نویسندگانی وجود دارند که بر این نتیجه گیری خرده گرفته اند . به راحتی نمی توان استدلال نمود که حمله به یک ایستگاه رادیو و تلوزیونی برای ایجاد اختلال در ارتباطات نظامی مفید واقع می شود چرا که شواهد نشان میدهند صدها ایستگاه کوچک در سربستان وجود داشته اند که می توانستند حتی بدون وجود ایجاد مرکزی به خبر پراکنی بپردازند . در عراقی نیروهای ائتلاف رهبران نظامی را با تلفن های ماهواره ای و از طریق مکالمات تلفن همراه ماهواره ای شناسایی میکردند . این موضوع نشان میدهد که عصر ارتباطات ماهواره ای برای بسیاری از رهبران نظامی فناوری رادیو دارای ارزش نظامی اندکی است . در عراق آمریکا با این استدلال از حملات بر علیه ایستگاه تلوزیوینی بغداد پشتیبانی می کرد که صدام حسین از این ایستگاه برای برقراری ارتباطات با عناصر طرفدار عراقی در خارج از کشور استفاده کرده و به آن ها دستور میداد چگونه از طریق تلوزیون در جنگ شرکت کنند . با این حال هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد کشورهای خارجی این کار را انجام دادهاند . . هیچ شیئی را نمی توان مطلقاً یک شیئی غیر نظامی یا یک شیئی مطلقاً نظامی دانست و این به تغییر ماهیت و کارکردها در طول نبرد بستگی دارد . در مجموع رسانه ها میتوانند در جایی به عنوان اهداف جنگی در نظر گرفته شوند که با دو شرط اصلی ویژگی های یک هدف نظامی همخوانی داشته باشند . در غیر این صورت همچنان به عنوان اماکن غیر نظامی محسوب خواهند شد و حمله به آن ها جنایت جنگی قلمداد می شود .[۱۸۵]
ایستگاه های رادیویی تلوزیونی و سخت افزارهای مرتبط با این ایستگاه ها در صورتی مورد حمله قرار می گیرند که واقعاً در ارتباطات نظامی کاربرد داشته باشند
گاهی یک شیئی یا یک مجموعه تأسیسات ممکن است واقعاً برای اهداف نظامی به کار گرفته نشوند اما ممکن است در هر زمانی چنین کاربری پیدا کنند . برخی تأسیسات حمل و نقل مانند پل ها ممکن است چنین کارکردی پیدا کنند . اگر یک هدف صرفاً به این دلیل نظامی محسوب می شود که می توان آن را درهر مقطع به یک ابزار مناسب نظامی تبدیل کرد نمی توان گفت اصلا اهداف غیر نظامی وجود دارند . از این رو از هیچ چیزی نمی توان حفاظت کرد. بر اساس متن پروتکل اول یک شیئی باید نقش مؤثری در یک کنش نظامی داشته باشد . همان طور که همه پذیرفته اند یک شیئی میتواند به یک شیئی نظامی تبدیل شود و کاربرد آن شیئی در آینده برای توجیح ماهیت نظامی آن کفایت میکند . ناتو در طول بمباران هوایی کوزو پل ها را اهداف نظامی تلقی کرده بود [۱۸۶]. برخی محققین معتقدند که پل هایی که در راستای یک خط تدارکاتی قرار می گیرند در بین اهداف نظامی قرار خواهند داشت . در حالی که دیگران بر این عقیده اند پل ها ممکن است در صورتی مورد حمله قرار گیرند که تدارکات از طریق آن ها به خطوط دشمن انتقال داده شود . مسئله زمانی پیچیده تر می شود که یکی از طرفین خود را به بمباران هوایی محدود کند . در چنین موقعیتی جبهه اصلی مشخص نیست و معلوم نیست که آیا این پل ها در مسیر تدارکاتی جبهه ها قرار می گیرند یا خیر چون اصلاً جبهه ای وجود ندارد[۱۸۷] .
در موقعیتی که منحصراًً از جنگ افزارهای هوایی استفاده می شود برای تفکیک هر چه بهتر اشیائی که ذاتاً نظامی هستند و اشیائی که دارای کاربرد دوگانه میباشند به سادگی می توان با خواندن ماده۵۲ نقش هر کدام از اشیاء را در قبال این کارکردهای دو گانه مشخص کرد . ممکن است این طور گفته شود که محدود شدن اهداف نظامی نیروهای متخاصم را مجبور میکند توجیهات ساختگی برای حملات خود بیاورند . هنگامی که آن ها شبکه برق را مختل میکنند تا به جمعیت غیر نظامی نشان دهند که تا زمانی که رژیم خود را ساقط نکند باید در تاریکی زندگی کنند، ادعا میکنند که ایستگاه ها نیروهای لازم را نیز برای بخش های نظامی را فراهم میکند تا حملات آن ها توجیح پذیر باشد . زمانی که آن ها به یک ایستگاه رادیویی حمله میکنند به دلیل این که اخلاقیات جمعیت را تقویت میکند آن ها بایدهمچنین اثبات کنند که این ایستگاه باعث جابجایی اطلاعات نظامی میشوند . هنگامی که به کارخانه های متعلق به عوامل تصمیم گیری حمله میکنند تا نشان دهند که این عوامل نیز شخصاً تحت تأثیر جنگ قرار می گیرند و باید تسلیم شوند.
در خصوص وزارتخانه ها آن چه در این جا اهمیت دارد میزان اهمیت یک وزارت خانه برای رژیم دشمن نیست بلکه نقش مستقیم در کنش های نظامی است . آن هایی که اعتقادات دیگری دارند باید به شکلی منطقی این طور استدلال کنند که کدام احساسات یک جمعیت مذهبی برای کسب آمادگی یک کشور جهت ادامه درگیری مسلحانه مؤثر است .
آخرین نظرات