همان گونه که گفته شد، چگونگی شخصیت افراد در سازگاری شغلی اهمیت زیادی دارد در اصل زمانی عملکرد فرد در محیط کاری افزایش مییابد و موفقیت شغلی به همراه دارد که تناسب بین شغل و شخصیت وجود داشته باشد. بعضی مشاغل برای افراد سر به زیر و ساکت مناسب است درحالی که تعدادی از مشاغل برای افراد برون گرا و سازگار مناسب به نظر میرسد. توانایی سازگاری اجتماعی سهم بزرگی در موفقیت شغلی دارد. در بعضی از مشاغل روی انواع خاصی از مهارت های اجتماعی تأکید می شود، در مقابل برای برخی دیگر از شغلها افراد آرام و درونگرا مناسب هستند. به عنوان مثال نمی توان فردی را که دارای شخصیت هنری است را به کارهای فیزیکی واداشت و یا کسی را که شخصیت آن انتفاعی و سوداگری است به کارهای هنری یا تحلیلی به کار گمارد. در اصل اهمیت مدیر در این میباشد که بتواند با تشخیص تفاوتهای شخصیتی و انطباق آن ها با هر یک از مشاغل، زمینههای ارتقاء کاری و عملکرد را مهیا سازد (پورکیانی، ۱۳۸۷).
معمولاً زمانی که صحبت از انطباق فرد با شغل مطرح می شود، به انطباق مهارت و دانش شاغل با شغل مورد نظر توجه می شود. اما انطباق شخصیتی فرد و نیازهای کارکنان با شغل نادیده انگاشته می شود که این مشکل در مراحل بعدی و در حین انجام کار نمایان می شود (هافمن[۸۳]، ۲۰۰۶).
در بسیاری موارد، دلیل شکست افراد در انجام دادن اثربخش وظایف شغلی خود در سازمان، کمبود هوش یا فقدان مهارت های فنی آنان نیست، بلکه همسو نبودن ویژگیهای شخصیت آنان و شغلی است که به عهده دارند. به همین دلیل، لازم است در زمینه مطالعات مرتبط با شخصیت در شغل توجه داشته باشیم. سازش و هماهنگی بین نوع شخصیت و نوع محیط باعث سازگاری بیشتر با شغل و حرفه میگردد که به نوبه خود به رضایت منجر می شود ( ساعتچی، ۱۳۸۸). سکی گوچی[۸۴] در تحقیقی به این نتیجه رسیده است که عواملی نظیر تحصیلات، تخصص، مهارت و تجربه و تناسب شخصیت فرد با سازمان از عواملی هستند که نقش مهمی در افزایش عملکرد و موفقیت شغلی دارند (گوچی، ۲۰۰۷). در پژوهشی دیگر تناسب شخصیت با شغل را بر عملکرد کارکنان مؤثر ارزیابی کرده اند و نتیجه گرفتند متناسب بودن شخصیت با شغل می تواند موفقیت شغلی را به همراه داشته باشد (براون و بلای[۸۵]، ۲۰۰۵).
علاوه بر تناسب شغل با شخصیت مهم است، انطباق محیط با ویژگیهای شخصیتی افراد نیز اهمیت دارد. چرا که انطباق محیط و الگوهای محیطی با ویژگیهای شخصیتی افراد است که خرسندی و ارضاء نیاز درونی فرد را به همراه دارد و زمینه های پیشرفت در فعالیتهای شغلی و اجتماعی فرد را نیز فراهم میکند. تناسب ویژگیهای شخصیتی و محیط شغلی را به عنوان تئوری مسلط در رفتار سازمانی مطرح کرده اند. تئوری تطبیق یا تناسب، مطالعات گسترده ای را در پی داشته است (هافمن، ۲۰۰۶) این مطلب، در یک فراتحلیل بوسیلۀ آسولین و میر[۸۶] (۱۹۸۷) از ۷۷ نتیجه همبستگی مشخص شده است. میانگین همبستگیهای بین متناسب بودن ویژگیهای شخصیتی فرد و شغل و رضایتمندی و موفقیت از محدوده ۲۰/۰=r تا ۳۸/۰=r میباشد (اسکندری، ۱۳۸۹ به نقل از کارتراندووالش[۸۷]).
مفهوم تطبیق میان شغل، شاغل، شخصیت، محیط و سازمان برای روانشناسان بسیار جذاب است، هماهنگی یا تناسب بیشتر فرد با محیط، موجب افزایش عملکرد و موفقیت شغلی، رضایت شغلی و کاهش فشار روانی در سیستم میگردد و در جایی که یک عدم تناسب دیده شود، نتیجۀ آن کاهش عملکرد و موفقیت شغلی، عدم رضایت و افزایش فشار روانی در سیستم خواهد بود (اسکندری، ۱۳۸۹ به نقل از مانکینسکی[۸۸]). یکی از مسائل موجود در مفهوم تطبیق، تشریح مراتب آن است. تأثیر ویژگیهای شخصیتی و نگرشها، اعتقادات و ارزشها را بر این امر نمی توان نادیده گرفت (فورنهام[۸۹]، ۲۰۰۱).
۲-۱۲ سازمان های هواپیمایی
حدود ۱۱۰ سال پیش یعنی سال ۱۹۰۳ ، برادران رایت، پروازی را آغاز کردند که هم اکنون از آن به عنوان صنعت حمل و نقل هوائی نام برده می شود. در دنیای امروز این صنعت، از صنایع پیشرفته و رو به توسعه است. در سازمان های هواپیمایی، کارکنان زمینی و پروازی با همکاری همدیگر جهت ارائه خدمات به مشتریان تلاش میکنند. کادر زمینی در این سازمانها شامل واحدهای امور اداری، مالی، فروش، ترافیک، حراست، خدمات بار، حمل و نقل، تدارکات و غیره میباشد که کم و بیش در هر سازمان دیگری یافت می شود با همان ضوابط و قوانین اداره کار کل کشور؛ تنها تفاوت عمده این سازمانها در وجود کارکنان پروازی است که با توجه به ماهیت کاری که دارند استانداردها، قوانین و ساعات و دغدغه های کاری خاص خود را دارند که حتی این قوانین هم در قانون کار کل کشور تعریف شده است.
انسان به صورت طبیعی با پرواز تطبیق و هماهنگی ندارد، شاید به همین دلیل و به موازات پیشرفت های مهندسی در حوزه هوانوردی، مشکلات ناشی از پرواز نیز رشد مییابند. لذا اهمیت توجه به مسائل روانشناختی در این صنعت بیشتر احساس می شود، تأکید و تمرکز بر مسائلی همچون شناخت ویژگیهای شخصیتی و چالشهای رفتاری و بهداشت روانی کارکنان زمینی، پروازی، مسافران و تمامی کسانی است که در صنعت هوائی کار میکنند، که این مهم موجب کمک به کارکنان شرکتهای هواپیمایی برای مدیریت کردن مسائل مرتبط با صنعت به منظور کاهش استرس و افزایش عملکرد و دستیابی به موفقیت شغلی و همچنین ضریب ایمنی بالاتر پرواز و در نهایت مشاوره و کمک برای انتخاب خدمه پرواز[۹۰] مطرح می شود (بور، ۲۰۰۴).
آخرین نظرات