کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



بنا به موارد فوق حقوق ‌دانان جهت رفع ظلم و بهبود بخشیدن به وضعیت زیان دیده تلاش هایی انجام دادند، از جمله اینکه مسئولیت های قراردادی را گسترش دادند. برای مثال کارفرما را به حکم قرارداد کار ضامن سلامتی کارگر اعلام نمودند و یا متصدی حمل و نقل را به طور ضمنی متعهد کردند که حافظ سلامت جان مسافران و کالاها باشد. حتی در راستای این اعمال تا جایی پیش رفتند که در موارد خاص زیان دیده را از اثبات تقصیر معاف نمودند و سعی کردن با بهره گرفتن از اماره تقصیر از قرائن و امارات و اوضاع و احوال کار تقصیر را مفروض گرفته و زیان دیده را از آوردن دلایل اثباتی معاف کنند. در نهایت به تقصیر اجتماعی نیز متکی شدند که در آن هرگاه اقدامی با رفتار انسان متعارف و محتاط در آن شرایط مخالف می بود آن را تقصیر محسوب نموده و مرتکب را به خاطر آن ملامت می نمودند (کاتوزیان،۱۷۶:۱۳۹۰).

اما تلاش هایی که حقوق ‌دانان جهت تعدیل نظریه تقصیر و متناسب نمودن آن با نیازهای اجتماعی انجام دادند مانع نشد تا نظریه جدید در حال تشکیل (نظریه خطر) به عرصه ظهور نرسد. لذا سعی بر آن شد تا با حذف عامل تقصیر از زمره ارکان مسئولیت مدنی، دعاوی جبران خسارت آسانتر به نتیجه برسد و زیان دیده از اشکال مربوط به اثبات تقصیر معاف شود. لذا دیگر مظلومان قربانی بلند پروازی های ثروتمندان نمی شدند و ثروتمندان نیز با متوسل شدن به بیمه ها یا افزودن بهای محصولات و …. راه را برای جبران خسارت تسهیل می نمودند. این دلایل راه را برای پذیرش مسئولیت نوعی هموار ساختند.

مسئولیت بدون تقصیر یا نظریه ایجاد خطر بر این باور بود که همین که شخصی زیانی به بار می‌آورد، باید آن را جبران کند، خواه کاری که سبب ایجاد ضرر شده صواب باشد یا خطا، ‌بنابرین‏ انتساب زیان به بارآمده به فعالیت مسئول است نه تقصیر او. زیان دیده کافی است ثابت کند که ضرر به او وارد شده است (کاتوزیان،۱۸۶:۱۳۹۰ ).

فرق اساسی مسئولیت شخصی و نوعی در این است که اولی مبتنی بر تقصیر است هر چند به صورت مفروض باشد و حتی اگر چنان باشد که خلاف آن را نتوان اثبات کرد. زیرا در این صورت نیز اساس مسئولیت تقصیر است نه ضرر و مسئول، همان شخصی محافظ است نه منتفع. اما مسئولیت نوعی مبتنی بر ضرر است نه تقصیر، ‌بنابرین‏ منتفع مسئول است نه محافظ.

این نوع مسئولیت که نیاز به اثبات هیچگونه تقصیری نداشت و با اثبات هیچ دلیلی نیز رفع مسئولیت نمی شد باعث به وجود آمدن مشکلاتی می شد، چرا که هر کسی که به فعالیتی می‌پردازد ناگزیر زیانی به دیگری می رساند.

ایراد اساسی که به نظریه خطر وارد است این است که استناد به مسئولیت ناشی از این نظام حقوقی به دشواری ممکن است. چه این مسئولیت منحصراًً به تجزیه و تحلیل رابطه علیت متکی است که این رابطه باید میان فعالیت شخصی مسئول و خسارت وارده شده وجود داشته باشد. اما تحقق رابطه سببیت در مسئولیت ناشی از تقصیر هم وجود دارد ولی در این مسئولیت، رابطه سببیت از همان آغاز معلوم می شود چرا که ملاک کار، تقصیر است و اگر این تقصیر محقق نشود دعوا رد می شود (حسینی نژاد،۳۴:۱۳۷۷). به کار بستن نظریه خطر بر دامنه مسئولیت ها نمی افزود بلکه از شمار آن ها نیز می کاست چرا که سرمایه داری که خود از حیث جبران خسارت خود را در خطر ببیند، می‌تواند مسئولیت خود را بیمه کند و با اطمینان خاطر به فعالیت های خود ادامه دهد. ‌بنابرین‏ نمی توان ادعا نمود که مسئولیت بدون تقصیر، وسیله دفاعی عموم مردم در برابر توانمندان است یا بر احساس و همبستگی اجتماعی اثر دارد.

از سوی دیگر اگر در مسئولیت مبتنی بر تقصیر شخصی مسئول شناخته شود، می‌تواند مسئولیت را از خود دفع کند حتی اگر مبتنی بر فرض تقصیر باشد. در نتیجه در مسئولیت شخصی همیشه راهی برای سلب مسئولیت و نفی تقصیر از خود وجود دارد. اما در مسئولیت نوعی خوانده دعوی حتی با اثبات بی تقصیری خود و یا اثبات دخالت عامل خارجی نیز نمی تواند از خود سلب مسئولیت کند و مادام که ضرر از فعل وی به وجود آمده مسئول جبران آن است حتی اگر تقصیری نکرده باشد.

دلایل فوق به ایجاد تعدیل هایی در نظریه خطر منجر شد. از جمله اینکه فرضیه خطر موجد نفع مطرح شد که مطابق آن فقط کسی را می توان مسئول شناخت که از فعالیت خود بهره ای برده باشد. تعدیل دیگر استثنا به قاعده خطر موجود بود که مطابق آن مسئولیت هنگامی ایجاد می شود که بر اثر فعالیتی که به نفع مادی یا معنوی عامل فعالیت است، خسارت حادث شود اما هرکسی که کاری می‌کند در آن نفعی دارد و این تعدیل ها نیز کارساز واقع نشد.

در کشاکش ایراداتی که به نظریه های تقصیر و خطر وارد آمد سعی شد که تعریف جدیدی از نظریه تقصیر ارائه شود تا هم از مسئولیت وسیع نظریه خطر کاسته شود و هم ایرادات نظریه تقصیر بر آن وارد نباشد. لذا اصل نظریه تقصیر را پذیرفته اما برای آن استثنائاتی قائل شدند که از آن به فرض تقصیر یاد نمودند. پذیرش تقصیر در مسئولیت موجب می شد که اشکالاتی که از حذف تقصیر در نظریه خطر ایجاد می شد جلوگیری شود و از سوی دیگر پذیرش استثناهای آن باعث می شد که از مسئولیت های وسیع نظریه خطر کاسته شود و هدف آرمانی حمایت از زیان دیدگان نیز تحقق یابد. برای مثال برای کارفرمایان و متصدیان حمل و نقل فرض تقصیر را پذیرفتند. اگر چه این نظریه به ظاهر اعتدالی مابین نظریات قبلی ایجاد نمود اما از حد استثنائات فراتر نرفت و تنها در موارد خاصی پذیرفته شد.

همان‌ طور که در ادامه بحث از بررسی مبانی مصادیق مختلف فرض تقصیر به وضوح مشخص می‌شود مبنای مشترک تمام موارد ذکر شده کمک در راستای جبران خسارت زیان دیده است که از مهمترین اهداف مسئولیت مدنی می‌باشد و همچنین در راستای هر چه بیشتر تحقق بخشیدن به عدالت می‌باشد. حذف پیچیدگی خاص دعاوی مسئولیت مدنی برای خواهان ناتوان از اثبات، بزرگترین کمک به وی در راستای رسیدن به حق خود و جبران خسارتش می‌باشد.

۳-۱-۲- مبانی خاص فرض تقصیر به تفکیک مصادیق آن

برای برخی از مصادیق فرض تقصیر وجود همین مبانی عام کافی بوده و قانون‌گذار به دنبال دلیل قوی تری برای این فرض نبوده است. اما در برخی دیگر از مصادیق اینگونه نبوده و قانون‌گذار مبانی و دلایل خاصی جهت این فرض در نظر گرفته است که در این بخش مصادیق مذبور را بررسی می نماییم.

۳-۱-۲-۱- مبنای مسئولیت کارفرما

به موجب ماده ۱۲ قانون مسئولیت مدنی: «کارفرمایانی که مشمول قانون کار هستند، مسئول جبران خساراتی می‌باشند که از طرف کارکنان اداری و یا کارگران آنان در حین انجام کار یا به مناسبت آن وارد شده است، مگر اینکه محرز شود تمام احتیاط هایی که اوضاع و احوال قضیه ایجاب می‌نمود، به عمل آورده یا اینکه اگر احتیاط های مذبور را به عمل می آورند باز هم جلوگیری از ورود زیان مقدور نمی بود، کارفرما می‌تواند به وارد کننده خسارت، در صورتی که مطابق قانون مسئول شناخته شود مراجعه نماید».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 10:26:00 ق.ظ ]




۱-۱۵-۲ مبناهای بازار :

۱-۱-۱۵-۲ اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش

تئوری­ای که اختلاف قیمت­های پیشنهادی خرید و فروش را توضیح می­دهد بر مبنای رفتار بهینۀ یک معامله­گر در شرایط غیرمطمئن ‌می‌باشد. در این تئوری، اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش اوراق بهادار[۶۰] از اختلاف قیمت خرید اوراق بهادار و بالاترین قیمتی که همان اوراق به فروش رفته است به دست می ­آید.

به عقیده گلستن و میلگرام[۶۱] (۱۹۸۵)، اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش می ­تواند یک پدیدۀ صرفاً اطلاعاتی باشد که حتی زمانی که جمع هزینه­ های ثابت و متغیر معامله یک کارشناس (شامل زمان صرف شده و هزینه­ های موجودی) صفر و زمانی که رقابت باعث می­ شود که سود کارشناسان صفر شود؛ نیز وجود خواهد داشت. کارشناسان ریسک خنثی زیان معامله با معامله­گران مطلع را در معامله با دیگر معامله­گران جبران ‌می‌کنند. کارشناسان انتظارات خویش دربارۀ ارزش سهام را با مشاهدۀ الگوهای معامله تعدیل می­ کند. اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بستگی به کیفیت اطلاعات نهانی، نسبت معامله­گران مطلع به غیرمطلع و کشش عرضه و تقاضای معامله­گران غیرمطلع دارد (رسائیان، ۱۳۸۵). همچنین هرچه اطلاعات محرمانه بیشتر باشد، دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی ‌خرید و فروش سهام بیشتر و بازده سرمایه ­گذاران فاقد اطلاعات به ویژه افراد غیر خودی کمتر ‌می‌باشد (لافوند و واتز[۶۲]، ۲۰۰۸).

دلایل محتمل زیادی برای افزایش اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش در روزهای قبل و بعد از انتشار علامت اطلاعاتی وجود دارد. معامله­گران ریسک گریز با موقعیت­های غیرقابل تنوع بخشی تحت تاثیر اثر ناسازگار تغییرات قیمت می­باشند. ممکن است انتشار یک علامت اطلاعاتی تغییرات قیمت را افزایش دهد و معامله­گر را در یک موقعیت مخاطره آمیز قرار دهد، به گونه ­ای که معامله­گر برای جبران ریسک در این موقعیت اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش را افزایش می­دهد.

دلیل دیگر برای اثر اطلاعات بر اختلاف قیمت های پیشنهادی ‌خرید و فروش وجود اختیار بالقوه برای سرمایه ­گذاران به انجام معامله بر مبنای اطلاعات خصوصی ‌می‌باشد. اگر برخی سرمایه ­گذاران علامت اطلاعاتی را قبل از آگهی عمومی اطلاعات دریافت نمایند؛ ممکن است از این اطلاعات خصوصی برای جبران زیان رساندن به معامله­گر استفاده نماید.

یک معامله­گر ممکن است اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش را در تلاشی برای جبران معامله­ با سرمایه ­گذاران دارای اطلاعات خصوصی افزایش دهد (دولگوپلو[۶۳] ، ۲۰۰۳).

اگر در بازار سرمایه، افرادی از نظر اطلاعاتی نسبت به دیگران در موقعیت بهتری قرار داشته باشند،این امر بر عرضه و تقاضای بازار تاثیر گذاشته و به اصطلاح، منجربه شکاف قیمت می­گردد (قائمی و وطن پرست، ۱۳۸۴).

احمدپور و عجم (۱۳۸۹) به بررسی دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام با عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. آن ها نشان دادند که زمانی که بازار سازها از انجام معامله با افراد مطلع دچار زیان می­گردند، این زیان را از طریق گسترش دامنه قیمت پیشنهادی ‌خرید و فروش سهام جبران می­نمایند. براین اساس، عدم تقارن اطلاعاتی در بازار منجر به افزایش دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش می­گردد.

علاوه براین مطالب فوق، سطح اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بازارگردان­ها احتمالاً متاٌثر از سطح رقابت ‌می‌باشد. خصوصاًً در محیطی که موانع ورود به بازار کمتر و یا به طور کامل برطرف گردیده است. با افزایش رقابت، اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش به هزینۀ نهایی مورد انتظار فراهم سازی نقدینگی که همان مجموع هزینه­ های نگهداری موجودی و هزینه­ های انتخاب نادرست ‌می‌باشد نزدیک می­گردد. بیشتر بودن تعداد بازارگردان­ها موجب بیشتر شدن رقابت و در نتیجه پایین آمدن اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش می­گردد (رسائیان، ۱۳۸۷).

۱-۱-۱-۱۵-۲ اجزای تشکیل دهنده دامنه پیشنهادی خرید و فروش سهام

در ادبیات مالی، دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، از سه بخش تشکیل می شود: هزینه پردازش سفارش[۶۴]، هزینه نگهداری موجودی[۶۵] و هزینه انتخاب نادرست. هزینه پردازش سفارش، مبلغی است که برای جبران هزینه های دفتری و اداری انجام سفارش ها، پرداخت می شود (تینیک[۶۶]،۱۹۷۲). از طرفی، هزینه معاملات، بازارسازها را مجبور به نگهداری پرتفوی متنوع می‌کند تا از این طریق، بتواند هزینه های خود را پوشش دهند. در ادبیات مالی این بخش از هزینه ها، تحت عنوان هزینه نگهداری موجودی، بیان می شود (بولن[۶۷]،۲۰۰۴). بخش سوم از هزینه ها، مربوط به هزینه انتخاب نادرست است که از سوی کوپلند و گالای[۶۸] (۱۹۸۳) و گلستن و میلگرام[۶۹] (۱۹۸۵) مطرح شد و نمایان گر یک امر جبرانی برای معامله گران برای پذیرش ریسک معامله با افرادی است که احتمال دارد اطلاعات مهم و محرمانه‌ای در اختیار داشته باشند (احمدپور و رسائیان، ۱۳۸۵).

۲-۱-۱۵-۲ هزینه ­های انتخاب نادرست

بحث انتخاب نادرست به غیر منصفانه بودن معاملات انجام گرفته ‌بر اساس اطلاعات نهانی یا ثروتی که از معامله­گران غیر مطلع به معامله­گران مطلع منتقل می­ شود، نمی­پردازند؛ بلکه به هزینه­ های اقتصادی معامله ‌بر اساس اطلاعات نهانی و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بیشتر که سبب کاهش نقدینگی می­گردد، می ­پردازد (هنرمند، ۱۳۸۸).

این هزینه­ ها به دلیل این واقعیت ایجاد می­شوند که بازارگردان­ها در فراهم کردن نقدینگی ممکن است با افرادی معامله کنند که از تغییرات قیمت مورد انتظار ‌در مورد اوراق بهادار مطلع باشند. به عنوان مثال برای سهام انفرادی این تصور که افراد خاص دارای اطلاعات نهانی هستند امکان پذیر است. خبرهای پیشاپیش از سود شرکت­ها، ادغام­ها، تحصیل­ها، تجدید سازمان­ها، تقسیم سهام شرکت فرعی بین سهام‌داران شرکت اصلی و تغییرات مدیریت از مثال­هایی است که به ذهن می‌رسد. با درک مستقیم اوراق بهادار تضمینی، این که چرا انتخاب نادرست ممکن است یکی از عوامل تعیین کنندۀ اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام باشد یک امر بدیهی است، اما انتخاب یک معیار صحیح از هزینه­ های انتخاب نادرست بدیهی نمی ­باشد. احتمالاً بهترین شاخص، نوسانات تغییر قیمت سهام است. انتخاب نادرست با گردش اطلاعات در ارتباط است و جریان اطلاعات حجیم­تر سبب نوسانات تغییر قیمت بالاتر (نوسانات بیشتر تغییر قیمت) و در نتیجه اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بالاتر می­گردد. باید توجه داشت که جریان اطلاعات ممکن است از طریق حجم معاملات که شاخصی از اثرات هزینه­ های فرایند سفارش ‌می‌باشد بر اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش اثر بگذارد، اما در این باره ارتباط مستقیم است، بالاتر بودن جریان اطلاعات (انتخاب نادرست) منجر به اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروشی بالاتر می­ شود.

در ادبیات اقتصادی، مالی و حقوقی ‌در مورد مدل هزینه­ های انتخاب نادرست اتفاق نظر وجود دارد. معاملات ‌بر اساس اطلاعات نهانی، هزینه واقعی را از طریق کاهش نقدینگی و افزایش هزینۀ سرمایه بر بازارهای سهام تحمیل می­ کند و از مصادیق هزینه­ های انتخاب نادرست به شمار می­رود (استل[۷۰]، ۱۹۷۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




۲-۱۵-۳- اجتناب از ناهنجاری های شناختی

به تمایل انسان از تبعیت از یک رفتار خاص اشاره دارد . در این وضعیت ، حتی اگر فردی بخواهد به علت منطق مشخصی که خود نیز به آن اعتقاد دارد ، رفتار خود را تغییر بدهد ، کار سختی به نظر می‌رسد . شاید علت این امر عادت شدن یک رفتار خاص است . به عنوان مثال اگر یک مشاور یا تحلیل گر درمورد خرید یک سهم گزارش مثبتی ارائه دهد، بعداز انتشار آن سعی در تأیید مجدد آن دارد ، حتی اگر شرکت منتشرکننده سهام مذبور اطلاعات منفی ارائه دهد ، یک عامل ذهنی به گزارشکر یا تحلیل گر فشار می آورد که گزارش خود را اصلاح نکند ( به عبارتی حرف مرد یکی است ) .

۲-۱۶- محدودیت در آربیتراژ۱[۹]

محدودیت در آربیتراژ خود شامل تئوری پیش نگری و روانشناسی شناختی۲ شامل رفتارهای شهودی می‌باشد ، که به بررسی هر یک می پردازیم.

۲-۱۶-۱- تئوری پیش نگری۳ یا چشم انداز

پایه و اصول دیگر تئوری پیش نگری که توسط کانمن و تورسکی در سال ۱۹۷۹ ارائه شد »تابع ارزش۴« است . تابع ارزش با تابع مطلوبیت در تئوری مطلوبیت مورد انتظار (EUT) فرق می‌کند و این به خاطر

نقطه عطف است که به وسیله »نقطه مرجع« ۵ افراد تعیین می‌گردد.

بر اساس تئوری مطلوبیت مورد انتظار تابع مطلوبیت به صورت مقعر یا کاو است، اما بر طبق تابع ارزش ارائه شده توسط کانمن و تورسکی شیب تابع مطلوبیت ثروت قبل از نقطه عطف در حال افزایش و پس از آن با افزایش ثروت در حالت کاهش می‌باشد. نقطه عطف هم برای هر فردی متفاوت است و بستگی ‌به این دارد که چه مقدار ثروت را مد نظرش قرار داده باشد. بر این اساس:

بر خلاف تئوری‌های زیادی که گفته می شد سرمایه گذاران ریسک گریز هستند کانمن و تورسکی بیان کردند زمانی که سرمایه گذاران در سمت چپ منحنی ثروت (ضرر) هستند از ریسک گریزی به ریسک پذیری تغییر جهت می‌دهند. نمودار تابع ارزش کانمن و تورسکی در زیر آمده است:

نمودار (۱) : تابع ارزش کانمن و تورسکی

دو پدیده عنوان شده در این قسمت یعنی » ترجیح برای نتایج مطمئن « و» ترجیح ریسک، زمانی که سرمایه گذاران با ضرر روبرو هستند « که به وسیله کانمن و تورسکی کشف شده ممکن است بتواند بعضی از ابعاد غیرمنطقی بودن سرمایه گذاران را توضیح دهد .

تئوری پیش نگری در طی سال‌های دهه ۸۰ توسط دانشمندان دیگری نظیر تالر۱ ، شیلر۲ و جانسون۳[۱۰] تکمیل شده و هم اکنون این تئوری۴ بخش مهم از ابعاد رفتاری سرمایه گذاران را در بر می‌گیرد که عبارتند از:

    1. دوری از زیان یا ضرر گریزیLoss Aversion) )

    1. حسابداری ذهنی (Mental Accounting)

    1. کنترل شخصی ((Self-Control

  1. دوری از تأسف و پشیمانی یا افسوس گریزی (Regret Aversion )

۲-۱۶-۱-۱- دوری از زیان یا ضرر گریزی (Loss Aversion)

شواهد تجربی نشان می‌دهد که درد ناکی ضرر وزیان دو برابر لذت همان مقدار سود و منفعت می‌باشد و این بحث می‌تواند به روشن شدن این نکته کمک کند که چرا افرادی به شرکت در شرط بندیها بیشتر تمایل پیدا می نمایند در واقع آنان می خواهند از درد ناکی حس ضرر و زیان خود بکاهند.

به همین طریق سرمایه گذارانی که در خرید بعضی از سهام یا اوراق بهادار دیگر ضرر آرده اند (پائین نقطه عطف قرار گرفته اند) به امید اینکه سرانجام قیمت ها برخواهند گشت ریسک بیشتری کرده و سهامشان را نگه می دارند ، که در واقع این نشان دهنده ریسک پذیری سرمایه گذاران در این حالت بوده و در واقع این ریسک پذیری هم به دلیل فاصله گرفتن از می‌باشد و در حالت بالاتر از نقطه عطف سرمایه گذار دوباره (Loss Aversion) ضرر به حالت ریسک گریزی تغییر حالت خواهد داد .

در واقع ضرر گریزی ‌به این حقیقت اشاره دارد که افراد نسبت به کاهش ثروتشان حساس هستند و این حساسیت بیشتر از افزایش ثروت آن ها می‌باشد و این پدیده می‌تواند منجر ‌به این حالت سرمایه گذاران شود که به قول استات فن و شفرین ( ١٩٨۵ » (کسانی که سهام خوب خریداری کرده‌اند و مقداری سود برده اند آن را سریع به فروش می رسانند و کسانی که پس از خرید سهام ثروتشان کاهش یافته ، سهام مورد نظر را به مدت بیشتری نگه دارند «.

برای آنکه بدانیم مردم از ریسک گریزان هستند و سرمایه گذاری امن را ترجیح می‌دهند لازم نیست متخصص مغز و اعصاب باشیم. سرمایه گذاران نیز شبیه دیگران برای پذیرش ریسک مایلند سود بالاتری از سرمایه گذاری نصیب شان شود و این کاملاً منطقی است. اما یک نکته عجیب نیز وجود دارد: تحقیقات نشان می‌دهد واکنش احساسی افراد در قبال سود و ضرر یکسان نیست ‌به این معنا که میزان خوشحالی آن ها از سود احتمالی آتی کمتر از نگرانی آن ها از ضرر احتمالی در آینده است. تحقیقات نشان می‌دهد اگر مشاور سرمایه گذاری تان سودی ۵۰ هزار دلاری برای شما گزارش دهد به او تلفن نخواهید کرد اما اگر ضرری در همین حدحاصل شود حتماً ازاوعلت را جویا خواهید شد.
حتی اگر میزان سود و زیان یکسان باشد میزان ضرر بیشتر به نظر می‌رسد یعنی ارزش پول در این دو حالت یکسان نیست. این نظریه همچنین علت حفظ سهام زیان ده را توضیح می‌دهد: مردم برای اجتناب از ضرر بیشتر ریسک می‌پذیرند تا برای کسب سود، به همین دلیل سرمایه گذارها مایلند سهامی پرریسک را نگه دارند ‌به این امید که قیمت آن روزی افزایش خواهد یافت. قماربازها نیز به شیوه ای مشابه رفتار می‌کنند یعنی برای جبران ضررهای قبلی دو برابر شرط می بندند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




آدیزس در کتاب دوره عمر سازمان به بررسی تضاد بین تولید و مهندسی با هم جور نیستند مهندسی می‌خواهد به طور مداوم تکنولوژی را تغییر داده و به روز نگاه دارد تولید می‌گوید: این برنامه را برای سال آینده بگذارید و زمانبندی تولید ما را بر هم نرنید ما با بهره‌روری و هزینه های ساخت ارزشیابی می‌شویم تغییرات شما ممکن است در دراز مدت عملی باشد ولی مطمئناً در کوتاه مدت اهداف را در هم ریخته و آن ها را به تأخیر می‌اندازد لذا مهندسی بر آشفته می‌شود و می‌گوید: این مهندسان کوتاه فکر قسمت تولید در برابر تغییرات مقاومت می‌کنند آن ها تا نوک دماغشان را بیشتر نمی‌بینند. اگر ما مجبورشان نکرده بودیم هنوز با چرخ نخ‌ریسی کار می‌کردند. این موضوع ‌در مورد تحقیق و توسعه نیز به همان اندازه و شاید بیشتر صادق است. اغلب سازمان‌ها برای کاهش تضاد به درستی عمل نمی‌کنند و به جای آنکه به حل ساختار مسأله اقدام کنند به حل روابط بین افراد می‌پردازند و مثلاً یکی از مهندسان تولید را مسئول مهندسی یا R&D می‌کند فردی که از تولید و مهندسی رفته یا دارای جهت‌گیری بلند مدت و کوتاه مدت در کنار یکدیگر می‌شود و کاملاً بدیهی است که در نهایت برد با جهت‌گیری کوتاه مدت (تولید ) است به قول آدیزس در این وضعیت تنها کاری که برای مهندسی باقی می‌ماند روغنکاری و تعمیر خط تولید است. کوتاه مدت محرک بلندمدت می‌شود و در نتیجه تحقیق و توسعه جایگاه و رسالت خود را در سازمان از دست می‌دهد(بوشهری،۱۳۷۷،ص۴۰).

انواع الگوهای سازماندهی برای فعالیت‌های تحقیق و توسعه

برای سازماندهی فعالیت‌های مختلف یک سازمان، اعم از یک سازمان تولیدی، تجاری، تحقیقاتی و… الگوهای شناخته شده متفاوتی وجود دارد. که در هر یک از آن ها برای نوعی از سازمان‌ها مناسب‌تر و کارآتر است در حالی که اعمال ساختار دیگر ممکن است، از کارایی پایین‌تری برخوردار باشد. در اینجا چندین نوع از ساختارهای معروف خصوصاًً از دید امکان به کارگیری آنان برای سازماندهی فعالیت‌های تحقیق و توسعه مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت(شریفیان، ۱۳۷۱، ص ۸۶).

شایان ذکر است که سازمان، کاتالیزوری است که انجام تاکتیک‌ها (چگونگی استفاده از منابع) و استراتژی (چگونگی نیل به اهداف) را سهل و آسان می‌کند و روشی که تحقیقات توسط آن سازماندهی می‌شود، اثر عمیقی بر مؤثر بودن و کارایی تحقیقات دارد(شریفیان، ۱۳۷۱، ص ۸۶)

۱- سازماندهی بر حسب وظیفه تخصصی

در این شیوه سازماندهی که ساختار تخصصی، ساختار وظیفه‌ای، ساختار خطی و یا ساختار سنتی و یا ساختار حرفه‌ای نیز نامیده شده است، پروژه‌ای توسط مدیر بخش تخصصی برنامه‌ریزی و هدایت می‌شوند و سلسله مراتب حاکم است(علی احمدی،۱۳۷۷،ص۱۵۰).

سازماندهی بر حسب وظیفه بر مبنای تخصص و تقسیم کار انجام می‌شود و دارای مزیت‌های مهمی است، اما برخی مسایل اجرایی در راه آن محدودیت ایجاد می‌کنند در صورتی که وظایف به صورت بسیار تخصصی و باریک تعریف شده باشند، این امر باعث ایجاد خودمختاری‌های کوچکی درون سازمان می‌شود. و در این صورت اهداف عالی سازمان تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. مکانیسم‌های دفاعی که در این رابطه به وجود می‌آید، باعث آن می‌شود که یک وظیفه خاص که دچار استقلال و خود مختاری کامل شده به جای آن که به عنوان بخشی از کل جریان عمل کند، به صورت یک مجموعه مجزا درآید(علی احمدی،۱۳۷۷،ص۱۵۰)

      • مشخصه بارز کارهای تحقیق و توسعه عبارت از تغییر و ایجاد اصلاحات عمیق در تخصص‌ها و وظایف است و این امر با تحت‌الشعاع قرار گرفتن تحریک مورد نیاز بین بخش‌های مختلف سازمان است. مجزا شدن وظایف باعث ایجاد سدهایی در ارتباطات سازمانی می شود. مجزا سازی بخش‌ها باعث خدشه‌دار شدن و کند شدن روند هماهنگی، همکاری و تشخیص صحیح ارزش بقیه ‌فعالیّت هاست. از این رو غالباً دیده شده است که به برخی وظایف در سازمان‌های تحقیق و توسعه به دیده پست و دست دوم نگاه می‌شود.

      • در تحقیق و توسعه، ممکن است، تأکید بر وظیفه‌ای به طور خاص شدید شود و کارکنان بخش‌ها ممکن است در معرض فراموشی این مطلب قرار گیرند که کل سازمان عبارت است از مجموعه بخش‌های وظیفه ای‌ به خصوصی است، به معنای آن نیست که کل عملیات به طور موفقیت‌آمیز پایان یافته است. شکست هر یک از بخش‌های وظیفه‌ای می‌تواند باعث خاتمه یافتن یک برنامه و در واقع ایجاد ضایعه در کل عملیات گردد.

    • ساختار کنونی مراکز تحقیقات دانشگاهی و ساختار کلان واحدهای تولیدی عموماً در کشورهای در حال توسعه از چنین ساختاری پیروی می‌کنند(علی احمدی،۱۳۷۷،ص۱۵۰)

نمودار ۱-۲: ساختار کنونی مراکز تحقیقات دانشگاهی و ساختار کلان واحدهای تولیدی (علی احمدی، ۱۳۷۷، ص ۱۵۰)

۲- سازماندهی پروژه‌ای

‌به این نوع سازماندهی، سازماندهی برنامه‌ای و سازماندهی محصول نیز گفته می‌شود در این نوع سازماندهی، تقریباً تمامی آنچه را برای توسعه یک محصول مورد نیاز است، در خود دارد. سرپرستی گروه تخصصی پروژه به عهده مدیر صف است. در این سیستم کلیه نیازمندی های سازمانی در درون ساختار مدیریت هر پروژه به صورت خوکفا وجود دارد. سازماندهی پروژه‌ای غالباً وجود تسهیلات و انجام وظایف مکرر و مضاعف را طلب می‌‌کند، هزینه های عملیات بالا سری پروژه ها، به دلیل استفاده از تسهیلات جداگانه زیادتر می‌شود. و ‌بنابرین‏ تحقیقات و توسعه‌ای که به تبع آن حاصل می‌شود، قیمت تمام شده آن بیشتر است(علی احمدی، ۱۳۷۷، ص ۱۵۰).

در عین حال سازماندهی بر حسب پروژه، در اقدامات R&D معمول است. در این نوع سازمان‌ها یک مهندس پروژه یا مدیر، یک یا دو پروژه مرتبط با یکدیگر از لحاظ فنی را کنترل و در اختیار دارد. فعالیت پروژه‌ای شدید، تخصصی و گران بوده و تداوم و نظارت بر آن از اهمیت برخوردار است. پروژه که به عنوان یک ساختار خود قلمداد می‌شود، به طوری ساختمان بندی می‌شود که حداکثر کنترل و نظارت لازم را سازگار با نیازها و منابع تحت دسترس اجازه دهند(علی احمدی، ۱۳۷۷، ص ۱۵۰).

سرپرست سازمان

مدیر پروژه B

مدیر پروژهA

بازرگانی

مالی‌و حسابداری

تولید

R &D

بازرگانی

مالی ‌و حسابداری

تولید

R &D

بازرگانی

مالی‌و حسابداری

تولید

R &D

نمودار ۲-۲: سازماندهی بر حسب پروژه ( علی احمدی، ۱۳۷۷،ص۱۵۰).

اشکال عمده این ساختار که در فعالیت‌های تحقیق و توسعه کاربرد قابل توجهی دارد۰ استفاده از تسهیلات تکراری و هزینه های مضاعف است و راه گریز از این اشکال، به کارگیری ساختار ماتریسی است ( علی احمدی، ۱۳۷۷،ص۱۵۰)

۳- سازماندهی ماتریسی

در سیستم ماتریسی که ترکیبی از دو سیستم وظیفه‌ای و پروژه‌ای است، هر دو ویژگی ساختارهای قبلی وجود دارد. همچنین بر روی پروژه اعمال نفوذ و کنترل مساوی از طرف مدیر و بخش‌های تخصصی وجود دارد.(شریفیان،۱۳۷۱،ص ۸۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




تا اینجا از دیدگاه تفاسیر گوناگون با تعریف و تعیین محدوده پوشش در قرآن آشنا شدیم. در این قسمت ضمن اشاره به آرای مراجع تقلید و مجتهدین این تعریف را از دیدگاه آنان بررسی کرده تا بتوانیم به صورت منطقی‌تری به نتیجه‌گیری بپردازیم.

  1. از نظر آیت‌ا… خامنه‌ای ؛ زنان باید تمام سر و بدن خود را به جز صورت و دست‌ها تا مچ که زینت و آرایش نشده باشد یا لباسی که توجه نامحرم را جلب نکند بپوشانند.

در حجاب و پوشش واجب لباس معینی شرط نیست و هر لباسی که تمام بدن زن را (به جز صورت و دست‌ها تا مچ که استثناء شده) و همچنین برجستگی‌های بدن را بپوشاند و توجه نامحرم را جلب نکند کفایت می‌کند.

همچنین تشخیص مصداق زینت، عرض است و هرچه عرفاً زینت محسوب شود زن باید آن را از نگاه نامحرم بپوشاند.

    1. آیت‌ا… فاضل لنکرانی نیز معتقد است حجاب طبق آیات قرآن در روایات یعنی پوشاندن تمام بدن به غیراز گردی صورت و دست‌ها تا مچ؛ و همچنین پوشاندن موی سر برای خانم‌ها هم واجب است و این مسئله از مسلمات دین است.

«کسی که موی سر و تمام بدن غیر از دست‌ها تا مچ و گردی صورت بقیه بدن را بپوشاند» با حجاب است و اگر کسی حتی مقداری از آنچه که گفته شده را نپوشاند حجاب را رعایت نکرده است. البته این نکته را هم یادآور می‌شوم که خانم‌ها نباید لباس بپوشند که برجستگی‌ها و زیبایی‌های زنانه و حجم بدن آن ها پیدا باشد یعنی پوشیدن لباس تنگ هم برای آن ها جایز نیست. همینطور پوشیدن لباس رنگی که موجب جلب توجه نامحرم شود برای خانم‌ها جایز نیست.

  1. آیت‌ا… صانعی عنوان می‌کند که به طور کلی بر زن پوشاندن تمام بدن به جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ و پاها تا مچ در مقابل نامحرم واجب است و شارع مقدس نسبت به رنگ و کیفیت لباس نظر خاصی ندارد و اگر در جایی رنگ یا کیفیت لباس به گونه‌ای باشد که ایجاد مفسده کند جایز نیست و تشخیص موضوع با خود مکلف است.

وی ضمن اینکه به تفسیر آیه ۳۱ سوره نور در تفسیر المیزان ارجاع می‌دهد معتقد است: «به هر حال صورت و دست‌ها محل زینت محسوب نمی‌گردد. ولی اگر آرایش نمودن و خود را در دید مردان بیگانه قراردادن موجب فساد در جامعه گردد حرام است.

    1. آیت‌ا… مبشر کاشانی معتقد است آرایش زنان در جامعه برای جلوه‌گری، خودآرایی، خودنمایی در دید نامحرم، حرام است و نیز بیرون گزاردن موی سر چه کم باشد چه زیاد جایز نیست ولی پوشیدن جوراب نازک اگر از غوزک مچ پا به بالا نباشد و مفسده‌ای نداشته باشد اشکال ندارد. اگرچه بهتر است آن را بپوشاند.

    1. آیت‌ا… شیرازی معتقد است به جز گردی صورت و دست‌ها از مچ به پایین نباید دیده شود و زینت و آرایش هم نباید وجود داشته باشد. حتی انگشتر نیز نوعی زینت و آرایش به شمار می‌رود و آشکار کردن آن برای مردان بیگانه جایز نیست.

  1. آیت‌ا… سیستانی نیز عنوان می‌کند که واجب است زن تمام بدن خود را به استثناء صورت و دست‌ها تا مچ از چشم نامحرم با پوشش‌هایی که خود، زینت نباشد مستور کند.

وی معتقد است پوشانیدن پشت و روی پا از نامحرم واجب بوده و زینت کردن (در حد معمول) دست‌ها تا مچ و یا آرایش ساده صورت محل اشکال است و چهره آرایش کرده باید پوشانده شود. به اعتقاد آیت‌ا… سیستانی زن نباید احتیاط لازم باید بدن و موی سر خود را از پسری هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را از یکدیگر تشخیص می‌دهد بپوشاند، و برای حجاب چادر بهتر است.

دیدگاه نسبتاً متفاوت دیگری نیز وجود دارد که البته نه از نظر یک مرجع تقلید بلکه از دیدگاه یک مجتهد عنوان می‌شود. در این دیدگاه علاوه بر اینکه سخت‌گیری‌های مراجع در آن دیده نمی‌شود جنبه الزام آور بودن حجاب برای زنان نیز به گونه‌ای متفاوت بیان گردیده است.

    1. حجه السلام محسن کدیور معتقد است اسلام پوشش خاصی برای مرد و زن نهاده. پوشش بر دو قسمت است. یکی پوشش نگاه و صدا و دیگری پوشش اندام بدن است. پوشش نگاه و صدا در اسلام یعنی ممنوع بودن نگاه‌های هرزورها. خداوند در سوره نساء هم به مردان و هم به زنان می‌گوید که نگاهتان حریم داشته باشد.

  1. شما مجاز نیستید به هر چیزی نگاه کنید چرا که این امر مقدم افعال بعدی است. از آن طرف هم تأکید بر خودنگهداری و حفظ ناموس می‌کند.

مسئله دوم پوشش بدن است. در اسلام سه گونه پوشش داریم: یکی پوشش حداقلی است که لازمه مکان‌هایی چون استخر است که پوشش حداقلی است. پوشش نوع دوم پوشش در نماز است. انسان وقتی می‌خواهد نماز بخواند باید حداقل لباس را به تن داشته باشد. فتوای برخی از علماء دایر بر این است که بانوان وقتی می‌خواهند نماز بخوانند چنانچه نامحرمی در محل نباشد می‌توانند بدون روسری اقامه نماز کنند. البته بانوان وقتی می‌خواهند نماز بخوانند چنانچه نامحرمی در محل نباشد می‌توانند بدون روسری اقامه نماز کنند. البته فتوای اکثر علماء این است که بانوان حتماً باید روسری برسر داشته باشند ولی در کل مهم این است که در لباس مناسب عبادت انجام پذیرد. سوم پوشش نسبت به نامحرم و یا پوشش خارج از خانه است. وقتی زن و مردم می‌خواهند وارد خیابان یا اداره شوند اسلام حریمی قرارداده با خاستگاهی اخلاقی تناسب با تکالیف دینی دارد. یعنی وجدان دینی مومن اقتضای رعایت آن را می‌کند. و آن این است که می‌گوید زن زینت خود را جز برای محارمش آشکار نکند.

در سوره احزاب اینطور ذکر شده که زنان سروروی خود را بپوشانند این زیبایی زن است و زن باید این زیبایی را در اختیار هرکسی قراردهد. و این زیبایی متعلق به کسانی است که زن آن ها را مناسب می‌بیند مانند همسر و برای مردان کوچه و خیابان آن ها را می‌پوشاند. این جز تکالیف زن و مرد مسلمان است.

نکته بسیار ظریفی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان این الزام اخلاقی دینی را تبدیل به الزام فقهی و یا حقوقی کرد و حتی برای کسانی که اعتقادی ‌به این امر ندارند آن را به عنوان یک قانون قابل مجازات درآورد؟

من در این زمینه تردید دارم و معتقدم پوشش را باید به شکل آزادانه و اختیاری و تنها با پشتوانه ایمان برای زنان مسلمان قراردهیم. اگر می‌خواهیم جامعه دینی داشته باشیم نمی‌توانیم حداکثر ضوابط دینی را به قانون تبدیل کنیم.

در سوره احزاب نکته‌ای وجود دارد که می‌شود از آن استفاده کرد. وقتی خداوند به پیغمبرش می‌فرماید: ای پیامبر به زنان و دخترانت و همه بانوان مومن بگو که سرپوش‌های خود را به خود نزدیک کنند تا آزار نبینند. (آیه ۵۹ سوره احزاب) به زبان دیگر روسری بپوشند.

تحلیل این توصیه مهم است. در واقع می‌گوید این نوع پوشش برای شناساندن زن مسلمان است. در آنا زمان بین زنان پاک و ناپاک تفاوتی از حیث ظاهر نبوده بعضی‌ها با این افراد وارد گفت‌و گو شده و روابط پنهانی برقرار می‌کردند.

آیه شریفه می‌گوید شما خود را ملبس به نشانی کنید که مورد ایذاء قرار نگیرید. البته تفسیر سنتی‌اش این است که بین زنان آزاده و برده تفاوت بوده و مردان وقتی می‌دیدند زنان برده هستند خود را مجاز می‌دیدند که آزارشان دهند. از آیه شریفه توصیه می‌کند که شما روسری‌ سرتان کنید تا بدانند شما زنان آزاده هستید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]