۲-۳- ریسک صنعت
ریسک صنعت عبارت است از نوسانات بازدهی سرمایه گذاری که بر اثر اتفاقات یا وقایع خاص و تغییرات در یک صنعت خاص محتمل است. از جمله تغییرات در تعرفه ها یا قیمت ها در سطوح داخلی یا بینالمللی، جرخه عمر صنعت، مالیات محصولات یک صنعت، مسایل مربوط به اتحادیه های کارگری در یک صنعت، مسایل زیست محیطی، دسترسی به منابع اولیه و سایر عوامل مشابه که روی یک صنعت خاص اثر میگذارند. بر اثر این تغییرات که بر شرکت های موجود در یک صنعت اثر مشابهی دارد، روند تغییرات قیمت سهام شرکت ها یکسان است.
۲-۴- ریسک عملیاتی
ریسک عملیاتی یک سازمان با کارایی عملیاتی آن در ارتباط است. بدین ترتیب چنانچه سیستمها و روش های انجام کار به درستی اجرا نشود یا اصولا تعریف درستی از آن ها ارائه نشده باشد، ریسک عملیاتی وجود خواهد داشت. افزایش ضایعات تولید و اشتباهات کارکنان از جمله ریسک های عملیاتی هستند.
۲-۵- ریسک نیروی انسانی
شرکت ها همواره در معرض از دست دادن نیروهای خود هستند که از این طریق برتری های خود را نیز از دست میدهند. چرا که امروزه نیروی انسانی با ارزش ترین دارایی هر سازمان محسوب می شود. البته منظور از نیروی انسانی کارکنانی هستند که مهارت های ویژه ای دارند.
ریسک های مذکور به عنوان ریسک های غیر مالی، منشا ریسک های مالی خواهند بود. در حقیقت ریسک های غیر مالی محرک ریسک های مالی اند. به عنوان مثال ریسک سیاسی منجر به ریسک نرخ ارز می شود و نوسانات نرخ ارز بر قیمت دارایی ها و بدهی ها تاثیر میگذارد (همان منبع).
به هر حال ما در جهانی مملو از انواع ریسک زندگی میکنیم و برای دستیابی به جوی قابل اعتماد تر، باید این ریسک ها را بشناسیم و در تصمیم گیریها مدنظر قرار دهیم.
۲-۳-۲- ریسک سیستماتیک در مقابل ریسک غیرسیستماتیک
از دیدگاه دیگری ریسک سرمایه گذاری را می توان به دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تقسیم کرد. ریسک سیستماتیک به آن بخش از تغییرات بازده شرکت اطلاق می شود که به عامل بازار مربوط می شود. این ریسک با متنوع سازی از بین نمی رود و در مقابل ریسک غیرسیستماتیک ریسک خاص شرکت قرار دارد.
ریسک غیرسیستماتیک، آن قسمت از تغییرات نرخ بازدهی سهم یا یک پرتفوی است که با تغییرات نرخ بازده بازار قابل توجیه نیست و تابعی از شرایط حاکم بر شرکت، نوع صنعت و غیره میباشد. این ریسک را می توان از طریق متنوع سازی و سرمایه گذاری در اوراق بهاداری که همبستگی منفی دارند، کاهش داد یا کلا حذف کرد. اجزای تشکیل دهنده ریسک سرمایه گذاری را می توان به صورت زیر نشان داد:
شکل ۲-۳
ریسک غیر سیستماتیک + ریسک سیستماتیک = ریسک کل یک سهم
از این رو بسیاری از تحلیل گران براین باورند که برای اوراق بهادار، ریسک سیستماتیک معیاری مربوط است و نزخ بازده مورد انتظار باید تابعی از ریسک سیستماتیک باشد.
۲-۳-۳- محاسبه ریسک
امروزه اکثر پژوهشگران ریسک سرمایه گذاری را با تغییرات نرخ بازده مرتبط می دانند. هرچه تغییرات بازده بیشتر باشد، ریسک نیز بیشتر است. به طور کلی، برای محاسبه ریسک اوراق بهادار از انحراف معیار نرخ بازده استفاده می شود :
که در آن:
Si : انحراف معیار بازده سهم i (ریسک سهمi )
ri,t: نرخ بازده سهمi در زمان t
ri : میانگین بازدهی سهم i برای n دوره
n : تعداد مشاهدات
برای محاسبه ریسک سالهای آینده یک سهم می توان از توزیع احتمالات استفاده نمود:
که در آن :
E(ri) : نرخ بازده مورد انتظارسهم i
ri,s : نرخ بازده سهم i در حالت s
Ps : احتمال رویداد s
ریسک در مدل های مختلف به روش های مختلف محاسبه می شود. روابط بالا برگرفته از تعریف کلی ریسک است. لیکن در مدلهایی که به توضیح آن ها خواهیم پرداخت، روش های ساده تری برای محاسبه ریسک ارائه می شود.
۲-۳-۴- نظریه پرتفوی مارکویتز
در اوایل دهه۱۹۵۰ مارکویتز مدل پایه پرتفوی را بنیان نهاد که نظریه نوین پرتفوی نیز بر آن استوار است. پیش از مارکویتز، سرمایه گذاران با مفاهیم ریسک و بازده با مسامحه برخورد میکردند. در واقع پیش از وی ریسک کمی نمی شد. اما مارکویتز نخستین فردی بود که مفهوم پرگونه سازی در سبد سرمایه گذاری به طور عام و سبد سهام به طور خاص را توسعه داد. وی به طور کمی نشان داد که چرا و چگونه متنوع سازی سبد سرمایه گذاری (سهام)، ریسک را برای سرمایه گذار کاهش میدهد.
مارکویتز برای نخستین بار مفهوم پرتفوی کارا را تعریف کرد: “پرتفویی که دارای کمترین ریسک یرای یک سطح بازده مورد انتظار معین یا دارای بیشترین بازده برای یک سطح ریسک معین است.”
در نهایت مارکویتز موفق شد روابطی جهت تعیین بازده و ریسک یک سرمایه گذاری ارائه دهد. بازده مورد انتظار یک سبد سهام به صورت زیر محاسبه می شود:
به طوری که :
E(Rp) : بازده مورد انتظار سبد سهام
Wi : نسبت مبلغ سرمایه گذاری در سهم i
E(Ri) : بازده مورد انتظار سهم i
n : تعداد سهام
اگر چه بازده مورد انتظار یک سبد سهام، میانگین مورون سهام منفرد درون آن است، لیکن ریسک سبد سهام، میانگین موزون ریسکهای سهام درون آن نیست. عامل دیگری که در محاسبه ریسک سبد سهام وارد می شود، میزان همراهی و همسویی یا کوواریانس های میان بازده های سهام درون سبد سهام است. بنابرین طبق مدل مارکویتز، ریسک سبد سهام برحسب واریانس به صورت زیر بیان می شود:
که کوواریانس را می توان برحسب ضریب همبستگی به شکل زیرنوشت:
که S® انحراف معیار و r ضریب همبستگی است.
اما اشکال اساسی مدل مارکویتز این است که برای به دست آوردن ریسک یک سبد سهام تعداد محاسبات بسیار زیادی نیاز دارد. زیرا باید کوواریانس دو به دوی سهام موجود در سبد سهام را محاسبه کرد. مارکویتز در کار اولیه خود پیشنهاد کرد از شاخصی که سهام با آن مربوط است به مثابه وسیله تولید کوواریانس استفاده شود. شارپ به پیروی از مارکویتز، مدل تک شاخصی را توسعه داد که بازده هرسهم را به بازده شاخص عمومی سهام ربط میدهد.
مدل شارپ
در مدل شارپ، بازده مورد انتظار یک سهم خاص به صورت زیر به دست میآید:
که در آن:
Rit : بازده تصادفی سهم i در دوره t
Rmt : بازده تصادفی شاخص بازار در دوره t
αi : بازده ثابت منحصر به سهم i
bi : اندازه حساسیت بازده سهم i به بازده شاخص بازار
eit : خطای تصادفی باقیمانده در دوره t
فرض بحرانی مدل تک شاخصی این است که سهام تنها در پاسخ مشترک شان به شاخص بازار به یکدیگر مربوطند. خطای تصادفی برای سهم i و j بدون همبستگی هستند و همبستگی بین بازده های سهام مختلف در b انعکاس مییابد. اگر این فرض خلاف واقع باشد، رابطه فوق نادرست خواهد بود. در مدل شارپ کوواریانس دو سهم برحسبb از رابطه زیر به دست میآید:
COV (Ri,Rj) = b ibj S2(Rm)
بر اساس همین مدل برای ریسک هر سهم خواهیم داشت:
S2(Ri) = b2i(s2(Rm)) + S2(ei)
در رابطه فوق، عبارت نخست نشان دهنده ریسک سیستماتیک و عبارت دوم نشان دهنده ریسک غیر سیستماتیک است. اما می توان از مدل تک شاخصی شارپ مستقیما برای به دست آوردن بازده و ریسک سبد سهام نیزاستفاده نمود:
E(Rp) = αp + bpE(Rm)
آخرین نظرات