• فرانسیس و همکاران (۲۰۰۴) رابطه بین هزینه سرمایه سهام و ۷ ویژگی سود شامل کیفیت اقلام تعهدی، ثبات، قابلیت پیش ‏بینی، هموارسازی، مربوط بودن سود به ارزش سهام[۷۴]، به موقع بودن و محافظه‏گرایی را مورد بررسی قرار دادند. آن‌ ها نتیجه گرفتند “در مجموع از ۷ ویژگی درنظر گرفته‌شده، کیفیت اقلام تعهدی ویژگی غالب از نظر تاثیرات هزینه سرمایه است” (فرانسیس و همکاران ۲۰۰۴، ص ۱۰۰۶).

    • فرانسیس و همکاران (۲۰۰۵) بررسی کردند که آیا سرمایه‏گذاران کیفیت اقلام تعهدی (به عنوان پروکسی خطرپذیری اطلاعاتی وابسته به سود) را قیمت‏گذاری می‏ کنند. آن‌ ها اظهار داشتند که “شاخص کیفیت اقلام تعهدی بر حسب انحراف معیار باقی‌مانده های رگرسیون مربوط به اقلام تعهدی جاری بر حسب جریان‏های نقدی اندازه ‏گیری شده است. همچنین فهمیدیم که شاخص کیفیت اقلام تعهدی ضعیف‏تر، با هزینه سرمایه و بدهی بیشتری همبسته است” (فرانسیس و همکاران ۲۰۰۵، ص ۲۹۵).

      • فرانسیس و همکاران (۱-۲۰۰۸) رابطه بین اعتبار مدیرعامل و کیفیت سود را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند، شرکت‌هایی با مدیران عامل مشهور از کیفیت سود پایینی برخوردار هستند. آن‌ ها دلایل یافته های خود را به شرح ذیل بیان کردند: “فرانسیس و همکاران (۲۰۰۵) و ابودی و همکاران (۲۰۰۵) استدلال می‏ کنند که کیفیت سود پایین که توسط دیچو و دچو به عنوان پروکسی کیفیت سود اندازه ‏گیری شده است (یعنی شاخص کیفیت اقلام تعهدی) و اقلام تعهدی احتیاطی غیراختیاری با هزینه بالاتر سرمایه (سهام) و بدهی و کسب منافع بیشتر توسط افراد درون سازمانی همراه است. بر اساس این یافته ها، معتقدیم چنانچه مدیران اجرایی مشهور برای حفظ شهرت خود از طریق ارائه گزارش‌های مطلوب سود، بر کیفت سود تأثیر گذارند، هزینه سرمایه و میزان کسب منافع توسط افراد درون سازمانی افزایش می‏یابد” (فرانسیس و همکاران. ۲۰۰۸، ص ۱۴۲).

    • فرانسیس و همکاران (۲-۲۰۰۸) رابطه بین افشا داوطلبانه و کیفیت سود و هزینه سرمایه را مورد بررسی قرار دادند. آن‌ ها دریافتند که شرکت‌هایی با کیفیت سود خوب، نسبت به شرکت‏های دارای کیفیت سود ضعیف تمایل بیشتری به توسعه افشا داوطلبانه اطلاعات دارند. همچنین آن‌ ها دریافتند که افشا داوطلبانه بیشتر با هزینه سرمایه پایین‏تری همبسته است. در کل آن‌ ها نتیجه گرفتند که “کیفیت سود در مرحله اول بر هزینه سرمایه اثر می‏ گذارد در حالی که افشا داوطلبانه، تأثیر مشخص و معنی‏داری بر هزینه سرمایه ندارد” (فرانسیس و همکاران ۲۰۰۸، ص ۸۱).

    • کراوِت و شولین[۷۵] (۲۰۰۹) ارتباط بین ارائه‏های مجدد حسابداری و قیمت‏گذاری خطرپذیری اطلاعاتی را بررسی کردند. آن‌ ها از کیفیت اقلام تعهدی به عنوان پروکسی خطرپذیری اطلاعاتی و از مؤلفه‌ احتیاطی کیفیت اقلام تعهدی به عنوان پروکسی خطرپذیری اطلاعاتی احتیاطی استفاده کردند. آن‌ ها دریافتند که “واکنش منفی بازار ناشی از ارائه‏های مجدد مستند شده در مقالات قبلی با افزایش در قیمت‏گذاری خطرپذیری اطلاعاتی احتیاطی همراه است” (‌کراوات و شولین ۲۰۰۹، ص ۲۶۶).

    • کریشنان[۷۶] و همکاران (۲۰۰۸) بررسی کردند آیا سیاست‏های حاکم بر موجودی‏ها بر خطرپذیری اطلاعاتی قیمت‏گذاری شده (توسط بازار پس از کنترل شاخص کیفیت اقلام تعهدی) اثر می‏ گذارد. آن‌ ها تأکید می‏ کنند که “فرانسیس و همکاران (۲۰۰۴ و۲۰۰۵) نشان دادند که کیفیت اقلام تعهدی به عنوان یک عامل نظام‌مند توسط بازار قیمت‏گذاری شده است و اینکه بازار از شرکت‏های دارای اقلام تعهدی ضعیف‏تر بازده بالاتری را طلب می ‏کند، مطابق یافته های ایزلی و اُهارا (۲۰۰۴) است” (کریشنان و همکاران ۲۰۰۸، ص ۳۷۱). آن‌ ها نتیجه گرفتند که نتایج‌شان “این مفهوم را می‏رساند که سرمایه‏گذاران، سیاست‌های حاکم بر موجودی‌های شرکت‏ها را به عنوان پروکسی برای خطرپذیری نظام‏مند اساسی غیرمشهود، علاوه بر خطرپذیری اطلاعاتی (نمایندگی شده توسط کیفیت اقلام تعهدی) قیمت‏گذاری می‌کنند” (کریشنان و همکاران ۲۰۰۸، ص ۳۹۷).

    • کیم و چی[۷۷] (۲۰۱۰) به بررسی این‌که آیا شاخص کیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمت‏گذاری شده است و اینکه نحوه قیمت‏گذاری کیفیت اقلام تعهدی متفاوت از شرایط کلان اقتصادی است پرداختند. نتایج آن‌ ها نشان داد که ” شاخص کیفیت اقلام تعهدی به هزینه سرمایه کمک می ‏کند و اینکه تأثیر قیمت‏گذاری شاخص کیفیت اقلام تعهدی با خطرپذیری پایه[۷۸] همبسته است” (کیم و چی ۲۰۱۰، ص ۹۳۷).

  • لوی[۷۹] و همکاران (۲۰۰۷) بررسی کردند، آیا ویژگی‏های خاص شرکت نظیر کیفیت سود، تعیین‌کننده رتبه‏ بندی خطرپذیری نزد تحلیل‏گران است. آن‌ ها برای تعیین رتبه‏ بندی‏های خطرپذیری از شاخص کیفیت اقلام تعهدی به عنوان پروکسی استفاده کردند. آن‌ ها توجه داشتند که”شرکت‏های دارای کیفیت سود پایین‏تر، هزینه سرمایه بالاتری دارند (به عنوان مثال فرانسیس و همکاران، ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵)” (لوی و همکاران ۲۰۰۷، ص ۶۵۴) و نتیجه گرفتند که “خطرپذیری ویژه شرکت، اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، اهرم مالی، زیان‏های حسابداری و کیفیت سود از عوامل مهم رتبه‏ بندی خطرپذیری توسط تحلیل‏گران است. ‌بنابرین‏ تحلیل‏گران مالی برای رتبه‏ بندی خطرپذیری، اقدام به جمع‏ آوری و پردازش اطلاعات مربوط به خطرپذیری سرمایه می‏ کنند” (لوی و همکاران ۲۰۰۷، ص ۶۵۹).

گزیده‏ای از مطالعات منتشرشده با این دیدگاه که خطرپذیری اطلاعاتی قیمت‏گذاری می‌شود

مطالعاتی که تکیه بر شاخص کیفیت اقلام تعهدی به عنوان پروکسی خطرپذیری اطلاعاتی ندارند، اما استنتاج فرانسیس و همکاران (۲۰۰۴ و ۲۰۰۵) را مبنی بر اینکه خطرپذیری اطلاعاتی قیمت‏گذاری می‌شود را می‏پذیرند به شرح ذیل است:

    • بارتون و مرسر[۸۰] (۲۰۰۵) بیان می‌کنند که “شواهد اخیر نشان می‏ دهد که خطرپذیری اطلاعاتی به طور کامل با تنوع بخشی حذف نمی‌شوند، ‌بنابرین‏ بر هزینه سرمایه شرکت اثر می‏ گذارد (بوتوسان[۸۱] ۱۹۹۷؛ ایزلی و همکاران ۲۰۰۲؛ فرانسیس و همکاران ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵) “(بارتون و مرسر ۲۰۰۵، ص ۵۱۱).

    • براون و هیلیجیست[۸۲] (۲۰۰۷) بررسی کردند چطور کیفیت افشا بر سطح عدم تقارن اطلاعاتی اثر می‌گذارد و بیان داشتند که “بدنه در حال رشد ادبیات مالی یک رابطه منفی بین اندازه ‏گیری‏های مختلف از کیفیت افشا و برآوردهای هزینه سرمایه را نشان می‌دهد (بوتوسان ۱۹۹۷؛ بوتوسان و پلاملی[۸۳] ۲۰۰۲؛ فرانسیس و همکاران ۲۰۰۵؛ سنگوپتا[۸۴] ۱۹۹۸) “(براون و هیلجیست ۲۰۰۷، ص ۶-۴۴۵). نتایج آن‌ ها نشان داد که کیفیت افشاهای شرکت، همبستگی منفی با سطح متوسط عدم تقارن اطلاعاتی دارد. آن‌ ها تحلیل کردند که این رابطه در وهله اول خود معلول رابطه منفی بین کیفیت افشا و کثرت وقوع رویدادهای اطلاعاتی محرمانه است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...