کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



    1. عوامل مکانیکی: در واقع به مشکلات وسایل نقلیه حمل محصولات باز می‌گردد.

  1. فرایند انتقال: که به مشکلات شیوه ای حمل و نگهداری محصولات از زمان تحویل گیری بار تا تحویل درب مغازه باز می‌گردد.

۲-۲ بخش دوم: قیمت

۲-۲-۱- قیمت و ابعاد آمیخته بازاریابی قیمت

قیمت تنها عنصری از عناصر آمیخته بازاریابی است که درآمد ایجــاد می‌کند. قیمت کالا باید به گونه ای تعیین شود که ضامن بقای شرکت با توجه به حداکثر سود مورد انتظار باشد، لذا برای به دست آوردن رهبری بازار باید قیمت گذاری پایین با توجه به کیفیت کالا مورد نظر کارشناسان مربوطه قرار گیرد. قیمت کالا اساسا مقدار پولی است که برای کالا یا خدمت به ازای استفاده از آن توسط مصرف کنندگان پرداخته می شود، قیمت تنها رکن از عناصر بازاریابی است که باعث ایجاد درآمد می شود و لیکن بقیه عناصر بازاریابی همگی دارای هزینه هستند، لذا قیمت گذاری کالا بدون توجه به سایر ارکان بازاریابی و تغییرات بازار کار اشتباهی است.

تمامی سازمان ها و شرکت ها، برای کالاها و خدماتی که عرضه می‌دارند قیمتی تعیین می‌کنند. این قیمت ممکن است در قالب مفاهیم گوناگونی مانند شهریه، آبونمان، حق العمل، اجراه بها، خرید و … عنوان ‌شود. در بین اجزای آمیزه بازاریابی، قیمت تنها عاملی است که موجب ایجاد درآمد می‌شود. همچنین قیمت انعطاف‌‌پذیرترین عامل آمیزه بازاریابی شناخته می‌شود چراکه می‌توان به سرعت آن را تغییر داد. اگرچه رقابت بر سر قیمت یکی از مسئله های عمده‌ای است که شرکت ها با آن روبه‌رو می‌شوند، اما بسیاری ار شرکت ها نمی‌توانند این مسئله را به شیوه‌ای عالی حل کنند. با همتراز شدن‌ کیفیت‌ کالاهای‌ شرکت های‌ مختلف‌ و تشدید رقابت، عنصر قیمت‌ به‌ یکی‌ از مهمترین‌ عوامل‌ مؤثر بر حفظ‌ و جذب‌ مشتریان‌ و وفاداری‌ و رضایت‌ آن ها تبدیل‌ شده‌ است.


۲-۲-۲- تعریف قیمت‌گذاری‌

قیمت از نظرلغوی یعنی سنجش، ارزیابی، اندازه و معیار. قیمت در بازار عبارت است از ارزش مبادله‌ای کالا و خدمت که به صورت واحد پول بیان می‌شود. بر این اساس ‌قیمت‌گذاری‌ به طور ساده‌ یعنی‌ تعیین‌ قیمت‌ برای‌ کالا یا خدمت‌. قیمت‌گذاری‌ فعالیتی‌ است‌ که‌ باید تکرار شود و فرآیندی‌ مداوم‌ و پیوسته‌ است. این‌ تداوم‌ ناشی‌ از تغییرات‌ محیطی‌ و عدم‌ ثبات‌ شرایط‌ بازار است‌ که‌ لزوم‌ جرح‌ و تعدیل‌ قیمت‌ را ایجاد می‌کند. قیمت یکی از مهمترین عناصر آمیخته بازاریابی است و باید قیمت گذاری را یک استراتژی تاثیر گذار در بازاریابی شرکت بدانیم، زیرا قیمت گذاری بر بسیاری از عوامل دیگر در شرکت از جمله موضع یابی، کانال‌های توزیع و … تاثیر می‌گذارد. در واقع برای قیمت گذاری نمی توان یک دستورالعمل واحد و مشخص ارائه کرد و این کاملاً بستگی به شرایط دارد اما طی کردن مراحل زیر برای قیمت گذاری محصولات پیشنهاد می شود.

به طور کلی ۳ رویکرد عمومی برای قیمت گذاری وجود دارد، رویکرد قیمت گذاری بر اساس هزینه ها که در آن پس از محاسبه قیمت تمام شده درصدی را به آن به عنوان حاشیه سود اضافه می‌کنند. رویکرد دوم قیمت گذاری برای مشتری است که در فروشنده بر اساس پیش‌بینی از مبلغی که مشتری برای خرید کالا حاضر به پرداخت است قیمت را تعیین می‌کند فارغ از آن که قیمت تمام شده محصول چه قدر است. و سومین رویکرد قیمت گذاری بر اساس قیمت رقبا است که در آن فروشنده با مشاهده قیمت رقبا، قیمتی رقابتی در سطح قیمت رقبا تعیین می‌کند.

قیمت گذاری بالا[۳۴]

زمانی که محصول یا خدمت ما منحصر به فرد است و در بازار کمتر مشابهی دارد می توان از این روش قیمت گذاری استفاده کرد. تعیین یک قیمت بالا برای محصول با حاشیه سود زیاد، زمانی ممکن است که محصول یا خدمات با لوکس باشد و از یک برتری ویژه نسبت سایر محصولات بازار برخوردار باشد.

قیمت گذاری نفوذی[۳۵]

قیمت‌ها به طور مصنوعی پایین تر از حد معمول تعیین می‌شوند تا از این طریق مشتریان را جذب کنیم و در بازار نفوذ کنیم. پس از آن که ‌به این هدف دست یافتیم، به تدریج قیمت افزایش می‌یابد.

قیمت گذاری اقتصادی[۳۶]

در این روش، برخلاف قیمت گذاری نفوذی که قیمت‌ها را به طور مصنوعی پایین می آوردیم، قیمت واقعاً پایین است ! یعنی در تولید و فروش از روش‌هایی استفاده می‌کنیم که کمترین هزینه ها را در پی داشته باشد، و از این طریق محصولی ارزان تر را در اختیار مشتری قرار می‌دهیم. در فروشگاه ها اگر دقت کنید معمولاً محصولاتی هستند که برای افرادی که به دنبال خریدها اقتصادی هستند، می‌تواند بهترین گزینه باشد.

    1. . Zikmond & Damico ↑

    1. . Target market ↑

    1. . Time Utility ↑

    1. . Place Utility ↑

    1. . Possession Utility ↑

    1. . Information Utility ↑

    1. . Marketing Mix ↑

    1. . McCarthy ↑

    1. . Product ↑

    1. . Quality ↑

    1. . Philip Krazby ↑

    1. . Features ↑

    1. . Packaging ↑

    1. . Saler Promotion ↑

    1. . Public relation ↑

    1. . Place ↑

    1. . Distribution channels ↑

    1. . The marketing ↑

    1. . Physical distribution ↑

    1. . Inter mediaries or middlemen ↑

    1. . Wrigley ↑

    1. . Retaling ↑

    1. . Specially store ↑

    1. . Department store ↑

    1. . Super market ↑

    1. . Convenience store ↑

    1. . Hyper markets ↑

    1. . Super store ↑

    1. . Discount store ↑

    1. . Off _ Price retailer ↑

    1. . Franchise ↑

    1. . door to door retailing ↑

    1. . Whole saling ↑

    1. . Premium Pricing ↑

    1. . Penetrating Pricing ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 11:50:00 ق.ظ ]




۲-۳ پیشینه پژوهش

۲-۳-۱ پیشینه مطالعات انجام شده در داخل کشور

– عرب مازار یزدی(۱۳۷۴) محتوای فزاینده اطلاعاتی جریان­های نقدی و تعهدی را مورد بررسی قرار داد. یافته ­های تحقیق بر وجود محتوای فزاینده اطلاعاتی اجزای تعهدی و عدم وجود محتوای فزاینده اطلاعاتی جریان­های نقدی دلالت دارد.

– عرب مازار یزدی و همکاران(۱۳۸۵). محتوای اطلاعاتی جریان­های نقدی و تعهدی در بازار سرمایه ایران را مورد بررسی قرار دادند. یافته ­های تحقیق بر وجود محتوای افزاینده اطلاعاتی سود نسبت به جریان­های نقدی عملیاتی دلالت دارد. همچنین اقلام تعهدی نسبت به جریان­های نقدی عملیاتی دارای محتوای افزاینده اطلاعاتی است.

– رستمی و همکاران(۱۳۸۳) ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی، سود قبل از بهره و مالیات و جریان­های نقدی عملیاتی با ارزش بازار شرکت را مورد مطالعه قرار دادند. آن ها نشان دادند سود قبل از بهره و مالیات نسبت به ارزش افزوده اقتصادی همبستگی بیشتری با ارزش بازار شرکت دارد و ارزش افزوده اقتصادی هم نسبت به جریان های نقدی عملیاتی همبستگی بیشتری با ارزش بازار شرکت دارد.

– قائمی و دیگران(۱۳۸۲) در پژوهش با عنوان بررسی رابطه بین هموارسازی سود و کسب بازده اضافی در بین شرکت های بورس اوراق بهادار تهران. ‌به این نتیجه دست یافتند که هموارسازی سود را نمی­ توان به عنوان عامل مؤثر بر بازده­های غیر عادی شرکت­های پذیرفته شده در بورس تهران دانست.

– سمائی(۱۳۸۲) در پژوهشی با عنوان رابطه بین هموارسازی سود و بازده عیرعادی نشان دادند که در سطح اطمینان ۹۰ % شرکت­هایی که هموارسازی سود انجام می­ دهند، به طور میانگین بازده غیر نرمال بیشتری دارند.

– خواجوی و ناظمی(۱۳۸۴). نقش اقلام تعهدی در کیفیت سود را بررسی نمودند. نتایج تحقیق آن ها نشان می­دهد که میانگین بازده سهام شرکت­ها تحت تاثیر میزان اقلام تعهدی و اجزای مربوط به آن قرار نمی­گیرد.

– برقعی(۱۳۸۵) بررسی رابطه بین خطای برآورد اقلام تعهدی و کیفیت سود ‌به این نتیجه دست یافت که در بورس اوراق بهادار تهران با افزایش خطای برآورد اقلام تعهدی، کیفیت سود کاهش می­یابد.

– مهرانی و عارف منش(۱۳۸۷) رابطه بین هموارسازی سود و نسبت های نقدینگی در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دادند. نتایج مبین این بود که شرکت­های هموارساز سودآوری کمتر، نسبت بدهی بالاتر و اقلام تعهدی بزرگتری نسبت به شرکت­های غیر هموارساز دارند.

– مرادی(۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان ارتباط بین ساختار سرمایه و هموار سازی سود نشان داد که بین اهرم مالی و هموارسازی سود رابطه معنی­دار منفی وجود دارد و در شرکت­هایی که جریان های نقدی آزاد بالاتری دارند، رابطه معنی دار منفی بیشتری وجود دارد.

– نتایج تحقیق هاشمی و صمدی(۱۳۸۸) نشان می­دهد که هموارسازی سود توانایی سود در پیش ­بینی سود و جریان­های نقدی عملیاتی آتی را افزایش می­دهد، در حالی که توانایی مذکور در پیش ­بینی اقلام تعهدی از طریق هموارسازی سود افزایش نمی­یابد.

– نوروش و حسینی(۱۳۸۸) به بررسی رابطه بین کیفیت افشا(قابلیت اتکا و بموقع بودن) و مدیریت سود در سال های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ پرداختند. یافته ­های این تحقیق نشان می­دهد که بین کیفیت افشای شرکتی و مدیریت سود رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته ­های تحقیق حاکی از وجود رابطه معنی دار بین بموقع بودن افشای شرکتی و مدیریت سود است.

۲-۳-۲ پیشینه مطالعات انجام شده در خارج از کشور

– هانگ و دیگران(۲۰۰۹) اثر بالقوه هموارسازی مصنوعی و هموارسازی واقعی را بر ارزش شرکت بررسی کردند. نتایج تحقیق آن ها نشان می­دهد که ارزش شرکت با بیشتر شدن هموارسازی مصنوعی کاهش و با افزایش هموارسازی واقعی افزایش می­یابد. آن ها بیان کردند که شرکت­ها می ­توانند با هموارسازی واقعی آگاهی بخشی سود شرکت را افزایش دهند و هزینه­ های نمایندگی شرکت را کاهش دهند.

– رونتری و دیگران(۲۰۰۸) پژوهشی با عنوان ارتباط بین هموارسازی سود و کیفیت اقلام تعهدی با ارزش شرکت را به انجام رساندند. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که هموارسازی سود از طریق اقلام تعهدی حسابداری باعث افزایش ارزش شرکت نمی­ شود.

– دهالیوال و ژنلی(۲۰۰۸) بررسی ارتباط بین اطلاعات سود نقدی و کیفیت سود را مورد مطالعه قرار دادند. آن ها دریافتند زمانی که کیفیت سود افزایش می­یابد، عکس العمل بازار به تغییرات سود نقدی کمتر می­ شود. به عبارت دیگر، در ارزش گذاری شرکت توسط سرمایه ­گذاران کیفیت سود عامل مهمی است که بر محتوای اطلاعاتی سود نقدی تاثیر می­ گذارد.

– چان و دیگران(۲۰۰۶) رابطه بین اقلام تعهدی و بازده آتی سهام را بررسی کردند. نتایج تحقیق آن ها نشان می­دهد شرکت­هایی که کیفیت سود پایینی دارند، بازده سهام آن ها در دوره بعد از گزارشگری سود،کاهش می­یابد.

– بائو و بائو(۲۰۰۴) در بررسی ارتباط بین میزان هموارسازی سود و ارزش شرکت نشان دادند که شرکت­های هموارساز سود با کیفیت بیشترین ارزش و شرکت­های غیر هموارساز سود بدون کیفیت، کمترین ارزش را در بورس اوراق بهادار به خود اختصاص دادند.

– بیور و همکاران(۲۰۰۴) مربوط بودن اجزای نقدی و تعهدی سود به ارزش شرکت را مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق بخش تعهدی سود به چهار جزء تقسیم شده است. یافته ­های تحقیق نشان می­دهد، با در نظر گرفتن سود غیر عادی و ارزش بازار شرکت به عنوان متغیرهای وابسته، تفکیک بخش تعهدی سود به اجزای تشکیل دهنده آن باعث کاهش خطای پیش ­بینی ارزش بازار شرکت می­ شود.

– دیچاو و همکاران(۲۰۰۴) پایداری و قیمت­ گذاری اجزای نقدی سود ر ا مورد بررسی قرار دادند. آن ها اجزای نقدی سود را به سه جزء مانده وجوه نقد، وجوه نقد پرداختی به اعتباردهندگان و وجوه نقد پرداختی به سهام‌داران تجزیه کردند و دریافتند اجزاء پایدارتر سود که در این تحقیق وجوه پرداختی به سهام‌داران بود، رابطه معنی داری با قیمت سهام دارد.

– کرسچنهیتر و ملومد(۲۰۰۴) در مطالعه عوامل مؤثر بر میزان هموارسازی سود و تأثیر آن بر کیفیت سود نشان دادند که سود گزارش شده هموارتر و تغییرات مثبت سود به کیفیت بالاتر سود مربوط می شود.

– توماس و ژانگ(۲۰۰۲) در پژوهشی با عنوان میزان هموارسازی و تغییرپذیری سود با ارزش سهام نشان داد شرکت­هایی که تغییر پذیری سود گزارش شده آن ها کمتر است، ارزش سهام آن ها بیشتر است.

– بیور و همکاران(۱۹۹۹) به بررسی ارتباط اجزای نقدی و تعهدی سود با ارزش شرکت پرداخته­اند. نتایج تحقیق بر توان پیش ­بینی اجزای نقدی و تعهدی سود از ارزش بازار شرکت دلالت دارد با این تفاوت که ضرایب بخش نقدی مثبت و ضریب بخش تعهدی منفی بوده است.

– چنی و جیتر(۱۹۹۷) در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین میزان هموارسازی سود و بازده سهام نشان دادند که شرکت های هموارساز، بازده بالاتری دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




نظریه فروید

فروید معتقد است رفتار،روان یا شخصیت انسان همیشه محصول ارتباط متقابل تعاملی و تعارضی نهاد ،خودوفراخود می‌باشد. فراخود نمودار ارزش‌های دیرین ‌و کمال مطلوب اجتماع است،فراخود به سوی کمال می گراید و نه به سوی لذت و خوشی،به تشخیص درست از نادرست و مطابقت با موازین و اصول اخلاقی که در اجتماع مورد قبول هستند توجهش معطوف است. ‌بنابرین‏ هرگاه فرد متوجه عمل خیر شودو به آن عمل کنداحساس غرور،رضایتمندی ولذت معنوی به او دست می دهدو چنانچه به سوی بدی گراید وبه آن عمل کنداحساس حقارت وخفت به او دست داده و خود را مستوجب ملامت و سرزنش می کند. فروید همچنین اعتقاد داشت که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یابه عبارت دیگر تثبیت در هریک ازاین مراحل درعزت نفس فرد تاثیر دارد مثلا” محرومیت بیش از حد در مرحله دهانی رشد روانی-جنسی سبب می شود که فرد درآینده عزت نفس پایین داشته باشد چنین فردی به دیگران وابسته بوده وبه توانایی خوداطمینان ندارد.از طرف دیگر ارضای دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در این افراد می شود ،چنین افرادی دچار عقده خود بزرگ بینی می‌باشند ،یعنی یک نظرعالی نسبت به خود داشته و خود را بیش از حد بزرگ جلوه می‌دهند . ‌بنابرین‏ در نظر فرویدانسان متعارف کسی است که مراحل رشدروانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشدودرهیچ یک ‌از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد(کریستین،[۵۱] ۲۰۰۵).

نظریه مازلو[۵۲]

مازلو در ساسله مراتب نیازها و در سطح سوم احترام به خود یا عزت نفس را قرار می‌دهد که مشتمل بر تمایل به شایستگی ، چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت،اطمینان ،استقلال و آزادی است .زمانی که این نیازها ارضاء شود فرد احساس ارزشمندی ،توانایی ، قابلیت، مثمر ثمربودن و اطمینان می‌کند و چنانچه این نیاز ها برآورده نشود فرد احساس حقارت، درماندگی،ضعف ودلسردی و نا امیدی می‌کند(گرینبرگ، ۲۰۰۸).

نظریه فروید

فروید معتقد است رفتار،روان یا شخصیت انسان همیشه محصول ارتباط متقابل تعاملی و تعارضی نهاد ،خودوفراخود می‌باشد. فراخود نمودار ارزش‌های دیرین ‌و کمال مطلوب اجتماع است،فراخود به سوی کمال می گراید و نه به سوی لذت و خوشی،به تشخیص درست از نادرست و مطابقت با موازین و اصول اخلاقی که در اجتماع مورد قبول هستند توجهش معطوف است. ‌بنابرین‏ هرگاه فرد متوجه عمل خیر شودو به آن عمل کنداحساس غرور،رضایتمندی ولذت معنوی به او دست می دهدو چنانچه به سوی بدی گراید وبه آن عمل کنداحساس حقارت وخفت به او دست داده و خود را مستوجب ملامت و سرزنش می کند. فروید همچنین اعتقاد داشت که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یابه عبارت دیگر تثبیت در هریک ازاین مراحل درعزت نفس فرد تاثیر دارد مثلا” محرومیت بیش از حد در مرحله دهانی رشد روانی-جنسی سبب می شود که فرد درآینده عزت نفس پایین داشته باشد چنین فردی به دیگران وابسته بوده وبه توانایی خوداطمینان ندارد.از طرف دیگر ارضای دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در این افراد می شود ،چنین افرادی دچار عقده خود بزرگ بینی می‌باشند ،یعنی یک نظرعالی نسبت به خود داشته و خود را بیش از حد بزرگ جلوه می‌دهند . ‌بنابرین‏ در نظر فرویدانسان متعارف کسی است که مراحل رشدروانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشدودرهیچ یک ‌از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد(کریستین،[۵۳] ۲۰۰۵).

نظریه مازلو[۵۴]

مازلو در ساسله مراتب نیازها و در سطح سوم احترام به خود یا عزت نفس را قرار می‌دهد که مشتمل بر تمایل به شایستگی ، چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت،اطمینان ،استقلال و آزادی است .زمانی که این نیازها ارضاء شود فرد احساس ارزشمندی ،توانایی ، قابلیت، مثمر ثمربودن و اطمینان می‌کند و چنانچه این نیاز ها برآورده نشود فرد احساس حقارت، درماندگی،ضعف ودلسردی و نا امیدی می‌کند(گرینبرگ، ۲۰۰۸).

اهمیت عزت نفس

ویلیام جیمز از جمله کسانی بود که برای نخستین بار در کتاب اصول روان شناسی خود بر ضرورت عزت نفس و اینکه عزت نفس تعیین کننده شکل های متعدد در رفتار آدمی می‌باشد٬تأکید ‌کرده‌است . همزمان با ویلیام جیمز٬جامعه شناسان مختلفی از جمله کولی[۵۵]اظهاراتی کرده و آن را یک نیاز حیات بخش آدمی توصیف نمود.هر چند محققانی مانند گلدشتاین٬مای[۵۶]٬آنگلیال[۵۷]و بوهلر[۵۸]مطالعاتی در این مورد انجام داده‌اند. اما قبل از رویکرد روانی –اجتماعی مطالعات منظم و سیستماتیک ‌در مورد عزت نفس انجام نشده است٬در واقع با رویکرد روانی –اجتماعی مطالعات منظم و سیستماتیک ‌در مورد عزت نفس انجام نشده است٬در واقع با پیدایش رویکرد روانی- اجتماعی محققان مختلفی مانند هورنای٬فروم و سالیوان مطالعات ‌نظام‌داری درباره عزت نفس ارائه داده‌اند. اما توج وارسی ها درباره عزت نفس و اینکه عزت به عنوان یک سازه شخصیتی قلمداد گردد٬در نظریه انسان گرایانی مانند راجرز و مزلو مشاهده می شود. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار٬احساس ها٬عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود: می اندیشیم که فردی با هوش یا کودن هستیم٬احساس می‌کنیم که شخصی خو ب یا بد هستیم٬خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمد بودن و یا بر عکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم (کلمزو کلارک٬ترجمه علیپور،۱۳۸۳).عزت نفس مطلوب از فعالیت اجتماعی مثبت وثبات روانشناختی حمایت می‌کند وجزء اصلی واساسی دررشد روانشناختی فرد است.بسیاری ‌از مطالعات بیانگر ارتباط عزت نفس پایین وبسیاری از مشکلات روانشناختی بوده اند.گایلن[۵۹] و همکاران(۲۰۰۳)درمطالعه خود ‌به این نتیجه رسیدند که بروزاختلال جسمی در نوجوانان با عزت نفس کم مرتبط است.مندلسون[۶۰]و همکاران(۲۰۰۲)وایبر[۶۱](۲۰۰۳)مشاهده کردند که عزت نفس کم درنوجوانان وجوانان با اختلالات خوردن مرتبط است.و رابرتس[۶۲] و همکاران (۱۹۹۶)نیز دریافتند که کسانی که افسردگی دارند،عزت نفس پایینی دارند.گایمن[۶۳](۲۰۱۱)‌به این نتیجه رسید که عزت نفس با شروع وطول مدت دوره افسردگی درجوانان رابطه دارد.

تفاوت عزت نفس با خودپنداره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




شکل ۱ـ۲ الگوی تعاملی لرنر (۱۹۹۵، اقتباس از شهرآرای، ۱۳۸۴، ص. ۲۶)

چنانچه در شکل ۱ـ۲ نشان داده شده است، جهانِ درون و بیرون کودک به صورت ادغام شده و متعامل‎اند. این وضع ‌در مورد والدینی که در شکل ترسیم شده‎اند و ‌در مورد روابط والدین ـ کودک نیز صادق است. هر کدام از این عوامل، یعنی، کودک، والد، رابطه کودک ـ والد، قسمتی از نظام بزرگ‎تر و گسترش‎یافته‎ای از روابط ادغام شده در بین سطوح چندگانه‎ای است که بوم‎شناسی زندگی انسان را تشکیل می‎دهد. طبق الگوی تعاملی لرنر، والد و کودک هر دو در بستری از شبکه اجتماعی گسترده قرار دارند و اینکه هر شخص در این شبکه دارای تعاملات متقابل است. علت این مجموعه روابط را می‎توان به نقش کودک و والد نسبت داد؛ این دو در زندگی نقشی بیش از نقش والد یا فرزند ایفا می‎کنند. کودک می‎تواند یک خواهر یا برادر، یک همسال و یک دانش‎آموز باشد. والد می‎تواند یک شوهر، یک کارگر و یک بزرگسال باشد. همه این شبکه‎های روابط، در بستر جامعه، اجتماع و فرهنگ خاص قرار دارند. در نهایت، همه این روابط به ظور پیوسته در گذر زمان و تاریخ تغییر می‎کنند. شکل۱ـ۲ همچنین نشان می‎دهد که رابطه کودک ـ والد و شبکه‎های اجتماعی که در آن واقع است، در بستر جامعه، سطوح فرهنگی، اجتماعی و تاریخی بزرگ‎تری از سازمان قرار دارند. علاوه بر این، عامل زمان هم در همه این نظام‌آموزش‌ها نفوذ می‎کند. این ویژگی الگو بر این عقیده تأکید دارد که در نظام‎های اجتماعی نیز مانند افراد، تغییر همیشه در حال وقوع است. تنوع در چارچوب زمان همراه با وقوع تغییر در گذر زمان (تاریخ) ایجاد می‎شود. این گونه تنوع باعث ایجاد تغییر در همه سطوح سازمان مربوط در نظام می‎شود. بدین صورت، ماهیت روابط والد ـ کودک، زندگی خانوادگی و تحول و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بر نظام کودک ـ والد ـ خانواده، متأثر از تغییر تاریخی، هنجاری و غیرهنجاری یا به عبارت دیگر، تغییرات تکاملی (تدریجی) و تغییرات تاریخی ـ انقلابی است (نقل از لرنر و دیگران، ۲۰۰۵).

در دیدگاه تعاملی بر مفهوم “میزان انطباق۱[۱۷]” تأکید شده است. مفهوم میزان انطباق، رابطه فرد و محیط را در نظرمی‎گیرد و این پرسش را مطرح می‎کند که نیاز و اهداف شخص به چه میزان با بافت، همخوانی۲ دارد. ‌بنابرین‏، اینکه آیا یک پیامد تحولی، سازش‎یافته است یا نه، فقط به ویژگی‎های فرد یا به ماهیّت محیط فیزیکی یا اجتماعی او بستگی ندارد بلکه به تناسب این دو نظام وابسته است (کولمن۳ و هندری۴، ۱۹۹۹).

۲ـ۱ـ۲ الگوی بوم‎شناختی

طبق نظریه بوم‎شناختی برونفن برنر،که برای اولین بار در دهه ۱۹۷۰ میلادی معرفی شد، تحول انسان به ـ

ویژه در وهله‎های نخستین زندگی و تا حدّ زیادی در طول عمر، از خلال فرایندهای تعاملی بین انسان زیست‎روان‎شناختی فعالِ در حال تکامل و اشخاص، اشیا۱[۱۸]، و نماد‎های۲ موجود در محیط بلافصل۳ او به وقوع می‎پیوندد. این فرایندهای تعاملی به ظور پیشرونده‎ای پیچیده‎تر می‎شوند. برای اینکه تعامل، مؤثر باشد باید به ظور نسبتاً منظمی در طی دوره‎های زمانی طولانی رخ دهد. ‌به این تعاملات متداوم در محیط بلافصل، فرایندهای نزدیک۴ (بدون واسطه) اطلاق می‎گردد. این الگوهای بادوام فرایند بدون واسطه را می‎توان در فعالیت‎های والد ـ کودک و کودک ـ کودک، بازی گروهی یا فردی، خواندن، یادگیری مهارت‎های جدید، فعالیت‎های ورزشی و انجام دادن تکالیف پیچیده یافت. همچنین، این الگو بیان می‎کند که شکل، نیرومندی۵ محتوا و جهت۶ فرایندهای بدون واسطه مؤثر بر تحول به ظور ‌نظام‌داری متفاوت است (برونفن برنر، ۱۹۹۴). دیگر ویژگی متمایز‎کننده این الگو، مفهوم‎پردازی مجدد بسیار متمایز‎کننده ‌در مورد محیط از دیدگاه شخص در حال تحول است. بر مبنای نظریه میدان‎های روان‎شناختی لوین، محیط بوم‎شناختی به منزله مجموعه‎ای از ساختارهای آشیان‎شده۷ تلقی می‎شود که هر یک در دیگری قرار دارد (همان منبع).

سانتراک (۲۰۰۸) پنج نظام محیطی الگوی برونفن برنر را به شکل زیر توضیح می‎دهد:

خرده‎نظام، بافتی است که فرد در آن زندگی می‎کند. این بافت‌آموزش‌ها شامل خانواده، همسالان، مدرسه و محله شخص است. در خرده‎نظام است که مستقیم‎ترین تعاملات با عوامل اجتماعی مثلاً والدین، همسالان، و معلمان رخ می‎دهد. فرد در این بافت‌آموزش‌ها گیرنده فعل‎پذیر۸ تجارب نیست بلکه کسی است که به بنا‎شدن۹ این بافتها کمک می‎کند.

میـان‎نظام۱۰ روابـط بین خرده‎نظام‌آموزش‌ها را دربر می‎‎گیرد. نمونه‎هایی از میان‎نظام، عبارتند از رابطه تجربه‎های خانوادگی با تجربه‎های مدرسه، و تجربه‎های خانوادگی با تجربه‎های همسالان. برای مثال، کودکانی که از سوی والدینشان طرد می‎شوند، در گسترش روابط مثبت با معلمان مشکل دارند.

برون‎نظام۱۱ از پیوند بین یک موقعیت اجتماعی‎ که فرد در آن نقشی فعال ندارد با بافت بلافصل فرد تشکیل می‎شود. برای مثال، تجربه یک شوهر یا یک کودک در خانه ممکن است از تجربه‎های مادر در سرِ کار تأثیر بگیرد. مادر برای دریافت ارتقا باید بیشتر سفر کند، که این ممکن است باعث اختلاف بین زن و شوهر شود و الگوی تعامل با کودک را نیز تغییر دهد.

کلان‎نظام۱[۱۹]دربر‎گیرنده فرهنگی است که فرد در آن زندگی می‎کند و در نهایت، زمان‎نظام۲ از طرح‎بندی رویدادهای محیطی، گذرهای زندگی و شرایط اجتماعی تاریخی تشکیل می‎شود. برای مثال، طلاق یک گذر به حساب می‎آید. پژوهشگران ‌به این نتیجه دست یافته‎اند که آثار طلاق بر کودکان، اغلب در اولین سال پس از طلاق به اوج می‎رسد. تا دو سال پس از طلاق، تعامل خانوادگی از ثبات بیشتری برخوردار می‎شود. ( صص. ۵۵ـ۵۶)

برونفن برنر (۲۰۰۴؛ برونفن برنر و موریس۳، ۲۰۰۶، نقل از سانتراک، ۲۰۰۸) تأثیرات زیست‎شناختی را به نظریه خود افزوده و آن را نظریّه‎ای زیست‎بوم‎شناختی۴ توصیف ‌کرده‌است.

۲ـ۲ نوجوانی: تغییرات بنیادی

نوجوانی دوره تغییرات بسیار، از جمله تغییرات زیست‎شناختی مرتبط با بلوغ، تغییرات شناختی و تغییرات گوناگون در روابط اجتماعی، است. همان‎طور که اکلز و میجلی۵(۱۹۹۸) مطرح کرده‎اند، چنین تغییرات متنوع و سریعی می‎توانند پیامدهای مثبت و منفی برای نوجوان داشته باشند. اگرچه بیشتر نوجوانان بدون طوفان و تنیدگی زیاد از این دوره تحولی عبور می‎کنند، تعداد قابل توجهی از آنان با مشکلاتی مواجه می‎شوند که در بخش‎های بعدی این فصل به آن ها خواهیم پرداخت.

در اینجا، تغییرات روان‎اجتماعی و رفتاری دوره نوجوانی را با تأکید بر اوایل این دوره از نظر خواهیم گذراند.

۱ـ۲ـ۲ تحول روان‎اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ق.ظ ]




۲-۸- مقدمه

اقدامات ونتایج مورد انتظار شامل کلیه کارهایی که مدیر انجام می‌دهد نمی‌شوند تنها آن دست از کارهایی که دارای نتایج مهمی در جریان امور هستندجزء اقدامات و نتایج مورد انتظار به شمار می‌آیند. کارهای روزمره و عادی بسیاری وجود دارد که هر مدیری در طول روز انجام می‌دهد بدون اینکه هدفی برای آن ها تعیین شده باشد ویا نتیجه ثمربخشی ازآنها حاصل شود، اینگونه اقدامات جزء اقدامات و نتایج مورد انتظار به شمار نمی‌آیند.همچنین امور دیگری هم وجود دارند که باید از شدت توجه مدیر به آن ها کاسته شود و یا انجام آن ها به عهده کارکنان واگذار و یا اصولاً حذف شوند.(موریسی، ۱۳۶۸،ص۶۸-۶۷)

۲-۹- اقدامات و نتایج مورد انتظار چه هستند؟

اقدامات و نتایج مورد انتظار اقداماتی هستندکه تعیین می‌کنند یک مدیر در کجا و در چه زمینه‌هایی، وقت، انرژی و استعدادهای خودرا به کار گیرد. این نظردر مورد گروه نیز همچنان که بعداً خواهیم دید صادق می‌باشد، اما در بدو امر تأکید ما بیشتر بر روی کارهای مدیران می‌باشد. به طور کلی شرح نقش‌ها و مأموریتها شامل تمام کارهایی است که مدیران مسئول آن ها می‌باشند، البته همواره در نقش‌ها و مأموریتهای مدیران وظایفی وجود داردکه توسط کارکنان اجرا می شود وجزء وظایف اساسی آنان به شمار نمی آید. از سوی دیگر پاره‌ای فعالیت‌ها چون بهبود نیروی انسانی باید همواره یکی از اقدامات و نتایج مورد انتظار مدیران ‌در مورد کارکنانشان باشد، خواه این وظیفه در نقش‌ها و مأموریتها ذکر شده یا نشده باشد. (موریسی، ۱۳۶۸،ص۴۷)

۲-۹-۱- اصل اقدامات حساس

این اصل در واقع اشتقاقی ازتجزیه و تحلیل هزینه وسود است وهدف از آن تعیین رابطه بین هزینه های مصرفی و ارزش به دست آمده بود. بر اساس اصل اقدامات حساس با سه نوع فعالیت روبرو هستیم. دسته اول فعالیت‌هایی هستند که اقدامات معدود ولی حساس نام دارند. در این گروه از فعالیت‌ها هزینه داده ها برابر ۱۵% ولی نتیجه ‌و ستاده‌ها برابر ۶۵%می‌باشد.گروه دوم فعالیت‌هایی هستند که اقدامات عادی نام دارند و هزینه داده ها و ارزش و ستاده‌‌ها برابر و معادل ۲۰% می‌باشد. دسته سوم فعالیت هایی هستند که از نظر ماهیت درست نقطه مقابل فعالیت های گروه اول می‌باشند و ما آن ها را اقدامات فراوان و بی‌اهمیت نام گذاری کرده‌ایم. در این گروه هزینه‌ داده ها ۶۵ % و ارزش ستاده‌ها برابر ۱۵% می‌باشد.

۲-۹-۲- تعیین اولویت ها در اقدامات و نتایج مورد انتظار

تعیین اولویتها در میان یک سلسله از اقدامات و نتایج مورد انتظار برای مدیران واحد ارزش فراوانی می‌باشد. یکی از روش های تعیین اولویتها در زمینه نتایج مورد انتظار این است که آن ها را به صورت فهرستی درآورده و سپس درصد وقت وکوششی را که در شش‌ ماه گذشته برای هر یک از آن ها صرف شده در نظر بگیریم و بر اساس چنین محاسبه‌ای نسبت به تعیین اولویتها اقدام کنیم. برای اینکه در این امر نظر مدیر واقعی بوده و بر اساس حدس ‌و گمان عمل نکند بهترآن است که ‌از کارکنان و همکاران بخواهدتاآنان نیزهریک فهرست جدا گانه‌ای بر همین روال تهیه نمایندو سپس با بحث و گفتگو درباره اختلاف‌ نظرها، اولویتها تعیین شوند.

پس تعیین اقدامات و نتایج مورد انتظار دومین مرحله از مراحل مدیریت بر مبنای هدف و نتیجه می‌باشد. در این مرحله نقش‌ها و مأموریتهای واحد شکافته شده و به ‌دسته‌هایی از اقدامات که مستلزم صرف وقت، انرژی و توانایی قابل ملاحظه‌ می‌باشد،تقسیم می‌شوند. این اقدامات، که نتایج مورد انتظار نام دارند به خودی خودهدفها را تشکیل نمی دهند،بلکه نشان‌دهنده ومعرف زمینه‌هایی می ‌باشند که درآن زمینه‌ها باید هدفها تعیین شوند. اقدامات و نتایج مورد انتظار به ‌عنوان یک وسیله ارزشمند ارتباطی ضمن بحث و مذاکره و دادن اطلاعات به افراددیگر درمورداینکه وقت، انرژی و استعداد خود را در کجا باید صرف نمایند، به کار می رود. مرحله بعدی در«مدیریت ‌بر مبنای‌ هدف و نتیجه» شناخت وتعیین شاخص‌های اثربخشی است که وسیله‌ ملموس تر و مشهود تری برای تعیین دقیق کارهایی است که باید در هر یک از زمینه‌ها اقدامات و نتایج مورد انتظار انجام گیرد.

۲-۹-۳- شاخص ها چه هستند؟

شاخص‌ها در نظام مدیریت ابزار کارآمد هستند واز طریق آن ها می توان از دست یافتن به اهداف از پیش تعیین شده در برنامـه ها آگاهی یافت. توجه عمیق به شاخص‌های عملکردی در شناسایی و درک بهتر نارسائیها و کمبودها در سازمان کمک شایانی می‌کند. شاخص‌ها معمولاًازنگرشها و موقعیت‌ها سرچشمه می گیرندو مانند علایمی که مسیر را مشخص می‌سازند می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند. میزان تحقق اهداف سازمان، یکی از مهمترین معیارهای سنجش عملکرد مدیر است.
شاخص‌های فرآینـــدی مدیران را قادر می‌سازد تا با بررسی آن ها از نقاط ضعف سازمان خود آگاه شوند.
نگرش سیستمی کمک زیادی به استقرار نظام ارزیابی عملکرد خواهد کرد و امکان تحقق شاخص‌ها را در مرحله اجراافزایش می‌دهد.
شاخص‌ها نمایانگر واقعیت‌های موجود در عرصه فعالیت‌های یک سازمان هستند و در نظام مدیریت ابزاری کارآمد برای ارزشیـابی از برنامه ها و فعالیت‌ها هستند و از طریق آنهــــا می توان از حصول به اهداف از پیش تعیین گردیده در برنامه ها آگاهی یافت.
توجه عمیق به شاخص‌های عملکردی در شناسایی و درک بهتر خلاءها، نارسائیها و کمبودها و در بهبود برنامه از جهت کمی و کیفی کمک شایانی می‌کند. شاخص‌های عملکردی سه نگاه اساسی دارد: یکی اینکه به نظام ارزشیابی مدد می رساند تا ‌بر اساس عوامل درست دست به ترکیب عملیات ببرد و در واقع آینه ارزشیابی محسوب می شود. دیگر اینکه روش حرکت و مسیر را برای شناخت از کارکرد مدیران فراهم می آورد. در نگاه سوم گسلهای برنامه ای را از طریق ارزشیابی مشخص می‌سازد.

شاخص‌های اصلی کیفیت
اصولاً تعریف شاخص‌های قابل اندازه گیری یکی از ملزومات اساسی هر نوع برنامه ریزی است. به هنگام بودن، قابل اطمینان بودن و معنی دار بودن این شاخص‌ها اهمیت فراوانی در تعیین راهبردها، سیاست‌ها و راهکارهای اجرایی دارد.
شاخص‌ها نقش هشــــداردادن به تصمیــم سازان در خصوص وجــود مشکلات بالقــوه و یا پنهان در یکسری زمینه‌های خاص و یا ادامــه روند مطلوب در زمینه‌های دیگر است.
تعریف شاخص
استفاده از ‌ملاک‌ها و اصولی که خصوصیات کیفی را در قالب کمیت بیان کرده و آن ها را قابل بررسی و ارزشیابی می‌کند، شاخــــص نام می‌گیرد، شاخص‌ها معمولاً از نظریه ها، نگرش‌ها و یا موقعیت‌ها سرچشمه می گیرند و مانند علائمی که مسیر را مشخص می‌کند، می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند. معمولاً برای اطمینان از نتیجه گیریها و نشان دادن شرایط و وضع روانشناختی، جامعه شناختی، فرهنگی بیش از یک شاخص را مورد استفاده قرار می‌دهند تا احتمال بروز خطاها را به حداقل رسانند. ‌بر اساس شاخص‌ها می توان به تشریح وضعیت موسســـات از لحاظ برنامه ریزی و یا انجام تحقیقات علمی پرداخت و در روند تغییرات، آن ها را بررسی کرد؛ شاخص‌ها معیار مناسبی برای ارزشیابی شمرده می‌شوند؛شاخص‌ها برای پیش‌بینی روند کارها مورد استفاده قرار می گیرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ق.ظ ]