رکن مادی این جرم در قانون تجارت الکترونیک از ۴ جزء زیر تشکیل شده است:
۱ - ۲) انجام اعمالی مانند سوء استفاده یا استفاده غیر مجاز از داده پیام، برنامه ها و سیستمهای رایانهای و وسایل ارتباط راه دور[۲۹]۱و ارتکاب افعالی نظیرل وارد کردن، محو، توقف و مداخله در سیستم
۲ – ۲ ) فریب دیگری یا گمراهی سیستمهای پردازش خودکار و نظایر آن
۳ – ۲ ) تحصیل وجوه، اموال یا امتیازات مالی برای خود یا دیگران
۴ – ۲ ) بردن مال دیگری
رکن معنوی
کلاهبرداری رایانهای موضوع ماده ۶۷ قانون تجارت الکترونیک همانند کلاهبرداری سنتی جرمی عمدی است و علاوه بر سوءنیت عام به سوءنیت خاص نیز نیاز دارد. لذا مرتکب علاوه بر این که باید علم به غیر مجاز بودن و متقلبانه بودن اعمالی که منجر به کلاهبرداری رایانهای می شود داشته باشد باید قصد نتیجه جرم یعنی بردن مال دیگری را نیز داشته باشد.
لذا اگر مرتکب قصد لطمه زدن به رقیب تجاری را داشته باشد و از این رهگذر هیچگونه وجه یا مالی را تحصیل نکند و مال کسی را نبرده باشد مشمول این مداه نخواهد بود.
ب) بررسی کلاهربرداری رایانهای در قانون مجازات جرایم رایانهای
ماده ۱۳ قانون جرایم رایانهای مقرر میدارد: « هر کس به طور غیر مجاز از سامانههای رایانهای یا مخابراتی با ارتکاب اعمالی از قبیل وارد کرده، تغییر، محو، ایجاد متوقف کرده داده ها یا مختل کردن سامانه، وجه
یا مال یا منفعت یا خدمات یا امتیازات مالی برای خود یا دیگری تحصیل کند علاوه بر رد مال به صاحب آن به حبس از یک تا پنج سال یا جزای نقدی از بیست میلیون ریال تا یکصد میلیون ریال یا حد مجازات محکوم خواهد شد.»
در تدوین ماده ۱۳ قانون جرایم رایانهای از تعریف مذکور در اسناد بین المللی تبعیت شده است، به همین جهت با ماده ۶۷ قانون تجارت الکترونیک عنصر «فریب» یکی از عناصر تحقق جرم کلاهبرداری رایانهای میباشد و مرتکب باید با انجام اقدامات مذکور در ماده ۶۷ باعث فریب قربانی یا گمراهی سیستم پردازش گردد در حالی که به موجب ماده ۱۳ قانون جرایم رایانهای برای تحقق کلاهبرداری رایانهای نیازی به فریب و گمراهی سیستم پردازش نمی باشد.[۳۰]۱
تفاوت دیگر این است که به موجب ماده ۶۷ قانون تجارت الکترونیک مرتکب جرم کلاهبرداری رایانهای باید، مال متعلق به دیگری را ببرد به عبارت دیگر، «بردن مال دیگری» از عناصر اصلی و اساسی جرم کلاهبرداری رایانهای موضوع ماده ۶۷ محسوب می شود در حالی که به موجب ماده ۱۳ قانون جرایم رایانهای صرف تحصیل وجه یا مال یا منفعت یا خدمات و یا امتیازات مالی برای خود یا دیگری با سوء استفاده از سیستم رایانهای موجب تحقق جرم میگردد و لزومی به بردن مال دیگری نمی باشد. در نتیجه اگر فردی با سوء استفاده از سیستمهای رایانهای برای اینکه حق بیمه عمر کمتری پرداخت کند سن خود را در شناسنامه از ۸۰ سال به ۵۸ سال تبدیل کند و از این طریق به منفعتی برسد به موجب ماده ۱۳ قانون جرایم رایانهای جرم کلاهبرداری رایانهای تحقق پیدا می کند در حالی که به موجب ماده ۶۷ قانون تجارت الکترونیک چون در این مورد بردن مال دیگری، تحقق پیدا نکرده است لذا جرم کلاهبرداری رایانهای محقق نشده است.
مبحث دوم ) پولشویی
پولشویی عنوان کیفری جدیدی است که حقوق جزای بینالملل به قلمرو حقوق جزای داخلی راه پیدا کرده است و عبارت از مجموعه اقداماتی است که از طریق آن درآمدهای نامشروع حاصل از فعالیتهای مجرمانه سازمان یافته، قانونی جلوه داده می شود.[۳۱]۲
ساز و کار پولشویی عمدتاً معطوف به جرایم اقتادی سازمان یافته است و از طریق همکاری بین المللی و منطقهای جستجو می شود. همین امر از جمله عواملی است که ضرورت جرم انگاری پولشویی را فراهم کرده است، به طوری که اقدامات زیادی در دهههای اخیر از س وی سازمانهای بین المللی و منطقهای
در این زمینه صورت گرفته است. پولشویی دارای خصوصیات خاصی میباشد که آن را از سایر جرایم متمایز می کند. این خصوصیات عبارتند از:
الف) پولشویی یک جرم مستقل است
جرم پولشویی اگر چه وابسته به وجود جرم منشا است ولی دارای ماهیت حقوقی مستقل و پیچیدهای است که شامل یک رشته از اعمال مجرمانهای است که از ناحیه مرتکب از طریق تبانی با عدهای و با سبق تصیمیم به هدف پنهان نگه داشتن یا کتمان واقعیت یا تغییر ماهیت غیر قانونی درآمدهای حاصل از جرم منشا قابل تحقق خواهد بود.
ب) پولشویی جرمی سازمان یافته است
منظور از جرم سازمان یافته، جرمی است که توسط گروه متشکلی که حداقل از سه نفر تشکیل شده و این ساختار برای مدت زمان معینی استمرار پیدا می کند و هدف آن نیز، اقدام هماهنگ اعضا گروه برای ارتکاب یک یا چند جرم شدید از قبیل قاچاق مواد مخدر، قاچاق زنان و.. میباشد که به منظور کسب مستقیم یا غیر مستقیم منافع و عواید مالی است.[۳۲]۱
ج) پولشویی جرم فرا ملی است
با توجه به این که پولشویی بعد از وقوع جرم سازمان یافتهای مانند قاچاق مواد مخدر به وجود می آید. مجرمان برای از بین بردن منشأ غیر قانونی درآمد حاصله از قاچاق مواد مخدر اقدام به انتقال آن از طریق معاملات صوری و مبادلات خاص با بهره گرفتن از سیستمهای پیشرفته بانکی و مؤسسات مالی به خارج از کشور مینمایند و موجبات فرایند پولشویی را فراهم مینمایند.
با ظهور فضای سایبر یکی از مهمترین و متداولترین جرایمی که در این فضا و در بستر فناوری مالی نوین ارتکاب مییابد پولشویی الکترونیکی میباشد. پولشویان برای تطهیر درآمدهای حاصل از فعالیتهای مجرمانه، از روشهای متعددی استفاده می کنند تا در مدت زمان کوتاهی و با گریز ازموانع قانونی به اهداف خود دست پیدا کنند. از این رو روشهای مورد استفاده پولشویان با توجه به قوانین وضع شده کشورها و امکانات تکنولوژیکی کشورها و همچنین نحوه نظارت آنها بر سیستمهای مالی متنوع میباشد. یکی از متداولترین راههای پولشویی، استفاده از نظام بانکی و تحت پوشش بانکداری الکترونیکی میباشد که پولشویان با شیوه های مختلفی که اتخاذ می کنند از عدم وجود مقررات کافی برای
نظارت بر نقل و انتقالات بانکی استفاده نموده واز این طریق اقدام به تطهیر درآمدهای مجرمانه خود مینمایند. باید توجه داشت که پولشویان قادر نیستند بدون کمک بانکها و مؤسسات اعتباری که پیشنهاد تأمین اعتبار ارائه می دهند و همچنین بدون استفاده از گریزگاههای مالیاتی و دور از کرانه که عبور مقادیر عظیم پولهای ناپاک از آن طریق ممکن می شود، موفقیتی کسب نمایند. لذا با توجه به اهمیتی که پولشویی الکترونیکی دارد در این مبحث به بررسی پدیده پرداخته می شود.
گفتار اول ) بررسی پدیده پولشویی
یکی از بزرگترین دغدغههای جهانی جامعه بشری، نحوه برخورد با جرائم سازمان یافته فرا ملی ریشه کن کردن این جرایم با همکاری کلیه دولتهای جهان است. غلبه پدیده جهانی شدن و تسهیل مبادلات و ارتباطات فرامرزی موجب گسترش جرائم سازمان یافته فرا ملی شده و این نکته را به اثبات رسانیده است که تنها هیچ دولتی از بلایای آن در امان نیست بلکه به خاطر ساماندهی پیچیده و فرامرزی آن هیچ دولتی نیز نمیتواند به تنهایی به مقابله و انهدام این شبکه بپردازد. در گذشته، تنها جرایمی چون دزدی دریایی، تجارت برده و نیز برخی از جرایم جنگی به عنوان پدیده جرایم فراملی شناخته شده و مورد تعقیق قرار میگرفتند، اما از اوایل دهه ۹۰ جامعه بشری دریافته است که اهمیت و مضار جرایمی چون قاچاق زنان و کودکان، قاچاق مهاجران، تطهیر پول و فساد مالی بیش از جرایم سنتی فرا ملی است به گونه ای که حتی موجودیت و استقلال سیاسی برخی از دولتها را نیز در معرض تعهدید قرار دادهاند. بدون شک یکی از ویژگیهای مهم جرایم سازمان یافته فراملی(گذشته از فرا مرزی بودن آن) داشتن تشکیلات و سازماندهی بسیار قوی به همراه بهینه مالی کلان و بالطبع داشتن نفوذ در ارکان دولتهاست که مبارزه با این جرم را بسیار دشوار ساخته و همکاری میان دولتها جهت ریشه کنی این گونه جرایم را بیش از پیش ضروری نموده است[۳۳]۱٫
لذا میتوان گفت جرم پولشویی جرم سازمان یافته بوده که در ماده ۲ کنوانسیون پالرمو که ۱۴۲ کشور در تهیه متن آن دخالت داشته از جمله هیأت نمایندگیایران نیز نقش مهمی در آن ایفا نموده.
در بند الف گروه سازمان یافته را یک گروه تشکیل یافته متشکل از سه نفر یا بیشتر که برای یک دوره زمانی مشخص وجود داشته و با هدف ارتکاب یک یا چند جرم شدید یا اعمال مجرمانه به منظور تحصیل مستقیم یا غیر مستقیم منفعت مالی یا سایر منافع مالی که به صورت هماهنگ فعالیت می کنند دانست. با چنین اوصافی در جرایم سازمان یافته قطعاً مجرمین سه نفر یا بیشتر بوده و دارای یک
تشکیلات سازمان یافت افکار هدایت شده یکسان جهت نحوه اقدامات بوده و سلایق شخصی در نحوه اقدام واعمال مجرمانه آنها بسیار محدود بود و نحوه اقدامات انها به صورت یک تصمیم جمعی از پیش تعیین شده بوده که هر عضو قسمتی از آن تصمیم را به تناسب جایگاه خود در سازمان یا تشکیلات انجام میدهد که از مجموع این اقدامات یک هدف واحد برای مجموعه به وجود می آید و آن هم تحصیل منفعت مالی منافع مادی میباشد. با توجه به این اقدامات اصولاً چون این پدیده فراملی بوده یک کشور به تنهایی در این زمینه موفقیت چندانی نمیتواند کسب نماید. لذا در کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با فساد (مریدا ۲۰۰۳) بیشتر تأکید بر همکاری بین دولتها در جهت پیشگیری اعم از وضعی و پیشگیری اجتماعی گردیده که در پیشگیری اجتماعی کوشش می شود تا با اخذ تدابیر آموزش مجرمان بالقوه با پیامدهای اعمال ناشایست خود آشنا شوند و برخی از موارد سلب انگیزه مجرمانه مانند پاداش سلامت اداری در دستور کار قرار میگیرد و در پیشگیری وضعی تکیه بر شفاف سازی است که بهترین گزینه در دسترس قرار دادن عمومی اطلاعات مربوط به فعالیتهای آن حوزه مثل اطلاعات مربوط به مناقصهای دولتی است، لذا با توجه به شرح فوق ابتدایک تعریف کلی از پولشویی(مجازی) و نحوره ارتکاب و قوانین مربوط به آن را در ذیل بررسی مینماییم.
الف) تاریخچه پولشویی در فضای مجازی و تعریف آن
با بررسی اسناد و مدارک مربوط به کنوانسیونهای بین المللی مشاهد میگردد تعریف صریحی از پولشویی در فضای مجازی ارائه نگردیده بلکه توصیفاتی از نحوه ارتکاب آن بعضاً در مصوبات اسن کنوانسیونها مشاهده میگردد که در ذیل به بررسی برخی از این مطالب در خصوص مفهوم پولشویی و تعریف آن میپردازیم. اولین سند بین المللی که اقدام به تعریف از پولشویی می کند کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه قاچاق مواد مخدر و داروهای روانگردان مصور ۱۹ دسامبر ۱۹۸۸ میباشد که به کنواسیون وین معروف است در بند (ب) ماده ۳ کنوانسیون تطهیر پول اینگونه تعریف شده است: « ۱- تبدیل و یا انتقال اموال با علم به اینکه اموال مزبور ناشی از ارتکاب جرم و جرایم موضوع بند فرعی (الف) این بند بوده و یا مشارکت در جرم و یا جرایم مزبور به منظور اخفاء و یا کتمان اصلی نامشروع اموال و یا معاونت با هر شخصی که در ارتکاب چنین جرم یا جرایمی دست داشته جهت فرار از عواقب قانونی اقدامات خود. ۲- اخفا و یا کتمان ماهیت وقایع، منبع، محل، واگذاری، جابجایی حقوق مربوطه و یا مالکیت اموار مزبور با علم به اینکه این اموال از جرم و یا جرایم موضوع بند فرعی
(الف) این بند و یا مشارکت درانجام چنین جرم و یا جرائمی ناشی گردیدهاند.»[۳۴]۱ منظور از جرایم موضوع بند (الف) قاچاق غیر قانونی داروهای مواد مخدر و مواد روانگردان میباشد.
سند بین المللی دیگری که اقدام به تعریف پولشویی کرده کنواسیون مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی موسوم به کنوانسیون پارمو میباشد که در سال ۲۰۰۰ میلادی در شهر پالرمو مرکز جزیره سیسیل ایتالیا تهیه شده در ماده ۶ خود پولشویی را اینگونه تعریف کرده است:
الف) تبدیل یا انتقال دارایی، با علم بر اینکه دارای مزبور از عواید حاصله از جرم است به منظور اختفاء کردن یا تغییر دادن منشاء غیر قانونی این دارایی یا کمک به شخصی که در ارتکاب جرم اصلی مشارکت دارد برای فرار از عواقب قانونی اعمال خود.
ب) اخفاء یا کتمان ماهیت حقیقی یا منشاء یا محل یا کیفیت تصرف در آن یا نقل و انتقال یا مالکیت یا حقوق متعلق به آن با علم بر اینکه این دارایی از عواید حاصل از جرم میباشد.
سند بین المللی دیگر، کنوانسیون مریدا میباشد که در سال ۲۰۰۳ میلادی به تصویب رسید. ماده ۲۳ این کنوانسیون پولشویی را اینگونه تعریف کرده است:
الف) تبدیل یا انتقال اموال، با اطلاع از اینکه این اموال عایدات اعمال خلاف است به منظور پوشاندن یا مخفی کردن منبع مالی غیر قانونی یا به منظور کمک به فردی که در ارتکاب جرم مربوطه دست داشته برای فرار از عواقب قانونی عمل.
ب) پوشاندن یا مخفی کردن ماهیت منبع، مکان، حق تصرف، انتقال مالکیت واقعی مال یا حقوق واقعی مربوط به آن، با اطلاع از اینکه چنین مالیف از عایدات اعمال خلاف است.
ب – ۱) تملک، به دست آوردن یا استفاده عامدانه از یک مال، در هنگام دریافت با علم به اینکه این مال از عواید اعمال خلاف است.
۲) شرکت و همراهی یا توطئه در ارتکاب، تلاش برای ارتکاب یا کمک، تحریک، تسهیل یا مشاوره برای ارتکاب هر یک از جرایمی که طبق این ماده تعیین شده است.
با توجه به تعاریفی که ارائه شده در تمام تعاریف ذکر شده سه نکته مشابه وجود دارد:
الف) دارایی هایی موضوع پولشویی قرار میگیرند که ماهیت غیر قانونی داشته باشند.
ب) عملی پولشویی تلقی می شود که عالماً و عامداً به منظور قانونی جلوه دادن این اموال انجام می شود.
ج) مرتکب با پنهان کردن ماهیت و منشاء اصلی عواید مجرمانه، شناسایی مجرمانه بود عواید را غیر ممکن یا دشوار کند.
با توجه به مطالب گفته شده میتوان پولشویی ( در فضای مجازی ) را به شرح ذیل تعریف کرد:
« انتقال الکترونیکی عواید ناشی از جرم با بهرهگریزی از ابزارهای فناوری اطلاعات و در بستر شبکه های اطلاع رسانی رایانهای، نظیر اینترنت و سیستمهای مخابراتی به منظور پنهان سازی عالمانه منشا و ماهیت اصلی این عواید و تبدیل آنها به اموال پاک به گونه ای که شناسایی منبع مجرمانه آن را غیر ممکن یا دشوار سازد»[۳۵]۱٫
در ماده ۲ قانون مبارزه با پولشویی اینگونه تعریف شده است:
الف- تحصیل، تملک، نگهداری یا استفاده از عواید حاصل از فعالیتهای غیر قانونی با علم بر اینکه به طور مستقیم یا غیر مستقیم در نتیجه ارتکاب جرم به دست آمده باشد.
ب – تبدیل، مبادله یا انتقال عوایدی به منظور پنهان کردن منشاء غیر قانونی آن با علم به اینکه به طور مستقیم یا غیر مستقیم ناشی از ارتکاب جرم بوده یا کمک به مرتکب به نحوری که وی مشمول آثار و تبعات قانونی ارتکاب آن جرم نگردد.
نیروی گرانشی
بدیهی است که از بین این چهار نیرو، ضعیفترین آن نیروی گرانشی است که در مقابل سه نیروی دیگر اثر بسیار ضعیفی از خود نشان میدهد. با این وجود این نیروی برهمکنشی مهمترین نیروی موجود در جهان، جهت تشکیل ساختارهای موجود در کیهان میباشد.
نیروی برهمکنش گرانشی و قوانین حرکت، نخستین بار توسط نیوتن در قالب قوانین نیوتن بیان شد. این قوانین تحت تبدیلات گالیله ناوردا بوده و قادر به پاسخگویی بسیاری از مسائل موجود در جهان بودند. اما در اواخر قرن ۱۹ معلوم شد که وقتی این قوانین در سرعتهای خیلی نزدیک به سرعت نور مورد استفاده قرار گیرد، شکاف عمیقی بین برخی از نتایج تجربی و نتایج حاصل از این قوانین دیده می شود.
از سوی دیگر نظریه الکترودینامیک کلاسیک نخستین بار در سال ۱۸۶۴ توسط ماکسول با ارائه معادلاتی که امروزه آن ها را معادلات ماکسول مینامند مورد توجه قرار گرفت. این معادلات تحت تبدیلات گالیله ناوردا نیستند، زیرا معادلات ماکسول سرعت نور را یک ثابت جهانی پیش بینی می کند.
برای حل این مشکل، اینشتین پیشنهاد کرد، به جای استفاده از تبدیلات گالیله باید از گروه دیگری از تبدیلات مختصات استفاده نمود بطوریکه معادلات ماکسول تحت چنین تبدیلاتی ناوردا باقی بمانند. واضح است که در این صورت مکانیک نیوتنی تحت چنین تبدیلاتی ناوردا نبوده و بنابراین اینشتین به اصلاح مکانیک نیوتنی پرداخت و در سال ۱۹۰۵ نظریه نسبیت خاص را مطرح کرد.
اینشتین در سال ۱۹۱۶ نظریه نسبیت عام، که تعمیمی از نظریه نسبیت خاص و گرانش نیوتنی میباشد، ارائه نمود. در راستای ارائه این نظریه، اصولی بود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم اینشتین را به سوی این فرمولبندی سوق داد. این پنج اصل عبارتند از:
اصل ماخ[۱۴]
اصل همارزی[۱۵]
اصل هموردایی عام[۱۶]
اصل کمترین جفت شدگی[۱۷] گرانشی
اصل تطابق[۱۸]
۳-۱-۱ اصل ماخ
این اصل که دیدگاهی کاملاً فلسفی دارد، حرکت را یک مفهوم نسبی معرفی می کند و بیان می کند که در فضای خالی نمی توان گفت که جسم دارای حرکت است یا خیر. در این نظریه حرکت سیستم نسبت به یک دستگاه مختصات لخت سنجیده می شود. همچنین این نظریه منشا نیروهای لختی را در ماده میداند.
اگر عالم بطور یکنواخت انبساط نیابد، چارچوبی که در این نقطه لخت است در فاصلهی دور دیگر لخت نیست. با این حال باز هم در هر نقطه مجموعه ای نامتناهی از چارچوبهای لخت وجود دارند که همه نسبت به هم حرکت یکنواخت دارند [۲۴].
بیانهای مختلف اندیشه های ماخ که به اینشتین در ارائه نسبیت عام کمک کرد، از این قرارند:
الف- ماده هندسه را به وجود میآورد.
ب- اگر ماده وجود نداشته باشد، هندسه هم وجود ندارد.
ج- جسم در یک فضای خالی نمیتواند دارای اثر لختی باشد.
۳-۱-۲ اصل همارزی
اساس اصل همارزی، تساوی جرم لختی و جرم گرانشی است. قبلاً توسط فیزیکدانانی این تساوی بررسی شده بود. اما اینشتین از دیدگاه کلیتری به این نتیجه رسید. او به مفهوم جرم به صورت دقیقتری نگریست و دو نوع جرم لختی و جرم گرانشی را از هم تمیز داد و استنباط کرد که هیچ آزمایشی وجود ندارد که بتوان بین آثار دو ناظر، یکی در میدان گرانشی همگن (در یک چارچوب لخت) و دیگری در آسانسور در حال سقوط (چارچوب مرجع نالخت) تفاوت قائل شد.
۳-۱-۳ اصل هموردایی عام
بر طبق اصل اول نسبیت خاص، کلیه ناظرهای لخت در نسبیت خاص معادل هم هستند. اما اینشتین این موضوع که هم ناظرهای لخت و هم ناظرهای غیرلخت قادر به بیان قوانین فیزیک هستند و هیچ سیستم مرجحی وجود ندارد، معادلات فیزیک را به صورت تانسوری و به شکل هموردا بیان کرد. این معادلات هموردای فیزیک در همه دستگاهها شکل یکسانی دارند.
در نسبیت خاص با توجه به اینکه فضازمان تخت میباشد، متریک مینکوفسکی بهعنوان یک متریک خاص مورد استفاده قرار میگیرد. ولی در نسبیت عام با توجه به آنکه فضازمان خمیده است متریکهای متفاوتی لحاظ میگردد. با توجه به اینکه همه ناظرها باید بتوانند قوانین فیزیک را بهدرستی بهدست آورند، میبایست قوانین فیزیک به متریک و دستگاه مختصات بستگی نداشته باشد. از آنجایی که تانسورها به دستگاه مختصات بستگی ندارند، باید از حساب تانسوری استفاده کنیم.
۳-۱-۴ اصل کمترین جفت شدگی گرانشی
در تعمیم نسبیت خاص به نسبیت عام، نباید جملاتی که بطور صریح شامل تانسور انحنا هستند، اضافه شوند. یعنی در گذار از نسبیت عام به نسبیت خاص هیچ جمله غیرضروری نباید اضافه کرد. این اصل صریحاً توسط اینشتین مطرح نشد ولی بطور ضمنی از آن استفاده کرد.
۳-۱-۵ اصل تناظر
طبق اصل تناظر، نسبیت عام در غیاب گرانش باید به نسبیت خاص تبدیل شود و از طرفی دیگر در حد سرعتهای پایین و گرانش ضعیف نسبیت عام به گرانش نیوتنی مبدل میگردد ]۲۵[.
۳-۲ هندسه و متریک
برای اینکه سیستمهای گرانشی را بررسی کنیم، همانند سیستمهای کلاسیکی ابتدا باید چارچوب مناسب را انتخاب کنیم. در حوزه گرانش این چارچوب، متریک مربوط به فضازمان میباشد.
لازم به ذکر است که هرچند متریک حاوی اطلاعات هندسی بسیاری از فضازمان میباشد ولی در بر گیرندهی همه اطلاعات نخواهد بود. بطور مثال یک صفحهی تخت و استوانه دو فضای مختلف ولی با متریک یکسان هستند. علاوه بر متریک، وضعیت بردار عمود بر سطح نیز اطلاعات تکمیلی فضازمان را در بر دارد.
میدان و مواد موجود در فضازمان، ساختار و هندسهی آن را تعیین می کنند. این میدانها و مواد موجب خمیدگی فضازمان و در نتیجه خمیدگی مسیر حرکت ذرات موجود در فضازمان میشوند. خمیدگی فضازمان توسط تانسور انحنای ریمان داده می شود.
متریک به سه زبان قابل توصیف است:
به زبان هندسی ساده، متریک فاصلهی بین یک رویداد با رویداد دیگر را مشخص می کند.
در زبان مختصاتی، متریک تانسوری است که در ۴- بعد از ده جزء تشکیل شده است که بوسیلهی عبارت
(۳-۲-۱)
فاصلهی بین دو رویداد و را مشخص مینماید.
به زبان هندسهی دیفرانسیل مجرد، متریک ماشینی است به صورت که دو بردار و را تبدیل به یک اسکالر مینماید ]۲۶و۲۷[.
تانسور متریک فضازمان تخت در مختصات دکارتی بصورت میباشد، در نتیجه فاصلهی دو رویداد به صورت زیر معرفی می شود:
(۳-۲-۲)
با بهره گرفتن از مفهوم متریک فضایی در دو بعد، میتوان سه نوع هندسه را تعریف کرد:
هندسهی تخت: به ازای هر خط و نقطه خارج آن، یک و تنها یک خط به موازات آن خط مفروض می تواند از آن نقطه عبور داد. در این حالت جمع زوایای داخلی یک مثلث ۱۸۰ درجه است.
هندسهی ریمانی با خمیدگی مثبت: در این حالت جمع زوایای داخلی یک مثلث بیشتر از ۱۸۰ درجه میباشد.
هندسهی ریمانی با خمیدگی منفی(هندسهی لباچفسکی): در این حالت جمع زوایای داخلی یک مثلث کمتر از ۱۸۰ درجه میباشد.
۳-۳ تانسور اینشتین
پس از آنکه اینشتین به فکر ارائه نظریه نسبیت عام خود بر مبنای رفع محدودیتهای نسبیت خاص افتاد، اولین چالش پیشروی او گرانش نیوتنی بود که بیان مینمود جاذبه یک عامل خارجی است و صرفاً بر اجرام تاثیر خواهد کرد. حال آنکه بر طبق نظریه نسبیت خاص، جرم و انرژی تعاریف (ظاهراً) متفاوت از یک کمیت واحد هستند. لذا تمامی خصوصیات مربوط به جرم شامل انرژی نیز خواهد شد. پس گرانش نیز اگر بر اجرام اثر کرده و مسیر حرکت آن ها را منحرف می کند، بایستی مسیر حرکت بستههای انرژی متحرک (کوانتومهای نوری) را نیز منحرف نماید. این عمل بهراحتی از طریق مشاهدات ادینگتون مشهود بود، لذا اینشتین متوجه محدودیت نسبیت خاص در خصوص نادیده گرفتن تغییرات دربازهی زمانی شد. چراکه با نسبیت خاص تنها انحنای فضایی مد نظر گرفته میشد.
ایده اینکه اجرام سنگین علاوه بر مکان، بر زمان نیز اثر میگذارند اولین بار به ذهن اینشتین خطور کرد و برای توضیح ریاضیاتی آن از محاسبات تانسوری بهره گرفت.
نظریه نسبیت عام بر پایه معادلاتی موسوم به معادلات اینشتین بنا نهاده شده است. معادلات اینشتین از یک معادله تانسوری که هندسهی فضازمان عالم چهار بعدی را به خواص مواد موجود در آن ارتباط میدهد نتیجه می شود، که همانطور که در فصل اول به آن اشاره شد به صورت زیر بیان میگردد:
(۳-۳-۱)
این معادله نشان میدهد که وجود ماده (از هر نوع که باشد) موجب خمیدگی فضازمان می شود. در عین حال دینامیک حرکت ماده می تواند از این معادله استخراج شود.
برای بدستآوردن رابطه (۳-۳-۱) دو راه وجود دارد.
* ارزش محوری: برتری عملیات، رهبری تولید، رضایت مشتری.
* ساختار سازمانی: وجود سلسله مراتب یا فقدان آن.
* ماهیت دانش: صریح، تلویحی، مستتر.
* فرهنگ سازمانی: روحیه کار گروهی، فرد گرایی، مشارکت، یادگیری.
* ویژگیهای بخش تجاری: نوآوری، ریسک پذیری، رقابت، جهان گرایی (عدلی، ۱۳۸۴، ۲۰۴- ۲۰۵).
برای ایجاد راهبرهای موفق دانش موارد زیر باید لحاظ شود (موری ، ۲۰۰۰).
راهبر دانش ارتباط صریح و روشن با راهبرد کسب و کار داشته باشد.
قابلیت و ظرفیت لازم برای دانش وجود داشته باشد.
چشم انداز و معماری مکملی به هدایت عامل دانش بپردازد.
فرآیندهای اطلاعات دانش هر دو منظم و آشوبناک باشند.
توسعه مناسب ساختار ذهنی ( سخت افزاری ) صورت پذیرد.
فرهنگ دانش تقویت شود.
رهبرای و دانش و واگذاری آن به افراد برتر (شریف زاده و بودلایی، ۱۳۸۷،۵۱).
وان کرو چهار راهبرد را تحت عنوان راهبردهای چهار گانه مدیریت دانش ارائه داده است:
راهبرد به کارگیری : تلاش مدیریت دانش در این راهبرد بر توزیع و تقسیم دانش سازمانی متمرکز می شود نگاه مدیریت دانش در این راهبرد نگاهی درون سازمانی است این راهبرد زمانی برای مدیریت دانش مناسب است که دانش کافی و مورد نیاز سازمان ایجاد شده است و نیازی به ایجاد دانش جدید نباشد.
راهبرد گسترش یا توسعه : مدیریت دانش با اتخاذ این راهبرد بر افزایش دانش در حوزه های دانش موجود در سازمان اقدام میکند نگاه مدیریت دانش در این راهبرد نیز درون سازمانی است.
راهبرد جذب : در این راهبرد بر جذب دانش های جدید از منابع بیرونی تاکید می شود لذا مدیرت دانش نگاهی برون سازمانی دارد.
راهبرد کاوش: در این راهبرد بر درونی کردن دانش های نوین در حوزه های جدید (درونی یا بیرونی) تاکید می شود (۱۳۳-۱۳۵ ، ۱۹۹۸، Krogh).
نگرش دانش محور به سازمان[۷]
در طی دو دهه گذشته دنیای کسب و کار دچار تحولات چشم گیری شده است. تغییرات سریع تکنولوژی جهانی شدن ، بالا رفتن کیفیت کالا و خدمات تغییر ساختار های سیاسی و اجتماعی و نیز کمبود نیروی کار متخصص با عث ایجاد یک فضای رقابتی فشرده میان سازمانها شده است. کسب موفقیت در یک چنیین رقابتی مستلزم استفاده از منابع و روش های جدید می باشد. به این منظور پژوهشگران نگرش جدیدی مبتنی بر دانش ارائه کرده اند که در آن دانش به عنوان منبع کلیدی و شاید تنها منبع سازمان در ایجاد مزیت رقابتی پایدار در نظر گرفته می شود. در یک سازمان منابع دانش حالت منحصر به فرد داشته و قابل نسخه برداری یا جایگزینی نمیباشد (Boist, 1998, 157). در مقابل به وجودی که منابع سنتی از قبیل سرمایه های مالی و زمین باعث ایجاد بعضی مزایای رقابتی میشوند اما منحصر به یک سازمان نیستند و سایر رقبا میتوانند به آسانی آنها را به دست آورند. آنچه که باعث ایجاد مزیت رقابتی میشود دانش و سرمایه فکری میباشد از این رو بسیای از سازمانها به دانش به عنوان یکی از سرمایه های راهبردی نگاه میکنند و به منظور استفاده بهینه از منابع فکری سازمانشان ، برنامه های متنوعی را در سازمان اجرا مینمایند.(۸۱ ، ۲۰۰۰، Zack).
الزامات ساختاری برای مدیریت موثر دانش
در شرایطی که حفظ ، بقا ، و مزیت سازمانها تا حدود زیادی به کسب ، ایجاد ، بهره گیری و انتقال دانش متکی شده است لازم است شرایط و الزامات لازم برای این امر در ساختار سازمانها فراهم کرد برخی از این الزامات ساختاری برای مدیریت موثر دانش در سازمان عبارتند از :
کاهش مرزها: سازمانهای دانش محور نیازمندی هایی از محدودیت مرزهای جداکننده و ایجاد یک چارچوب فکری مشترک هستند که به وسیله آن بتوانند روابط مبتنی بر اعتماد را ایجاد نمایند.
سیالیت[۸]: مدیریت موثر دانش مستلزم جریان دانش است نه انباشته کردن آن.
تعامل[۹]: روابط غیر رسمی موجب افزایش تعاملات غیر فردی فراکارکردی و درون سازمانی میشود.
انعطاف پذیری[۱۰]: برای این که بتوان ستاده های مبتنی بر دانش را به صورت موثر تولید نمود ساختار باید منعطف باشد تا بتواند دانش را به موقع و به جا سازماندهی مجدد نماید (Wang, 2003, 7).
توسعه ابعاد ساختاری برای سازمان های دانش محور
سیر گذر و تکامل سازمانها به سازمانهای ارگانیک، منعطف، مسطح و غیر متمرکز نشان میدهد که ابعاد تشکیل دهنده آنها باید چیزی فراتر از ابعاد سازمانهای سلسله مراتبی و رسمی باشد. در این گونه سازمانها روابط غیر رسمی میتوانند نقش مهمی در ساختار دهی سازمانی ایفا کنند این روابط جنبه مهمی ازتفاوت بینساختارهای مکانیکی وارگانیکی راتشکیل میدهند&vinot,1993,76) (Mayer.
برای ایجاد سازمانهای دانش محور به ابعاد ساختاری سطح بالاتری نیاز است. این سطح شامل روابط مبتنی بر اعتماد، روابط تعاملی برون گرا و روابط عاطفی فراگیر میباشد(Wang & Ahmed, 2003, 8).
روابط مبتنی بر اعتماد[۱۱]
اعتماد سازمانی موجب اثر بخشی و حذف موانع محدود کننده می شود. به طوری که میتوان اطمینان حاصل کرد که به وسیله همکاری انسجام و هماهنگی موجود ایده ای جدید خلق می شود که برای کل سازمان مفید هستند.
ارتباطات تعاملی برون گرا[۱۲]
محیط های همکارانه که مرزهای خارجی را گسترش داده اند خلق دانش را تسهیل کرده و جریان دانش راروان می سازند. تعاملات داوطلبانه آشکار و شفاف امکان گسترش عمیق تر پیوند های غیر رسمی شخصی و رفتاری را فراهم می سازند و این عوامل اثر تعیین کننده ای در موفقیت مدیریت دانش دارند (Wang & Ahmed, 2003, 8).
روابط عاطفی فراگیر[۱۳]
هم افزایی عواطف سازمانی و حدکثر کردن آزادی عمل کارکنان موجب تشویق مساعدت های خلاقانه ، ایجاد بینش سازمانی و در نهایت توسعه ظرفیت خود مدیریتی افراد و گروه های سازمانی میشود (Bierly,et al. 2002, 598).
مزایای تجاری دانش محوری
نیکولاس بهرا ( ۲۰۰۱ ) به نقل از برون و همکارانش مزایای تجاری دانش را در پنج دسته قرار داده است:
نوآوری ۲- پاسخ گویی سازمانی ۳- تمرکز بر مشتری ۴- شبکه تامین ۵- کیفیت داخلی (Bahra, 2001, 48).
اما دانش از طریق بهبود خلاقیت و نوآوری نیز موجب کسب مزیت رقابتی پایدار میگردد. نو آوری سازمانی عبارت از نظام ها و فرایند های کارکردی است که سازمانها به منظور تولید و ارتقای سطح محصولات از آنها بهره برداری می کنند (Adams, 2003, 144).
ایجاد سازمانهای یاد گیرنده به عنوان یک مزیت رقابتی پایدار
مفهوم سازمان یادگیرنده[۱۴] اغلب با مباحث دانش مرتبط است. ایده سازمان یادگیرنده غالباً به طور مستقیم به پیدایش فناوریهای جمعی، همچون گروه افزار پیوند خورده است، ولی این مفهوم قبل از آن در مفاهیمی که کار جمعی حمایت شده توسط رایانه را دربرمیگرفت مطرح شد. این مفاهیم سازمانها را بعنوان موجودیتهایی میدید که با به کارگیری دانش و یادگیری به طرق جدید و سریع میتوانند به سطوح بالایی از موفقیتهای تجاری دست یابند (لطیفی، ۱۳۸۳، ۲۱).
محیط متلاطم و متغیر شرکت ها که مشخصه اصلی جهانی شدن بازارها ، تغییر نیازهای مشتریان و افزایش رقابت در بازار محصولات است، شرکت ها را مجبور می سازد تا پیوسته به دنبال بهبود عملکرد خود باشند.
یکی از راه های کسب مزیت رقابتی پایدار ، توجه به امر آموزش و یاد گیری کارکنان است که این امر از طریق سازمانهای یادگیرنده میسر میشود. امروزه، آموزش و یادگیری شرط اصلی پیشرفت و موفقیت هر سازمانی است، چرا که آموزش از یک طرف، کارکنان را ورزیده میسازد و توانایی های بیش تری را در آنها به وجود می آورد و از طرف دیگر با پیشرفت و افزایش مهارت های کارکنان، سازمان در راستای کسب تعالی اهداف سازمانی با مشکل موجه نخواهد شد. بنایراین چنانچه افراد و کارکنان سازمان پیوسته آموزش ببینند و در انجام وظایف معوقه خود معارف کسب کنند میتوانند در جهت رفع و ارضای نیازهای مشتریان گام های مثبتی بردارند و بدین ترتیب سهم بیشتری از بازار محصولات و خدمات را بدست آورند (شریف زاده و بودلایی ، ۱۳۸۷ ، ۱۷۲).
به مدیریت دانش ، میتوان به صورت یک رویکرد دو مرحله ای توجه کرد که مرحله نخست ، با خلق دانش و مرحله دوم با تجاری سازی دانش سرو کار دارد. مرحله خلق دانش از مراحل فرعی تسهیم، ذخیره سازی، انتقال، کاربرد دانش تشکیل میشود. مرحله دوم مدیریت دانش شامل تجاری سازی دانش است و این همان زمانی است که اختراع به نو آوری تبدیل می شود. نوآوریها اختراعات تجاری شده ای هستند که برای دستیابی به هدف های اقتصادی به بازار عرضه میشوند . در واقع این دو مرحله مکمل یکدیگر هستند.دانشی که به تازگی خلق شده است باید به اختراع جدیدی منتهی شود تا فرایند تجاری سازی به وقوع بپیوندد و فعالیت های خلق دانش در آینده بهبود یابند (Desouza, 2006, 13).
سازمانها شایستگی اساسی خود را از طریق توانمند سازی یادگیری سازمانی ارتقا خواهند بخشید. به اعتقاد صاحب نظران یادگیری سازمانی تنها مزیت رقابتی پایدار و قابل دسترس برای همه سازمانها است مزیت رقابتی خود را از طریق کاربرد نظام مند یادگیری ، تشکیل سرمایه دانشی در محصول ، خدمات یا فرایند ، بدست آورده و حفظ خواهند کرد.(شریف زاده و بودلایی ، ۱۳۸۷ ، ۱۷۴).
سازمانهای یادگیرنده، دانش ،خلاقیت
سازمانهای یادگیرنده سازمانهایی هستند که در آن افراد به طور مستمر توانایی های خود را افزون میسازند تا به نتایجی که مد نظر هستند دست پیدا کنند. جایی که الگوهای جدید تفکر رشد
مییابند، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شوند ، و افراد چگونگی آموختن را به اتفاق هم میآموزند. سازمانهای یادگیرنده را به تعبیر دیگر میتوانیم سازمانهای دانش آفرین بنامیم، سازمانهایی که در آنها خلق دانش و آگاهی های جدید ، ابداعات ، و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست بلکه نوعی رفتار همگانی است ، روشی که همه افراد سازمان بدان عمل میکنند.( الوانی ، ۱۳۸۸ ، ۳۳۵).
سازمانهای یادگیرنده ( معرفت پذیر ) سازمانهایی هستند که میتوانند نیازهای محیطی را به خوبی تشخیص داده و ابزار لازم جهت تطبیق خود را با آن فراهم آورند و به این وسیله ، به حیات خود ادامه دهند. به عبارت دیگر سازمان یاد گیرنده سازمانی است که از طریق خلق و پرورش سریع قابلیت های مورد نیار برای دست یابی به موفقیت های آتی مستمرا توسعه می یابد (سید جوادین، ۱۳۸۶ ، ۲۳ ).
سازمان یادگیرنده سازمانی است که عملکرد هایش از طریق آگاه شدن و درک بهتر بهبود می یابند و اصلاح می شوند. زمانی میتوانیم ادعا کنیم سازمانی یادگیرنده است که بتواند از طریق فرایند ارتباط، دامنه رفتارهای بالقوه اش را تغییر دهد و بهبود بخشد. یادگیری سازمانی فرآیندی است که با کسب دانش و بهبود عملکرد در طول زمان رخ میدهد به طور کلی میتوانیم سازمان یادگیرنده را سازمانی بدانیم که در ایجاد ، کسب ، و انتقال دانش مهارت دارد و در تغییر و اصلاح رفتارهایش به کمک آگاهی های جدید مکتسبه عمل مینماید. سازمانهای موفق و کامیاب امروز ما سازمانهایی هستند که دانش جدید را خلق و یا کسب کرده و آن را به طرق و شیوه های کاربردی برای بهبود فعالیت هایشان بدل گردند آنها از شیوه های نو و خلاق برای اصلاح ساختار و عملکردشان بهره گرفته اند و از این رو میتوانند برای ما سرمشق و الگو باشند ( الوانی ، ۱۳۸۸ ، ۳۳۶ – ۳۳۷ ).
ویژگی های سازمانهای یادگیرنده
صاحب نظران ویژگی های متعددی را برای سازمانهای یادگیرنده به شرح زیر مطرح کرده اند :
۱- سازمان یادگیرنده، درد و عشق آموختن دارد؛
مدل CCR، اولین مدل تحلیل پوششی دادههاست که متشکل از حروف آغازین مبدعین آن (چارنز، کوپر، رودز) است. در این مدل برای تعیین بالاترین نسبت کارایی و دخالت دادن میزان نهادهها و ستادههای سایر واحدهای تصمیمگیرنده در تعیین اوزان بهینه برای واحد تحت بررسی، مدل پایه زیر پیشنهاد شد:
مدل برنامهریزی کسری CCR
مدل برنامهریزی کسری فوق به مدل کسری CCR معروف است که در آن: ، وزن ستاده r اُم؛ وزن نهاده i اُم؛ و، اندیس واحد تصمیمگیرنده تحت بررسی است (). و نیز، به ترتیب، مقادیر ستاده r اُم و نهاده i اُم برای واحد تحت بررسی (واحد o) هستند. همچنین و نیز، به ترتیب، مقادیر ستاده r اُم و مقدار نهاده i اُم برای واحد j اُم هستند. S، تعداد ستادهها؛ m، تعداد نهادهها؛ و n نیز بیانگر تعداد واحدهاست. توجه داشته باشید که تعریف کارایی در مدل کسری CCR عبارت است از ”حاصل تقسیم ترکیب وزنیِ ستادهها بر ترکیب وزنیِ نهادهها“.
دیدگاههای ورودی ـ محور و خروجی ـ محور در حل مدلهای CCR
در مدلهای DEA، راهکار بهبود واحدهای ناکارا، رسیدن به مرز کارایی است. مرز کارایی، متشکل از واحدهایی با اندازه کارایی است. به طور کلی، دو نوع راهکار برای بهبود واحدهای غیرکارا و رسیدن آنها به مرز کارایی وجود دارد:
الف – کاهش نهادهها بدون کاهش ستادهها تا زمان رسیدن به واحدی بر روی مرزکارایی ( این نگرش را ماهیت نهادهای بهبود عملکرد یا سنجش کارایی با ماهیت ورودی ـ محور مینامند).
ب- افزایش ستادهها تا زمان رسیدن به واحدی بر روی مرز کارایی بدون جذب نهادههای بیشتر ( این نگرش را ماهیت ستادهای بهبود عملکرد یا سنجش کارایی با ماهیت خروجی ـ محور مینامند).
این دو الگوی بهبودکارایی در نمودار ۱ نشان داده شده است. همانطور که در شکل مشخص است، واحد A ناکاراست. A1 بهبودیافته آن با ماهیت ورودی ـ محور (نهادهای) و A2، نسخه بهبودیافته آن با ماهیت خروجی ـ محور (ستادهای) است.
ستاده
A2
A1
A
نهاده
نمودار۱-۱٫ الگوی بهبود کارایی
در مدلهای تحلیل پوششی دادهها با دیدگاه ورودی ـ محور، به دنبال دستیابی به نسبت ناکارایی فنی هستیم که بایستی در ورودیها کاهش داده شود تا بدون تغییر در میزان خروجیها، واحد در مرز کارایی قرار گیرد. اما در دیدگاه خروجی ـ محور، به دنبال نسبتی هستیم که بایستی خروجیها افزایش یابند تا بدون تغییر در میزان ورودیها، واحد به مرز کارایی برسد. با پیشنهاد چارنز و کوپر، با اعمال محدودیت در مدل برنامهریزی کسری CCR، این مدل به مدل برنامهریزی خطی زیر تبدیل شد:
مدل مضربی CCR.I
مدل تعیین کارایی فوق، به مدل مضربی CCR ورودی ـ محور (CCR.I) معروف است. اما برای تبدیل مدل کسری CCR به یک مدل برنامهریزی خطی میتوان از روش دیگری نیز استفاده کرد. در این روش با اعمال محدودیت، مدل برنامهریزی کسری CCR به مدل برنامهریزی خطی زیر تبدیل میشود که بیانگر مدل مضربی CCR خروجی ـ محور (CCR.O) است:
مدل مضربیCCR.O
لازم به ذکر است در این پژوهش از دیدگاه CCR ورودی محور استفاده میشود .(فارسیجانی ،۱۳۹۰)
در این بررسی هدف اندازه گیری نسبی واحد های تصمیم گیری (DMUها ) با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی دادههاست. در این روش بایستی متغیرها را به دو دسته ورودی و خروجی طبقه بندی نمود که در یک تعریف عملیاتی از معیار این طبقه بندی، متغیر هایی را که شرکت ها در صدد «حداقل کردن» آن هستند را تحت عنوان ورودی ها و متغیرهایی را که شرکت ها در صدد «حداکثر کردن» آن هستند را تحت عنوان خروجی ها به حساب می آوریم که شامل موارد زیر می باشند .
متغیرهای ورودی : دارایی های جاری، بهای تمام شده فروش، سود انباشته
متغیرهای خروجی : نسبت بازده حقوق صاحبان سهام عادی (ROE )، نسبت بازده جمع دارایی ها (ROI)، نسبت حاشیه سود خالص
۱-۹-۱-۱٫متغیر های ورودی :
۱: دارایی های جاری[۲۸]:
دارایی جاری عبارت است از وجه نقد و یا دارایی های دیگری که به طور معقول انتظار می رود در طی چرخه عادی عملیاتی واحد تجاری و یا دوره مالی به وجه نقد تبدیل شود .که شامل وجوه نقد و موجودی حساب های بانکی، سرمایه گذاری کوتاه مدت در اوراق بهادار و… می باشد.
۲: بهای تمام شده ی کالای فروش رفته :
بهای تمام شده کالای فروش رفته در واقع همان چرخه یا شکل کلی حسابداری صنعتی می باشد که به صورت گزارش ارائه میشود. بهای تمام شده ی کالای فروش رفته در واقع از ۵ بخش تشکیل شده است:
۱- بخش مواد مستقیم که اطلاعاتی در ارتباط با مواد مصرف شده ارائه می دهد.
۲- بخش دستمزد مستقیم که اطلاعاتی را در ارتباط هزینه حقوق کارگران خط تولید ارائه می دهد.
۳- بخش هزینه های سربار تولید که اطلاعاتی را در ارتباط با سایر هزینه های تولید ارائه می دهد.
۴- بخش کالای در جریان ساخت
۵- بخش کالای ساخته شده
۳: سود انباشته : سود انباشته شرکت یکی از منابع تامین مالی بلند مدت شرکت می باشد. معمولا شرکت هایی که سود انباشته بالاتری را نگه داری میکنند داران توان بالاتری برای توسعه و ایجاد طرح های جدید می باشد که این خود میتواند در میان مدت باعث افزایش سود آوری شرکت ها شود پس میتواند به عنوان یکی از متغیر های ورودی لحاظ شود.
۱-۹-۱-۲٫متغیرهای خروجی :
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام عادی (ROE):
= نسبت بازده حقوق صاحبان سهام عادی
هدف مدیریت قاعدتا تحصیل حداکثر بازده برای سرمایه گذاری سهامداران عادی در واحد انتفاعی است .بنابراین نسبت بازده حقوق صاحبان سهام عادی، بهترین معیار یگانه برای سنجش موفقیت واحد انتفاعی در دستیابی به هدف مزبور محسوب میشود .
نسبت جمع دارایی ها (ROI):
این نسبت از تقسیم سود خالص بر جمع دارایی ها به دست می آید .
نسبت بازده جمع دارایی ها =
کمالی
تأثیر افزایش اهرم مالی، میزان جریان نقدی آزاد و رشد شرکت بر مدیریت سود شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
وی این چنین مطرح می¬کند که میزان زیاد جریان نقدی آزاد و همچنین وجود فرصت¬های رشد و سرمایه¬گذاری کم، مدیران را به سمت سرمایه¬گذاری¬ های پرخطری رهنمون می¬کند که سود را دچار نوسان می¬کند و بنابراین با بهره گرفتن از تکنیک¬های مدیریت سود آن را هموار می¬¬نمایند ولی زمانی که این شرکت¬ها به تدریج درگیر افزایش اهرم مالی می¬شوند، بدهی¬ها به عنوان عاملی محدود کننده در رفتارهای فرصت¬طلبانه مدیران عمل کرده¬ و میزان آن را کاهش می¬دهد که باعث کاهش نوسانات سود ناشی از این رفتارها شده و به کاهش مدیریت سود می¬انجامد.
۱۳۸۹
توجه
بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم از طریق کاربرد مدل اولسون
جریان وجوه نقد آزاد به عنوان یک مشکل ناشی از تضاد منافع بین سهامداران و مدیران نتوانست بر ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم (در تبیین رابطه با قیمت سهام) موثر واقع شود و این ارتباط ارزشی را تعدیل نماید.
۱۳۹۰
شهابی
ارتباط بین محافظه کاری وسطح افشا در بورس اوراق بهادار تهران بیان داشته است که موضوع افشای اطلاعات
نتایج تحقیق نشان داد که بین محافظه کاری به روش باسو و سطح افشا رابطه منفی و معناداری وجود ندارد همچنین بین محافظه کاری به روش اقلام تعهدی غیر عملیاتی و سطح افشا تنها در صنعت مواد و محصولات شیمیایی رابطه منفی و معناداری وجود دارد و در سه صنعت دیگر چنین نتیجه ای مشاهده نمی شود.
۱۳۹۰
بنی مهد و همکاران
بررسی رابطه بین محافظه کاری حسابداری و نظام راهبری شرکتی
یافته های این تحقیق در خصوص ارتباط بین محافظه کاری (محاسبه شده از طریق روش گیولی و هین) و نظام راهبری شرکتی بیانگر وجود رابطه مثبت بین درصد مالکیت نهادی سهام و درصد اعضای غیرموظف هیات مد یره و رابطه منفی بین تفکیک وظایف رئیس هیات مدیره از مدیرعامل با محافظه کاری در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران بوده است . ضمن اینکه بین محافظه کاری و وجود حسابرسی داخلی در بورس اوراق بهادار تهران رابطه ای مشاهده نگردید. نتیجه کلی تحقیق تائید کننده دیدگاه مکمل در خصوص ارتباط بین محافظه کاری و مکانیزیم های راهبر ی شرکتی می باشد.
۱۳۹۱
ساربانی
تاثیر محافظه کاری مشروط ونامشروط برخطای پیش بینی سود
به این نتیجه میرسد که بین محافظه کاری مشروط و نامشروط با خطای پیش بینی سود رابطه ای به صورت مستقیم وجود دارد.
۱۳۹۱
آخوندی و زنجیردار
عنوان بررسی رابطه ساختار مالکیت و هزینه نمایندگی در شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران
یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین مالکیت نهادی و هزینه نمایندگی ورابطه منفی و معنادار بین مالکیت شرکتی وخصوصی با هزینه نمایندگی می باشد.مالکیت مدیریتی نیز رابطه معناداری با هزینه نمایندگی ندارد.از بین متغیرهای کنترلی نیز نسبت بدهی،بازده سود سهام و ارزش دفتری به ارزش بازار سهام رابطه منفی ومعنادار با هزینه نمایندگی دارد.
۱۳۹۲
ایوب
تبیین رابطه بین هزینه نمایندگی و عملکرد به تفکیک نوع مالکیت در بازار سرمایه ایران
نتایج حاصله نشان دهنده وجود رابطه بین مستقیم هزینه نمایندگی با ارزش افزوده اقتصادی ، بازده حقوق صاحبان سهام و قیمت به سود هر سهم در شرکتهای با مالکیت نهادی می باشد و وجود رابطه معکوس بین سود خالص با هزینه نمایندگی در تمامی مالکیت ها و رابطه معکوس هزینه نمایندگی با ارزش افزوده اقتصادی ، بازده حقوق صاحبان سهام و قیمت به سود هر سهم در شرکتهای با مالکیت مدیریتی و شرکتی می باشد .
۲-۶ – خلاصه فصل
یکی از پیامد های مهم رفتار نامتقارن محافظه کاری در مورد سودها و زیان ها اصرار بر ارائه کمتر از واقع خالص ارزش دارایی ها است. قانون گذاران بازارهای سرمایه، تدوین کنندگان استانداردها و دانشگاهیان، محافظه کاری را بدین دلیل مورد انتقاد قرار می دهند که این ارائه کمتر از واقع در دوره جاری می تواند موجب ارائه کمتر از واقع هزینه های دوره های آتی و از این رو منجر به ارائه بیش از واقع سود طی دوره های آتی شوند .اما APB (هیات تدوین اصول حسابداری) محافظه کاری را به عنوان یک میثاق تعدیل کننده حسابداری مالی در بیانیه شماره ۴ فهرست بندی نموده است و بیان می کند که دارائیها و بدهی ها اغلب در یک شرایط نامشخص قابل ملاحظه ارزیابی می شوند و بنابراین حسابداران با رعایت احتیاط پاسخ می دهند. نمونههایی از رویه های حسابداری محافظه کارانه که منجر به شناسایی به هنگامتر اخبار بد میشوند عبارتند از: قاعده اقل بهای تمام شده یا بازار برای ارزشیابی موجودی کالا، شناسایی زیانهای کاهش ارزش ( ولی عدم شناسایی سودهای تجدید ارزیابی) برای دارایی های بلند مدت و حسابداری زیان های احتمالی در مقابل سودهای احتمالی. با تاکید بر اصل محافظه کاری، هنگامی که انجام موفق یک رویداد مالی با برخی ابهامات مواجه می شود رویه های حسابداری ترجیح می دهند که شک و تردیدی در شناسایی سود اعمال شود و همچنین معیار های تایید پذیری بیشتری را پیش از شناسایی سود ضروری می دانند. هندریکسون و وان بردا دو منبع را باعث بروز ابهام در حسابداری عنوان می کنند. نخست اینکه، عموماً حسابداری با واحد های تجاری ای در ارتباط است که انتظار می رود در آینده تداوم فعالیت داشته باشند. از آنجایی که غالباً تخصیص ها بین دوره های گذشته و آینده صورت می گیرد، باید در مورد منطق این تخصیص ها بر مبنای انتظارات آینده مفروضاتی را در نظر گرفت. اولین مشکل مربوط به نمایندگی وجود تضاد منافع بین سهامدار و مدیر است. یعنی سهامدار به دنبال رسیدن به بالاترین مرحله ارزش سرمایه گذاری است و مدیر نیز در وهله اول به دنبال افزایش ثروت خود می باشد بنابراین این احتمال وجود دارد که مدیر در راستای منافع سهامدار عمل ننماید. طبق تعریف جنسن و مک لینگ «رابطه نمایندگی قراردادی است که بر اساس آن صاحب کار یا مالک، نماینده یا عامل را از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض می کند» در روابط نمایندگی هدف مالکان حداکثر سازی ثروت است و لذا به منظور دستیابی به این هدف بر کار نماینده نظارت می کنند و عملکرد او را مورد ارزیابی قرار می دهند. باید توجه داشت که تأثیر ساختار مالکیت بر عملکرد و بازده شرکتها موضوعی پیچیده و چند بعدی است. به همین دلیل انواع تعارض و تضاد منافع بین اشخاص و گروهها را میتوان انتظار داشت که از جمله آنها میتوان به تضاد منافع بین مالکان و مدیران، سهامداران و طلبکاران، سهامداران حقیقی و حقوقی، سهامداران درونی و بیرونی و غیره اشاره نمود.
فصل سوم
آخرین نظرات