صفا‌از‌صبح و‌شورانگـیزی از‌می  شکر افشــــانی و شیرینی از نی
ز طبع زهـــره ، شادی آفرینی ز پروین شیــــوه بالا نشیــــنی
ز‌آتش گرمی‌و دم سردی از‌آب خیال انگیـــزی از شبهای مهتاب
گران سنگی ، ز لعل کوهساری  سبک روحی ، ز مرغان بهــاری »
(سایه عمر:۸ ـ ۲۳۷ )
وقتی این عاشق سراپا شیفته با بی‌وفایی و خیانت زن روبرو شد منجر به شکست احساسات وی گردید با زبانی مملو از خشم به تحقیر و بی‌وفایی و پایین‌آوردن ارزش زن پرداخت .
«الهی در کمـــــند زن نیـــــفتی و گر افتــــی به روز من نیــفتی
وفاداری مجوی از زن که بیجاست کزین بربط نخیـــزد نغمه راست
درون کعـــبه ، شــــوق دیر دارد سری با تو ســـــری با غیر دارد
چو زن یار کسان شد‌،‌خار از او به چو تر دامن بود گل،خار از او به
حذر‌کن‌،‌ز‌آن بت نسرین بر‌و دوش که هر دم با خسی گردد‌هم‌آغوش»
( مجموعه اشعار ، : ۲۳۷ )
اخوان نیز در اغلب اشعارش از شجاعت و مردانگی و ایثار و فداکاری زنان سخن گفته است و با سرودن شعری در ستایش همسرش با ذکر نام زنش ارادت قلبی خود را به وی نشان داده است و در فراق همسر ناله‌های جانسوز و دردناک و احساس تنهایی خود را ابراز داشته‌است و در دو قطعه شعری اندوه باطنی خود را در سوگ دخترش اظهار داشته است .در ستایش همسر می گوید :
«بنگر ای جانانه توران تا که بر رخسار من  اشک های من خبر دارت کنند از ماجرا
دیدم آن مرغک‌چو منقار کبود از‌هم گشود  می‌ستاید عشق محجوب من و‌حسن تو را»
( اخوان ثالث (۵ ) ،۱۳۶۹ :۱۹ )
که توران نام همسر اخوان و منقار کبود به استعاره‌ی قلم شاعر می‌باشد .و در جایی از لطف سرشار و صمیمیت همسرش سخن می گوید که فردایی سبز و آفتابی و پنجره صبح را به رویش خواهد گشود .
«هرگز فراموشـــــم نخواهد گشت ، هرگز
آن شب که عالم ، عالم لطف و صفا بود من
بودم و توران ، هســـتی لــذتی داشـــت
از شوق چشمک می زد و رویش به ما بود»
( اخوان ثالث (۵) ،۱۳۶۹ :۱۰ )
و در شجاعت و جگرآوری زن از مقام شامخ وی چنین یاد می‌کند .
«همین تنها نبینی شیرمردان
فراوان دیده ام من شیر زن هم
نشان مردی مردم ، نری نیست
جوانمردی تواند پیرزن هم»
( اخوان ثالث (۳ ) ،۱۳۶۹ :۱۸۳ )
همچنین اخوان‌،خصایلی چون دلیری ، شایستگی ، فرزانگی ، جوانمردی و رادی را تنها برای مردان نمی‌داند و درسروده‌هایی از پیرزنان هم، جوانمرد آفریده است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
«همین تنها نبینی شیرمردان
فراوان دیده­ام من شیرزن هم
نشان مردی مردم، نری نیست،
جوانمردی تواند پیرزن هم»
( اخوان ثالث (۳ ) ،۱۳۶۹ :۱۸۳ ) .
و باز هم او شاعری است که در «نطفه­ی یک قهرمان با تست» می­گوید:
«تو زنی مردانه­ای، سالاری و از مرد هم بیشی
جامه­ی جنست زن­ست، اما
درد و غیرت در تو دارد ریشه­ای دیرین
کم مبین خود را، که از بسیار هم بیشی
گوهر غیرت گرامی­دار، ای غمگین
مرد یا سالار زن، باید بدانی این
کاندرین روزان صدره تیره­تر از شب
اهل غیرت روزی­اش درد است»
( اخوان ثالث (۴ ) ،۱۳۶۸ :۲۱۵)
ونیز در سوگ فروغ فرخزاد می­گوید:
«دریغا آن زنِ مردانه­تر از هرچه مردانند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...