گفتار سوم : حمایت از کودکان بی سرپرست پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار جمهوری اسلامی بر پایه آموزه های تعالیم دینی، سیاست های دولتی تغییر کرد. از نظر اسلام، هیچ محیطی برای اطفال، مناسب تر از محیط طبیعی آن ها یعنی خانواده نیست. محیط پرورشگاه ها تحت تاثیر فرهنگ دوره قبل از انقلاب و بی بند و باری آسیب پذیر شده بود. فرزندانی که در این محیط ها رشد میکردند از ضعف هایی برخوردار بودند که آثار مخرب آن، در شخصیت آن ها تاثیر می گذاشت.[۴۵] سیستم گسترش پرورشگاه که اختراعی غربی است و مورد توجه اسلام نبوده، در صورتی که مسلمانان از سرپرستی اطفال غفلت نمایند، جهت فسادی که از بی سرپرستی اطفال به جامعه میرسد آن را تجویز می کند. به همین جهت سیاست های دولت شروع به ادغام و جمع آوری تشکیلات گسترده حمایت از کودکان بی سرپرست، در قبل از انقلاب نمود و حمایت از این اطفال را در کانون های خانواده و شبه خانواده مورد توجه قرار داد.
با توجه به سیاست های کلی دولت، پرورشگاه ها در سال های پس از انقلاب برچیده شد و بعضی از آن ها مخل و مابقی درهم ادغام گشتند. به طوری که هم اکنون چند واحد کوچک در غالب شاخه خدماتی حمایتی سازمان بهزیستی کشور باقی می ماند.[۴۶]با توجه به وظایف قانونی دولت، در حمایت از کودکان بی سرپرست، که حضانت این گونه اطفال را بر عهده دارد، وجود این گونه مراکز را اعلام می نمایاند. از این رو پرورشگاه ها، به طور کامل جمع آوری نشده است و به طور محدود وجود دارد. وجود اطفال بی سرپرست واقعیتی انکار ناپذیر است و جمع آوری مراکز نگهداری این اطفال، موجب برچیده شدن معضلات نخواهد شد. برای حل این مشکل، تنها برچیدن زمینههای نگهداری از اطفال کافی نیست و روش های جایگزینی از جمله نگهداری از کودکان در کانون خانواده و تحت حمایت دولت و قوانین نام برد، که فرزند خواندگی یکی از این روش ها است. البته غیر از فرزند خواندگی، مکانیسم دیگری، از قبیل شبه خانواده و ایستگاه موقت فرزندان و … هم وجود دارند. شبه خانواده به خانواده هایی گفته می شود که به صورت موقت، پذیرای کودکانند، و علاوه بر نگهداری کودکان خود، مراقبت و پرورش یک تا چند کودک را میپذیرند.[۴۷] کودکان مشمول این طرح، در چارچوب کودکان واجد شرایط فرزندخواندگی نیستند و علاوه بر کودکان بی سرپرست شامل کودکان بد سرپرست میشوند.[۴۸]
گفتار چهارم : ماهیت حقوقی فرزند خواندگی
وقتی از ماهیت حق.قی بحث می شود منظور ذات تشکیل دهنده آن موضوع میباشد، اینکه عمل حقوقی عقد است یا ایقاع و یا واقعه حقوقی است؟ یا نهادی مستقل است که به منظور حمایت از کودکان تأسيس شده است؟
ماده ۱ قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مقرر داشته است: هر زن و شوهر مقیم ایران میتوانند، با توافق یکدیگر طفلی را با تصویب دادگاه طبق مقررات این قانون سرپرستی نمایند. طبق این ماده زن و شوهر با توافق و تمایل یکدیگر طفلی را میپذیرند. پس قبول سرپرستی نه تحمیل از سوی قانونگذار است و یا نه امری طبیعی و خارج از اراده است تا آن را واقعه حقوقی بدانیم.
برخی[۴۹] فرزندخواندگی را سازمان ویژه ای دانسته اند که، هیچگونه اثر حقوقی برای توافق زن و شوهر پذیرنده با خانواده یا طفل قائل نشده و فقط رأی دادگاه را منشاء اثر حقوقی تلقی نموده اند. همچنین با توجه به مواد قانون حمایت از کودکان بی سرپرست رضایت فرزند خوانده شرط برقراری این رابطه نیست و فرزند نمی تواند قصد انشا کند یا از اراده ی کامل برخوردار نیست فرض عقد و قراردادی بودن آن نیز منتفی به نظر میرسد. همچنین فرض ایقاع بودن نیز قابل دفاع نمی باشد زیرا ایقاع برای گسیختن و قطع رابطه است نه ایجاد رابطه. بنابرین، این نتیجه به دست میآید که رابطه ایجاد شده، نه عقد است و نه ایقاع، بلکه تأسيس و نهادی است که شزایطی برای تامین منافع مادی و معنوی طفل تحت سرپرستی ایجاد شده و متقاضیان میتوانند تقاضای خود را مطرح و دادگاه پس از بررسی صلاحیت مالی و اخلاقی آن ها و مصلحت طفل نیز ایجاب نماید، حکم سرپرستی طفل را مناد به پیروی از نظر دکتر امامی باید گفت قبول فرزندخواندگی تقبل تعهدی است که دادگاه می تواندبا توجه به موقعیت خاص این نهاد، تقاضا را تأیید یا رد کند.[۵۰] به نظر میرسد فرزندخواندگی در ایران نوعی قرارداد است که یک طرف دادگاه از طرف طفل بدون سرپرست و طرف دیگر متقاضیان سرپرستی میباشد.
مبحث چهارم : قانون حاکم بر فرزند خواندگی
دانستیم که فرزندخواندگی در دسته ارتباطی احوال شخصیه در حقوق ایران میباشد و از این طریق می توان قوانین حاکم بر فرزندخواندگی را مشخص کرد که ما در دو گفتار مورد بررسی قرار میدهیم:
گفتار اول : قوانین حاکم بر فرزندخواندگی ایرانیان شیعه
گفتار دوم : قوانین حاکم بر فرزندخواندگی ایرانیان غیر شیعه
گفتار اول : قوانین حاکم بر فرزندخواندگی ایرانیان شیعه
همان طور که در مباحث گذشته بیان نمودیم، در حقوق اسلام فرزندخواندگی به رسمیت شناخته نشده است. در بین مسلمانان این تأسيس با شرایط و آثاری دیگر تحت عنوان سرپرستی مورد قبول قرار گرفته است.
اصل ۲۱ قانون اساسی دولت را موظف به حمایت از مادران و کودکان بی سرپرست میداند.
همچنین قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب ۱۳۵۳، به منظور تامین منافع مادی و معنوی کودکان بدون سرپرست، شرایط خاصی را برای خانواده هایی که می خواهند سرپرستی اطفال بدون سرپرست را بر عهده بگیرند، وضع نموده است.[۵۱]
مواد۳و۴ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و سرپرست مصوب ۹۲، بیانگر همین مطلب است.
ماده۳ لایحه مذکور: ((کلیه اتباع ایرانی مقیم ایران میتوانند سرپرستی کودکان و نوجوانان مشمول این قانون با رعایت مقررات مندرج در آن و با حکم دادگاه صالح برعهده گیرند.))
ماده۴ لایحه مذکور: (( ایرانیان مقیم خارج از کشور میتوانند تقاضای سرپرستی خود را از طریق سفارتخانه یا دفاتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران به سازمان تقدیم نمایند. سفارتخانه یا دفاتر یادشده موظفند در اجرای این قانون، با سازمان همکاری نمایند و سازمان موظف است با حکم دادگاه صالح به در خواست متقاضی رسیدگی کنند.))
گفتار دوم : قوانین حاکم بر فرزندخواندگی ایرانیان غیر شیعه
اقلیت های دینی غیر مسلمان ایرانی از جمله مسیحی، زرتشتی، کلیمی که به موجب اصل ۱۳ قانون اساسی به رسمیت شناخته شده اند فرزند خواندگی را پذیرفته اند. در خصوص اقلیت های دینی می توان به قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاکم مصوب ۱۳۱۲، اشاره نمود. در بند ۳ قانون مذکور، در مسایل مربوط به فرزند خواندگی، عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهبی که پدرخوانده یا مادرخوانده پیرو آن است، رعایت می شود.[۵۲]
آخرین نظرات