کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



  • آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار افکار خودآیند منفی زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

  1. آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار استرس زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

تعریف عملیاتی متغیرها

ناباروری

  • در این پژوهش منظور از زن نابارور، فردی است که پزشک متخصص ناباروری او را حداقل به مدت دو سال متوالی تشخیص داده باشد.

کیفیت زندگی

  • در این پژوهش منظور از کیفیت زندگی، نمره ای است که فرد از آزمون ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO – QOLI – BREF) کسب می‌کند (گروه سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۸) (پیوست ۱).

افکار خودآیند منفی

  • در این پژوهش، منظور نمره ای است که فرد از پرسشنامه افکار خود آیند منفی (آقایوسفی، ۲۰۰۴) کسب می‌کند (پیوست ۲).

استرس

  • در این پژوهش منظور از استرس، نمره‌ای می‌باشد که فرد در سوالات مربوط به استرس پرسشنامهDass-21 کسب می‌کند (پیوست ۳).

مدیریت استرس

  • منظور از مدیریت استرس در این پژوهش، تعداد ۱۰ جلسه آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی ـ رفتاری است که طی ۱۰ هفته، هفته ای ۱ جلسه و هر جلسه ۵/۱ ساعت برگزار خواهد شد (پیوست ۴).

فصل دوم: گستره نظری و پیشینه پژوهش

موضع‌گیری‌های نظری در خصوص ناباروری

آرزوی داشتن فرزند میلی جهانی است. ناباروری هم مسئله‌ای فردی و خصوصی و هم یک مسئله عمومی و اجتماعی است. رشته‌ها و حوزه های مختلف مطالعاتی به بررسی مسئله ناباروری پرداخته‌اند (فیدلر[۱] و برنستین[۲] ، ۱۹۹۹؛ به نقل از چوبفروش‌زاده و همکاران، ۱۳۸۹). از گذشته تا کنون در جوامع مختلف، بچه‌دار شدن و فرزند پروری به طور سنتی یکی از برجسته ترین مشخصه‌ های نقش جنسیتی زنانه به شمار آمده است و از این رو ناباروری به طور سنتی، مشکلی زنانه تلقی گردیده است (برگ[۳]، ویلسون[۴] و وینگتنر[۵]، ۱۹۹۱). ‌بنابرین‏ می‌توان انتظار داشت که زنان نابارور با مشکلات روانی و اجتماعی مختلفی درگیر باشند (جردن[۶] و ریونسون[۷]، ۱۹۹۹).

نتایج پژوهش‌های واتکینز[۸] (۲۰۰۴) نشان می‌دهد که زنان بیشتر از مردان بر اثر ناباروری دچار تنیدگی و عوارض حاصل از آن می‌شوند. از طرفی توقع اطرافیان از زنان برای آوردن فرزند، بیش از مردان است؛ یا به عبارتی، فشار جامعه در این خصوص بر زنان بدون فرزند بیشتر از مردان است، حتی در فرهنگ آمریکایی نیز اطرافیان، زنان را در امر ناباروری بیشتر از مردان مقصر می‌دانند (به نقل از عسکری و ساعدی، ۱۳۹۱).

در چند دهه اخیر تقریباً در سراسر جهان، به علت مشکلات اجتماعی و اقتصادی، سن ازدواج و به تبع آن، میزان ناباروری افزایش یافته است و به همین سبب، بر تعداد افراد مبتلا به ناباروری افزوده شده است (اشرفی و اشرفی، ۱۳۹۲). امروزه در تمام دنیا تقاضا برای درمان ناباروری افزایش یافته است. در ایالات متحده سالانه تقریباً ۳/۱ میلیون زوج مشاوره‌های پزشکی دریافت می‌کنند. از زوج‌هایی که در جستجوی درمان هستند، ۵۰% صاحب فرزند می‌شوند و ۵۰% باقیمانده باید بپذیرند که قادر به داشتن فرزند از راه بیولوژیک نیستند (کازینو[۹] و دمار[۱۰]، ۲۰۰۷). حدود ۱۵ درصد زوجین از ناباروری رنج می‌برند، علل ناباروری در ۴۰ درصد موارد مربوط به عوامل زنانه، ۴۰ درصد مربوط به عوامل مردانه و ۲۰ درصد مربوط به عوامل مشترک گزارش شده است (برگا[۱۱]، ۱۹۹۹؛ به نقل از حسن‌زاده لیف شاگرد، ترخان و تقی زاده، ۱۳۹۲). مطالعه‌ای که برای بررسی شیوع ناباروری در کشورمان طی سالیان ۸۴-۱۳۸۳ صورت گرفت نشان داد که ۲۴٫۹% زوج‌ها سابقه ناباروری اولیه طول عمر و ۳٫۴% زوج‌ها ناباروری اولیه فعلی داشتند. همچنین روند ناباروری اولیه طول عمر نشان داد کمترین میزان شیوع آن در سن ازدواج ۲۲ سالگی و به میزان ۱۹% است که تا حدود سن ۲۸ سالگی وضعیت تقریبا ثابت باقی می‌ماند و بعد از آن مجددا افزایش قابل توجهی می‌یابد (وحیدی و همکاران، ۱۳۸۵؛ به نقل از ظریف گلبار یزدی، ۱۳۹۰).

مرور مطالعات بسیاری در بسیاری از مناطق جهان بیانگر این است که زنان بار اصلی ناباروری را به دوش می‌کشند. این بار ممکن است شامل سرزنش به دلیل شکست در فرزندآوری، پریشانی، اضطراب، غم و اندوه، ترس، طرد از اجتماع، تهدید به ترک و طلاق و یا زندگی در شرایط چند همسری شود. ایران از جمله کشور‌هایی است که از نظر اجتماعی – فرهنگی و مذهبی اهمیت خاصی به فرزندآوری می‌دهد. فرهنگ عمومی جامعه ایران نیز از نقطه نظر مذهبی و تاریخی، فرزندان را موهبت الهی قلمداد می‌کند و بی فرزندی را امری ناخوشایند می‌شمرد. اصلاح «کور بودن اجاق» در جامعه ایرانی به خانواده های بدون فرزند اطلاق می‌شود. این هنجار‌های حاکم بر خانواده عموماً از پشتوانه فرهنگی نیز برخوردارند (عباسی شوازی و همکاران، ۱۳۸۴).

اینهورن[۱۲] (۲۰۰۳) در رابطه با ناباروری بیان می‌کند که پارادوکس اصلی ناباروری این است که عمومیت آن بیشتر در جوامعی است که باروری نیز بالا است و افراد جامعه برای فرزندآوری اهمیت خاصی قائل هستند. اینهورن از این وضعیت به عنوان «دیالکتیک باروری و ناباروری» نام می‌برد. در این جوامع، ناباروری برای سیاستگذاران مسئله بی اهمیتی می‌باشد و سیاست‌های بهداشت باروری بر ابزارها، وسایل پیشگیری و خدمات درمان ناباروری کمتر، تأکید دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 09:41:00 ب.ظ ]




Virgin views about autonomy or independence, as well as sharing her father or paternal grandfather’s father Vazn Yajdpdry ​​between Shiite clerics Vahl law tradition, there is a religious aspect has been the most cooperative Manzryh law contrary to any of the scholars of Sunni Hanafi jurists Vhnbly Vshafy Vmalky views What it Shiite jurisprudence has uttered his Endo total of both the Sunnis believed in our Be any age as long as the girl is a virgin Yajdpdry ​​father’s permission is needed, as well as the legitimacy and lack of legitimacy Vazalh penetrative virginity before marriage is not the father or the paternal leave fall term Now obviously delighted father father father’s permission prior permission of the conflict is the core of the family’s paternal family in the current do Furthermore, lack of access and Mhjvryt father or paternal grandfather and unjustified refusal to leave them down to the judgment of the leave, will be.

    1. -۱- کاتوزیان ، ناصر،حقوق مدنی،ایقاع.ص۱۱ ↑

    1. – صفایی .حسین ،.حقوق مدنی ،تعهدات وقراردادها ↑

    1. – کاتوزیان،ناصر،حقوق خانواده جلد اول،ص۸۰ ۲ ↑

    1. – علامه حلی،تحریر،جلد۲،ص۶ ↑

    1. – علی بن محمد ،کتاب التعریفات ،ص ۱۳۹ ↑

    1. – همتی، همایون،ولایت تکوینی، ص ۷۹۰ ↑

    1. – دهخدا، علی اکبر،لغت نامه ، جلد۱۴٫ص ۷۹ ↑

    1. – کاتوزیان.ناصر.حقوق خانواده.جلددوم ص ۲۰۲ ↑

    1. – جعفری، لنگرودی، محمدجعفر، همان ص۷۵۶ ↑

    1. – زهره،ابوالمکارم.فقه استدلالی،ترجمه مهدی افجوی نژاد.ص۴۸۳ ↑

    1. – شیخ الاسلام.اسعد.احوال شخصیه-ص۸۹-۸۸-۱۰۰ ↑

    1. – عروهالوثقی ،مساله۱۲، ص۱۴۶ ↑

    1. – هاشم معروف الحسنی،الولایه والشفه والاجاره من الفقه الاسلامی فی ثوبه الجدید،ص۹۷به بعد ↑

    1. – این زهره،ابوالمکارم.فقه استدلالی، ترجمه مهدی افجوی نژاد.ص۴۸۳ ↑

    1. – صفایی،حسین-قاسم زاده، مرتضی،اشخاص ومحجورین ص۱۷۹ ↑

    1. – طوسی.ابی جعفر محمد،الحلاف.جلد۴٫ص۲۵۵ ↑

    1. – کلنی.جعفرمحمدبنیعقوب.الفروع من الکافی،الجز الخامس ص۳۹۴ ↑

    1. – طوسی.ابی جعفر محمد،الحلاف.جلد۴٫ص۲۵۵ ↑

    1. – الحر العاملی.محمدبن حسن،وسایل الشیعه-همان باب ص۲۰۵ ↑

    1. – بابازاده -علی اکبر .مسائل ازدواج وحقوق خانواده ، ص۳۸ ↑

    1. – الزجیبلی وهبه.الفقه الاسلامیه وادلنه ،الحجر التاسع ،ص۶۶۹۰ ↑

    1. – ابن عیسی.محمد بن عیسی.الجامع الصیح.الحجز الثالثص۴۰۷ ↑

    1. – شیخ الاسلامی-اسعد-احوال شخصیه جلد ۱ص۹۲ ↑

    1. – الطوسی،ابی جعفر محمد بن حسن،الاستبصار،الجزءالثالث ص۳۴۳ ↑

    1. – بحرانی.شیخ یوسف. الحدائق .طاهره جلد۲۳ص۲۰۱ ↑

    1. – الحر العاملی، .محمد بن حسن، وسایل الشیعه ، جلد، ۱۴ص۲۰۱ ↑

    1. – مقنیه ، محمد جواد ،الفقه علی المذاهب الخمسه ص۳۲۲ ↑

    1. – کاشف الغطاء، :محمد حسن تحریر الهله،جلد دوم، .ص ۱۱ ↑

    1. – الکرسی،علی بن حسین ،جامع المقاصد فی شرح القواعد .جلددوازدهم ، ص۱۲۳ ↑

    1. – بحرانی شیخ یوسف،الحدائق طاهره ،جلدیست وسوم ص۱۲۳ ↑

    1. – بخاری ،مسلم ،صحیح ،جلد ۷ ،ص۳۳ ↑

    1. – صفایی، حسین ،مامی.اسداله ،مختصر حقوق خانواده ، ص۷۹ ↑

    1. – کاتوزیان-ناصر-حقوق خانواده جلد اول ص ۸۱ ↑

    1. – شهید ثانی، مالک الافهام فی شرح شراتع الاسلام. ‌جلد اول ص۴۴۸ ↑

    1. – کاتوزیان،ناصر ، همان ص۸۱ ↑

    1. – علامه حلی ،قواعد،جلد۲ .کتاب نکاح، ص۲۷ ↑

    1. – ملاا،حمد نراقی ،مستندالشیعه ،جلد ۲،ص۴۸۱ ↑

    1. – کاتوزیان، حقوق مدنی خانوده: ص۸۱ ↑

    1. – کاتوزیان، ناصر، حقوق خانواده جلد اول، ص۷۳ ↑

    1. – جواهر الکلام ،همان کتاب علامه حلی،تذکره. جلد۱،ص۷۹ ↑

    1. –صفایی، حسین ،امامی، اسدالله حقوق خانواده، ص۸۱ ↑

    1. – قربانی.فرج اله.آراءوحدت رویه قضایه ۵۳٫۲۵ ↑

    1. – قربانی: فرج اله، آراءوحدت رو به قضاییه ، ص ۲۵۹ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]




کولمن[۴۵] (۱۹۹۰) اشاره می­ نماید که اساسی ترین فرض مشخصه در نگرش کنترل رسمی این است که رفتار­های انسانی بر اساس منافع شخصی صورت می­پذیرد که به طور ناباورانه­ای مفهوم عدم اعتماد مدیریتی را ارتقا می­بخشد. بسیار روشن ‌می‌باشد که رفتارهای مبتنی بر منافع شخصی، مسأله اعتماد را افزایش نمی­دهند، اما کنترل و روابط و قراردادهای رسمی را افزایش و ارتقا می­بخشد.

یکی از راه کارهای مورد استفاده در این راستا، استفاده از روش مدیریت بر مبنای هدف[۴۶] است که در آن هم مسأله تفویض اختیار (عدم تمرکز) لحاظ گردیده و هم مسأله کنترل در آن وجود دارد. این رویکرد، عدم تمرکز و نوعی آزادی و استقلال و مشارکت سازمانی بر مبنای اعتماد محوری را تفسیر می­ نماید. سوول[۴۷] (۲۰۰۰) مطرح می­ نماید که رسمیت زیاد سیستم­های کنترل می ­تواند در شرایط زیر به افزایش عدم اعتماد منتهی شود :

* اگر سیستم­های کنترل مدیریت در انجام وظایف نامناسب و بد عمل نمایند.

* مفهوم وفاق و تجانس ارزش­ها را تضعیف نماید.

* نوعی بی حرمتی را انتقال دهند.

* مفهوم شایستگی و توانایی و استقلال حرفه­ای را تهدید نماید.

* بی توجهی اخلاقی و توهین به غرور حرفه­ای را تشدید نماید.

عدم اطمینان محیطی و ائتلاف افراد و گروه­ ها

مطالعات و بررسی­ها نشان داده است که چنانچه کارکنان و اعضای سازمانی، این وضعیت و شرایط را درک نمایند که سازمان در راستای تحقق اهداف خود در معرض آسیب قرار دارد و همچنین بقای سازمان هر لحظه ممکن است دچار خلل گردد و به علاوه اینکه کارکنان درک نمایند که در بیرون سازمان خود (مفروض) موقعیت شغلی مناسبی برای آنان یافت نخواهد شد؛ لذا این مسأله می ­تواند در عین اینکه نشانگر وجود تهدید برای سازمان تلقی گردد، ولیکن مدیریت می ­تواند از آن به عنوان یک فرصت نیز استفاده بهینه نموده و به تهییج و تحریک کارکنان و اجزاء سازمانی خود پرداخته و در راستای انسجام و ائتلاف اعضا و اجزا و بالاخره هم سویی با اهداف سازمانی گام­های مؤثری را بر دارد. احساس و درک این موضوع از سوی کارکنان مبنی بر اینکه فعالیت و کارکرد آنان به عنوان یک جزء و عنصر اساسی و حیاتی در سازمان می ­تواند به بقای سازمان منجر گردد، می ­تواند چنان احساس دلپذیری در آنان ایجاد نماید که در نهایت از هیچ تلاشی و کوششی در این راستا فروگذار ننمایند. کارکنان درک می­نمایند که آن ها علاوه بر اینکه در سازمان چیزی را می­سازند، در واقع، خود نیز در این امتداد ساخته می­شوند. آنان در می­یابند که چرا در سازمان هستند، چه می­سازند و چه جایگاهی در این سازمان دارند.

مدیریت و سازمان بایستی این موضوع را برای کارکنان خود روشن سازند که وجود و بقای سازمان، به کارکنان کوشا، هدفمند و با صلاحیت بستگی دارد، از طرف دیگر عضویت افراد در سازمان و ماهیت وجودی آنان نیز به بقا و موجودیت سازمان و نیز تحقق اهداف سازمان بستگی دارد، لذا آگاهی کارکنان از این رابطه دو سویه می ­تواند بر همسویی اهداف کارکنان در راستای اهداف سازمانی بینجامد.

اسکات و داویس (۲۰۰۶) عنوان می­دارند که میزان و تعداد مراکز و موقعیت­های قدرت و به تبع آن اندازه و سایز ائتلاف[۴۸] اعضا و گروه­ ها هم تحت تأثیر ماهیت تکنولوژی و فنی سازمان است و هم تحت تأثیر محیط­های سازمانی. هر چه منابع سازمانی و نیز تکنولوژی و فن آوری سازمانی از عدم اطمینان بیشتری برخوردار باشد، ما شاهد انواع و اشکال زیادی از ائتلاف­های قدرت و نیز بزرگ­تر شدن این ائتلاف­ها خواهیم بود. به عبارت بهتر، سازمان­هایی که با عدم اطمینان فن آوری و تکنولوژی روبه رو می­شوند و همچنین هنگامی که سازمان­ها با افزایش عدم اطمینان محیطی مواجه می­گردند، انتظار می­رود که کسانی که با این مشکلات روبه رو می­شوند، در فرایند سازمانی و تصمیم سازی­های مرتبط با آن یک صدا گردند (اسکات و داویس[۴۹]، ۲۰۰۶: ۱۲۵).

از آنجایی که مفهوم اعتماد در محیط­های نامطمئن و پر ریسک برجسته می­ نماید، و از آن گذشته در واژه اعتماد مفهوم نوعی انتظار نیز نهفته است که بر روابط متقابل در یک وضعیت دو طرفه تأکید دارد، از این رو، ‌می‌توان فهمید که هر چه محیط­های پیرامون سازمانی از عدم اطمینان و ریسک فراوان برخوردار باشند، افراد درون سازمان در یک انتظار متقابل و دو سویه، و در جهت تحقق اهداف سازمانی، با یکدیگر همکاری و انسجام لازم را خواهند داشت. ‌بنابرین‏ چنانچه مدیریت و سازمان از کارکنان و اعضای سازمانی خود، در تعامل با آن ها و با یکدیگر که بر اساس نوعی عدم اطمینان و عدم شناخت از نحوه انجام امور است، انتظار پاسخ مناسب داشته باشند، لذا این مسأله می ­تواند مبنایی برای نظم درونی سازمان گردد و به تبع آن هم سویی افراد و اهداف آنان با اهداف سازمانی را در پی داشته باشد (بزرگی، ۱۳۸۳).

۲-۸- مدیریت مشارکتی

بدون مشارکت واقعی، افراد به عنوان عوامل منفعل عمل نموده و قادر نخواهند بود که به عنوان کارگزاران و فعالان واقعی، وظایف خود را به طور کامل انجام دهند. یک مشارکت مؤثر افراد را انگیزه ­مند نموده تا کلیه توانایی­ ها و قابلیت ­های خود را در مسیر ارائه خدمات سازمان قرار دهند. مشارکت، به افزایش خلاقیت سازمان­ها و نیز به توسعه کارکنان منجر می­گردد. مشارکت باعث می­ شود که از واگرایی اهداف فردی و سازمانی جلوگیری به عمل آید؛ چرا که مشارکت در واقع فرایندی است که در آن کارکنان بر تصمیم­های سازمانی تأثیر گذار می­باشند. آنچه مسلم است این است که در این تعریف سه مفهوم مهم نهفته است: اول، درگیر شدن (مشارکت نوعی درگیری ذهنی و عاطفی است و به جنبه­ های همکاری توجه می­ کند)؛دوم، یاری دادن (مشارکت نوعی داد و ستد دو سویه میان کارکنان است)، و سوم، پذیرش مسئولیت(کارکنان در کوشش­های خود مسئولیت پذیر باشند) (استونر و ادوارد، ۱۳۷۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]




      1. این نوع برنامه ریزی از نوع محل استفاده می‌کند تا محتوای برنامه ریزی درسی ملی را شرح دهد و آن را برای افراد جوان جالب تر و مرتبط تر سازد، و حس هویتی و درک آن ها را از حوزه ی محلی افزایش دهد.

  1. این نوع برنامه، به صورت محلی و به وسیله ی همکاری چندین حسابدار با مدارس (شامل والدین، شاگردان، سازمان ها و مشاغل محلی، ‌گروه‌های جامعه و غیره) تهیه می شود و به آن محل تعلق دارد.

فصل سوم

روش پژوهش

روش شناسی پژوهش

مقدمه

اعتبار (روایی) مصاحبه

روش شناسی پژوهش

اهداف و سوال های پژوهش

جامعه آماری

روش نمونه گیری و حجم نمونه

روش وابزار جمع‌ آوری اطلاعات

روش تجزیه و تحلیل داده ها

    1. curriculum ↑

    1. Hass&Parkay ↑

    1. Goodlad ↑

    1. curriculum approach ↑

    1. technical&scientific ↑

    1. nontechnical&nonscientific ↑

    1. Classic model ↑

    1. Rational approach ↑

    1. objectivist ↑

    1. Product – oriented ↑

    1. Partisitative model ↑

    1. Process/ oriented ↑

    1. Allan c. Ornstein& francisp. hunkins ↑

    1. Cross ↑

    1. Ginsberg ↑

    1. Henderson ↑

    1. Daniel, Graham ↑

    1. life skills ↑

    1. vocational skills ↑

    1. daily life skills ↑

    1. interpersonal relationship skills ↑

    1. empathy skills ↑

    1. problem solving skills ↑

    1. critical thinking skills ↑

    1. health skills ↑

    1. self-awareness skills ↑

    1. empowerment ↑

    1. citizenship education ↑

    1. Carol Dweck ↑

    1. Epstein ↑

    1. Funkhouser ↑

    1. Gonzales ↑

    1. Thompson ↑

    1. Brett Lane ↑

    1. Diane Dorfman ↑

    1. Thomas Hatch ↑

    1. Burner ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]




یکی از عواملی که در ازدواج نقش کلیدی را بازی می‌کند، نگرش افراد به ازدواج می‌باشد. سازه نگرش به ازدواج نشان دهنده احساسات و تمایلات افراد، پیش داوری‌ها یا سوگیری‌ها، تصورات از پیش فرض شده، ترس‌ها و عقاید راسخ آن‌ ها ‌در مورد ازدواج است. ‌بنابرین‏ نگرش یک فرد ‌در مورد ازدواج آن چیزی است که او ‌در مورد ازدواج فکر و احساس می‌کند (ممانی[۸۰]، ۲۰۰۳).

به عبارتی نگرش به ازدواج عبارت است از استانداردها و فرضیه‌های ذهنی، چارچوب از پیش تعیین شده و بایدها و نبایدهایی که افراد ‌در مورد همسر و زندگی زناشویی دارند که ممکن است که مبتنی بر واقعیت باشد یا نباشد. نگرشی که نسبت به ازدواج وجود دارد در سرنوشت و آینده ازدواج نقش بسزایی دارد. این نگرش‌ها طی زمان و تحت تأثیر ارزش‌ها، توقعات و ترجیحات مورد قبول جامعه شکل می‌گیرند ولی ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشند. بسیاری از اهداف زندگی مشترک، معیارها و قواعد ازدواج بر اساس آن‌ ها ایجاد می‌شود، از طرفی دیگر همین نگرش‌ها در به وجود آمدن بسیاری از سوءتفاهم‌ها و تعارض‌های بین زوج‌ها نقش عمده‌ای بر عهده دارند. در واقع بعضی از آن‌ ها تسهیل کننده ارتباط و دارای تأثیر مثبت هستند و برخی دیگر نادرست و تأثیر منفی بر ارتباط و زندگی زناشویی دارند (فقیرپور،۱۳۸۴ ).

نگرش‌ها نسبت به ازدواج بر احتمال ازدواج و تعیین زمان ازدواج تأثیر می‌گذارند، نگرش‌های مطلوب نسبت به ازدواج، احتمال ازدواج و انتقال از تجرد را افزایش می‌دهند و باعث بروز رفتار زناشویی مطلوب‌تر در آینده می‌گردند و یک عامل کلیدی برای ازدواج موفق هستند (امیدوار، ۱۳۸۷). همچنین نگرش‌های مطلوب نسبت به ازدواج مهم‌ترین سرمایه در ازدواج و زندگی زناشویی هستند و درهای مضاعف خوشبختی را برای زوج‌ها می‌گشایند (ممانی، ۲۰۰۳).

در واقع نگرش‌های افراد به ازدواج، می‌توانند سازنده یا مخرب باشند. نگرش‌ها در آنچه که فرد می‌گوید و می‌شنود منعکس می‌شوند و بر ادراک او از دنیای اطراف تأثیر می‌گذارند و نیز مؤلفه‌های عمده‌ای در ازدواج و اداره مسائل زندگی زناشویی هستند (هیتر[۸۱]، ۲۰۰۶). نگرش‌های مطلوب نسبت به ازدواج احتمال ازدواج را افزایش می‌دهد، اما نگرش‌های نامطلوب و غیر واقع بینانه به ازدواج، عقب نشینی ازدواج را تشدید می‌کند (امیدوار، ۱۳۸۷).

امروزه تأثیر نگرش‌ها بر رفتار ازدواج، توجه متخصصان علوم اجتماعی را به خود جلب ‌کرده‌است. یکی از توجیهات برای تغییر در رفتار ازدواج، استقلال روبه رشد زنان، به دلیل دسترسی آن‌ ها به تحصیلات و شرکت در کار و فعالیت‌های خارج از خانه است (هریس و لی[۸۲]، ۲۰۰۶). تغییر در ارزش‌های فرهنگی نیز تبیین دیگری بر تغییر نگرش‌ها در ازدواج است. حرکت به سوی فردگرایی دنیوی، مطلوبیت یک تعهد دائمی مثل ازدواج را کاهش داده است. همچنین، در قرن حاضر، فردگرایی مؤثرترین نیرو در تغییر نگرش‌ها به ازدواج است و تغییر جهت از تأکید به ازدواج به عنوان سنت به ازدواج به عنوان یک رابطه وجود داشته است (منسفیلد[۸۳]، ۲۰۰۷). ازدواج به عنوان یک سنت شامل مـضامینی است از قبیل:

۱٫ آزادی کمتر در انتـخاب همسر

۲٫ ازدواج مرتبط با یک الزام اجتماعی وسیع‌تر

۳٫ تأکید بر جنبه‌های اقتصادی ازدواج مثلا دارایی یا تقسیم کار بین زوجین

۴٫ تأکید عمومی (اجتماعی)

۵٫ ازدواج به عنوان یکی از مجموعه های روابط اجتماعی

۶٫ عدم تساوی نسبی در ازدواج (مرد سالاری)

۷٫ تأکید کمتر بر رابطه جنسی متقابل که هدف از رابطه جنسی تولید مثل است (منسفیلد، ۲۰۰۷).

ازدواج به عنوان رابطه شامل مضامینی است از قبیل:

۱٫ آزادی بیشتر در انتخاب همسر

۲٫ خویشاوندی از طریق ازدواج از یک الزام اجتماعی وسیع‌تر است

۳٫ تأکید بر جنبه‌های هیجانی و میان فردی ازدواج

۴٫ تأکید بر خصوصی بودن (محرمانه بودن) این رابطه

۵٫ ازدواج به عنوان یک رابطه بالغانه محوری

۶٫ تساوی نسبی در ازدواج: مصاحبت

۷٫ تأکید مثبت بر رابطه جنسی: اختلال جنسی به عنوان یک علامت مشکل‌زا در ازدواج است (منسفیلد، ۲۰۰۷).

زن و مرد هر یک با تصورات خاصی درباره زندگی زناشویی اقدام به ازدواج می‌کنند و زندگی را با انتظارات و نگرش‌های مشخصی ‌در مورد این که همسرانشان چگونه با آن‌ ها رفتار خواهند کرد آغاز می‌کنند و اگر این انتظارات برآورده نشود آن‌ ها ناراضی و پشیمان خواهند شد. انتظاراتی که از یک رابطه ازدواجی وجود دارد در سرنوشت و آینده ازدواج نقش بسزایی دارد. این انتظارات که طی زمان و با تأثیرپذیری از تجربیات زندگی به وجود می‌آیند، اساس رمز گردانی، طبقه بندی و ارزیابی تجارب بعدی زندگی می‌شوند و آنچه در زندگی بعد از ازدواج رخ می‌دهد با توجه ‌به این انتظارات مورد ارزیابی قرار می‌گیرند. نگرش واقعی و متجانس افراد نسبت به ازدواج عامل مهمی در موفقیت آن‌هاست و برعکس نگرش‌های ایده‌ال و غیر واقع بینانه می‌تواند منشاء آسیب بعدی باشد (فقیرپور، ۱۳۸۴).

انتظاراتی که فرد از نقش خود و نقش همسر دارد تأثیر بسیار عمیقی بر رابطه آینده زن و شوهر دارد. هماهنگی در انتظارات زن و شوهر باعث هماهنگی در تعامل و رفتار می‌شود و از درگـیری‌ها پیشگیری مـی‌کند. برعکس تفاوت در انـتظارات، گـفتگو نکردن درباره آن قبل از ازدواج و عـدم سازش در این زمینه می‌تواند اثرات مـخربی بر صمیمیت زن و شـوهر داشـته باشد. بر اسـاس دیدگاه شـناختی– رفتاری برای درک علل بروز نارضایتی زناشویی باید به خصوصیات روانی که هر یک از زوجین به زندگی زناشویی می‌آورند، توجه کنیم. یکی از این خصوصیات انتظارات بی جا و غیر منطقی است. زن و شوهر با انتظارات غیر منطقی وارد زندگی زناشویی می‌گردند و همین موضوع بعدها منجر به بروز مشکلات می‌شود. بک معتقد است که جوهر شناخت درمانی در زندگی زناشویی بررسی انتظارات غیر واقع بینانه و طرز تلقی‌های مخرب و توجیهات منفی بی‌مورد و نتیجه‌گیری‌های غلط و غیرمنطقی است. افراد انتظاراتشان را از آنچه که می‌بینند، می‌شنوند و در طول زمان تجربه می‌کنند، رشد می‌دهند (بک، ۱۹۹۴؛ ترجمه قرچه داغی، ۱۳۸۴).

عوامل مؤثر بر نگرش نسبت به ازدواج عبارتند از:

۱٫ روند اجتماعی شدن

۲٫ ساختار فرصت‌ها (شامل فرصت‌های کاری برای زنان، فرصت‌های اقتصادی برای مردان و نسبت زنان و مردان غیر شاغل، قومیت، وضعیت مهاجرت، زمینه خانواده، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و چگونگی عملکرد زوجین در نقش پدر و مادر)

۳٫ تجارب با هم بودن بدون ازدواج

۴٫ سوءاستـفاده و سوء‌رفتار در دوران کودکی

۵٫ خـانواده متعادل در محیط اجتماعی نوجوان

۶٫ وضعیت تأهل و تجرد

    1. سـاختار خانوادگی اولیه

    1. تحـصیلات والدین

  1. وضعیت اقتصادی- اجتماعی

۱۰٫ فرهنگ (امیدوار،۱۳۸۷).

این نگرش‌ها که طی زمان و با تأثیرپذیری از تجربیات زندگی به وجود می‌آیند، اساس رمزگردانی، طبقه‌بندی و ارزیابی تجارب بعدی زندگی می‌شوند و آنچه در زندگی بعد از ازدواج رخ می‌دهد با توجه ‌به این نگرش‌ها، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. انتظارات واقعی و متجانس زوجین از ازدواج عامل مهمی در موفقیت آن‌هاست و برعکس انتظارات ایده‌ال و غیرواقع بینانه می‌تواند منشاء ‌آسیب‌های بعدی گردد (فقیر پور، ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]