هرچند این رسوم مقداری کم رنگ شده است، اما به هر حال در روابط اجتماعی و خانوادگی آن طوائف به صورت یک واقعیت اجتماعی حضور دارد.

۳-۱-۲- عوامل اقتصادی

بسیاری از مردم چنین می پندارند که رمز رفاه و سعادت آنان در دستیابی به ثروت و پول بیشتر است و چنانچه معیشت آنان تأمین گردد، دیگر در زندگی هیچ مشکلی نخواهند داشت، زیرا پول، حلّال همه مشکلات است!! بر اساس همین باور غلط گاهی برای رهایی خود از زیر بار فشارهای اقتصادی، دختران جوان خود را به ازدواج با مردان مسن و پولدار مجبور می‌کنند، معمولاً این گونه ازدواج ها برای دختران جوان، خوش عاقبت نبوده و با بالا رفتن سن، مردان سالمند با سوء ظن و بدبینی شدید با همسر جوان خود رفتار می‌کنند و پیوسته او را در معرض سؤالات و بازخواست های مختلف قرار می‌دهند.

از سوی دیگر فقر و نیازمندی اقتصادی خانواده ها در برخی مناطق، به ویژه مناطق مرزی موجب فروش دختران تحت عنوان ازدواج شده است. در حالی که در اغلب موارد مردی که این دختر را با پرداخت پول به خانواده دختر، به عنوان همسر گرفته است، با تبانی باندهای فحشای داخلی و خارجی، به سوی دنیای فساد و تباهی سوق می‌دهد.

۳-۱-۳- عوامل روانشناختی

بسیاری از مردم به ویژه ‌آنان که تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی سنتی قرار دارند، میان شخصیت زن و مرد تفاوت عمده ای قائلند و معتقدند که زنان در ابعاد روحی و شخصیتی معمولاً به سرعت تحت تأثیر واکنش ها و سائقه های عاطفی قرار گرفته و نمی توانند ‌بر اساس منطق و واقع بینی برای آینده خویش تصمیمی اتخاذ نمایند و زن را «ضعیفه» خطاب می‌کنند. این پندار ضعیف انگاری شخصیت زن، دستاویزی برای تحمیل رأی و نظر ‌در مورد ازدواج دختران شده و برخی زنان را در جوامع سنتی، با نوعی تنگ نظری مواجه ‌کرده‌است؛ البته این بدان معنا نیست که تفاوت های زنان و مردان در جنبه‌های عاطفی و خردورزی نادیده انگاشته شود، اما به هر حال نگرش تحقیرآمیز نسبت به شخصیت زن، در پاره ای موارد، مجوزی برای دخالت های بی مورد در حق تعیین سرنوشت زنان شده است.

۳-۱-۴- عوامل اجتماعی

۳-۱-۴-۱- ساخت های پدرسالارانه

یکی از عوامل اجتماعی ازدواج های اجباری، ساخت های پدرسالارانه می‌باشد، مقصود از ساخت رابطه نسبتاً پایدار میان عناصر و اجزای یک مجموعه می‌باشد که کلیت آن مورد نظر است. از نظر «راد کلیف براون» ساخت جامعه، شبکه ای از ارتباطات اجتماعی است که وحدت آن ها در شبکه مستمری خلاصه می شود که پایگاه ها و نقش ها، محور اصلی آن را تشکیل می‌دهند. (توسلی، ۱۳۷۳: ص ۱۲۵)

پدرسالاری سلطه و تسلط مردان بر زنان در همه شئون اجتماعی است. این مسئله در همه جوامع وجود داشته است، گرچه از نظر میزان و ماهیت قدرتی که مردان در مقایسه با زنان اعمال می‌کنند، تفاوت های زیادی وجود دارد. (گیدنز، ۱۳۷۳: ص ۷۸۳) در شبکه روابط اجتماعی، پدرسالاری به صورت روابط نسبتاًُ پایداری درآمده است و این ساخت پدرسالارانه رفتارها و انتظارات ویژه ای را بر زنان تحمیل می‌کند، بسیاری از مردان به مقتضای این ساخت اجتماعی، تحمیل اراده خود را در انتخاب همسر دختر یا خواهر خود، حق مسلم می دانند و مخالفت با آن را «گستاخی دختران» تلقی می‌کنند. این ساخت علاوه بر استحکام در روابط اجتماعی، بر ساختار ذهنی بسیاری از مردان سایه افکنده و جهان بینی مرد سالارانه ای را در روابط اجتماعی با زنان القاء می‌کند.

۳-۱-۴-۲- منزلت اجتماعی

اعضای جامعه در طبقات اجتماعی مختلفی قرار دارند. طبقات، موقعیت ها و امتیازات ویژه ای را برای اعضای طبقه تعیین و تعریف می‌کنند و معمولاً افراد با چهار معیار قدرت، مالکیت، ارزیابی اجتماعی و پاداش روانی در طبقات متفاوتی جای می گیرند. (تامین، ۱۳۷۳: ص ۲۱)

افراد با داشتن میزان و درصد زیاد معیارهای فوق از امتیازات و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار می‌شوند و در سیستم روابط اجتماعی به عنوان گروه مرجع محسوب می‌شوند.

پاره ای از ازدواج های تحمیلی در فرآیندی شکل می‌گیرد که افراد با داشتن طبقه اجتماعی بالا از دختری خواستگاری می‌کنند، ولی او راضی به چنین ازدواجی نیست، ولی والدین دختر به خاطر انتساب فرد به طبقه اجتماعی بالا، دختر را مجبور به ازدواج با وی می‌کنند.

۳-۲- پیامدهای ازدواج های تحمیلی

به اعتقاد روانشناسان، ازدواج می بایست بر پایه اخلاق، عشق، محبت و درک متقابل دو انسان شکل گیرد تا بتواند جوانه های امید و خوشبختی را به همراه آورد. اکراه در همسرگزینی، این پیوند مقدس را به صورت یک کابوس وحشتناک درمی آورد و زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان را با آسیب های جدی مواجه می‌سازد. شاید درک تمام زوایای پنهان و آشکار ازدواج های ناخواسته بسیار مشکل باشد، اما با این وصف، مطالعه شواهد تجربی برخی از این ناهنجاری ها، می‌تواند تا اندازه ای مشکلات و زیان های ناشی از ازدواج تحمیلی را به تصویر کشد.

۳-۲-۱- آسیب های فردی

۳-۲-۱-۱- آسیب های جسمی

اولین عوارض منفی ازدواج های اجباری (به ویژه در سنین پایین) متوجه بدن و جسم زنان شده و بر سلامت جسمی آنان تأثیر بسیار منفی برجای می‌گذارد. کمترین عوارض جسمی ازدواج اجباری برای دختر بچه ها، بیماری های دستگاه باروری زنان، مرگ و میر دختران و کودکانشان، تولد کودکان نارس و عوارض ناشی از آن، عدم قدرت کافی دختران در نگهداری کودکان خود، سوء تغذیه کودک و مادر و … است. ازدواج اجباری، نه تنها عوارض خطرناکی بر دختران کم سن و سال دارد، برای دخترانی هم که در سن مناسب ازدواج، به اجبار و ناخواسته ازدواج کرده‌اند، مشکلات بسیاری را ایجاد می‌کند.

دخترانی که در سنین پایین و به اجبار والدین خود روانه خانه همسر می‌شوند، علاوه بر حاملگی های ناخواسته و زودرس، در معرض عوارض جبران ناپذیر جسمی قرار می گیرند، زایمان و شیرده هم ‌به این عوارض منفی اضافه خواهد شد و تأثیرات ناگوار ازدواجتحمیلی را چندین برابر خواهد ساخت.

۳-۲-۱-۲- آسیب های روحی و روانی

اغلب دخترانی که با اجبار والدین راهی خانه شوهر شده اند، دچار اختلالات روحی و روانی می‌شوند و بهداشت روانی آن ها به خطر می افتد، آنان به یکباره از کانون گرم خانواده جدا شده و سایه فردی را بر بالای سر خود می بینند که هیچ علاقه و رغبتی به او ندارند، به ویژه در صورتی که فاصله سنی محسوسی میان زن و شوهر وجود داشته باشد.

فقدان شبکه ارتباطی محبت آمیز میان زن و شوهر، خانواده را به کانون درگیری، کشمکش و تضاد تبدیل می‌کند و تفاهم را که سنگ زیرین بنیان خانواده است، ویران می کند. زوجین با هر حرکت مشکوکی با برچسب سوء ظن، با همدیگر رفتار می‌کنند هرچند که در زیر یک سقف زندگی می‌کنند، در حالی که طلاق روانی و عاطفی میان آن ها رخ داده است.[۸] در چنین اوضاع نابسامانی، زن، انزوا طلبی اختیار کرده و خود را سهیم و شریک زندگی نمی داند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی خانوادگی ادامه می‌دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...