کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



این مشخصات به پنج گروه تقسیم می‌شوند:

۱٫توانایی‌های تشخیص و شناخت

۲٫استقامت درونی و احساسی

۳٫توانایی‌های اجتماعی

۴٫منابع سلامت جسمانی یا فیزیکی

۵٫ایمان، انگیزه و دیگر ویژگی های خاص در کودک: جنسیت، هوش فکری، ذهنی و خلق و خوی فردی هستند.

نتایج روند رشد و نمو: هدف اصلی در پرورش و رشد کودکان، رسیدن و حفظ کردن توانایی ها متناسب با سن آن ها و ایجاد مهارت های عادی کودکانه در پیشرفت او است. به عبارت دیگر رشد در شرایطی که فاقد اختلالات روانی در کودک باشد. هدف دیگر باید یک فرایند پویا به عنوان عاملی برای مقابله موفقیت آمیز کودک با حوادث استرس­زای آینده باشد.(میرمهدی، ۱۳۹۰).

۲-۴مراحل عملکرد تاب­آوری

این مراحل به نوعی قابل قیاس با سیستم بیولوژیکی دفاع بدن انسان است

اول: مرحله حمایت و پشتیبانی؛ مانند سیستم دفاعی بدن

دوم: مرحله ترمیم؛ مانند بهبودی زخم بدن

سوم: مرحله تجدید قوا؛ مانند زمان استراحت و خواب(میرمهدی، ۱۳۹۰)

۲-۵ انواع تاب آوری

بنا به نظر هارت[۱۸] و همکاران (۲۰۰۷)توصیف تاب آوری سه روند را شامل می شود :تاب آوری عمومی،تاب آوری حقیقی،تاب آوری تلقیحی.

۲-۵-۱ تاب آوری عمومی[۱۹]

در زبان عامه همان غلبه برموقعیت های دشواری است که هر کس با آن موقعیت ها مواجه می شود.با این تعریف ،تاب آوری همان چیزی است که تقریباًهمه از آن برخوردارند وبه نظر می‌رسد که برای نژاد بشر برنامه ریزی شده است.آن دسته افرادی که دوران کودکی خوبی را پشت سر گذاشته اند با بسیاری از چالش ها ومشکلاتی که پیش آمده در گیرمی شوند.حتی ازاین مشکلات بدون هیچ گونه اغراقی بزرگ وشگفت آور به نظر آیند (هارت و همکاران ،۲۰۰۷).

۲-۵-۲ تاب آوری حقیقی[۲۰]

تاب آوری حقیقی یک مفهوم مقایسه ایست و روانشناسان را در درک اینکه چه چیزی در پس تفاوت‌های افراد ‌و حرکت در مسیر زندگی شخصی شان قرار دارد،یاری می‌کند واین همان چیزی است که مارا برای ایجاد آینده ای بهتر برای کودکانی که می شناسیم ،شگفت زده،مصمم و امیدوار می‌سازد .تاب آوری حقیقی در جایی آشکار می شود که افراد با دارایی ومنابع بسیار کم ویا کودکانی با آسیب پذیری بالا،آینده ای بهتر از آنچه مابا توجه یه شرایط شان و در مقایسه باسایر کودکان پیش‌بینی می‌کردیم،نشان می‌دهند.توصیف روتر از تاب آوری به ‌عنوان مقاومت نسبی در برابر تجارب خطرناک اجتماعی ،این مطلب زابه خوبی بیان می‌کند(هارت و همکاران،۲۰۰۷).

۲-۵-۳ تاب آوری تلقیحی[۲۱]

این قسمت کمی پیچیده است ،تاب آوری تلقیحی مارا به ‌عنوان متخصص گیج و دستپاچه می­ کند وانتظارات مارا آشفته­تر و مغشوش­تر می­ کند.این مقوله حتی آسیب پذیری ها ومکانیزم های حفاظتی را منبع ‌و منشا تاب آوری می‌داند ‌و بعنوان یک مفهوم ،ظرفیت تغییر مصیبت وبدبختی را به موفقیت ویا حداقل توان پیشگیری از اثرات بدتر مصیبت وبلا را فراهم می‌کند دراینجا تقریباًبه طور ناخود آگاه، بلا ومصیبت به نتایج وپیامدهای بهینه درتاب آوری تبدیل می شودبه هر حال چنین تلقی ای به ندرت درزندگی کودکان مورد نظرمابه چشم می‌خورد.اثرتلقیحی می‌تواند با توجه به تجارب فرد ادامه یابد البته مادامیکه این تجربیات سخت ‌و طاقت فرسا نباشد.وینیکات (۱۹۸۶) با توجه به کارهای گوردون وسانگ (۱۹۹۴) تاب آوری نه یک سازه ساده بلکه یک ساختار پیچیده ای ‌از جریان های مرتبطی است که باید به طور جداگانه بررسی شوند ‌و بعنوان جنبه‌های مجزا ازهم درسلامتی موردمطالعه قرار گیرند(ونگ و لی[۲۲] ،۲۰۰۵).

لوتار درسال۱۹۹۱مطرح کردکه تاب آوری درافراد الزاماًً نمی تواند عاری از احساس پریشانی باشد، اما ‌می‌توان بدون توجه به حضور چنین احساسی،نشان داد که می شود با موفقیت از عهده اتفاقات پیش آمده برآمد در واقع جوانانی که قادر به حفظ صلاحیت خود علی‌رغم اثرات منفی قابل ملاحظه هستند ممکن است بالاترین شکل تاب آوری را به نمایش بگذارند (اولسون، ۲۰۰۳)

۲-۵-۴ تاب آوری خانوادگی

یکی دیگر از مفاهیمی که پس از مفهوم تاب آوری وارد عرصه شد،مفهوم تاب آوری خانوادگی است. کنار آمدن موفقیت آمیز خانواده با عوامل استرس زا و موقعیت های دشوار تاب آوری خانوادگی نامیده می شود. تاب آوری خانوادگی مفهوم جدیدی نیست ولی این مفهوم به نظریه استرس نسبتاً دیر وارد شد. بیان کرده‌اند که داشتن نگرش مثبت، معنویت، توافق و سازگاری در بین اعضاء خانواده، انعطاف پذیری، داشتن ارتباطات خانوادگی، مدیریت اقتصادی، داشتن زمان خانوادگی، داشتن تفریحات و سرگرمی های مشترک و داشتن شبکه حمایتی از عوامل اصلی تاب آوری خانوادگی هستند(بلک و لوبو[۲۳]، ۲۰۰۸)

۲-۶ تاب آوری و کنار آمدن[۲۴]

چه تفاوتی بین تاب آوری ‌و کنار آمدن وجود دارد؟ در ادبیات روانشناسی تحولی واژه های “استرس” و “کنار آمدن” انتخاب شده اند تا کارهای اولیه در ارتباط با موضوع تاب آوری را نشان دهند. برخی از نویسندگان مانند هاگارتی،شرود و پرایر [۲۵](۱۹۹۶) واژه های تاب آوری و کنار آمدن را به جای هم به کار برده اند و آن ها را معادل هم فرض کرده‌اند(داوی[۲۶]، ۲۰۰۳)

علاوه بر داشتن یک سری از ویژگی ها، افراد تاب آور به عنوان کسانی توصیف می‌شوند که آموخته اند چگونه با استرس ها به روش کارآمدی روبه رو گردند(کومپاس[۲۷]، ۱۹۹۸). با این وجود تاب آوری اشاره به پیامد سازگارانه در پاسخ به یک بحران یا استرس دارد، در حالی که کنار آمدن پاسخ روان شناختی یا رفتاری است که تاثیر روان شناختی، هیجانی و جسمانی رویدادهای استرس زا را کاهش می­دهد یا پیامدهای مثبت آن را افزایش می بخشد (اسنایدر و دیانوف[۲۸]، ۱۹۹۴ به نقل از داوی، ۲۰۰۳).

تاب آوری در مقایسه با کنار آمدن سازه ای چند بعدی تر است، تلاش هایی که صرف مدیریت مطالبات موقعیت های استرس زا می‌شوند در اینجا مدنظر نیستند، بلکه پیامدهای موفقیت آمیز یا سازگاری جزء اصلی تاب آوری است(کلر[۲۹]، ۲۰۰۳)

گور و اکن رود[۳۰](۱۹۹۶) بیان کرده‌اند که کنار آمدن فرایند کوتاه مدتی است که ممکن است در ایجاد تاب آوری نقش داشته باشد. برخلاف تاب آوری، کنار آمدن با پیامدهای مثبت در مواجهه با شرایط ناگوار اشاره نمی کند، بلکه نوعی کوشش رفتاری یا روانی برای مدیریت این شرایط ناگوار بدون توجه به پیامدهای آن است(داوی، ۲۰۰۳)

۲-۷ تاب­آوری به عنوان یک فرایند سازگاری پویا

تاب آوری یک خصلت مادرزادی در فرد نیست، بلکه این توانایی در طی مراحل رشد از تعامل بین فرد و محیط اطرافش به او آموخته می شود. پس تاب­آوری به یک پروسه عملکرد پویا و همگرا بین فرد و محیط اطراف او تبدیل می شود. نتیجه اینکه تجارب فردی، شرایط محیطی و آثار تجارب مثبت و پایدار در پروسه یادگیری، توانایی گذر و تقابل با مسائل و غلبه بر استرس و بحران ها (رزیلنس شدن) شدیداًً تاثیرگذار می‌باشد.

فردی که توان و تجربه برخورد با فشار روانی را دارد با این تجربه مثبت، نسبت به توانایی هایش آگاه و دارای اعتماد به نفس بیشتر می‌گردد و برای خود شرایطی را ایجاد می‌کند که در آینده در تقابل با استرس ها و در جواب به انتظارات و توقعات محیط از او، سربلند گردد.‌به این ترتیب فرد می‌تواند متنایب با شرایط، خود را با محیط وفق دهد و نقش فعالی در آن داشته باشد و ساختار درونی او محکم تر گردد.(میرمهدی، ۱۳۹۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 10:14:00 ق.ظ ]




با توجه به تعاریف فوق می توان نظارت و راهنمایی آموزشی را یک فرایند تعاملی جهت اصلاح برنامه درسی، روش های تدریس، ارزشیابی مؤثر هماهنگی بین عوامل آموزشی مثل معلم، دانش آموز و برنامه درسی، و عوامل غیر آموزشی مانند تجهیزات و وسایل کمک آموزشی و مسائل کارکنان که منجر به بهبود فرایند یاددهی و یادگیری می شود تعریف کرد. به عبارت بهتر می توان گفت نظارت و راهنمایی آموزشی عبارت است از مجموعه اقداماتی حرفه ای و تخصصی است که مدیریت، معلمان و کارکنان مدرسه به گونه ای طرح ریزی شده در تعامل با همدیگر انجام می‌دهند تا موجب بهبود کیفیت و اثربخشی فرایند یادگیری و در نهایت بهسازی و ارتقای سطح عملکرد و اثربخشی مدرسه شود.

۲-۲-۱-۲- تاریخچه نظارت و راهنمایی آموزشی

نظارت و راهنمایی آموزشی تحولات بسیاری را به خود دیده است به نحوی که در هر برهه ای از زمان بر موضوعی ویژه از نظارت و راهنمایی آموزشی تأکید گردیده است به گونه ای که هدف نظارت و افراد درگیر و مسئول در این برنامه در هر برهه متفاوت می‌باشند. جدول شماره ی(۲-۱) سیر تکاملی این موضوع را نشان می‌دهد.

جدول شماره (۲-۱): تکامل نقش نظارت و راهنمایی آموزشی

دوره

نوع نظارت

هدف

افراد مسئول

۱۸۵۰-۱۶۲۰

بازرسی

اجرای قوانین، یافتن کمبودها

والدین، روحانیون، اعضای انجمن

۱۹۱۰-۱۸۵۰

بازرسی – پیشرفت آموزشی

اجرای قوانین کمک به پیشرفت معلم

مدیران کل، مدیران مدارس

۱۹۳۰-۱۹۱۰

علمی ، دیوان سالار

بهبود آموزش، اثربخشی

مدیران مدارس، ناظران، آموزشی عمومی و تخصصی ادارات

مرکزی۱۹۵۰-۱۹۳۰

روابط انسانی، مردم سالارانه

بهبود آموزش

مدیران مدارس، ناظران

آموزشی

عینی نگر(بالینی)

ادارات مرکزی

راهنمایان آموزشی

روابط انسانی

منابع انسانی و مردم سالارانه

ویژه مدارس

۱۹۸۰

علمی، عینی نگر، روابط انسانی، بهبودآموزش، رضایت

ناظران آموزشی اداره

مرکزی تاکنون مدرسه ای

مردم سالارانه،مشارکتی

معلمان ، درک وقایع

راهنمایان آموزشی

مربی ، مشاور ، همکاری گروهی ، کلاسی

همکاران مدرسه ، مربیان

هنرگرا ، منابع انسانی ، بوم شناختی و تفسیری

مشاوران

اقتباس از اولیوا و پاولز[۵۱] (۲۰۰۴ص ۵)

۲-۲-۱-۳- انواع و روش های نظارت و راهنمایی آموزشی

هدف نظارت و راهنمایی آموزشی اصلاح فرایند آموزش و یادگیری از طریق همکاری حرفه ای متقابل راهنمای آموزشی با معلم است این امر صرفاً به کمک به معلمان در حل مسائل و مشکلات مثلی یا فوری آنان محدود نمی شود، بلکه صرفاً نوعی همکاری حرفه ای است در مطالعه و تحقیق مستمر درباره اصلاح روش تدریس و آموزش آتی معلمان؛ ‌بنابرین‏ اصلح فرایند آموزش برنامه ای بلند مدت و مستلزم برنامه ریزی است. در این راستا خورشیدی(۱۳۸۲ص ۲۰۱-۲۰۳) انواع نظارت و راهنمایی آموزشی به شرح زیر بیان نموده است:

نظارت مبتنی بر مشورت ۲- نظارت مبتنی بر مشورت منجر به تقویت ۳- نظارت به مثابه حمایت از برنامه تحصیلی۴- نظارت و راهنمایی آموزشی به مثابه هشدار ۵- نظارت همتا ۶- نظارت به مثلبه نمایش تدریس۷- نظارت به مثابه تدریس مشترک ۸- نظارت کشانگ[۵۲] (واکنشی) ۹- نظارت پویا[۵۳] ۱۰- نظارت و راهنمایی مستقیم۱۱- نظارت و راهنمایی غزر مستقیم ۱۲- نظارت غیر رسمی ۱۳- نظارت سینرژیک ۱۴- نظارت به مثابه حا مسأله ۱۵- نظارت درونی – بیرونی ۱۶- نظارت به مثابه کمک به معلمان برای استفاده از وسایل کمک آموزشی۱۷- نظارت سیستمی ۱۸- نظارت بالینی (معلم محور)[۵۴] ۱۹- نظارت سنتی ۲۰- نظارت سیستمی۲۱- نظارت به مثابه ارزشیابی دانش آموزان .

گلیکمان و همکاران[۵۵](۲۰۰۷ ص ۱۱۸) انواع نظارت و راهنمایی آموزشی را در دو دسته شامل روش های کمک مستقیم به معلمان و روش های کمک غیرمستقیم به معلمان به شرح زیر یبان نموده اند:

الف) روش‌های کمک مستقیم به معلمان:

۱- نظارت و راهنمایی آموزشی بالینی (مشاهده مستقیم رفتار معلمان در کلاس درس)، ۲- نظارت و راهنمایی همکار (مربیگری یا هدایت همکار)، ۳- نمایش تدریس، ۴- کمک به معلمان برای استفاده از ابزار و وسایل کمک آموزشی، ۵- کمک به معلمان در حل مسئله (مشکل گشایی)، ۶- کمک به معلمان در ارزشیابی صحیح دانش‌آموزان، ۷- کارآموزی نظارت، ۸- نظارت تحولی و راهنمایی آموزشی، ۹- تدریس مشترک.

ب) روش‌های کمک غیر مستقیم به معلمان:

۱) نظارت دانش‌آموزان، ۲) نظارت اولیاء، ۳) آموزش های ضمن خدمت.

با توجه به مطالب ارائه شده می توان اذعان داشت که نظارت و راهنمایی آموزشی از طریق مجموعه ای از اقدامات حرفه ای و تخصصی به معلمان کمک خواهد کرد به گونه ای که منجر به بهبود و اثربخشی آموزشی آن ها می شود و در این راستا وظایفی را ایفا می‌کند.

۲-۲-۱-۴- وظایف نظارت و راهنمایی آموزشی

اگر چه وظایف نظارت و راهنمایی آموزشی در ابتدا بسیار ساده بود و هدف اصلی آن تفتیش و یا بازرسی محیط های آموزشی بود اما امروزه تحولاتی در آن به وجود آمده است. صاحب نظران وظایف متعددی را برای نظارت و راهنمایی آموزشی قائل شده اند که در ادامه به برخی از آن ها اشاره شده است: در این باره، خورشیدی(۱۳۸۲ ص۱۱۵)، برای نظارت و راهنمایی آموزشی وظایف زیر را مطرح نموده است: کمک به معلمان در برنامه ریزی جهت آموزش، کمک به معلمان در ارائه تدریس مؤثر، کمک به معلمان در ارزیابی آموزشی، کمک به معلمان در مدیریت کلاس، هاریس[۵۶] وظایف نظارت آموزشی را در یک فهرست مفصل شرح داده است :

  1. توسعه برنامه درسی۲- سازماندهی برای آموزشی ۳- پیش‌بینی نیروی انسانی آموزشی ۴- تأمین امکانات۵- تهیه مواد ۶- برنامه ریزی آموزش‌های ضمن خدمت ۷- راهنمایی و معارفه کارکنان آموزشی۸- خدمات ویژه مرتبط با دانش آموزان ۹- توسعه روابط عموم ۱۰- ارزشیابی آموزشی(اولیوا و پاولز، ۲۰۰۴).

جوزف و باندی (۲۰۰۴)، وظایف عمومی رهبری نظارتی را شامل موارد زیر بر شمرده اند :ایجاد و اجرای نظریه زمینه ای ۲- بهسازی سازمان و محیط کار ۳- تعیین موازین ۴- برای ایجاد فضای باز سازمانی۵-ایجاد روابط میان فرد مؤثر ۶- برنامه ریزی و شروع به اقدام ۷- فعال نگهداشتن مجاری ارتباطات .

۲-۲-۱-۵- مدل مفهومی نظارت و راهنمایی آموزشی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ق.ظ ]




۵- کلانتر مریم(۱۳۹۰)؛ در مقاله‌ای با عنوان”بررسی علل عدم موفقیت شرکت‌های تولیدی ایران در دستیابی به نام و نشان قدرتمند و بررسی مشتریان نسبت به کالاهای ایرانی” در دانشگاه تهران انجام گرفته و در نتیجه مصاحبه با خبرگان بررسی مبانی نظری پژوهش عوامل مؤثر بر عدم موفقیت نام‌های تجاری ایرانی شناسایی شدند.

۶-آقایی، محمد(۱۳۸۹)؛ در پژوهشی تحت عنوان “طراحی و توسعه ‌ارتباطات یکپارچه بازاریابی برای فروشگاه‌های زنجیره‌ای در ایران” که پیرامون فروشگاه‌های زنجیره‌ای شهر تهران صورت گرفت. هدف اصلی آن شناسایی مفاهیم معنادار ارتباطات یکپارچه بازاریابی در صنعت فروشگاه‌های زنجیره‌ای در کشور از روش‌های پایشی توصیفی، استنباطی، تحلیل عاملی و… ‌بر اساس نیاز تحقیق در مدل‌سازی در حجم نمونه ۳۵۰ تایی در گروه مخاطبین متخصصین و خبرگان فروشگاه‌های زنجیره‌ای استفاده شد. با استفاده ‌از تکنیک ANP, SEMSPLS2 و … به مدل‌سازی پرداخته شد و پس از بررسی اعتبار و روایی آن مدل اصلاح شده ‌استخراج گردید.

بر مبنای یافته های این پژوهش، ارتباط معناداری میان مفاهیم برندمداری، بازارمداری و مشتری ‌مداری مشاهده شد و از این رابطه در مدل مفهومی ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی استفاده گردید.

نواحی مشترک میان معیارهای شناسایی شده مختلف عبارتند از: هماهنگی میان وظیفه‌ای، هویت برند، بازارمداری که تمامی این عوامل با تقویت عملکرد برند می‌ انجامد.

۷-پارسافرد، محمدرضا (۱۳۸۹)؛ در پژوهشی تحت عنوان “بررسی اجرای ارتباطات یکپارچه بازاریابی با عملکرد بازار” به بررسی‌هدف کاربردی از نظر روش گردآوری داده ها، تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر تجربه و تحلیل داده ها از نوع همبستگی و معاملات ساختاری محسوب می‌گردد و با استفاده ‌از نمونه‌گیری تصادفی، نمونه‌‌ای شامل ۱۷۱ پرسشنامه به کار گرفته شد.

بررسی‌های آماری نشان دهنده تاثیر ارتباطات یکپارچه بازاریابی بر عملکرد بازار است همچنین رابطه‌ای مثبت و معنادار بین ارتباطات یکپارچه بازاریابی و بازارابی مأموریت‌‌گرا، برنامه‌ریزی استراتژیک میان وظیفه‌ای و تعامل سازمانی و عملکرد بازار با رضایت مشتری با توجه به‌یافته های تحقیق آشکار شد که نقش تعامل سازمانی و بازاریابی مأموریت‌‌گرا در تحقیق یکپارچگی ارتباطات بازاریابی ، بیش از مفهوم برنامه‌ریزی استراتژیک میان- وظیفه‌ای می‌باشد.

لذا بهبود این دو عامل، نقش بسزایی در تقویت ارتباطات یکپارچه بازاریابی و به تبع آن، ارتقا عملکرد بازار دارد.

۸-سلمانیون (۱۳۸۸)؛ در مقاله‌ای با عنوان” طراحی الگوی ارتباطات بازاریابی یکپارچه در راستای بهینه‌سازی مصرف گازوئیل” که در دانشگاه تهران انجام گرفته ‌است چارچوب مفهومی پیشنهاد شده که در آن به تمامی عوامل آمیخته ترفیع، ‌بر ایجاد فرهنگ مصرف بهینه فرآورده‌های نفتی مؤثر هستند.

-آریانان، باردبن؛ در مقاله‌ای با عنوان “ارتباطات یکپارچه بازاریابی و ارزش ویژه نام تجاری در شرکت مک دونالد” به بررسی ارتباطات یکپارچه بازاریابی ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی ارزش ویژه و هویت نام تجاری به عنوان اجزای حیاتی و مهم نام تجاری و نقش ارتباطات یکپارچه بازاریابی در ایجاد و حفظ نام تجاری ارائه می‌دهد.

۲-۳-۲-تحقیقات خارج از کشور

پژوهش در زمینه‌ ارتباطات یکپارچه بازاریابی از دهه ۹۰ و به طور عمده‌ از منطقه آسیا و کشورهای دیگر خارج از ایالات متحده بریتانیا آغاز شده ‌است.

از سال ۲۰۰۰ مطالعات بسیاری در زمینه‌ی ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی و نام تجاری انجام گرفته‌است.

دیویسون[۳۷](۲۰۰۵)؛ در یک مطالعه‌ کاربردی در صنعت دخانیات کانادا به بررسی رابطه میان ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی با ارزش ویژه نام تجاری پرداخت و نتیجه‌ آن حاکی از رابطه‌ مستقیم بین ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی با ارزش ویژه نام تجاری بود.

به ‌همین ترتیب، رید(۲۰۰۵)؛ ادعا می‌کند که ‌یک رابطه مثبت بین اجرای فرایند ارتباطات یکپارچه بازاریابی، نتایج نام تجاری و جهت‌گیری بازار وجود دارد.

از جمله پژوهش‌های مؤثری که در این زمینه‌ انجام گرفته، مطالعات مایکل یودینگ با عنوان قابلیت ارزش نام تجاری و ارتباطات یکپارچه بازاریابی تاثیر ارتباطات یکپارچه بازاریابی در دانشگاه موناش استرالیا است که ‌یک مدل مفهومی را برای ارزیابی تاثیر ارتباطات بازاریابی یکپارچه بر افزایش قابلیت نام تجاری توسعه می‌دهد (باکر و هانت؛[۳۸] ۲۰۰۲).

اما در ادبیات نظری، مباحث در حوزه قوت نام تجاری و نقش کاربردی آن در حوزه توسعه و کسب شهرت سازمان و تاثیر کارایی ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی روی آن، کمتر مورد بررسی قرار گرفته‌است.

-سایورا[۳۹]، اریناگیل[۴۰]، ماجی سراس[۴۱]، مولینا[۴۲]و ماریسا گینا روزی[۴۳] (۲۰۱۴)؛ در پژوهشی تحت عنوان “چگونه می‌تواند ارتباطات بازاریابی و نفوذ فناوری‌های پیشرفته‌یکپارچه‌ایجاد ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری”به بررسی دیدگاه مشتری، تاثیر ارتباطات بازاریابی یکپارچه در حقوق صاحبان سهام هتل با نام تجاری، به عنوان یک ساختار چند بعدی متشکل از تصویر نام تجاری در نظر گرفته شده، کیفیت درک شده و وفاداری به نام تجاری. علاوه بر این نقش تعدیل از فن‌آوری‌ها پیشرفته در این روابط مورد آزمون است. در حالی که ‌این یافته ها نشان می‌دهد روابط مثبت بین سازه مورد مطالعه، نقش تعدیل از فن آوری اثبات نشده ‌است.

مایکل یودینگ[۴۴](۲۰۱۰)؛ در پژوهشی با عنوان “قابلیت ارزش نام تجاری و ارتباطات یکپارچه ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی “در دانشگاه موناش استرالیا انجام گرفته‌است، به معرفی مفهوم قابلیت نام تجاری در درون چارچوب ارزیابی دارایی‌های ملموس و ناملموس شرکت برای بهینه سازی فروش، سودآوری ارزش نام تجاری و ارزش سهام پرداخته شده و به طور خاص یک مدل مفهومی را برای ارزیابی تاثیر ارتباطات بازاریابی یکپارچه بر افزایش قابلیت نام تجاری توسعه می‌دهد.

ریدا، مایک[۴۵] (۲۰۰۵)؛در پژوهشی با عنوان “بررسی عملکرد ارتباطات یکپارچه بازاریابی و پیامدهای برند” بر مبنای مدل مطرح شده شامل ۸ مفهوم است که پنج مورد آن، مفاهیم عملکرد ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی هستند عبارتند از: برقراری تعاملات بازاریابی مأموریت‌، زیربنای سازمانی، سازگاری استراتژیک و برنامه‌ریزی و ارزیابی.

سه مفهوم دیگر که مرتبط با عملکرد برند می‌باشند عبارتند از عملکرد مرتبط با فروش مزیت برند و رضایت مشتری.

جامعه تحقیق، شامل تمام شرکت‌های تولیدی و خدماتی استرالیا بوده است و ۱۰۰۰ شرکت به عنوان نمونه‌ انتخاب شدند.

برای آزمون روابط میان فرآیندارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی و پیامدهای برند از تحلیل مسیر و برای ارزیابی اعتبار برازش سازه، تحلیل عامل به کار رفت.

یافته های تحقیق نشان داد که بازارمداری سازمان با سطارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی رابطه مثبت دارد و ویژگی‌های سازمان، مانند اندازه و نوع، بر فرایند ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی تاثیر گذارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




۴۴

عین را تبدیل به بهای آن نماید. در حقیقت موضوع رأی‌ قرار گرفتن و یا مورد حکم واقع شدن اعم از این است که نتیجه حکم له خواهان و یا علیه او باشد.۱ از سوی دیگر، چنانچه خوانده محکوم به رد عین مال گردد و از حکم محکومیت خود تجدیدنظرخواهی نماید، تجدیدنظرخوانده ( خواهان مرحله بدوی ) می‌تواند در لایحه جوابیه درخواست عین مال را که در مرحله نخستین مطرح نموده به درخواست بهای آن تبدیل نماید.این موضوع، درجائی اتفاق می افتد که مالک تقاضای مطالبه عین مال مغصوب از غاصب را نموده است ولی در مرحله تجدیدنظر، معلوم شده است که مال مذکورتلف شده که خواهان می‌تواند تقاضای قیمت آن را بنمایدیا بالعکس، خواهان به تصور تلف عین مال، قیمت آن را مطالبه کرد ولی در مرحله تجدیدنظر، معلوم شده است که عین مال موجود است و لذا خواهان در مرحله تجدیدنظر، تقاضای عین مال بجای قیمت آن را می‌کند.

بند سوم : حقوق حال شده پس از اقامه دعوای مرحله نخستین

به موجب بند۲ ماده ۳۶۲ ق.آ.د.م و با لحاظ صدر ماده مذبور، ادعای اجاره بها و بقیه اقساط آن و اجرت المثل و دیونی که موعد پرداخت آن در جریان رسیدگی بدوی رسیده، ادعای جدید شمرده نمی شود. ‌بنابرین‏ طرح آن در مرحله تجدیدنظر، مجاز است. علاوه براین، سایر متفرعات دعوا، از قبیل ضرر و زیان که در زمان جریان دعوا یا بعد از صدور رأی‌ بدوی به خواسته اصلی تعلق گرفته و مورد حکم واقع نشده یا موعد پرداخت آن بعد از صدور رأی‌ بدوی رسیده باشد می‌تواند در مرحله تجدیدنظر درخواست شود. در این خصوص نیز باید توجه داشت که چنانچه خوانده در دعوا کلا محکوم شده باشد و از رأی‌ بدوی تجدیدنظر خواهی ننماید، طرح ادعای مذبور، ‌به این علت که مرحله تجدیدنظر وجود ندارد، منتفی می‌باشد. در حقیقت، در چنین صورتی، خواهان بدوی، (محکوم له) نیز به علت نداشتن نفع، حق تجدیدنظرخواهی ندارد، تا بتواند ادعاهای مذبور را مطرح کند(شمس، منبع پیشین، ص۳۵۶).

۱- حکم اصراری دادگاه استان مرکزی که به موجب رأی‌ شماره ۱۶۷۲شعب حقوقی دیوان عالی کشور ابرام شده است.

۴۵

بند چهارم : تغییر عنوان خواسته

به موجب بند ۳ با لحاظ صدر ماده ۳۶۲ ق.آ.د.م « تغییر عنوان خواسته از اجرت المسمی به اجرت المثل یا بالعکس» ادعای جدید شمرده نمی شود و ‌بنابرین‏ قابل طرح در مرحله تجدیدنظر می‌باشد.

در این خصوص نیز تغییر مذبور مستلزم تجدیدنظرخواهی از رأی‌ می‌باشد. ‌بنابرین‏ اگر خواهان در دعوا کلا پیروز شده باشد و خوانده نیز تجدیدنظر خواهی ننماید طرح ادعای مذبور منتفی می شود. برای مثال می توان به اقامه دعوای موجر علیه مستاجر برای مطالبه اجرت المسمی عین مستاجره بعد از انقضای اجاره نامه، برای اخذ اجاره بهای معادل اجرت المسمی مدت اجاره اشاره کرد. در اینجا اگر مستاجر طی حکم دادگاه بدوی محکوم به پرداخت اجاره بهای معادل اجرت المسمی مدت اجاره بعد از انقضای اجاره نامه به نفع موجر محکوم شود و مشارالیه درخواست تجدیدنظرخواهی کند، خواهان دعوای بدوی می‌تواند خواسته خود را از اجرت المسمی به اجرت المثل تغییر بدهد و این تغییر ادعای جدیدی محسوب نمی شود.

گفتار چهارم : ادعاهای مطروحه در قالب دفاع

بند ۲ ماده ۵۰۸ ق.ق مقرر می داشت« ادعایی که دفاع محسوب شود از قبیل تهاترو…» ادعای جدید شمرده نشده و ‌بنابرین‏ طرح آن در مرحله تجدیدنظر تصریح شده بود. در ماده ۳۶۲ ق.ج. مورد مذبور، به حق تصریح نگردیده است. در حقیقت، چون تجدیدنظر دوباره قضاوت کردن است، هر یک از اصحاب دعوا می‌تواند دفاعیات خود را در مرحله تجدیدنظر مطرح نماید، مگر این که با دفاعیات مرحله بعدی تعارض داشته و یا خلاف آن پیش‌بینی شده باشد. ‌بنابرین‏، عدم تصریح قانون جدید به تجویز طرح دفاع جدید در مرحله تجدیدنظر به علت بدیهی بودن آن است. در عین حال چنانچه دفاع جدید در مرحله تجدیدنظر با ادعایی که در مرحله بدوی مطرح شده در تعارض باشد شنیدن آن، به همین علت، باید ممنوع شمرده شود. ‌بنابرین‏ در صورتی که برای مثال خوانده در مرحله بدوی نسبت به مستند دعوایی که خواهان به خواسته مطالبه وجه اقامه نموده، ادعای جعل یا اظهار انکار یاتردید نموده باشد،

۴۶

ادعای پرداخت وجه سند یا انجام هرنوع تعهدی نسبت به آن در مرحله تجدیدنظر ممنوع است؛ این امر به روشنی در ماده ۲۲۸ق.ج. تصریح گردیده است.افزون برآن بموجب ماده ۲۱۷ همان قانون نیز اظهار انکار یا تردید نسبت به اسناد باید حتی الامکان تا اولین جلسه دادرسی به عمل آید. البته در مواردی که رأی‌ دادگاه بدون دفاع خوانده صادر می شود، خوانده در صورت تمایل ، ضمن شکایت از آن باید انکار وتردید نسبت به سند مستند دعوا را مطرح کند. ادعای جعل نسبت نسبت به اسناد و مدارک نیز باید در همین مقاطع دادرسی مطرح شود.‌بنابرین‏ اظهار انکار، تردید و یا ادعای جعل نسبت به سندی که در مرحله نخستین توسط خواهان، در خواست و یا توسط خوانده در اولین جلسه دادرسی مورد استناد قرار گرفته است در مرحله تجدیدنظر، اگرچه دفاع شمرده می شود، به علت مخالفت با مواد مذبور مجاز نمی باشد.

مبحث چهارم: درخواست تجدیدنظر و ضمانت اجرای آن

گفته شد که تجدیدنظر، دوباره قضاوت کردن وبازبینی رأی‌ مرحله بدوی است. اما تجدیدنظر در صورتی انجام می شود که علاوه بر اینکه رأی‌ صادره از شعبه بدوی در چارچوب قانون قابل تجدیدنظر باشد بلکه شخصی که می‌خواهد از این حق قانونی ومسلم خود استفاده کند باید درخواست تجدیدنظر بنماید و دادگاه تجدیدنظر در پی درخواست مشارالیه باید با در نظر گرفتن مقررات شکلی و ماهوی نسبت به درخواست تجدیدنظر رسیدگی و انشای رأی‌ نماید. ‌بنابرین‏ تجدیدنظر خواه اگر قصد استفاده از حقوق خود در این راستا را دارد باید اقدام به درخواست تجدیدنظر نماید. چرا که شروع به رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر مستلزم تقدیم دادخواست تجدیدنظر می‌باشد. محکوم علیه رأی‌ بدوی که قصد تجدیدنظر خواهی از رأی‌ صادره علیه خود را داشته باشد یعنی اگر بخواهد ازحقوق تجدیدنظر خود استفاده نماید تا به نتیجه منظور برسد باید شرایط دادخواست تجدیدنظر و مرجعی که باید دادخواست را تقدیم کند و همچنین جریان آن تا ارسال پرونده به دادگاه تجدید نظر را رعایت نماید .

۴۷

گفتار اول: شرایط دادخواست تجدیدنظر و ضمانت اجرای آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




هرچند تعیین و تقدیر کسوه و نفقه نشده باشد. چون اظهر در نظر حقیر این است که جهالت وجه مصالحه ‌به این مقدار از جهالت مضّر نباشد…» (قمی، ۱۴۱۳، ج۳، ص۱۳۳).

این ها نمونه هایی از فتاوای فقهای عظام درباره نوع عقد صلحی است که در مواد ۷۶۸ تا ۷۷۰ قانون مدنی ذکر شده است و به خوبی برمی‎آید که چنین عقدی صحیح و مشروع است و از جهت نامعین بودن میزان مال المصالحه، آن را مصون از ایراد می‎دانند.

اما از جهت مبانی یادآوری می‎شود:

از جمله شرایط اساسی صحت عقد، معلوم بودن عوضین در هنگام عقد است و با وجود این که از منظر بسیاری از فقها، معیار اخلال به عوضین، ایجاد غرر حاصل از آن می‌باشد، فقها در جایی هم که جهل موجب غرر نشود، آن را مبطل عقد می‎دانند؛ اما در عقود مبتنی بر مسامحه، مثل محل بحث و عقد صلح، آن را مضّر نمی‎دانند.

مرحوم سیدمحمد‎کاظم طباطبایی یزدی (ره) در پاسخ این سؤال که اگر جهل در معامله موجب غرر نباشد، آیا مبطل عقد است یا نه؟ فرموده‎اند: «در بیع باطل است چون باید وزن هر یک از عوضین معلوم باشد؛ اما در صلح، اگرچه بعید نیست صحت، لکن احتیاط ترک نشود. » (یزدی، ۱۳۷۶، ص۱۴۵).

به نظر می‎رسد معیار اخلال جهل و ایجاد غرر ‌در مورد عقودی باشد که بر اساس دقت و تکافوی عوضین در برابر هم باشد؛ ‌به این معنا که طرفین عقد هیچ غبنی و یا کاهش ارزشی نسبت به مال خود را نمی‎پذیرند. از این رو اگر صلحی هم مبنی بر مداقّه و مغابنه واقع گردد و شرط مجهول در آن شود، این عقد صلح از جهت جهل و ایجاد غرر صحیح نخواهد بود.

مرحوم سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (ره) در پاسخ سؤالات دیگری که درباره مصادیق خاصی از عقد صلح شده بود، نظریه فوق را به تفصیل تبیین نموده‎اند: «صلحی که در مقام مسامحه باشد و مبنی بر مداقّه و مغابنه نباشد، جهالت در آن مغتفر است و همچنین است اگر مبنی بر مغابنه باشد، لکن تحصیل علم به عوضین یا احدهما غیرممکن یا معسور باشد و اما اگر مبنی بر مداقّه و مغابنه باشد و تعیین عوضین به سهولت ممکن باشد، پس اگرچه اقوی در آن نیز اغتفار جهالت است، لکن این در جایی است که واقع معیّنی داشته باشد و غرر عرفی لازم نیاید و الاّ صحت آن مشکل است، گرچه جهالت در شرط باشد؛ چون برگشت آن به جهالت عوض و موجب غرر در معامله است. بلی در جایی که شرط تابع حساب شود عرفاَ شاید جهالت در آن ضرر نداشته باشد. » (همان).

‌بنابرین‏ مهم ترین اشکالی که ممکن است بر صحت عقود مصادیق این ماده، از جمله بیمه به جهت مبنایی وارد شود، ایراد غرر است که ‌در مورد واقع بیع، مورد نهی پیامبر گرامی اسلام (ص) است (حر العاملی، ۱۴۱۴). و غرری بودن معامله یا به دلیل این است که دست‎یابی به مورد معامله، مورد وثوق و اطمینان نیست و یا به دلیل احتمال خطری است که ناشی از عدم اطمینان به تحقق مورد معامله است و یا به اعتبار مجهول بودن یکی از عوضین است. از این رو فقها می‎گویند مبیع باید در هنگام عقد موجود باشد و بایع قدرت بر تسلیم آن داشته باشد و طرفین نسبت به جنس و وصف و مقدار عوضین علم داشته باشند. این سه شرط از جمله شرایط اساسی صحت عقد است که تمام فقها بر آن تصریح دارند. اما این بدان معنا نیست که در هر جا یکی از شرایط نباشد، لزوماًّ معامله غرری است.

‌بنابرین‏ اگر در عرف و عادت، معامله غرری و سفهی باشد، آن معامله باطل خواهد بود وگرنه عقد و قرارداد صحیح است؛ برای مثال، غرری ‎که ناشی از جهل به عوضین است در صورتی موجب بطلان عقد است که در قیمت مؤثر باشد و تفاوت قیمت، عرفاً تسامح پذیر نباشد؛ ولی اگر غرر عرفاً مسامحه پذیر باشد، موجب بطلان عقد نیست. یا موردی که به حسب ظاهر، غرری است، ولی به لحاظ مصلحت خاص یا هدفی که مشتری از خرید آن کالا دارد، ممکن است عرفاً غرری نباشد؛ مثل این که فردی عبد فراری را بخرد و چون کفاره‎ای بر عهده اوست، او را می‎خرد تا آزادش کند. این معامله نیز غرری نیست؛ چون عرفاً این هدف عقلایی است و دارای مصلحتی برای خریدار است همین­طور است ‌در مورد مجهول بودن عوضین. غرر امری عرفی است و بر حسب موارد آن، نظر عرف فرق می‎کند. پس تسامح یا عدم تسامح عرفی، ملاک غرر و عدم غرر خواهد بود (نجفی ۱۳۱۴، ج۲۶، ص۲۳۴).

با عنایت به مطالب پیش گفته، روشن می‎شود که بین غرر و جهل، نسبتی وجود دارد و جهلی که موجب غرر می‎گردد، سبب‎ بطلان معاملات معاوضی است؛ البته ‌به این معنا که غرر عرفی محقق ‎می‎شود. ‌بنابرین‏ در هر موردی که جهالت باشد، ممکن است معامله غرری باشد یا نباشد و معاملات غرری مجهول از نظر تمام فقها باطل است. ولی اگر مورد معامله مجهول باشد و از نظر عرفی مسامحه شود و یا دست کم از نظر متعاقدین، عقد مبنی بر مداقّه و مغابنه نباشد، عقد صحیح خواهد بود و آن جهل، خللی به صحت معامله وارد نمی‎سازد.

‌در مورد مصادیق ماده ۷۶۸ ق. م. مثل عقد بیمه، که گفته شده است بیمه عقدی غرری است، ‌به این معنا که در عقد بیمه، جهل به عوضین وجود می‎آید، می‎توان پاسخ داد که اوّلاً عوضین در عقد بیمه طبق قرارداد و مفاد بیمه‎نامه معلوم است؛ چون تعداد اقساط، مبلغ هر قسط و مقدار مبلغ بیمه برای پرداخت خسارت در حین انعقاد قرارداد بیمه در بیمه نامه تعیین شده است. ‌بنابرین‏ هیچ جهل یا ابهامی وجود ندارد؛ چون اثر عقد بیمه برای بیمه‎گذار و بیمه‎گر معلوم است. آن چه مربوط به بیمه گذار است، پرداخت اقساط و مبلغ بیمه است که می باید بپردازد و در قبال آن، تأمین و تضمینی است که به دست می‎آورد. این تضمین هم بر حصول حادثه مترتب نیست؛ بلکه به مجرد عقد حاصل می‎شود؛ بدان معنا که بیمه گذار با انعقاد عقد بیمه، نسبت به تأمین خسارت‌های احتمالی اطمینان حاصل می‎کند و در نزد او هیچ تفاوتی ندارد که حادثه مورد بیمه اتفاق بیفتد یا نیفتد. این اشکال از آنجا ناشی می‎شود که عقد بیمه را نوعی مبادله مال به مال می پندارند و حال آن که چنین نیست. اگر بیمه مبادله دو مال بود، جهل و غرر معنا داشت؛ اما در بیمه، معاوضه حقیقی بین مال و غیر مال است. همان­طور که در ماده ۷۶۸ ق. م آمده است، در قبال عوض صلح، تعهد به پرداخت نفقه قرار گرفته است. در عقد بیمه‎ هم عوضین ‎عبارتند از:

۱٫ قسط یا مبلغ بیمه‎ای که بیمه‎گذار بر اساس قرارداد و تعهد می‎پردازد.

۲٫ تأمینی که بیمه‎گر درقبال بیمه‎گذار تضمین‎ می‎کند. یعنی‎ بیمه‎گر به‎عنوان عوض، ‎تعهد می‎کند و جبران ‎خسارات احتمالی را بر عهده ‎گیرد. ‌بنابرین‏ تعهد بیمه‎گر پول نیست تا گفته شود مجهول است؛ چون احتمال اتفاق حادثه معلوم نیست. امّا از سوی بیمه‎گر هم احتمال غرر منتفی است؛ چون اصولاً شرکت‌های بیمه، متولّی این امرند و معمولاً به صورت جمعی و با تعداد فراوانی بیمه‎گذار کار می‎کنند و بر حسب احتمالات، خطر را می‎پذیرند. این نظام ‎بیمه‎ای ‎غالباً درمورد بیمه‎گر، احتمال غرر را منتفی‎ می‎سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]