لاو و چان [۴۷](۲۰۰۳) به در پژوهش دیگری که در زمینه صنعت اسباب بازی چین صورت گرفته است فرصتی که چین در اختیار تولیدکنندگان اسباب بازی برای استقرار در خاک این کشور فراهم ‌کرده‌است پرداختند و چگونگی استفاده تولیدکنندگان اسباب بازی در هنگ کنگ از این فرصت را تشریح کردند. آن دو در مقاله ی(( چشم انداز طراحی و توسعه اسباب بازی[۴۸] )) به الزامات تغییر مکان تولید برای استفاده از شرایط مناسب پیش آمده در چین پرداختند و نظام های مکان‌ یابی، استقرار، چینش کادرهای مدیریتی و عملیاتی، انتقال مشاغل به مکان جدید را مورد بررسی قرار دادند.

این مقاله بر این باور است که سیاست درهای باز چین همراه با هزینه های عملیاتی پایین تر و امکان تولید بیشتر با نقطه سربه سر پایینتر یک دلیل مناسب برای انتقال کارخانه ها به چین را فراهم آورده است. مالکان هنگ کنگی از سال ۱۹۹۰ بیش از ۳۰۰۰ کارخانه در سرزمین چین احداث کردند و هم اکنون نیز بیشتر کارخانه های اسباب بازی هنگ کنگ در حال انتقال فعالیت‌های تولیدی خود به سرزمین چین هستند. همچنین هنگ کنگ در کنار شهرت خود به عنوان یک تولید کننده، تلاش دارد که در زمینه‌های طراحی و بازاریابی نیز تبدیل به قدرت بزرگی شود، به همین دلیل انتقال به چین می‌تواند سبب شود تا قابلیت‌های موجود هنگ کنگیها مثل مهارت‌های ارتباطی خوب با مشتریان اروپایی و آمریکایی، آگاهی مناسب از ملزومات صنعت اسباب بازی مهندسان خوب آموزش دیده و مهارت‌های مناسب حل مسئله در کنار مزیت های اقتصادی چین فرصت مناسبی را برای بهبود فعالیت شرکت‌های هنگ کنگی فراهم کند.

۲-۴-۲-۳- بازاریابی اسباب بازی

یکی از پژوهش هایی که به بحث بازاریابی اسباب بازی پرداخته است توسط سه تن از محققان مرکز تولیدات صنعتی دانمارک و دانشگاه جنوب دانمارک صورت گرفته است . وونگ ، آرلبیون و یوهانسون [۴۹](۲۰۰۵) در این مقاله که با عنوان ((شیوه های مدیریت زنجیره عرضه در زنجیره عرضه اسباب بازی[۵۰])) انتشار یافت، با توجه به مشکل از مد افتادن سریع بعضی اسباب بازی های جدید و لزوم یافتن راه هایی برای ارائه سریع تر از تولیدات تازه به بازارها، اقدام به پژوهشی درباره مدیریت زنجیره عرضه در صنعت اسباب بازی کردند.

توجه به مشکل از مد افتادن سریع بعضی اسباب بازی‌های جدید و لزوم یافتن راه هایی برای ارائه سریعتر تولیدات تازه به بازارها، اقدام به پژوهشی درباره مدیریت زنجیره عرضه در صنعت اسباب بازی کردند.

در این مقاله ذکر شده است که محصولات جدید معمولأ تقاضای غیرمنتظره ای را پیش روی خود می بینند.

به ویژه اگر این اسباب بازی‌ها به شکلی فصلی نیز باشند (مثل اسباب بازی‌های کریسمس ( در کنار این استقبال بالا ناگهان با سپری شدن دوره آن ها، تقاضا افت شدیدی می‌کند و انبارها از این اسباب بازی‌های بی مشتری پر می شود. در چنین شرایطی چه شیوه هایی از مدیریت زنجیره عرضه می‌تواند مؤثر باشد؟

یافته های این تحقیق نشان داد که در حال حاضر برای مدیریت سفارش خرده فروشان سه شیوه مدیریت زنجیره عرضه (شیوه روشن-خاموش، درست به هنگام، و مدل آمیخته) و برای تولیدکنندگان اسباب بازی فقط یک شیوه (تولید انبوه سنتی) وجود دارد. این رویه های سنتی و کم اثر تنها به دلیل سرعت کم انتقال دانش به صنعت اسباب بازی نیست، بلکه مدیریت زنجیره عرضه نیز هنوز به آن کمال نرسیده است که قادربه مدیریت چنین تقاضاهای فصلی و یا تقاضاهای یکباره ناگهانی باشد.

درباره نحوه تبلیغات رسانه ای برای اسباب بازی‌ها نیز پژوهش‌های مناسبی یافت شد. با توجه به مقررات سخت اتحادیه اروپا برای تبلیغات تلویزیونی و نیز نیاز به تأثیرگذاری تبلیغات بر روی خریدار، همواره یافتن شیوه های مناسب تأثیرگذاری روی مخاطب مورد توجه تولیدکنندگان این تبلیغات قرار داشته است.

دلولیو و داهمن یارین [۵۱](۲۰۰۴)، در مقاله ای با عنوان ((تبلیغات رسانه ای اسباب بازی در اروپا))[۵۲] جهانی شدن و تأثیر آن بر روی تبلیغات رسانه ای اسباب بازی پرداختند. آن ها در پایان ‌به این نتیجه رسیدند که علیرم جهانی شدن، استفاده از هویتهای ملی برای نفوذ در ذهن خریداران هنوز مهم است. این تحقیق نشان می‌دهد که مجموعه راهبردهایی یکسانی وجود دارد که مرزهای فرهنگی سه کشور نمونه این تحقیق یعنی آلمان، فرانسه و ایتالیا را نادیده می‌گیرد و در آن ها رسوخ می‌کند. با این حال این راهبردهای یکسان برای رسوخ در خریداران از نمادها، ارزش‌ها و نقش و نگارهای ملی استفاده می‌کنند. حتی محصولات یکسان در کشورهای متفاوت با نام های کشورهای مقصد نامگذاری می‌شوند تا خریداران با آن ها احساس نزدیکی کنند. این امر سبب می شود که تبلیغات رسانه ای برای محصولات جهانی، به قالب‌های ریز ملی در آید.

محدودیتهای فرهنگی-اجتماعی غیرقابل اجتناب هستند و علی‌رغم استاندارد سازی محصولات برای کودکان، شرکت‌ها ناچارند در تبلیغات خود محصولات را با مصرف کنندگان ملی سازگار کنند. نظریه‌ای که امروزه در تبلیغات رسانه ای پیروی می شود این است که با حداقل تغییرات در مواردی همچون جزئیات کم اهمیت، ترجمه های متفاوت، نوع پیامی که منتقل می شود و … به مصرف کنندگان مختلف این پیام را برسانیم که با محصول متفاوتی نسبت به آنچه در سایر کشورها می بیند بازی می‌کند، اگر چه در حقیقت تمام آن محصولات یکی هستند.

۲-۴-۳- طبقه بندی اسباب بازی‌ها

برای اسباب بازی‌ها طبقه بندی های گوناگونی پیشنهاد شده است. در حقیقت شیوه ای که هر مرجع برای طبقه بندی اسباب بازی‌ها در پیش می‌گیرد بسته به نیاز و کاربردی است که از دسته بندی خود انتظار دارد و از جنبه ای که به اسباب بازی می نگرد. از همین روی هیچ طبقه بندی جهانی مورد توافقی در زمینه اسباب بازی شکل نگرفته است. با این حال به شیوه های مختلف طبقه بندی اشاره می شود:

۲-۴-۳-۱- طبقه بندی اتاق بازرگانی آمریکا :

اتاق بازرگانی آمریکا[۵۳] اسباب بازی‌ها را به شکل زیر طبقه بندی ‌کرده‌است:

    1. اسباب بازی های خردسالان و پیش دبستانی

    1. عروسک ها

    1. خارج از خانه و ورزشی

    1. هنری و مهارتی

    1. بازی و معما

    1. وسیله نقلیه

    1. شخصیت های اکشن و تجهیزات مربوط با آن ها

    1. تجملی

    1. سازه ای

  1. آموزشی و اکتشافی

تمام آمار آمریکا و اروپا که در صفحات آینده با آن ها آشنا خواهیم شد مطابق این طبقه بندی به دست آمده است و معتبرترین طبقه بندی محسوب می شود.

۲-۴-۳-۲- طبقه بندی شورای اسباب بازی :

شورای اسباب بازی که در سال ۱۳۸۱ تشکیل شد و مرجع ثبت ابداع و ابتکار و نیز مجوز دهنده واردات اسباب بازی در کشور است از طبقه بندی زیر استفاده می‌کند:

    1. گروه حرکتی مهارتی (ورزشی) : اسباب بازی هایی که موجب فعالیت و تحرک کودک و نوجوان می‌گردد و هدف آن پرورش و هماهنگی قوای جسمی است.

    1. گروه آموزشی و کمک آموزشی :اسباب بازی هایی که کودک و نوجوان را با علوم و تکنولوژی خاصی آشنا ساخته و به یادگیری بیشتر او از علوم کمک می کند. هدف این اسباب بازی‌ها ارتقاء دانش و مهارت‌های عملی است.

    1. گروه فکری: اسباب بازی هایی که موجب پرورش قوای فکری کودک و نوجوان از قبیل دقت، نظم، منطق، قدرت تحلیل، پرورش هوش و حس کنجکاوی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...