شرکتهای ژاپنی
استخدام مادامالعمر
کندو کیفی
بسیار گسترده
ضمنی و غیررسمی
گروهی و بر اساس اجماع
گروهی
بسیار زیاد
شرکتهای نوعZ
استخدام بلندمدت
کند و کیفی
نسبتآ گسترده
ضمنی و غیررسمی
گروهی و بر اساس اجماع
فردی
زیاد
شرکتهای آمریکایی
استخدام کوتاهمدت
سریع و کمی
محدود
صریح و رسمی
فردی
فردی
اندک
الگوی “لیت وین” و “استرینگر“
این دو پژوهشگر نه عامل را به عنوان مهم ترین عناصر تشکیل دهندۀ فرهنگ سازمانی در نظر گرفته اند. عناصر الگوی مذکور عبارتند از: استانداردها، ساختار، پاسخگویی، پاداش، خطر پذیری، تعارض و تضاد، صمیمیت، هویت، حمایت (بحیرایی،۱۳۸۸).
الگوی کرت لوین
این الگو توسط “کرت لوین” صورت گرفته؛ وی به این نتیجه رسید که یک فضای انسان مدارانه، ایجاد کنندۀ سطح بالایی از عملکرد و رضایت مندی خواهد بود و لازمۀ آن توجه به انسانها و انگیزه ها و نیازهای آنها در عوامل متشکلۀ فرهنگ سازمانی است. عناصر تشکیل دهندۀ این مدل شامل فرایند رهبری، انگیزش، ارتباطات، تصمیم گیری، هدف گذاری، فرایند کنشی متقابل و کنترلمیباشد(بحیرایی،۱۳۸۸).
مدل بررسی فرهنگ سازمانی( ( OCS
این مدل توسط گلیزر، زامانوس و هکر[۱۳۲] در سال ۱۹۸۷ ارائه شده است. این مدل از جمله اولین تلاشهایی است که برای عملیاتی نمودن فرهنگ و اجرایی کردن چارچوبهای نظری و مفهومی موجود در ادبیات فرهنگ سازمانی و اندازه گیری آن از طریق داده های تجربی صورت گرفته است. ابعاد این مدل شامل کار تیمی، روحیه، جریان اطلاعات، میزان مداخله و مشارکت کارکنان، سرپرستی و جلسات می باشد(شانگ لی یو[۱۳۳]،۲۰۰۶).
مدل سلامت فرهنگی( ( CHI
مدل شاخص سلامت فرهنگی ۹ برای سنجش دیدگاه های کارکنان در خصوص عناصر و عواملی که در توانایی سازمان برای دست یابی به اهداف استراتژیک نقش دارند، طراحی شده است. مهمترین ابعاد این مدل عبارتند از: ارتباطات، زیر ساختها، مشارکت و تصمیم گیری، مدیریت تغییر، رهبری و روابط )رعنایی، ۱۳۸۸).
فهرست موجودی )سیاهه( فرهنگ سازمانی ( OCI )
OCI توسط کوک و لافرتی[۱۳۴] در سال ۱۹۸۳ و در سال ۲۰۰۰ توسط کوک و زومال[۱۳۵] توسعه یافته است. این افراد الگوی فرهنگی مطرح مینمایند که در چارچوب ۱ گروه عمده دسته بندی میشوند، به شرح زیر:
*فرهنگ سازنده : فرهنگ توفیق گرا، خود شکوفا، انسان گرا-تشویق گرا و فرهنگ هیجانی عاطفی.
*فرهنگ انفعالی/تدافعی: فرهنگ جلب موافقت، فرهنگ عرفی، فرهنگ وابسته و فرهنگ اجتناب.
*فرهنگ تهاجمی/تدافعی: فرهنگ مخالفت، فرهنگ قدرت، فرهنگ رقابتی و فرهنگ کمال جویی )رعنایی،۱۳۸۸).
فرهنگ سازمانی از دیدگاه کتز دوریس و میلر
کتز دوریس و میلر پنج نوع از شخصیت های روان نژند را به فرهنگهای سازمان ربط دادهاند
-۱ فرهنگ فرهمند در برابر فرهنگ خودکفا
۲- فرهنگ وسواس در برابر فرهنگ پر اعتماد.
۳- فرهنگ پرهیز کننده در برابر فرهنگ کامیابی جو.
-۴ فرهنگ سیاسی شده در برابر فرهنگ متمرکز بر هدف.
-۵ فرهنگ دیوان سالارانه در برابر فرهنگ آفریننده(دوریس و میلر،۱۹۸۴).
انواع فرهنگ سازمانی از دیدگاه فیزی
فرهنگ مبتنی بر وظیفه، فرهنگ مبتنی بر قدرت، فرهنگ مبتنی بر موفقیت، فرهنگ مبتنی بر حمایت )فیزی،۱۹۹۳).
۲-۵-۱۱ مدیریت فرهنگ سازمانی
یک الگوی جامع در زمینه مدیریت فرهنگ سازمانی باید به طور همزمان به چند حوزه مشخص توجه کافی داشته باشد. ویژگی فرهنگ موجود و مطلوب از مهمترین ارکان مدیریت فرهنگ سازمانی است؛ ولی لازم است علاوه بر این ویژگیها، از یک سو عوامل شکل دهنده و اثرگذار بر فرهنگ و از سوی دیگر نتایج و پیامدهای فرهنگ سازمانی نیز مورد توجه قرار گیرند. حاکم بر سازمان به وجود آورد تا ضمن اسقرار ارزشها، هنجارها و الگوی مطلوب، پیشرفتهای مثبتی در شاخص های عملکرد سازمان به وجود آید و اثربخشی پایدار سازمان در بلند مدت تضمین شود. مجموعه این اقدامات که در شکل زیر نشان داده شده است، طی فرایندی انجام میگیرد که می توان آن را فرایند مدیریت فرهنگ سازمانی نامید (رعنایی کردشولی،۱۳۸۶).
آخرین نظرات