به هر حال، آن دسته از ‌صاحب‌کارانی که حسابرسان با کیفیت را استخدام ‌می‌کنند در جهت کمینه کردن اشتباهات پیش‌بینی، فرصت کمتری را برای استفاده از اقلام تعهدی دارند. آنان بر اساس داده هایی بازار های کانادا متوجه شدند صاحبکاران حسابرسان صاحب نام در مقام مقایسه با ‌صاحب‌کارانی که از چنین حسابرسانی برخوردار نیستند، اشتباه­های پیش‌بینی بیشتری دارند. دیویدسون و نئو در زمان تفسیر نتایج اخطاریه ای منتشر ساختند. نتایج مطالعات آن ها از این فرضیه اصلی حمایت کرد که پیش‌بینی­های مدیریت صادقانه است و از این رو، کیفیت­حسابرسی اثری بر روی پیش‌بینی ندارد. آنان بیان نمودند اعتبار این فرضیه نهایتآ به پرسشی تجربی می‌ انجامد و بیانگر نیاز به پژوهش­های بیشتر است.

یافته های دیویدسون ونئو از نتایج تحقیق فرت و اسمیت[۱۰] (۱۹۹۲) که با تجزیه و تحلیل پیش‌بینی­های سود اولین عرضه عمومی سهام شرکت های نیوزلندی، رابطه ای بین حسن شهرت حسابرس، و دقت پیش‌بینی های مدیریت مشاهده نکردند، متفاوت است. ممکن است که تفاوت های بین نظام های حقوقی کانادا و نیوزلند علت تفاوت های این مطالعات باشد (پورکریم، ۱۳۸۸،ص ۳۰).

مطالعات بعدی از رابطه معکوس بین حسابرسان دارای نام تجاری و تمایل برای مدیریت سود حمایت می‌کند. برای مثال، بکر و همکارانش[۱۱] (۱۹۹۸) دریافتند که ذخایر احتیاطی برای ‌صاحب‌کارانی که حسابرسان صاحب نامی ندارند در مقام مقایسه با حسابرسان صاحب نام (۶ بزرگ) بیشتر است.

فرانسیس و همکارانش[۱۲] (۱۹۹۹) ثابت کردند که حسابرسان دارای نام تجاری با احتمال زیاد به وسیله ‌صاحب‌کارانی که تمایل درونی بیشتر برای مدیریت سود دارند (یعنی صاحبکاران با ذخایر بیشتر) ابقا می‌شوند.

همچنین آن ها دریافتند حتی اگر حسابرسی شوندگان، حسابرسان دارای نام تجاری میزان بالاتری از ذخایر را داشته باشند، باز هم آن ها مبالغ کمتری از ذخایر احتیاطی را ارائه می‌دهند (پورکریم، ۱۳۸۸،ص ۳۰).

به طور خلاصه، اشتباهات پیش‌بینی مدیریت و ذخایر احتیاطی در مطالعات مذکور می‌توانند به عنوان شاخص کیفیت اطلاعات مورد استفاده قرار بگیرند. مطالعات مذکور ‌به این پرسش که آیا کاهش مدیریت سود به سبب توانایی نظارت بیشتر حسابرسان دارای نام تجاری است یا به دلیل وجود عوامل مشابه تحریک کننده صحبکار به عدم مدیریت سود است، پاسخ می‌دهند. همچنین این امرآن دسته از ‌صاحب‌کارانی را که به دنبال حسابرسان دارای نام تجاری می‌باشند تحریک می‌کند. محتمل است که برخی از محرک هی طرف تقاضا (مثل استراتژی های ریسک صاحبکار) با تغییرهر دو عامل کیفیت اطلاعات و حسن شهرت حسابرس تغییر نماید. پزوهش های آتی در این زمینه در جهت پیوند توانایی نظارت حسابرس با محدودیت های مدیریت سود و شفاف ساختن ماهیت رابطه بین حسابرسان و صاحبکاران آن ها انجام می شود.

۲-۲-۶) محصولات کیفیت حسابرسی

همان‌ طور که نمودارهای (۲-۲) و (۳-۲) نشان می­ دهند ، کیفیت حسابرسی مولد دو محصول مؤثر بر کیفیت صورت­های­مالی (یعنی اعتبار و کیفیت اطلاعات) می­باشند. در این بخش رابطه بین اجزای کیفیت حسابرسی و محصولات مذکور مورد بحث قرار ‌می‌گیرد.

۲-۲-۶-۱)اعتبار اطلاعات

اعتبار اطلاعات به توانایی حسابرس برای تحت تأثیر قرار دادن موقعیت استفاده کننده­گان از اطلاعات صورت های مالی مربوط می­ شود. همان طورکه در قسمت­ های قبلی بحث شد، دی آنجلو کیفیت حسابرسی را با واژه اعتبار حسابرس تعریف ‌کرده‌است. او اظهار می‌دارد که ذی نفعان می ­توانند از اندازه مؤسسه حسابرسی به عنوان جانشین حسن شهرت حسابرس استفاده نمایند. وی استدلال می­ کند که اگر به کار گیری صاحبکار خاص در میان صاحبکاران حسابرسی خاص یکسان است، آنگاه حسابرسان بزرگتر که تعداد صاحبکاران بیشتری دارند، در راستای تلاش برای حفظ هر صاحبکار انگیزه کمی برای قصور در افشا تحریف کشف شده دارند. دوپاچ و سیمونیچ بیان می‌کنند از آنجا که حسابرسان دارای نام تجاری ویژگی های مرتبط عینی بیشتری پیرامون کیفیت (شامل آموزش تخصصی و بازبینی های دقیق تر) دارند انتظار می رود ذی نفعان آنان به عنوان عرضه کننده اعتبار بیشتر صورت­های مالی بنگرند. نظریه رایج در میان بانکداران و پذیره نویسان این است که حسابرسان دارای نام تجاری بر اعتبار صورت های مالی می­افزایند و این نظریه از نتایج تحقیقات دوپاچ و سیمونیچ حمایت می کند.

برخی از مطالعات کیفیت حسابرسی بیان ‌می‌کنند که حسابرسان دارای نام تجاری اطلاعات معتبرتری را ارائه می نمایند. برای مثال در مطالعات مرتبط با اولین عرضه عمومی سهام، اعتبار اطلاعات اغلب به عنوان توانایی حسابرس برای تحت تأثیر قرار دادن ارزیابی قبلی عدم قطعیت ارزش موضوعات جدید تعریف شده است. فرض می شود حسابرسان دارای نام تجاری سطح اطمینان اطلاعاتی بیشتری را در باب موضوعات جدید ارائه می نمایند. مطالعات تجربی که این گمان را آزموده اند عموماً از آن حمایت می نمایند.

مطالعات اولیه نشان دادند در مواردی که صاحبکاران حسابرسان شان را تغییر می­ دهند این علامت دهی اطلاعاتی مستقیم از طریق اندازه گیری واکنش قیمت سهام بر حسن شهرت حسابرس اثر می­ گذارد. در این مطالعات صرفاً یک حمایت محدود برای اثبات این که حسابرسان دارای نام تجاری اطلاعات معتبرتری را ارائه می‌کنند، یافت شده است. برای مثال، بیتی[۱۳] (۱۹۹۹) دریافت که بازده های اولین عرضه ی عمومی سهام برای ‌صاحب‌کارانی که از حسابرسان دارای نام تجاری استفاده می‌کنند (۸ ابر مؤسسه حسابداری ) در مقام مقایسه با سایرین (غیر از ۸ ابر مؤسسه حسابداری) کمتر ‌می‌باشد

ونگ و نئو ،۱۹۹۳ رویکرد مستقیم تری را برگزیدند و دریافتند که واکنش سرمایه گذاران به شوک های سود آوری به دریافتشان از اعتبار گزارش سود آوری بستگی دارد. آنان دریافتند که ضریب واکنش سود ‌صاحب‌کارانی که از حسابرسان دارای نام تجاری استفاده می‌کنند در مقایسه با سایرین بیشتر ‌می‌باشد به همین قیاس، جنگ و لین ،۱۹۹۳، دریافتند که در اولین روز مبادله اولین عرضه عمومی سهام، حجم مبادله ‌صاحب‌کارانی که توسط حسابرسان دارای نام تجاری حسابرسی می‌شوند در مقایسه با سایرین بیشتر بوده است. همچنین در روزهای بعدی حجم مبادله سهام ‌صاحب‌کارانی که توسط حسابرسان دارای نام تجاری حسابرسی می‌شوند در مقایسه با سایرین کمتر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...