رویکرد اول: فرصتها در قالب الگویی پیچیده از شرایط متغیر در فناوری، اقتـصاد، سیاست، اجتماع و شرایط اجتماعی به وجود میآیند. این فرض بر این اساس استوار است که فرصتها زاییدهی زمان هستند و زمان با گذر خود سبب تغییر شـرایط شـده و این وضعیت منجر به شناسایی فرصتهای متفاوت میشود.
رویکرد دوم: شناخت فرصت، به ذهنیت شکل گرفته در افراد (دانش و تجربـههـای پیشین افراد) بستگی دارد. در درون این ساختارهای ذهنی، اطلاعات سازماندهـی و در حافظه ذخیره شدهاند. این اطلاعات افراد کارآفرین را قادر میسازد که فرصتها را بیابند. حتی اگر تغییراتی در موقعیتها رخ دهد.
- فرصت، مرکز ثقل کارآفرینی است و شناسایی فرصت گام مهمی در جهت خلق و بقای هر کسب و کاری است (انیس و محمد، ۲۰۱۲،ص ۴۶۴۰ به نقل از گاگلیو و کتز این رو، ، ۲۰۰۱).
به احتمال زیاد یکی از دلایل رکود کسب و کارهای کارآفرینانه، عدم شناسایی و بهرهگیری مداوم کارآفرینان از فرصتهای کارآفرینانه است خصوصاًً در مراحل رشد، تثبیت و نوآوری از چرخه زندگی کسب و کارهای کارآفرینانه (برگرفته از سعیدی کیا، ۱۳۹۰).
شناسایی فرصت موضوعی است که در مقابل ارزیابی فرصت بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته است و در ادبیات گسترده کارآفرینی، مطالب چندانی در مورد رفتارهای شناسایی فرصت کارآفرینی یافت نمیشود (فیض بخش بازرگان و عابدی، ۱۳۸۷،ص. ۳۳۴). پیشینههای پژوهشی مربوط به شناسایی فرصت، شکافهای بسیار زیادی دارد که امکان تحقیقات بسیاری را به وجود میآورند (پوهاکا، ۲۰۱۰ به نقل از چندلر و همکاران، ۲۰۰۳). از جمله این شکافها بررسی این موضوع است که چگونه سرمایه های فکری بر رفتارهای متفاوت کارآفرینان در فرایند شناسایی فرصتهای کارآفرینانه تأثیر میگذارند؟
سرمایه فکری نوعی ثروت آفرینی از راه سرمایه گذاری در دانش، اطلاعات، داراییهای فکری و تجربه است (بهرامی و همکاران، ۱۳۹۰ ،ص. ۲۹). در حوزه شناسایی فرصت، سرمایه فکری کارآفرینان شامل قابلیتهای درک و تفسیر اطلاعات کسب و کار است. این قابلیتها میتوانند به چند طبقه تقسیم شوند شامل دانش و آگاهی، تجربه مدیریتی، انگیزه درونی و روند حاضر برای کسب و کارها، بر سرمایه های مادی کمتر و سرمایه های معنوی بیشتر به منظور جستجوی مزایای رقابتی تمرکز داشته و ادعا بر این است که کسب و کارهایی که از سرمایه های فکری کافی برخوردار باشند، شانس بقای بیشتری خواهند داشت (هورمیگا و همکاران، ۲۰۱۰). بیشتر مطالعات نشان دادهاند که شناسایی فرصت شامل چندین خط رفتاری مشخص است (پوهاکا، ۲۰۱۰ ،ص.۸۳؛ پوهاکا، ۲۰۰۶). این راهبردهای رفتاری مجزا مانند مرور رقابتی از نیازهای بازار، جستجوی فعال، حل نوآورانه مسائل و غیره، ذاتاً انواع متفاوتی از فعالیتهای اقتصادی هستند و این امر بیانگر آن است که این خطوط به انواع متفاوتی از سرمایه های فکری نیاز دارند. لذا رابطه بین سرمایه فکری و شناسایی فرصت پیچیدهتر از آن است که تصور میشود. هر یک از حوزه های سرمایه فکری و رابطه آن با شناسایی فرصت کارآفرینانه نیز تحقیقاتی انجام شده است که در زیر اشاره شده است. قلمرو دانش و آگاهی در خصوص دانش رسمی، آگاهی از مردم، اطلاعات و امکانات در یک صنعت مشخص و شامل شناختی از رقبا، سیاست گذاران، عرضه کنندگان، مشتریان و نیازهای آنان، شکافهای موجود در آن صنعت، دانش فنی و کارآفرینی است (پوهاکا، ۲۰۱۰). دانش و آگاهی قبلی کارآفرین مانند ماشهای عمل میکند که کارآفرین را وادار میسازد ارزش اطلاعات جدید را بداند وزمینههای (راموس-رودیگوز ، ۲۰۰۷،ص. ۲۴) کارآفرینانه آن را تشخیص دهد (موریانو و گرجیوسکی و همکاران، ۲۰۱۰ ،ص. ۵۶۸) کارآفرینان بسیار نوآور و با نوآوری پایین را مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه دست یافت که کارآفرینان نوآورتر، مشتریان، عرضه کنندگان و دیگر افراد مرتبط به شغل خود را میشناسند. لذا، قلمرو دانش، ایجاد راه حلهای نوآورانه در شناسایی فرصت را افزایش میدهد. در مطالعات دیگر نیز رابطه بین دانش و آگاهی با شناسایی فرصتهای کارآفرینانه مورد بررسی قرار گرفته است (صارمی و همکاران، ۲۰۱۱،ص. ۵ )، (پوهاکا، ۲۰۱۰)، (انیس و محمد، ۲۰۰۵)، (پوهاکا، ۲۰۱۰ به نقل از مانیمالا و علیزاده ثانی، ۱۳۸۸،ص. ۱۰۳، امین بیدختی، ۱۳۸۸،ص. ۱۷۱).
مطالعات گوناگون نشان دادهاند که تجربه قبلی در یک بخش ویژه به کارآفرینان برای شناسایی فرصتهای کارآفرینانه کمک میکند (راموس- رودیگوز، ۲۰۱۰،ص. ۵۶۶). تجربه قبلی در توسعه مهارتها، تواناییها، نیازها و ایده های کارآفرینی نقش دارد. این تجربه ها میتوانند به تلفیق و فراگیری دانش جدید کمک کنند (انیس و محمد، ۲۰۱۲،ص. ۴۶۳۹ به نقل از اوباساران و همکاران، ۲۰۰۹) و افراد را قادر میسازد که با موقعیتهای جدید سازگار شده، و بهرهورتر و خلاقتر شده و راه حلهای جدید را برای مسائل موجود تعریف (شان و همکاران،۲۰۱۰،ص. ۴۸۳). و فرصتهای کارآفرینانه را کشف و بهره گیری کنند و نه تنها آن ها را در جهت شناسایی فرصتها بیش از افراد دیگر توانمند میسازد (فاطیما و همکاران، ۲۰۱۱،ص. ۱۱۰۶؛ انیس و محمد، ۲۰۱۲،ص. ۴۶۳۵) بلکه توان رقابتی آن ها را افزایش میدهد.
انگیزه درونی، محرکی بسیار قوی است که رفتار انسان را برای رسیدن به هدف جهت میدهد. از آن جا که انگیزه انسان بر اساس نیازها، ارزشها و تمایلات او شکل میگیرد ارتباط مستقیمی با عوامل درونی انسان دارد (موریانو و گرجیوسکی، ۲۰۰۷،ص. ۱۸ .(انگیزه های که فرد را در جهت توسعه پروژه کسب و کار خود تشویق میکند میتواند ارزش افزوده برای کسب و کار را به ارمغان آورد (هورمیگا و همکاران، ۲۰۱۰). محققان مختلفی تأثیر انگیزه ها بر موفقیت کسب و کار را مورد مطالعه قرار دادهاند (هورمیگا و همکاران، ۲۰۱۰ به نقل از پنا ، ۲۰۰۱). بیشتر این محققان به این حقیقت دست یافتهاند که کارآفرین توسط انگیزه درونی خود شامل آوردن ایده به عمل، نیاز به رئیس خود بودن و… که سرمایه فکری وی را تشکیل میدهند، برانگیخته شده و شانس بیشتری برای بقا و دستیابی به آینده بهتر خواهند داشت تا افرادی که صرفاً به دنبال دستیابی به یک شغل هستند (هورمیگاو همکاران، ۲۰۱۰).
بحث ونتیجه گیری
با توجه به اینکه در تعریف شناسایی فرصت و تاثیر آن در کارآفرینی بیشتر تأکید بر سرمایه فکری (دانش و آگاهی، تجربه و انگیزه) بود، مقاله ذیل نمونهای است که روی این موضوع کار شده است:
مقاله تحلیل رابطه عناصر سرمایه فکری با رفتارهای کارآفرینان در شناسایی فرصتهای کسب و کار خلاق، کاربرد مدل سازی معادله ساختاری که پدیدآورده های آن:
یارانی، شهرزاد؛ علی بیگی، امیر حسین.
در پاسخ به این سوال که چرا کارآفرینان فرصتهایی را میشناسند که غیر کارآفرینان قادر به شناسایی آن ها نیستند مبحثی است که مورد بررسی قرار میگیرد.
آخرین نظرات