همان گونه که گفته شدتحقیق های پیشین توجه اصلی خودرا معطوف به عوامل خطرکرده بودند ونگاهی آسیب نگر به پرورش کودکان داشتند اما پژوهشگران تاب آوری به الگوی سلامت نگر معتقدند . بر این اساس آموزشگران ( یعنی خانواده ها و کارکنان مدارس ) باید به کشف توانمندی های دانش آموز بپردازند و نه برچسب زنی برای ناتوانی های شان . آن ها باور دارند که چنانچه محیط کودک و نوجوان(یعنی خانواده و مدرسه ) به اندازه ی کافی حمایت گرانه و تاب آفرین باشد از دل رویدادهای ناگوار توانمندی و تاب آوری بیرون میآید .اینکه گفته می شود که انسان ، اشرف مخلوقات است . به این دلیل است که هر انسانی خواه کودک و خواه بزرگسال – دارای ظرفیتی برای تاب آوری است و باید این ظرفیت را شناخت. یعنی همان گونه که برای شناخت کمبودها و نقص ها در کودک و نوجوان وقت صرف میکنیم به همان اندازه نیز باید برای کشف ویژگی های تاب آورانه و توانمندی آن ها وقت گذاشته شود.فرایند تاب آوری در حقیقت فرایند زندگی است.فرایندی که هر کسی در آن باید بر تنش ها و رویدادهای ناگوار غلبه کند (خاندل،۱۳۸۷).
بخش عمده پژوهش های مرتبط با تاب آوری ومطالعات بین فرهنگی آن ، درباره کودکان متولد شده و پرورش یافته درشرایط پرخطر بوده است . شرایطی مانند خانواده هایی که والدین آنان دچار اختلالات روانی یا الکلیسم بوده اند،والدین سوء استفاده کننده از کودکان و یا مجرم ، یا شرایطی نظیر جوامعی که با فقریا جنگ دست و پنجه نرم کردهاند .یافته های به دست آمده از این مطالعات نشان میدهد که حداقل ۵۰% و غالباً ۷۰% نوجوانان پرورش یافته درچنین شرایطی ، علیرغم قرارگرفتن درمعرض فشارهای شدید، توانش اجتماعی خود را بهبود داده برمشکلات غلبه کرده و نهایتاًً به زندگی موفقی دست یافته اند.افزون براین ، چنین پژوهش هایی نه تنها ویژگی های نوجوانان «تاب آور» را شناسایی کردهاند، بلکه ویژگی های محیطی(مانند خانواده ها ، مدارس واجتماعات ) که پیدایش تاب آوری را تسهیل میکنند نیز مشخص کردهاند(خاندل،۱۳۸۷).
پیشینه پژوهش:
تحقیقات انجام شده درخارج از کشور:
توماس بین عوامل روانی وپرونده های بهداشتی ۱۳۳۷دانشجوی فارغ التحصیل رشته پزشکی طی سال های (۱۹۶۴-۱۹۴۸) همبستگی آماری به دست آورد.او یکی ازعوامل مهم بیش آگاهی سرطان، بیماری های روانی و خودکشی،فقدان نزدیکی و صمیمیت با والدین و برداشت منفی دانش جویان دررابطه با خانواده های خودبوده است.
درگزارش ماسن(۱۹۸۶)،تحقیقات باثبات قابل ملاحظه ای نشان می دهند که شیوه های انظباطی به کاررفته درباره ی بزهکاران اندازه محدود وهمراه باتنبیه بدنی به جای توضیح دادن برای آن ها بوده است.روابط آن ها بایکدیگربیشترمبتنی برخصومت،فقدان روح هم بستگی،طرد،بی تفاوت،نفاق ویابی احساسی بوده و والدین برای نوجوان خود کمترین آمال وآرزو را داشته ونسبت به وی متخاصم ونسیت به مدرسه بی تفاوت و خود دارای مشکلات متعددشخصیتی بودند. گرینبرگ(۱۹۸۷)، تحقیقی را تحت عنوان سنجش رابطه میان فاکنورهای محیط زندگی،روابط باهم سالان وتأمین نیازها باسلامت ورفاه فردی و دوری از رفتار پر خطر بهداشتی مثل مصرف سیگار،الکل و ماری جواناانجام داد.نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مهم ترین عامل درگرایش جوانان به رفتارهای پرخطروتهدیدسلامت فردی،عدم وابستگی به محیط خانواده گزارش شده است.
برکایست(۱۹۹۱)،تحقیقی تحت عنوان انگیزه مصرف سیگارانجام داده است .براین اساس داده های این تحقیق، کودکان ونوجوانان بیشتربه خاطر فرار از فشارهای ناشی ازخانواده روبه سیگارمی آورند.
اگلند و همکاران، (۱۹۹۳)، برنامه آموزشی پیش گیرانه درخصوص افزایش تاب آوری والدین درمعرض خطربالا اجرا کردند. نتایج نشان داد هرچه ارتباط والد-کودک بهتر می شد کودکان تاب آورتر میشوند.
جیمز هادون (۱۹۹۶)،به مطالعه ای تحت عنوان سبک زندگی بزهکارانه پرداخته است.به نظروی کسانی که دچارانحراف شده اند ومیزان ارتکاب آنهابه اعمال انحرافی مثل مصرف سیگار یا الکل یاماری جوانا بسیار بیشتر است،الگوی سالم سبک زندگی ،درزندگی روزمره ی آنهااصلا دیده نمی شود یابسیارکم است.
در سال های اخیر تحقیقات زیادی پیرامون مذهب و نقش آن در زندگی صورت گرفته است و اقبال روز افزون نسبت به این موضوع درسطح دنیا نشان دهنده اهمیت مذهب درفرآیند های روانی است. پژوهش های اخیر در حوزه روان شناسی مذهب،شواهد روز افزونی از رابطه بین سلامت روانی و بهزیستی روان شناختی با مذهب را آشکار ساخته است(هالامی و آرجیل ۱۹۹۷).
نتایج بررسی لوئینگ (۱۹۹۷)، بیانگر این است که در سازگاری اجتماعی و کل تفاوت بین دو جنس نمونه مورد نظر نیست.همچنین تحقیق کینگ (۱۹۹۹)،پسران نسبت به دختران از لحاظ دید مثبت به زندگی ، احساس خوشحالی و رضایت از زندگی ،احساس خوشحالی و رضایت از زندگی وضعیت بهتری دارند.
افزون بر این اشبی و هافمن (۱۹۹۹)،در تحقیقی ارتباط بین دین داری و کمال گرایی چند بعدی را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه دست یافتند دانش آموزانی که بیشتر مذهبی بودند در بعد سازگاری کمال گرا بوده اند در حالی که این امر برای افراد کمتر مذهبی صادق نیست.
آخرین نظرات