می گیرد. عدم شناخت و اطلاعات کافی و فقدان تفاهم در مورد منابع، آب و هوای جهان و تنوع آن، تکنولوژی آینده، نقش مردم در کشاورزی و رابطه کشاورزی با محیط باعث شده است که پیش گویی در رابطه با آینده کشاورزی مشکل باشد. کشاورزی پایدار نوعی کشاورزی است که در جهت منافع انسان بوده، کارایی بیشتری در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است. به عبارتی کشاورزی پایدار باید از نظر اکولوژیکی مناسب، از نظر اقتصادی توجیه پذیر و از نظر اجتماعی مطلوب باشد. (کلانتری،۱۳۸۰).
با توجه به مسألهی فقر در کشور، به ویژه در نواحی روستایی، خدمت رسانی به فقرا و روستاییان، در راستای عدالت اجتماعی و توسعه ی یکپارچه و پایدار، از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخوردار است. از آنجا که این اقدام باید منسجم، مؤثر و هماهنگ باشد، لازم است در چارچوب برنامههای توسعهی روستایی قرار گیرد و بنابراین توسعهی روستایی میتواند نقش مهمی در فقرزدایی و رفع محرومیت در کشور داشته باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
برای اینکه برنامه های توسعه ی روستایی بتوانند در توسعهی نواحی روستایی، به ویژه در جهت فقرزدایی و رفع محرومیت، کارآمد باشند، اصلاح رویکردها و راهبردهای گذشته و استفاده از راهبرد نوین در این زمینه ضروری است. با توجه به وضع موجود نواحی روستایی و تجارب حاصل از راهبردهای گذشته، در شرایط فعلی راهبرد توسعهی همه جانبه و پایدار در برنامهها و طرح های توسعهی روستایی کشور میتواند ضمن توسعهی وضعیت کلی نواحی روستایی، در فقر زدایی و رفع محرومیت روستاییان و کشاورزان نیازمند نیز مؤثر و کارآمد باشد. تحقق توسعهی همه جانبه و پایدار متضمن تحقق اجزاء و محورهای به هم مرتبط ذیل است (برور[۲۱]،۲۰۰۴).
- حفاظت و بهره برداری مؤثر و متوازن از منابع پایه؛
- افزایش قدرت انتخاب مردم و توانمند نمودن اقشار آسیب پذیر روستایی به ویژه زنان و جوانان؛
- توسعه و گسترش مشارکت مؤثر و همه جانبهی مردم و نهادهای محلی در فرایند تعمیمسازی و
برنامه ریزی؛
- ارتقای بهره وری، توسعه ی فرصت ها و ظرفیت های متنوع اقتصادی؛
- ارتقای همه جانبهی کیفیت زندگی اجتماعات روستایی؛
- توسعهی فرصتهای برابر، از حیث دسترسی به منابع، امکانات و منافع، بین شهر و روستا.
در چارچوب این راهبرد، اقدامات ذیل می تواند، در زمینهی توسعه ی روستایی، فقرزدایی و رفع محرومیت در کشور، مؤثر باشد.
- تهیه و اجرای طرح های توسعه ی محلی در نواحی روستایی با مشارکت گسترده ی مردم؛
- هدفمند کردن پرداخت یارانه ها در کشور در راستای تأمین نیازهای اساسی فقرا و محرومین جامعه؛
- ایجاد و تقویت نظام جامع تأمین اجتماعی در جهت پوشش بیشتر روستاییان، فقرا و محرومین؛
- اجرای طرح های توانمند سازی فقرا و محرومین در زمینه های اقتصادی-اجتماعی، سیاسی-آموزشی و تکنولوژی؛
- ارتقای مشارکت روستاییان در عرصه های تصمیمگیری، اجرا، نظارت و ارزیابی طرحهای توسعهی روستایی؛
- ایجاد و تقویت نهادها و تشکلهای محلی و مردمی در نواحی روستایی از جمله شرکتهای تعاونی؛
- تقویت و حمایت از فعالیتهای کشاورزی به عنوان فعالیت پایهی نواحی روستایی؛
- گسترش شبکه بازاری و مالی کارآمد در جهت مبادله، توزیع و دستیابی به تسهیلات اعتباری خرد.
۲-۲-۱۵- اصول توسعه روستایی
توسعه روستایی صرفاً به معنای رشد اقتصادی، بدون ایجاد تحولات اجتماعی و فرهنگی نیست؛ ارتقای سطح آگاهی و مشارکت روستاییان بخش مهمی از فرایند توسعه روستایی است. کشاورزان میآموزند که در یکپارچه سازی مزارع، تنوع بخشیدن به محصولات و بهبود بازاریابی محصولات کشاورزی تفاهم و همکاری کنند. پیامدهای مثبت حاصل از مشارکت کشاورزان در طراحی، اجرا و نظارت بر پروژه های عمرانی عبارتند از: احساس مالکیت، افزایش شفافیت فرایندها، افزایش دسترسی مردم محلی به مسئولین ارائه خدمات، نگهداری بهتر از زیرساخت ها و شبکه های آب، برق، جاده و . . . ، افزایش بهره وری کشاورزان، تعارضات کمتر به میزان بهره برداری از منابع موجود، دخالت کمتر کارکنان دولتی در امور اجرایی، پذیرش مسئولیت های جدید از سوی مردم محلی، کم شدن فرصت ها برای رانت جویی، کاهش کارکنان بخش دولتی برای بهره برداری و نگهداری از تجهیزات و امکانات موجود، کاهش هزینه های دولت و افزایش رضایت کشاورزان.
در فاصله سالهای۱۳۳۵ تا ۱۳۷۵، متوسط نرخ رشد جمعیت شهری و روستایی ایران به ترتیب ۴/۲۷ و ۰۸/۱ درصد بوده اســت، اما طـی سـال هـای ۱۳۷۵تا ۱۳۸۵، جمعیت روستاهای کشور نرخ رشد منفی داشته است. اصلی ترین عوامل در این تغییر، مهاجرت از مناطق روستایی به شهرها و تبدیل روستاهای بزرگ به بخش و شهر بوده است (ناصری، ۱۳۹۰ ).
تعداد شاغلین بخش کشاورزی در طول۵۰ سال (۱۳۳۵تا ۱۳۸۵) حدود ۳ میلیون نفر در نوسان بوده، ولی سهم بخش کشاورزی در اشتغال کشور به نحو چشمگیری کاهش یافته و از ۵۵/۵ به ۱۸ درصد رسیده است. طی این دوره شمار شاغلین در کشور سالانه بهطور متوسط حدود ۵/۲ درصد افزایش یافته در حالی که این نرخ برای شاغلین بخش کشاورزی حدود ۲/۰ درصد بوده است. این آمار به وضوح نشان میدهد که بخش کشاورزی توان اشتغال زایی ندارد و نیروی کار مازاد روستایی به بخشهای صنعت و خدمات
(غالباً در مناطق شهری) منتقل میشود.
بیش از ۲۳ درصد از نیروی کار روستایی بی سواد و نزدیک به ۸۰ درصد از آنان کمتر از ۱۰ سال تحصیل کرده اند. تسلط شیوه های قدیمی و سنتی تولید در روستا ها، از موانع اصلی جذب نیروی کار تحصیلکرده به مناطق روستایی است. در سال ۱۳۸۵، کمتر از۵ درصد از شاغلین مناطق روستایی دارای تحصیلات دانشگاهی بوده اند که غالباً از کارکنان بخش دولتی هستند. نرخ بیکاری در مناطق روستایی، بهرغم مهاجرت همه ساله گروه کثیری از روستاییان به مناطق شهری، بالاست. مهاجرت عکسالعمل نیرویکار نسبت به عدم تعادل در بازار کار، تفاوت در دستمزد و افزایش نابرابری در امکانات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شهرها و روستاهاست.
به علاوه، خصلت فصلی کار کشاورزی، گروهی را به مهاجرت موقت ترغیب میکند ولی فرصت های شغلی بهتر در شهر ها، بسیاری از مهاجرت های موقت را دائمی میسازد زیرا برای بسیاری از جوانان، یافتن شغل موقت در دوران کوتاه اوج گیری فعالیت های کشاورزی، با توجه به دوران طولانی بیکاری، جاذبه چندانی ندارد (نورائی، ۱۳۹۰ ).
بر اساس نتایج این تحقیق، سرمایهگذاری های دولتی نقش مثبتی در رشد تولید محصولات کشاورزی داشته، ولی ارتباط متقابل میان عواملی چون درآمد اندک کشاورزان، ناکارآمد بودن نظام ترویج شیوههای مدرن کشاورزی، کمبود تأسیسات زیربنایی، بهره برداران کم سوادی که با مالکیت اراضی کوچک فاقد توان لازم برای سرمایهگذاری هستند، استفاده نامناسب از آب و خاک و تخریب زیست محیطی ناشی از استفاده نامناسب از منابع و عدم مشارکت مردم روستایی در طراحی، اجرا و نظارت بر برنامه های عمرانی دور باطلی را ایجاد کرده که مانع از رونق بخش کشاورزی و توسعه روستایی شده است. روستاهای ایران، به ویژه در مناطق دور افتاده، به رغم سرمایهگذاری های هنگفت دولتی برای تقویت زیرساخت های اقتصادی، هنوز با کمبود های جدی در سیستم تأمین آب آشامیدنی، برق، جاده ها، زهکشی و تسطیح زمین های زراعی، بهداشت محیط، مدارس و مراکز درمانی مواجه هستند (ناصری، ۱۳۹۰ ).
نتایج حاصل از اجرای برنامههای عمرانی بسیار کمتر از انتظارات مردم و برنامه ریزان بوده است. پروژه های عمرانی، که بدون مشارکت مردم، با هزینه های بالا و بازده پایین اجرا میشوند، به تخصیص غیر بهینه منابع منجر شدهاند. برنامه ریزی از بالا به پایین و عدم نظارت روستاییان بر طرح های عمرانی سبب بروز فساد در فرایند اجرای پروژه ها و کیفیت پایین و سوء مدیریت در حفظ و نگهداری زیرساخت ها شده است. این اصل باید مدنظر برنامه ریزان قرار گیرد که هیچ پروژه ای را نمی توان بدون مشارکت مردم ذی نفع، به صورت بهینه اجرا کرد.
ساکنین روستاها خود عامل اصلی توسعه روستایی هستند، به همین جهت پروژه های عمرانی باید با مشارکت سازمان های مردم نهاد مانند شورا های روستایی طراحی شوند تا نیاز های واقعی مردم را برآورده سازند و مردم را به حضور فعال در فرایند اجرا و نظارت ترغیب کنند. با اجرای مشارکتی طرح های عمرانی، مردم در حفظ و نگهداری تجهیزات و زیرساخت های تعبیه شده دقت و حساسیت بیشتری خواهند داشت. به علاوه، مشارکت نهاد های غیر دولتی متشکل از روستاییان در طراحی سیاست های مربوط به تغییر تعرفه و حضور فعال این تشکل ها در اجرا و نظارت بر برنامه های اعطای یارانه و تخصیص وام، در موفقیت سیاست های دولت در جهت رشد بخش کشاورزی و توسعه روستایی تأثیر شایانی خواهد داشت (نورائی، ۱۳۹۰ ).
۲-۲-۱۶- ظهور کشاورزی پایدار:
به طور کلی شفرد[۲۲] (۱۹۹۸ )، معتقد است که در زمینه توسعه روستایی چهار تحول و پیشرفت نظری عمده صورت گرفته است که عبارتند از:
۱- توسعه کشاورزی پایدار
۲- نهادها و موسسات پایدار محلی
۳- دگرگونی بنیادی در رهیافت های مبتنی بر پروﮊه
۴- دیدگاه های مربوط به جنسیت.
همانطور که در بالا اشاره شد در بستر این تغییر پارادایم در توسعه روستایی بحث پایداری در کشاورزی حضوری جدی یافت، بطوری که امروزه یکی از جنبه های مهم در توسعه پایدار، کشاورزی پایدار است. در زمینه کشاورزی علت اصلی ظهور پایداری را می توان در تاریخ اجرای برنامه های انقلاب سبز و کشاورزی مدرن و انتقادات وارد بر آن جستجو نمود. به طوری که در اکثر قریب اتفاق مناطقی که در آنها فناوری های انقلاب سبز تولید را افزایش داده بودند ،اثرات زیست محیطی و اجتماعی معکوسی پدید آمده است. از جمله این مشکلات عبارتند از:
- آلودگی آب از طریق آفت کش ها، نیترات ها، از دست رفتن خاک و تلفات دام، صدمه زدن به حیات وحش، اختلال در زیست بوم ها و ایجاد مشکلات بهداشتی در آب آشامیدنی.
- آلودگی مواد غذایی و علوفه دامی با بقایای آفت کش ها، نیترات ها و آنتی بیوتیک ها.
- خسارت به مزرعه و منابع طبیعی از طریق آفت کش ها،که باعث صدمه زدن به کشاورزانی که مشغول به کار هستند و عموم مردم و نیز اختلال در زیست بوم ها و زیان رساندن به حیات وحش می شود.
- آلودگی جو با آمونیاک، اکسید ازت، متان و مواد حاصل از سوختن که در کاهش ازن نقش دارند و گرم شدن زمین.
- استفاده مفرط از منابع طبیعی که باعث کاهش آب زیرزمینی و زیان به گیاهان خوراکی وحشی و
رستنگاهها و نیز موجب کاهش ظرفیت آن ها در جذب مواد زاید می شود و همچنین باعث ماندابی شدن و افزایش شوری می گردد.
- تمایل به استاندارد کردن و تخصصی کردن کشاورزی با روی آوردن به رقم های جدید بذر که موجب از دست رفتن رقم ها و نژاد های سنتی می شود.
- خطرهای بهداشتی جدید برای کارگران در صنایع شمیایی کشاورزی و عمل آوری مواد غذایی پرتی[۲۳]،۱۹۹۵).
شفرد[۲۴](۱۹۹۸) انتقادات وارد بر انقلاب سبز را که در نتیجه بستری را برای معرفی مفهوم پایداری در کشاورزی فراهم آورد به شرح زیر بر می شمارد: نابرابری های جغرافیایی، نابرابری های اجتماعی - اقتصادی، نابرابری در اشتغال و دستمزد ها، تضاد ها و اختلاف، بر هم خوردن امنیت غذایی و به خطر افتادن سلامتی انسان ها و محیط زیست … تحقیقات متعدد دیگری نیز نگرانی ها درباره نقش منفی کشاورزی سنتی و انقلاب سبز را بر محیط زیست گزارش کرده اند .(لویس و همکاران[۲۵]،۲۰۰۴)
۲-۲-۱۷- کشاورزی پایدار چیست؟
تلاش های بسیاری برای تعریف پایداری به طور تجربی صورت گرفته است. مفهوم کشاورزی پایدار از سال ۱۹۸۷ رایج شد ، ولی قبل از آن نیز در دهه ۱۹۴۰ به صورت مترادف با اصطلاحاتی چون کشاورزی ارگانیک، طبیعی، اکولوژیک و کم نهاده بکار برده می شد. البته مفهوم و مضمون توسعه پایدار که کشاورزی پایدار نیز بخشی از آن محسوب می شود تنها متعلق به دوران معاصر نیست . به نحوی که بعضی تاریخچه آن را به نیوتن، جان لاک، توماس جفرسون و چارلز داروین و حتی به آسیای قدیم نیز نسبت می دهند.
اما همانطور که گفته شد واژه پایداری به دنبال پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و بالاخص زیست محیطی فعالیت های انسان مورد استفاده قرار گرفت. از هنگام تعریف کمیسیون برونت لند[۲۶] از توسعه پایدار در سال ۱۹۸۷ حداقل بیش از ۸۰ تعریف ابداع شده است که هریک تفاوتهای ظریفی با دیگری دارد و بر ارزشها، اولویت ها و هدفهای خاصی تأکید میکند (پرتی[۲۷]،۱۹۸۷).
واﮊه کشاورزی پایدار، از دیدگاه افراد مختلف معانی مختلفی دارد؛ که بستگی دارد به حیطه علاقه و سابقه آنها. کشاورزان، متخصصان محیط زیست، حافظان منابع طبیعی و ساکنان روستایی همگی علائق و نگرانیهای متفاوتی دارند و بنابراین کشاورزی پایدار را به صور مختلفی تعریف می کنند؛ بنابراین تعریف واحدی برای کشاورزی پایدار وجود ندارد. اهداف کشاورزی پایدار: اهداف کشاورزی پایدار ارتباط نزدیکی با تعاریف آن دارند و در واقع جمع بندی این تعاریف می باشند. یک برنامه کشاورزی پایدار موفق در بر گیرنده هفت هدف زیر می باشد:
- فراهم کردن امنیت غذایی همراه با افزایش کمی و کیفی آن ضمن در نظر گرفتن نیازهای نسل های بعدی؛
- حفاظت از منابع آب، خاک و منابع طبیعی؛
آخرین نظرات