بازاریابی
تعریف مفهومی :
به معنی کار کردن با بازارها و انجام مبادلات و معاملات به منظور برآوردن نیازها و خواسته های افرادی است که در یک جامعه ، کنار یکدیگر زندگی میکنند ( محب علی ، فرهنگی ۱۳۷۵ ).
تعریف عملیاتی :
فروش
منظور از بازاریابی در این تحقیق میزان تولید کالا و مبادله آن ها بر اساس نیازهای افراد در جامعه در رشتههای ورمی کمپوست، پرورش دام و طیور، پرورش زنبور عسل، پرورش کرم ابریشم، تولید نهال، تولید انواع قارچ، صنایع دستی و تولید اسانس های گیاه و …….. میباشد .
تعریف مفهومی :
به کلیه اعمال و فعل و انفعلا ت بازرگانی اطلاق میگردد که منجر به انتقال مالکیت از یکی به دیگری می شود ( پیمان ،۱۳۷۳ ).
تعریف عملیاتی :
منظور از فروش در این تحقیق میزان انتقال کالا ها و خدمات بر اساس آموزش های مهارتهای محصول محور آموزش های فنی و حرفه ای شامل : ورمی کمپوست،پرورش دام و طیور، پرورش زنبور عسل،پرورش کرم ابریشم،تولید نهال، تولید انواع قارچ، صنایع دستی و تولید اسانس های گیاه و………میباشد .
ادبیات پژوهش
مقدمه
مؤسسات آموزشی با دو رویکرد به رسالت ها و مأموریت های خود می پردازند . رویکرد اول که موسوم به رویکرد معرفت شناسی و رویکرد دوم که موسوم به رویکرد سیاسی است(آراسته ،۱۳۸۹).. در این رویکرد مؤسسات آموزشی تدریس و آموزش را به مثابه ابزاری در خدمت جامعه می بیند . در یک نگاه می توان آموزش های مهارتی را بارزترین ابزار به رویکرد سیاسی دانست . در این گذر آموزش حلقه علم و فناوری است که از ایده شروع می شود و به تولید ثروت ختم میگردد . در این اثنا آموزش های فنی و حرفه ای کشور به عنوان بال های پر توان آموزش های مهارتی با تعریفی نوین از نوآوری یعنی تبدیل یک ایده به محصول آغاز و با رویکرد بالنده آموزش های تولید محور بازاریابی و فروش باعث توسعه اقتصادی میگردد. بی گمان مدیریت دانش که عبارتند از : خلق ، تصمیم و کاربرد مؤثر دانش است در این رویکرد جلوه گری می کند . بنابرین می توان با صراحت بیان کرد آموزش های مهارتی به دانش جنبههای اپسیتولوژیک نگاه نمی کند بلکه با منطق بازار و مارکت بازار مورد سنجش قرار میگیرد . بنابرین آموزش های مهارتی را به سمت این آموزش ها سوق دادن باعث برتری و مزیت رقابتی این گونه آموزش ها میگردد در این فصل محقق ابتدا به اهداف و رسالت های آموزش های مهارتی و نقش آن در اشتغال می پردازد . سپس آموزش های مهارتی محصول محور احصا و مراکزی که این نوع آموزش ها در آن ها جریان دارد معرفی میکند ، سابقه این آموزش ها را در کشورهای مختلف بررسی و به مؤلفه هایی اشاره خواهد داشت که باعث امکان ایجاد این آموزش ها در سطح کشور خواهد شد . سپس پیشینه پژوهش و چارچوب نظری تحقیق خاتمه فصل دوم خواهد بود.
آموزش
آموزش در لغت عبارت است از عمل آموختن و تعلیم دادن. آموزش به معنای وسیع یادگیری است و شامل فرآیندی است که از گهواره تا گور در طول عمر انسان ادامه دارد. به عبارت دیگر این اصل با ارزش در فرهنگ اسلامی ” ز گهواره تا گور دانش بجوی ” مصداق پیدا میکند. هدف آموزش را توسعه ی مهارت ها، تواناییهای انجام کار، درک دانش و اطلاعات مورد نیاز به وسیله ی نیروی انسانی به منظور ایجاد پیشرفت در تولید می دانند(فتحی و همکار، ۱۳۷۶).
از دیدگاه جامعه شناسی، آموزش روش انتقال علم و انطباق آن در شرایط ویژه اجتماعی با نیاز های جامعه است. آموزش از جمله رفتار هایی است که کلیه ی افراد بشر به طور دائم و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به آن مبادرت می ورزند. هیچ فعالیتی بدون انجام فرایند یادگیری و یاددهی صورت نمی گیرد و این امر تا لحظه ی آخر حیات انسان را همراهی میکند (افشار،۱۳۵۷). با توجه به مطالب بیان شده آموزش ، فرآیندی است مستمر که مقصد نهایی آن بالا بردن توانایی ها، لیاقت ها و اطلاعات افراد برای انجام وظایف محوله و رشد شخصی وی باشد(زفرقندی، ۱۳۹۰).
این امر گویای این است که همه افراد یک سازمان موظف به ارتقای سطح دانش خود هستند و از طرفی مدیران سازمان هم موظف به حرکت دادن اعضای سازمان به سمت دانش روز میباشند، به همین دلیل در سالهای اخیر آموزشکارکنان در سازمانهای مختلف از جایگاه خاصی برخوردار گردیده است (نحاسی، ۱۳۸۰).
با مقایسه مشاغل فعلی اجتماع با مشاغل حدود پنجاه سال پیش دریافت میشود که مشاغل به حدود دو برابر افزایش یافته است، این امر نقش پیشرفتهای علمی را در تنوع مشاغل به خوبی نشان میدهد. در جهان امروز احتمال این که فرد مهارتی را بیاموزد و آن را تا حدود سی سال در کار خود بدون تغییر بنیادی ادامه دهد بسیار ضعیف یا به کلی محال است. امروز جامعه به سرعت در حال دگرگونی است و دیگر آموزش کارکنان فقط مطلوب نیست، بلکه این مطلوبیت به یک اجبار تبدیل شده است، در جهان امروز برای امر آموزش کارکنان باید منابع مختلف سازمانی را بسیج کرد تا سازمان بتواند به راه خود ادامه دهد (فتح آبادی و همکاران، ۱۳۸۹).
آموزش کارکنان منجر به حفظ تداوم و بقای سازمان میشود، یک بررسی سه ساله در سنگاپور نشان داده است که ۱۷ درصد شرکتهای تجاری و صنعتی این کشور ورشکست شدهاند در حالی که این نسبت در مورد شرکتهایی که برنامه آموزش کارکنان را انجام دادهاند کمتر از ۱ درصد بوده است. همچنین طبق آمار انجمن مدیریت آمریکا تا سال ۲۰۰۷، بیش از نیمی از کارکنان نیاز به بازآموزی داشتهاند. در سوئد هم برای پاسخگویی به تغییر و تحولات مختلف علمی و فرهنگی سیاست فعال نگهداشتن نیروی انسانی در پیش گرفته شده و سالانه ۲ تا ۳ درصد از تولید ملی کشور برای بازآموزی صاحبان مشاغل هزینه میگردد (جنگی زهی، ۱۳۸۹).
به عبارتی نگاه گذشته محوری که آموزش را متعلق به دوران کودکی، نوجوانی و جوانی میدانست منسوخ گردیده است. امروزه تنها با یادگیری پیوسته و پایدار میتوان با دگرگونیها و پیشرفتهای جامعه جدید سازگار و همراه شد.آموزش، همواره به عنوان وسیلهای مطمئن در جهت بهبود کیفیت عملکرد و حل مشکلات مدیریت مد نظر قرار میگیرد و فقدان آن نیز یکی از مسائل اساسی و حاد هر سازمان را تشکیل میدهد؛ به همین دلیل به منظور تجهیز نیروی انسانی سازمان و بهرهگیری مؤثر از این نیرو، آموزش از مهمترین و تاثیرگذارترین تدابیر به شمار میرود (شریعت مداری، ۱۳۸۷).
آموزش یک وظیفه اساسی در سازمان و یک فرایند مداوم و همیشگی است. نباید آموزش را امری موقت و اتمامپذیر تصور کرد. کارکنان در هر سطحی از سطوح سازمان که باشند، حتی در سطح یک نیروی انسانی جزء، نیازمند آموزش و کسب دانش و مهارتهای جدید هستند تا بتوانند به سمت اهداف سازمان حرکت کنند (لیپر[۱] و همکاران، ۲۰۱۰).
آخرین نظرات