کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۱-۸-۲ متغیرهای مستقل[۵]

عامل بازار

همان عامل بتا (β) ‌می‌باشد، عامل بازار حاصل تفاوت میانگین بازدهی بازار و نرخ بازده بدون ریسک است.

عامل اندازه شرکت[۶]

حاصل تفاوت بازده ماهانه پرتفوی سهام با اندازه کوچک و بازده ماهانه پرتفوی سهام با اندازه­ بزرگ، است (اسماعیل ۲۰۱۲، ۲۹).

عامل ارزش دفتری به بازار[۷]

حاصل تفاوت بازده ماهانه پرتفوی سهام با نسبت ارزش دفتری به ارز­ش بازار بالا و بازده ماهانه پرتفوی سهام با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار پایین می‌باشد (اسماعیل ۲۰۱۲، ۳۰).

۱-۹- ساختار تحقیق

در فصل اول تحقیق، کلیات تحقیق مد نظر قرار می‌گیرد.

در فصل دوم، ابتدا ادبیات موضوع بررسی می شود. سپس تحقیقات خارجی و داخلی مرتبط با موضوع ارائه می شود.

در فصل سوم، روش اجرای تحقیق تشریح می شود. متغیرهای وابسته، مستقل و نحوه اندازه گیری آن ها به تفضیل بیان می شود. قلمرو تحقیق، جامعه آماری و نحوه اندازه گیری نیز در این فصل بیان
می شود. نحوه جمع‌ آوری داده ها، تعریف مفاهیم، روش شناسی تحقیق، روش های آماری و آزمون فرضیه‌ها در این فصل ارائه گردیده اند.

در فصل چهارم، یافته های تحقیق ارائه گردیده اند. آمار توصیفی در ابتدا ذکر شده است. سپس فرضیه‌ها و مدل رگرسیون هر فرضیه ارائه شده اند.

در فصل پنجم، در ابتدا خلاصه ای از تحقیق بیان شده و یافته های پژوهش عنوان شده اند و این نتایج با تحقیقات دیگر پژوهشگران مقایسه شده است. و نتایج دیدگاه محقق بیان گردیده است. سپس نتیجه گیری تحقیق ارائه شده و در پایان پیشنهادات محقق برای استفاده کنندگان و پژوهش های آینده در این زمینه ذکر شده است.

۱-۹- خلاصه فصل

در این فصل ضمن بیان مقدمه، بیان مسأله، اهمیت و ضرورت پژوهش،اهداف پژوهش، قلمرو پژوهش، فرضیه ­های پژوهش و متغیرهای پژوهش ارائه گردیدند و در پایان روش جمع‌ آوری اطلاعات و روش آزمون فرضیه ­های پژوهش و تحلیل اطلاعات تشریح شدند.

فصل دوم:

مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق

۲-۱- مقدمه

اندیشمندان مالی مدت­ها ‌بر اساس مفروضات اقتصاد نئوکلاسیک به نظریه­پردازی در حوزه مالی و نحوه تصمیم ­گیری افراد در بازار­های مالی پرداخته­اند. اما مطالعات انجام شده در سال­های اخیر، بسیاری از مفروضات اقتصاد نئوکلاسیک را به چالش کشیده­اند. یکی از چالش‌برانگیزترین مشاهدات در بازارهای مالی این است که برخلاف فرضیه بازار کارا که زیربنای بسیاری از نظریات ارائه شده در تئوری مالی مدرن است، بازده سهام عادی در بازه ­های زمانی مختلف دارای رفتار خاصی ‌می‌باشد و سرمایه ­گذاران انفرادی می ­توانند بدون تحمل ریسک بیشتر و تنها با به‌کارگیری راهبرد سرمایه ­گذاری مناسب، بازدهی بیش از بازده بازار به دست آورند. بررسی­ های انجام گرفته نشان می­دهد که در بازه زمانی ۳ تا ۱۲ ماه پدیده تداوم بازده یا توالی در رفتار بازده سهام عادی وجود دارد و ‌بنابرین‏ ‌می‌توان با به‌کارگیری راهبرد سرمایه ­گذاری توالی بازده سرمایه ­گذاری خود را افزایش داد. این پدیده بر خلاف دوره ­های زمانی کوتاه مدت و بلندمدت است که در آن‌ ها پدیده بازگشت بازده وجود دارد و به‌کارگیری راهبرد سرمایه ­گذاری معکوس منجر به کسب بازده بیشتر می­گردد. مشاهده این موارد ‌به این معنی است که ‌می‌توان با پیگیری تاریخی قیمت سهام عادی، بازده سرمایه ­گذاری خود را افزایش داد. محققان بسیاری سعی در توجیه پدیده تداوم بازده در میان مدت با بهره گرفتن از نظریه­ های مالی مدرن نموده ­اند (فدایی و دیگران ۱۳۸۴، ۲۰). در اینجا اضافه بازده کسب شده در راهبرد سرمایه ­گذاری توالی در واقع جبران ریسک­های ناشناخته­ای است که تئوری­های حاضر قادر به تبیین آن‌ ها نیستند. برخی به جای فرضیه انسان عاقل اقتصادی که مدت­ها زیربنای تئوری­های مالی بوده است، از مفاهیم روانشناسی کمک ‌گرفته‌اند. به زعم ایشان اریب­های رفتاری سرمایه گذاران در بازار موجب تداوم بازده در میان مدت می­گردد. ‌بنابرین‏ این تحقیق به دنبال این است که سودآوری راهبرد سرمایه ­گذاری معکوس را که در بسیاری از بازارهای توسعه یافته و برخی بازارهای نوظهور به اثبات رسیده است، در بورس اوراق بهادار ایران بررسی نماید (فدایی و دیگران ۱۳۸۵، ۳۶).

در این فصل ،ابتدا ادبیات موضوع بررسی می شود. سپس تحقیقات خارجی و داخلی مرتبط با موضوع ارائه می شود.

۲-۲- بازار سرمایه و نقش بورس اوراق بهادار در توسعه اقتصادی

منتقدین علم اقتصاد تا حدودی به طور طبیعی متعرض مبحث بورس اوراق بهادار بوده و به اهمیت و تاثیر آن در اقتصاد نپرداخته­اند. در آثار آدام اسمیت، از بورس اوراق بهادار سخنی به میان نیامده است. دیوید ریکاردو نیز که خود از برکت شغل کارگزاری بورس به ثروت قابل توجهی رسیده بود از این نهاد دنیای اقتصاد آزاد گفتگو نمی­کند. با ورود اقتصاد به دوره تولید انبوه، نقش بورس اوراق بهادار در اقتصاد چشم گیرتر می­ شود به طوری که امروزه این جمله که «بورس اوراق بهادار قلب اقتصاد است» واقعیتی انکار­ناپذیر است. علمای اقتصاد، بورس اوراق بهادار را برای تأمین و تجهیز منابع مالی، حیاتی می­دانند اصولاً اهمیت وجود بازار متشکل سرمایه در ساختار اقتصادی هر کشوری بسیار احساس می­گردد چنانچه از طریق تشکیل یک چنین بازاری ضمن حصول اهداف اقتصادی کشور در مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز تا حدود زیادی اثرات سودمند و قابل توجهی را ایجاد خواهد نمود و ‌به این ترتیب توجه به بورس و راه اندازی آن از ضروریات قطعی و لازمه حیات سالم اقتصادی هر جامعه محسوب می­گردد. چرا که برای توسعه اقتصادی یک کشور، سرمایه ­گذاری امری بسیار ضروری است و برای آنکه سرمایه ­گذاری صورت گیرد نخستین شرط، وجود سرمایه یا جمع‌ آوری آن است و طبیعی­ترین منبع برای جمع‌ آوری سرمایه هر کشور، پس انداز افراد آن جامعه است، اما پس­انداز افراد الزاماًً و به خودی خود به مصرف سرمایه گذار نمی­رسد و ممکن است بخشی یا قسمت مهمی از آن به صورت راکد و بلااستفاده باقی‌مانده ‌بنابرین‏ می­بایست تمهیدات و تدابیری اتخاذ گردد که پس‌اندازها به سوی سرمایه گذاری سوق داده شود و در این زمینه، راه­های مقطعی برای جلب پس‌اندازها به سوی سرمایه گذاری وجود دارد که مهم‌ترین و مناسب‌ترین آن بورس اوراق بهادار است (علوی و امیری ۱۳۸۹، ۵۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 10:24:00 ب.ظ ]




۴- نظامیان وغیرنظامیان اسیر در اختیار یک طرف متخاصم، حق دارند تا برای حیات، کرامت ذاتی، حقوق شخصی وعقایدشان مورد احترام قرار گیرند. آن‌ ها در مقابل همه اقدامات خشن و انتقام‌جویانه حمایت خواهند شد. آن‌ ها حق دارند با خانواده‌هایشان ‌در تماس باشند واز کمک آن‌ ها برخوردار شوند.

۵- هرکس حق دارد از تضمین‌های قضایی اساسی بهره‌مند شود. هیچ‌کس، برای عملی که مرتکب نشده است مسئول نخواهد بود. هیچ‌کس تحت شکنجه جسمی یا روحی مجازات بدنی یا رفتار خشن یا موهن قرار نخواهد گرفت.

۶- طرفین مخاصمه واعضای نیروهای مسلح آنان، در انتخاب روش‌های جنگی که سبب ورود زیان‌های غیرضروری یا رنج مفرط شوند، تابع محدودیت‌هایی هستند.

۷- طرفین درگیری در همه اوقات بین جمعیت غیرنظامی ونظامیان به منظور نگه‌داشتن جمعیت واموال غیرنظامی تفکیک قائل خواهند شد. درکل اشخاص و جمعیت غیرنظامی نباید هدف حمله قرار گیرند. حملات باید منحصراًً علیه اهداف نظامی[۲۱۲] صورت گیرد.

آن چه در بالا آمده، اصول اساسی مذکور در کنوانسیون‌های بین‌المللی مربوط به حقوق بشردوستانه بین‌المللی است. این کنوانسیون‌ها عبارتند از: مقررات ۱۹۰۷ لاهه ‌در مورد رعایت قوانین و عرف‌های جنگ زمینی که در تاریخ ۱۸ اکتبر ۱۹۰۷ به کنوانسیون چهارم ۱۹۰۷ لاهه ‌در مورد رعایت قوانین وعرف‌های جنگ زمینی ضمیمه شده[۲۱۳] است. کنوانسیون اول ژنو ۱۲ اوت ۱۹۴۹ راجع به بهبود و شرایط مجروحان و بیماران نیروهای مسلح هنگام جنگ[۲۱۴]، کنوانسیون دوم ژنو۱۲ اوت ۱۹۴۹ راجع به بهبود و سرنوشت مجروحان و بیماران و غریقان نیروهای مسلح در دریا[۲۱۵]، کنوانسیون سوم ژنو۱۲ اوت ۱۹۴۹ راجع به رفتار با اسیران جنگی[۲۱۶]، وکنوانسیون چهارم ژنو ۱۲ اوت ۱۹۴۹، راجع به حمایت از اشخاص غیرنظامی در زمان جنگ[۲۱۷]، کنوانسیون‌های ۱۲ اوت ۱۹۴۹ ژنو به موجب پروتکل الحاقی اول به کنوانسیون‌های ۱۲ اوت ۱۹۴۹ ژنو، مورخ ۱۲ دسامبر ۱۹۷۷ مربوط به حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه بین‌المللی[۲۱۸]، و پروتکل الحاقی دوم به کنوانسیون‌های ۱۲ اوت ۱۹۴۹ ژنو، مورخ ۱۲ دسامبر ۱۹۷۷ مربوط به حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه غیر بین‌المللی[۲۱۹] تکمیل شده‌اند. پروتکل الحاقی اول به کنوانسیون‌های ژنو «تلاش‌های جنگی» به منظور کسب استقلال در مقابل سلطه بیگانه را یک مخاصمه مسلحانه بین‌المللی و برخوردار از حمایت مطابق با این پروتکل می‌داند. همچنین، پروتکل الحاقی اول حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه بین‌المللی به موجب کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو را گسترش می‌دهد. ماده سوم مشترک کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو، برای قربانیان مخاصمات مسلحانه غیر بین‌المللی، یک حمایت حداقلی پیش‌بینی ‌کرده‌است. پروتکل الحاقی دوم، نیز به منظور تکمیل مقررات ماده سوم مشترک کنوانسیون‌های چهارگانه تصویب ‌کرده‌است. جنایات جنگی قدیمی‌ترین گروه از چهار دسته جرایمی است[۲۲۰] که صلاحیت موضوعی دیوان را تشکیل می‌دهند. پیش از ظهور حقوق کیفری به شکل امروزی، در منازعات مسلحانه همواره ارتکاب اعمال و رفتارهای خاصی ممنوع بوده و سرزنش عمومی را درپی داشته است. درعهد عتیق ممنوعیت به قتل رساندن زندانیان جنگی که پس از جنگ بایستی آزاد شوند، دیده می‌شود.[۲۲۱] امپراطور رم نیز برای تعدیل اثرات جنگ قواعدی داشت[۲۲۲]، آگوستین قدیس[۲۲۳]، حمله به زنان، مجروحان و پیک‌های دولت شهرهای قرون وسطی را ممنوع کرده بود.[۲۲۴] در مکتب اسلام دستورات متعددی ‌در مورد رفتار سپاهیان حین جنگ از سوی پیامبراکرم (ص) وائمه اطهار (ع) وخلفای راشدین، صادر شده و انضباط و نظم دربین سپاهیان اسلام، همانند سایر شئون زندگی، مورد تأکید بوده است. سربازان و فرماندهان هریک در زمان جنگ تکالیفی دارند. «وظیفه فرمانده آن است که مراقبت نماید تا در سپاه او فرائض و واجبات الهی بنحوی به موقع اجرا گذاشته شود که سپاهیان نه عمل خلاف دینی را مرتکب شوند ونه قانون را نقض نمایند. به همین جهت است که پیامبر اسلام (ص) فرموده است: سربازان خود را از گرایش به فساد…… و ‌فریب‌کاری ……. و زنا باز دارید»[۲۲۵] این درحالی است که دشمنان اسلام با مسلمین به گونه دیگری رفتار می‌کردند. به عنوان مثال «تسخیر شهر حلب به وسیله یونانیان با قتل وغارت همراه بود…….. یونانیان (۹۶۸ق) در این شهر کلیه افراد جنس مرد حتی پیران را قتل عام کردند، کلیه زنان پیر را نابود کردند و ده هزار زن جوان را نیز به اسارت بردند»[۲۲۶].

بطورکلی ‌بر اساس موازین اسلامی تعرض به افراد غیرنظامی و افرادی که در جنگ دخالت مستقیم نداشته‌اند، بخصوص زنان، کودکان، افراد مریض و سالخوردگان و نیز افرادی که سلاح بر زمین گذاشته‌اند یا از جنگیدن فرومانده‌اند مثل مجروحان، اسیران و تسلیم‌شدگان از سپاه دشمن، ممنوع و موجب سرزنش است.[۲۲۷]

حضرت علی(ع) در جنگ با معاویه خطاب به سربازان و فرماندهان لشکر فرمانی به شرح زیر صادر فرمودند.

لاتُقاتِلوحتّی یَبداوکم…. فَلا تقتلُوا مدبراً، ولا تَعیبُوا مُعوراً، لا تُجهزوا علی جریح ولما تهیجُوا النساء بادیٍ وان شتمن اَعراضکم ونسببن اُمراءِکُم[۲۲۸]………..

یعنی:

«دست به جنگ نزنید تا آنان شروع کنند… شخص درحال فرار رابه قتل نرسانید ‌و ناتوان را آسیب نزنید وزخمی را نکشید وزنان را با آزردن به هیجان نیاورید گرچه متعرض آبروی شما شوند یا به بزرگانتان ناسزا گویند…»

پس از شکل‌گیری حقوق کیفری به معنی امروزی، یکی از مواردی که قابل تعقیب کیفری بوده، جنایات جنگی‌ست. قدیمی‌ترین نمونه جرم‌انگاری درخصوص نقض عرف‌های جنگ ماده۴۴ قواعد لی‌بر[۲۲۹] در آمریکاست که ‌در سال‌ ۱۸۶۳ تدوین شد. این قانون قتل، تجاوز جنسی، جراحت بدنی، غارت و چپاول را ممنوع نموده و مرتکبین آن‌ ها را مستحق مجازات مرگ می‌دانست.[۲۳۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ب.ظ ]




اگر چه دیدگاه اقتضایی در مدیریت منابع انسانی از گستردگی و طرفداران بسیاری برخوردار است، با این حال مطالعات و مشاهدات تجربی که بتواند به صورت مطمئن فرضیه های تئوری اقتضائی را تأیید کند، بسیار اندک است. حتی تعدادی از مطالعات به شواهد قابل اطمینانی برای تأیید این رویکرد دست پیدا نکرده اند(سیدجوادین و فراحی، ۱۳۹۱، ص ۲۱). استراتژی در سطوح مختلف سازمان طراحی می شود و سازمان ها سبک ها و انواع مختلفی از استراتژی را می‌پذیرند، لذا ایجاد بینشی منسجم درباره نوع استراتژی های منابع انسانی هماهنگ و سازگار با استراتژی های شرکت و درباره نوع مشارکت بخش منابع انسانی در فرایند طراحی، دشوار است(آرمسترانگ، ۱۳۸۱، ص ۷۰). به دلیل محدود بودن مطالعات تجربی که بتواند نشان دهنده تئوری اقتضائی برای تطابق میان استراتژی های منابع انسانی و استراتژی های رقابتی سازمان باشد، این تئوری با انتقادات چندی همراه بوده است. منتقدان اگرچه این الگو را منطقی می دانند اما آن را غیر واقعی دانسته و معتقدند الزاماتی که تعیین کننده استراتژی های منابع انسانی می‌باشد، انحصار استراتژی هایب بالادستی و یا استراتژی های رقابتی کسب و کار نبوده و بلکه عوامل دیگری نیز مانند اقدامات رقبا در مدیریت کارکنان، ویژگی ها و انتظارات کارکنان و نیز مفهوم سرمایه انسانی در تدوین و اثربخشی استراتژی های منابع انسانی موثرند(سیدجوادین و فراحی، ۱۳۹۱، ص ۲۲).

۲-۲-۲-۲) تئوری های جهان شمول[۱۷]

ضعف رویکرد اقتضایی موجب شد تا در مقابل آن، عده دیگری از محققان رویکرد جهان شمول را برای توضیح چگونگی انتخاب اثربخش ترین انتخاب ها از میان فهرست اقدامات منابع انسانی معرفی نمایند. بر اساس این رویکرد سازمان ها برای دستیابی به عملکرد بالاتر باید بهترین اقدامات[۱۸] را برای مدیریت منابع انسانی خویش شناسایی کرده و این اقدامات را در سازمان خویش به کار گیرند. به عنوان مثال ۱۶ اقدام مدیریتی از جمله مشارکت و توانمندسازی، پرداخت تشویقی، امنیت شغلی، ارتقا از داخل و آموزش وتوسعه مهارت از ویژگی های سازمان های موفق می دانند و این اقدامات را در بهبود بهره وری و افزایش سودآوری در سازمان اثربخش می دانند(سیدجوادین و فراحی، ۱۳۹۱، ص ۲۲).

در پژوهش ها رویکرد جهان شمول نیازمند دو شناخت اساسی است:

    1. این که بهترین اقدامات استراتژیک مدیریت منابع انسانی کدام اند؟

  1. تاثیر هر کدام از این اقدامات خاص بر عملکرد سازمان چگونه است؟

بهترین اقدامات استراتژیک منابع انسانی مجموعه اقداماتی است که به صورت تئوریک و یا تجربی با عملکرد کلی سازمان مرتبط شده اند. در حال حاضر اجماع رو به افزایشی در میان محققان ‌در مورد اینکه کدام اقدامات مدیریت منابع انسانی بهترین اقدامات استراتژیک می‌باشند، به وجود آمده است که می توان به ۶ اقدام اصلی مدیریت منابع انسانی شامل فرصت های کارراهه شغلی، آموزش کارکنان، ارزیابی عملکرد، چگونگی و کیفیت جبران خدمات، چگونگی شرح و تعریف کارها و امنیت شغلی اشاره کرد. مطالعات و نتایج به دست آمده بر اساس رویکرد جهان شمول در مدیریت استراتژیک منابع انسانی نشان می‌دهد که این رویکرد از استحکام لازم برای توضیح چگونگی انتخاب استراتژی و اقدامات اثربخش مدیریت منابع انسانی از میان انتخاب های استراتژیک گوناگون برخوردار است(سیدجوادین و فراحی، ۱۳۹۱، ص ۲۳).

۲-۲-۳) رویکردهای نظری استراتژی منابع انسانی

همواره این انتقاد بر مدیریت استراتژیک منابع انسانی وارد بوده که فاقد یک چارچوب نظری برای تجزیه و تحلیل تئوری ها و رویکردهای این رشته است. از آن زمان تاکنون تلاش های زیادی در این زمینه انجام گرفته که چارچوب نظری شولر و جکسون[۱۹] یکی از کاربردی ترین آن ها به شمار می‌آید. مطالعه رویکردهای مختلف استراتژی منابع انسانی، امکان مقایسه تطبیقی استراتژی ها، سیستم ها و کارکردهای منابع انسانی را فراهم می‌سازد. رویکردهای مربوط به استراتژی های منابع انسانی در دو سطح استراتژیک و غیراستراتژیک مورد بررسی قرار می گیرند. رویکردهای استراتژیک، بیانگر اتخاذ تصمیمات فعالانه و استراتژیک در خصوص فعالیت های منابع انسانی می‌باشد. هر یک از این رویکردها بر مبنای منطق عقلایی خود تشریح می‌کنند که استراتژی ها و عملیات مدیریت منابع انسانی می بایست به منظور تحقق اهداف استراتژیک سازمان دارای چه ویژگی هایی باشد و چگونه اجرا گردند. اگر چه در نگاه اول چنین به نظر می‌رسد که این رویکردها به خوبی قادرند موجبات شناخت و پیش‌بینی اینکه اقدامات مدیریت منابع انسانی تا چه حد در راستای جهت استراتژیک سازمان می‌باشد را فراهم آورند، اما واضح است که تمامی اقدامات مدیریت منابع انسانی با یکدیگر هماهنگ نیستند و یا اینکه همگی در جهت هدف استراتژیک سازمان عمل نمی کنند. ‌بنابرین‏، برای دستیابی به یک شناخت جامع، رویکردهای غیراستراتژیک نیز باید مورد توجه قرارگیرند. با بهره گیری از رویکردهای غیراستراتژیک می توان دریافت که استراتژی و اقدامات منابع انسانی گاهی تحت تأثیر فشارهای نهادی و سیاسی عمل می نمایند. در ادامه به تشریح چهار رویکرد استراتژیک شامل نگرش مبتنی بر منابع، نگرش رفتاری، نگرش سایبرنتیک و نگرش کارگزار/هزینه مبادله و دو رویکرد غیراستراتژیک شامل رویکردهای وابستگی منابع و نهادی گرایی پرداخته می شود(صیادی و محمدی، ۱۳۸۸، ص ۴۷).

۲-۲-۳-۱) رویکرد مبتنی بر منابع

این رویکرد، بیشترین میزان تأثیر را بر ادبیات مدیریت استراتژیک منابع انسانی برجای گذاشته است. بر اساس این رویکرد، سازمان ها در صورتی می‌توانند موفق باشند که به برتری رقابتی دست یافته و آن را حفظ نمایند. برتری رقابتی زمانی حاصل می شود که عامل این برتری، ویژگی های ارزش، کمیابی، غیرقابل تقلید و بدون جانشینی بودن را دارا باشد(صیادی و محمدی، ۱۳۸۸، ص ۴۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ب.ظ ]




آگاهی از آلوده شدن به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان فشارهای روان‌شناختی و مشکلات اجتماعی زیادی از جمله افسردگی، اضطراب و انزوای اجتماعی را در پی دارد (ایوانز[۴]، ۲۰۰۳). ‌به این ترتیب افراد مبتلا به HIV مثبت با عوامل روان‌شناختی بسیار زیادی روبرو هستند که شامل عدم سازگاری با بیماری HIV مثبت، کاهش سلامت روانی، خود مدیریتی ضعیف، آشفتگی هیجانی، افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیتی، باورهای پایین خود کارآمدی، حمایت اجتماعی ضعیف و روبرو شدن با مفاهیم وجودی مانند اضطراب مرگ، بی‌معنایی و بی­هدفی در زندگی و بی­مسئولیتی است.

بر اساس آمار جمع‌ آوری شده از دانشگاه ­های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تا تاریخ ۱/۷/۱۳۹۲ مجموعاً ۲۷۰۴۱ نفر افراد مبتلا به HIV/AIDS در کشور شناسایی ‌شده‌اند که ۸۹٫۳ درصد آنان را مردان و ۱۰٫۷ درصد را زنان تشکیل می­ دهند.۱/۴۶ درصد از مبتلایان به HIV در زمان ابتلا در گروه سنی ۳۴-۲۵ سال قرار داشتند که بالاترین نسبت در بین گروه ­های سنی را به خود اختصاص می­ دهند. علل ابتلا به HIV در بین کل مواردی که از سال ۱۳۹۲ گزارش شده است، اعتیاد تزریقی ۱/۵۲ درصد، برقراری روابط جنسی ۶/۳۳ درصد و انتقال از مادر به کودک ۲/۳ را تشکیل داده است. در ۱/۱۱ درصد از موارد شناسایی‌شده در این سال راه انتقال نامشخص بوده و هیچ مورد جدید ابتلا از راه خون و فرآورده ­های خونی گزارش نشده است (مرکز مدیریت بیماری­ها وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، ۱۳۹۲).

۱-۲ بیان مسئله

افراد مبتلا به ایدز به واسطه گرفتار شدن به یک بیماری مزمن، ناتوان­کننده، بالقوه کشنده و با پیش آگهی وخیم، در گستره­ای از فعالیت­های اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی محدود می­شوند که به عنوان عاملی تنش­زا در این بیماران مطرح است. به واسطه ویژگی‌های این بیماری و روش­های انتقال آن در معرض انگ اجتماعی و به تبع آن فشارهای روحی_ روانی ویژه­ای قرار می­ گیرند. این افراد همچنین باید با ترس مرتبط با بیماری؛ مانند ناتوانی، افزایش وابستگی، کاهش مهار بدنی و درد مبارزه کنند. دور از انتظار نیست که گستره­ای از آشفتگی­های روانی از حالت نسبتاً سبک مانند بی ­تفاوتی بیمارگونه، احساس گناه، درماندگی و نا­امیدی تا حالت­های شدید مانند اختلال‌های اضطرابی، افسردگی و گاهی افکار خودکشی در این افراد دیده می­ شود (شاکری و همکاران، ۱۳۸۷). ابتلا به HIV سیر زندگی فرد را تغییر می­دهد و باعث کاهش اعتمادبه‌نفس، افزایش احساس آسیب‌پذیری، علائم جسمانی و افکار آشفته در مبتلایان می­ شود و عملکرد روزانه فعالیت­های اجتماعی و آرامش فکری را دچار نابسامانی می­ کند (اولیو[۵]، روآ[۶] و دلیون[۷]، ۲۰۰۳). ادبیات پژوهشی نشان داده که افراد به دنبال تشخیص­های بیماری تهدیدکننده زندگی، یک بحران وجودی را تجربه ‌می‌کنند (کات[۸]،۲۰۰۲، کوچینو[۹] و کان[۱۰]، ۲۰۰۵). بحرانی که شامل به هم ریختن فرضیات اولیه­مان ‌در مورد احساس کنترل و توانایی­مان در پیش ­بینی آینده است (لیانگ و همکاران، ۲۰۱۰؛ نقل از نقیائی، بهمنی، خراسانی و قنبری مطلق، ۱۳۹۲).

‌به این ترتیب تجربه دردناکی که تشخیص و درمان عفونت­HIV به همراه دارد می ­تواند موقعیت بنیادین و اساسی وجود بشر را لمس کند و در ارتباط با متناهی بودن، بی­مسئولیتی در برابر زندگی، تنهایی و بی‌معنایی موضوعات و مسائلی را بیافریند.

یکی از عوامل روان‌شناختی که باعث شده فرد مبتلا به HIV مثبت با مرگ، مسئولیت، بی­هدفی و احساس تنهایی دست و پنجه نرم کند، اضطراب وجودی است. اضطراب، ابزار ارزشمندی برای کمک به ما در جهت آگاه شدن بیشتر از واقعیت است. اگر بخواهیم زندگی را به طور کامل تجربه کنیم باید بتوانیم اضطرابمان را پذیرفته و آن را بشناسیم (یالوم و می، ۲۰۰۱؛ نقل از بهمنی، اعتمادی، شفیع آبادی، دلاور و قنبری مطلق، ۱۳۸۹). از دید وجودنگرها نخستین احساس مورد توجه برای درک هیجان­های انسان، اضطراب است. اضطراب به دو نوع اضطراب روان نژند و اضطراب وجودی یا سالم بازمی‌گردد (رولو می، ۱۹۷۰؛ نقل از بهمنی و همکاران، ۱۳۸۹). در حالی که اضطراب وجودی بخش طبیعی و سالم موقعیت انسانی را تشکیل می­دهد، اضطراب روان نژند حاصل پاسخ نامناسب به منبع تهدید یا محصول بازپس­زنی و یا یک تعارض درونی است. وجود­نگرها منشأ بسیاری از حالات هیجانی ناخوشایند را اضطراب و روشی که فرد برای مواجه‌شدن با آن در پیش ‌می‌گیرد، می­دانند. اضطراب از تلاش­ های فرد برای زنده ماندن و حفظ کردن و دفاع کردن از وجود خویش ناشی می­ شود و احساس­هایی را که اضطراب به وجود ‌می‌آورد، جنبه اجتناب‌ناپذیر شرایط انسان است. اضطراب وجودی به صورت نتیجه اجتناب‌ناپذیر روبرو شدن با مرگ، انزوای وجودی و بی­معنائی توصیف شده است (یالوم، ۱۹۸۰؛ نقل از کوری، ۲۰۰۵)؛ ‌بنابرین‏ وجودنگرها این اضطراب را تحت عنوان اضطراب وجودی معرفی کرده و آن­ را تجربه­ای اصیل می­دانند که هر انسانی باید بتواند با آن مواجه شده و پاسخ اصیل نیز به آن بدهد.

موراتا[۱۱] (۲۰۰۳) در توصیف خود از مشکلات وجودی به واژه­ درد معنوی[۱۲] برای اشاره به تجربه­ ذهنی بیمارانی که با احتمال مرگ خود مواجه ‌شده‌اند، استفاده می­ کند و مقصود او رنجی است که افراد در پی وقوف به احتمال انقراض وجود فردی و معنای خود [۱۳]تجربه ‌می‌کنند. از منظر موراتا درد معنوی به معنای احساس بی‌معنایی، بی‌ارزشی، فقدان قصد و هدف و هویتی است که در اثر از دست دادن‌های متعدد در حوزه­ روابط بین فردی، اقتدار و امید به آینده ایجاد می­ شود (نقل از بهمنی و همکاران ، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ب.ظ ]




۱-۲ ارزیابی خودکارآمدی در سنین مختلف

نخستین تجربه ­های سازنده­ خودکارآمدی در والدین متمرکز است. این تمرکز با افزایش سن کودک و گسترش یافتن جهان او تحت تأثیر خواهران، برادران و همسالان قرار ‌می‌گیرد. مدارس از طریق تأثیر گذاشتن بر رشد قابلیت ­های شناختی و مهارت­ های حل مسئله، که هر دو برای شرکت مؤثر در همه جنبه­ های زندگی لازم­اند، در خودکارآمدی تأثیر می­گذارند. مدارس می ­توانند خودکارآمدی دانش آموزان ضعیف و دارای پیشرفت اندک را با بهره گرفتن از گروه­بندی بر حسب استعداد نابود کنند. این عمل، اعتماد به­نفس کسانی را که در گروه ­های ضعیف قرار داده ‌شده‌اند، پایین می ­آورند. خودکارآمدی در دوران نوجوانی به اعتماد­های اولیه نسبت به توانایی‌های شخصی بستگی دارد در دوره جوانی خودکارآمدی تأثیر زیادی بر سازگاری در زندگی زناشویی، پدر و مادر شدن و تسلط و چیرگی بر شغل می­ گذارد. در دوره میانسالی با توجه به اینکه افراد دائماً توانایی­ ها، مهارت ­ها و هدف­هایشان را ارزیابی ‌می‌کنند، همواره با منابع تازه­ای از فشار روانی روبه­رو می­شوند. ارزیابی خودکارآمدی در سنین پیری دشوار است، تنزل توانایی‌های جسمی و ذهنی، بازنشسته شدن از کار فعال و کناره­گیری از زندگی، افق جدیدی از خودارزیابی را ایجاد می­گند. کاهش خودکارآمدی ناشی از این ارزیابی­ها بر کارکردهای جسمی و ذهنی، مانند فعالیت­های جنسی، بدنی و فکری، تأثیر منفی دارد. به­ طور خلاصه، احساس خودکارآمدی پایین باعث کاهش کارکرد شناختی و رفتاری فرد و از دست رفتن تدریجی علایق و مهارت­ های او می­ شود. الیس[۳۶] باور­های نامعقول را سبب بروز هیجانات منفی نامناسبی مثل کم­رویی افراطی، احساس گناه، تحمل کم ناکامی، احساس بی­عرضه بودن، کمال گرایی افراطی، عصبانیت، آزردگی شدید از اطرافیان و خودکارآمدی پایین می­داند و برای مقابله با آن با بهره گرفتن از فنون درمان عقلانی-هیجانی (A-B-C)[37] توصیه به کشف باور­های نامعقول می­ کند که با کنار گذاشتن آن­ها ‌می‌توان با مشکلات مقابله کرد، خودکارآمدی خود را افزایش داد و زندگی شادمانه­ای به­دست آورد.(ترجمه­ی فیروز­بخت، ۱۳۸۷). در یک بررسی آزمودنی­هایی از هر دو جنس برای رقابت در یک مهارت حرکتی شرکت داشتند. باورهای خودکارآمدی آن ها در یک گروه با گفتن این که «با فردی رقابت ‌می‌کنند که از ناحیه زانو آسیب دیده است » (خودکارآمدی بالا) و در گروه دیگر، با بیان اینکه «آن ها با یک ورزشکار حرفه­ای روبه­رو هستند»(خودکارآمدی پایین) دست­کاری شد. در نهایت عملکرد گروه اول با گروه دوم به وضوح متفاوت بود. (پروین و جان،۲۰۰۱; ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۸۴).

۱-۳ احساس خودکارآمدی

این­که تا چه اندازه­ای معیارهای رفتار خود را درست برآورد کنیم، احساس کارایی ما را تعیین می­ کند. در سیستم بندورا، احساس کارایی به به احساس­های کفایت، شایستگی وقابلیت در کنار آمدن با زندگی اشاره دارد. برآورده ساختن و حفظ کردن معیارهای عملکرد، احساس کارایی را بالا می­برد. ناکامی در برآورده ساختن و حفظ­کردن آن ها، آن را پایین ‌می‌آورد. افرادی که احساس کارایی پایینی دارند، احساس ‌می‌کنند که درمانده هستند و نمی ­توانند رویدادهای زندگی خود را کنترل کنند. آن ها معتقدند که هر گونه تلاشی که ‌می‌کنند بیهوده است. وقتی آن ها با موانعی روبرو می­شوند، چنان­چه تلاش مقدماتی آن ها برای برخورد کردن با مشکلات بی­ثمر باشد، سریعاً قطع امید ‌می‌کنند. کسانس که احساس کارایی بسیار پایینی دارند حتی سعی نمی­کنند کنار بیایند زیرا متقاعد ‌شده‌اند که هر کاری که انجام می­ دهند بی­فایده است. احساس کارایی پایین می ­تواند انگیزش را تخریب کرده، سطح آرزوها را پایین آورد، در توانایی‌های شناختی اختلال ایجاد کند و بر سلامت جسمانی تاًثیر ناگوار بگذارد. افرادی که احساس کارایی بالایی دارند معتقدند که می ­توانند به نحو مؤثری با وقایع و موقعیت­ها برخورد کنند. چون آن ها انتظار دارند که در غلبه کردن بر موانع موفق شوند، در کارها استقامت به­خرج می­ دهند و اغلب در سطح بالا عمل ‌می‌کنند. آن ها در مقایسه با کسانی که احساس کارایی پایینی دارند به توانایی­هی خود اطمینان بیش­تری دارند و خودناباوری ناچیزی نشان می­ دهند. آن ها مشکلات را به جای تحدید چالش می­دانند و فعالانه در جست­و­جوی موقعیت­های تازه هستند. احساس کارایی بالا ترس از شکست را کاهش می­دهد، سطح آرزوها را بالا می­برد و توانایی حل مسأله و تفکر تحلیلی را بهبود می­بخشد. (شولتز، ۱۹۹۰؛ ترجمه­ سید­محمدی، ۱۳۸۸).

۱-۳-۱ سن وتفاوت­های جنسیت

احساس کارایی یا خودکارآمدی در نتیجه­ جنسیت و سن تفاوت دارد. پژوهش انجام شده ‌در مورد کودکان و بزرگسالان نشان می­دهد. مردان به طور متوسط در احساس کارایی نمرات بالاتری نسبت به زنان می­ گیرند. این تفاوت­های جنسیت بین بیست تا سی سالگی به اوج می­رسد و در سال­های بعدی اُُفت می­ کند. احساس کارایی در هر دو جنس، در طول دوران کودکی و جوانی افزایش می­یابد در میان­سالی به اوج می­رسد، و بعد از ۶۰ سالگی افت می­ کند. (شولتز، ۱۹۹۰؛ ترجمه­ سید­محمدی، ۱۳۸۸).

۱-۳-۲ ظاهر جسمانی

بندورا معتقد است ظاهر جسمانی می ­تواند بر تقویتی که افراد از دیگران دریافت ‌می‌کنند و ‌بنابرین‏ نحوه­ای که آن ها ‌در مورد خودشان احساس ‌می‌کنند تأثیر بگذارد. (همان منبع).

در تحقیقی که روی نوجوانان هلندی اجرا شد، معلوم شد که احساس کارایی پایین با سطح بالای اضطراب و روان­رنجورخویی ارتباط داشت. (همان منبع).

۱-۴ مراحل رشد سرمشق­گیری و احساس کارایی

۱-۴-۱ کودکی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ب.ظ ]