کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



خوش بینی مانند خودکارآمدی و امید یک ظرفیت روانشناختی توسعه پذیر است که می‌تواند در ارتباط با تعقیب اهداف شخصی توسعه یافته و برانگیخته شود و علاوه بر اینکه مانند آن ها عمدتاًً از طریق یک دیدگاه عاملی[۸۰] و درونی تشریح می شود، یک بعد خارجی نیز به آن اضافه می‌کند (بندورا و لاک، ۲۰۰۳ ؛۸۸). برای مثال منابع انتظار مثبت یک فرد خوش بین که دید مطلوبی از آینده به او می‌دهد می‌تواند توسط خود فرد، دیگران و عوامل بیرونی به دست می‌آید. به همین ترتیب تفسیرهای یک فرد خوش بین از حوادث منفی عمدتاًً روی دور نگه داشتن خود از شکست ها تکیه دارد. به هر حال برخلاف خودکارآمدی که حوزه خاصی است، خوش بینی از اسنادهای کلی و تعمیم یافته استفاده می‌کند همچنین برخلاف خودکارآمدی که حوزه خاصی است، خوش بینی برای ایجاد مسیری برای رسیدن به هدف و اجرای آن مورد استفاده قرار نمی گیرد (لوتانز و جنسن، ۲۰۰۲). علاوه بر این خودکارآمدی و امید ماهیتاً شناختی هستند اما خوش بینی ترکیبی از اجزای انگیزشی، احساسی و شناختی است (سلیگمن و میهالی، ۲۰۰۰؛ ۱۲). در نهایت مطالعات تجربی زیادی از تمایز خودکارآمدی، امید و خوش بینی حمایت کرده‌اند.

خوش بینی با طیف گسترده ای از پیامدهای مثبت مرتبط شده اند مثل سلامت روانشناختی و فیزیکی، بهزیستی و غیره (سلیگمن، ۲۰۰۲). از طرف دیگر بدبین ها با پیامدهای منفی مختلف مرتبط شده اند مثل افسردگی و بیماری های جسمی (پترسون، سلیگمن و وایلانت[۸۱]، ۱۹۸۸ ؛۲۳).

به طور خاص در ارتباط با اینکه خوش بینی یکی از معیارهای رفتار سازمانی مثبت است حمایت هایی از ارتباط مثبت آن با عملکرد در حیطه های مختلف زندگی خصوصاًً در محیط کار شده است. برای مثال در تحقیقات اخیری از سلیگمن و همکارانش بیان شد که شرکت های خوش بین بیمه عمر در نیویورک عملکرد بالاتری از همتایان بدبین خود داشتند.

خوش بینی نیز مانند امید و خودکارآمدی یکی از معیارهای رفتار سازمانی مثبت ماهیت توسعه پذیری دارد. مانند امید، خوش بینی یک خط مبنا[۸۲] دارد (اسچایر و کارو، ۱۹۸۷ به نقل از لوتانز و یوسف، ۲۰۰۷ ؛۳۲۴) همان طوری که درماندگی- به عنوان یک مفهوم مخالف خوش بینی- می‌تواند یادگرفته شود، خوش بینی هم می‌تواند طی یکسری از اقدامات یادگرفته شود و توسعه یابد (لوتانز و آوی و دیگران، ۲۰۰۶؛ ۹۵).

بدبینی اکثر اوقات به دلیل اسنادهای بدبینانه و منحرف کننده توسعه می‌یابد. بدبینی را می توان در روش های مختلف به خوش بینی تبدیل کرد. مثلاً بدبین ها بر حسب عادت مسئولیت هایی که خارج از کنترلشان است به دیگران واگذار می‌کنند. این نوع از بدبینی می‌تواند با به چالش کشیدن مفروضات مخرب اساسی و جایگزینی آن با اسنادات مثبت که نتیجه آن یک نوع واقع گرایانه خوش بینی خواهد شد، تغییر کند. بعضی افراد نیز با ایجاد انتظارات غیر واقع گرایانه و اهداف غیرقابل دسترس بدبینی را درون خود توسعه می‌دهند و به جای اینکه به موفقیت برسند بیشتر شکست را تجربه می‌کنند. با یاد دادن استراتژی های هدفگذاری مؤثر ‌به این افراد می توان خوش بینی را توسعه داد (اسنایدر، ۲۰۰۲؛۲۵۱).

ذکر این نکته مهم است که بیان کنیم، خوش بینی همیشه یک سبک اسنادی نیست و بدبینی هم نباید همیشه به طور منفی در نظر گرفته شود. در موقعیت هایی که باید احتیاط کنیم، محتاط باشیم، برنامه ریزی اقتضایی داشته باشیم و یا مقیاس های پیشگیرانه داشته باشیم که این ها نوعی از محیط های بسیاری از سازمان ها است تا قادر باشیم سبک خودمان را بین بدبینی و خوش بینی تطبیق دهیم به عبارت دیگر یک سبک خوش بینی منعطف داشته باشیم. خوش بینی منعطف و واقع گرایانه به طور همزمان اجازه می‌دهد که دستاوردها و موفقیت های مثبت را در خود و دیگران شناسایی کنیم و مسئولیت موقعیت های مشکل و چالش برانگیز را بپذیریم.

تاب آوری به عنوان یک منبع روانشناختی توسعه پذیر و قابل یادگیری

لوتانز تاب آوری را داشتن تلاش بیشتر در دستیابی به موفقیت به هنگام احاطه شدن توسط مشکلات و سختی ها و یا حتی رویدادهای مثبت، پیشرفت ها و مسئولیت های بیشتر تعریف می‌کند (لوتانز، ۲۰۰۲ ؛۶۹۶). برخلاف مفاهیم سنتی تاب آوری که آن را یک ظرفیت شگرفی که فقط در افراد منحصر به فردی دیده می شود، با ظهور روانشناسی مثبت و سپس رفتار سازمانی مثبت بیان شد که تاب آوری یک ظرفیت روانشناختی قابل یادگیری و توسعه پذیر است. کویوتو افراد تاب آور را افرادی می‌داند که واقعیت ها را قبول می‌کنند و شدیداًً بر اعتقادات و ارزش هایشان پایبند هستند و دارای مکانیزم های انطباقی مؤثری هستند که به آن ها اجازه می‌دهد به طور منعطف به موقعیت های غیرمنتظره پاسخ گویند (لوتانز و همکاران، ۲۰۰۷ ؛۱۱).

با وجود تئوری ها و نظریه پردازی ها ‌در مورد تاب آوری در ادبیات روانشناسی رشد و بالینی، تاب آوری در ادبیات مدیریت نیز به عنوان یک معیار رفتار سازمانی مثبت ظهور ‌کرده‌است، که پایه علمی آن از ادبیات روانشناسی مثبت گرا بیرون کشیده شده است.

برای مثال رویکردهای ایجاد شده برای گسترش و توسعه تاب آوری اخیراًً قابلیت کاربرد آن را در محیط کار نشان می‌دهد. ماتسن سه استراتژی را به عنوان رویکردهای مؤثر برای ایجاد تاب آوری بیان می‌کند: ۱- استراتژی های متمرکز بر سرمایه ۲- استراتژی های متمرکز بر ریسک ۳- استراتژی های متمرکز بر فرایند ماتسن و رید بیان می‌کنند که یک سرمایه، ویژگی قابل ارزیابی در گروهی از افراد یا وضعیت آن ها است که پیامدهای مثبت در آینده را بر طبق معیارهای خاصی پیش‌بینی می‌کند. این سرمایه ها شامل، دانش، مهارت، توانایی ها، ویژگی های شخصیتی و ارتباطات اجتماعی می شود.

تمامی این موارد پیش‌بینی کننده عملکرد بالاتر هستند. استراتژی های متمرکز بر سرمایه بر ایجاد تاب آوری از طریق ارتقاء موجودی های این سرمایه ها تأکید دارد که این خود سبب افزایش احتمال موفقیت می شود. همچنین ریسک ها یا عوامل آسیب پذیر از پیامدهای نامطلوب هستند. مثالهایی که می توان از این نوع عوامل در این محیط کار اشاره کرد عبارتند از: استرس، تعارض، فقدان ایمنی، فقدان ارتباطات و بازخورد، رهبری غیر مؤثر و پویایی های گروهی ضد بهرورانه، استراتژی های متمرکز بر ریسک، احتمال شکست را با حذف و یا تقلیل بسیاری از این عوامل، کاهش می‌دهد. استراتژی های متمرکز بر فرایند تلاش می‌کنند برای ارتقاء تاب آوری، مکانیسم های انطباقی کارایی را ایجاد کنند که می‌تواند بهره برداری از سرمایه های مختلف را برای غلبه بر پریشانی و اضطراب تسهیل کند (لوتانز، یوسف و آولیو، ۲۰۰۷؛ ۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 11:47:00 ق.ظ ]




پرسش دیگری که در این مورد مطرح شده است این است که آیا آپارتمان ساخته نشده یا آپارتمانی که درآینده ساخته خواهد شد و به وجود خواهدآمد را میتوان موضوع بیع کلی ‌در معیّن دانست؟

پاسخ این پرسش نیز با نگرش سنتی به انواع مبیع ؛ منفی خواهد بود چراکه کلی در معین شامل اموال مثلی یا بعبارت بهترشامل اشیای متساوی الاجزاست و این درحالیست که آپارتمان مورد بحث ما ؛ قیمی محسوب می‌گردد و علاوه برآن ؛ درکلی ‌در معیّن ؛ هنگام عقد اجزای مبیع باید درعالم خارج موجود باشد و مقدارفروخته شده به صورت کلی ‌در معیّن محصور داخل آن باشد و این درحالیست که دربحث حاضر و درهنگامه بیع ؛ موضوع قراردادهنوز وجود خارجی نداشته و سازنده باید درآینده و در موعد مقرر و معین ؛ آن را طبق نقشه ساختمانی ساخته و تحویل خریدار نماید[۲۳۱].

برخی از حقوق ‌دانان براین اعتقادندکه آپارتمان ساخته نشده ؛ را نمیتوان عین معین نیزدانست ؛ چراکه درحین عقد موجود نیست و باید درآینده ساخته شود و لذا با استناد به ماده ۳۶۱ قانون مدنی ایران اظهار داشته اند که موجود نبودن مورد معامله عین معین ، در دوصورت قابل تصوراست ؛ اول آنکه پیش ‌از عقد موجود بوده اما درزمان عقد وجود نداشته و ازبین رفته است مانند خانه ای که پیش از بیع تخریب شده باشد و دیگر آنکه درزمان عقد ؛ هنوزبه وجود نیامده باشد مانند آنکه مورد معامله ؛ خانه ای باشد که درآینده و طبق نقشه معین وبا مصالح مشخص در قطعه زمین معین ساخته خواهد شدو با توجه به آنچه که بیان شد ؛ چنین معامله ای درحقیقت درحکم عین معین است و این درحالیست که درزمان معامله موجود نیست که در نتیجه بایدگفت در هردو صورت عقدی که موجب انتقال عین یا منفعت مال غیرموجود معین شده است باطل است[۲۳۲].البته دسته ای دیگر از حقوق ‌دانان براین اعتقادند که موجود بودن عین معین به هنگام انعقاد بیع ضرورت دارد و لازمه تملیک عین معین را وجودداشتن آن درهنگام عقد دانسته اند و فروش و معامله آن چنانچه درآینده موجود گردد را چون موجب غرر دانسته اند ؛ باطل اعلام کرده‌اند[۲۳۳].

عده ای دیگر از اساتید حقوق برخلاف نظر یاد شده ؛ براین اعتقادهستند که مبیع در فرض ما عین معین است و لذا به استناد ماده ۳۶۱ قانون مدنی ایران ؛ باید درزمان تراضی موجود باشد که به همین علت این معامله بیع نبوده و در حقیقت تعهد به فروش است و در نتیجه خریدار دارای حق دینی خواهد بود که اگر مقصود طرفین تعهدبه بیع باشد ؛ پاسخ یادشده منطقی است امادرصورتیکه طرفین انعقاد عقد بیع را قصد کرده‌اند ؛ تحلیل مذکور تفسیری است که به طرفین عقد تحمیل می شود و لذا یا باید عقد بیع را نافذ دانست یا اینکه آن را به علت موجود نبودن مبیع باطل دانست ، اما ‌در فرض یادشده مبیع عین معین نیست ؛ چراکه نه تنها هنوز وجود محسوس و خارجی ندارد بلکه ابتکارفروشنده نیز ‌در چگونگی ساخت آن نقش مؤثری دارد و درحقیقت مبیع چیزی میانه معین و کلی است که باساخته شدن ؛ وجود خارجی ومعین پیدا می‌کند و سببی که فراهم آمده است درتملیک آن مؤثر واقع شده و خودبه خود به خریدار تعلق خواهد یافت ولذا بااین توضیحات نمیتوان آن را درحکم معین دانست[۲۳۴].

برخی دیگر نیز باقبول صحت عقد استصناع ، براین عقیده اند که قرارداد راجع به ساخت آپارتمان را میتوان در زمره قراردادهای سفارش ساخت بشمار آورد ، مشروط به آنکه مشخصات و ابعاد و مساحت و سایراوصافی که برای ساخت آپارتمان درزمین معلوم و معینی لازم است ؛ نزد طرفین و درقرارداد معلوم و معین شود ، چراکه برخی از فقهای امامیه ؛ عقداستصناع را نه تنها منافی با قاعده و اصلی که عقد باید برموضوع موجود واقع شود ندانسته اند ؛ بلکه مطابق آن نیز دانسته اند[۲۳۵].

برخی دیگر از حقوق ‌دانان نیز براین عقیده اند که برخلاف اینکه قانونگذارایران دربند ۱ ماده ۳۶۲ قانون مدنی مقرر داشته است ، ‌در همه اقسام بیع الزاماًً انتقال مالکیت همزمان بابیع نخواهد بود ودربیع آپارتمان ساخته نشده ؛ انتقال مالکیت همزمان باایجاب و قبول نیست بلکه با تشخیص مبیع صورت می‌گیرد وتشخیص مبیع نیز همیشه به یک منوال نخواهد بود ؛ به ‌دیگر سخن بیع آپارتمان ساخته نشده ازنوع بیع معلق است و بیع معلق هم نوعی از عقد معلق می‌باشد. اما باید گفت که قبول این مطلب مشکل است چراکه در این موارد با وقوع عقد ؛ تعهدی به طور منجز به وجود می‌آید ومتعهد باانجام تعهد خود باعث تشخیص و تعیین وایجاد رابطه اعتباری مالکیت بین شخص خریدار ومبیع می‌گردد که این وضعیت با عقد معلق متمایزاست و به ‌دیگر سخن باید گفت اینکه ایجادحق عینی و رابطه بین خریدار و شیء خاص منوط به انجام عمل تعیین است ، نمیتواند به معنای معلق بودن عقدبیع محسوب گردد و درحقیقت ؛ تعلیق برموجودیت آپارتمان یک حادثه خارجی و خارج ازاختیار طرفین تلقی نمی شود چراکه قرارداد از چنان استحکامی برخوردار است که حصول آن درآینده امری حتمی و یقینی است و تعلیق شیء معلوم الحصول درآینده که درانشا ؛ عقد مشروط به حصول آن شیء شده باشد ، محل اشکال است[۲۳۶].

عده ای دیگر ازحقوقدانان نیز براین عقیده اندکه صحت قرارداد آپارتمان ساخته نشده باید ‌بر اساس ماده ۱۰ قانون مدنی ایران و تحت عنوان قراردادهای خصوصی مطرح گردد ‌و از نظر شرایط و آثار باید آن را واجد شرایط و آثار قراردادهای خصوصی دانست و لذا ازاین حیث مقررات مربوط به شرایط اساسی صحت معاملات مذکور درماده ۱۹۰ قانون مدنی ایران و قواعد عمومی معاملات برآن حاکم است[۲۳۷].

همچنین با توجه به مباحث فقهی دربیع مال آینده نیز به طریق اولویت میتوان قائل به صحت این بیع گردید بااین توضیح که وقتی در فقه امامیه ؛ بیع ثمره قبل از بدو صلاح ؛ برای بیش ازیک سال جایز دانسته شده است[۲۳۸] براین اساس ؛ درآن معامله ، صرفاً محا ایجاد مبیع مشخص است ؛ امابخشی ازخود مبیع به ‌خریدار منتقل نمی شود و ایجاد ثمره به طور صد در صد درتوان متعهد نیست ؛ فلذا به طریق اولی بیع آپارتمانی که محل ساخت آن قسمتی از مبیع است وساخت آن بارعایت مقررات حاکم کاملاً درتوان متعهد است و عوامل خارجی درساخت آن دخالت ندارد صحیح و ‌معتبر است .

با توجه به آنچه که بیان شد ؛ ‌در صحت بیع آپارتمان ساخته نشده به طور خلاصه میتوان گفت هنگامی که فروشنده سلطه و مالکیتی نسبت به زمین برای ایجاد اعیانی دارد و بارعایت محدودیتهای قانونی درایجاد اعیانی به معامله مالی اقدام می کندکه شامل عرصه که موجود است می‌باشد و ایجادوساخت اعیانی درآن ‌از تعهدات منجز فروشنده است ؛ درحقیقت مصداق معامله معدوم ممکن الوجود به ضمیمه موجوداست که امکان ‌ایجاد آن عرفاً ‌از تعهدات منجزی است که انجام آن تعهد قطعی و یقینی است چراکه درچنین معامله ای خریدار بلافاصله ‌با عقد به میزان متراژ اختصاصی خریداری شده بر زمین و همچنین برفضایی که واحد مورد معامله درآن ایجاد خواهد شد ؛ سلطه و مالکیت خواهدیافت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:47:00 ق.ظ ]




توتو[۲۸] اثربخشی سازمان را “فرایندی چرخشی و مداوم می‌داند که از طرح برنامه شروع شده و شامل تمام فعالیت هایی است که هم در جهت دستیابی به اهداف سازمان است و هم تعیین می‌کند که انجام آن ها تا چه حد خوب و مطلوب صورت گرفته است”(شیرازی، ۱۳۷۳، ص ۲۸۶).

از دیدگاه رابینز[۲۹]، “اثربخشی یا کارآمدی سازمان معمولاً در قالب میزان یا درجه ای که در آن یک سازمان اهدافش را به دست می آورد تعریف می شود. و از دیدگاهی دیگر اثربخشی عبارت است از میزان و درجه ی انجام یک کار، فعالیت یا تلاش که به موجب آن دستیابی به هدفی که از قبل پیش‌بینی شده است، امکان پذیر می‌گردد” (ساعتچی، ۱۳۷۹، ص ۲۴۱).

علاقه بند در تعریف اثربخشی ذکر می‌کند که” اثربخشی یعنی انجام دادن کارهای درست یا تمرکز بر نتایج کار است و اثربخشی وقتی حاصل می شود که سازمان به هدف ها یا نتایج مطلوب خود نائل آید”(علاقه بند،۱۳۷۶، ص ۱۶).

” تعابیری که با توجه به مفاهیم بالامی توان برای اثربخش آموزشی ابرازداشت عبارتند از:

-تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی

-تعیین نتایج قابل مشاهده ازکارآموزان درآموزش های اجراشده

-تعیین میزان انطباق رفتارکارآموزان با انتظارات نقش سازمانی آن ها

-تعیین میزان درست انجام دادن ‌کار که موردنظرآموزش بوده است

-تعیین میزان توانایی ایجاد شده دراثرآموزش ها برای دستیابی به اهداف

-تعیین میزان ارزش افزوده آموزشی

-تعیین میزان بهبود شاخص های موفقیت کسب و کار”(زراعی،۱۳۸۴،ص۳)

به طورکلی ‌در مورد مفهوم اثر بخشی آموزشی تعریف جامع ‌و مشخصی وجود ندارد زیرا فرایند دستیابی به آن،کار دشواری است،ارزشیابی اثر بخشی آموزشی یعنی اینکه تا حدودی تعیین کنیم آموزش های انجام شده تا چه حد به ایجاد مهارت های مورد نیاز سازمان به صورت عملی و کاربردی منجرشده است .

ارزیابی اثر بخشی آموزش

” ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی،تعیین نتایج قابل مشاهده از کارآموزان دراثر آموزش های اجرا شده، تعیین میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی،تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است،تعیین توانایی‌های ایجاد شده در اثر آموزش ها برای دستیابی به هدف ها.” با توجه به مباحث بالا،باید گفت که اثربخشی آموزشی از طریق بررسی کارایی درون و برون نظام آموزش سازمانی تعیین می‌گردد.یعنی اگر بتوانیم کارایی درونی و برونی مستقیم آموزش سازمان ها را اصلاح کنیم تقریبا اثربخشی آموزش تضمین می شود.(سلطانی،۱۳۸۰،ص۴۰)

ضرورت ارزیابی اثربخشی آموزشی

از آن جایی که ارتقاء سطح آگاهی و مهارت فراگیران از طریق اجرای برنامه های آموزشی صورت می‌گیرد، بررسی دوره های آموزشی به چگونگی کیفیت برگزاری دوره ها کمک و مساعدت شایانی می کند تا بتوان با به کارگیری نتایج کمی و کیفی برنامه ها و طرح ها، اثربخشی دوره ها را بالا برده و باعث توسعه ی آموزشی گردید. ” اهمیت بررسی اثربخشی دوره های آموزشی زمانی مشخص می شود که یافته های تحقیق سبب تغییر در اجرای برنامه های آموزشی گردیده و یا روند اصلاح برنامه ها را سرعت بخشد.” (قاسمی، ۱۳۸۱، ص ۵۷).

یک برنامه فعالیت آموزشی تنها زمانی می‌تواند ارزشمندی خود را توجیه کند که شواهدی قابل اطمینان و معتبری ‌در مورد تأثیر آموزش در بهبود رفتار و عملکرد شرکت کنندگان و بالطبع منافع سازمان عرضه کند. این امر به جنبه ی مهمی از آموزش و ارزشیابی آموزشی اشاره دارد که معمولاً از آن با عنوان ” اثربخشی آموزش” یا ” ارزیابی اثربخشی آموزش” یاد می شود.

” از طریق تعیین میزان اثربخشی عملیات و مداخلات آموزشی می توان قضاوت کرد که عملکرد برنامه ی آموزشی تا چه اندازه مطلوبیت دارد و تا چه اندازه باید بهبود یابد” (سلطانی، ۱۳۸۲، ص۲).

اما به طور کلی ” دلایل تعیین اثربخشی برنامه های آموزشی عبارتند از:

۱- بررسی و سنجش کمی و کیفی دوره های برگزار شده به منظور ارائه ی راهکارهای اساسی آموزشی در آینده.

۲- ایجاد اعتماد و اطمینان در طراحان برنامه و مجریان دوره های آموزشی به منظور دلگرمی در روند اجرای این نوع آموزش ها.

۳- ارائه ی یک تعریف معتبر و درست از اهداف این دوره ها.

۴- مشخص نمودن درصد موفقیت یا عدم موفقیت دوره های آموزشی” (قاسمی، ۱۳۸۱، ص ۵۷).

به طور معمول ارائه ی یک دوره ی آموزشی جدید، کار آسانی نیست، ولی اگر این اقدام آموزشی مورد ارزشیابی قرار نگیرد امکان دارد بتوان هر گونه برنامه ی آموزشی را موجه دانست. “برای جلوگیری از گسترش بی رویه ی هزینه های آموزشی، مدیریت باید بر ارزیابی کامل سود و هزینه اصرار ورزد تا پولی که خرج می شود، دستمایه ی رضایت بخشی را به همراه آورد. هرگز نمی توان ادعا کرد که آموزش، خود به خود سودمند است، مگر آنکه ارزیابی شود” ( دولان و شولز، ترجمه طوسی، ۱۳۸۴، ص ۲۸۵).

در حقیقت ” اهمیت ارزشیابی در این است که نتایج آن به صورت بازخورد به برنامه های آموزشی مجدداٌ تغذیه شود تا ‌به این ترتیب تغییرات لازم و اساسی در متن برنامه ها ایجاد گردد. مسئله ی مهم دیگر اینکه ارزشیابی برنامه های آموزشی بدون ارزشیابی صحیح از نحوه ی کار شرکت کنندگان در برنامه، کاری ناقص و بدون ثمر خواهد بود. ‌بنابرین‏ در یک ارزشیابی کامل از برنامه ی آموزشی، باید به محتوا و چگونگی برنامه ها و تأثیرات آن در شرکت کنندگان توجه مخصوص و دقیق داشت” (ابطحی، ۱۳۸۳، ص ۱۲۲).

کرک پاتریک[۳۰]” دلایل اصلی ارزشیابی آموزش های ضمن خدمت را چنین بیان می‌کند:

توجیه دلایل وجودی واحد آموزش با نشان دادن نقش و اهمیت آن در تحقق اهداف و رسالت های سازمان، تصمیم گیری لازم در خصوص تداوم داشتن یا تداوم نداشتن یک برنامه ی آموزشی، گرفتن اطلاعات ‌در مورد اینکه چگونه می توان برنامه های آموزشی را در آینده بهبود داد”.(ابطحی،۱۳۸۳،ص ۱۶۷).” فقدان ارزشیابی ممکن است جدی ترین مشکل را در برنامه های آموزشی و توسعه به وجود آورد، به عبارت ساده تر، سؤالی که اکثر متخصصان پرسنلی مطرح می‌کنند این است که، آیا برنامه های آموزشی به اهداف از پیش تعیین شده خود رسیده اند؟” (جزنی،۱۳۷۵،ص ۱۸۶).

اهداف سنجش اثربخشی آموزشی:

“هدف از سنجش اثربخشی یک دوره ی آموزشی را می توان به شرح زیر بیان کرد:

۱- کسب اطلاعات درباره ی وضع موجود (در چه موقعیتی هستیم و برای شروع کار از کجا باید آغاز کنیم).

۲- تشخیص جهت حرکت و شرایط مطلوب و یا وضعیت هایی که بتوان به عنوان بهترین شرایط تلقی نمود تا مقاصد و هدف مورد نیاز مشخص شود.

۳- چگونگی رسیدن به هدف”(ربیعی، ۱۳۹۰،ص ۲۵).

با توجه به موارد فوق اثربخشی آموزشی، عناصری از تشخیص جهت توأم با چگونگی رسیدن هدف، مطلوب بودن یا مؤثر بودن یک فرایند آموزشی را به دنبال دارد. در فرایند سنجش اثربخشی، برنامه های آموزشی و نتایج حاصل از آن مورد بررسی قرار می‌گیرد تا میزان اثربخشی آن ها با توجه به اهداف پذیرفته شده مشخص شود که غالباً با توصیه هایی در جهت اقدامات سازنده همراه است

شاخص های ارزشیابی اثربخشی آموزش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]




۱- سود سهام پرداختی

۲- سود و کارمزد پرداختی ( اعم از این که به حساب دارایی منظور شده باشد یا به حساب هزینه دوره )

۳- وجوه نقد پرداختی بابت هزینه تامین مالی اقساط اجاره به شرط تملیک

۲-۹- مالیات بر درآمد

جریان های نقدی مرتبط با مالیات بر درآمد تنها منحصر به پرداخت ها یا علی الحساب های پرداختی از بابت مالیات بر درآمد و یا استرداد مبالغ پرداختی از این بابت است و پرداخت‌های نقدی مربوط به سایر انواع مالیات ها ( از قبیل مالیات های تکلیفی و مالیات های مستقیم وضع شده بر تولید و فروش ) در سر فصل مالیات بر درآمد منعکس نمی شود.

۲-۱۰- فعالیت های سرمایه گذاری

فعالیت های سرمایه گذاری عبارت از تحصیل یا واگذاری سرمایه گذاری های کوتاه مدت و بلند مدت، دارایی های ثابت مشهود، دارایی های نامشهود و نیز پرداخت و وصول تسهیلات اعطایی به اشخاص مستقل از واحد تجاری (غیر از کارکنان ) می‌باشد. نمونه هایی از جریان‌های نقدی مرتبط با فعالیت های سرمایه گذاری به شرح زیر است:

الف ـ جریان های نقدی ورودی

۱- وجوه نقد دریافتی حاصل از فروش سرمایه گذاری در سهام و اوراق مشارکت سایر واحد های تجاری

۲- وجوه نقد دریافتی حاصل از فروش دارایی های ثابت مشهود و دارایی های نامشهود

۳- وجوه نقد دریافتی بابت اصل سپرده های سرمایه گذاری بلند مدت بانکی

۴- وجوه نقد دریافتی بابت اصل اقساط وام های پرداختی به اشخاص مستقل از واحد تجاری ( غیر از کارکنان )

ب ـ جریان‌های نقدی خروجی

۱- وجوه نقد پرداختی جهت تحصیل سرمایه گذاری در سهام و اوراق مشارکت سایر واحد های تجاری

۲- وجوه نقد پرداختی جهت تحصیل دارایی های ثابت مشهود و دارایی های نامشهود

۳- وجوه نقد پرداختی بابت سپرده های سرمایه گذاری بلند مدت بانکی

۴- وجوه نقد پرداختی بابت وام به اشخاص مستقل از واحد تجاری ( غیر از کارکنان )

۲-۱۱- فعالیت های تامین مالی

فعالیت‌های تامین مالی عبارت از فعالیت هایی است که منجر به تغییر در میزان و ترکیب سرمایه و استقراض های واحد تجاری ( به جز اضافه برداشت‌های منظور شده در محاسبه وجه نقد ) گردد. نمونه هایی از جریان های نقدی مرتبط با فعالیت‌های تامین مالی به شرح زیر است:

الف ـ جریان های نقدی ورودی

۱ – وجوه نقد دریافتی حاصل از صدور سهام

۲- وجوه نقد دریافتی حاصل از صدور اوراق مشارکت

۳- وجوه نقد دریافتی بابت تسهیلات مالی دریافتی از بانک ها

ب ـ جریان های نقدی خروجی

۱- وجوه نقد پرداختی بابت اصل اوراق مشارکت صادره

۲ – وجوه نقد پرداختی بابت اصل اقساط تسهیلات مالی دریافتی از بانک ها

۳- وجوه نقد پرداختی بابت اصل اقساط اجاره به شرط تملیک

۴- وجوه نقد پرداختی بابت کاهش سرمایه

۲-۱۲- روش های محاسبه جریان های نقدی ناشی از فعالیت‌های عملیاتی

برای گـزارشگری جریان وجوه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی، یکی از دو روش زیر استفاده می شود[۶].

روش مستقیم

در روش مستقیم هر یک از جریان های ورود و خروج وجه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی به طور جداگانه گزارش می شود. به عبارت دیگر، وجوه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی طبق روش مستقیم همانند بودجه نقدی، دریافت ها و پرداختی های نقدی مربوط به فعالیت‌های عملیاتی را نشان می‌دهد. تفاوت بین جریان های ورودی و خروجی وجه نقد « جریان خالص ورود (خروج) ناشی از فعالیت‌های عملیاتی » نامیده می شود.

روش غیر مستقیم

در روش غیر مستقیم، تنها خالص جریان وجوه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی، از طریق تعدیل سود خالص گــزارش شده، بابت آثار اقلام غیر نقدی مؤثر بر اندازه گیری سود، نشان داده می شود.

به عبارت دیگر، جریان سود از مبنای تعهدی به مبنای نقدی، تبدیل می شود. برای انجام این تبدیل، ابتدا سود خالص منعکس می شود وسپس به منظور:

الف) حذف تاثیر برخی اقلام که در اندازه گیری سود خالص منظور شده، اما مستلزم ورود یا خروج وجه نقد نبوده اند (نظیر هزینه استهلاک)

ب) احتساب تغییرات در دارایی های جاری (غیر از موجودی نقد) و تغییرات در بدهی های جاری که مرتبط با چرخه عملیات واحد انتفاعی بوده و بر موجودی نقد به شکلی متفاوت از سود خالص، اثر داشته اند.

تعدیلات لازم (اضافات و کسورات) که در سود خالص منعکس شده، اعمال می‌گردد، تا خالص جریان ورود (خروج) وجه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی به دست آید.

۲-۱۳- ساختار دارایی ها

دارایی

دارایی عبارت است از حقوق نسبت به منافع اقتصادی آتی یا سایر راه های دستیابی مشروع به آن منافع که در نتیجه معاملات یا سایر رویدادهای گذشته به کنترل واحد تجاری درآمده است. با توجه ‌به این تعریف، دارایی دارای چهار ویژگی اصلی است[۸]:

۱- داشتن حــق مالـکیت – یعنی آنچه کـه تشکیل دهنده یک دارایی است خود مال نیست، بلکه ” حقوق حاصل از مالکیت ” یا ” سایر حقوق تصرف مال و استفاده از آن ” است.

۲- داشتن منافع اقتصادی آتی- منافع اقتصادی آتی یک دارایی عبارت از توان بالقوه آن جهت کمک مستقیم یا غیره مستقیم به جریان وجوه نقد به واحد تجاری می‌باشد.

۳- معاملات یا سایر رویدادهای گذشته – دارایی باید ناشی از معاملات یا سایر رویدادهایی باشد که در گذشته رخ داده است.

۴-کنترل توسط واحد تجاری – کنترل به معنای توان به دست آوردن منافع اقتصادی و توانایی محدود کردن دستیابی دیگران به آن منافع است.

انواع دارایی ها

۱- دارایی های جاری – دارایی های جاری عبارتند از وجه نقد و معادل وجه نقدی که استفاده از آن محدود نشده است، و سایر دارایی هایی که انتظار می رود طی چرخه عملیاتی معمول واحد تجاری یا ظرف یک سال از تاریخ ترازنامه، هر کدام طولانی تر است، یا فروخته شود یا به وجه نقد یا دارایی دیگر که نقد شدن آن قریب به یقین است، تبدیل شود. طبق استاندارد های حسابداری، حداقل اقلامی که در صورت با اهمیت بودن باید به طور جداگانه به عنوان دارایی جاری در ترازنامه ارائه شوند، عبارتند از[۸]:

الف- موجودی نقد

ب- سرمایه گذاری های کوتاه مدت

ج- حساب ها و اسناد دریافتنی تجاری و سایر حساب ها و اسناد دریافتنی

د- موجودی های مواد و کالا

۲- دارایی های غیر جاری– دارایی هایی که از شرایط لازم برای انعکاس در سر فصل دارایی های جاری برخوردار نباشد، به عنوان دارایی‌های غیر جاری طبقه بندی می‌شوند. طبق استانداردهای حسابداری، حداقل اقلامی که باید تحت عنوان دارایی های غیر جاری گزارش شوند، عبارتند از:

الف- دارایی های ثابت مشهود

ب- دارایی های نامشهود

ج-سرمایه گذاری های بلند مدت

حال به تشریح چند مورد از اقلام دارایی ها که در این پژوهش کاربرد دارد می پردازیم.

وجه نقد: به موجودی نقد و سپرده های دیداری نزد بانک ها و مؤسسات مــالی اعم از ریالی و ارزی ( شامل سپرده های سرمایه گذاری کوتاه مدت بدون سر رسید ) اطلاق می‌گردد.

در مواردی که استفاده از وجه نقد برای عملیات جاری مشمول محدودیت باشد، تنها در صورتی می توان آن را جزء دارایی های جاری منظور کرد، که مدت محدودیت حداکثر تا زمان سررسید تعهدی باشد که به عنوان بدهی جاری طبقه بندی شده است، یا این که محدودیت ظرف یک سال از تاریخ ترازنامه برطرف شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]




۲-۷-۱-۲ روش مبلغی ثابت

بر طبق این سیاست، مؤسسه به طور ثابت مبلغی قطعی و معین به عنوان سود سهام بدون توجه به نوسانات سود سالیانه، برای هر سهم می پردازد. در حقیقت با پیروی از این سیاست شرکت مبلغ ثابتی را بین سهام‌داران توزیع خواهد کرد، حتی اگر در سال مذبور زیان داشته باشد. باید توجه داشت پیروی از این سیاست بدین معنی نیست که مبلغ سود پرداختی برای تمامی سال های آینده بدون تغییر باقی می ماند بلکه وقتی درآمدهای شرکت افزایش می‌یابد و انتظار می رود که سطح جدید در آینده نیز استوار و پابرجا بماند، مبلغ پرداختی افزایش خواهد یافت. البته اگر چنانچه پیش‌بینی شود که این افزایش درآمد موقتی بوده است تغییری در سطح سود پرداختی از سطح موجود آن به وجود نخواهد آمد. با اینکه شرکت های با ثبات راحت تر و مطمئن تر می‌توانند این سیاست را دنبال کنند، ولی نوسان در درآمد، پیروی از این سیاست را برای شرکت های با نوسانات درآمدی بالا منتفی نمی سازد. چنین شرکت هایی برای امکان پرداخت مبلغ ثابت سالانه باید در سال هایی که عایدات، بیشتر از سود سهام پرداختی می‌باشد مبالغی را در دفاتر خود جهت پرداخت سود سهام در سال هایی بادرآمدی پایین ذخیره نمایند. حتی بعضی از شرکت ها حسابی تحت عنوان ذخیره متعادل سازی سود تقسیمی ایجاد می نمایند که این گونه حساب‌ها در نهایت می‌تواند به ثبات سود تقسیمی کمک کند. نسبت پرداختی ممکن است در سال بخصوصی کوچکتر و یا بزرگتر از نسبت پرداختی مورد نظر باشد اما در مجموع نسبت های پرداختی به گونه ای است که هدف مورد نظر را تأمین می کند.

این سیاست از نظر سرمایه گذاران سیاست کم ریسکی تلقی می شود و سرمایه گذارانی که مایلند حجم معینی از وجوه نقد را برای اداره امور زندگی و هزینه های عملیاتی به دست آورند نسبت به سهام چنین شرکت هایی تمایل بیشتری دارند و احتمالا حاضرند مبلغ بیشتری برای هر سهم شرکتی که دارای سیاست تقسیم سود ثابتی می‌باشد در صورت تساوی سایر شرایط بپردازند. مزایای سیاست تقسیم سود باثبات عبارتند از:

  1. محتوای اطلاعاتی سود سهام[۱۶]: سیاست تقسیم سود یک شرکت و تغییر این سیاست می‌تواند شامل اطلاعاتی باشد که به آن محتوای اطلاعاتی سود سهام می‌گویند.

در مواقعی که شرکت از سیاست سود با ثبات پیروی می‌کند، ادامه چنین سیاستی با افزایش و کاهشی که در روند آن ممکن است پیش آید، در واقع اطلاعاتی درباره انتظارات مدیران شرکت ‌در مورد آینده مؤسسه در اختیار سرمایه گذاران قرار می‌دهد. سهام‌داران نسبت به ۳ حالتی که ممکن است اتفاق بیفتد، اطلاعاتی را از انتظارات مدیران درباره آینده شرکت کسب می‌کنند.

حالت اول: ادامه تقسیم سود به صورت فعلی: در این حالت سرمایه گذار نسبت به ادامه روند درآمدی شرکت اطمینان حاصل کرده و یا حداقل عدم اطمینان وی کاهش می‌یابد. حتی اگر درآمدهای شرکت کاهش یابد ولی سیاست باثبات تقسیم سود ادامه یابد، سرمایه گذار وضعیت مذبور را اینطور تفسیر می کند که انتظارات مدیران شرکت نسبت به آینده شرکت بهتر از آن است که وضع موجود نشان می‌دهد و در نتیجه اطمینان بیشتری نسبت به سهام این شرکت درمقایسه با سهام شرکتی که همزمان با کاهش درآمد، سود تقسیمی خود را نیز کاهش می‌دهد، خواهد داشت.

حالت دوم: افزایش مقطعی سود تقسیمی و استمرار ثبات: این حالت از نظر سرمایه گذار نشان دهنده بهبود وضعیت سودآوری شرکت بوده و به وی این اطمینان را می‌دهد که علاوه بر اینکه سودآوری جاری شرکت بهبود یافته، مدیران نسبت به ادامه و یا تثبیت این سودآوری اطمینان دارند. به همبن دلیل ممکن است بازار عکس العمل مثبتی به چنین شرکتی نشان داده و قیمت سهام مذبور افزایش یابد.

حالت سوم: کاهش در سود تقسیمی: محققان معتقدند که مدیران شرکت هایی با ثبات تقسیم سود ثابت، به خاطر عکس العمل شدیدتر قیمت ها نسبت به کاهش سود تقسیمی، انعطاف کمتری در این مورد نشان می‌دهند.

‌بنابرین‏ زمانی که این شرکت ها اقدام به کاهش در تقسیم سود می نمایند این عمل برای سهامدار مبین کاهش در درآمدهای شرکت بوده و کاهش در سود تقسیم شده را دال بر وجود مشکلات جدی در شرکت از نظر مدیران تفسیر می نمایند. قابل ذکر است که مدیران شرکت نمی توانند برای همیشه بازار را گمراه نمایند و با وجود کاهش در درآمدها به طور مستمر به سیاست تقسیم سود باثبات خود ادامه می‌دهند. با توجه به سیاست های دولت، سود سهم باثبات به عنوان یک عامل تثبیت کننده عمل می‌کند، زیرا چنین سیاستی باعث می شود که اثرات منفی کاهش در درآمدهای شرکت بر روی تقاضای بازار در زمان رکود کمتر شود.

  1. تمایل به درآمد جاری[۱۷]: بعضی از سرمایه گذاران به سود سهام نقدی به عنوان وسیله ای برای تأمین هزینه های خود می نگرند و در رفع نیازهای مصرفی و جاری خود شدیداً به سود نقدی حاصل از سهام وابسته اند. برخی دیگر از سرمایه گذاران مایلند فرصت های سرمایه گذاری در سایر شقوق را برای خود حفظ نمایند و بدین ترتیب برای سرمایه گذاری نیازمند وجوه نقد مستمر هستند. سرمایه گذارانی با مشخصات بالا به دلیل اینکه فروش سهام در زمان نیاز به وجوه نقد، مستلزم صرف وقت و تحمل هزینه های معاملاتی می‌باشد، ترجیح می‌دهند که در شرکت هایی که دارای تقسیم سود باثبات هستند و درصد بالایی از سود خود را تقسیم می‌کنند، سرمایه گذاری نمایند. بنابراینهر شرکتی بر حسب سیاست تقسیم سود خود می‌تواند سهام‌داران خاصی را جذب نماید.

۲-۷-۱-۳ روش درصدی از ارزش اسمی (خادم موخر ۸۷،۱۳۸۰)

یکی از سیاست هایی که کمتر مورد توجه است پرداخت درصدی از قیمت اسمی به عنوان سود سهام می‌باشد این سیاست به تنهایی نمی تواند اطلاعات مفیدی در اختیار سهام‌داران قرار دهد. ولی بهر حال در شرکت هایی که حجم درآمد ناچیز است و در ضمن ارزش اسمی سهم نیز پایین می‌باشد، اگر چنانچه درصد اعلان شده مورد توجه قرار گیرد، درصد مذبور بالا می‌باشد اگرچه در کل حجم دریافتی هر سهامدار در چنین حالتی ناچیز خواهد بود.

۲-۷-۲ سیاست تقسیم سود نامنظم (وستون فرد[۱۸] ۱۳۷۸)

در این روش مدیریت در پرداخت سود سالانه روش مشخصی نداشته و از هیچ قاعده­ای استفاده نمی­کند. پرداخت سود ارتباطی با درآمدهای سالانه شرکت ندارد و صرفا به دلیل وضعیت خاص در شرایط جاری، سود سهام پرداخت می­ نماید. شرکتی ممکن است به منظور اجتناب از جرائم ناشی از وجود اندوخته­های زیاد و سود سنواتی اقدام به توزیع مقادیر مشخصی از سود بنماید و شرکت دیگری ممکن است با وجود درآمدهای سالانه خوب از توزیع آن خودداری نماید.

به دلیل عدم وجود معیار مشخصی در اینگونه شرکت ها برای تقسیم سود، معمولا عوامل زیادی ممکن است در سیاست توزیع سود آنان دخیل باشند که از جمله مهمترین این عوامل عبارتند از:

الف) وقتی که درآمدهای شرکت منظم و غیرقابل پیش‌بینی باشد.

ب) محیط شرکت و شرایط درونی و خارجی آن شدیداًً متغیر و متلاطم باشد.

ج) شرکت دارای سهام‌داران معدود و متجانس باشد.

د) ضعف های ناشی از مدیریت محافظه کارانه ممکن است منجر به اتخاذ تصمیم تقسیم سود گردد.

و) بورس اوراق بهادار غیر فعال بوده و نقش کمی در سرمایه ­گذاری ملی داشته باشد.

۲-۷-۳ سیاست تقسیم سود باقیمانده[۱۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]