در حوزه درمان اختلالات روانشناختی نیز، پژوهشهای نوروفیزیولوژیکی با بررسی ارتباط بین امواج مغزی، تشریح مکانیزمهای زیربنایی تالاموکورتیکی مغز و حالات روانشناختی فرد، نشان دادهاند که تغییرات بهینه در ریتم و فرکانس امواج مغزی، با بهره گرفتن از روشهای عصب درمانی؛ میتواند منجر به تغییر در حالات روانشناختی افراد شود (استرمن[۳]، ۱۹۹۶).
هم اکنون این مسئله مطرح است که آیا میتوان از این روش نوین در درمان اختلال وابستگی به مواد استفاده کرد؟ و آیا این روش میتواند نابهنجاریهای عصب شناختی امواج مغز را برطرف سازد؟
بسیاری از محققان حوزه وابستگی به مواد بر این عقیده اند که وابستگی به مواد را باید به عنوان یک مشکل مغزی در نظر گرفت. همان طور که به طور مختصر اشاره شد تحقیقات علوم اعصاب جدید هم نشان داده است که وابستگی بر پایه توانایی مواد در تقلید از فعالیت انتقال دهندههای عصبی مغز و اثر بر مرکز لذت و در نهایت بروز اختلال در عملکرد مغز و فعالیت الکتریکی مغزی است. بر این اساس رویکرد این متخصصان در درمان وابستگی به مواد یاری گرفتن از درمانهای عصب روانشناختی است. درمانهایی که قادر به اصلاح اختلالات موجود در عملکرد مغزی و به دنبال آن رفع عوارض منفی درباره مصرف مواد در مغز، رفتار و روان فرد میباشد. اخیراًً تلاشهای درمان در سوءمصرف مواد، گرایش به سوی درمانهای عصبی و تلاش در جهت اصلاح سیستم مغزی است.
با وجود آمارهای ۸۰ درصد عود در دارودرمانیهای وابستگی به مواد به نظر بهترین رویکرد جهت کاهش این خطر، تنظیم عمل لوبهای مغزی به وسیله درمانهای عصب روان شناختی، از جمله نوروفیدبک است (ریچارد[۴]، مونتویا[۵]، نلسون[۶] و اسپنس[۷]، ۱۹۹۵).
۱-۳. اهداف پژوهش
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی روش آموزشی درمانی نوروفیدبک بر کاهش ولع مصرف مواد مخدر در بیماران وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده متادون است. اهداف فرعی عبارتند از:
۱- بررسی اثربخشی روش آموزشی درمانی نوروفیدبک بر بهبودی میزان افسردگی بیماران وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده است.
۱-۴. فرضیههای پژوهش
فرضیه اول: درمان نوروفیدبک باعث کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد مخدر میشود.
فرضیه دوم: درمان نوروفیدبک باعث بهبود میزان افسردگی افراد وابسته به مواد مخدر میشود.
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش
بدون درمان مؤثر، وابستگی به مواد، به ویژه مواد افیونی، هزینه های بالایی در رابطه با فعالیتهای غیر قانونی، مراقبتهای پزشکی، معامله دارو، از دست دادن توان تولید و بهره وری، افزایش انتقال HIV[8] و دیگر عوامل بیماری زای خونی به همراه دارد. همچنین اختلالات سلامت روانی مثلاً افسردگی و احساس کنترل کم برزندگی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا فوبی[۹] یا هراس در میان بیماران وابسته به مواد و شایع است (وزارت بهداشت کانادا، ۱۳۸۴).
لذا سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد امروزه معضل بزرگی برای جوامع بشری محسوب شده و تاکنون تلاشهای بسیاری به ویژه در حوزه سبب شناسی و درمان آن انجام گرفته است.
اثربخشی روش آموزش پسخوراند عصبی مبتنی بر QEEG در بهبود عوارض برخی از اختلالات روانی (هاموند،۲۰۰۶)، همچنین کاربرد موفق روش QEEG در بررسی روند بهبود و تغییرات کارکرد مغزی (امواج مغزی[۱۰]) در اختلالات مختلف روانشناختی (آلپر و همکاران،۱۹۹۸)، از جمله سوء مصرف مواد (کارمودی،رادوانسکی، وادوانی[۱۱]، سابو[۱۲] و ورگارا،۲۰۰۱، نیوتن و همکاران،۲۰۰۳) ضرورت کاربرد نوروفیدبک را در بهبود مشکلات روانشناختی و بدکارکردیهای مغزی ناشی از وابستگی به مواد نشان میدهد و پیش از کاربرد مطمئن این روش، انجام مطالعات بیش تر و دقیق تر ضروری به نظر میرسد.
از سوی دیگر با توجه به محدودیت مطالعات خارجی و مطالعات خیلی محدود داخلی، در زمینه کاربرد روش درمانی نوروفیدبک در بهبود اختلال وابستگی به مواد، و به شکل اختصاصی تر مواد افیونی، و همچنین در نظر گرفتن شیوع مصرف مواد در کشور و عوارض منفی این پدیده، ضرورت ارزیابی اثربخشی نوروفیدبک در بهبود وابستگی به مواد، و در مراحل بعدی استفاده از آن به عنوان روش درمانی مکمل، ایمن و بدون عوارض جانبی در داخل کشور بدیهی است.
به این ترتیب با نگاهی به بعد عصب روانشناختی[۱۳]، با دقت در گستره وسیع عوارض جانبی سوء مصرف و وابستگی به مواد و عدم کفایت روشهای درمانی موجود، از جمله روشهای دارو درمانی موجود، در درمان همه جانبه این عوارض، بررسی دقیق تر انواع روشهایی که بتوانند به رفع مشکلات در برخی از این ابعاد بپردازند، اهمیت بسیاری دارد. با در نظر گرفتن تاثیرات مثبت دارودرمانی بر ابعاد فیزیولوژیکی اختلال به نظر میآید در کنار دارودرمانی به کار گیری انواع روشهای درمانی جهت بهبود عوارض روانشناختی این اختلال مهم باشد. همچنین با اثبات اختلالات عصب شناختی (اختلال در عملکرد امواج مغزی) در وابستگی به مواد، به کارگیری روشهای عصب درمانی نیز در کنار دارودرمانی و روان درمانی لازم به نظر میرسد. لذا اهمیت بررسی بیشتر نوروفیدبک به عنوان نقطه پیوند دو شاخه روانشناختی و عصب شناختی و تاثیرات همزمان آن بر این دو بعد بدیهی است.
۱-۶. جنبه نو بودن پژوهش
بررسی مطالعات گذشته در زمینه کاربردهای نوروفیدبک در انواع اعتیاد با متغیرهای مختلف در خارج کشور نسبتا زیاد است ولی بررسی در این زمینه در داخل کشور انگشت شمار است، البته تحقیقات پیرامون نوروفیدبک و اختلالات روانشناختی دیگر وجود دارد. همچنین مطالعه تاثیر درمان نوروفیدبک بر ولع مصرف مواد مخدر همراه با افسردگی افراد وابسته به مواد مخدر مسئله جدیدی است که مورد بررسی قرار میگیرد.
۱-۷٫ تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق
نوروفیدبک: تعریف مفهومی: آموزش پسخوراند عصبی یا نوروفیدبک تکلیفی است که به مغز آموزش میدهد تا توانایی اش را جهت تنظیم بهینه کارکرد خودش افزایش دهد. این روش در واقع راهبرد یادگیری است که افراد را قادر به تغییر امواج مغزی شان میسازد (LIB[14]،۲۰۰۴).
تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر این روش آموزشی- درمانی به عنوان متغیر مستقل در مورد آزمودنیها اجرا میشود. روش نوروفیدبک با بهره گرفتن از دستگاههای مجهز به سیستمهای رایانه ای ویژه اجرا میشود و عبارت است از یک دوره درمانی که در طول ۱ماه و به صورت ۵بار در هفته، مجموعا ۲۰ جلسه، بر روی آزمودنیها انجام میشود. مدت زمان هر جلسه درمانی یک ساعت است. درمان با پروتکلهای تقویت SMR[15] در ناحیه Cz به مدت ۲۰ دقیقه و آموزش آلفا- تتا[۱۶] در ناحیه Pz به مدت ۲۰ دقیقه انجام میشود.
آخرین نظرات