در میان گزینه های متعددی که فن آوری تلفن همراه برای آموزش و پرورش فراهم می‌کند ، پیام های فوری یکی از کاربردی ترین گزینه ها می‌باشد. برخی از آزمایش های آموزشی در این زمینه انجام شده است.
به دانش آموزان برای اطلاع از برنامه های درسی ، تغییر در آن، تاریخ آزمون، مکان کلاس،نمرات امتحان، و غیره پیام کوتاه[۹۲] فرستاده شد(سنگ و بریگز، ۲۰۰۲)، و یا برای هدایت، پیشفرت و حمایت از دانش آموزان در یادگیری نیز در تحقیقات به بررسی اثربخشی آن پرداخته شده است(گارنر، فرانسیس و ولز[۹۳]، ۲۰۰۲). بررسی در نروژ نشان داد که دانش آموزان از SMS به عنوان یک ابزار مناسب برای کسب اطلاعات ‌در مورد سخنرانی ها، برنامه، و غیره استفاده می‌کنند (دیویتینی،هارگالکن و نوروید[۹۴]،۲۰۰۲).

این یافته ها به طور کلی مثبت بود. با این حال، بسیاری از سیستم های پیام کوتاه به طور مستقیم بر یادگیری اثر ندارد ، اما برای مدیریت فعالیت های یادگیری حائز اهمیت است. یکی دیگر از عملکردهای مهم تلفن همراه افزایش ارتباطات میان فردی بین افراد است ، بیشتر در سبک غیررسمی. ناردی و همکاران (۲۰۰۰) پیشنهاد می‌کنند که ارتباطات غیررسمی در پیوند اجتماعی و یادگیری اجتماعی بسیار مؤثر هستند. انتظار می رود تصویب چنین تعامل غیررسمی در محیط آموزشی و دانشگاهی سبب ترویج انگیزه دانش آموزان، کاهش فشار دانش ­آموز،­و بهبود روابط مربی یادگیرنده گردد.اما برای اثبات­ای امر به ­مطالعات تجربی بیشتری­نیاز است.

۲-۳- عملکرد یادگیری

در این قسمت به تعریف یادگیری و رویکردهای آن ،یادگیری همسالان و دیدگاه های نظری پیرامون یادگیری پرداخته می شود.در نهایت مدل سیستم شناختی برای پردازش اطلاعات ارائه شده است.

۲-۳-۱- تعریف یادگیری

بدون شک پدیده یادگیری، مهمترین پدیده روانی در انسان و موجودات تکامل یافته می‌باشد، ‌به این دلیل که پایه و اساس بسیاری از مسائلی است که موجب می‌شود انسان از نظر روانی از سایر موجودات و دیگر همنوعان خود متمایز گردد. تحقیقات و بررسی‌های فراوانی از سوی دانشمندان در این حوزه انجام گرفته است و نظریات گوناگونی در خصوص آن عنوان شده است. اهمیت و ارزش یادگیری در نزد آدمی هنگامی نمایان می‌شود که ما را از تمام آنچه آموخته‌ایم محروم سازند. در این صورت با آنکه از نظر فیزیولوژیک، فردی بالغ و طبیعی خواهیم بود؛ اما از نظر مسائل روانی به دوره های کودکی برگشت خواهیم کرد(قشلاقی،۱۳۸۷).

هریتج یادگیری را این‌گونه تعریف ‌کرده‌است:”کسب دانش، فهمیدن یا تسلط‌یابی از راه تجربه یا مطالعه.” اما بیشتر روان‌شناسان این تعریف را نمی‌پذیرند؛ زیرا در آن اصطلاحات مبهم دانش، فهمیدن و تسلط‌یابی به کار رفته‌اند. در عوض روان‌شناسان در سال‌های اخیر به تعریف‌هایی تمایل نشان داده‌اند که به تغییر در رفتار مشاهده‌پذیر اشاره می‌کنند. معروف‌ترین این تعریف‌ها تعریفی است که به وسیله کیمبل(۱۹۶۱)[۹۵] پیشنهاد شده است. کیمبل یادگیری را این‌گونه تعریف ‌کرده‌است:

“تغییر نسبتا پایدار در توان رفتاری(رفتار بالقوه) که در نتیجه تمرین تقویت‌شده، رخ می‌دهد.”

حال این تعریف را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار می‌دهیم:

۱- یادگیری تغییر در رفتار است. به سخن دیگر نتایج یادگیری همواره باید قابل انتقال به رفتار مشاهده‌پذیر باشد. پس از یادگیری، یادگیرنده قادر به انجام کاری خواهد بود که پیش از یادگیری نمی‌توانست آن را انجام دهد.

۲- این تغییر رفتاری، نسبتا پایدار است؛ یعنی نه موقتی است و نه ثابت. این نکته در اصل ‌به این منظور به تعریف یادگیری اضافه شده که بین یادگیری و رویدادهای دیگری که رفتار را تغییر می‌دهند مانند خستگی، بیماری و… تمایز ایجاد شود. بدیهی است که این رویدادها و آثار آن ها به سرعت می‌آیند و می‌روند، در حالی که یادگیری دوام می‌آورد تا اینکه با گذشت زمان دستخوش فراموشی شود، یا یادگیری تازه‌ای جای آن را بگیرد. ‌بنابرین‏، هم حالات موقتی و هم یادگیری هر دو رفتار را تغییر می‌دهند، اما تغییر حاصل از یادگیری نسبتا پایدارتر است.

۳- رفتاری: برای آنکه یادگیری از دید روان‌شناسان مقوله‌ای قابل توجه باشد باید نوعی تظاهر خارجی یادگیری در رفتار فرد وجود داشته باشد.

۴- تغییر در رفتار الزاماً نباید بلافاصله بعد از تجربه یادگیری رخ دهد. اگر چه در نتیجه یادگیری در یاد گیرنده توانایی بالقوه متفاوت عمل کردن ایجاد می‌شود، این توانایی ممکن است بلافاصله در رفتار وی ظاهر نگردد. ‌بنابرین‏ روان‌شناسان تغییر خودبه‌خود در رفتار را نمی‌خواهند، بلکه فقط تغییر در توان برای رفتار را می‌خواهند.

    1. تغییر در رفتار(یا توان رفتاری) از تجربه یا تمرین ناشی می‌شود. پتانسیل‌های رفتاری به دلایلی غیر از یادگیری نیز تغییر می‌کنند. وقتی سن ما افزایش می‌یابد، بدن ما نیز تغییر می‌کند و پتانسیل ما برای رفتار عوض می‌شود. عنوان تجربه از آن روی انتخاب شده تا آن دسته از تغییرات رفتاری را که مدنظر نظریه‌پرداز یادگیری است از آن دسته که مورد نظر وی نیست، جدا شود.

  1. تجربه یا تمرین باید تقویت بشود؛ یعنی اینکه تنها پاسخ‌هایی که به تقویت می‌ انجامد آموخته شود. بنابر تعریف کیمبل، یادگیری از تمرین یا کوشش تقویت‌شده به دست ‌می‌آید. به دیگر سخن، تنها رفتار تقویت‌شده آموخته می‌شود (سید محمدی،۱۳۸۲) .

۲-۳-۲- رویکردهای یادگیری[۹۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...