کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 




۲) سرزنش دیگران:

عبارت است از نحوه ی تفکر مبتنی بر اینکه دیگران مسئول و مقصر اتفاق بدی که برای شما رخ داده هستند. مطالعات نشان داده‌اند که تمام نمونه هایی که تجارب منفی دارند شخص دیگری را در این رویداد مقصر می دانند و به سرزنش او می پردازند، چنانچه گفته می شود که سرزنش و مقصر دانستن دیگران با بهزیستی هیجانی ضعیف همراه می‌باشد(گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲) و در سطح عملکردی با مشکلات رفتاری همراه می شود. سرزنش خود و دیگران، سبک های اسنادی هر فردی هستند، طرز تفکر درونی، با ثبات و کلی بودن علیت تجارب و وقایع بخصوص وقایع منفی (گارنفسکی، وان دن کومر و همکاران، ۲۰۰۲).



۳)پذیرش شرایط:

دلالت دارد بر پذیرش رویداد و تجربه تلخ و کنار آمدن با آنچه روی داده است . اگر چه خود فرایند پذیرش، خوب است اما برای بسیاری از وقایع، سطوح خیلی بالای پذیرش می‌تواند نشانگر نوعی از کناره گیری حسی شود و به احساس عدم توانایی در تأثیر گذاری روی وقایع منجر گردد (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲).

۴)نشخوار فکری:

عبارت است از تفکر مداوم و تفکرات همراه با اتفاقنا خوشایند، بدون اقدام به اصلاح محیط
بلا واسطه مؤثر(گارنفسکی، وان دم کومر و همکاران، ۲۰۰۲).

افرادی که نشخوار فکری دارند، مکرراً و گهگاهی همیشه درباره ی مشکلات فکر می‌کنند (لاو[۱۰۳]۲۰۰۵؛ به نقل از مک لم،۱۳۹۰).

اثبات شده است که شیوه مقابله ای نشخوار فکری با سطوح بالای افسردگی همراه می‌باشد و البته این نحوه تفکر تا حدی هم به مقابله مؤثر با شرایط تنیدگی زا کمک می‌کند (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲؛ گارنفسکی وان دن کومر و همکاران، ۲۰۰۲).

افرادی که نشخوار فکری دارند، به احتمال زیاد از همسالان دوری می‌کنند یا از طرف همسالان رانده می‌شوند. نشخوار فکری، مانع توجه، تمرکز و حل مشکل می شود. همچنین علائم افسردگی را تداوم می بخشد (برودریک[۱۰۴]،۲۰۰۵؛ به نقل از مک لم،۱۳۹۰) و منجر به افزایش موقت هیجانات منفی می شود. افزایش موقت نشخوار فکری، با افزایش موقت عصبانیت رابطه دارد و فرد هنگام نشخوار فکری درباره مسائل خاصی عصبانی می شود. نشخوار فکری و احساس عصبانیت می‌تواند منجر به افکار کینه جویانه یا باعث تحریک کینه جویی شود (مک کالا، بانو و روت[۱۰۵]، ۲۰۰۷؛ به نقل از مک لم، ۱۳۹۰). نشخوار فکری با بی قراری[۱۰۶]، اضطراب و مشکلات رفتاری ارتباط دارد (متیسون و آنیسمن[۱۰۷] ۲۰۰۳؛ به نقل ازمک لم،۱۳۹۰).

۵)تمرکز مجدد مثبت:

فکر کردن درباره ی وقایع مثبت به جای وقایع منفی، تحقیقات نشان داده‌اند که این راهبرد به خودی خود تأثیر مثبت روی سلامت روانی انسان ها دارد؛ اما به کار گیری این راهبرد در سطوح بالا می‌تواند به عنوان ترک رابطه روانی محسوب گردد. گمان بر این است که این راهبرد در کوتاه مدت یاری دهنده ولی در بلند مدت مانع از مقابله سازنده با رویداد منفی می‌گردد (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲).

۶)تمرکز مجدد بر برنامه ریزی:

تفکر درباره ی برنامه هایی که برای مداخله در اتفاقات طرح ریزی می شود یا تفکر روی طرحی که موقعیت ها را تغییر می‌دهد. این راهبرد لزوماًً یک راهبرد مقابله شناختی مثبت است. این راهبرد مقابله شناختی متمرکز بر عمل است، یعنی صرفاً شناختی نیست بلکه همراه با عمل می‌گردد و رفتاری حقیقی به دنبال دارد. توجه مجدد بر برنامه ریزی میان مقابله مواجهه ای (تلاش پرخاشگرانه برای مواجهه با موقعیت ) و حل مسئله برنامه ریزی شده، تمایز قائل می شود .
حل مسئله برنامه ریزی شده شامل دو مؤلفه می‌باشد؛ الف)شناختی: رویکرد تحلیلی به مسئله داشتن؛ ب) رفتاری: تلاش رفتاری برای تغییر موقعیت. این راهبرد همچنین میان دو حوزه از مقابله مسئله محور تمایز قائل می شود: الف) حوزه رفتاری محور(مقابله فعال)، ب) حوزه شناختی محور برنامه ریزی. ‌بنابرین‏ این راهبرد در هم آمیزنده عناصر شناختی و رفتاری می‌باشد(گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲).

۷)ارزیابی مجدد مثبت:

معنای مثبت بخشیدن به وقایع(مثبت اندیشی) و اتفاقات دوران رشد و فکر کردن ‌به این که این اتفاقات می‌توانند فرد را قوی تر کنند و یا جست و جوی جنبه‌های مثبت یک اتفاق (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲).

۸)دیدگاه گیری :

در حقیقت این راهبرد، تفکرات مربوط به کم اهمیت بودن واقعه یا تأکید بر نسبیت آن در مقایسه با سایر وقایع را شامل می شود. این راهبرد با انواع گوناگونی از بیماری های روانی همبستگی نشان می‌دهد (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲).

۹) تلقی فاجعه آمیز:

فکر کردن به اینکه اتفاق رخ داده چقدر وحشتناک بوده و این اتفاق بدترین چیزی است که در زندگی هر کسی رخ می‌دهد، کاربرد زیاد این راهبرد به مشکلات هیجانی و بیماری های روانی منجر می شود. در کل این راهبرد به نظر می‌رسد که با غیر انطباقی بودن، پریشانی هیجانی و افسردگی مرتبط باشد ( گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ۲۰۰۲).

۲-۲-۱-۸- انواع استراتژی های تنظیم هیجان از نظر سایر نظریه پردازان

۱)پذیرش و توجه آگاهی :

منظور از پذیرش که اغلب شکلی از توجه آگاهی در نظر گرفته می شود، آگاهی و توجه بر هر یک از فکر ها به صورت ساده و بدون جزئیات، بدون قضاوت و حال محور است و در این روش،
فکر ها و احساس ها همان گونه که هستند پذیرفته می‌شوند (کابات-زین[۱۰۸]، ۱۹۹۴؛ به نقل از ‌با طبی، ۱۳۹۱). در کل توجه آگاهی، نوعی هشیاری و آگاهی همراه با حس همدلی، شفقت به خود و فاقد قضاوت، برای تجربه های هیجانی فرد فراهم می آورد که این امر باعث تسهیل درگیری سالم فرد با هیجان هایش می شود (اندامی خشک،۱۳۹۲).

رومر[۱۰۹]و همکاران (۲۰۰۵) نشان دادند که بین توجه آگاهی و تنظیم هیجان به هنگام کنترل نشانه های افسردگی، اضطراب و استرس، همبستگی مثبت وجود دارد. آن ها همچنین نشان دادند که توجه آگاهی با تنظیم هیجان، کنترل تکانه و مشکل معطوف کردن توجه به مسئله در زمان پریشانی و استرس رابطه معنادار و منحصر به فردی وجود دارد. پژوهش ها نشان داده‌اند که مراقبه توجه آگاهی خلق را بهبود بخشیده و آموزش کوتاه مدت آن باعث کاهش نشانه های افسردگی و همچنین کاهش اضطراب در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می‌گردد (ایوانس[۱۱۰] و همکاران، ۲۰۰۸؛ به نقل از ‌با طبی، ۱۳۹۱).

۲)فرونشانی:

وقتی که افراد سعی می‌کنند ‌در مورد چیزی که آن ها را بر آشفته می‌کند، فکر نکنند، تلاش برای فرو نشانی افکار و احساسات نا خوشایند، باعث افزایش شدت و فراوانی تجربه ی این افکار می شود (رسین[۱۱۱]، ۲۰۰۳؛ اسلون[۱۱۲]، ۲۰۰۴؛ به نقل از مک لم، ۱۳۹۰). وقتی که از فرونشانی برای توقف افکار آشفته کننده، استفاده می شود، فکر با خلق پیوند می‌خورد و فرد سعی در اجتناب از آن فکر دارد. خطر اینجا است که پرش افکار به افکاری که فرد سعی در فرونشانی آن ها دارد وصل شود و این پلی برای بازگشت به افکار منفی می شود و در نتیجه باعث می‌گردد که فرونشانی به صورت مشکل درآید (واگنر، ۱۹۹۹؛ به نقل از مک لم، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 08:45:00 ب.ظ ]




اگر در شرایطی تعهد و قرارداد قرار گیرد ، که انجام آن غیر ممکن و یا دشوارتر از معمول گردد ، به جهت تغییر در اوضاع و احوال ، می شود ادعا نمود که امکان اجرای تعهد نمی باشد . محاکم در این مورد تصمیم لازم را اتخاذ می نمایند و در صورت قبول آن، طرفین بری می‌شوند .

اجرای تعهدات امری اجتناب ناپذیر می‌باشد، اما مواردی مانند : اقاله ، فسخ ، ابراء ،‌ تبدیل تعهد ، تهاتر و مالکیت ما فی الذمه سبب ساقط شدن آن می‌گردند . گاهی تعهدی از همان تشکیل عقد اجرای آن به علت مخالفت با نظم عمومی ، اخلاق حسنه و قوانین ناممکن و باطل است. (تعهد بر ضرب و شتم ، قمار و … ) ماده ۳۴۸ قانون مدنی در بیع منفعت عقلایی نداشتن ، عدم قدرت بر تسلیم و منع قانونی را سبب باطل شدن آن می‌داند . تا زمانی که مانعی در تعهد ایجاد نشده ، تعهد صحیح و معتبر است . ماده ۵۲۷ قانون مدنی در مزارعه ، بند ۴ ماده ۵۵۱ قانون مدنی در مضاربه ، ماده ۶۸۳ قانون مدنی در وکالت، به فسخ به علت غیر قانونی بودن اشاره دارد . مانع انجام تعهد را باید متعهد اثبات نماید ، در غیر این صورت ملزم به پرداخت خسارات می‌گردد ( مواد ۲۲۷ و ۲۲۹ قانون مدنی ) شروط ضمن عقد اگر در زمان عقد موجود نباشند ، سبب حق فسخ برای مشروط له می‌گردند . مفهوم تعذر اجرای تعهدات به بعد از تشکیل عقد ناظر می‌باشد و باید خارج از اراده متعهد امری به وقوع بپیوندد و منتسب به او نباشد . اگر عامل ورود خسارت کارگزار یا نماینده متعهد باشد ، عمل منتسب به متعهد می‌باشد و باید خسارات وارده پرداخت گردد، وابسته به اراده متعهد نباشد ،‌ مثلاً طریقی انتخاب نماید که سریع تر به مقصد برسد ، خطرهای بیشتری داشته باشد و حادثه ای اتفاق بیفتد ، منتسب به او می‌باشد . عملی توسط کارگران متعهد اتفاق افتد ، در حالی که متعهد باید نظارت بر آن ها می داشت ، مگر در موردی که مقصر خود کارگر باشد و تقصیر را نشود از نظارت متعهد دانست و از شرایط تعذر در قراردادها غیر قابل پیش‌بینی بودن می‌باشد . در حوادث غیر مترقبه و غیر قابل پیش‌بینی ، در تعذر از اجرای تعهدات ، بند ۴ ماده ۱۳۱۲ به آن پرداخته است . در مواردی حتی در صورتی که حادثه ای را عموماً در عرف قابل دفع بدانند و متعهد از عهده آن بر نیاید ، قابل انتساب به متعهد می‌باشد و جزء حوادث غیر مترقبه نیست . در صورتی که متعهد در زمان انعقاد تعهد ، از اینکه ممکن است حادثه ای سبب غیر قابل انجام شدن تعهد گردد ، مطلع باشد و با علم به آن ، ‌مبادرت به انجام تعهد نماید ، مقصر است و محکمه در اینکه حادثه قابل پیش‌بینی بوده یا خیر ، تصمیم لازم را اتخاذ می کند . غیر قابل دفع بودن ‌به این معنا می‌باشد که حادثه ای که وقوع یافته ، متعهد تمام سعی خود را در برطرف نمودن آن به کار گرفته و در نهایت نتوانسته بر آن فایق آید و کوتاه و سهل انگاری متعهد نکرده است ( ماده ۲۲۹ قانون مدنی ) گاهی حادثه ای غیر قابل اجتناب ، امکان اینکه متعهد آن را به سرانجام رساند ، وجود دارد و سبب غیر ممکن شدن آن نمی باشد. ( ماده ۱۲ قانون مسئولیت مدنی ) در تغییر در اوضاع و احوال حاکم بر تعهد ، عوامل بسیاری تأثیرگذارند ، مع ذلک چنانچه از ابتدا این عوامل وجود داشته و عقد واقع شود ، آن تعهد باطل است ، چون تعهد با توجه به آن شرایط از ابتدا ناممکن بوده است . ( عواملی مانند : سیل ، زلزله ، جنگ ، انقلاب ، تحریم ، وضع مقررات و قوانین جدید ، آتش سوزی ، خرابی ابزار آلات کارخانه و کارگاه ) اراده متعهد و قصد او در انجام تعهد ، شامل موارد غیر قابل پیش‌بینی نباشد. تغییرات در اوضاع و احوال حاکم بر تعهدات ، شامل شرایطی است که مربوط به ذات عقد نیست و مستقل از ماهیت و ذات آن است . قانون مدنی فقط به حوادث غیر مترقبه و غیر قابل دفع پرداخته ، به بر هم خوردن توازن و تعادل مالی و دشواری در انجام تعهد توجهی ننموده است . شرایطی که مربوط به ذات و ماهیت تعهدات نیست ، سبب بطلان آن نمی شود و به فسخ و یا تعدیل منجر می شود . در زمان عقد مورد اراده بوده و مربوط به ذات نبوده است، در این صورت شخص متعذر از اجرای تعهد نیست ، ولی با دشواری مواجه می شود و انجام آن محال نیست .

ماده ۴ قانون روابط مؤجر و مستأجر سال ۵۶ و ماده ۲۲۷ قانون مدنی در تغییر شرایط و اوضاع و احوال ، به تعدیل اشاره نموده است . ‌در مورد دشواری در انجام تعهدات قانون مدنی ساکت است، تصویب مواد قانونی در این زمینه بسیاری از موارد را حل می کند .

گفتار سوم : موانع اجرای عین تعهد در فقه

فقها به قاعده لاضرر و لاضرار در عدم امکان اجرای تعهد پرداخته‌اند . دکتر صادقی مقدم در حوادثی که تعادل قراردادی را بر هم می زند و حوادث پیش‌بینی نشده ای که سبب ضرر و زیان بر متعهد می‌گردند ، معتقدند حکم ضرری برداشته می شود .[۵۳] گروهی دیگر از حقوق ‌دانان و فقها استناد قاعده لاضرر را در این مورد بیهوده دانسته و معتقدند حکم قاعده لاضرر حکمی حکومتی بوده و در عدم امکان اجرای تعهد حکم مذبور از ناحیه فقها جایز نیست .[۵۴] مع ذلک با وجود اصل لزوم و صحت در قراردادها ، می توان قوه قاهره و درج خیارات از جمله خیار غبن را سبب عدم امکان اجرای آن ها دانست . استناد به قاعده لاضرر در میان فقها مورد قبول همه نمی باشد و اختلاف نظرهای فراوانی ‌در مورد آن وجود دارد ، اکثریت به عدم آن در تعهدات نظر دارند، پس نمی توان آن را عاملی در اجرای تعهدات دانست . مورد دیگر وجود غبن در تعهدات می‌باشد، برخی از حقوق ‌دانان و فقها به وجود آن در تعهدات تصریح و آن را منحصر به زمان تراضی، و تشکیل عقد و تعهدات نمی دانند ، بلکه در اجرای تعهدات چون غبن در اجرای تعهدات که چندین برابر ارزش آن بیشتر از آنچه در تعهد ذکر شده، آشکار می‌باشد و سبب ضرر ناروا بر متعهد است ، در اجرای تعهدات نیز باید از آن استفاده نمود و منحصر به زمان عقد نمی باشد .[۵۵] مع ذلک برخی از فقها و حقوق ‌دانان آن را قبول ندارند و معتقدند که : به جای عدم اجرای عقد ، اخذ مابه التفاوت می‌تواند رفع ضرر نماید و برخی دیگر معتقدند که در این جا خیار غبن نیست و اکل مال به باطل است، مع ذلک با توجه به اینکه معاملات و عقود بر تعادل عوضین می‌باشد ، در صورت عدم توازن و تعادل و اینکه در زمان عقد این مورد پوشیده، یا بعداً حادث گردد ، می شود آن را پذیرفت . مورد بعدی قاعده عسر و حرج می‌باشد که به معنای سختی و تنگدستی و در مقابل آن آسانی می‌باشد، هر چند در طلاق و روابط مؤجر و مستأجر در رویه و قوانین در خصوص اعمال آن تردیدی نیست ، اما در تعهدات با توجه به اینکه در شرایط و اوضاع و احوالی، ادامه تعهد نه تنها برای متعهد هیچ منفعتی ندارد ،‌ ضرر هم دارد ، در این صورت چنانچه متعهد توان مالی و جسمی در خصوص تعهد ، با وجود تغییر شرایط و اوضاع و احوال را داشته باشد ، تردیدی نیست و باید تعهد را به جا آورد، اما در عدم امکان می شود در آن تعهد بازبینی و تجدید نظر گردد و ‌تعدیل شود، سخنان فقها و در فقه در این خصوص مبنای محکمی دارد و می توان به آن استناد نمود .

فصل دوم: اجرای عین تعهدات در انگلستان

مبحث اول:کلیات و مفاهیم

گفتار اول:حقوق قراردادها و تعهدات در انگلستان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




    • نتیجه تحقیق مهرزاد حمیدی و محمد کشتی دار(۱۳۸۱) در بررسی ساختار سازمانی و تعهد سازمانی در دانشکده های تربیت بدنی دانشگاه های کشور نشان می‌دهد که بین الگوی ساختار سازمانی و تعهد سازمانی اعضای هیئت علمی دانشکده های تربیت بدنی ارتباط مستقیم و مثبت وجود دارد. به طوری که هر چه ساختار سازمانی دانشکده ها از نظر مدیران و اعضای هیئت علمی ارگانیکی تر تصور شده است، آن ها میزان بالایی از تعهد سازمانی را احساس کرده‌اند.

    • در تحقیق دیگری که توسط هاشم کوزه چیان و همکاران(۱۳۸۲) انجام شده است، رابطه بین تعهد سازمانی و رضایت شغلی مدیران و معلمان مرد تربیت بدنی آموزشگاه های استان خراسان مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق به روش توصیفی و به شکل می‌دانی اجرا شده است. نتایج تحقیق مذکور نشان می‌دهد که میزان تعهد سازمانی و رضایت شغلی مدیران از معلمان بیشتر است. همچنین بین تعهد سازمانی مدیران و معلمان تربیت بدنی ارتباط معنی داری وجود دارد. بین رضایت شغلی مدیران و معلمان تربیت بدنی نیز ارتباط معنی داری وجود دارد، علاوه بر این بین سن و رضایت شغلی و تعهد سازمانی نمونه نیز ارتباط معنی داری وجود ندارد.

    • علی اکبر امین بیدختی و معصومه صالح پور(۱۳۸۶) نیز رابطه رضایت شغلی و تعهد سازمانی را در کارکنان آموزش و پرورش مورد بررسی قرار دادند که نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده رابطه مستقیم و مثبت بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی در نمونه مورد بررسی است.

    • در تحقیق دیگری مهدی طالب پور و فرشاد امامی(۱۳۸۶) ربطه بین تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی و مقایسه آن بین دبیران تربیت بدنی آموزشگاه های نواحی هفت گانه مشهد بررسی نموده اند. نتایج تحقیق بیانگر سطح بالای تعهد سازمانی در نمونه است و میزان دلبستگی شغلی نیز در افراد تحت بررسی در حد متوسط است، همچنین نواحی ۳ و ۷ نسبت به نواحی ۱ و ۴ از تعهد سازمانی بالاتری قرار دارند.

    • حسینعلی کوهستانی و حبیب الله شجاعی فرد(۱۳۸۲) رابطه رضایت شغلی مدیراندانشکده ها و تعهد سازمانی آنان را در دانشگاه فردوسی مشهد مورد مطالعه قرار داده‌اند. بدین منظور کلیه مدیران و معاونان بین دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد به شیوه سرشماری مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر رابطه مستقیم و معنی دار بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی مدیران است.

    • در سال ۱۳۸۷ بهرام دلگشایی و همکاران رابطه جو سازمانی و تعهد سازمانی کارکنان و مدیران بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی همدان را مطالعه و بررسی نمودند. یافته های پژوهش نشان می‌دهد بهبود در جو سازمانی می‌تواند باعث افزایش تعهد کارکنان و مدیران به سازمان شود و می‌تواند پیوسته منجر به حفظ توانایی ها و مزایای رقابتی سازمان گردد .

    • عادل زاهد بابلان و همکاران(۱۳۸۶) نیز به بررسی رابطه بین سلامت سازمانی مدرسه و تعهد سازمانی دبیران دبیرستان های پسرانه استان اردبیل پرداخته‌اند. تحلیل داده های به دست آمده حاکی از این است که میانگین سلامت سازمانی و تعهد سازمانی به گونه ی معنی داری بالاتر از متوسط مفهومی است. سلامت سازمانی و ابعاد هفت گانه ی آن با تعهد سازمانی و انواع سه گانه ی آن همبستگی مثبت دارد. دبیرستان هایی که سلامت سازمانی بالایی دارند، معلمان متعهدتری دارند، از میان ابعاد سلامت سازمانی، روحیه ی تأکید علمی، نفوذ مدیر، پشتیبانی منابع و ساخت دهی قابلیت پیش‌بینی تعهد سازمانی را داشتند و ۴۰ درصد از واریانس تعهد سازمانی به وسیله ی تغییرات این پنج بعد قابل تبیین بوده است. از میان سطوح سه گانه ی سلامت سازمانی نیز سطح فنی و اداری قابلیت پیش‌بینی تعهد سازمانی را داشته اند. از میان متغیرهای پیش بین، سهم نفوذ مدیر، روحیه و پشتیبانی منابع از ابعاد سلامت سازمانی و سطح فنی از سطوح سلامت سازمانی در پیش‌بینی تعهد سازمانی بیشتر از دیگران است.

  • مهرنوش نوربخش و علی اکبر میرنادری(۱۳۸۴) در مطالعه ای رابطه جو سازمانی با رضایت شغلی در معلمان تربیت بدنی دوره متوسطه شهر اهواز مورد بررسی قرار داده‌اند. جامعه آماری شامل تمام معلمان تربیت بدنی زن و مرد شهر اهواز است که مورد بررسی قرارگرفته اند، تحلیل داده های تحقیق نشان دهنده رابطه مثبت و معنی دار بین جو سازمانی حاکم بر مدرسه ها و میزان رضایت شغلی است. بین رضایت شغلی و متغیرهای جنس و وضعیت استخدامی رابطه معنی داری مشاهده شده است ولی بین تأهل و سابقه خدمت با رضایت شغلی رابطه معنی داری وجود نداشته است، به طور کلی نتایج تحقیق حاکی از رابطه مثبت و معنی دار بین جو سازمانی حاکم بر مدرسه های متوسطه شهر اهواز و رضایت شغلی معلمان تربیت بدنی بوده است.

۲-۵-۳- تحقیقات خارجی

      • ایزنبرگر، هانگتینگتون، هاتچینسون و سوا در سال ۱۹۸۶ در مقاله ای تحت عنوان حمایت سازمانی احساس شده برای اولین بار موضوع حمایت سازمانی را مطرح نمودند. به زعم آنان حمایت سازمانی مجموعه کیفیت های احساس شده از سازمان در نظر فرد است و سازه ای است که قابل ادراک نیست مگر از طریق مشاهده آثار نگرشی و رفتاری آن.

    • جیمز و جیمز[۱۱۵]، در سال ۱۹۸۹ در یک مطالعه فراتحلیل از بررسی برداشت‌های مختلف کارکنان از محیط سازمانی در میان صنایع مختلف عنوان می نمایند که مفهوم جو سازمانی حداقل در برگیرنده و ترکیبی از سه مفهوم است. این مفاهیم عبارتند از: ۱- مفاهیم محیطی، مثل اندازه و ساختار سازمان که در ارتباط با فرد تقریباً نقش کلیشه ای دارد. ۲- مفاهیم فردی مثل نگرش های کارکنان نسبت به سازمان ۳- مفاهیم ‌برون‌دادی همچون رضایت شغلی، تعهد سازمانی و عملکرد که حاصل تعامل بین مفاهیم فردی و محیطی هستند. متغیرهای جو سازمانی نظیر حمایت سازمانی، احساس اعتماد و جو اخلاقی سازمانی می‌توانند بینش عمیقی را برای تعریف محیط کاری فرد فراهم سازد.

    • جارامیلو و همکاران(۲۰۰۶) به بررسی نقش جو اخلاقی سازمانی در استرس نقش، نگرشهای شغلی، تمایل به ترک خدمت و عملکرد در میان۳۵۰ نفر از کارکنان سازمان‌های مشغول در صنعت نساجی می پردازند. در مطالعه آن ها تاثیر جو اخلاقی سازمانی بر تمایل به ترک خدمت در سازمان و افزایش عملکرد معنی دار نشان داده شده است. آن ها همچنین دو عامل را که تشریح کننده رابطه بین جو اخلاقی و نگرش های شغلی است عنوان می نمایند. اولین عامل بیان کننده این است که جو اخلاقی کارکنان را از انجام رفتارهای غیر اخلاقی باز می‌دارد. دومین عامل بیان کننده این است که جو اخلاقی کمک خواهد کرد تا روابط طولانی مدتی را با مشتریان و دریافت کنندگان خدمات برقرار کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




۱-۸-۳-۴- رهایی از برچسب های اطرافیان

در برخی فرهنگ ها، تجرد دختران به مفهوم عدول از رعایت مسائل اخلاقی تلقی می شود و اغلب این تصور که اگر دختر ازدواج نکند، غریزه جنسی او را رها نخواهد کرد، در اذهان وجود دارد. این تفکر و قضاوت ‌در مورد رفت و آمدها و اخلاقیات دختر، با برچسب های اخلاقی و بروز رفتارهای اغواگرانه برخی مردان همراه است و دختر را در فشارهایی قرار می‌دهد که برای رهایی از آن شرایط، با فردی که هیچ تمایلی به وی ندارد، ازدواج می‌کند.

۱-۸-۳-۵- کسب جاه و مقام و تغییر موقعیت طبقاتی

امروزه برخی از افراد ازدواج می‌کنند تا در اثر آن به تحول، جاه، مقام و موقعیت بالای طبقاتی دست یابند. در واقع ازدواج را پل ترقی خود به مراتب بالای اجتماعی می دانند و علی‌رغم آنکه تمایل و علاقه ای به فرد مقابل ندارند، فقط به حسب موقعیت بالاتر فرد مقابل ازدواج می‌کنند.

فصل دوم:ازدواج اجباری در فقه و حقوق ایران

۲-۱- معنی و مفهوم رضایت

رضایت به لحاظ واژه شناسی کلمه عربی رضایت مصدرجعلی است که معانی متعددی را دارا است از جمله: برگزیدن، پسندیدن، ضامن شدن، دوست داشتن، پذیرش، خوشی، خوشنودی، قناعت کردن و زیر بار رفتن و برخی آن را به معنای موافقت با میل و خواسته انسان دانسته اند و در اصطلاح معنایی جدا از معنای لغوی ندارد و در میان عامه مردم به معنای موافقت قلبی و آزادانه با عملى از اعمال است، بدون اینکه ناراحت شود و احساس تضادى کند، مثلا مى‏گویند: فلانى به فلان امر راضى شد یعنى موافقت کرد و از آن امتناع نورزید و این رضایت به صرف کراهت نداشتن حاصل مى‏ شود.

اینکه از رضایت در ازدواج بحث می‌کنیم منظور این است که باید هنگام انعقاد نکاح رضایت طرفین عقد ازدواج موجود باشد و طرفین با اراده آزاد و مستقل اقدام به عقد ازدواج نمایند.

۲-۲- اهمیت رضایت در عقود

به اتفاق علما و اندیشمندان علوم دینی و قانوندانان جهان، رضایت دو طرف عقد در تمام عقود لازم و ضروری است و نمی شود عقدی را بدون چنین رضایتی درست، سالم و نافذ دانست. این امر ‌در مورد عقد ازدواج از همه بیشتر برجسته می شود چون با عقد نکاح محیط ‌زندگی و رشد انسان که عبارت از خانواده است تشکیل می شود و در همین محیط است که تربیت و تکوین شخصیت انسان صورت می‌گیرد و اگر خانواده‌ با عقد سالم شکل بندد این امر منجر به ایجاد انسان سالم می شود و اگر در جامعه‌ ای انسان آن سالم باشد جامعه‌ اش نیز سالم است و بر عکس اگر خانواده ‌ با عقد نا سالم ایجاد شود این امر منجر به ایجاد انسان نابهنجار و انسان ناسالم منجر به ایجاد جامعه‌ بیمار می‌گردد و محیط زندگی انسان تبدیل به کابوسی وحشتناک می شود که در تاریکیهای آن تمام اجزای وجود وی در رنج و مشقت قرار می‌گیرد.

۲-۳- رضایت و تشکیل ایده‌آل خانواده

اگر خانواده‌ می ‌خواهد به گونه مطلوب تشکیل شود باید بر اساس رضایت، تفاهم، همیاری و همکاری همه‌ اعضای خانواده و وابستگان طرفین تشکیل شود. یعنی فضیلت در این است که یک خانواده مطلوب با تفاهم پدر و مادر، کاکاها، ماماها، خاله‌ها، عمه‌ها و سایر وابستگان تأسیس گردد. البته رضایت این ها شرطی از شروط صحت عقد ازدواج نیست[۱]. ولی از جمله فضایلی است که رعایت آن می‌تواند نقش برازنده‌ در راستای تشکیل درست خانواده و موفقیت آن ایفا نماید.

با این حال در عرصه‌ رضایت آنچه از همه مهمتر است و جزو شرایط عقد ازدواج نیز می‌باشد این است که طرفین عقد یعنی دختر و پسر و یا ناکح و منکوحه راضی باشند و هیچگونه اجبار و اکراهی هنگام انعقاد نکاح در بین آن دو در میان نباشد.

از آنچه تا کنون تذکر رفت نباید چنین برداشت شود که اولیای دختر و پسری که می‌خواهند ازدواج کنند هیچ نقشی در ازدواج آندو ندارند؛ در حالی که به صورت قطع منظور ما چنین نیست بلکه مراد این است که نقش اول و اصلی باید به طرفین عقد ازدواج داده شود یعنی کسانی که می خواهند در کنار هم زندگی مقدس و مهمی به نام خانواده را سر و سامان دهند سپس به ولی و سایر وابستگان.

۲-۴- نقش زن در عقد ازدواج

زن بالغه در تمام امور زندگی به خصوص در امر نکاح از اهلیت کامل برخوردار است. فقها جهت تثبیت این امر تصریح کرده‌اند که: «المرأه البالغه التی أتمت سبع عشره عاماً تعتبر کامله الأهلیه[۲]». برخی از فقها از جمله صاحب کتاب «الفقه الاسلامی و ادلته» در باب شروط النفاذ بیان داشته اند که کمال اهلیت به بلوغ و عقل و حریت است.

آن گونه که ملاحظه می شود در این شرایط یادی از تفاوت بین زن و مرد نیست که این مطلب، خود دلیل بر حق ولایت زن بر نفس خودش است. بناء بر زن واجب نیست ولی را در جریان نکاح خود قرار دهد ولی این کار در حق او اولی است (بهتر است که ولی در جریان باشد.[۳]). با این حال، نظر به اینکه عرف و شرایط کنونی کشور ما ایجاب می‌کند، بهتر است همان گونه که در آغاز مبحث رضایت یادآور شدیم همه نسبت به وصلت راضی باشند، به خصوص اولیای زوجین که از تجارب و اندوخته‌های خوبی در عرصه‌ زندگی زناشویی برخوردارند و می‌توانند به دختر و پسر خود مشوره‌های سودمند و خوبی را ارائه کنند.

در خصوص جایگاه زن در امر ازدواج، به اتفاق تمام علما و مذاهب به غیر از احناف زن از جمله ارکان نکاح است، پس وقتی که زن از جمله ارکان نکاح باشد طبیعی است که بدون حضور و موافقه و رضایت او کار نکاح رونق نمی گیرد و شکل نمی ‌بندد.

اختیار دیگری که فقه اسلامی به زن قایل شده ‌در مورد ثبوت عقد نکاح او بدون اذن ولی می ‌باشد چون فقها تصریح کرده‌اند که عقد نکاح زن بدون ولی نافذ است[۴]. البته با این تفاوت دیدگاه که نزد احناف زن می‌تواند خود را به نکاح دهد و در نزد جمهور ولی باید اینکار را بکند. لیکن حنابله ‌به این نظرند که در صورت انجام شدن عقد توسط ولی باید اذن زن حتماً گرفته شود خواه بکر باشد یا بیوه و نزد شوافع و مالکیه در بیوه اذن لازم است و در بکر لازم نیست.

بر این اساس نزد احناف چنین عقدی (عقد زن بدون اذن ولی) صحیح است، البته در صورتی که زن خود را به غیر کفو نکاح دهد ولی حق فسخ دارد و در صورتی که مطالبه فسخ نکاح را نمود این کار باید توسط قاضی صورت گیرد.

آن گونه که طی مباحث گذشته واضح شد بدون اجازه‌ زن اگر ولی عقد او را ببندد عقدش درست نیست[۵]. و موقوف است بر اجازه‌ خود زن. با این وجود، اختیار دیگری که از سوی اسلام به زن داده شده این است که خودش حق انتخاب همسر را دارد. «ولها اختیار الأزواج / و او حق انتخاب همسر را دارد[۶]» و نباید در این زمینه زن، توسط والدین یا اولیای امور مجبور ساخته شود

۲-۵- دیدگاه های علما ‌در مورد رضایت زن در عقد نکاح و رأی و نظر راجح

در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




بسیاری از سوء مصرف کنندگان، ولع­ مصرف را تمایل برای مصرف مواد تعریف می نمایند. بعضی دیگر از آن ها ولع­ مصرف را یک وضعیت روان شناختی طلب مواد می دانند که انگیزه مصرف مواد را ایجاد می کند.در این چارچوب، دو فرایند فرض شده است:

    1. شرطی سازی از طریق فراخوانی محرک مرتبط با خشنودی قبلی.

  1. فرایند شناختی مرتبط با خشنودی پیش‌بینی شده (برای مثال، انتظارات فرد برای اثرات لذت بخش فوری الکل).

حتی با وجود به کار گرفتن روش های کنترل محرک مؤثر و متعادل تر کردن سبک زندگی، سوء مصرف کنندگان به طور کامل نمی توانند از تجربۀ ولع ها،برای مصرف اجتناب کنند. ‌بنابرین‏، یک جنبۀ مهم مدل پیشگیری از عود،آموزش پیش‌بینی واکنش ها و پذیرش آن ها به عنوان پاسخ شرطی شدۀ طبیعی، به یک محرک خارجی به کسانی است که قصد ترک مواد را دارند. ‌بر اساس این رویکرد،مراجع با وجود ولع­ی مصرف یا مرور آن،نمی تواند تمایلش به مصرف را شناسایی کند. در واقع، مراجع یاد گرفته است که ولع را به عنوان پاسخ هیجانی یا فیزیولوژیکی به یک محرک خارجی در محیطش که قبلاً با مصرف سنگین او مرتبط بوده، مانند سگ پاولف که بزاق دهانش نسبت به صدای زنگ که قبلاً با غذا همراه بود و نشانی از آن داشت، ادامه یافته، طبقه بندی و شرطی می شود(مارلات و گوردون ۱۹۸۵، به نقل از قربانی، ۱۳۸۷).

بررسی ها نشان داده‌اند که ولع، توجه را در افراد وابسته مختل می کند (کیدا-بنیتو[۱۱۲]و تیفانی، ۱۹۹۶؛ سایت و هوفورد[۱۱۳]، ۱۹۹۴؛ سایت، مونتی[۱۱۴] و روهنسو[۱۱۵] به نقل از رحمانیان و همکاران ۱۳۸۵). سوگیری[۱۱۶] توجه به عنوان مؤلفه‌ شناختی ولع در نظر گرفته می شود و یا ممکن است مسئول ولع باشد (واترز و فیرابند[۱۱۷]، ۲۰۰۰؛ لانگ، برادلی و کوتبرت[۱۱۸]، ۱۹۹۸ به نقل از رحمانیان و همکاران ۱۳۸۵). سوگیری توجه ممکن است از سه راه در مصرف مواد و عود دخالت کند. نخست، ثبات رفتارهای اعتیادی ممکن است نتیجه افزایش آگاهی از حضور نشانه های مربوط به مواد در محیط باشد. این فرایند خودکار باعث می شود که این نشانه ها زودتر پردازش شوند. دوم، زمانی که نشانه های مربوط به مواد در محیط وجود داشته باشند، به طور خودکار پردازش می‌شوند و دوری کردن توجه از این نشانه ها دشوار است. سوم، محدودیت ظرفیت توجه و تمرکز خودکار روی نشانه های مربوط به مواد، اختلال در پردازش سایر نشانه ها را در محیط کار در پی دارد (فرانکن[۱۱۹]، ۲۰۰۳ به نقل از رحمانیان و همکاران ۱۳۸۵).سوگیری توجه نسبت به نشانه های مربوط به مواد می‌تواند فرایند اجباری مواد را به دنبال داشته باشد(فرانکن، کورون، ورس، و جانسن، ۲۰۰۰ ). همچنین سوگیری توجه نسبت به محرک های مربوط به مواد، هیجان مصرف مواد را افزایش می‌دهد (فرانکن، کورون، ورس، و جانسن، ۲۰۰۰ ).

نقش پروسه هاى توجهى در رفتارهاى اعتیادی از برخى جهات با مدل پردازش شناختى تیفانی مطابقت دارد (تیفانی، ۱۹۹۰). تیفانى مطرح کرده است که رفتار سوء مصرف مواد در سوء مصرف کنندگان به طور عمده توسط پروسه هاى اتوماتیک کنترل مى گردد. طبق مدل تیفانى ولع­ی مصرف یک پردازش شناختى غیر اتوماتیک است که تنها در اثر تداخل رفتار اتوماتیک مصرف مواد فعال می‌گردد (حسنی ابهریان و اختیاری، ۱۳۸۷).

با توجه ‌به این که هریک از انواع روش های مصرف و مواد مورد سوء مصرف، با شرایط و ویژگی های محیطی و روانی ویژه ای همراه می‌باشند، نشانه هایی که برای مصرف کنندگان گوناگون، ایجاد ولع می‌کنند، نیز متفاوت هستند. از این رو شناسایی و بررسی این نشانه ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در چنین حالتی، برخی محققان (کاتر[۱۲۰] و تیفانی[۱۲۱]؛ ۱۹۹۹) بر اهمیت به کارگیری “الگوی بازفعال سازی نشانه[۱۲۲]” در بیماران معتاد به مواد تأکید دارند. فرض اساسی بررسی های باز فعال سازی نشانه، این است که الگوی پاسخ ها به محرک های القاء کننده ولع­ مصرف، به عنوان عملکردی از تجربیات اولیه هر فرد با آن محرک، در افراد و شرایط گوناگون، متفاوت و متنوع است. تفاوت ها در واکنش به محرک های مربوط به دارو، احتمالاً از تجربیات شرطی شدن ایجاد می‌شوند از این رو فرض بر این است که میزان بازفعال سازی و نوع نشانه محرک، ناشی از تاریخچه مصرف دارو می‌باشد(مکری، اختیاری، عدالتی و گنجگاهی، الف۱۳۸۷).

معرفی عواطف

مجموعه ای از حالات مانند، خشم، تنفر، شادی، عشق، اندوه، آرزو، ترس و… احساسات هر فرد را تشکیل می‌دهند. همچنین عواطف، گرایش‌ها و احساساتی است که توجّه انسان را از خود به نفع غیر معطوف می‌دارد. عواطف، استعدادی است فطری و از سرمایه های مهم آدمی ‌است که در تربیت و کسب فضایل، نقشی اساسی ایفا می‌کند. زندگی انسان از حرارت عواطف گرم می‌گردد. احساسات و عواطف انسانی، زندگی را غنی و پربار ساخته، آن را قابل تحمّل نموده، از یک نواختی بیرون می‌آورد (اسماعیلی یزدی، ۱۳۸۳).

عواطف، یکی از جنبه‌های رفتار انسان است که نقش مهمی در زندگی انسان‌ها دارد. بدون عواطف، زندگی بشر تقریباً خسته کننده و بی معنی می شود . انسان از طریق، همین عواطف است که دنیا را پر از معنی و سرشار از احساسات در می‌یابد (هریس، ۱۳۸۰).

عواطف، بخشی اساسی از نظام پویای شخصیت آدمی است. ویژگی‌ها و تغییرات عواطف، چگونگی برقراری ارتباط عاطفی و درک و تفسیر عواطف دیگران، نقش مهمی در رشد، سازمان شخصیت، تحول اخلاقی، روابط اجتماعی، شکل گیری هویت و مفهوم خود دارد(لطف آبادی، ۱۳۸۰).

واتسون وکلارک(۱۹۸۸) عواطف را به دو بعد عاطفی پایه تقسیم بندی می‌کنند. یکی عاطفه منفی است. بدین معنی که شخص تا چه میزان احساس ناخرسندی و ناخوشایندی می‌کند. عاطفه منفی یک بعد عمومی از یأس درونی و عدم اشتغال به کار لذت بخش است که به دنبال آن حالت‌های خلقی اجتنابی از قبیل خشم، غم، تنفر، حقارت، احساس گناه، ترس و عصبانیت پدید می‌آید. بعد عاطفی دوم، عاطفه مثبت است که حالتی از انرژی فعال، تمرکز زیاد و اشتغال به کار لذت بخش می‌باشد. عاطفه مثبت در برگیرنده طیف گسترده‌ای از حالت‌های خلقی مثبت از جمله شادی، احساس توانمندی، شور و شوق، تمایل، علاقه و اعتماد به نفس است.

عاطفه منفی

عاطفه منفی[۱۲۳] با حالت‌ها و خلق و خو‌های احساسی منفی از قبیل شرم، عصبانیت و ترس همبستگی نزدیکی دارد (واتسون و کلارک، تله گن، ۱۹۸۸). افرادی که عواطف منفی بالایی دارند، رفتار‌های کاری غیر بهره وری از جمله رفتار‌های تهاجمی و توهین آمیز نسبت به همکاران، خراب کاری، سرقت و هدر دادن وقت از خود بروز می‌دهند (داگلاس و مارتینکو[۱۲۴]، ۲۰۰۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]