کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



روش مشاهده ای (الگو یا سرمشق سازی) نگرش‌ها از طرق مختلفی از قبیل تجربه مستقیم با موضوع ،شرطی سازی و… شکل می‌گیرد. در عین حال تحقیقات نشان داده که نگرش‌ها از طریق مشاهده نیز در افراد شکل می گیرند. یادگیری مشاهده ای اگرچه با شکل گیری نگرش از طریق تقویت یا شرطی سازی فرق می‌کند، ولی تقویت نگرشهای شکل گرفته از طریق مشاهده یا الگو سازی می‌تواند در بادوام ماندن نگرش فرد تاثیر گذار باشد(بوردنز، هورویتز[۳۱]،۲۰۰۲) بندورا[۳۲](۱۹۷۷) در تحقیقات خود ‌به این نتیجه دست یافته بود که موقعی که کودکان فیلم‌های خشونت بار یا رفتارهای خشن دوستان خود را می بینند ، رفتارهای خشونت باری از خود نشان می‌دهند.

در معرض قرار گرفتن صرف نظریه زانیس که اولین بار آن را در سال ۱۹۶۸ مطرح کرد به بهترین شکل ممکن ، علت شکل گیری نگرش از طریق مواجهه صرف با یک موضوع را شرح دهد. زانیس می‌گوید وقتی مردم مکررا در معرض یک چیز قرار می گیرند و با آن مواجه می‌شوند ، غالبا نگرش ‌در مورد آن پیدا می‌کنند. در این پدیده یا اثر مواجهه صرف[۳۳] نیاز به اقدام خاصی نسبت به آن چیز و پیدا کردن هر گونه اعتقاد خاصی به آن چیز نیست(فرانزوی، ۱۳۸۵). انسان ها به طور طبیعی به چیزهایی که به صورت مکررا با آن مواجه می‌شوند ، بیشتر علاقه مند می‌شوند و نسبت به آن ها نگرش پیدا می‌کنند(همان منبع).

یادگیری از طریق مجاورت طبق قانون مجاورت پدیده ها ، اموری که نزدیک به هم قرار دارند بهتر درک و سهل تر آموخته می‌شوند. به عبارت دیگر، عناصری که در مجاورت با یکدیگر قرار داشته باشند به صورت یک کل یکپارچه در می‌آیند (سیف،۱۳۸۷). که این اصل در شکل گیری نگرش‌ها نیز حاکم است. فستینگر، شاختر و بک[۳۴] در تحقیقاتی نشان می‌دهند که بهترین راه برای پیش‌بینی دوستی هر دو آدم این است که معلوم کنیم محل زندگی آن ها چقدر از هم فاصله دارد. در بررسی الگوهای دوستی در مجتمع های آپارتمانی از سکنه خواسته شد سه تن را نام ببرند که او را بیشتر می بینند. ساکنان در ۴۱% موارد همسایه های دیوار به دیوار یعنی ساکنان آپارتمان مجاور را ، در ۲۲% موارد کسانی را که دو خانه دورتر بودند (در حدود ۱۰ متر فاصله) و تنها در ۱۰ درصد موارد کسانی را نام بردند که در انتهای راهرو زندگی می‌کردند (به نقل از اتکینسون و همکاران ، ۱۳۸۵). ‌بنابرین‏ مجاورت و نزدیکی نقش بسیار مهمی می‌تواند در شکل گیری نگرش‌ها داشته باشد.

نگرش‌ها و رفتار نگرش و تغییر نگرش‌ها در نتیجه به رفتار[۳۵] و تغییر رفتار می‌ انجامد که این امر اهمیت بررسی رابطه نگرش و رفتار و تاثیر نگرش بر رفتار را می افزاید. رفتار به اعمال و حرکات مختلف درونی و بیرونی فرد گفته می شود (سیف، ۱۳۸۷). مطالعات زیادی توسط صاحب‌نظران روانشناسی اجتماعی در خصوص میزان ارتباط رفتار فرد و نگرشهای وی صورت گرفته است (آیزر، پلیت[۳۶]، ۱۹۸۸). برخی رابطه و همبستگی کمی را بین نگرش‌ها و رفتارها قائل می‌شوند، اما بیشتر محققان و تحقیقات به رابطه نزدیک بین دو موضوع تأکید دارند (داکس، دان، رایتس من، ۱۹۹۳). کاترین و آربوست[۳۷](۲۰۰۹) معتقدند که در بسیاری از موارد تغییر در نگرش‌ها پیش نیازی برای تغییر در رفتار محسوب می شود، لذا در بسیاری از اوقات تغییر در نگرش باعث تغییر در رفتار می شود. ساچفر و تایت[۳۸](۱۹۸۶) اشاره می‌کنند که به طور آشکار سه عامل اصلی که رابطه بین نگرش‌ها و رفتار را بیان می‌کنند ،وجود دارد. این سه عامل عبارتند از : عادات، هنجارهای اجتماعی، نتایج مورد انتظار رفتار.

عادات:[۳۹] به فعالیت‌ها و اقدامات منظم و قابل تکرار بخشی از شخصیت فرد که یاد گرفته می شود و توسط دیگران قابل مشاهده است ، اشاره می‌کند.

هنجارهای اجتماعی:[۴۰] به معیارها و استانداردهایی که از طرف اعضای گروه اجتماعی به وجود آمده و مورد تأیید قرار گرفته و انتظار می رود که افراد آن را رعایت کنند.

نتایج مورد انتظار:[۴۱] به ارزیابی از شخصیت فرد و آنچه که از نتایج رفتارهای خاص او به دست می‌آید اشاره می‌کند. فیش بین و آجزن[۴۲] ‌به این موضوع اشاره می‌کنند که از طریق نگرشهای فرد می توان رفتار وی را پیش‌بینی کرد، اما موقعی که نگرش‌ها و رفتارها مورد ارزیابی قرار می گیرند سطوح کلی و عمومی رفتار و نگرش‌ها مد نظر است.‌بنابرین‏ نگرشهای کلی و عمومی را و نگرشهای ویژه رفتارهای خاص فرد را پیش گویی می‌کنند(سابینی،۱۹۹۵ به نقل از علیزاده ، ۱۳۸۹). کروس[۴۳](۱۹۹۵) اظهار می‌دارد نگرش‌هایی را که بیشتر در دسترس هستند ، به عبارتی فرد بیشتر با آن ها سر و کار دارد تاثیر بسیار مؤثری بر رفتار فرد دارند.در مجموع فورد و گال (۲۰۰۱) در زمینه رابطه نگرش و رفتار در زندگی انسان معتقد است که این دو در زندگی روزانه انسان به هم تنیده اند و تغییر در یکی منجر به تغییر در دیگری می شود. و هر چه بیشتر به ارتباط میان نگرش و رفتار و عواملی که این دو را تحت تاثیر قرار می‌دهند، توجه شود ، بهتر می توان به افراد در حل مسائل و مشکلاتشان کمک کرد. ‌بنابرین‏، یکی از راه های تغییر رفتار ، مطالعه نگرشهای افراد و تغییر آن ‌نگرش‌هاست (به نقل از کشاورز، باغبان و فاتحی زاده، ۱۳۸۴،ص ۵۳).

در مجموع، نگرشهای فردی به طرق مختلفی شکل می گیرند و به نوعی همبر رفتار تاثیر گذار هستند. برخی از نگرش‌ها ممکن است شکل گرفته، تقویت شوند و ادامه پیدا کنند و به نگرشی ثابت در فرد تبدیل شوند. اما برخی از نگرشهای جدیدی بر اثر عواملی جایگزین نگرشهای قبلی می شود، به عبارتی دیگر نگرش های فرد تغییر پیدا کند(فیش،نوبرج[۴۴]، ۱۹۹۰).

اصول تغییر نگرش‌ها

نظریه تعادل نظریه تعادل[۴۵] توسط فریتزهایدر[۴۶] مابین سال‌های (۱۹۴۶-۱۹۵۸) ارائه شده است. ‌بر اساس این نظریه نظام شناختی فرد متشکل از دو یا سه شخص(دو شخص یا یک شی) و رابطه بین آن ها و ارزشیابی فرد از آن ها است. در این نظریه ارزشیابی فرد از یک شی یا دو شخص احساسات مثبت یا منفی در فرد به وجود می آورد. در این شرایط چهار موقعیت برای فرد به وجود می‌آید. ۱) همه ارزشیابی ها مثبت هستند. ۲) همه ارزشیابی ها منفی هستند. ۳) یکی مثبت ودو تا منفی است. ۴) دو تا مثبت و یکی منفی است. و بر همین اساس ارزشیابی های فرد ممکن است از یک یا دو حالت به حالت‌های دیگر تبدیل شود تا در فرد تعادل شناختی به وجود بیاید. لذا اساس نظریه تعادل بر این اصل استوار است که نظام شناختی هر فرد تمایلی نسبت به حرکت از یک حالت عدم تعادل به حالت تعادل دارد(سادفر[۴۷]،۲۰۰۹ به نقل از علیزاده ،۱۳۸۹). دیدگاه تعادل ، این نکته را روشن می‌کند که در یک موقعیت مفروض راه های مختلفی برای حل یک ناهماهنگی وجود دارد. بدین ترتیب ، توجه ما را به یکی از مهمترین جنبه‌های تغییر نگرش جلب می کند. به عبارتی ، عواملی که تعیین می‌کنند کدام یک از شیوه های مختلف حل مشکل اتخاذ می‌شوند، برای ما مشخص می‌کند(کریمی،۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 08:57:00 ب.ظ ]




-عوارض روانی:حشیش بر مغز اثر تضعیف کننده داشته و حالت انبساط خاطر و اعتماد به نفس و احساس آرامش و غالبا حس پرواز کردن در شخص مصرف کننده ایجاد می‌کند.

معتاد به حشیش تحریک پذیر است و قابلیت ذهنی و حرکتی دارد و در صورت عدم دسترسی بدین ماده معتاد حالت خشم،اضطراب،بی قراری و حتی میل به خودکشی و اعمال خشن دارد.بی باک،بی پروا،درنده خو و مستعد ارتکاب هر گونه جنایت خشونت آمیزی می‌گردد.

حشیش سبب پرحرفی،خنده های بی دلیل و گاهی نیز داد و فریاد می‌گردد.قیود اخلاقی از بین می رود.معتاد دچار توهم می شود .حالت توهم بینایی بیش از سایر توهمات است.بعضی از هنرمندان برای اینکه خلاقیت هنری بیشتری داشته و در حالت توهم آثار هنری جدیدی به وجود بیاورند حشیش مصرف می‌کنند.به تجربه ثابت شده ممکن است استعمال حشیش سبب تضعیف تنوع آثار آنان شود ولی مهارت و خلاقیت هنری کاهش می‌یابد.

اعتیاد به حشیش سبب تضعیف مغز شده و سرانجام معتاد به بیماری های روانی مبتلا می‌گردد.

اعتیاد به حشیش رفته رفته منجر به اعتیاد به مواد مخدر قویتر می شود و غالبا معتادن به حشیش به استعمال هروئین و آمفتامین کشانده می‌شوند.

-عوارض جسمانی:اعتیاد به حشیش برخلاف تریاک حالت خماری و آثار جسمی ندارد غالبا سبب مسمومیت می‌گردد.

ج-کوکائین:کوکائین از برگ کوکا که در آمریکای جنوبی مخصوصا کلمبیا،جامائیکا،و جاوه کشت می شود،تهیه می‌گردد.برگ کوکائین را که بومیان مناطق مذکور مدجوند ابتدا به عنوان داروی مسکن مصرف می شد.بعدها معتادین با جویدن برگ،استنشاق از راه بینی و یا تزریق زیرجلدی و یا داخل ورید و خوردن با آب روزی ۱ الی ۵ گرم در سه نوبت آن را مصرف کردند.

عوارض روانی: کوکائین محرک قشر مغز است مصرف کننده ابتدا حالت هیجان،انبساط خاطر و آرامش دارد خود را سعادتمند تصور می کند،تمایلات جنسی افزایش می باید و سپس سردرد،گیجی و بیقراری به وجود می‌آید.

در افراد مستعد حالت جنون سمی(مانند جنون الکل)دیده می شود که توام با توهمات ترسناک(شنوایی-بینایی و جنسی)است.تحت تاثیر توهمات غالبا معتادین اقدام به عملیات خطرناک می‌کنند واکنش بیماران صرعی در معتادین کوکائین دیده می شود.

-عوارض جسمی:کوکائین وابستگی جسمی ایجاد نمی کند فرد معتاد کمتر نیاز به افزودن مقدار آن دارد.بی اشتهایی،سوء هاضمه بالاخره لاغری و گاهی تشنجات عضلانی از عوارض آن است کوکائین سبب وقفه در کار سلول های عصبی بینایی می‌گردد.معتاد نقاط متحرک کوچک و رنگی را می بیند که وجود خارجی ندارد.

د-انواع دارو های مخدر:انواع بیشمار دارو هایی از مشتقات تریاک و یا به طور شیمیایی تهیه و تجویز می‌شوند و بسیاری از معتادین به تریاک و مشتقات آن نیز برای رهایی از چنگ اعتیاد داروهای روانگردان را جایگزین آن می‌کنند و به مصرف دارو وابستگی روانی پیدا می‌کنند که در حقیقت تغییر اعتیاد است.

معروف‌ترین داروهای اعتیاد آور عبارتند از:

اول-داروهای محرک:اینگونه داروها ایجاد بی خوابی نموده و حالت هیجان در شخص تولید می کند که معروف ترین آن آمفتامین است.

آمفتامین در سال ۱۹۳۰ برای درمان افسردگی،تب یونجه و تحریک سیستم عصبی تجویز شد و بعد ها جزو مواد مخدر اعلام گشت.آمفتامین به صورت قرص یا آمپول مورد مصرف قرار می‌گیرد.

-عوارض روانی:آمفتامین محرک و روان گردان می‌باشد به طوری که مصرف کننده،آشوب طلب،پرحرف،پرهیجان و بی قرار است و احساس عالی بودن می‌کند.مصرف مقدار زیاد آن،سبب بیماری روانی شدید می‌گردد که از نظر علائم شبیه اسکیزوفرنی است.

عوارض جسمی:مصرف کنندگان آمفتامین که روز به روز بر میزان آن می افزایند به بی اشتهایی،لاغری،ضعف و عوارض قلبی دچار وبالاخره به حالت اغماء افتاده و به طرف مرگ کشانده می‌شوند.چون آمفتامین خواب را تقلیل می‌دهد.جوانان ورزشکار در موقع مسابقات،دانشجویان در امتحانات و رانندگان در مسافرت های طولانی گاهی از آمفتامین استفاده می‌کنند.

دوم-داروهای خواب آور(بابیتوریکها):بابیتوریک ها و داروهای بیشمار خواب آور و مسکن و آرام بخش از جمله آسپرین،لومینال،دیازپام،بلرگال،اپتالیدون.سکونال،فنوباربیتال،آمیتال و والیوم و …در صورت مصرف طولانی نوعی اعتیاد و وابستگی روانی ایجاد می نمایند.

داروهای خواب آور و مسکن به قرص،شربت یا آمپول یا گرد از طریق استنشاق مصرف می‌شوند اثراتی مشابه به الکل را دارند که عبارت است از بهت،تشنج،بی خوابی ممتد،توهمات در حس بینایی و شنوایی که گاهی منجر به هذیان می شود معمولا طبقات مرفه و ثروتمند پس از شب بیداریهای طولانی از والیوم استفاده می‌کنند.

باربیتوریک ها دارای قدرت سمی و اثرات تخریبی قوی هستند و اغلب مصرف کنندگان را به پریشانی و آشفتگی عاطفی مبتلا می‌سازند زیاده روی در مصرف،منجر به مرگ می شود.

سوم-داروهای جانشین شونده:این داروها برای ترک اعتیاد به تریاک و مشتقات آن مصرف می‌شوند.معروف‌ترین آن ها متادون است.

متادون یک نوع ترکیب شیمیایی تریاک است که در جنگ جهانی دوم،آلمانی ها ساختند.متادون مخدر بوده و دارای قدرت زیاد ضد درد است.این دارو برای ترک تریاک و مشتقات آن(مرفین و هروئین) استعمال می‌گردد.متادون داروی کاملی برای ترک اعتیاد نیست بلکه ماده ای است که جایگزین مواد اعتیادآور شده درد های جسمی ناشی از ترک مواد مخدر را تشکیل می‌دهد ولی نئشه و نشاط آور نمی باشد.

چهارم-داروهای خیال آور:داروهای هذیان برانگیز و خیال آور از خطرناک ترین مواد دارویی هستند که معتاد دچار اوهام و هذیان می شود و هویت خود را فراموش می‌کند واقعیت ها را به طور رویایی می بیند.

معروف ترین آن(ال اس دی)است.

ال اس دی از انواع جدید مواد مخدر است که در سال ۱۹۳۸یک محقق سویسی آن را کشف کرد و پس از تبلیغ تجارتی،توجه جوانان را جلب نمود.

ال اس دی از اسید لیزریژیک که در نوعی قارچ به نام آرگوت وجود دارد تهیه می شود و قوی ترین ماده توهم زاست که به صورت قرص یا آمپول مصرف می شود.پس از استعمال اختلالاتی در حواس به وجود می آورد،فرد به نور حساسیت شدید دارد و رنگ ها را متفاوت می بیند. بو و طعم مخصوصی را احساس و جسم خود را در حال تجزیه شدن می پندارد.بی اراده خنده کرده و یا گریه می‌کند.از حقایق تصورات واهی دارد.حس قضاوت از بین می رود گاهی معتاد،حالت کاتاتونیک داشته ساعتها دست و یا پای خود را بی حرکت به یک حالت نگه می‌دارد و از نظر عاطفی،شبیه بیماران اسکیزوفرنی است و نسبت به افراد خانواده و اجتماع و شغل خویش بی تفاوت و ممکن است ‌خطرناک‌ترین جرایم را مرتکب شوند.با یکبار مصرف ماه ها خیالات موهوم به انسان دست می‌دهد.اگر یکسال قبل از وقوع حاملگی مورد مصرف زنان قرار بگیرد اثرات سوئی مانند نقص خلقتی و عقب ماندگی ذهنی بر روی جنین دارد. در ادامه به علت اهمیت اختلالات همراه اعتیاد ‌به این مسئله می پردازیم.

همراهی سوء مصرف مواد و سایر اختلالات روانپزشکی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ب.ظ ]




از طرفی، افزایش رفتارهای ناهنجاری چون پرخاشگری، قلدری و خشونت در محیط­های آموزشی و در میان نوجوانان و جوانان، لزوم توجه به بعد اخلاقی و رفتاری افراد را برجسته­تر می­سازد. لذا، با توجه به اینکه هدف نهایی همه نظام­های تعلیم و تربیت رشد و پرورش همه جانبه­ی افراد است، از متخصصان این حوزه انتظار می­رود که علاوه بر جنبه­ های شناختی، بر جنبه­ های اخلاقی پرورش­یابندگان نیز توجه نمایند. در حقیقت، محصول نظام تعلیم و تربیت علاوه بر برخورداری از مهارت­ های شناختی، لازم است که از نظر اخلاقی نیز رشد یابد و بی­توجهی ‌به این جنبه از رشد افراد سبب هدر رفتن سرمایه ­های اجتماعی و روانی جامعه خواهد شد. ‌بنابرین‏ ضمن آگاهی از فرآیندهای شناختی درگیر در امر آموزش، لازم است که به عوامل دخیل و زمینه­ ساز رفتارهای اخلاقی افراد نیز توجه شود. از این رو، لزوم انجام تحقیقاتی جهت تعیین پیشایندهای فاصله­ روانشناختی به عنوان متغیر کلیدی در بروز و یا عدم بروز رفتار اخلاقی ضروری می­ نماید و استفاده از نتایج آن می ­تواند به بهبود شرایط و اتخاذ راهکارهای مناسب در نظام­های تعلیم و تربیت کمک نماید.

علاوه براین، با توجه به اهمیت خانواده و روابط عاطفی با افراد مهم زندگی، چگونگی ارتباط دلبستگی به والدین و همسالان با هویت معنوی از یک سو و فاصله­ روانشناختی از سوی دیگر اهمیت ویژه­ای می­یابد. ‌بنابرین‏ به منظور روشن ساختن نحوه­ تأثیرگذاری پیوندهای دلبستگی و عاطفی بر محتوای معنوی هویت افراد و فاصله­ روانشناختی انجام پژوهش در این زمینه ضروری است. یافته ­های پژوهش­هایی از این دست، شواهدی را در اختیار قرار خواهد داد مبنی بر اینکه چگونه ‌می‌توان با رشد معنویت و به طور خاص روابط عاطفی که منجر به شکل­ گیری هویت معنوی در افراد می­ شود، زمینه­ سازگاری و انسجام بیشتر اجتماعی و همچنین سلامت روان فرد و جامعه را فراهم آورد.

۱-۴- اهداف تحقیق

هدف از انجام پژوهش حاضر دستیابی و ارائه­ تصویر منسجمی از هویت معنوی است. چنانچه پیش­تر گفته شد تحقیقات انجام شده در زمینه­ هویت معنوی تصویری سازمان یافته و منسجم از هویت معنوی ارائه نکرده ­اند. ‌بنابرین‏ تحقیق حاضر، تلاشی در جهت ارائه­ مفهومی دقیق و نسبتاً عینی از هویت معنوی خواهد بود. از دیگر سو، تلاش این پژوهش معطوف به روشن ساختن نقش هویت معنوی در نگرش افراد نسبت به دیگران و گرایش آن ها به رفتار اخلاقی است. به بیانی دیگر، این پژوهش بر آن است تا مشخص نماید که آیا بر اساس هویت معنوی افراد ‌می‌توان ‌در مورد نگرش، باور و رفتار آنان ‌در مورد دیگران قضاوت کرد؟

به طور مشخص ‌می‌توان اهداف پژوهش حاضر را چنین بیان نمود:

۱- تعیین نقش دلبستگی به والدین و همسالان در فاصله روانشناختی افراد.

۲- تعیین نقش دلبستگی به والدین و همسالان در هویت معنوی افراد.

۳- تعیین نقش واسطه ­ای هویت معنوی در ارتباط بین دلبستگی به والدین و همسالان و فاصله روانشناختی.

۱-۵- سئوالات تحقیق

پژوهش حاضر در پی ‌پاسخ‌گویی‌ به سئوالات زیر خواهد بود:

۱- آیا دلبستگی به والدین و همسالان پیش ­بینی کننده­ معناداری برای فاصله روانشناختی می­باشند؟

۲- آیا دلبستگی به والدین و همسالان پیش ­بینی کننده­ معناداری برای هویت معنوی افراد می­باشند؟

۳- آیا هویت معنوی در رابطه­ دلبستگی به والدین و همسالان و فاصله­ روانشناختی به عنوان واسطه عمل می­ کند؟

۴- آیا نقش تعدیل­گری جنسیت بر روابط متغیرهای پژوهش تأثیر دارد؟

۱-۶- تعریف مفهومی متغیرهای پژوهش

۱-۶-۱- هویت معنوی

هویت معنوی به عنوان نحوه­ای که “من” فرد به معنویت مربوط می­ شود و با حس “خود” یکپارچه و ادغام می­ شود، تعریف می­گردد (مک­دونالد، ۲۰۰۹). با توجه به در نظر گرفتن معنویت به عنوان ارتباط با نیروی برتر و دیگران، هویت معنوی را ‌می‌توان به عنوان تعریف و شناسایی خود بر اساس معنویت و از جمله ارتباط با نیرویی برتر و دیگران در نظر گرفت.

۱-۶-۲- دلبستگی به والدین و همسالان

دلبستگی تمایل ذاتی انسان به برقراری پیوند عاطفی عمیق با افراد خاص است (بالبی، ۱۹۶۹) که در تمام طول زندگی فرد تقریباً پایدار باقی می­ماند و مبنایی برای بروز دلبستگی و سایر روابط نزدیک در سال‌های بزرگسالی می­ شود (میکیولینسر و همکاران، ۲۰۰۵).

۱-۶-۳- فاصله­ روانشناختی

فاصله­ روانشناختی بیانگر نحوه­ای است که افراد را در فضای روانشناختی خود جهت می­دهیم. این جهت­گیری به نحوه­ پاسخ و واکنش ما به دیگران جهت می­دهد. فاصله روانشناختی در بردارنده­ دو بعد حریم رعایت اخلاقی و جهت­گیری غلبه اجتماعی ‌می‌باشد. حریم رعایت اخلاقی بیانگر مرز و محدوده­ای است که در آن افراد و گروه­ ها به صورتی تعریف می­شوند که فرد مایل است نسبت به آن ها توجه اخلاقی نشان دهد. اما، جهت­گیری غلبه اجتماعی بیانگر افکار و عقاید فرد مبنی بر این است که شخص و یا گروهی از افراد نسبت به سایرین جهت برخورداری از برتری و غلبه بر سایر افراد، سزاوارترند (هاردی، بتاچرجی، رید و آکوئینو، ۲۰۱۰).

فصل دوم

مبانی نظری و پیشینه­ پژوهش

در این فصل ابتدا به بررسی مبانی نظری متغیرهای پژوهش خواهیم پرداخت و سپس به مطالعات مرتبط با پژوهش حاضر، اشاره خواهد شد.

۲-۱- هویت

از سال ۱۹۷۰ یکی از سازه­ های مهم در روانشناسی، علوم اجتماعی و رفتاری مفهوم “خود” بوده است. اگرچه برای خود جنبه­ های متعددی چون خودپنداره، خودکارآمدی، عزت نفس و… بیان شده است، یکی از مهمترین جنبه­ های خود مفهوم هویت است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفانی چون جیمز، کولی و مید بوده ­است و پس از آن به عنوان یک سازه­ی مهم در روانشناسی مطرح شده­است (لری و تانجنی، ۲۰۱۲).

ویلیام جیمز (۱۸۹۲) به عنوان پیشگام در بررسی و اندیشه درباره”خود” هویت شخصی را مفهومی می­داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و معتقد است که این مفهوم ناشی از تجربه­ تداوم و تمایز است. ‌به این معنا که “خود” در حالی که از دیگران متمایز است، در طول زمان یکسان باقی می­ماند. پس از جیمز، کولی (۱۹۰۲) از دیگر فیلسوفانی است که به مفهوم­پردازی در این زمینه پرداخته ­است. او معتقد است که “خود” در رابطه­ متقابل فرد و جامعه شکل ‌می‌گیرد و بدین ترتیب “خود­آینه­سان” را مطرح ساخت، بدین معنا که افراد خود را بر اساس دیگران ارزیابی ‌می‌کنند و بر اساس تصوری که از ارزیابی آن ها دارند، درباره خود احساس غرور و یا سرافکندگی ‌می‌کنند (محسنی، ۱۳۷۵).

بر پایه­­ی دیدگاه کولی، برای اولین بار مید (۱۹۳۴) مفهوم “خود اجتماعی” را مطرح کرد. مید معتقد است که خود در نتیجه­ تجربه­ اجتماعی هر فرد در جامعه به وجود آمده و رشد می­ کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ب.ظ ]




خود مقنن از کلمات «دعوی» و «ارجاع» صریحاً در مواردی که مسأله مسبوق به طرح در دادگاه نبوده و دادگاه در مسأله دخیل نمی‏باشد، استفاده ‌کرده‌است، مانند ماده ۲ ق.آ.د.م؛ و ماده ۴۸۰ ق.آ.د.م. از این دو ماده معلوم می‏ شود که استعمال کلمه دعوی ‌در مورد اختلافی که بدون سابقه طرح در دادگاه، توسط یکی از طرفین در داوری مطرح می‏ شود و نیز استعمال کلمه ارجاع در چنین حالتی صحیح است.[۱۲۳]

در ماده ۱ لایحه ق.د.ت.ب. آمده است:

«کلیه اشخاصی که اهلیت اقامه دعوی دارند می ‏توانند داوری اختلافات تجاری بین‏‏المللی خود را اعم از اینکه در مراجع قضایی طرح شده یا نشده باشد با تراضی، طبق مقررات این قانون به داوری ارجاع کنند». می‏بینیم که در این ماده نیز واژه «ارجاع به داوری» را به طور مساوی برای اختلافاتی که در مراجع قضایی طرح شده و نشده، به کار برده ‏اند.

بزرگترین ایراد وارده به نظریه تفسیر مضیق ارائه شده، یک تفسیر لفظی است که با تفسیر منطقی مخالف است زیرا:

«اگر بپذیریم که مبنای اصل ۱۳۹ این بوده که پیروی از طریق غیرقضایی را در اختیار دولت و مجلس بگذارد بلافاصله باید قبول کنیم که طریق این ‌امر در –فرزندعلت آن بی‏تاثیر خواهد بود و از این لحاظ نمی‏توان بین شرط داوری، قرارداد داوری یا قرارنامه داوری تفاوتی قائل شد».[۱۲۴]

روشن است که در صورت تعارض تفسیر لفظی و تفسیر منطقی، تفسیر منطقی مقدم است.

۱٫ ۳٫ ۱٫ ۱٫ ۳ نظریه کمیته بررسی تفسیر بیانیه الجزایر

اصل ۱۳۹ ق.ا. مقرر می‏دارد: «صلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی یا ارجاع آن به داوری در هر مورد موکول به تصویب هیئت وزیران است و باید به اطلاع مجلس برسد. در مواردی که طرف دعوی خارجی باشد و در موارد مهم داخلی باید به تصویب مجلس نیز برسد. موارد مهم را قانون تعیین می ‏کند».

در عبارت اول اصل می‏بینیم که مقنن ابتدا «صلح دعاوی» را مطرح و سپس ارجاع (دعاوی) به داوری را با حرف ربط «یا» به آن عطف می ‏کند. از این نکته روشن می‏ شود که حکم صلح دعاوی هر چه باشد، حکم ارجاع آن دعاوی به داوری نیز همان خواهد بود.

مطابق نظریه اکثریت کمیته تفسیر بیانیه الجزایر مورخه ۳۰/۸/۱۳۶۱ از اصل یکصد و سی و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در خصوص صلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی در موردی که طرف دعوی خارجی باشد چنین استنباط می‏ شود که:

۱- باید ابتدا در هیئت وزیران و سپس در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد.

۲- صلح دعاوی باید مورد به مورد تصویب شود.

۳- صرف مذاکرات اصلاحی در قلمرو دعوی موضوع بیانیه الجزایر به تحصیل مجوز نیاز ندارد.

۴- صلح دعوی می‏تواند با ملاحظه شرایط و ترتیبات صلح تصویب شود یا با اذن صلح به یک هیئت یا مرجع دولتی، که در صورت اخیر قرارداد صلحی که هیئت یا مرجع مذکور با طرف خارجی منعقد می‏ سازد به تصویب مجدد هیئت وزیران و مجلس نیازی نخواهد داشت. البته بین این دو طریق با توجه به عبارات اصل ۱۳۹ ق.ا. اولی و اظهر همان طریق اول است، معنی متن قرارداد باید به تصویب هیئت وزیران و مجلس برسد.

اقلیت کمیته بیانیه الجزایر بدین شرح اعلام گردید که ‌در مورد مندرج در بند ۴ این صورت جلسه معتقدیم که صلح دعوا را زمانی هیئت وزیران و مجلس تصویب می‏ کنند که واقف به شرایط و ترتیبات صلح باشند و در موردی که نحوه‏ صلح معلوم نشده و موافقتنامه آن به رویتشان نرسیده باشد نمی‏توانند اجازه صلح دهند.

بعبارت دیگر با تفویض اختیار تعیین شرایط و ترتیبات صلح به غیر، تصویب صلح دعوا که مخصوص هیئت دولت و مجلس است به غیر احاله می‏ گردد که این کار برخلاف اصل ۱۳۹ ق.ا. می‏ باشد.

نظر دو گروه کاملاً مخالف می‏ باشد. اکثریت، هم اعطای اذن از طرف هیئت وزیران و مجلس را ممکن می‏داند و هم در صورت اذن قبلی، تصویب مجدد صلح را لازم نمی‏داند. ولی اقلیت هیچ یک از این دو امر را نمی‏پذیرند و به نظر می‏رسد که ترجیح با عقیده اکثریت باشد، زیرا همان‌ طور که برخی از محققان معتقدند مطابق یک قاعده حقوقی تشخیص، حدود صلاحیت هر مرجع در موارد شبهه با خود آن مرجع است و در صورت فقدان مرجع تجدید نظر، این تشخیص قطعی است.

‌در مورد اصل ۱۳۹ ق.ا. به نظر می‏رسد که تشخیص این مطلب که آیا ملاحظه صلحنامه و موافقت با آن پس از آگاهی از تمام شرایط و خصوصیات آن ضرورت دارد یا خیر؟ با مقام تصویب کننده است.

طرفداران این نظریه ‌در مورد لفظ «دعوی» نیز بر این عقیده‏اند که دعوی نتیجه اختلاف در امری است اعم از اینکه برای رفع اختلاف و اختلاف و احقاق حق به مرجع صلاحیت‏دار مراجعه شده باشد یا نشده باشد پس مراجعه به دادگاه شرط لازم تحقق دعوی نیست بلکه شرط رسیدگی به آن از طرف دادگاه است. این نظر با مفاد ماده ۲ ق.آ.د.م. ایران کاملاً مطابقت دارد.

با پذیرش این تعریف ‌در مورد دعوی و با توجه به متن اصل ۱۳۹ ق.ا و نظریه اکثریت کمیته تفسیر ‌در مورد تصویب صلح می‏توان این نتیجه را ‌در مورد ارجاع دعاوی یا اختلافات ناظر به اموال عمومی و دولتی به داوری اعم از اینکه مسبوق به طرح در دادگاه بوده یا نبوده باشد، مشروط به اذن قبلی یا اجازه بعدی هیئت وزیران و مجلس شورای اسلامی دانست.

۱٫ ۳٫ ۱٫ ۱٫ ۴ نقد و بررسی نظریه کمیته تفسیر بیانیه الجزایر

اولین سوالی که در بررسی این نظریه به ذهن می‏رسد آن است که آیا قراردادهای داوری که مسبوق به اذن هیئت وزیران و مجلس نیستند و هنوز اجازه نیز به آن ملحق نشده است، معتبر می‏ باشند یا خیر؟ آیا می‏توان گفت که چون دعوی به معنی اختلاف است و در زمان انعقاد قرارداد داوری (یا شرط داوری) که هنوز دعوایی و به عبارتی اختلافی تحقق نیافته است، لذا تصویب مجلس لازم نیست؟ پاسخ ‌به این سوالات مستلزم بررسی مراحل انعقاد قرارداد داوری مانند هر قرارداد دیگری می‏ باشد یعنی ابتدا باید مراحل سه‏گانه انعقاد قرارداد را از هم تمیز داده بعداً ‌به این پرسش‏ها پاسخ داد:

مراحل انعقاد قرارداد داوری عبارت است از:

۱- مرحله مذاکرات مقدماتی: مثل مذاکرات اصلاحی یا مذاکرات ناظر بر شرایط قرارداد داوری از جمله محل داوری، تعداد داوران، کیفیت انتخاب آن ها و…

۲- مرحله انعقاد قرارداد: منظور از این مرحله تنظیم و امضاء قرارداد داوری است که در آن عمل حقوقی انعقاد قرارداد داوری تحقق می‏یابد و طرفین به آن ملتزم می ‏شوند و آثار حقوقی قرارداد یعنی حقوق تعهدات ناشی از آن قانوناً به وجود می‏‏آید و قرارداد وجود خارجی می‏یابد یعنی عینیت پیدا می ‏کند.

۳- مرحله اجرای قرارداد: طرفین در این مرحله در مقام اعمال حقوق و انجام تعهدات ناشی از قرارداد بر می ‏آیند مثلاً عمل مادی ارجاع اختلافات به داوری به عبارتی طرح دعوی، فرستادن لوایح و دفاع و… را انجام می ‏دهند زیرا حق اقامه دعوی و دفاع در داوری به موجب قرارداد ایجاد شده و اینک طرفین به اعمال آن حق می‏پردازند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ب.ظ ]




۲-۱۱-۴-قاطعیت جنسی:تمایل فردبه قاطعیت درمورد ابعاد جنسی زندگی.شاملو ( ۱۳۸۷ ) عقیده داشت که اگر چه زندگی سعادتمندانه تنها تا اندازه ای به روابط لذت بخش جنسی بستگی دارد ولی این روابط، یکی از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی زندگی زناشویی است و اهمیت آن می‌تواند با تاثیر بر افکار و احساسات زوجین، به طور مستقیم یا غیر مستقیم روابط میان آن ها را در ابعاد وسیعی تحت تاثیر قرار دهد. ‌بنابرین‏ آموزش مهارت‌های جنسی موجب بهبود ارتباط زناشویی، افزایش رضایت جنسی و رضایت زناشویی می شود (نبی پور، ۱۳۸۵ ). آگهی های مختلف و مکرر در زمینه‌های جنسی و اقبال یا استقبال این آگهی ها حکایت از آن دارد که ادراک کارآمدی جنسی، موضوع مهمی در زندگی است و همین اهمیت باعث می شود افراد از اینکه مستقیما مشکلات جنسی خود را مطرح کنند احساس شرم نموده ومشکلات جنسی خود را در قالب اضطراب، افسردگی، اختلال خواب یا علایم ژینکولوژیک نمایان سازند(گلدر، مایو و گر[۳۴]، ۲۰۰۵).

۲-۱۱-۵-کنترل جنسی بیرونی:اعتقاد به اینکه فرد مسائل جنسی اش تحت تاثیر چیزهایی خارج از کنترل وی قرار دارد. رضایت زناشویی بر کیفیت و میزان سلامت عمومی، رضایت از زندگی، میزان احساس تنهایی ومیزان لذت جنسی افراد تأثیر دارد روابط جنسی افراد تأثیر دارد روابط جنسی تشکیل دهنده ی بخشی از ادراک زوجین از همدیگر است. ادراکات جنسی با رفتارهایی که موجب تداوم ازدواج می‌شوند ارتباط مثبت دارد و در واقع به منزله مینیاتور روابط جنسی عمومی است (اصغرنژاد،۱۳۸۵).

از آنجا که غریزه جنسی میان امیال طبیعی بشر جا دارد، در حضور و غیاب خود شدت و ضعف می‎یابد، تند و کند می‎شود، ممکن است میان انگشتان عوامل و شرایط محیطی، بیرونی، درونی و روحی بچرخد و پیاپی به نوسان درآید. چنین مسائلی سبب گردیدند که ساختار جنسی انسان و ارتباط آن با بدن، هم چنین رفتار جنسی و تأثیر آن بر جسم و روان، از سوی دانشمندان مورد دقت قرار بگیرد و علوم پزشکی و رفتاری مثل روانشناسی موضوعی را پدید آورند که عنوان دانش جنسی، روی آن گذاشته‎اند. امروزه بر این دانش «سکسولوژی»[۳۵] می‎گویند.سکسولوژی یک علم جدید نیست؛ بلکه «قدیمی‎ترین کتابی که در این باره نوشته شده به نام کاماسوترا[۳۶] به زبان سانسکریت است و تقریباً پنج هزار سال از عمر این کتاب می‎گذرد.» ابن سینا دست کم دو فن از کتاب قانون را به مطالعه علمی مسائل جنسی اختصاص داده است. با جهش علمی در اروپا (قرن ۱۷ و ۱۸ م)، تحقیقات بیولوژیکی در رفتار جنسی، عنوان سکسولوژی را پدید آورد. امروزه بعضی از دانش آموختگان این شاخه علمی در ایران کوشیده و می‎کوشند علاوه بر تثبیت جایگاه این علم بعضی دستورهای دینی را که با برخی از اصول دانش نوین جنسی نمی‎سازد به هم گره بزنند و چنین گمان می‎برند که در صورت تعارض میان حکم دین و دستور تجربی دانش جنسی، دستور پزشک مقدم است و شخص مسلمان مراجعه کننده نباید نگران ناهم‎خوانی نسخه سکسولوژ با دستور دینی باشد. اگر بخواهیم شفاف‎تر بگوییم مسئله خودارضایی را مثال می‎آوریم که اسلام، آن را در لیست گناهان سیاه و بزرگ قرار داده و بر پیروانش حرام می‎داند؛ ولی عدّه‎ای از صاحبان دانش جنسی ـ از نوع رایج امروزی آن ـ اگر برایش خاصیتی نشمارند آن را مضر هم نمی‎دانند و تنها مانع و گیر اصلی کار برای آنان همین حکم شرعی است که به عقیده ایشان باید در آن تجدیدنظر کرد و تعارض موجود را باید به گونه‎ای برداشت(اسلامی نسب،۱۳۷۶).

۲-۱۱-۶-رضایت جنسی:تمایل فرد به اینکه در ابعاد جنسی زندگی اش به حد زیادی رضایت داشته باشد(اسنل و همکاران،۱۹۹۳). لزوماً تمامی روابط عاطفی رابطه جنسی نیست.امارابطه جنسی به دلایل زیاد،برای اکثر زوجها مهم است.جنسیت غالبا بخشی از کشش ‌و جاذبه اولیه محسوب می شودوخواهش جنسی ممکن است چونان نیروی پیوند دهنده آنهارا به هم بسته نگاه دارد. در واقع ،هنگامی که ‌در کیفیت رابطه مشکلاتی پدید آید،رابطه جنسی می تواندگاهی در سرو سامان دادن به رابطه کلی،دست کم به طور موقت مؤثر واقع شود.با این وجود رابطه جنسی خوب ممکن است به کیفیت رابطه کلی بستگی داشته باشد.بسیاری از مشکلات رابطه­ای ممکن است رابطه جنسی را خدشه­دار سازد. آزردگی، فقدان اعتماد، خشم( به ویژه اگر واپس­رانده شود) و تنش همگی می ­توانند بر رابطه جنسی اثر منفی بگذارد. تغییرات ظریف دیگر در این معادله می ­تواند وضعیت جنسی را وخیم سازد. برای مثال هنگامی که مردی از زنش واهمه دارد و دست به ‌هر کاری می­زند تا او ناراحت نشود، یا هنگامی که زنی در زندگی­اش خلق و خوی تند و غیر قابل کنترل شوهرش می­ترسد.از سوی دیگر، نبود رابطه جنسی خوب می ­تواند بر جنبه­ های دیگر رابطه زوج اثر گذارد. بسیاری از مردان و زنان در چنین شرایطی، عصبی می­شوند و احساس ناکامی ‌می‌کنند. بیان جسمانی محبت ممکن است به طور فزاینده­ای بازداری شود، و دلیل آن شاید این باشد که هر یک از دو طرف احساس می­ کند که تماس جسمی، مشکلات جنسی را به همراه دارد و شاید یک چرخه فزاینده آسیب رسان پدید آید که در آن هر تلاشی برای بر­قراری تماس جسمی به دلیل مشکلات جنسی با مقاومت رو­به­رو می­ شود، که به نوبه خود احساس ناکامی و نا­خرسندی در رابطه زناشویی را افزایش می­دهد. غالبا برای زوج­ها سخت است که پیرامون رابطه جنسی صحبت کنند و این منطقه ممنوعه می ­تواند به ارتباط ضعیف بیانجامد که در آن هر طرف درباره نگرش طرف دیگر درباره رابطه جنسی، فرض­های آزمون نشده­ای در ذهن دارد. ‌بنابرین‏ چرخه ­های معیوبی پدید می‌آید که در آن مساﺋل جنسی با ارتباط ضعیف تداوم پیدا می­ کند، که زن و شوهر نمی ­توانند خود را از آن رها سازند ‌بنابرین‏ رابطه جنسی با جنبه­ های دیگر رابطه تعامل دارد و هر یک از این جنبه­ ها می ­تواند اثر نامطلوب دیگری بگذارد(کرو ، ریدلی،۱۳۸۴).

۲-۱۱-۷-انگیزش جنسی:تمایل فرد به درگیر شدن دریک رابطه جنسی.مرحله انگیزش جنسی، ناظر این واقعیت روانشناختی است که لذت جنسی مبتنی بر نگاه جنسی، توان جنسی و تحریک جنسی می‌باشد. از مجموع این ها، می توان به عنوان زمینه سازی برای آمیزش جنسی یاد نمود. به هر میزانی که انگیزش جنسی، یعنی مقدمان وزمینه های ارتباط جنسی فراهم باشد، به همان میزان آمیزش جنسی لذت بخش تر خواهد شد. مدیریت نیاز جنسی در این مرحله، ناظر به فراهم ساختن زمینه سازی برای لذت بردن بیشتر از آمیزش جنسی است(محبی، ۱۳۹۰)

۲-۱۱-۸-اضطراب جنسی:احساس تنش،راحت نبودن،واضطراب فرد ‌در مورد ابعاد جنسی زندگی. انتظارات متفاوت از رابطه جنسی فشار زیادی را برزن و مرد وارد می‌کند تا مهارت های خود را در این زمینه افزایش دهند ناتوانی درلذت بردن یا ناتوانی از لذت دادن به طرف مقابل باعث استرس زن و مرد می‌گردد برای مثال انزال زودرس باعث ناتوانی درباردار کردن زن می شود اما اگر با دیدلذت به آن نگاه شود این موضوع هم برای زن و هم برای مرد به عنوان مشکل مطرح است(قووجین ریدلی[۳۷]،سایکل[۳۸]، ۱۳۸۸، ۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ب.ظ ]