کارکردهای اجرایی شامل مواردی است که در آن فرد اهدافی را به صورت آگاهانه در نظر می‌گیرد و عمداًً تلاش می‌کند آن ها را به دست آورد.کارکردهای اجرایی در این سطح باید به عنوان یک عملکرد طبقه بندی شده ادراک شود. فرد به طور اجتناب ناپذیری نیاز به دنبال کردن زیر مجموعه های یک هدف برای برآورده کردن یک هدف آشکار دارد. تنظیم هیجانات خود زیر مجموعه ی هدفی است که در خدمت هدف دیگری قرار دارد. یعنی فرد تلاش می‌کند هیجانات خود را برای ایجاد شرایط بهتر برای برآورده کردن اهداف دیگر که مورد توجه هستند تنظیم افزاینده یا کاهنده کند(گراس،۲۰۰۹).

در سطح الگوریتمی کارکردهای اجرایی بیشتر شامل فرایندهای فراشناختی، توجه انتخابی، حافظه کاری، کنترل بازداری و استفاده از قانون است.بر طبق سطوح مختلف مدل هوشیاری،کارکردهای اجرایی در این سطح تا حد زیادی با توانایی فرموله کردن، نگهداری حافظه کاری و عمل کردن بر مبنای سیستم های قوانین در سطوح مختلف پیچیدگی مربوط است. استفاده از قوانین به فرد اجازه می‌دهد از طریق فازهای عملی ای که در سطح محاسبه ایی شناخته شده است، پیشرفت کند. سیستم قوانین در حافظه فعال به عنوان محتوای فعال نگه داشته می شودو موقعیتی که هیجان را به وجود آورده مجدداً پردازش می شود. فرد ممکن است میزان عکس العمل هیجانی خودرا با رسیدن به جنبه‌های برانگیزاننده بیشتر افزایش دهد یا آن را با توجه به جنبه‌های کمتر برانگیزاننده کاهش دهد(گراس،۲۰۰۹).

سطح اجرایی به اینکه چطور فرایندهای روان شناختی در مغز شناخته می شود توجه دارد. لوریا (۱۹۷۲) معتقد است که کارکردهای اجرایی به کورتکس پیشانی[۸۹] (pfc) وابسته است؛ اگرچه آشکار است که سایر نواحی مغز در هم در این مسئله درگیر هستند، اما نقش این ناحیه پر رنگ تر است. بانگ[۹۰] و زلازو(۲۰۰۶) شواهدی را خلاصه کردند که نشان می‌دهد (pfc) نقش کلیدی در استفاده از قوانین دارد. نواحی مختلف (pfc) شامل ارائه ی قوانین در سطوح مختلف پیچیدگی می‌شوند(قشر پیشین حدقه ایی[۹۱] (OFC) و ناحیه ی برودمن[۹۲] (CBA) ).برای ایجاد قوانین شرطی قشر قدامی- جانبی کورتکس پیشانی[۹۳] (VLPFC) و قشر خلفی – جانبی کورتکس پیشانی [۹۴](DLPFC) درگیر هستند. بر خلاف OFC ،هم VLPFC و هم DLPFC به طور مستمر در بازیابی ، نگهداری و استفاده مجموعه های پیچیده قوانین شرکت دارند. برای توجه به تنظیم تکالیف، کورتکس فرانتویولار [۹۵]یا قشر رسترولترال کورتکس پیشانی[۹۶] (RLPFC) درگیر هستند.

OFCدر استفاده از قانون می‌تواند در برعکس کردن اشیاء ، هنگامی که فرد یاد می‌گیرد بین دو شی تمایز قایل شود و سپس این تمایز برعکس شود (شی بدون پاداش قبلی مورد پاداش قرار گیرد و برعکس)دیده می شود(گراس ۲۰۰۹).

یک برداشت مهم از مفهوم کارکردهای اجرایی این است که از طریق یک تعامل فعال بین فرایندهای از پایین به بالا ایجاد می شود. در نتیجه کارکردهای اجرایی برای اتفاق افتادن نیاز به زمان دارند. اطلاعات ابتدا باید در سطوح پایین هوشیاری و قسمت های خاص PFC قبل از اینکه بتواند به جلو رانده شود و در سطوح بالاتر هوشیاری و سایر بخش ها ی PFC مورد پردازش قرار گیرند؛ پردازش می‌شوند. علاوه بر این اطلاعات مربوط به محرک مجدداً به وسیله شبکه ی یکسانی که پردازش اولیه را صورت داده است، پردازش می شود. البته این پردازش مجدد در سطوح بالاتر هوشیاری اتفاق می افتد(گراس،۲۰۰۹).

علاوه بر نواحی طبقه بندی شده PFC، تنظیم هیجان شامل تعدادی از سایر ساختارهای خنثی است، که امکان دارد با PFC ارتباط برقرار کند. در توضیح سطح اجرایی تنظیم هیجان، ابتدا باید به جاری شدن اطلاعات، که شامل ایجاد عکس العمل های هیجانی و آغاز تلاش در تنظیم هیجان است پرداخته شود.اطلاعات ادراکی ‌در مورد محرک از طریق تالاموس(مسیر زیر قشری و مستقیم )پردازش شده و به سمت بادامه[۹۷] که ایجاد کننده تمایل انگیزشی اولیه برای نزدیک شدن یا اجتناب از محرک است؛ رانده می شود(لدوکس[۹۸]،۱۹۹۶؛ به نقل از گراس ۲۰۰۹).این پاسخ بادامه منجر به پاسخ های هیجانی گوناگونی می شود، ولی به عنوان ورودی )OFC قسمتی که ارتباط قوی با سایر قسمت های سیستم لیمبیک دارد، و به طور علمی برای ادغام اطلاعات مؤثر و غیر مؤثر برای تنظیم پاسخ های هیجانی مؤثر است)عمل می‌کند. زمانی که فعال شدن OFC برای آماده کردن پاسخ به محرک کافی نباشد، کورتکس قدامی سینگولیت[۹۹](ACC) فعال می شود، که به اهمیت انگیزشی محرک پاسخ می‌دهد. ACC پردازش دوباره اطلاعات را از طریق VLPFC و سپس DLPFC همراه با RLPFC که نقش اصلی در توجه به تنظیم تکلیف دارد؛ انجام می‌دهد. آخرینPFC که نقش مهمی را در تنظیم هیجان بازی می‌کند قشر پشتی – میانی کورتکس پیشانی[۱۰۰]( DMPFC) است. در تحلیل هیجان مشخص شد که DMPFC هنگامی که افراد یک پاسخ هیجانی را در نبود یک محرک ایجاد می‌کنند، یا اینکه پاسخ افراد را مشاهده، یا حتی آن پاسخ را پیش‌بینی می‌کنند؛ فعال می شود. این ناحیه نقش مهمی در درک موقعیت های اجتماعی ایفا می‌کند.

به علاوه این ناحیه امکان دارد ناحیه ی ادغام چند جانبه و همچنین شامل جنبه‌های پیچیده تری از تنظیم هیجان (گناه ، خجالت و اضطراب) باشد.

‌بنابرین‏ تنظیم هیجان با فعال شدن هر یک از نواحی (ACC,OFC, VLPFC, DMPFC, RLPFC, DLPFC, ) در ارتباط است.

۷-۲٫ کارکردهای اجرایی و یادگیری:

کارکردهای اجرایی چه تأثیری در یادگیری دارند؟

در مدرسه ، خانه یا در محل کار، کارکردهای اجرایی تحت عنوان رفتار خود نظم دهی نامیده می شود.معمولا خصوصیت کارکردهای اجرایی در توانایی‌های زیر نمایان می شود:

    • تهیه ی برنامه

    • توجه به زمان

    • توجه به بیش از یک مؤلفه در زمان

    • استفاده معنی دار از دانش گذشته در مکالمات

    • فعالیت گروهی پویا

    • ارزیابی عقاید

    • بازتاب عقاید کار

    • تغییر عقیده و تصحیح عقاید در حین خواندن ، نوشتن و تفکر

    • پایان دادن به کار

    • کمک خواستن

    • تأمل کردن تا زمانی که برای صحبت خواند ه شویم.

  • جستجوی اطلاعات بیشتر، وقتی به آن ها احتیاج داریم.

این مهارت ها به ما اجازه می دهندتا کارهای خود را به موقع به پایان برسانیم؛ در زمان نیاز کمک بخواهیم؛ برای صحبت کردن صبر کنیم تا زمانی که خوانده شویم و در جسجوی اطلاعات باشیم. مشکل در کارکردهای اجرایی وقتی آشکار می شود که فرد:

    • برای برنامه ریزی یک پروژه مشکل داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...