان­بندی جریان کارگاهی انعطاف پذیر دو مرحله ای است.
اهدافی که این تحقیق به دنبال آن است در فاز اول دستیابی به یک گروه از تیم­های جراحی و بیهوشی است به طوری که با توجه به عدم قطعیت ­های موجود بتواند معیار مجموع زمان­درجریان کار را به طوری در نظر بگیرد که هزینه استفاده از این تیم­ها نیز برای سیستم به صرفه باشد. به همین دلیل در فاز اول یک مدل دو هدفه معرفی خواهد شد که معیار اول با توجه به عدم قطعی بودن زمان­انجام عمل­ها به صورت استوار تعریف شده است و معیار دوم نیز مربوط به هزینه بکارگیری از هر تیم می­باشد.خروجی مرحله اول یک گروه از تیم­ها می­باشد که برای بیهوشی و جراح انتخاب خواهند شد.
پس از حل مدل فاز یک حال یک مجموعه از تیم­ها در دسترس است که عمل­های جراحی باید بر روی آن­ها انجام شوند. در این مرحله مدلی معرفی خواهد شد تا با توجه به مسأله دنیای واقعی و معیارهای مهم موجود در این مسأله زمان­بندی مناسب را برای بیمارانی که باید جراحی روی آن­ها انجام شوند.
۱-۴ جمع بندی
مسأله­ای که در این تحقیق در نظر گرفته شده است یک مسأله زمان­بندی جریان کارگاهی دو مرحله­ ای است که در دو فاز استراتژیک و عملیاتی در نظر گرفته شده است.
همانطور که در قبل به آن اشاره شد حوزه سلامت یکی از مهم ترین موضوعاتی می باشد که در حال حضر نظر دنیا را به خود جلب کرده است. با توجه به اینکه در سیستم های مراقبت های بهداشتی همیشه خدمت دهنده و بیمار وجود دارند پس می توان آن را به صورت یک مسأله زمان­بندی در نظر گرفت. آنچه در این بخش مطرح شده است شمای کلی از مسأله موجود و کارهایی که در قسمت­ های بعد به آن پرداخته شده است می­باشد.
در قسمت­ های بعد ابتدا به مرور کلی بر ادبیات موضوع پرداخته می­ شود سپس مدل­های مسأله دنیای واقعی مطرح شده و بعد از آن نیز توجه به حل این مدل­ها جلب خواهد شد. در قسمت آخر نیز نتیجه گیری و پیشنهادات آتی برای تحقیقات آینده بیان شده است.
فصل۲
مرور بر تحقیقات پیشین
۲-۱ مقدمه
زمان­بندی تولید عبارت است از تخصیص منابع محدود تولید، از جمله نیروی انسانی، تجهیزات و ابزار، برای انجام مجموعه ای از وظایف با بهینه سازی یک یا چند هدف (پیندو[۳] ۱۹۹۵). درواقع یک فرایند تصمیم گیری است که نقش مهمی در صنعت تولید ایفا می­ کند. زمان­بندی موثر به یک ضرورت اساسی برای بقای شرکت و کسب و کار در حال رشد در بازار تبدیل شده است. امروزه صنعت در حال تجربه چالش­های جدیدی مانند رقابت جهانی، چرخه عمر محصول کوتاه تر، محصولات سفارشی، و تغییرات تقاضا در بازار، و غیره است. به منظور حفظ رقابت، برای شرکت های تولیدی بهبود عملکرد سیستم های زمانبندی تولید تحت افزایش نوسانات بازار (به عنوان مثال هجوم سفارشات و لغو کار) و عدم قطعیت داخلی در فرایند تولید (به عنوان مثال خرابی ماشین آلات، شکست ابزار، و تغییر زمان پردازش) بسیار مهم است.
انواع مسائل زمان­بندی از محیط های تولید در دنیای واقعی شناخته شده است. با این حال بیستر تحقیقات دانشگاهی بر روی مسائل کلاسیک تمرکز دارند. زمان­بندی کارگاهی یکی از قدیمی­ترین مسائل زمان­بندی است که بررسی­های زیادی هم در دانشگاه و هم در صنعت بر روی آن انجام شده است. مدل زمان­بندی کارگاهی پایه­ای شامل مجموعه ای از کارها و ماشین آلات است، که هدف آن تعیین توالی بهینه یا نزدیک به بهینه کار بر روی هر ماشین با توجه به برخی محدودیت­های موجود است.
با توجه به محیط های کارگاهی، زمانبندی کارگاهی را می توان به پنج دسته اصلی طبقه بندی کرد: تک ماشینه، ماشین های موازی، جریان کارگاهی، کارگاهی، و کارگاه باز(الله وردی و سروش[۴] ۲۰۰۸، هال ۱۹۹۸). همه مسائل زمانبندی کارگاهی به کلاس NP تعلق دارند. زوبولاس[۵] و همکاران (۲۰۰۸).این مسائل بسیار سخت تر می­شوند اگر بخواهبم عدم قطعیت­های پویا را در آن در نظر بگیریم.
در میان پنج نوع زمان بندی کارگاهی بالا، زمان بندی جریان کارگاهی انعطاف پذیر به خوبی شناخته شده و به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است، و به این دلیل برای بررسی در این مطالعه مشخص شده است.
۲-۲ زمان­بندی و برنامه ریزی اتاق عمل
زمان­بندی و برنامه­ ریزی اتاق عمل، در اواخر سال ۱۹۷۷ توسعه یافت (calichiman ,2005) اما طی دهه اخیر حجم مقالات به چاپ رسیده در این زمینه، افزایش قابل توجهی داشته است. اولین مقاله مروری در خصوص زمان­بندی عمل­های جراحی توسط ماجرلین و مارتین درسال ۱۹۷۸ ارائه شده است. در این مقاله مقالات موجود براساس نوع تکنیک حل طبقه بندی شده اند. زمان­بندی عمل­های جراحی را به دو زیر مرحله، زمان­بندی ورود و زمان­بندی تخصیص تقسیم کرده بودند. در سال ۱۹۷۷ بلیک و کارتر این طبقه بندی را توسعه دادند و پروسه سومی تحت عنوان زمان­بندی منابع خارجی به آن اضافه کردند که در این پروسه رزرو و تعیین منابع مورد نیاز قبل و بعد از هر عمل جراحی مشخص شده است. هر یک از این مراحل در سه سطح استراتژیک، اجرایی و عملیاتی مورد بررسی قرار گرفتند.
کاردون در سال ۲۰۰۹ طبقه بندی جامع تری در خصوص برنامه ریزی و زمان­بندی اتاق عمل ارائه کردند و مقالا را از دید متفاوتی مورد بررسی و تحلیل قرار دادند. این طبقه بندی بر اساس ۷ معیار توصیفی زیر انجام شده است:
نوع بیمار
نوع عملکرد
قطعیت و عدم قطعیت مسأله
نوع تکنیک جواب
نوع آنالیز انجام شده
شرح تصمیمات گرفته شده (تاریخ، زمان، اتاق و ظرفیت)
کاربردی بودن یا نبودن مسأله
در این مقاله مروری، بیماران به دو دسته بیماران انتخابی( شامل بیماران سرپایی و بستری) و بیماران غیر انتخابی (بیماران اورژانسی و ضروری) تقسیم شده اند. بیماران سرپایی، بیمارانی هستند که بعد از عمل جراحی نیاز به بستری شدن ندارند و مرخص می­شوند و این در حالی است که بیماران بستری بعد از عمل جراحی به مراقبت بیشتری احتیاج دارند و باید یک یا چند روز در بیمارستان بستری بمانند. بیماران ضروری، بیمارانی هستند که به درمان فوری نیاز دارند وباید بلافاصله بعد از ورود، عمل شوند. اما بیماران اورژانسی وضعیت بهتری نسبت به بیماران ضروری دارند و تا چند ساعت می­توانند برای درمان، منتظر بمانند. ورود بیماران اورژانسی و ضروری تصادفی است و به همین دلیل درنظر گرفتن این بیماران در برنامه­ ریزی وزمان­بندی، حالت تصادفی و غیر قطعی بودن را ایجاد می­ کند و باعث پیچیدگی زیاد مسأله می­ شود.
برای زمان­بندی اهداف متفاوتی در نظر گرفته می شود که به نظر مدیریت بیمارستان و برنامه ریزی اتاق عمل بستگی دارد. کاردون طبقه بندی اهداف را بر اساس معیارهای کاهش زمان انتظار یا جراح، افزایش میزان خروجی هر خدمت، دامنه عملیات، بالانس منابع، بهره وری اتاق عمل و منابع مرتبط و اهداف مالی انجام داده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 05:47:00 ب.ظ ]




        • همکاران برانگیخته شوند و مایل باشند که دانش خود را ارائه دهند.

        • سیستم‌ها و ساختارها از فرایند انتقال دانش، حمایت کنند.
        • در تمام سازمان، تبادل دانش رسمیت یافته و از آن حمایت شود.

       

ث) ارزیابی: در این فرایند باید دانش‌های موجود و نیازهای فعلی و آتی دانش ارزیابی شوند. برای این کار لازم است، میزان رشد پایه‌های دانش و نیز دستاوردهای سرمایه‌گذاری مرتبط با آن اندازه‌گیری شود. فاکتورهایی که امکان اندازه‌گیری پایه‌های دانش را ممکن می‌سازند، عبارت‌اند از:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

        • تأثیر دانش بر کارایی سازمانی به رسمیت شناخته شود و در تفکر استراتژیک سازمانی قرار گیرد و

        • انواع شاخص‌ها، معیارها و نکات اساسی در اندازه‌گیری ارزش دارایی‌های سازمانی ایجاد شود.

       

ج) ایجاد/ نگهداری: باید دانش‌های مهم و استراتژیکی در این فرایند توسعه یابند و دارایی‌های دانشی، نیز موردتوجه قرار گیرند. برای ایجاد و نگهداری دانش باید عوامل زیر فراهم باشد:

        • ایجاد بستر و ابزارهای مناسب برای نگهداری دانش و خلق دانش‌های جدید.

        • روابط میان بخش‌های مختلف به‌گونه‌ای طراحی و ایجاد شود تا هدف‌های مدیریت دانش تحقق یابد.
        • سازمان به این معنا پی ببرد که استفاده از دانش ارزشمند است و باید از آن نگهداری شده توسعه داده شود و
        • نرم‌ها، سیاست‌ها، دستورالعمل‌ها و فرهنگ‌سازمانی، از تعامل بین بخش‌های مختلف سازمان و نیز مابین همکاران حمایت کند.

       

چ) حذف: در این فرایند، دانش‌هایی که ازنظر استراتژیک و کاربرد دیگر، بی‌معنی هستند باید از سیستم حذف یا در جایی دیگر انبار شوند این کار به ترتیب زیر انجام می‌شود:

        • دانش‌های ابطال‌شده انبار نشوند

        • دانش‌هایی که در حال حاضر بی‌ارزش‌اند، ولی در آینده احتمال استفاده از آن‌ها وجود دارد، به‌صورت دسته‌بندی، بایگانی شوند.

       

۲-۱۸-۲۵- مدل مدیریت دانش Pawlowsky

ازنظر پاولوسکی فرایند یادگیری سازمانی از چهار مرحله اصلی تشکیل شده است

      1. شناسایی یا خلق اطلاعات جدید: در این مرحله روش تلفیق دانش موجود و اطلاعات حاصل از تجربه‌های گذشته برای تولید دانش جدید شناسایی می‌شود؛
      1. توزیع و تبادل دانش: در این مرحله توجه به جریان اطلاعات و نوع ارتباطات در درون سازمان دارای اهمیت است؛
    1. اصلاح و انسجام دانش: دانش جدید متناسب با شرایط داخلی سازمان اصلاح و به دانش قبلی افزوده می‌شود؛
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:47:00 ب.ظ ]




آخرین نوع آنی‍گرایی، “آنی ‍گرایی زودگذر[۲۰۵]” است که به وسیله شرایط روانشناختی و جسمانی موقتی مشخص می‍شود که از پردازش کامل اطلاعات جلوگیری می‍کنند. آنی‍گرایی زودگذر با حالت‍های بدنی در ارتباط است که از منابع تحلیل‍یافته جسمانی و روانی(مانند خستگی مفرط)، تغییرات خلق(مانند افسردگی) و مصرف مواد و الکل ناشی می‍شوند. نتیجه رفتارهای زودانگیخته زودگذر، دستیابی به طرحواره‍هایی است که به تلاش شناختی کمتر برای قرارگرفتن در حافظه نیاز دارند و به شکل غیرمعقول برای رفتار کردن پذیرفته می‍شوند(همان). شرح انواع آنی‍گرایی بیانگر این نکته است که هر چند با توجه به نظریه‍‍گری، برای این ویژگی شخصیتی یک بنیان زیستی مفروض است، عوامل متعدد فردی(مانند خلق) و محیطی(مانند زمان) آن را تعدیل می‍کنند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱۰-۲ ویژگی های روانشناختی مؤلفه های آنی گرایی
الگوی چهار مؤلفه‍ای وایتساید و لینام(۲۰۰۱و۲۰۰۵) برای هر یک از وجوه آنی‍گرایی ویژگی‍های متفاوتی را مطرح می‍کند. وایتساید و لینام(۲۰۰۱) چهار مؤلفه سازه‍ی مورد آزمون در UPPS را نه به عنوان انواع آنی‍گرایی، بلکه به عنوان فرآیندهای روانشناختی مجزا در نظر گرفته‍اند که منجر به رفتارهای زود انگیخته ‍گونه[۲۰۶] می‍گردند. وجود ارتباط بین خرده مقیاسهای UPSS و ابعاد خاص آزمون NEO-PI-R[207] از این حمایت می‍کند(وایتساید و لینام،۲۰۰۵).
در حقیقت وایتساید و لینام(۲۰۰۱؛ به نقل از سایدرز و اسمیت،۲۰۰۸) از الگوی پنج عاملی شخصیت[۲۰۸] برای فراهم آوردن چهارچوب مفهومی مؤلفه‍های مختلف آنی گرایی استفاده کرده اند. هر مؤلفه مشابه یکی از وجوه پنج صفت شخصیتی عمده است که توسط کاستا و مک کری(۱۹۹۲؛ به نقل از وایتساید و لینام، ۲۰۰۱) مطرح شده اند. هیجان طلبی مشابه وجه هیجان طلبی در برونگردی، فقدان تفکر پیش از عمل مشابه وجه سبک سنگین کردن در با وجدان بودن/ وظیفه شناسی(به صورت معکوس)، فقدان استمرار در رفتار مشابه وجه انضباط شخصی در با وجدان بودن / وظیفه شناسی(به صورت معکوس) و فوریت در رفتار مشابه وجه زودانگیخته بودن در نوروزگرایی است.
به طور خلاصه، چهار مؤلفه آنی‍گرایی، با سه صفت شخصیتی مرتبه بالا[۲۰۹](باوجدان بودن/ وظیفه شناسی، برونگردی و نوروزگرایی) مرتبط هستند.
علاوه بر این، سازندگان مقیاسUPPS معتقدند هر یک از این مؤلفه ها می‍توانند جداگانه با انواع خاصی از رفتار در ارتباط باشند. آزمونی که توسط میلر و همکارانش(۲۰۰۳؛ به نقل از وا یتساید و همکاران، ۲۰۰۵) بر همین اساس بر روی بزرگسالان جوان انجام گرفت نشان داد که این چهار مؤلفه به طور مجزا با بروندادهای رفتاری گوناگونی مرتبط بودند، مانند پرخاشگری(فوریت در رفتار)، رفتار ضداجتماعی(هیجان‍طلبی، فقدان تفکر پیش از عمل)، مصرف مواد(فقدان تفکر پیش از عمل)، عدم توجه(فقدان استمرار در رفتار)، نشانه های فزون کنشی/ آنی گرایی در ADHD(فقدان تفکر پیش از عمل) و مشکلات خوردن(فوریت در رفتار). گرچه مطالعات بیشتر بر روی تظاهرات بیرونی تفاوت در غلبه مؤلفه‍های آنی‍گرایی، یعنی تفاوت بروندادهای رفتاری این افراد صورت گرفته است، برای پ‍ی‍بردن به مبنای این تفاوت‍ها، مطالعه جنبه‍های زیستی و شناختی، ضروری است. در ادامه، هر یک از این چهار مؤلفه، جداگانه شرح داده می‍شوند.
۲-۱۰-۲-۱ فوریت در رفتار
فوریت در رفتار اشاره دارد به گرایش به تجربه انگیختگی‍های شدید، اغلب تحت شرایط عاطفه منفی، که احتمال دارد برای تسکین هیجان‍های منفی باشد. این مؤلفه با جنبه نوروزگرایانه آنی‍گرایی مرتبط است(من درمقابله با ولع هایم[۲۱۰] برای غذا، سیگار و مانند اینها، مشکل دارم).
گرچه برخی از نظریه‍پردازان همچون بارات(۱۹۹۳؛ به نقل ازکاسیلاس،۲۰۰۵) اعتقاد دارند که آنی‍گرایی مستقل از عوامل هیجانی است، برخی دیگر همچون جکسون(۱۹۸۴؛ والاس وهمکاران ۱۹۹۱؛ بنقل از همان) بر این اعتقادند که هیجانات منفی منجر به گسترش عمل زودانگیخته می‍شود. سایدرز و کاسکونپینار[۲۱۱](۲۰۱۰) فوریت در رفتار را فراتر از فقدان تفکر پیش از عمل و جدا از میزان قدرت و شدت هیجان‍ها، پیش بینی کننده ای دقیق برای انجام رفتارهای مخاطره آمیز یافتند.
نمرات بالا در این مؤلفه، احتمالاً منجر به مبادرت به رفتارهای زودانگیخته برای کاهش هیجان‍های منفی می‍شود، هرچند که این رفتارها پیامدهای دردناک درازمدتی را در پی داشته باشند. این واقعیت که فوریت در رفتار با بعد نوروزگرایی همبسته است، بیانگر این نکته است که این مؤلفه از آنی‍گرایی تحت تأثیر هیجان‍های قوی است. رفتارهای افرادی که در این مؤلفه نمرات بالا کسب می‍کنند اغلب ناشی از عدم توانایی در تنظیم مؤثر هیجان‍های منفی است. چنین افرادی هنگام برنامه‍ریزی اولیه شکست نمی‍خورند(مانند زودانگیختگی شناختی)، بلکه بیشتر ممکن است هنگام پریشانی[۲۱۲] از برنامه اصلی منحرف شده و درگیر رفتارهای زودانگیخته که بالقوه مخاطره آمیز هستند، شوند؛ مثلاً پس از دعوا با دوست خود اقدام به رانندگی بدون هدف و در حالت مستی کنند، علی رغم اینکه برنامه داشته اند به سمت خانه برانند(مجید[۲۱۳] و کلدر[۲۱۴] ۲۰۰۷).
در سال‍های اخیر فوریت در رفتار توسط سایدرز و اسمیت(۲۰۰۸) به دو مؤلفه مثبت و منفی تقسیم شده است.‍ فوریت در رفتار مثبت [۲۱۵] شامل تمایل به عمل عجولانه در شرایط خلق مثبت؛ و فوریت منفی[۲۱۶] شامل تمایل به عمل عجولانه در شرایط خلق منفی است. بر همین مبنا پرالس[۲۱۷] و همکارانش(۲۰۰۹) مقیاس رفتار زودانگیخته UPPS را تجدید نظر و با عنوان UPPS-P با ۵۹ آیتم ارائه کرده اند که P نشان‍دهنده وجه مثبت فوریت در رفتار است. بنابر نظریه سایدرز و اسمیت(۲۰۰۸) فوریت در رفتار مثبت و منفی، هر دو با درگیری مشکل‍آفرین در رفتارهای مخاطره آمیز، شامل نوشیدن مشکل‍زا و قمار آسیب‍زا همبستگی دارند. مشخص شده فوریت در رفتار منفی، به تنهایی، پیش‍بینی‍کننده نشان‍ه‍های پرخوری، اطمینان طلبی [۲۱۸]افراطی، نوشیدن الکل برای مقابله، وابستگی به استفاده از تلفن همراه، خرید‍آنی و ولع تنباکو است(آنستیس[۲۱۹] و همکاران،۲۰۰۷؛ بیلیوکس[۲۲۰] و همکاران، ۲۰۰۷ و۲۰۰۸؛ فیشر[۲۲۱] و همکاران، ۲۰۰۳ و۲۰۰۷؛ میلر و همکاران،۲۰۰۳). علاوه بر این فوریت در رفتار منفی بهترین پیش‍بینی‍کننده مشکلات حاد طبی، شغلی، سوء مصرف دارویی و الکل، خانوادگی، اجتماعی، قانونی و روانپزشکی در افراد وابسته به مواد است(وردژو-گارسیا[۲۲۲]و همکاران،۲۰۰۷).
گرچه فوریت در رفتار مثبت صفتی است که اخیراً توصیف شده، اما ارتباطات پیش‍بینی‍کننده منحصر به فرد خود را به خوبی نشان‍داده است. فوریت در رفتار مثبت پیش‍بینی‍کننده افزایش مقدار نوشیدن الکل و مشکلات مرتبط با نوشیدن(سایدرز و همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از سایدرز و اسمیت،۲۰۰۸)، رفتار جنسی مخاطره آمیز و مصرف غیرقانونی مواد(زاپولسکی[۲۲۳] و همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از همان) در طی اولین سال کالج است، در حالیکه هیجان طلبی تنها پیش‍بینی‍کننده فراوانی دفعات نوشیدن است.
فوریت در رفتار مثبت افزایش رفتارهای آسیب زای قمار را پیش بینی می‍کند و می‍تواند بین آنهایی که در خطر انجام قمار آسیب‍زا هستند و آنهایی که در خطر نیستند، تمایز قایل شود(سایدرز و همکاران،۲۰۰۷، به نقل از همان). به نظر سایدرز و اسمیت(۲۰۰۸)، فوریت در رفتار(مثبت و منفی) گرایش‍های مبتنی بر هیجان به سمت عمل عجولانه هستند. این مؤلفه‍ها با نوروزگرایی(بالا) و باوجدان‍بودن/وظیفه شناسی(پایین) رابطه دارند و این رابطه به صورت ترکیب یا تعاملی از این دو صفت نیست.
۲-۱۰-۲-۲ فقدان تفکر پیش از عمل
دومین مؤلفه با تلاش‍های بسیاری که در راستای توصیف آنی‍گرایی انجام شده سازگار بوده و به بهترین و گسترده‍ترین شکل در بین مقیاس‍های آنی گرایی نشان داده شده است.
فقدان تفکر پیش از عمل با صفت با وجدان بودن/ وظیفه شناسی که به عنوان سبک سنگین کردن مسائل مطرح می شود همبستگی منفی داشته و به عدم توانایی در تعمق و نکته سنجی اشاره دار. به عبارت دیگر، داشتن تفکر پیشینی یعنی توانایی فرد در تأمل و تفکر در مورد پیامدهای یک عمل، پیش از مبادرت به آن(مثلاً من معمولاً تصمیمم را از طریق استدلال دقیق می‍گیرم). کسانی که در این شاخص نمره پایین می‍آورند، خیلی با تأمل و تفکر رفتار می‍کنند در صورتی که آنهایی که نمره بالا دارند بی درنگ و بدون توجه به پیامدها عمل می ‍کنند(وایتساید و لینام، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵).
فقدان تفکر پیش از عمل با تعاریف رفتاری آنی‍گرایی مرتبط است؛ تعاریفی که بر انتخاب پاداش‍های آنی و کوچکتر در برابر پاداش هایی که ارزش بیشتری دارند اما تأخیری هستند، تأکید می‍کنند(همان).
۲-۱۰-۲-۳ فقدان استمرار در رفتار
مفهوم استمرار دربرگیرنده قابلیت فرد در حفظ تمرکز بر روی یک تکلیف دشوار و یا کسل‍کننده است(مثلاً به آسانی کار را رها می‍کنم). این مؤلفه با وجه خودنظم‍دهی صفت باوجدان بودن/ وظیفه شناسی همبستگی منفی دارد(همان).
افرادی که در مؤلفه فقدان استمرار در رفتار پایین هستند می‍توانند کارها و پروژه‍هایشان را کامل کنند و تحت شرایطی که محرک‍های مزاحم وجود دارند، توان مقاومت و ادامه کار را دارند. برعکس افرادی که در این مؤلفه بالا هستند، نمی‍توانند خود را مجبور کنند آنچه را می‍خواهند انجام دهند(همان) و حس اجبار و مسئولیت پذیری محدودی را تجربه می‍کنند(مجید و کلدر، ۲۰۰۷).
فقدان تفکر پیش از عمل به همراه فقدان استمرار در رفتار، دو مؤلفه‍ای هستند که بیشتر بر جنبه‍های شناختی افراد تأکید دارند تا تظاهرات رفتاری آنها. در نتیجه انتظار می‍رود افرادی که این مؤلفه‍ها در آنها غالب است، کاستی‍های شناختی بیشتری نسبت به افرادی که مؤلفه‍های دیگر در آنها غالب است، نشان دهند.
۲-۱۰-۲-۴ هیجان طلبی
این مؤلفه نیز مانند فقدان تفکر پیش از عمل، در بسیاری از نظریه های قبلی(باس و پلامین، ۱۹۷۵ زاکرمن و همکاران،۱۹۷۸؛به نقل از وایتساید و لینام،۲۰۰۱) شرح داده شده است.
اولین مقیاس هیجان طلبی[۲۲۴] براساس این فرضیه طراحی شد که تفاوت‍های فردی پایداری در سطوح بهینه
تحریک و انگیختگی وجود دارد(زاکرمن و همکاران، ۱۹۶۴؛ به نقل از زاکرمن،۲۰۰۳). آخرین تعریف از این صفت توسط زاکرمن(۱۹۹۴؛ به نقل از همان) اینگونه بیان شده:
“هیجان طلبی صفتی است که به وسیله جستجوی احساسات و تجربیات متفاوت، جدید، پیچیده و شدید و میل به انجام مخاطرات فیزیکی، اجتماعی، قانونی و مالی به خاطر دستیابی به چنان تجربیاتی، توصیف می‍شود".
هیجان طلبی از دو جنبه(گرایش به لذت و پیگیری فعالیت‍های مهیج و باز بودن نسبت به تجارب جدید که می تواند خطرناک باشد) قابل بررسی است(مثلاً هرچیزی را یکبار امتحان می‍کنم). طبیعتاً کسانی که دارای نمره بالا در این مؤلفه هستند از مخاطره جویی و فعالیت‍های خطرناک لذت می‍برند، درحالی که آنهایی که نمره شان پایین است از پذیرش خطر اجتناب می‍کنند.
از آن جهت که هیجان طلبی با صفت برونگردی ارتباط دارد، انتظار می‍رود ویژگی‍های روانشناختی مرتبط با برونگردی در افرادی که نمرات بالای هیجان طلبی را کسب می‍کنند، وجود داشته باشد.به عنوان مثال: سویکرت و همکاران(۲۰۰۲) نشان داده‍اند که برونگردی همبستگی مثبتی با تجارب جدید دارد. بین برونگردی و انواع حمایت اجتماعی نیز رابطه مثبت وجود دارد به گونه‍ای که وجود دسترسی ادراک شده[۲۲۵] به حمایت، بویژه حمایت ناشی از حس تعلق‍پذیری، می‍تواند رابطه بین برونگردی و تجربه استرس را تعدیل کند. الگوی انگیختگی آیزنک(۱۹۸۵؛به نقل از لوکاس، ۲۰۰۷). در تبیین برونگردی بیان می‍کند که سطوح پایین انگیختگی مشخصه برونگردهاست در حالی که درونگردها به وسیله سطوح نسبتاً بالای انگیختگی مشخص می‍شوند.به همین علت برونگردها باید موقعیت‍هایی را که انگیختگی بالایی ایجاد می‍کنند انتخاب کنند تا از آن ها لذت ببرند؛ موقعیت‍هایی مانند مهمانی‍ها یا فعالیت‍های مخاطره آمیز.
مطالعات روان - فیزیولوژیک(زاکرمن،۱۹۹۰؛به نقل از زاکرمن،۲۰۰۳) نشان داده‍اند افراد با هیجان طلبی بالا، به محرک‍های جدید گرایش دارند با ضربان قلب تندتری پاسخ دهند؛ ولی خوگیری نیز در آنها به سرعت صورت می‍گیرد. هیجان طلبی بالا با افزایش پتانسیل فراخوانده قشری در پاسخ به شدت‍های بالای تحریک ارتباط دارد(همان) ولی این افزایش در تمامی قشر مغز دیده نمی شود(جیانگ[۲۲۶]و همکاران، ۲۰۰۸)؛ در حالی که افراد با هیجان طلبی پایین، گرایش دارند در برابر محرک‍های شدید، واکنش‍های قشری کاهش یافته‍ای داشته باشند که نشان‍دهنده نوعی؛ بازداری قشری حفاظت‍کننده است. مطالعات بیوشیمیایی(زاکرمن، ۱۹۹۵؛ به نقل از زاکرمن، ۲۰۰۳،کتز[۲۲۷] ۱۹۸۸) سطوح پایین‍تری از آنزیم مونوآمین اکسیداز[۲۲۸] را در هیجان طلبان نشان داده است. این آنزیم به کاتابولیسم مونوآمینهای مغز، به ویژه دوپامین[۲۲۹] کمک می‍کند. لونگاتو - استادلر[۲۳۰] و همکارانش(۲۰۰۲) در تحقیقی بر روی مردان مجرد نشان دادند که فعالی پایین آنزیم مونوآمین اکسیداز اغلب با صفات شخصیتی مانند آنی‍گرایی، اجتناب از یکنواختی و هیجان طلبی ترکیب شده است.
۲-۱۰-۳ نظریه انگیختگی و زودانگیختگی
نظریه رفتاری انگیختگی طلبی هم در روانشناسی و هم در جامعه شناسی مورد توجه قرار گرفته است.مبدع این نظریه لیندزلی است و بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان دیگر پس از او بر روی این نظریه تحیق کرده اند. این نظریه بیان میکند به سبب بسیاری علل وراثتی و محیطی، مغز برخی افراد در پاسخ به محرک های محیطی متفاوت عمل میکند. به عقیده‍ی لی (۱۹۹۶)هر فرد تلاش می کند تا به سطح بهینه‍ای از انگیختگی از محیط برسد. تحریک بسیارکم منجر به خسته و کسل شدن فرد و تحریک بسیار زیاد منجر به اضطراب می شود. اضطراب نیز منجر به هیجان طلبی می شود.هسته این نظریه را این واقعیت شکل می‍دهد که افراد هیجانخواه از نظر زیستی و محیطی مستعد اشتغال به فعالیت‍های منحرف و مصرف داروهای غیرمجاز هستند(مایلز و همکاران،۲۰۰۱).
نظریه انگیختگی فرض مسلمی را مطرح می‍کند که افراد زودانگیخته در حالت استراحت کم تحریک شده هستند، حساسیت بالایی به نشانه‍های پاداش دارند و در جستجوی فعال‍سازی رفتاری برای بالابردن انگیختگی قشری خود هستند(آیزنک،۱۹۴۷؛ گری،۱۹۷۵؛ مک دوگال،۱۹۲۹؛ پاولف،۱۹۲۷و۱۹۶۰؛ اسمیت، ۱۹۹۴؛ به نقل از وایت،۲۰۰۸) و هنگامی که تحریک می‍شوند، افزایش بیشتری در انگیختگی دارند(ماتیاسئ استنفورد، ۲۰۰۳)
عوامل متعدد ایجادکننده خرید آنی به وضوح پیچیدگی‍ها و ریزه‍کاری‍های این پدیده را آشکار می‍سازد. این امر همچنین عدم کفایت مقیاس‍های کمی موجود برای ارزیابی تمایل به خرید آنی را نمایان می‍سازد چرا که صرفاً بر متغیرهای محدودی برای تعیین رفتار تمرکز صورت گرفته است.
۲-۱۰-۴ پیشینه تحقیق آنی گرایی
همانگونه که مطرح شد، آنی گرایی به شکل‍های متفاوتی در نظریه‍ها مطرح شده است. گرچه غالب نظریه‍ها آن را چندبعدی یا مجموعه‍ای از صفات دانسته اند، نظریه‍هایی نیز وجود دارند که به آنی‍گرایی به عنوان صفتی واحد نگریسته اند. تلگن[۲۳۱](۱۹۸۲،به نقل از همان)، از طریق روش تحلیل عوامل بر روی تعدادی(۱۱تا) از مقیاس‍های اصلی شخصیت، سه ” عامل مرتبه بالای شخصیت ” (الزام[۲۳۲]، هیجان پذیری مثبت[۲۳۳] و هیجان پذیری منفی[۲۳۴]) را استخراج کرد. در نظریه تلگن(۱۹۸۲؛ به نقل از همان)، آنی گرایی(ضعف در بعد الزام) یکی از عوامل تعیین‍کننده شدت و چگونگی پاسخ‍دهی به محرک‍های هیجانی است. بعد الزام در مقیاسی دوگانه(آنی‍گرایی در برابر مهارگری[۲۳۵]) تعیین‍کننده سطوح احتیاط، خویشتنداری، گرایش به رفتارهای پرخطر و پذیرش مقررات اجتماعی می‍باشد.
نظریه شخصیت آیزنک(۱۹۸۵؛ به نقل از همان) مبنایی برای مطالعات برخی نظریه پردازان، درمورد مفهوم آنی‍گرایی و تعریف آن قرار گرفته است. در نظریه گری(۱۹۸۷؛ به نقل از جکسون، ۲۰۰۲)، آنی‍گرایی یکی از ابعاد اساسی شخصیت است که از چرخش ۴۵ درجه ای محور برونگردی نظریه آیزنک به دست آمده و از ربع پایداری هیجانی- درونگردی(زود انگیختگی پایین) تا ربع نوروزگرایی- برونگردی(آنی گرایی بالا) به وجود می‍آید. در این نظریه آنی‍گرایی دارای رابطه مثبت با برونگردی و نوروزگرایی است؛ به گونه‍ای که، نسبت نوروزگرایی به برونگردی ۱ به ۲ می‍باشد. در مطالعات گری(۱۹۸۲؛ به نقل از هان[۲۳۶] و همکاران، ۲۰۰۹) مفهوم آنی گرایی به تنهایی نیز مطرح شده و این مفهوم، اساس نظریه دیگر وی قرار گرفته است که با عنوان نظریه حساسیت به تقویت[۲۳۷](گری، ۱۹۸۲؛ گری و مک ناتان[۲۳۸]۲۰۰۰؛ به نقل از همان) شناخته می‍شود. در این نظریه، گری سه سیستم بنیادی را در مغز انسان شرح می‍دهد که عبارتند از: سیستم فعالساز رفتاری[۲۳۹]، سیستم بازداری رفتاری[۲۴۰] و سیستم جنگ- گریز- بهت[۲۴۱]. این سیستم‍ها در موقعیت‍های هیجانی و برانگیزاننده فعال شده و واکنش‍ها را تنظیم می‍کنند. قابل ذکر است که با توجه به اهمیت این نظریه مطالعات بسیاری بر در مطالعات اخیر تجدید نظر شده و در نتیجه آن مک ناتان و کور[۲۴۲])۲۰۰۴؛ به نقل از لپتوک[۲۴۳] و همکاران، ۲۰۰۸) سیستم بازداری رفتاری را به عنوان سیستم شناسایی تعارض[۲۴۴] در نظر می‍گیرند که با اظطراب مرتبط بوده(وروورت[۲۴۵] و همکاران،۲۰۱۰) و رفتار گرایشی سیستم فعالساز رفتاری را در موقعیت‍های مرتبط با پاداش و رفتار اجتنابی سیستم جنگ-گریز-بهت را در موقعیت‍های برانگیزاننده ترس، تنظیم می‍کند. بنابر آنچه هان و همکارانش)۲۰۰۹) نشان داده اند، افرادی که رگه حساسیت به پاداش در آن‍ها قوی‍تر است فعالیت سیستم فعالساز رفتاری بیشتری دارند. افرادی که فعالیت سیستم فعالساز رفتاری بالا دارند نسبت به آن‍هایی که فعالیت پایین دارند، در موقعیت پاداش، انگیختگی هیجانی بالا و در موقعیت تنبیه، انگیختگی هیجانی پایین‍تری را تجربه می‍کنند(نیازف[۲۴۶] و اسلوبودسکوف-پلانین [۲۴۷]۲۰۰۷). گری(۱۹۸۲؛ به نقل از دایفندورف[۲۴۸] ۲۰۰۶) بیان می‍کند که صفات انگیزشی توسط این سه سیستم کنترل می شود. افراد با سیستم فعالساز رفتاری بالا، تمایل به جستجوی فعالیت‍های پاداش‍دهنده دارند و دارای سائق قوی برای دستیابی به اهداف هستند. این افراد، آنی‍گرایی و هیجان طلبی و گرایش به تجربه هیجان ‍های مثبت(مانند امید، شادی و سرخوشی[۲۴۹]) را ابراز می‍کنند. افراد با سیستم بازداری رفتاری بالا نیز به شدت می‍کوشند از موقعیت‍های تهدیدآمیز یا تنبیه‍کننده اجتناب کنند که منجر به سطوح پایین رفتار هدف مدار و تجربه هیجان‍های منفی(مانند ترس، ناکامی و اندوه) می‍شود. بنابر آنچه گری مطرح می‍کند انتظار داریم عملکرد(شناختی و غیرشناختی) افرادی که درجات آنی‍گرایی در آنها بالا است، هنگامی که در بافت هیجانی مثبت قرار می‍گیرند(سیستم بازداری رفتاری)به این دلیل که رگه حساسیت به پاداش در آنها قوی‍تر است، تسریع شود. این که آیا این افزایش سرعت عملکرد منجر به افزایش نتایج مثبت نیز می‍گردد یا صرفاً میزان فعالیت را بدون توجه به هدف، بالا می‍برد، نیازمند مطالعه است. در مقابل، بافت هیجانی منفی قرار دارد که افراد با فعالیت بالا نسبت به آن حساسیت بالاتری دارند. حال این که چنین بافتی چگونه عملکرد افراد زودانگیخته را تحت تاثیر قرار می‍دهد، منشأ سوال است. همچنین گری(۱۹۸۲، به نقل از همان) مطرح کرده که میزان حساسیت سیستم فعالساز رفتاری و سیستم بازداری رفتاری با نواحی خاصی از لوب پیش پیشانی مرتبط است و این نکته از وجود بنیان زیستی برای این صفات حمایت می‍کند. در مدل پنج عاملی شخصیت(کاستا و مک کری،۱۹۹۰؛ به نقل از وایتساید و همکاران، ۲۰۰۵) آنی‍گرایی را می‍توان در وجوه انضباط شخصی و سنجیدگی[۲۵۰] عامل با وجدان بودن، وجه آنی‍گرایی عامل نوروزگرایی و وجه هیجان طلبی عامل برونگردی ردیابی کرد.
در نظریه کلونینگر(۱۹۹۹؛ به نقل از وایتساید و لینام،۲۰۰۱) آنی‍گرایی نوعی مزاج شخصیتی( زیر مقیاس نوجویی[۲۵۱])، با زیرساخت‍های عصبی و زیستی است که منجر به پاسخ دهی خودکار، در سطحی نیمه هشیار به محرک‍های جدید می‍شود. کلونینگر نیز مانند تلگن آنی‍گرایی را عامل مرتبه دوم می داند. تلگن آن را تحت مقیاس نوجویی قرار می‍دهد و کلونینگر آن را ضعف در بعد الزام می‍داند. گرچه تلگن آنی‍گرایی را صرفاً هنگام مواجهه با محرک‍های جدید تأثیرگذار می‍داند، کلونینگر بعد هیجانی محرک را مدنظر قرار می‍دهد. در کنار نظریه‍هایی که مطرح شد، در برخی دیگر از نظریه ها آنی‍گرایی به عنوان صفتی شخصیتی مطرح می شود که خود شامل مجموعه‍ای از صفات مرتبه پایین‍تر است. بارات وهمکارانش(۱۹۹۳؛ به نقل از وایتساید و همکاران،۲۰۰۵) آنی‍گرایی را عمود بر محور اضطراب و وابسته به صفات شخصیتی همچون برونگردی و هیجان طلبی فرض کرده اند. در این نظریه آنی‍گرایی به سه صفت مرتبه پایین تر تقسیم م‍ی‍شود که عبارتند از: آنی‍گرایی توجهی[۲۵۲](ناپایداری شناختی[۲۵۳])، آنی‍گرایی حرکتی[۲۵۴](سریع و درلحظه عمل کردن) و فقدان برنامه‍ریزی(پیچیدگی شناختی[۲۵۵]) در این نظریه یک صفت مرتبه پایین تر آنی گرایی مربوط به حیطه رفتار(عمل) و دو صفت دیگر مربوط به حیطه شناخت هستند. این اهمیت‍دادن بیشتر به جنبه شناختی، قابل تأمل و بررسی است.
دپو و کوینز(۱۹۹۹؛ به نقل از وایتساید و لینام، ۲۰۰۱) آنی گرایی را یک عامل شخصیتی در نظر گرفته که مجموعه‍ای از صفات مرتبه پایین و نامتجانس(آنی گرایی، هیجان طلبی، خطر پذیری، نوجویی، بی باکی[۲۵۶]، تهور، آمادگی، ملالت[۲۵۷]، عدم اعتماد [۲۵۸]و فقدان پایبندی به نظم و ترتیب[۲۵۹]) را در بر می‍گیرد.
چند عاملی بودن آنی گرایی در نظریه‍های مؤخر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.باس و پلامین(۱۹۷۵؛ به نقل از همان)، در چهارچوب” نظریه چهار مزاج شخصیت[۲۶۰]“، آنی گرایی را یک مزاج چهاربعدی در نظر گرفته‍اند. این چهار بعد عبارتند از: مهار بازدارنده[۲۶۱](قابلیت به تعویق انداختن عمل یا صبر کردن)؛ مدت زمان تصمیم‍گیری[۲۶۲](زمان لازم برای تأمل و ارزیابی پیامدهای عمل، پیش از مبادرت به آن)؛ هیجان طلبی (جستجوی تجربه‍ها و احساسات جدید و مهیج)؛ پایداری[۲۶۳](توانایی معطوف کردن توجه به انجام تکلیف و به پایان‍رسانیدن آن). آنی گرایی سرشتی[۲۶۴] بطور همزمان تحت تأثیر انگیختگی رفتاری قشر جانبی و مسیرهای مهار و بازداری است(براون[۲۶۵] و همکاران،۲۰۰۶). به عبارت دیگر می‍توان اینگونه برداشت کرد که افزایش فعالیت مسیرهای مهار می‍تواند منجر به کاهش آنی گرایی گردد. این برداشت براساس نظریه حساسیت به تقویت‍گری قابل توجیه است. اگر بخواهیم از این نظر یه کاربرد عملیاتی فراهم کنیم باید این نکته را مورد مطالعه قرار دهیم که آیا با ایجاد بافت هیجانی منفی به نوعی، تحریک سیستم بازداری رفتاری میتوان آنی گرایی را کاهش داد یا خیر.
آیزنک و آیزنک(۱۹۶۸؛ به نقل از وایتساید و لینام، ۲۰۰۱)، آنی گرایی را یک عامل مرتبه دوم شخصیتی، با ماهیتی چندعاملی معرفی کرده‍اند که هر یک از مؤلفه‍های آن به صورت متمایز، همبسته یکی از ابعاد شخصیتی می‍باشند.آیزنک(۱۹۶۸؛ به نقل از همان) ابتدا آنی‍گرایی را زیرمجموعه صفت برونگردی در نظر گرفته ولی پس از چندی آنی‍گرایی را از برونگردی متمایز، کرده و ماهیتی چهار عاملی برای آن قائل شده است؛ به طوری که تنها برخی از عوامل آن(سرزندگی[۲۶۶]، فقدان برنامه‍ریزی [۲۶۷]و خطرپذیری[۲۶۸]) همبسته بعد برونگردی و سایر عوامل(آنی‍گرایی محدود[۲۶۹]) همبسته بعد نوروزگرایی و پسیکوزگرایی است. درنهایت آیزنک(۱۹۶۸؛به نقل از همان)، دو مؤلفه را برای آنی‍گرایی معرفی می‍کند، تهور[۲۷۰](همبسته با بعد برونگردی) و تکانش‍گری[۲۷۱] همبسته با بعد سایکوزگرایی). به نظر میرسد که آیزنک به عنوان یک نظریه پرداز شخصیت که از روش تحلیل عوامل برای تدوین الگوی نظری خود بهره می‍گیرد، همواره در خلاصه کردن سازه‍ها ذیل ابرصفات[۲۷۲] تلاش می‍نماید و حتی زمانی که مثلاً آنی‍گرایی را دارای مؤلفه های مجزا در نظر می‍گیرد، حداقل تلاش می‍نماید که ارتباط این عوامل را با صفات بنیادین برقرار سازد. اما همین که نظریه پردازی همچون آیزنک با تعلق خاطر و حساسیت فراوان نسبت به ابعاد سه گانه شخصیت، مؤلفه‍های آنی‍گرایی را مطرح می‍نماید؛ باید به ماهیت تک بعدی آن تردید نمود.
زاکرمن(۱۹۹۱؛ به نقل از وایتساید و همکاران، ۲۰۰۵) آنی‍گرایی را یکی از ابعاد اصلی شخصیت(با ماهیت چهارعاملی)، تحت عنوان هیجان طلبی - زودانگیخته[۲۷۳] در نظر گرفته است. در این نظریه چهار مؤلفه مربوط به آنی‍گرایی عبارتند از: فقدان برنامه‍ریزی، فقدان تأمل پیش از عمل، تجربه‍جویی(به منظور کسب هیجان) و خطرپذیری.
وایتساید و لینام(۲۰۰۱) از طریق مرور در پیشینه پژوهشی مربوط به آنی‍گرایی وجوهی از شخصیت را شناسایی کردند که در گذشته روی هم آنی‍گرایی در نظر گرفته می‍شد. این پژوهشگران با بهره گرفتن از روش تحلیل عوامل، چهار مؤلفه متمایز را به عنوان مؤلفه‍های بنیادی آنی‍گرایی شناسایی کرده‍اند. منظور از این چهار مؤلفه، چهار گونه‍ی متفاوت آنی‍گرایی نیست، بلکه فرآیندهای روانشناختی متفاوتی است که به رفتارهای زودانگیخته منتهی می‍شوند. این مؤلفه عبارتند از: فوریت در رفتار، فقدان تفکر پیش از عمل، فقدان استمرار در رفتار و هیجان طلبی. در تمام نظریاتی که آنی‍گرایی را چندعاملی/ چندبعدی دانسته‍اند، تأکید بر این نکته وجود داشته که وجود عوامل مرتبه پایین، نشانگر انواع آنی‍گرایی نیست. اما این نکته همچنان مستلزم بررسی است که غلبه یک یا چند عامل مرتبه پایین، چه تأثیری بر پاسخ‍دهی و عملکرد افراد زودانگیخته خواهد داشت.
نظریه پردازانی نیز بوده‍اند که برای آن انواع قائل شده اند. دیکمن[۲۷۴](به نقل از مکالوم و همکاران، ۲۰۰۷) درچهارچوب رویکرد پردازش اطلاعات به شخصیت، آنی‍گرایی را مفهومی دو بعدی در نظر می‍گیرد. او بین آنی گرایی کنش ور[۲۷۵](زمانی که درنگ و تأمل کم، صفتی بهینه است) و آنی‍گرایی نارسا کنش ور[۲۷۶](زمانی که درنگ و تأمل در یک موقعیت ضروری است، اما فرد زودانگیخته با شتاب عمل می‍کند) تمایز قائل شده و معتقد است که آنی گرایی(پردازش اطلاعات سر یع) در برخی شرایط(زمانی که مانع از تأمل زیاد در شروع تکلیف یا جلوگیری از بروز رگه های وسواسی و اضطرابی در روند انجام تکلیف می‍شود)، ویژگی مثبت و در برخی شرایط(زمانی که مانع تأمل و تفکر عمیق و روشمند می‍شود؛ زمانی که در روند انجام تکلیف، ایجاد بی‍نظمی واختلال می‍کند و زمانی که تعجیل و شتاب زدگی منجر به تصمیم‍گیری نامناسب و درگیری در پیامدهای احتمالاً منفی عمل می‍شود)، ویژگی منفی تلقی می‍گردد. دیکمن در مقوله معدود نظریه پردازانی است که برای آنی‍گرایی پیامدهای مثبت هم در نظرگرفته است. در حقیقت دیکمن به آنی‍گرایی از منظر کارآمدی آن در موقعیت‍های متفاوت پرداخته است.
نیومن[۲۷۷]و والاس[۲۷۸](۱۹۹۳؛ به نقل از وایتساید و لینام۲۰۰۱) با تلفیق نظریه‍گری و آیزنک(از منظر فیزیولوژیک)، سه مسیر مجزای عصب شناختی را به رفتار زودانگیخته مرتبط می‍سازند.نخستین مسیر(آنی‍گرایی بهنجار[۲۷۹]) مربوط به غلبه سیستم فعالساز رفتاری سیستم بازداری رفتاری بوده که تحت تاثیر فزونی واکنشی[۲۸۰]NAS منجر به پاسخ دهی افراطی به پاداش می‍گردد. این پاسخ در افراد برونگرد روان‍آزرده[۲۸۱] قابل مشاهده است. دومین مسیر آنی‍گرایی اضطرابی[۲۸۲]) مربوط به غلبه سیستم بازداری رفتاری است که تحت تأثیر فزون واکنشی NAS، منجر به پاسخ دهی از نوع روی آوری است. این الگوی پاسخ دهی را می‍توان در افراد درونگرد روان آزرده[۲۸۳] مشاهده کرد. سومین مسیر مربوط به نقص در عامل P است که در الگوی پاسخ دهی افراد روان دردمند[۲۸۴])پاسخ دهی صرفاً مبتنی بر اطلاعات قبلی و پیامدهای تجربه شده که هیچگونه ارزیابی جدیدی درمورد پیامدهای ممکن برای عمل، صورت نمی گیرد(مشاهده می‍گردد.
بکارا[۲۸۵](۲۰۰۳؛ به نقل از کاسیلاس،۲۰۰۵)، از دیدگاه عصب روان شناختی آنی‍گرایی را در گستره‍های متفاوت شناخت، حرکت و ادراک از هم متمایز کرده و معتقد است آنی‍گرایی حرکتی(پاسخ دادن پیش از کسب اطلاعات لازم)، آنی‍گرایی شناختی[۲۸۶](شکست در ارزیابی پیامدهای عمل طراحی شده(و آنی‍گرایی ادراکی[۲۸۷](ناتوانی در بازداری افکار یا تصاویر بازگشت کننده)، سه وجه متفاوت آنی‍گرایی را تشکیل می‍دهند. مشابهت این نظریه با نظریه بارات، منجر به تأکید بیشتر برجنبه شناختی آنی‍گرایی می‍شود. با توجه به تعریف، آنی‍گرایی شناختی بکارا را می‍توان تا حدودی منطبق بر فقدان برنامه‍ریزی در نظریه بارات و آنی‍گرایی ادراکی را منطبق بر آنی‍گرایی توجهی دانست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:47:00 ب.ظ ]




روش تحقیق مجموعه ای از قواعد، ابزارها و راههایی معتبر (قابل اطمینان) نظام یافته برای واقعیت ها، کشف مجهولات و دستیابی برای راه حل مشکلات است ( خاکی،۱۳۸۲،ص۲۰۱).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اگر چه مدل تحلیل رابطه بین متغیرها را منعکس می کند و محقق را یاری می دهد که چه نوع اطلاعاتی را جستجو کند. لیکن اینکه به چه ترتیب اطلاعات را جمع آوری کند تا کلیت تعمیم بیشتری داشته باشد. منوط به انتخاب یک طرح یا روش تحقیق است ( ایران نژاد پاریزی، ۱۳۷۸).
تحقیق حاضر یک مطالعهی توصیفی- پیمایشی است که جزو تحقیقات هبستگی است. برای جمعآوری مطالب و مبانی نظری تحقیق از منابع کتابخانهای، مجلات، نشریات و اینترنت استفاده گردیده است. همچنین این تحقیق از نظر هدف کاربردی است که از نتایج آن میتوان در شرکتها و سازمانهایی که به نوعی با خدمات الکترونیکی در ارتباط هستند، استفاده کرد.
۳-۳- جامعه آماری
جامعه آماری به مجموعه افراد، اشیاء و یا بطور کلی پدیدههایی اطلاق میشود که محقق میتواند نتیجه مطالعه خود را به کلیه آنها تعمیم دهد و آحاد جامعه آماری دارای ویژگیهای مشترکی هستند که آنها را از سایر پدیده های خارج از قلمرو جامعه آماری مشخص میسازد. بنابراین جامعه آماری تحقیق باید حداقل با یک یا چند صفت مشترک شناسایی شوند (متانی، ۱۳۸۶، ص۱۰۸).
جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش، کاربران کامپیوتردر شرکت گاز استان اردبیل به تعداد ۳۸۷ نفر می باشد.
۳-۴- نمونه آماری وروش نمونه گیری
نمونه عبارتست از: تعدادی از افراد جامعه که صفات آنها با صفات جامعه مشابهت داشته و معرف جامعه بوده، از تجانس و همگنی با افراد جامعه برخوردار باشند (حافظ نیا ،۱۳۸۲، ص۱۲۱).
نمونه برداری فرایند انتخاب کردن تعداد کافی از میان اعضای جامعه آماری است، بطوریکه با مطالعه گروه نمونه و فهمیدن خصوصیات یا ویژگیهای آزمودنیهای گروه نمونه بتوان این خصوصیات یا ویژگیها را به اعضای جامعه تعمیم داد (سکاران، ۱۳۸۶، ص۲۹۵).
دراین پژوهش نمونه های مورد بررسی با بهره گرفتن از فرمول کوکران ۱۹۳نفرتعیین شد. همچنین روش نمونه گیری تصادفی مورد استفاده قرار گرفت و برای جلوگیری از کوچک شدن نمونه آماری و پیش بینی پرسشنامه های غیر قابل بازگشت، تعداد ۲۳۰ پرسشنامه توزیع شد و در پایان ۱۹۳ پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
۳-۵- ابزار گردآوری اطلاعات
در هر تحقیقی گرد آوری داده ها با توجه به اهداف تعیین شده در تحقیق، از اهمیت ویژه ای برخوردار است در این تحقیق از ابزار زیر برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است.
۳-۵-۱- پرسشنامه
یکی از روش های مناسب برای گردآوری داده ها استفاده از پرسشنامه است. در این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع مورد پژوهش و آزاد گذاشتن پرسش شوندگان در پاسخ به سوالها از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها و پژوهش های مدیریتی – رفتاری در ایران حکایت بالا بودن میزان اعتبار تحقیقات پرسشنامه ای نسبت به متوسط اعتبار برای همین تعداد از تحقیق به روش مصاحبه ای دارد ۸۷ درصد در مقابل ۶/۷۵ درصد (آذر، ۱۳۷۳،ص۴۲).
اگر چه استفاده از پرسشنامه بسته، محدویت های خاص خود نظیر عدم دریافت کامل نظرات پاسخگو را به همراه دارد، ولی با توجه به صرفه جویی زمان و هزینه، بالا بودن انگیزه و رغبت پاسخ دهنده برای ارائه جواب و امکان استفاده از تکنیک های آماری برای جمع بندی، تجزیه و تحلیل یافته ها، ارائه پیشنهاد و به ویژه استفاده از نرم افزارهای آماری، بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
۳-۵-۲- مطالعات کتابخانه و منابع اینترنتی
در این تحقیق، محقق به بررسی کتب، مجلات تخصصی، پایان نامه ها، مقالات و نظریات لاتین و فارسی و بررسی اسناد و مدارک موجود پرداخته است.
۳-۵-۳- مصاحبه
برای دستیابی به یکسری اطلاعات در زمینه وضیعت موجود دولت الکترونیک در جامعه تحقیق که امکان دستیابی به آن از طریق پرسشنامه مقدور نبوده است از مدیران و کارشناسان آگاه به موضوع تحقیق مصاحبه به عمل آمده است.
۳-۶- نحوهی تدوین پرسشنامه
برای تهیه پرسشنامه ابتدا شاخصهای هر یک از متغیرها تعریف و براساس آن پرسشنامه طراحی شده است و همچنین پرسشنامه هایی که درباره موضوع و متغیرهای مورد نظر تنظیم شده بود با بررسی و تطبیق آن با جامعه آماری مورد نظر ملاک طراحی و تهیه پرسشنامه پژوهش حاضر قرار گرفته است. سؤالات پرسشنامه در دو بخش تنظیم گردیده که در ذیل بیان میگردد:
بخش اول: شامل سؤالات عمومی است. این بخش در چهار سؤال از اعضاء خواسته که نوع جنسیت، سن، میزان تحصیلات، سابقه خدمت خود را مشخص نمایند.
بخش دوم: شامل سؤالات اختصاصی است، در این بخش ۲۹ سؤال در قالب ۶ فرضیه طراحی شده است. جدول (۳-۱) نحوه بخش بندی پرسشنامه برای فرضیات را نشان می دهد.
جدول ۳-۱- نحوه بخش بندی سوالات پرسشنامه

فرضیه متن فرضیه تعداد سوالات
اول عوامل مدیریتی تاثیر معنی داری براستقراردولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل دارد سوال۷-۱
دوم عوامل سازمانی تاثیر معنی داری براستقراردولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل دارد سوال۱۱-۸
سوم عوامل فنی تاثیر معنی داری براستقراردولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل دارد سوال۱۵-۱۲
چهارم عوامل انسانی تاثیر معنی داری براستقراردولت الکترونیک در شرکت گاز استان اردبیل دارد سوال۲۰-۱۶
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:47:00 ب.ظ ]




به نظر می‌رسد یکی از مواردی که دولت کمک کننده نمی‌تواند علم و آگاهی خود را از شرایطی که موجب ارتکاب فعل متخلفانه بین‌المللی یا نقض قوانین بین‌المللی می‌شود، انکار کند، ارائه تسهیلات مخابراتی و ارتباطی به گروه یا شرکت‌هایی است که طبق عقیده‌ای خاص، برخی دولت‌ها یا کشورها را دشمن خود دانسته و با بهره گرفتن از این امکانات، حمله سایبری به آن دولت خاص را انجام داده یا مدیریت نمایند. زیرا در شرایطی که یک درگیری یا تضاد منافع بین دو کشور در جریان است و ارتکاب نقض حقوق بشر و حقوق بین‌الملل بشردوستانه به یک امر معمول در این نوع حملات سایبری تبدیل می‌شود به گونه‌ای که هر روز موارد ارتکاب این نقض‌ها و حوادث واقع در آن در سراسر دنیا توسط خبرگزاری‌ها و نهادهای بین‌المللی اطلاع رسانی می‌شود، دولت کمک کننده نمی‌تواند به بی اطلاعی و عدم آگاهی خود از وقوع چنین درگیری‌هایی و ارتکاب نقض ها استناد بکند.
۲- شرط دوم مندرج در ماده ۱۶ این است که فعل متخلفانه اگر توسط خود دولت کمک کننده هم ارتکاب می‌یافت، فعل متخلفانه بین‌المللی محسوب می‌شد.[۵۶۲] از این رو در مورد مسئولیت دولت مساعدت کننده ضروری است که رفتار و فعل مورد بحث، در صورت قابل انتساب بودن به آن دولت، نقض تعهدات بین‌المللی آن دولت محسوب شود‌.
۲-۱-۲-۱: هدایت و کنترل
در بحث تحقق مسئولیت دولت‌های ثالث از طریق هدایت و کنترل، می‌توان به مواد ۸ و ۱۷ طرح مسئولیت دولت‌ها استناد کرد؛ به موجب ماده ۱۷ دولتی که ارتکاب فعل متخلفانه بین‌المللی توسط دولت دیگر را « هدایت»[۵۶۳] و « کنترل »[۵۶۴] می‌کند در صورت وجود شرایط زیر مسئول آن فعل خواهد بود :
الف-آن دولت با آگاهی از شرایط فعل متخلفانه بین‌المللی به این کار اقدام کند ؛ و
ب- فعل مزبور اگر توسط خود آن دولت هم ارتکاب می‌یافت فعل متخلفانه بین‌المللی محسوب می‌شد.
همان‌طور که مشاهده می‌شود ماده ۱۷ از عامل دیگری برای تحقق مسئولیت دولت صحبت می‌کند و آن عامل « هدایت » و « کنترل » است. بنابراین علاوه بر مساعدت و کمک، چنانچه دولتی، دولت دیگر را در ارتکاب فعل متخلفانه بین‌المللی هدایت و کنترل کند، مسئول آن فعل خواهد بود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در خصوص واژه‌های کنترل و هدایت که هم در ماده ۱۷ و هم در ماده ۸ طرح مسئولیت دولت‌ها آمده، این پرسش مطرح است که آیا این دو واژه مترادف هستند یا دو معنای متفاوت دارند؟
براساس آنچه در طرح مسئولیت دولت‌ها و در تفاسیر مربوط به این دو ماده آمده است، حکم کنترل به مواردی اشاره دارد که یک دولت نسبت به انجام رفتار و عمل متخلفانه، تسلط و غلبه دارد و این غلبه ناشی از غفلت و بی توجهی نیست، بنابراین، با توجه به اشراف و تسلطی که دولتی بر دولت دیگر و یا گروه یا اشخاص دارد و با علم به این غلبه و تفوق، رفتاری را به خود مرتبط می‌کند. در مقابل، واژه هدایت صرفاً شامل تحریک یا پیشنهاد نمی‌شود بلکه حاکی از یک هدایت واقعی عملی است.[۵۶۵]
لازم به ذکر است در ماده ۱۷ دولتی که بر ارتکاب یک فعل متخلفانه توسط دولت دیگر هدایت و کنترل دارد ؛ مسئول آن فعل خواهد بود ؛ زیرا انجام کل آن فعل را هدایت و کنترل کرده است.[۵۶۶] ماده ۱۷ که به مسئولیت بین‌المللی دولت ناشی از اعمال « هدایت » و « کنترل » بر ارتکاب فعل متخلفانه بین‌المللی توسط دولت دیگر اشاره دارد هم اکنون بیشتر از اهمیت تاریخی برخوردار است. این نوع مسئولیت بیشتر در روابط وابستگی بین‌المللی همچون تحت الحمایگی و نیز در مورد اشغال نظامی مطرح بوده است.[۵۶۷] بنابراین از پرداختن به آن در این رساله خودداری می‌شود و بیشتر به بررسی ماده ۸ طرح مسئولیت دولت‌ها که در موارد متعددی جزء مسائل مورد بحث در محافل و دیوآن‌های بین‌المللی بوده و مورد تفاسیر متفاوتی هم قرار گرفته است، خواهیم پرداخت.
ماده ۸ به وضعیتی می‌پردازد که یک دولت از طریق « هدایت » و « کنترل » شخص یا گروهی از اشخاص، مرتکب رفتار متخلفانه بین‌المللی می‌شود. طبق ماده مزبور، رفتار شخص یا گروهی از اشخاص به موجب حقوق بین‌الملل، فعل دولت تلقی می‌شود در صورتی که شخص یا اشخاص مزبور در انجام رفتار مزبور در واقع به دستور، تحت هدایت یا کنترل دولت عمل کنند‌.
نمونه بارز مصداق ماده ۸، اعمال کنترل و هدایت گروه‌های مخالف در یک کشور جهت حمله سایبری به همان کشور یا کشورهای دیگر می‌باشد.
همان طور که قبلاً گفته شد، رفتار اشخاص یا نهادهای خصوصی اصولاً قابل انتساب به دولت نیست. در عین حال در شرایطی ممکن است چنان رفتاری به دلیل وجود یک رابطه موضوعی میان شخص یا نهاد مرتکب رفتار و آن دولت، به دولت مزبور منتسب شود. به عنوان مثال می‌توان به اشخاص یا گروه‌هایی از اشخاص خصوصی اشاره کرد که اگرچه به طور خاص توسط یک دولت استخدام نشده و بخشی از نیروهای مسلح و ارتش آن دولت را تشکیل نمی دهند، اما به عنوان نیروی کمکی به کار گرفته شده و یا در خارج از قلمرو دولت مزبور بوده و به آن‌ها دستور داده می‌شود که مأموریت خاصی در زمینه یک حمله سایبری یا مقدمات آن حمله را انجام بدهند یا اینکه دولت نامبرده عملیات این گروه خاص را کنترل یا هدایت کرده باشد.[۵۶۸] البته باید در نظر داشت که بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، گرایش به سمت گسترش دامنه مسئولیت دولت‌ها برای رفتار اشخاص خصوصی وجود داشته است.[۵۶۹]
بنابراین در خصوص میزان هدایت و کنترل اعمال شده این پرسش مطرح می‌شود که براساس چه معیاری وجود مسئولیت را می‌توان برای دولت ثالث اثبات کرد؟ به عبارت دیگر، چه نوع کنترلی می‌تواند مسئولیت دولت را به دنبال داشته باشد؟
در پاسخ به این سؤال محاکم قضایی بین‌المللی، حقوق‌دانان و نیز کمیسیون حقوق بین‌الملل سعی کرده‌اند عوامل مختلفی را در این خصوص شناسایی کرده و معیارهای متفاوتی را برای انتساب اعمال گروه‌ها و اشخاص خصوصی به دولت ارائه نمایند به گونه‌ای که موضوع اعمال کنترل به‌ویژه در آراء قضایی با نوعی ابهام و حتی تعارض مواجه شده است. به عبارت دیگر در پرتو رویه قضایی بین‌المللی، دکترین‌های متفاوتی در مورد میزان کنترل لازم برای انتساب اعمال گروه‌های غیردولتی به دولت، شکل گرفته است که هر کدام از آن‌ها درجه‌ای خاص از کنترل را ضروری در نظر می‌گیرند. مهمترین آراء موجود، رأی دیوان بین‌المللی دادگستری در قضیه فعالیت‌های نظامی و شبه نظامی علیه نیکاراگوئه در سال ۱۹۸۶ و قضیه بوسنی هرزه‌گوین در سال ۲۰۰۷ و نیز رأی دیوان بین‌المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق در قضیه تادیچ می‌باشد.
دیوان بین‌المللی دادگستری در قضیه نیکاراگوئه دو معیار را تعیین کرد: اولین معیار دیوان یعنی کنترل کامل، یک معیار کلی است و شامل کنترل یک دولت بر تمام کارکردهای یک گروه می‌باشد. معیار دوم یعنی کنترل موثر، به کنترل دولت نسبت به اعمال خاصی در جریان یک عملیات خاص که در طول آن نقض‌هایی صورت گرفته است، مربوط می‌شود. دیوان معیار دوم را تنها زمانی اعمال می‌کند که شرایط مربوط به معیار اول وجود نداشته باشد.
در خصوص «کنترل موثر» نکته قابل ذکر این است که ابزار و یا واسطه اعمال کنترل مؤثر یک دولت در عرصه قلمرو یک کشور خارجی تنها نیروهای نظامی و رسمی آن دولت نیستند بلکه این کنترل می‌تواند از طریق کارگزاران و متصدیان امور اداری آن دولت نیز اعمال گردد.[۵۷۰] که این دیدگاه در خصوص کنترل و نظارت بر حملات سایبری نیز قابل تسری می‌باشد.
بدون شک دو معیار فوق‌الذکر دارای جنبه و بار اثباتی بالایی می‌باشند؛ چرا که در سطح بین‌المللی تهیه مدارک و شواهد محکمه پسند برای اثبات «کنترل کامل» یا «کنترل موثر» یک دولت خارجی بر اعمالی از قبیل حملات سایبری، امری بسیار دشوار می‌باشد.
بنابراین همواره این امکان وجود دارد که دولت‌های ثالث با هدایت و کنترل کلی یک حمله سایبری، به اهداف نامشروع خود دست یافته و در عین حال از مسئولیت بین‌المللی نیز بگریزند. در واقع دولت‌ها زمانی که به جای عمل از طریق مأموران و مقامات رسمی خود، برای انجام اعمال نامشروع در کشور دیگر از اشخاص و گروه‌های خصوصی بهره می‌برند، نباید بتوانند از مسئولیت در برابر سایر دولت‌ها و جامعه بین‌المللی شانه خالی کنند. اگر کشورها این گونه رفتار کنند، باید پاسخگوی اعمال و اقدامات اشخاص مذکور که تحت فرمان آن‌ها این اقدامات را انجام داده اند، باشند حتی اگر این افراد و گروه‌ها از حدود اختیارات داده شده تجاوز کرده و دستورات آن کشوررا نقض کرده باشند.[۵۷۱]
مبحث دوم – مسئولیت و تعهد افراد
در برخی موارد فرد خاطی، مسئول نقض حقوق بین‌الملل بشردوستانه می‌باشد که در این حالت مسئولیت کیفری فردی قابل طرح می‌باشد.
بند اول: مسئولیت کیفری فردی ناشی از نقض حقوق بین‌الملل بشردوستانه
اصل مسئولیت کیفری فرد در مورد جنایات جنگی یک اصل قدیمی حقوق بین‌الملل عرفی است که در کد لیبر و دستورالعمل آکسفورد مورد شناسایی قرار گرفته و از آن زمان به بعد در بسیاری از معاهدات حقوق بین‌الملل بشردوستانه تکرار شده است.[۵۷۲]
در واقع در نظام حقوق بین‌الملل، موقعیت‌هایی وجود دارد که مسئولیت فرد به طور مستقیم مطرح می‌شود. به عبارت دیگر حقوق بین‌الملل بشردوستانه افراد را به طور مستقیم خطاب قرار داده و ضمن وضع حقوقی برای حمایت از آن‌ها، تعهداتی را هم بر عهده آن‌ها می‌گذارد.[۵۷۳] بنابراین حقوق بین‌الملل بشردوستانه یکی از زمینه‌های اصلی طرح مسئولیت کیفری فرد در حقوق بین‌الملل است.[۵۷۴] زیرا بدون کیفر دادن افرادی که از قواعد بشردوستانه تخطی می‌کنند، تضمین رعایت این قواعد دشوار خواهد بود.[۵۷۵] از اینرو مسئولیت کیفری فرد، امکان محاکمه و مجازات افرادی را فراهم می‌کند که از قواعد این نظام حقوقی تخطی می‌کنند و موجب می‌شود تا هر فردی به هر علت در مخاصمات مسلحانه شرکت می‌کند، آگاه باشد، بدون توجه به مقام و منصب، در صورت عدم رعایت اصول و قواعد حاکم بر مخاصمات مسلحانه مسئول خواهد بود.[۵۷۶]
کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو، به دلیل حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه، اعمالی را تحت عنوان نقض‌های عمده تعریف کرده‌اند که به طور همزمان زمینه طرح مسئولیت کیفری فرد و مسئولیت دولت را فراهم می‌کند.[۵۷۷] پس از تاسیس دادگاه رواندا و دیوان بین‌المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق، فرض مسئولیت کیفری فرد با لازم الاجرا شدن اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری بیش از پیش تقویت گردید و سرانجام به عنوان بخشی از حقوق بین‌الملل مورد قبول واقع شد.[۵۷۸]
طرح مسئولیت کیفری فرد ناشی از نقض قواعد بشردوستانه در درگیری‌های مسلحانه غیربین‌المللی نیز در چند معاهده حقوق بین‌الملل بشردوستانه گنجانیده شده است که می‌توان از پروتکل اصلاحی شماره ۲ کنوانسیون برخی سلاح‌های متعارف، اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری و پروتکل دوم کنوانسیون لاهه برای حمایت از اموال فرهنگی و پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک در خصوص به‌کارگیری کودکان در مخاصمات مسلحانه نام برد.
در سال‌های اخیر نیز جریاناتی مانند ارجاع قضیه دارفور سودان به دیوان بین‌المللی کیفری یا محاکمه صدام و میلوسویچ و…، باب جدیدی را در حقوق بین‌الملل گشوده که در آن، سران دولت‌ها نیز برای جرایم ارتکاب یافته در حیطه اختیاراتشان مسئول شناخته می‌شوند و نکته قابل توجه اینکه اقدامات این اشخاص، اغلب علیه شهروندان خودشان بوده است.[۵۷۹]
به‌هرحال تمام افرادی که در ارتکاب موارد نقض حقوق بین‌الملل بشردوستانه در یک مخاصمه مسلحانه به نحوی نقش داشته‌اند، از مباشرین گرفته تا شرکا و معاونین آن‌ها، تا مسئولینی که یا از موارد نقض(حقوق بین‌الملل بشردوستانه) آگاه بوده یا حسب مسئولیتی که داشته‌اند باید از آن آگاه می‌بودند، به تناسب نقشی که داشته‌اند، مسئولیت کیفری خواهند داشت.[۵۸۰] همان‌گونه که تخطی از قواعد کیفری داخلی در شرایط عادی مستوجب کیفر است، عدم رعایت قواعد حقوق بین‌الملل بشردوستانه نیز کیفر و مجازات مرتکب را حسب مورد، در دادگاه‌های ملی و یا مراجع قضایی بین‌المللی به دنبال خواهد داشت.[۵۸۱] بعلاوه مسئولیت کیفری فردی، منحصر به ارتکاب موارد نقض عمده نبوده و هر گونه تلاش به منظور ارتکاب، کمک، طراحی و یا ترغیب انجام آنچه جنایت جنگی محسوب می‌شود را نیز در بر می‌گیرد.[۵۸۲] طرح مسئولیت کیفری مقامات دولت حاکم منافاتی با مسئولیت دولت مزبور ندارد. لذا دولت حاکم نمی‌تواند با استناد به محاکمه افرادی که مرتکب نقض ها شده‌اند از خود رفع تکلیف نماید.
بند دوم: تحول مفهوم مسئولیت کیفری فردی در حملات سایبری
نتایج نشان می‌دهند که تلاش‌های جامعه بین‌المللی در این راستا، با انجام محاکمات ارزشمند نورنبرگ و توکیو آغاز شد و با تشکیل محاکم اختصاصی یوگسلاوی سابق و رواندا توسط شورای امنیت، ادامه یافت تا به نقطه عطف خود یعنی تدوین اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری رسید. خوشبختانه، جامعه بین‌الملل به این نتیجه رسیده است که دیگر صلح پایدار مستلزم اجرای عدالت در مورد قربانیان و ناقضان حقوق بین‌الملل بشردوستانه است. بخشی از این عدالت جنبه ترمیمی داشته و به جبران خسارات وارده به قربانیان از سوی دولت‌های ناقض، مربوط میشود، اما بخشی از آن نیز جنبه کیفری دارد، به این معنی، اشخاص حقیقی که مرتکب نقض فاحش حقوق بین‌الملل بشردوستانه شده‌اند باید فارغ از مقام و موقعیت سیاسی، نظامی، اجتماعی و غیره محاکمه و مجازات شوند. همچنین جامعه بین‌المللی برای مبارزه با موانع مجازات ناقضان حقوق بین‌الملل بشردوستانه، گامهای موثری را برداشته است. برای نمونه می‌توان به محدود شدن آزادی عمل قوه مقننه کشورها در تصویب قوانین عفو، عدم پذیرش مرور زمان برای مجرمین جنگی، توسط اسناد مختلف و قطعنامه‌های مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نیز محدودشدن حیطه مصونیت اشاره نمود. تمام این تلاشها گویای این واقعیت است که، حقوق بین‌الملل معاصر بیشتر بر ماهیت و اهمیت خاص جنایات جنگی پافشاری می‌کند. لذا، وقتی پای اعمال خلاف حقوق طبیعی و خلاف ارزش‌های مقوم نظم عمومی بین‌المللی، در میان باشد، موانع یاد شده نمی‌توانند نقش مؤثری، ایفا کنند.
در ادامه این مبحث، لازم است که امکان طرح مسئولیت فردی کیفری درحملات سایبری را بررسی نماییم‌.
از آنجایی‌که فلسفه وجودی مسئولیت بین‌المللی دولت، در راستای قاعده جبران خسارت تکامل یافته، جامعه بین‌المللی نیز احساس ضرورت نموده و یه این نتیجه رسیده که نبود مسئولیت کیفری فردی برای ناقصین تعهدات بین‌المللی و به خصوص نقض حقوق بشری و بشردوستانه، امری پوچ وبیهوده خواهد بود. لذا لازم بود افرادی که این‌گونه تعهدات را زیر پا گذاشته اند مورد پیگری کیفری قرارگیرند. بنابراین در مواجهه با حملات سایبری و در پی آن نقض حقوق بین‌الملل بشردوستانه، پس از آن که مسئله انتساب حل گردید، لازم است که پرونده مسئولیت کیفری فرد یا افراد خاطی به جریان بیافتد. البته دربحث مسئولیت کیفری، مباشرت ومعاونت نیزمطرح می‌گردد که به نظرمی‌رسد درخصوص حملات سایبری، دراکثرموارد با مفهوم “معاونت”[۵۸۳] روبرو باشیم که البته معاونت درخصوص حملات سایبری، نیاز به بررسی‌های فنی و تکنیکی خاص خود را دارد چراکه این‌گونه افراد با فراهم آوردن وتهیه وسایل وابزارهای لازم، ارتکاب جرم ازسوی مرتکب یا مرتکبین را تسهیل نموده اند.
دراین گونه موارد لازم است که عنصرمادی ومعنوی را نیزمد نظرداشته باشیم که دراین خصوص می‌توان به قضیه‌ی “فارونزیجا”[۵۸۴] و قضیه‌ی “آکایسو”[۵۸۵] که درآراء دیوان بین‌المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و دیوان بین‌المللی کیفری برای رواندا وجود دارد اشاره کرد. هردو قضیه فوق در ارتباط با ” معاونت ” مطرح گردیده بود و در هردو قضیه، عنصرمادی ومعنوی جرم احرازگردیده است.
شاید بتوان به جرات گفت که هرچند اصول وقواعد حقوق بین‌الملل وحقوق بین‌الملل بشردوستانه درزمینه حملات سایبری درتمام موارد قابل کاربرد نمی‌باشد، اما با وجود قواعد نسبتاً کامل و وجود رویه‌های قضایی مناسب درخصوص مسئولیت بین‌المللی دولت و مسئولیت کیفری فردی، کمبودی حس نمی‌شود.
گفتار دوم: جبران خسارت ناشی از نقض
مسئولیت بین‌المللی دولت که بر اثر فعل متخلفانه بین‌المللی ایجاد می‌شود آثار و پیامدهای حقوقی برای دولت مسئول و نیز طرف یا طرف‌های زیان دیده به همراه دارد.
مبحث اول: جبران خسارت
این یک قاعده اساسی حقوق بین‌الملل است که در موقع تخلف از حقوق بین‌الملل باید جبران خسارت به عمل آید. دیوان دائمی بین‌المللی دادگستری در قضیه کارخانه کورزو در سال ۱۹۲۸ اظهار داشت که:
«یکی از اصول حقوق بین‌الملل و حتی یکی از مفاهیم کلی حقوق این است که هر گونه نقض تعهد مستلزم تعهد به جبران غرامت است. جبران خسارت، مکمل ضروری در قبال عدم اجرای یک کنوانسیون یا معاهده است و لزومی ندارد که این موضوع در خود معاهده هم بیان شده باشد.[۵۸۶]
ماده ۳۱ طرح مسئولیت دولت‌ها مقرر می‌دارد که «دولت مسئول، متعهد است که زیان ناشی از فعل متخلفانه بین‌المللی را به طور کامل جبران کند». بند ۲ ماده ۳۳ این طرح اشعار می‌دارد:« هیچ‌یک از مواد این طرح به هیچ یک از حقوق ناشی از مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها که ممکن است به طور مستقیم به هر فرد یا نهادی غیر از دولت تعلق گیرد لطمه‌ای وارد نمی‌کند». همچنین دیوان بین‌المللی دادگستری در پارگراف های۱۵۲ و۱۵۳ رای مشورتی خود در قضیه مشروعیت ساخت دیوار حائل در فلسطین اشغالی در سال ۲۰۰۴، به این نتیجه رسید که اسراییل متعهد است که علاوه بر اعاده وضعیت سابق، به افراد زیان‌دیده نیز غرامت بپردازد. این یافته دیوان بیانگر این مطلب است که دیوان جبران خسارت را صرفاً در مقابل دولت‌ها محدود نمی‌داند.
تعهد به جبران خسارت در اسناد بین‌المللی حقوق بین‌الملل بشردوستانه نیز برای کلیه طرف‌های مخاصمه به رسمیت شناخته شده است.[۵۸۷] در واقع در حقوق بین‌الملل بشردوستانه در کنار مفهوم پیش گیری، مفهوم جبران خسارت نیز وجود دارد. دولت‌های عضو کنوانسیون‌های ژنو علاوه بر تعهد به اجرای قواعد کنوانسیون‌ها، به تضمین اجرای حقوق بین‌الملل بشردوستانه و مقابله با نقض‌های شدید آن نیز متعهد شده‌اند. همچنین در صورتی که ارکان آن دولت در مخاصمات مسلحانه، مرتکب نقض‌های شدید مقرر در کنوانسیون‌ها شوند بر مبنای مسئولیت بین‌المللی دولت، متعهد به جبران خسارت هستند.[۵۸۸] بنابراین جبران خسارت در نظام حقوق بین‌الملل بشردوستانه به‌رسمیت شناخته شده است.
هر کشور بر اساس قوانین ملی و تعهدات بین‌المللی خود باید به قربانیان نقض‌های حقوق بشر و حقوق بین‌الملل بشردوستانه برای انجام یا عدم انجام فعلی که می‌توان آن را به آن کشور نسبت داد، غرامت بپردازد. در مواردی که شخص، شخص حقوقی، یا واحد دیگری مسئول و محکوم به پرداخت غرامت به قربانی تشخیص داده شود باید به قربانی غرامت بدهد یا اگر دولت پیش‌تر به آن قربانی غرامت داده، غرامت را به دولت بپردازد.[۵۸۹]
طبق بند ۱۸ اصل نهم اعلامیه اصول اساسی و راهنمای حق دادخواهی و جبران خسارت قربانیان نقض‌های شدید حقوق بشر و حقوق بین‌الملل بشردوستانه، قربانیان نقض‌های فاحش حقوق بین‌الملل بشردوستانه باید بر اساس قانون داخلی و حقوق بین‌الملل، و با توجه به شرایط فردی، آن گونه که مناسب است و متناسب با شدت نقض و شرایط هر مورد، خسارت کامل و مؤثر دریافت کنند، که به شیوه‌های ذیل قابل اجرا می‌باشد: اعاده وضع سابق، پرداخت غرامت، ترمیم و بازپروری، جلب رضایت و تضمین برای عدم تکرار.
بند اول: شیوه‌های جبران خسارت
الف- اعاده وضع سابق
اولین روش جبران خسارت، اعاده وضع سابق می‌باشد که در صورت تقاضای زیان دیده، وظیفه دولت مسئول است که آن را انجام دهد مگر اینکه از لحاظ مادی غیر ممکن باشد یا تعهدی را خارج از اصل تناسب برای دولت مسئول به‌وجود آورد.[۵۹۰]
اعاده وضع سابق فقط محدود به تعهدات عهدنامه‌ای یا قراردادی نمی‌شود بلکه تردیدی نیست که این اصل به‌طور مساوی یا حتی به طریق اولی در مورد تعهدات غیر قراردادی نیر قابل اعمال می‌باشد.[۵۹۱] در این خصوص دیوان بین‌المللی دادگستری در نظر مشورتی خود در قضیه خسارات وارده به کارکنان سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۹ بعد از بیان نظر دیوان دائمی در قضیه کارخانه کوروزف اظهار داشت که این اصل
(اعاده وضع سابق ) شامل هرگونه نقض تعهدی که بتواند منجر به مسئولیت بین‌المللی شود، می‌باشد.[۵۹۲]
طبق ماده ۳۵ طرح مسئولیت دولت‌ها، منظور از اعاده وضع سابق ایجاد دوباره وضعیتی می‌باشد که قبل از ارتکاب عمل متخلفانه (قبل از وقوع نقض‌ها) وجود داشته است.
کاربرد این روش می‌تواند همراه با پرداخت غرامت باشد. “نمونه بارز عملی کاربرد این روش در حقوق بین‌الملل بشردوستانه، بازگرداندن اموال فرهنگی کویت پس از رفع آثار اشغال نظامی توسط عراق همراه با پرداخت غرامت است".[۵۹۳] تعدادی از موافقنامه‌های مربوط به جنگ جهانی دوم هم مقرر می‌داشتند که اموال مسروقه، ضبط یا مصادره شده را لزوماً اعاده نمایند.[۵۹۴] در خصوص اعاده وضع سابق در حملات سایبری نیز می‌توان اعمالی همچون برگرداندن اطلاعات حذف شده یا به سرقت رفته و اعمال مشابه آن را خواستار شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]