خشونت و اعمال آن از معضلات رو به رشد در تمامی جوامع است. این پدیده اشکال گوناگونی دارد و زنان در تمامی گروههای سنی تحت تأثیر آن قرار می گیرند. خشونت خانوادگی یا به نحوی پرخاشگری، اشاره دارد که در روابط زوجین رخ میدهد. خشونت خانوادگی گاهی اوقات تحت عنوان همسر آزاری، خشونت زناشویی، زن آزاری، شریک آزاری و عبارت دیگر تعریف شده است.[۵۵]
خشونت علیه زن پدیده ای است دیرسال و جهان شمول که در آن زن (صرفاً به دلیل جنسیت خود) مورد خشونت قرار میگیرد. ریشه ها و علل بروز چنین پدیده ای در تمامی جوامع بشری، جدا از نوع و سیستم حکومت ها که در جای خود نقش مؤثری دربقایاامحای آن دارند عمدتاًً برخاسته از فرهنگ و مناسبات و سنتهای حاکم بر جامعه است.[۵۶]
جامعه اروپا علی رغم تمام ادعاهای دفاع از حقوق بانوان، قادر به محافظت از زنان در برابر آسیب های اجتماعی نبوده است. شمار زنانی که در یک خانواده اروپایی مورد خشونت جسمی و روانی قرار میگیرد نگران کننده است.
در انگلستان اشکال مختلف خشونت علیه زنان دیده می شود. افزایش سوء استفاده از دختران نوجوان معضلی برای جامعه انگلستان است. در انگلستان تقریباً در هر دقیقه یک زن با پلیس تماس میگیرد اعلام میکند که به خاطر اعمال خشونت های خانوادگی در معرض خطر قرار دارد. در هر هفته دو زن در این کشور به خاطر اعمال خشونت نامزدهای قبلی و فعلی خود کشته میشوند. این آمار تنها محدود به کشور انگلستان نیست و زنان سایر کشورهای اروپایی نیز به نوعی با خشونت های خانوادگی دست به گریبان است.[۵۷]
دولت انگلیس مدعی است که به رفع مسائل و مشکلات زنان توجه می کند و در همین راستا در سال ۱۹۹۲ به کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان پیوست. و نیز انجمن[۵۸] با سمبل روبان سفید روزی را به عنوان روز ملی مبارزه با خشونت در انگلیس به مدت ۱۶ روز از ۲۵ نوامبر تا ۱۰ دسامبر اعلام نموده و سعی میکنند با برنامه هایشان توجه جامعه را جلب نمایند اما در این کشور زنان همچنان قربانی آسیب های اجتماعی چون رواج خشونت، قاچاق زنان و دختران، اعتیاد به مواد مخدر، تبعیض جنسیتی و بسیاری از معضلات اجتماعی هستند.[۵۹]
سازمان ملل متحد نیز در ماده ۲ اعلامیه خشونت علیه زنان مصوبه ۲۳ فوریه ۱۹۹۴ انواع خشونت را اینگونه بیان میکند:
ماده ۲ « تعبیر خشونت علیه زنان باید شامل موارد زیر، اما نه محدود به این موارد، باشد:
(آ) خشونت جسمی، جنسی و روانی که در خانواده اتفاق می افتد، از جمله کتک زدن، آزار جنسی دختر بچه ها در خانه، خشونت مربوط به جهیزیه، تجاوز توسط شوهر، ختنه زنان و دیگر رسوم عملی که به زنان آسیب می رساند، خشونت در رابطه بدون ازدواج و خشونت مربوط به استثمار زنان.
(ب) خشونت جسمی، جنسی و روانی که در جامعه عمومی اتفاق می افتد، از جمله تجاوز، سوء استفاده جنسی، آزار جنسی و ارعاب در محیط کار، در مراکز آموزشی و جاهای دیگر، قاچاق زنان و تن فروشی اجباری
(پ) خشونت جسمی، جنسی و روانی، هر در جایی که توسط دولت انجام می شود یا نادیده گرفته شود.[۶۰]
خشونت علیه زنان در تمامی کشورهای جهان وجود دارد و مرزهای فرهنگ، طبقه اجتماعی، تحصیل، درآمد و قومیت را در نوردیده است.[۶۱]
مطالعات انجام شده حکایت از آن دارد که در کشورهای مختلف بین ۲۰ تا ۵۰ درصد زنان خشونت فیزیکی و آسیبهای جسمی را تجربه کردهاند.
از آنجا که تعداد ارتکاب خشونت علیه زنان نسبتاً پنهان داشته و یا نادیده گرفته می شود به سختی می توان به آمار موثقی از آن دست یافت. در ایران نیز متاسفانه آمار و اطلاعات شفافی از میزان رواج همسر آزاری جسمیموجود نیست. مطالعه مورد شاهدی در ایران در سال ۱۳۷۶ با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر همسرآزاری فیزیکی در مراکز پزشک قانونی تهران صورت پذیرفت و نتایج این مطالعه بیانگر آن بود که ۱۲ درصد قربانیان شاغل بوده و در ضمن تحصیلات بالاتری نسبت به گروه شاهد نیز برخوردار بوده اند.
در تمامی جوامع بشری از دیرباز روش های مختلفی در اعمال خشونت علیه زنان به کار گرفته شده است که در ذیل به شرح آن ها پرداخته می شود.
الف- خشونت جسمی
این نوع تبعیض یکی از آشکارترین و ملموس ترین تبعیضی است که معمولاً علیه زنان اتفاق می افتد. خشونت یا تبعیض جسمی عبارت است از: « هر گونه اقدام فیزیکی که جسم زن را با هدف آسیب رساندن یا کنترل وی مورد آزار قرار دهد» [۶۲] نمونه هایی از اشکال گوناگون این نوع تبعیض شکنجه، کتک خوردن، قتل، شکستگی، جراحات داخلی مانند ضربات مغزی، سقط جنین، ختنه کردن، اسیدپاشی، کشیدن موی سر، سوزاندن.
زن آزاری از موارد شناخته شده خشونت در خانواده محسوب می شود. پزشکی قانونی از جمله مراجع مهمی است که روزانه با شکایت زنانی که از ایراد ضرب و جرح توسط شوهرانشان شاکی هستند مواجه هستند. در شرح حالی که پزشکان قانونی در بدو معاینه از قربانیان زن آزاری می گیرند، چنین نتیجه شده است که مردهای همسر آزار غالباً افرادی با شخصیت پرخاشگر هستند، در حالی که تعدادی از آن ها به هنگام ابتلا به بیماری روانی، معمولاً از نوع افسردگی، اقدام به کتک زدن همسر خود میکنند. سایر خصوصیات چنین مردانی عبارت است از حسادت بیمارگونه و افراط در میگساری.
در بررسی های بعمل آمده ثابت شده زنانی که توسط همسرانشان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند و مردانی که همسرانشان را کتک میزنند، اغلب زمینههای اجتماعی مشابهی دارند و اکثراً در دوران کودکی خشونتهای خانوادگی را تجربه کردهاند و بیشتر متعلق به خانواده هایی هستند که پدر لاابالی و خشن داشته اند. بنابرین در بزرگسالی ، پسرها رفتار پدرانشان و دخترها رفتار مادرانشان را تکرار میکنند. زن آزاری اغلب در خانواده هایی صورت میگیرد که مشکل اعتیاد دارویی خصوصاًً اعتیاد به مشروبات الکلی دارند.
آمار زنان قربانی که از شوهرانشان کتک خورده اند بسیار کمتر از آنچه که به طور واقع میباشد، دیده می شود و علت آن عدم گزارش زنان بر علیه شوهرانشان میباشد. که فرهنگ، مسائل روانی و فاکتورهای شخصیتی از جمله مواردی هستند که در گسترش پدیده فوق مؤثر هستند.[۶۳]
خشونت جسمی یا فیزیکی ممکن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.[۶۴]
در سال ۱۳۷۹ در خصوص بررسی خشونت فیزیکی توسط همسر علیه زنان مطالعه ای بر روی مراجعه کنندگان به پزشک قانونی صورت گرفته است. نتایج این مطالعه بیانگر آن بود که میزان آسیب های ناشی از خشونت فیزیکی همسر علیه زن و وضعیت اشتغال زنان با هم ارتباط دارد (آزار جنسی در زنان شاغل کمتر است) از طرفی شکایت از همسر آزاری بیشتر در زنان و مردان با تحصیلات پایین مشاهده شد و در ضمن بیش از ۹۰ درصد قربانیان سه بار یا بیشتر مورد ضرب و شتم شوهر خود قرار گرفته بودند.
آخرین نظرات