کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۳-۵-۲٫ پرسشنامه درگیری والدین در امور تحصیلی

پرسشنامه درگیری والدین در امور تحصیلی، ابزاری محقق ساخته می‌باشد که مشتمل بر ۱۵ سوال می‌باشد. این پرسشنامه به صورت لیکرت پنج درجه ای که به صورت موافقم(۵)، کمی موافقم(۴)، نظری ندارم(۳)، کمی مخالفم(۲) و مخالفم(۱) نمره گذاری می شود. کسب نمره بالاتر از میانگین در این پرسشنامه نشان دهنده درگیری مثبت والدین در امور تحصیلی فرزندانشان است و کسب نمره پایین تر از میانگین نشان دهنده عدم توجه و درگیری والدین در مور تحصیلی فرزندانشان می‌باشد. جهت بررسی روایی این پرسشنامه سعی شد از پنج تن از اساتید دانشگاه هرمزگان کمک گرفته شود ابتدا سوالات پرسشنامه ۲۰ مورد بودند که این اساتید روایی این پرسشنامه را مورد تأیید قرار دادند و تعداد سوالات را به ۱۵ مورد تقلیل دادند. جهت بررسی پایایی این پرسشنامه بر روی ۱۰۰ نفر از دانش آموزان بندر عباس اجرا شد و آلفای کرونباخ برابر۸۶/. برای کل آزمون به دست آمد که مورد قبول است.

۳-۶٫ روش تجزیه و تحلیل داده‌آموزش‌ها

در تجزیه و تحلیل اطلاعات پژوهش، از روش‎های آمار توصیفی و روش‎های آمار استنباطی استفاده شد. روش‎های آمار توصیفی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از: فراوانی، میانگین، واریانس، انحراف معیار و خطای انحراف استاندارد. روش‎های آمار استنباطی که مورد استفاده قرار گرفته شد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری خطی به روش همزمان می‎باشد . بعد از جمع‌ آوری پرسش‎نامه های مورد نظر تمام اطلاعات از طریق نرم افزار [۱۱۴]spss تجزیه و تحلیل شدند.

یافته های

تحقیق

۴-۱٫ مقدمه

در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع‌ آوری شده پرداخته می‎شود. برای تجزیه و تحلیل یافته‎های پژوهشی از روش‎های آمار توصیفی و روش‎های آمار استنباطی استفاده شد. در سطح توصیفی از شاخص‏های فراوانی، درصد فراوانی، درصد تجمعی استفاده شد. در سطح استنباطی برای تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد.

۴-۲٫ یافته های توصیفی پژوهش

۴-۲-۱٫ جنسیت

جدول ۴-۱٫ توزیع فراوانی، درصد و درصد تجمعی افراد شرکت کننده در پژوهش حاضر برحسب جنسیت

جنسیت

فراوانی

درصد

درصد تجمعی

مرد

۱۴۰

۱/۴۹

۱/۴۹

زن

۱۴۵

۹/۵۰

۱۰۰

کل

۲۸۵

۱۰۰

جدول ۴-۱، نشان می‌دهد که فراوانی شرکت کنندگان در پژوهش حاضر مربوط به جنس مونث و مذکر برابر با ۱۴۰ نفر می‌باشد.

نمودار۴-۱٫ نمودار توزیع درصد شرکت کنندگان در پژوهش حاضر بر حسب جنسیت

۴-۲-۲٫ نوع مدرسه

جدول ۴-۲٫ جدول توافقی فراوانی و درصد نوع مدارس در پژوهش حاضر

نوع مدرسه

فراوانی

درصد

درصد تجمعی

دولتی

۱۴۸

۹/۵۲

۹/۵۲

غیردولتی

۱۳۲

۱/۴۷

۰/۱۰۰

جمع

۲۸۰

۱۰۰٫۰

جدول فوق توزیع فراوانی دانش‎آموزان در مدارس را برای نمونه پژوهش نشان می‎دهد. همان‎طور که از جدول فوق مشخص است ۱۴۸ نفر معادل ۹/۵۲ درصد از مجموع ۲۸۰ نفر از افراد شرکت کننده در پژوهش را دانش‎آموزان مدارس دولتی تشکیل داده‎اند و ۱۳۲ نفر معادل ۱/۴۷ درصد از مجموع ۲۸۰ نفر از افراد شرکت کننده در پژوهش را دانش‎آموزان مدارس غیر دولتی(غیرانتفاعی) تشکیل می‎دهند. ستون آخر جدول بالا درصد تجمعی را نشان می‎دهد.

نمودار۴-۲٫ نمودار ستونی توزیع درصد مدارس در پژوهش حاضر

۴-۲-۳٫ پایه تحصیلی

جدول ۴-۳٫ جدول فراوانی، درصد و درصد تجمعی افراد شرکت کننده در پژوهش به تفکیک پایه تحصیلی

پایه تحصیلی

فراوانی

درصد

درصد تجمعی

هفتم

۱۵۰

۶/۵۳

۶/۵۳

نهم

۱۴۰

۴/۴۶

۱۰۰٫۰

جمع

۲۸۰

۱۰۰٫۰

جدول فوق توزیع فراوانی دانش‎آموزان به تفکیک پایه تحصیلی را نشان می‎دهد. همان‎طور که از جدول فوق مشخص است. دانش‎آموزان پایه هفتم راهنمایی با فراوانی ۱۵۰نفر معادل ۶/۵۳ درصد از مجموع افراد نمونه پژوهش را تشکیل می‎دهند، دانش‎آموزان پایه نهم با فراوانی ۱۴۰نفر معادل ۴/۴۶ درصد از افراد نمونه پژوهش را تشکیل می‎دهند.

نمودار ۴-۳٫ نمودار ستونی توزیع پایه تحصیلی دانش‎آموزان در پژوهش حاضر

۴-۲-۴٫ تحصیلات والدین (مادر یا پدری که پرسشنامه را پر کردند)

جدول ۴-۴٫ جدول فراوانی، درصد و درصد تجمعی تحصیلات پدر دانش‎آموزان شرکت کننده در پژوهش

تحصیلات والدین

فراوانی

درصد

درصد تجمعی

بی سواد

۷۹

۲/۲۸

۲/۲۸

زیردیپلم

۶۲

۱/۲۲

۴/۵۰

دیپلم

۵۴

۳/۱۹

۶/۶۹

فوق دیپلم

۳۷

۲/۱۳

۹/۸۲

لیسانس

۲۶

۳/۹

۱/۹۲

فوق لیسانس و بالاتر

۲۲

۹/۷

۰/۱۰۰

کل

۲۸۰

۰/۱۰۰

همان طور که در جدول توافقی مشاهده می‎شود، فراوانی، درصد و درصد تجمعی تحصیلات والدین دانش‎آموزان در پژوهش، مشخص شده است. از بین دانش‎آموزان شرکت‎کننده در پژوهش تعداد ۷۹نفر معادل ۲/۲۸ درصد، پدر آنان بی‎سواد که بیش‎ترین درصد از حجم نمونه را به خود اختصاص داده است ،۶۲نفر معادل ۱/۲۲ درصد از آنان زیر دیپلم و ۵۴نفر معادل۳/۱۹درصد دیپلم، ۳۷نفر معادل۲/۱۳درصد فوق دیپلم، ۲۶ نفر معادل۳/۹درصد لیسانس، ۲۲نفر معادل۹/۷درصد فوق لیسانس و بالاتر از حجم نمونه پژوهشی را به خود اختصاص داده‎اند.

نمودار۴-۴٫ نمودار ستونی توزیع تحصیلات پدر دانش‎آموزان در پژوهش حاضر

۴-۲-۵٫ شغل والدین

جدول ۴-۵٫ جدول فراوانی، درصد و درصد شغل پدر دانش‎آموزان شرکت کننده در پژوهش

شغل پدر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 09:56:00 ب.ظ ]




به هر حال عده ای از مردم این قریه کسانی را که دست ‌به این حیله می زدند نهی می‌کردند و گروه دیگری ، به اینان که نهی از حیله می‌کردند می‌گفتند چرا کسانی را که خداوند هلاک خواهد کرد، یا عذاب شدیدی بر آنان نازل می‌کند موعظه و نصیحت می کنید. ولی کسانی که با ارتکاب حیله و تقلب مخالفت کرده و از آن نهی می‌کردند می‌گفتند: ما با نهی این مردم از ارتکاب حیله، به تکلیف خود عمل می‌کنیم که عذری نزد خداوند خود داشته باشیم. و نیز امید آن داریم که اینان تقوی پیشه ساخته و از این عمل دست بردارند.

ولی سرانجام چون اهل قریه تذکر و موعظه را فراموش کردند و از ارتکاب معصیت ( حیله و تقلب ) دست بردار نبودند، خداوند کسانی را که از این عمل سوء نهی می‌کردند نجات داد و کسانی را که ظلم کرده‌اند بعلت گناه و تجاوز بعذاب شدیدی دچار ساخت. عذاب آنان این بود که خداوند آنان را بوزینگان مطرود قرار داد. این بود مفاد آیاتی که در قضیه اصحاب سبت در قرآن کریم وارد شده است. جمهور مفسرین، از این آیات استفاده حیله و تقلب کرده و آن را ناظر بر حیله « اصحاب سبت » دانسته اند. دقت در شان نزول

۱ – تفسیر مجمع البیان ، جلد چهارم ، ص ۴۳۹ ، تفسیر البیان روایاتی از حضرت علی بن ابیطالب و امام حسن عسگری و علی بن ابراهیم نقل کرده که مشعر به حیله اصحاب سبت به کیفیت مذبور است . و نیز صاحب جواهر در باب طلاق به نقل از امام حسن عسگری عمل قوم مذبور را به عنوان حیله ذکر ‌کرده‌است و نیز رجوع شود به سایر تفاسیر معتبر .

آیات، صحت نظر مفسرین را که مستند به روایات ائمه اطهار و مفسرین بزرگی چون ابن عباس است ثابت می‌کند زیرا قرآن کریم معمولاٌ در ‌قضایایی که به مناسبت معاصی اقوام مختلف نقل شده گناه معینی را به هر یک از آنان نسبت داده است، ‌بنابرین‏ اگر در قضیه « اصحاب سبت » مسئله حیله و تقلب آنان در کار نبود، و اهل قریه، روز شنبه مستقیماٌ مبادرت به صید ماهی کرده بودند، مطلب تازگی نداشت و حکمت این مجازات شدید برای مطلق ارتکاب گناه روشن نبود. این مجازات شدید حکایت از حیله قوم مذبور که صرفنظر از ارتکاب گناه امر مذموم و ناپسندی است دارد و نشان می‌دهد که نه تنها، حیله حلال مشکل نیست بلکه چیزی بر گناه و معصیت می افزاید. فقها نیز در مباحثی که از حیله سخن گفته اند به قضیه « اصحاب سبت » توجه داشته ند و بعضی از آنان این قضیه را از ادله حرمت حیله و تقلب دانسته اند.

در آیات ۶۵ و ۶۶ از سوره بقره و ۱۵۴ از سوره نساء به تجاوز اهل قریه به حرمت روز شنبه اشاره شده است و از این امر استفاده می شود که: هر چند این قوم به حیله و تقلب متوسل شدند و به طور مستقیم نقض قانون نکردند ولی حیله و تقلب، مؤثر در تصریح عمل آنان نبوده و عمل آنان به عنوان تجاوز به حدود الهی قابل مجازات است. شایسته است عنایت بیشتری به آیه ۶۶ از سوره بقره ‌بنماییم که میفرماید: « و ما این قضیه را درس عبرتی برای بنی اسرائیل و سایر امت هائی که بعد از آنان می آمدند و موعظه ای برای متقین قرار دادیم ».

( فجعلنا نکالا لما بین یدیه و ما خلفها و موعظه للمتقین ).

واضح است که ذکر این قضیه در قرآن کریم و بیان جنبه‌های مختلف آن به منظور داستان سرائی و یا نقل تاریخ نبوده است بلکه غرض از این داستان و قصص دیگری که در قرآن کریم آمده درس عبرت برای پیروان دین اسلام است و آیه مذبور ‌به این امر تصریح ‌کرده‌است. چنان که آیه ۱۷۴ از سوره اعراف نیز می فرماید: « فالقصص القصص لعلهم یتفکرون » یعنی این داستانها و حوادث را برای مردم بیان کن تا به تفکر و اندیشه پردازند. در استنتاج حکم حیله و تقلب در فقه اسلامی، باید قضیه « اصحاب سبت » و احکامی که بر آن مترتب است مورد نظر قرار گیرد و الا با تجویز حیله و تقلب چگونه درس عبرتی از آنان گرفته ایم و چه اثری بر این داستان مترتب گردیده است. بررسی سایر آیات قرآن کریم نشان می‌دهد که حیله و تقلب مورد تصویب شارع اسلام نیست.

از جمله میتوان آیاتی که بر ذم نفاق و کذب وارد شده استناد کرد. همچنین آیاتی که ارزش و اعتبار عمل انسان را منوط به انگیزه و اخلاص نیت او دانسته اند، دلایل قطعی بر بطلان حیله و تقلب هستند، زیرا حیله و تقلب مبتنی بر سوء نیت هستند در حالی که این آیات حسن نیت و اخلاص در عمل را شرط پذیرفتن آن

دانسته اند.(۱)

برای بطلان حیله و تقلب میتوان به آیه ۲۳۱ از سوره بقره که به نظر می‌رسد اصولاٌ ناظر به حیله و تقلب است استناد کرد که می فرماید: « و لا تتخذوا آیات الله هزواٌ ». یعنی آیات و احکام خداوند را به بازیچه نگیرید و به غیر مورد آن نکشانید تا آن ها را عبث و بیهوده نمائید.

تقلب نسبت به قانون بی اثر شدن اعتبار قانون است. ما در این آیه به بهترین تعبیری که از حیله میتوان کرد بر می خوریم، و در آیه ۱۴ و ۱۵ از سوره قیامت گفته شده است: « بل الانسان علی نفسه بصیره »، « ولوالقی معاذیره ». انسان بر نیت و ضمیر خویش آگاه تر است، هر چند عذر و بهانه هائی فراهم آورد. این آیات نیز حاکی از این است که اعتبار به نیت و انگیزه واقعی انسان است هرچند سرپوش و صورت ظاهر دیگری بر آن نهاده شود.

تصریحاتی که در این آیات بر اعتبار حسن نیت در اعمال وجود دارد و نیز قضیه اصحاب سبت دلایل قاطع بر بطلان حیله و تقلب هستند. اما بعضی از موافقین حیله و تقلب این آیات را نادیده گرفته و آیه ای را که ذیلاٌ نقل می شود دلیل صحت حیله و تقلب شمرده اند.

و خذ بیدک ضغثاٌ فاضرب به و لا تحنث ( سوره ص آیه ۴۳ )

مورد این آیه، حضرت ایوب است که سوگند یاد کرده بود بعلتی زوجه خود را صد ضربه چوب بزند. بعد که دانست زن را تقصیری نیست، اندوهگین شد که چگونه سوگند خود را به کار ببندد. دستور رسید که ‌یک‌دسته چوب نازک صدتائی را گرفته و یکبار با آن بزند. ‌در مورد این آیه ملاحظات زیر وجود دارد:

اولاٌ – مفسرین در تفسیر این آیه اشاره ای به حیله و تقلب نکرده اند و آن را دلیل جایز بودن حیله، ندانسته اند و حال آنکه جمهور مفسرین چنان که گفتیم آیات مربوط « به اصحاب سبت » را ناظر به منع حیله دانسته اند.

ثانیاًٌ – فقها به ندرت آیه مذبور را دلیل جواز حیله و تقلب شمرده اند و کسانی هم که برای اثبات حیله و تقلب ‌به این آیه استناد کرده‌اند آن را دلیل همه جانبه صحت حیله، ندانسته اند.

۱ – به عنوان نمونه چند آیه را ذکر می‌کنیم :

آیه ۱۲۴ سوره نساء « و من یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مومن … و هر کس اعم از مرد و زن عمل شایسته ای انجام دهد و عمل او ناشی از ایمان باشد … »

آیه ۱۰۷ از سوره بقره « والذین اتخذوا مسجداٌ ضراراٌ و کفراٌ و تفریقاٌ بین المونین … و کسانی که مسجدی را بنا نهادند و قصد آن ها سوء استفاده و تفرقه و نفاق بین مومنین بود … »

آیه ۲۷ از سوره مائده « … انما یتقبل الله من المتقین ، فقط عمل مردم با تقوی را خداوند قبول می‌کند . »

آیه ۹۴ از سوره انبیاء « فمن یعمل من الصالحات و هو مومن فلا کفران لسعیه .. و هر کس که عمل صالحی انجام دهد در حالی که ایمان دارد کوشش او ضایع نخواهد شد … » .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:55:00 ب.ظ ]




به عبارتی اگر چه ماده ۱۱۳۰ با ذکر واژه طلاق، حکم انحلال نکاح به دلیل عسر و حرج زوجه را مختص به عقد نکاح دائم نموده است، «اما از آن جایی که وفق اصل ۱۶۷ قانون اساسی وماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی در موارد سکوت، نقص، اجمال یا تعارض قوانین مدون، قاضی مکلف به مراجعه به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر است تا حکم قضیه را بدهد، در خصوص انحلال نکاح موقت به دلیل عسر و حرج زوجه نیز دادگاه می‌تواند با مراجعه به عمومات که همانا قاعده «نفی عسر و حرج» است، به الزام زوج به بذل بقیه مدت اقدام نماید و قائل شدن تفصیل میان عقود موقت کوتاه مدت و بلند مدت فاقد وجاهت عقلی و منطقی بوده و صرفاً در تشخیص عسر و حرج زوجه می‌توان به مدت عقد نکاح توجه کرد»[۱۱۶].

گفتار دوم- وجود سبب عسر و حرج در زمان درخواست طلاق

از عبارات مندرج در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی استنباط می شود که برای موافقت با درخواست طلاق از طرف زوجه، بایستی عسر و حرج زوجه نسبت به شرایط فعلی زندگی مشترک وجود داشته باشد. چنانچه ماده مذبور بیان می‌دارد: «. . . در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند . . .»، این عبارت دلالت بر وجود عسر و حرج در شرایط کنونی دارد.

برای اینکه زن بتواند با استناد به ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی و با تمسک به قاعده «نفی عسر و حرج» درخواست طلاق از دادگاه نماید، لازم است که در زمان درخواست طلاق و نیز در زمان صدور حکم، سببی که زندگی مشترک را برای وی دشوار ساخته است موجود باشد.

«هدف دادرسی، کیفر دادن شوهر به دلیل رفتار ناشایست او در گذشته نیست. طلاق تازیانه مجازات نیست، ریسمان رهایی است».[۱۱۷]به بیان دیگر، «هدف ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی جلوگیری از حرج و ضرر موجود است، نه جبران ضررهای معنوی و مادی گذشته»[۱۱۸]. ‌بنابرین‏ زن نمی‌تواند به صرف وجود عسر و حرج در زمان گذشته درخواست طلاق از دادگاه بدهد، بلکه بایستی ثابت نماید که در وضعیت کنونی سبب عسر و حرج در زندگی مشترک وجود دارد و وی قادر به ادامه زندگی زناشویی مشقت‌بار نمی‌باشد.

البته «مسئله اثبات عسر و حرج، امروزه جزء یکی از معضلات و مشکلات زنان برای جدا شدن از همسران ناصالح خود می‌باشد که تا مدت‌های مدیدی آن‌ ها را بلاتکلیف نگاه می‌دارد؛ چرا که بسیاری از مصادیق عسر و حرج مربوط به روابط پنهان زن و شوهر و یا در حریم خانه می‌باشد و کسی از آن اطلاع ندارد. بسیاری از زنان با اینکه به کرّات از همسرانشان کتک می‌خورند نه تنها به دادگاه مراجعه نمی‌کنند بلکه حتی از ترس آبرو این مسئله را با اقوام و خویشان خود نیز در میان نمی‌گذارند. لذا هنگامی که از دست همسر خود به ستوه می‌آیند و طرح شکایت می‌کنند برای اثبات ادعای خود دلیلی ندارند. از سویی عموماً دادگاه‌ها به خاطر اینکه کانون خانواده از هم گسسته نشود تا حد امکان از دادن چنین طلاق‌هایی خودداری می‌کنند و معمولاً به شوهر فرصتی دوباره می‌دهند تا به وظایفش عمل کند»[۱۱۹].

چنانچه در زندگی مشترک عسر و حرجی محقق نباشد، نمی‌توان به استناد اینکه امکان دارد در آینده مشقت‌آور باشد، حکم طلاق صادر کرد و این امر برای زوجه در رأی شماره ۱۲۳/۷ مورخ ۱۴/۲/۱۳۷۱ دیوان عالی کشور مورد تأکید قرار گرفته است: «امکان این که زوجه در آتیه دچار عسر و حرج گردد، موجب اجازه طلاق نمی‌شود».

گفتار سوم- پیش‌بینی تداوم عسر و حرج زوجه در آینده

دادگاه در صورتی با درخواست زوجه برای طلاق موافقت می‌کند که شرایط و اسباب ایجاد عسر و حرج تداوم یابد. اگر سبب عسر و حرج رفع گردد، دلیلی برای پذیرش درخواست طلاق مبتنی بر عسر و حرج زوجه باقی نمی‌ماند.

در مواردی که سبب ایجاد عسر و حرج زوجه منتسب به زوج باشد، دادگاه ابتدا زوج را اجبار به رفع وضعیت حرجی می‌کند. در صورتی که اجبار زوج میسر نباشد و همچنان عسر و حرج تداوم یابد، دادگاه به تقاضای زوجه حکم طلاق را صادر می‌کند.

«در دعوای طلاق، گذشته آینه آینده است و تنها ‌به این اعتبار مورد توجه قرار می‌گیرد، و گرنه، در موردی که ثابت شود رفتار ناهنجار شوهر اصلاح شده یا تنگدستی و بیماری و گرفتاری او پایان یافته است، دادگاه حق ندارد شوهر را اجبار به طلاق کند زیرا، در چنین فرضی، نمی‌توان ادعا کرد که دوام زوجیت موجب عسر و حرج است.دادگاه در موردی تصمیم به جدایی می‌گیرد که زندگی زناشویی و اتحاد خانوادگی را شکست خورده و اصلاح‌ناپذیر بیابد و قطع ماده فساد را احتراز ناپذیر. به همین جهت، در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی طلاق وسیله جبران ضرر نیست، برای دفع ضرر و حرج در آینده است».[۱۲۰]

گفتارچهارم- عدم معارض

«رابطه میان قاعده نفی عسر و حرج و ادله اولیه احکام، رابطه عموم و خصوص من‌ وجه است و این دو دلیل، ‌در مورد مشترک با یکدیگر تعارض پیدا می‌کنند و قاعده «لا حرج» مقدم بر ادله اولیه می‌شود و حاکم بر آن ها‌ است زیرا قاعده «لا حرج» در مقام تفسیر و بیان موضوع ادله اولیه است. به عنوان مثال از یک طرف ادله طلاق می‌گویند که زن حق درخواست طلاق ندارد و از طرف دیگر، قاعده نفی عسر و حرج به وی اجازه طلاق می‌دهد. در حقیقت قاعده نفی عسر و حرج در مقام تفسیر ادله طلاق برآمده و ادله طلاق را ناظر به طلاقی می‌داند که موجب عسر و حرج نباشد»[۱۲۱].

البته اگر در حقوق و تکالیف متقابل، حرج و مشقت یکی از طرفین با حرج و ضرر طرف مقابل در تعارض باشد، قاعده «نفی عسر و حرج» قابل اجرا نمی‌باشد. به بیان دیگر در تعارض دو ضرر و حرج با یکدیگر، دلیلی برای ترجیح یکی از آن‌ ها وجود ندارد پس هر دو ساقط می‌شوند.[۱۲۲] به عنوان مثال در فرضی که شوهر بیماری روانی دارد و به تشخیص کارشناس، در اثر موافقت دادگاه با درخواست زن برای طلاق، وضع بیماری وی وخیم‌تر خواهد شد؛حرج زن و حرج شوهر در تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرد و قاعده «نفی عسر و حرج» اعمال نمی‌شود.

‌بنابرین‏ ادله نفی حرج بر احکام اولیه حکومت دارند و در تعارض بین ادله قاعده «نفی عسر و حرج» و احکام اولیه، دلیل نفی حرج مقدم خواهد شد. لکن در تعارض بین دو حرج و مشقت هیچ‌ کدام بر دیگری حکومت ندارد.

مبحث سوم- مصادیق نوین عسر و حرج زوجه با توجه به مقتضیات جامعه

اگر چه مصادیق مذکور در تبصره الحاقی به ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی عمده مواردی را که عملاً برای زوجه عسر و حرج ایجاد می‌کند، شامل می‌شود؛ لیکن این مصادیق حصری نیستند و قانون‌گذار مقرر کرده که «موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید».

دکتر اسدالله لطفی در خصوص مصادیق عسر و حرج زوجه معتقد است که «با توجه به فلسفه عقد ازدواج در سه مورد قطعاً می‌توان گفت ادامه زوجیت مستلزم عسر و حرج برای زوجه است که عبارتند از: سوء خلق زوج، عدم پرداخت نفقه و عدم ارتباط جنسی. البته غیبت شوهر هم به دلیل اینکه مستلزم عدم انجام یکی از سه وظیفه فوق است جزء موارد عسر و حرج می‌تواند باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:55:00 ب.ظ ]




    1. قانون خرید اراضی کشاورزی برای تامین نیازمندی های صنعتی و معدنی مصوب ۱۳۴۸

در این قانون امکان تملک اراضی و املاک خصوصی بدون رضایت مالک و با پرداخت وجه پیش‌بینی شده است، بهای ملک بر اساس این قانون توسط هیات سه نفر مرکب از وزیر اقتصاد، وزیر اصلاحات ارضی و تعاون روستایی و دادستان کل کشور یا معاونین آن ها با جلب نظر کارشناسی تعیین می شود. تودیع بهای ملک در صندوق ثبت در صورت امتناع مالک از اخذ وجه و انتقال ملک نیز طی تبصره ۲ ماده واحده تجویز گردیده است.

  1. قانون ایمنی راه ها و راه آهن مصوب ۱۳۴۹ و ماده واحده الحاقی مصوب ۱۳۵۱ و مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری مصوب ۱۳۶۸

طبق این قوانین احداث بنا با توجه به نوع راه ها تا فاصله مشخصی از آن ها که حریم محسوب می شود ممنوع گردیده است. بابت این محدودیت رویه عمومی تا کنون این بوده است که خسارتی به مالک پرداخت نمی شود. گرچه در صورت مطالبه خسارت ناشب از این محدودیت الزامی به نظر می‌رسد.

  1. قانون منع احداث بنا و ساختمان در طرفین خطوط لوله انتقال گاز مصوب ۱۳۵۰

احداث هر گونه بنا در فاصله ۲۵۰ متر از هر طرف خطوط گاز دز محدوده خارج از شهر ممنوع است.

  1. قانون برنامه و بودجه کشور مصوب ۱۳۵۱

این قانون نحوه تصرف و تملک اراضی مورد نیاز جهت اجرای طرح ها را به سه روش پیش‌بینی نموده است. نخست بهای کمتر از یک میلیون ریال و از طریق توافق مالک و دستگاه اجرایی. دوم، مبلغ بیشتر از یک میلیون ریال و از طریق هیات مقرر در ماده ۷۱ قانون محاسبات عمومی. سوم،عدم حصول توافق و مراجعه به هیاتی مرکب از وزیر کشور ، دادستان کل، و مدیر کل ثبت.

    1. قانون حفظ و گسترش فضای سبز و جلوگیری از قطع بی رویه درخت مصوب ۱۳۵۲

    1. قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست مصوب ۱۳۵۳

  1. قانون تأسيس شرکت راه آهن شهری تهران و حومه مصوب ۱۳۵۴

مطابق تبصره ۲ قانون مذکور به منظور اجرای طرح، شرکت می‌تواند از زیر اراضی و املاک محدوده قانونی شهر و حومه بدون هیچ گونه پرداختی استفاده نماید. این قانون در محدوده اجرایی خود، ناسخ ماده ۳۸ ق.م و تحدید مالکیت به شمار می‌آید.

  1. آیین نامه نحوه استفاده از اراضی و احداث بنا و تأسیسات در خارج از محدوده قانونی و حریم شهرها مصوب۱۳۵۵

ماده ۴ این آیین نامه ایجاد هر گونه ساختمان در خارج از محدوده شهر را مشروط به ضوابط متعدد نموده و تبصره ۴ ماده ۴ نیز رعایت حریم مستحدثات دولتی را الزامی اعلام ‌کرده‌است.

  1. اساس نامه شرکت ملی نفت ایران مصوب ۱۳۵۳ و اصلاحی ۱۳۵۶

مطابق تبصره ۸ ماده ۱۳ این اساسنامه، حریم خطوط نفت حداکثر ۴۰ متر تعیین شده و از ضمانت اجرای مذکور در خصوص خطوط لوله گاز برخوردار می‌باشد. طرق مختلف تملک اراضی و املاک مورد نیاز شرکت نیز به تفصیل در این اساس نامه ذکر شده ولی با توجه به اینکه به موجب لایحه قانونی نحوه تملک منسوخ شده، از بررسی تفصیلی آن پرهیز می‌کنیم.

  1. قانون لغو مالکیت اراضی نقاط شهری و کیفیت عمران آن مصوب ۱۳۵۸ و اصلاحیه های مربوطه

مطابق تبصره ذیل ماده ۱ قانون ، کسانی که قطعه زمینی برای خود تهیه کرده‌اند حد اکثر سه سال فرصت در احیای آن اراضی دارند در غیر این صورت به تملک دولت در می اید.

  1. لایحه قانونی واگذاری و احیای اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۵۸ و اصلاحیه ان

مطابق ماده ۲ اصلاحیه این ماده قانونی دولت به صاحبان اراضی بایر که قبلا دایر بوده و بر حسب ملاک های رژیم قبلی ملک اشخاص یا مؤسسات شمرده شده است اولویت می‌دهد به عمران آن بپردازند و در صورتی که اقدام نگردد دولت آن ها را در اختیار گرفته و به واجدین شرایط واگذار می کند.

  1. لایحه قانونی خرید اراضی و املاک مورد نیاز دولت و شهرداری ها

‌در مورد نیاز دولت به اراضی و املاک جهت ایجاد یا توسعه مرافق از قبیل توسعه یا احداث جاده، راه آهن، خیابانف توسعه معابر و … هیاتی مرکب از رییس دادگستری، مدیر کل ثبت و رییس شورای شهر یا استاندار طبق ماده ۲۰ این قانون پس از تعیین یک یا چند نفر کارشناس رسمی دادگستری و اخذ نظر کارشناسس در خصوص بهای ملک نسبت به صدور رأی‌ ‌در مورد بهای ملک و میزان خسارت وارده و در صورتی که نظر کارشناسان را غیر عادلانه تشخیص دهند نسبت به انتخاب کارشناس یا کارشناسان دیگری اقدام خواهد کرد. بهای تعیین شده مذکور طبق رأی‌ به مالک یا در صورت امتناع به صندوق دادگستری تودیع شده و ملک به تصرف و تملک دولت در می‌آید.

  1. لایحه قانونی رفع تجاوز ار تأسیسات آب و برق کشور مصوب شواری انقلاب سال ۱۳۵۹

در این قانون، ضمن اینکه اعطای پروانه ساختمان و انشعاب آب و برق و گاز و سایر خدمات شهری در حریم و مسیر تأسیسات آب و برق ممنوع گردیده ، تخریب و قلع و قمع تأسیسات مزاحم با اعلام قبلی و با حضور نماینده دادستان و مامورین انتظامی و بدون نیاز به حکم دادگاه پیش‌بینی شده است.

  1. قانون اراضی شهری مصوب ۱۳۶۱ و قانون زمین شهری مصوب ۱۳۶۶ و آیین نامه های مربوطه

ماده ۸ قانون زمین شهری ، مالکیت مالکین اراضی بایر را محدود به حداکثر ۱۰۰۰ متر نموده و الزاماتی را نیز طی ماده ۹ برای مالکان ایجاد ‌کرده‌است.

  1. قانون تکمیل و نحوه استفاده شهرا و مجتمع های ساختمانی نیمه متوقف مصوب ۱۳۶۱، استفساریه مربوطه مصوب۱۳۶۵، آیین نامه اجرایی مربوطه مصوب ۱۳۶۱و اصلاحیه مصوب ۱۳۶۵ آن

در این قانون نیز محدودیت هایی برای مالکیت املاک مذکور تصریح شده که در مواردی به سلب مالکیت منتهی می شود. ماده ۵ ق.ز.ش نیز کلیه اراضی موات را در مالکیت دولتو اسنادو مدارک مالیت گذشته آن را فاقد اعتبار دانسته و ماده ۷ نیز همین حکم را ‌در مورد اراضی بایر شهری بلا صاحب صادر کرده و نسبت به مالکیت اراضی بایر دارای مالک ، محدودیت فوق الذکر را لحاظ نموده است.

  1. قانون تعیین وضعیت املاک واقع در طرح های دولتی و شهرداری ها مصوب ۱۳۶۷ و قانون اصلاح تبصره ۱ قانون مذکور مصوب ۱۳۸۰

تبصره۱ این قانون اشعار می‌دارد : «در صورتی که اجرای طرح ‌و تملک واقع در ان به موجب برنامه زمان بندی …کمتر از ده سال باشد، مالک هنگام اخذ پروانه تعهد می کند هرگاه زمان اجرای طرح قبل از ده سال شروع شود حق مطالبه هزینه احداث و تجدید بنا را ندارد.» با تصویب قانون اصلاح تبصره یک ماده واحده مذکور، مهلت ده ساله در تبصره یک به پنج سال کاهش یافته است.

  1. قانون حل مشکل اراضی بایر مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام ۱۳۶۷

در این قانون، صاحبان اراضی بایر ملزم به کشت بر اساس ضوابط کشاورزی یا فروش، اجاره یا مزارعه زمین بایر خود گردیده اند. ضمانت اجرای این الزامات ، فروش اراضی مذکور از طریق وزارت جهاد کشاورزی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:55:00 ب.ظ ]




رویکرد اول: فرصت‌ها در قالب الگویی پیچیده از شرایط متغیر در فناوری، اقتـصاد، سیاست، اجتماع و شرایط اجتماعی به وجود می‌آیند. این فرض بر این اساس استوار است که فرصت‌ها زاییده‌ی زمان هستند و زمان با گذر خود سبب تغییر شـرایط شـده و این وضعیت منجر به شناسایی فرصت‌های متفاوت می‌شود.

رویکرد دوم: شناخت فرصت، به ذهنیت شکل گرفته در افراد (دانش و تجربـه‌هـای پیشین افراد) بستگی دارد. در درون این ساختارهای ذهنی، اطلاعات سازمان‌دهـی و در حافظه ذخیره شده‌اند. این اطلاعات افراد کارآفرین را قادر می‌سازد که فرصت‌ها را بیابند. حتی اگر تغییراتی در موقعیت‌ها رخ دهد.

  1. فرصت، مرکز ثقل کارآفرینی است و شناسایی فرصت گام مهمی در جهت خلق و بقای هر کسب و کاری است (انیس و محمد، ۲۰۱۲،ص ۴۶۴۰ به نقل از گاگلیو و کتز این رو، ، ۲۰۰۱).

به احتمال زیاد یکی از دلایل رکود کسب و کارهای کارآفرینانه، عدم شناسایی و بهره‌گیری مداوم کارآفرینان از فرصت‌های کارآفرینانه است خصوصاًً در مراحل رشد، تثبیت و نوآوری از چرخه زندگی کسب و کارهای کارآفرینانه (برگرفته از سعیدی کیا، ۱۳۹۰).

شناسایی فرصت موضوعی است که در مقابل ارزیابی فرصت بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته است و در ادبیات گسترده کارآفرینی، مطالب چندانی ‌در مورد رفتارهای شناسایی فرصت کارآفرینی یافت نمی‌شود (فیض بخش بازرگان و عابدی، ۱۳۸۷،ص. ۳۳۴). پیشینه‌های پژوهشی مربوط به شناسایی فرصت، شکاف‌های بسیار زیادی دارد که امکان تحقیقات بسیاری را به وجود می‌آورند (پوهاکا، ۲۰۱۰ به نقل از چندلر و همکاران، ۲۰۰۳). از جمله این شکافها بررسی این موضوع است که چگونه سرمایه های فکری بر رفتارهای متفاوت کارآفرینان در فرایند شناسایی فرصت‌های کارآفرینانه تأثیر می‌گذارند؟

سرمایه فکری نوعی ثروت آفرینی از راه سرمایه گذاری در دانش، اطلاعات، دارایی‌های فکری و تجربه است (بهرامی و همکاران، ۱۳۹۰ ،ص. ۲۹). در حوزه شناسایی فرصت، سرمایه فکری کارآفرینان شامل قابلیت‌های درک و تفسیر اطلاعات کسب و کار است. این قابلیت‌ها می‌توانند به چند طبقه تقسیم شوند شامل دانش و آگاهی، تجربه مدیریتی، انگیزه درونی و روند حاضر برای کسب و کارها، بر سرمایه های مادی کمتر و سرمایه های معنوی بیشتر به منظور جستجوی مزایای رقابتی تمرکز داشته و ادعا بر این است که کسب و کارهایی که از سرمایه های فکری کافی برخوردار باشند، شانس بقای بیشتری خواهند داشت (هورمیگا و همکاران، ۲۰۱۰). بیشتر مطالعات نشان داده‌اند که شناسایی فرصت شامل چندین خط رفتاری مشخص است (پوهاکا، ۲۰۱۰ ،ص.۸۳؛ پوهاکا، ۲۰۰۶). این راهبردهای رفتاری مجزا مانند مرور رقابتی از نیازهای بازار، جستجوی فعال، حل نوآورانه مسائل و غیره، ذاتاً انواع متفاوتی از فعالیت‌های اقتصادی هستند و این امر بیانگر آن است که این خطوط به انواع متفاوتی از سرمایه های فکری نیاز دارند. لذا رابطه بین سرمایه فکری و شناسایی فرصت پیچیده‌تر از آن است که تصور می‌شود. هر یک از حوزه های سرمایه فکری و رابطه آن با شناسایی فرصت کارآفرینانه نیز تحقیقاتی انجام شده است که در زیر اشاره شده است. قلمرو دانش و آگاهی در خصوص دانش رسمی، آگاهی از مردم، اطلاعات و امکانات در یک صنعت مشخص و شامل شناختی از رقبا، سیاست گذاران، عرضه کنندگان، مشتریان و نیازهای آنان، شکاف‌های موجود در آن صنعت، دانش فنی و کارآفرینی است (پوهاکا، ۲۰۱۰). دانش و آگاهی قبلی کارآفرین مانند ماشه‌ای عمل می‌کند که کارآفرین را وادار می‌سازد ارزش اطلاعات جدید را بداند وزمینه‌های (راموس-رودیگوز ، ۲۰۰۷،ص. ۲۴) کارآفرینانه آن را تشخیص دهد (موریانو و گرجیوسکی و همکاران، ۲۰۱۰ ،ص. ۵۶۸) کارآفرینان بسیار نوآور و با نوآوری پایین را مورد مطالعه قرار داد و ‌به این نتیجه دست یافت که کارآفرینان نوآورتر، مشتریان، عرضه کنندگان و دیگر افراد مرتبط به شغل خود را می‌شناسند. لذا، قلمرو دانش، ایجاد راه حل‌های نوآورانه در شناسایی فرصت را افزایش می‌دهد. در مطالعات دیگر نیز رابطه بین دانش و آگاهی با شناسایی فرصت‌های کارآفرینانه مورد بررسی قرار گرفته است (صارمی و همکاران، ۲۰۱۱،ص. ۵ )، (پوهاکا، ۲۰۱۰)، (انیس و محمد، ۲۰۰۵)، (پوهاکا، ۲۰۱۰ به نقل از مانیمالا و علیزاده ثانی، ۱۳۸۸،ص. ۱۰۳، امین بیدختی، ۱۳۸۸،ص. ۱۷۱).

مطالعات گوناگون نشان داده‌اند که تجربه قبلی در یک بخش ویژه به کارآفرینان برای شناسایی فرصت‌های کارآفرینانه کمک می‌کند (راموس- رودیگوز، ۲۰۱۰،ص. ۵۶۶). تجربه قبلی در توسعه مهارت‌ها، توانایی‌ها، نیازها و ایده های کارآفرینی نقش دارد. این تجربه ها می‌توانند به تلفیق و فراگیری دانش جدید کمک کنند (انیس و محمد، ۲۰۱۲،ص. ۴۶۳۹ به نقل از اوباساران و همکاران، ۲۰۰۹) و افراد را قادر می‌سازد که با موقعیت‌های جدید سازگار شده، و بهره‌ور‌تر و خلاق‌تر شده و راه حل‌های جدید را برای مسائل موجود تعریف (شان و همکاران،۲۰۱۰،ص. ۴۸۳). و فرصت‌های کارآفرینانه را کشف و بهره گیری کنند و نه تنها آن ها را در جهت شناسایی فرصت‌ها بیش از افراد دیگر توانمند می‌سازد (فاطیما و همکاران، ۲۰۱۱،ص. ۱۱۰۶؛ انیس و محمد، ۲۰۱۲،ص. ۴۶۳۵) بلکه توان رقابتی آن ها را افزایش می‌دهد.

انگیزه درونی، محرکی بسیار قوی است که رفتار انسان را برای رسیدن به هدف جهت می‌دهد. از آن جا که انگیزه انسان بر اساس نیازها، ارزش‌ها و تمایلات او شکل می‌گیرد ارتباط مستقیمی با عوامل درونی انسان دارد (موریانو و گرجیوسکی، ۲۰۰۷،ص. ۱۸ .(انگیزه های که فرد را در جهت توسعه پروژه کسب و کار خود تشویق می‌کند می‌تواند ارزش افزوده برای کسب و کار را به ارمغان آورد (هورمیگا و همکاران، ۲۰۱۰). محققان مختلفی تأثیر انگیزه ها بر موفقیت کسب و کار را مورد مطالعه قرار داده‌اند (هورمیگا و همکاران، ۲۰۱۰ به نقل از پنا ، ۲۰۰۱). بیشتر این محققان ‌به این حقیقت دست یافته‌اند که کارآفرین توسط انگیزه درونی خود شامل آوردن ایده به عمل، نیاز به رئیس خود بودن و… که سرمایه فکری وی را تشکیل می‌دهند، برانگیخته شده و شانس بیشتری برای بقا و دستیابی به آینده بهتر خواهند داشت تا افرادی که صرفاً به دنبال دستیابی به یک شغل هستند (هورمیگاو همکاران، ۲۰۱۰).

بحث ونتیجه گیری

با توجه به اینکه در تعریف شناسایی فرصت و تاثیر آن در کارآفرینی بیشتر تأکید بر سرمایه فکری (دانش و آگاهی، تجربه و انگیزه) بود، مقاله‌ ذیل نمونه‌ای است که روی این موضوع کار شده است:

مقاله‌ تحلیل رابطه عناصر سرمایه فکری با رفتارهای کارآفرینان در شناسایی فرصت‌های کسب و کار خلاق، کاربرد مدل سازی معادله ساختاری که پدیدآورده های آن:

یارانی، شهرزاد؛ علی بیگی، امیر حسین.

در پاسخ ‌به این سوال که چرا کارآفرینان فرصت‌هایی را می‌شناسند که غیر کارآفرینان قادر به شناسایی آن ها نیستند مبحثی است که مورد بررسی قرار می‌گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:55:00 ب.ظ ]