۱-۸-۳-۴- رهایی از برچسب های اطرافیان
در برخی فرهنگ ها، تجرد دختران به مفهوم عدول از رعایت مسائل اخلاقی تلقی می شود و اغلب این تصور که اگر دختر ازدواج نکند، غریزه جنسی او را رها نخواهد کرد، در اذهان وجود دارد. این تفکر و قضاوت در مورد رفت و آمدها و اخلاقیات دختر، با برچسب های اخلاقی و بروز رفتارهای اغواگرانه برخی مردان همراه است و دختر را در فشارهایی قرار میدهد که برای رهایی از آن شرایط، با فردی که هیچ تمایلی به وی ندارد، ازدواج میکند.
۱-۸-۳-۵- کسب جاه و مقام و تغییر موقعیت طبقاتی
امروزه برخی از افراد ازدواج میکنند تا در اثر آن به تحول، جاه، مقام و موقعیت بالای طبقاتی دست یابند. در واقع ازدواج را پل ترقی خود به مراتب بالای اجتماعی می دانند و علیرغم آنکه تمایل و علاقه ای به فرد مقابل ندارند، فقط به حسب موقعیت بالاتر فرد مقابل ازدواج میکنند.
فصل دوم:ازدواج اجباری در فقه و حقوق ایران
۲-۱- معنی و مفهوم رضایت
رضایت به لحاظ واژه شناسی کلمه عربی رضایت مصدرجعلی است که معانی متعددی را دارا است از جمله: برگزیدن، پسندیدن، ضامن شدن، دوست داشتن، پذیرش، خوشی، خوشنودی، قناعت کردن و زیر بار رفتن و برخی آن را به معنای موافقت با میل و خواسته انسان دانسته اند و در اصطلاح معنایی جدا از معنای لغوی ندارد و در میان عامه مردم به معنای موافقت قلبی و آزادانه با عملى از اعمال است، بدون اینکه ناراحت شود و احساس تضادى کند، مثلا مىگویند: فلانى به فلان امر راضى شد یعنى موافقت کرد و از آن امتناع نورزید و این رضایت به صرف کراهت نداشتن حاصل مى شود.
اینکه از رضایت در ازدواج بحث میکنیم منظور این است که باید هنگام انعقاد نکاح رضایت طرفین عقد ازدواج موجود باشد و طرفین با اراده آزاد و مستقل اقدام به عقد ازدواج نمایند.
۲-۲- اهمیت رضایت در عقود
به اتفاق علما و اندیشمندان علوم دینی و قانوندانان جهان، رضایت دو طرف عقد در تمام عقود لازم و ضروری است و نمی شود عقدی را بدون چنین رضایتی درست، سالم و نافذ دانست. این امر در مورد عقد ازدواج از همه بیشتر برجسته می شود چون با عقد نکاح محیط زندگی و رشد انسان که عبارت از خانواده است تشکیل می شود و در همین محیط است که تربیت و تکوین شخصیت انسان صورت میگیرد و اگر خانواده با عقد سالم شکل بندد این امر منجر به ایجاد انسان سالم می شود و اگر در جامعه ای انسان آن سالم باشد جامعه اش نیز سالم است و بر عکس اگر خانواده با عقد نا سالم ایجاد شود این امر منجر به ایجاد انسان نابهنجار و انسان ناسالم منجر به ایجاد جامعه بیمار میگردد و محیط زندگی انسان تبدیل به کابوسی وحشتناک می شود که در تاریکیهای آن تمام اجزای وجود وی در رنج و مشقت قرار میگیرد.
۲-۳- رضایت و تشکیل ایدهآل خانواده
اگر خانواده می خواهد به گونه مطلوب تشکیل شود باید بر اساس رضایت، تفاهم، همیاری و همکاری همه اعضای خانواده و وابستگان طرفین تشکیل شود. یعنی فضیلت در این است که یک خانواده مطلوب با تفاهم پدر و مادر، کاکاها، ماماها، خالهها، عمهها و سایر وابستگان تأسیس گردد. البته رضایت این ها شرطی از شروط صحت عقد ازدواج نیست[۱]. ولی از جمله فضایلی است که رعایت آن میتواند نقش برازنده در راستای تشکیل درست خانواده و موفقیت آن ایفا نماید.
با این حال در عرصه رضایت آنچه از همه مهمتر است و جزو شرایط عقد ازدواج نیز میباشد این است که طرفین عقد یعنی دختر و پسر و یا ناکح و منکوحه راضی باشند و هیچگونه اجبار و اکراهی هنگام انعقاد نکاح در بین آن دو در میان نباشد.
از آنچه تا کنون تذکر رفت نباید چنین برداشت شود که اولیای دختر و پسری که میخواهند ازدواج کنند هیچ نقشی در ازدواج آندو ندارند؛ در حالی که به صورت قطع منظور ما چنین نیست بلکه مراد این است که نقش اول و اصلی باید به طرفین عقد ازدواج داده شود یعنی کسانی که می خواهند در کنار هم زندگی مقدس و مهمی به نام خانواده را سر و سامان دهند سپس به ولی و سایر وابستگان.
۲-۴- نقش زن در عقد ازدواج
زن بالغه در تمام امور زندگی به خصوص در امر نکاح از اهلیت کامل برخوردار است. فقها جهت تثبیت این امر تصریح کردهاند که: «المرأه البالغه التی أتمت سبع عشره عاماً تعتبر کامله الأهلیه[۲]». برخی از فقها از جمله صاحب کتاب «الفقه الاسلامی و ادلته» در باب شروط النفاذ بیان داشته اند که کمال اهلیت به بلوغ و عقل و حریت است.
آن گونه که ملاحظه می شود در این شرایط یادی از تفاوت بین زن و مرد نیست که این مطلب، خود دلیل بر حق ولایت زن بر نفس خودش است. بناء بر زن واجب نیست ولی را در جریان نکاح خود قرار دهد ولی این کار در حق او اولی است (بهتر است که ولی در جریان باشد.[۳]). با این حال، نظر به اینکه عرف و شرایط کنونی کشور ما ایجاب میکند، بهتر است همان گونه که در آغاز مبحث رضایت یادآور شدیم همه نسبت به وصلت راضی باشند، به خصوص اولیای زوجین که از تجارب و اندوختههای خوبی در عرصه زندگی زناشویی برخوردارند و میتوانند به دختر و پسر خود مشورههای سودمند و خوبی را ارائه کنند.
در خصوص جایگاه زن در امر ازدواج، به اتفاق تمام علما و مذاهب به غیر از احناف زن از جمله ارکان نکاح است، پس وقتی که زن از جمله ارکان نکاح باشد طبیعی است که بدون حضور و موافقه و رضایت او کار نکاح رونق نمی گیرد و شکل نمی بندد.
اختیار دیگری که فقه اسلامی به زن قایل شده در مورد ثبوت عقد نکاح او بدون اذن ولی می باشد چون فقها تصریح کردهاند که عقد نکاح زن بدون ولی نافذ است[۴]. البته با این تفاوت دیدگاه که نزد احناف زن میتواند خود را به نکاح دهد و در نزد جمهور ولی باید اینکار را بکند. لیکن حنابله به این نظرند که در صورت انجام شدن عقد توسط ولی باید اذن زن حتماً گرفته شود خواه بکر باشد یا بیوه و نزد شوافع و مالکیه در بیوه اذن لازم است و در بکر لازم نیست.
بر این اساس نزد احناف چنین عقدی (عقد زن بدون اذن ولی) صحیح است، البته در صورتی که زن خود را به غیر کفو نکاح دهد ولی حق فسخ دارد و در صورتی که مطالبه فسخ نکاح را نمود این کار باید توسط قاضی صورت گیرد.
آن گونه که طی مباحث گذشته واضح شد بدون اجازه زن اگر ولی عقد او را ببندد عقدش درست نیست[۵]. و موقوف است بر اجازه خود زن. با این وجود، اختیار دیگری که از سوی اسلام به زن داده شده این است که خودش حق انتخاب همسر را دارد. «ولها اختیار الأزواج / و او حق انتخاب همسر را دارد[۶]» و نباید در این زمینه زن، توسط والدین یا اولیای امور مجبور ساخته شود
۲-۵- دیدگاه های علما در مورد رضایت زن در عقد نکاح و رأی و نظر راجح
در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد:
آخرین نظرات