کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



به نظر می رسد که قانون تجارت ۱۳۱۱ ضمن مواد ۲۰۳ تا ۲۱۸ شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری در حال تصفیه را مفروض دانسته است به منظور رفع ابهام از قانون تجارت لازم است در بازنگری در این قانون ، قانونگذار به بقای شخصیت حقوقی کلیه شرکتهای تجاری در حال تصفیه تصریح کند.
۳-۶- جمع بندی فصل سوم
عنوان «شرکت تجاری» که ترجمه company است از قوانین کشورهای اروپایی اخذ و وارد قوانین ایران شده است. عنوان یاد شده در قوانین ما تعریف نشده است ، لکن در قوانین تجاری ما برای هر یک از شرکتهای تجاری احصا شده در ماده ۲۰ قانون تجارت ۱۳۱۱ تعریفی ارائه شده و شرکت دولتی هم که یکی از شرکتهای تجاری محسوب می شود در ماده ۴ قانون محاسبات عمومی کشور (۱۳۶۶) تعریف شده است . تعریف واژه «شرکت» در ماده ۵۷۱ ق .م « شرکت تجاری» را شامل نمی شود در خصوص تعریف واژه « شرکت تجاری» بین حقوقدانهای ما اتفاق نظر وجود ندارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

گرچه قانوناً اصل بر این است که برای تشکیل شرکت تجاری به اراده حداقل دو شخص (حقیقی یا حقوقی ) نیاز است ولی از نظر تحلیلی ، تشکیل شرکت تجاری با اراده یک شخص هم امکان پذیر است.
با تشکیل شرکت تجاری حق عینی هر یک از شرکا نسبت به آورده خود به شرکت تجاری ، به یک « حق خاص » نسبت به کل دارایی شرکت تبدیل میشود، در حالی که با تشکیل شرکت مدنی، حق هر یک از شرکا نسبت به آورده خود، به یک حق عینی نسبت به کل دارایی شرکت به نحو مشاع تبدیل می شود زیرا شرکت مدنی فاقد شخصیت حقوقی دارایی مستقل است.
اصولاً موضوع شرکت تجاری باید «انجام دادن امور تجاری » باشد فقط موضوع شرکت سهامی طبق ماده ۲ ل . ا . ق . ت (۱۳۴۷ ) و موضوع شرکت تعاونی به موجب قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران (۱۳۷۰) ممکن است « امور غیر تجاری» باشد.
کلیه شرکتهای تجاری مشمول قوانین تجاری ایران ، دارای شخصیت حقوقی و دارایی مستقل هستند شخصیت حقوق «حالتی» است که توسط قانونگذار به گروهی از انسانها یا مال یا حقوق اعطا میشود و با شخص حقوقی که « وجودی » است اعتباری ، تفاوت دارد. بسیاری از قوانین جاری کشور، که به تایید فقهای شورای نگهبان رسیده نشان می دهد که اعتبار کردن شخصیت حقوقی برای شرکتهای تجاری بلا اشکال است . درباره تاریخ پیدایش شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری بین حقوق دانان ما اتفاق نظر وجود ندارد به نظر ما شرکتهای تجاری پیش از ثبت در اداره ثبت شرکتهای تجاری واجد شخصیت حقوقی اند.
به نظر می رسد که قانون تجارت ۱۳۱۱ مواد ۲۰۳ تا ۲۱۸ شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری در حال تصفیه را مفروض دانسته است. در بازنگری در این قانون ـ که با توجه به اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ضروری است ـ شایسته است قانون گذار به بقای شخصیت حقوقی کلیه شرکتهای تجاری در حال تصفیه تصریح کند.
۳-۷- نحوه تشکیل شرکتهای تجاری
۳-۷-۱ مسئولیت شرکا یا سهامداران در شرکتهای تجاری:
به اعضای شرکت در شرکتهای سهامی و تعاونی سهامدار اطلاق می گردد اما به اعضای شرکت در شرکتهای تضامنی، نسبی و با مسئولیت محدود شریک اطلاق می شود.
بحث ما در اینجا آن است که اگر شرکتی با بیست میلیون سرمایه تشکیل گردد ولی پس از چند سال فعالیت آن شرکت پنجاه میلیون بدهی داشته باشد و خود شرکت هیچ گونه دارایی برای پرداخت بدهیهای خود نداشته باشد آیا طلبکاران شرکت در این قبیل موارد حق مراجعه به اعضای شرکت را دارند یا خیر؟ پاسخ به این سوال در شرکتهای مختلف متفاوت است که در ذیل بدان می پردازیم:
۳-۷-۲- مسئولیت سهامداران در شرکتهای سهامی عام و خاص:
مستنداً به ماده یک لایحه اصلاحی قانون تجارت که مقرر داشته مسئولیت سهامداران در این شرکت محدود به مبلغ اسمی سهام آنها در شرکت است، سهامداران این شرکت بالشخصه هیچگونه مسئولیتی در قبال بدهیهای شرکت ندارند. استثنائی که در این زمینه وجود دارد آن است که اگر در هنگام تشکیل شرکت مقداری از سرمایه تعهد به پرداخت شده باشد اگر آن مبلغ تعهد شده بعدا مطالبه گردیده اما سهامدار آنرا پرداخت نکند چنانچه بعدا شرکت منحل یا ورشکسته گردد طلبکاران حق مراجعه به سهامدار برای آن مبلغ تعهد شده را دارند و نه بیشتر.(ستوده‏تهرانی ۱۳۴۶، ۱۴۵)
۳-۷-۳- « مسئولیت شرکا» در شرکت با مسئولیت محدود:
مستندا به ماده ۹۴ قانون تجارت که مقرر داشته مسئولیت هر یک از شرکای این شرکت فقط تا میزان سهم الشرکه شریک در شرکت است قاعده کلی آن است که شرکای شرکت با مسئولیت محدود بالشخصه هیچگونه مسئولیتی در قبال بدهی های شرکت ندارند. اما بر این اصل چهار استثنای ذیل وارد است:
استثنای اول: مطابق ماده ۹۵ قانون تجارت در کنار نام این شرکت بایستی قید با مسئولیت محدود نوشته شود در غیر این صورت همه شرکای شرکت در قبال کل بدهی های شرکت مسئولیت تضامنی دارند.
استثنای دوم: مطابق ماده ۹۵ قانون تجارت نام شرکت با مسئولیت محدود نبایستی متضمن نام هیچ یک از شرکا باشد. هرگاه در کنار نام شرکت، نام شریک یا شرکایی نوشته شود آن شریک یا شرکا» که نامشان قید گردیده در قبال کل بدهی های شرکت مسئولیت تضامنی دارند.
استثنای سوم: مستندا به ماده ۹۸ قانون تجارت شرکای شرکت با مسئولیت محدود در قبال تقویم آورده غیرنقد مسئولیت تضامنی دارند. باید توجه داشت مسئولیت تضامنی شرکا» در این مورد، در مورد کل بدهی شرکت نیست همچنانکه مسئولیت تضامنی شرکا» در این مورد درخصوص کل مبلغ آورده غیر نقد نیست بلکه مسئولیت تضامنی شرکا در خصوص مبلغ مابه التفاوت می باشد. یعنی اگر شرکای شرکت در هنگام تشکیل شرکت ماشینی را به مبلغ ده میلیون تقویم نمایند حال آنکه ارزش واقعی ماشین دو میلیون بوده باشد اگر شرکت سی میلیون بدهی ببار آورد مسئولیت تضامنی شرکا» (همه شرکا») در قبال مبلغ مابه التفاوت یعنی هشت میلیون خواهد بود. استثنای چهارم: مستندا به ماده ۱۰۱ قانون تجارت شرکای این شرکت در قبال تادیه آورده نقد و تقویم و تسلیم آورده غیرنقد مسئولیت تضامنی دارند. .(ستوده‏تهرانی ۱۳۴۶، ۱۴۵)
۳-۷-۴- مسئولیت شرکا» در شرکت نسبی:
مستندا به ماده ۱۸۳ قانون تجارت مسئولیت هر یک از شرکای این شرکت به نسبت سهم الشرکه آنها در شرکت است. هیچ اصطلاحی نمی تواند جایگزین اصلاح “به نسبت” باشد نه اصطلاح به میزان و نه هیچ اصطلاح دیگر. درست است که شرکای شرکت نسبی بالشخصه هر کدام به نسبت سهم الشرکه خود در قبال بدهی در شرکت مسئولیت دارند اما باید توجه داشت طلبکاران زمانی حق مراجعه به شرکای شرکت را دارند که شرکت ورشکسته یا منحل شده باشد و امر تصفیه شرکت به عمل آمده باشد.
۳-۷-۵- « مسئولیت شرکا» در شرکت تضامنی:
مستندا به ماده ۱۱۶ قانون تجارت هر یک از شرکای این شرکت در قبال کل بدهی های شرکت مسئولیت تضامنی دارند یعنی اگر شرکتی بین آقایان الف و ب و ج تشکیل گردد و الف مالک ۱۰% سهم الشرکه و ب مالک ۲۰% سهم الشرکه و ج مالک ۷۰% سهم الشرکه باشند اگر شرکت بعد از چند سال فعالیت دویست میلیون بدهی آورد هر یک از شرکا» در قبال دویست میلیون مسئولیت تضامنی دارند. طلبکاران زمانی حق مراجعه به شرکا را دارند که شرکت ورشکسته یا منحل شده باشد و امرتصفیه شرکت به عمل آمده باشد. (ستوده تهرانی ۱۳۴۶،ص۱۷۲)
می دانیم که اگر مسئول واحد باشد مسئولیت انفرادی حاکم خواهد بود یعنی اگر یک بدهی دو میلیونی وجود داشته باشد و آقای الف مسئول پرداخت این بدهی باشد در این فرض می گویند مسئولیت انفرادی حاکم بوده و آقای الف مسئولیت پرداخت کل بدهی را دارد. اما اگر مسئولین متعدد باشند یعنی دو نفر یا بیشتر باشند در این صورت بحث مسئولیت مشترک و مسئولیت تضامنی مطرح می گردد. برای مثال اگر یک بدهی دو میلیونی وجود داشته باشد و آقایان الف و ب مسئول پرداخت این بدهی باشند در این فرض یا مسئولیت مشترک حاکم است و یا مسئولیت تضامنی. اگر مسئولیت مشترک حاکم باشد هر یک از آقایان الف و ب مسئول پرداخت یک میلیون از بدهی دو میلیونی خواهند بود اما اگر مسئولیت تضامنی حاکم باشد هر یک از آقایان الف و ب در قبال پرداخت کل بدهی مسئولیت تضامنی خواهند داشت.
در بحث مسئولیت تضامنی اینکه دادگاه هر یک از مسئولین را به پرداخت کل مبلغ محکوم می کند به منزله آن نیست که طلبکار بتواند بیش از طلب خود دریافت نماید، بلکه دادگاه به نحو تضامن محکوم می کند اما در هنگام اجرای حکم وقتی معادل طلب طلبکار وصول شد ،حکم اجرا شده قلمداد می گردد.
حال بحث بر سر این است که در صورت تعدد مسئولین آیا اصل بر مسئولیت مشترک است یا مسئولیت تضامنی؟ در حقوق ایران و حتی در حقوق تجارت ایران در صورت تعدد مسئولین اصل بر مسئولیت مشترک است. مسئولیت تضامنی استثنا» بر اصل بوده و نص می طلبد.نص یا قانونی است و یا قراردادی .ماده ۴۰۳ قانون تجارت نیز به این امر اشاره می نماید. بنابراین مواردیکه مسئولیت تضامنی حاکم خواهد بود یا مواردی است که قانونگذار به مسئولیت تضامنی تصریح نموده است و یا مواردیست که قرارداد طرفین، مسئولیت تضامنی را حاکم دانسته است. مصادیق بارز مسئولیت تضامنی منبعث از قانون، ماده ۲۴۹ قانون تجارت در مورد اسناد تجاری و ماده ۱۱۶ قانون تجارت در مورد شرکتهای تضامنی می باشد. نص قراردادی مسئولیت تضامنی مانند اینکه دو پیمانکار با کارفرمایی برای احداث یک ساختمان ۲۰ طبقه در ظرف دوسال قراردادی را منعقد نمایند .حال اگر این قرارداد در موعد مقرر اجرا نشود هر یک از پیمانکاران مسئولیت پرداخت نصف خسارات را دارند اما اگر در همین قرارداد پیمانکاری، بر علیه پیمانکاران شرط تضامن درج شده باشد ، در صورت عدم اجرای تعهد در موعد مقرر هر یک از پیمانکاران در قبال کل خسارات مسئول قلمداد می گردند.(ستوده‏تهرانی ۱۳۴۶، ۱۴۵)
هر چند که هم در مورد اسناد تجاری و هم در مورد شرکتهای تضامنی مسئولیت تضامنی حکمفرمایی می کند اما بین این دو مسئولیت تضامنی تفاوت وجود دارد، زیرا در شرکتهای تضامنی مسئولیت تضامنی و نامحدود است اما در اسناد تجاری مسئولیت تضامنی ولی محدود است.اینکه در شرکتهای تضامنی مسئولیت تضامنی حاکم است یعنی اینکه اگر شرکت ورشکسته یا منحل گردد و دارایی شرکت کافی برای دیون آن نباشد هریک ازشرکای این شرکت درقبال کل بدهی های شرکت مسئولیت تضامنی دارند ومنظور از نا محدود بودن مسئولیت درشرکت های تضامنی آن است که شرکای این شرکت درهنگام ورود به شرکت نمی دانند که درقبال چه مبلغی مسئولیت تضامنی را می پذیرند . اینکه دراسناد تجاری می گویند مسئولیت تضامنی حاکم است منظور آنست که اگرمدیون اصلی سند درسررسید وجه آنرا پرداخت نکند دارنده سند می تواند برعلیه همه مسئولین اعم ازصادرکننده ، ظهرنویسان وضامنین مستندا به ماده ۲۴۹ قانون تجارت اقامه دعوی نماید ومنظور ازاینکه این مسئولیت تضامنی محدود است یعنی اینکه مسئولین سندتجاری درهنگام امضای اسناد تجاری فقط درقبال مبلغ مندرج درسند تجاری مسئولیت تضامنی را می پذیرند یعنی مسئولیت تضامنی مسئولین محدوداست به مبلغ مندرج درسند تجاری .
در شرکت های تضامنی دو رابطه وجود دارد:
رابطه اول حاکم است بین طلبکاران وشرکای شرکت ، دراین رابطه مسئولیت تضامنی حکمفرمائی می کند .اما در رابطه دوم که بین خود شرکا» حاکم است دیگر مسئولیت تضامنی حکمفرما نیست بلکه مسئولیت نسبی حاکم است یعنی اینکه اگر یکی ازشرکا» کل بدهی شرکت را پرداخت نموده باشد حق مراجعه به سایر شرکا» به نسبت سهم الشرکه آنها را دارد. اما دراسناد تجاری درصورت تعدد مسئولین سند تجاری ، مسئولیت تضامنی حاکم خواهد بود.این مسئولیت تضامنی منصرف به موردی است که مسئولین متعدد طولی باشند برای مثال چنانچه آقای الف صادرکننده سفته و آقای ب ظهرنویس اول و آقای ج ظهرنویس دوم وآقای د ظهرنویس سوم وآقای ه دارنده سفته باشند اگرمدیون اصلی سفته (صادرکننده) درسررسید وجه سند را پرداخت نکند دارنده سند پس از انجام وظایف قانونی می توانند برعلیه آقایان الف وب وج ود اقامه دعوی نماید، دادگاه همه آنها را به نحو تضامن به پرداخت کل وجه سفته محکوم خواهد کرد. اما اگر مسئولین متعدد عرضی باشند برای مثال آقایان الف وب صادرکننده سفته باشند، اگردرسررسید وجه سفته تادیه نگردد ودارنده سند برعلیه آقایان الف و ب اقامه دعوی نماید، دادگاه هریک از مسئولین را دراین فرض به پرداخت نصف وجه سفته محکوم خواهد کرد زیرا دراین فرض مسئولین متعدد عرضی هستند.
۳-۸- نحوه نقل و انتقال سهم الشرکه یا سهام در شرکتهای تجاری:
۳-۸-۱- نحوه نقل و انتقال سهم الشرکه در شرکت تضامنی:
مستندا به ماده ۱۲۳ قانون تجارت نقل وانتقال سهم الشرکه دراین شرکت منوط به رضایت تمامی شرکا یعنی اتفاق آرا» می باشد.
۳-۸-۲- نحوه نقل وانتقال سهم الشرکه درشرکت نسبی :
مستندا به مواد ۱۲۳ و۱۸۵ قانون تجارت برای نقل وانتقال سهم الشرکه در این شرکت نیز رضایت تمامی شرکا یعنی اتفاق آرا» شرط است .
فصل چهارم:
بررسی رابطه انحلال شرکت‌های تجاری(مختلط غیر سهامی) و اخراج شریک
دراینکه بین انحلال شرکت‌های تجاری و اخراج شریک رابطه مستقیمی نهفته است شکی نیست، لذا در این فصل سعی کرده تا با تبیین انحلال انواع شرکت‌های تجاری به صورت مجزا این موضوع را مرود تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
۴-۱- انحلال شرکت مختلط غیر سهامی
شرکت مختلط غیر سهامی، شرکتی است که برای امور تجارتی تحت اسم مخصوصی بین یک یا چند نفر شریک ضامن و یک یا چند نفر شریک با مسئولیت محدود، بدون انتشار سهام[۵] تشکیل می‌شود. شریک ضامن مسئول پرداخت کلیه بدهی است که ممکن است علاوه بر دارایی‌های شرکت بوجود آید. شریکی با مسئولیت محدود کسی است که مسئولیت او فقط تا میزان سرمایه‌ای است که در شرکت گذاشته و یا باید بگذارد.
ماده ۱۶۱ قانون تجارت موارد انحلال شرکت مختلط غیر سهامی را جز در مورد فوت یا محجوریت و یا ورشکستگی شریک و یا شرکای با مسئولیت محدود تابع مقرراتی می کند که در مورد شرکتهای تضامنی پیشنهاد شده است.(ستوده تهرانی۱۳۸۶،ص۲۹۶) این ماده تصریح می‌کند: «مقررات مواد ۱۳۶ -۱۳۷-۱۳۸-۱۳۹و ۱۴۰ در مورد شرکتهای مختلط غیر سهامی نیز جاری است.»
بنابراین چه در مورد انحلال شرکت مختلط غیر‌سهامی و چه در مورد نتایج انحلال آن، همان مقرراتی اعمال می‌شود که بر شرکت تضامنی حاکم است.(اسکینی۱۳۸۶،ص۲۲۹)
۴-۲- موارد عام انحلال شرکت مختلط غیر سهامی
انحلال شرکت مختلط غیرسهامی در مواردی تابع قواعد کلی مشترک راجع به شرکت‌ها است. در نتیجه این شرکت در موارد زیر منحل می‌شود:
۱-وقتی شرکت به مقصودی که برای انجام دادن آن تشکیل شده، برسد و یا انجام دادن آن مقصود غیر ممکن شود. مثلاً شرکتی برای واردات کالایی خاص تشکیل شود اما پس از مدتی واردات این کالا ممنوع اعلام شود.(ماده ۱۳۶ بند الف(
۲- وقتی که شرکت برای مدت معین تشکیل شده و مدت آن منقضی شود. (ماده ۱۳۶ بند الف(
۳- ورشکستگی شرکت در نتیجه عدم پرداخت بدهی‌هایی که بر عهده دارد، بوجود می‌‌آید. (ماده ۴۱۲ ق.ت) دادگاه پس از رسیدگی، حکم ورشکستگی را صادر و انحلال شرکت را اعلام می‌کند.(حسنی۱۳۸۵،ص۳۱۸) (ماده ۱۳۶ بند الف(
۴- در صورت توافق تمام شرکا؛ از آنجا که برای تشکیل شرکت موافقت همه شرکا لازم است، برای منحل کردن شرکت نیز تمام شرکا باید باهم توافق کنند. (ماده ۱۳۶ بند ب(
۵- در صورت منتفی شدن تعدد شرکا؛ اگر به هر دلیلی در شرکت بیش از یک شریک باقی نماند، دیگر شراکتی باقی نخواهد ماند.
۴-۳- موارد خاص انحلال شرکت مختلط غیر سهامی
علاوه بر موارد فوق، این شرکت در موارد دیگری نیز منحل می‌شود که در زیر به آن اشاره می‌شود:
۱- در صورتی که یکی از شرکا به دلایلی انحلال شرکت را از دادگاه درخواست کند و دادگاه آن دلایل را موجه دانسته، حکم به انحلال بدهد. ( بند ج ماده ۱۳۶ ق.ت) البته با توجه به تبصره این ماده هرگاه دلایل این انحلال مربوط به شریک یا شرکای معین باشد دادگاه می‌تواند به تقاضای سایر شرکا، به جای انحلال، حکم به اخراج آن شریک یا شرکای معین را بدهد.
۲-در صورت فسخ یکی از شرکا؛ هر یک از شرکا می‌تواند درخواست فسخ شرکت را بنماید البته در صورتی که در اساسنامه این حق از شرکا سلب نشده باشد و ناشی از قصد ضرر زدن به سایر شرکا یا اشخاص دیگر نباشد. این تقاضا باید شش ماه قبل از فسخ به شرکا اعلام شود چنانچه بر طبق اساسنامه باید سال به سال به حساب شرکت رسیدگی شود، فسخ در هنگام پایان محاسبه سالیانه به عمل می‌آید.(ماده ۱۳۷ق.ت)
البته اگر شریک با مسئولیت محدود این حق فسخ را اعمال کند به دلیل اینکه او در اداره شرکت با مسئولیت محدود دخالتی ندارد و نقش او کم اهمیت تر از شریک تضامنی است قابل انتقاد است.(اسکینی،همان،ص۲۳۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 11:47:00 ق.ظ ]




هیل[۱۰۶] (۲۰۰۸) معتقد است مفهوم رهبری خدمتگزار مدلهای سنتی مدیریت را کاملاً واژگون کرده و موجب تغییر در فلسفه مدیریت و رهبری شده است. رهبر خدمتگزار کسی است که بیشترین تاکیدش بر روی پیروان خوب است نه علاقه های آنان. آنها تلاش میکنند پیروان خود را رشد دهند و کارکنان را توانمند کنند به جای اینکه از قدرت برای سلطه و نفوذ روی آنها استفاده کنند. لیف[۱۰۷] (۲۰۰۳) معتقد است که پیروان چنین رهبرانی نیز خودشان رهبران خدمتگزاری خواهند شد (یوکل[۱۰۸]، ۲۰۰۶). رهبران خدمتگزار ابتدا به نیازهای دیگران توجه میکنند و سپس نیازهای خود را برآورده میسازند (اندرسون[۱۰۹]، ۲۰۰۹). در دنیای کنونی که آن را عصر پسانوگرایی یا پستمدرن مینامند ویژگیهای رهبری بسیار متفاوت است و سبک رهبری خدمت گزار در کانون فعالیتها قرار میگیرد، زیرا مدیر خدماتی را به کارکنان ارائه میکند که آنها به نوبه خود خدماتی را نیز به مشتریان ارائه میکنند (دفت، ۱۳۸۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پترسون[۱۱۰] (۲۰۰۳) تئوری کارکردی در زمینه رهبری خدمتگزار را ارائه کرد. وی در این تئوری با تعریف ارزشهای رهبری خدمتگزار زمینهساز تحقیقات بسیاری شد. از نظر او تئوریهای کلاسیک در زمینه رهبری مانند رهبری تحولی و رهبری تبادلی به اندازه کافی به توصیف ارزشها نپرداختهاند. به عقیده او، رهبری خدمتگزار مدل بستیافته رهبری تحولی است (فارمر[۱۱۱]، ۲۰۰۹). رهبری خدمتگزار الگویی نمونه برای پیروان خود و دیگر افراد هستند. آنان پیروان خود را مشتاقانه تشویق میکنند تا برای تغییر موقعیت فعلی بکوشند. رهبران خدمتگزار، روابط بسیار عمیق و محکمی با کارکنان دارند و به خوبی آنها را یاری می رسانند تا استعدادهای بالقوه خود را کشف کنند (راو[۱۱۲]، ۲۰۰۵).
۳- نظریه رهبری کاریزماتیک
رهبر کاریزماتیک، با اعتقادات و رفتار منحصر بفرد خود تاثیرات اجتماعی عمیق و گستردهای بر دیگران میگذارد (سیرانیان و بلای[۱۱۳]، ۲۰۰۸). کاریزماتیک بودن از ارزشها، رفتار و ویژگیهای فردی رهبر، ویژگی پیروان، بافت و برخی عوامل دیگر، نشأت میگیرد. تمایلات رهبر کاریزماتیک شامل ایجاد انگیزه برای عملکرد جمعی و تفسیر است و رفتار او به گونهای است که در نهایت به الگویی برای پیروان خود تبدیل میشود هر چند بیشتر صاحبنظران معتقدند این نوع رهبری زیر مجموعه رهبری تحولی میباشد، اما در پژوهش به دلیل ویژگیهای خاص رهبری تحولی و تفکیک موضوعی به منظور آگاهی خواننده به طور جدا به بررسی این نوع رهبری پرداخته شد. (ساسیک[۱۱۴]، ۲۰۰۵)
بس (۱۹۸۵) سه محور رهبری کاریزماتیک و الهام بخش، انسانگرایی و بر انگیختگی هوشمندانه را برای رهبری تحولی معرفی میکنند (رابینز، ۲۰۰۵). رهبری کاریزماتیک صفتی است مبتنی بر درک پیروان از رفتارهای رهبر (ماهار و ماهار[۱۱۵]، ۲۰۰۳) به عبارتی کاریزما بودن یک صفت فردی، که در نتیجه رفتارهای رهبر به وجود می آید. شکلگیری این نوع رهبری منوط به محیطهای اجتماعی نیست، بلکه در طول تاریخ نمونه هایی از به وجود آمدن این نوع از رهبری در محیطهای صنعتی و تجاری نیز ذکر شده است. در مورد عوامل ظهور رهبری کاریزماتیک دو دیدگاه وجود دارد که عبارتند از : شرایط اجتماعی و تاریخی و پویاییهای بین رهبر و پیرو (راچ[۱۱۶]، ۲۰۰۱) که در این پژوهش به دلیل اطاله کلام و نبود عاملی برای بررسی، ضرورت تشریح آن احساس نمیشود.
۴- نظریه رهبری معنوی[۱۱۷]
رهبری معنوی شامل ارزشها عقاید و رفتارهایی است که بهطور داتی به خود فرد و دیگران انگیزه میدهد (براون و ترینو[۱۱۸]، ۲۰۰۶). اساس این نظریه، هوش معنوی است و از اصلیترین عناصر آن، عشق است (گارسیا-مورالز، ریچ، هورتادو و ناریا[۱۱۹] ، ۲۰۰۸). همچنین افراد با رهبری معنوی، به عضویت، تعهد و فرهنگی توفیق مییابند که نوعی بقای معنوی برای آنان به همراه دارد. در واقع رهبری معنوی غایت ایمان، اخلاق و رویکردهای رهبری مبتنی بر ارزشها است (تور و اوفوری[۱۲۰]، ۲۰۰۷). به بیان دیگر، میتوان رهبری معنوی را این چنین توصیف کرد که رهبری معنوی زمانی رخ میدهد که فرد در موقعیت رهبر مظهر ارزشهای معنوی همانند صداقت، راستگویی، قابلیت اعتماد و تحسین شده باشد (گارسیا- مورالز و دیگران، ۲۰۰۸).
۵- نظریه رهبری اصیل[۱۲۱]
نظریه رهبری اصیل برای نخستین بار از سوی مؤسسه رهبری گالوپ[۱۲۲] (۲۰۰۴) از دانشگاه نبراسکا- لینکولن مطرح شد. تمایز اصلی این نظریه با دیگر نظریههای اخیر در زمینه رهبری این است که تئوری رهبری اصیل کلیتر است و بر سازه ریشهای تمرکز دارد. منظور از سازهی ریشهای پایهای است که رهبری مثبت را شکل میدهد (اوولیو و گاردنر[۱۲۳]، ۲۰۰۵: ۳۲۸). تئوری رهبری اصیل، بر خود کنترلی (خودنظمی) و خود آگاهی رهبر و پیروان، سرمایه مثبت روان شناسی و نقش تعدیل گر مثبت سازمانی تمرکز دارد (اسپارو[۱۲۴]، ۲۰۰۵).
رهبری اصیل الزاماً تحولی نیست. رهبری اصیل در بیشتر موارد منظور خود را با عمل، نه با حرف و در قالب اصول، ارزشها و اخلاقیات به دیگران منتقل میکند (فرای، لوکوم و جان[۱۲۵]،۲۰۰۸)، در حالی که بهطور مثال رهبر کاریزماتیک، با سخنوری و لفاظی به دنبال تاثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران است (براون و ترینو، ۲۰۰۶). البته نظریههای رهبری معنوی و خدمتگزار نیز هرچند آشکارا یا به اشاره نقش خود کنترلی و خودآگاهی رهبری را همانند نظریه رهبری اصیل عنوان میکنند، ولی در سطح مباحث نظری باقی ماندهاند و پشتوانه پژوهشهای میدانی ندارند. همچنین نقش بافت سازمانی را نادیده میگیرند (اوولیو و دیگران، ۲۰۰۴).
۶- مبانی اسلامی و خلق تئوری رهبری اثربخش
دیدگاه اسلام درباره انسان و بهطور خاص رهبری، میتواند در تقابل با دیدگاه های برخاسته از ذهنیات بشری قرار گیرد. اسلام نسبت به انسان و ماهیت او و راه سعادت و رهبری نظر خاصی دارد. اسلام راه دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی را دوری از هوای نفسانی، تقوا و اطاعت از خداوند به عبارت دیگر دستیابی به صفات متعالی میداند. از نظر اسلام صفاتی چون کرامت، بزرگواری، عدالت و شجاعت معنای خاصی دارند که انسان آنها را تعریف و تحدید کرده است. این صفات با تعالیم اسلام درک میشود و فرد مسلمان زمانی مطمئن میشود این صفات را در خود به کمال رسانده است که آنچه حاصل کرده است، با آنچه قرآن و سنت توصیف و تبیین کرده، برابر باشد. بنابراین، از دیدگاه اسلام، انسان کامل انسانی است که صفات و ویژگیهای درونی خویش را با تعالیم و رهنمودهای قرآن و سنت به کمال برساند و اسلام به این انسان اجازه رهبری و ولایت میدهد. از اینرو، رهبر، یک انسان بالغ، عاقل و پیشرو است. پس از دیدگاه اسلام خلق رهبری اثربخش میبایست با ویژگیهای فوق همراه باشد و گرنه رهبری اثربخش به وجود نمیآید (کمپانی، ۱۳۸۰).
۷- رهبری تحولی
تغییر و دگرگونی با شتاب از ویژگی‌های این هزاره است. باید پذیرفت که زندگی و زندگی‌کردن، با تحول معنی پیدا می‌کند. بدون تحول، زندگی عملاً متوقف میشود. در بسیاری اوقات روحیه محافظه‌کاری و ترس از عواملی که حتی کاملاً برای انسانها شناخته شده نیستند، آنها را ناگزیر می‌سازد که به سکون و سکوت و حتی انهدام، تسلیم شوند. در دنیای کسب‌ وکار، محافظه‌کاران و جویندگان حاشیه‌ی امن، در حقیقت در پی انهدام خود و کسب‌ و کارشان هستند که در این میان رهبران تحولی تا حدودی میتوانند محیطهای به وجود آمدهی این چنینی را کنترل کنند.
در میان انواع رهبری مدیران سازمانها با توجه به مطالعات انجام شده نوع رهبری تحولی موثرتر از رهبری تبادلی نشان داده شده است. مفهوم اولیه رهبری تحولی توسط برنز (۱۹۷۸) و در نتیجه بررسی های توصیفی او پیرامون رهبران سیاسی ارائه شد. وی توجه خود را به ماهیت روابط متعامل رهبران و پیروان جلب نمود. او مطالعه رهبری را به سمت پویاییهای تعارض و قدرت، اهداف جمعی، تغییر واقعی عمدی و اهمیت مبنای اخلاقی رهبری و پیروی کشانید و سپس دو نوع مدل رهبری را مطرح نمود: تبادلی و تحولی (مگلیوکا و چاریستاکیس[۱۲۶]، ۲۰۰۱). رهبران تحولی صاحب بینشی هستند که از طریق آن، دیگران را برای انجام کارهای استثنایی و روشنتر و آیندهای مطلوب به جنگ و جدال و تلاش وا میدارند (اوولیو و گاردنر[۱۲۷]، ۲۰۰۵؛ لیدن، وین، زائو و هندرسون[۱۲۸]، ۲۰۰۲). ویژگیهای بارز رهبری تحولی ویژگی مراودهای و کاریزماتیک است به گونهای که ذهن و احساسات افراد را با هم یکپارچه میسازد (تور و اوفوری، ۲۰۰۷). رهبران تحولی در باورها و اهداف پیروان نفوذ میکنند و به عنوان قهرمان شناخته میشوند و تأثیر فوق العادهای در پیروان خود به جای میگذارند. رهبران تحولی از طریق تأیید اندیشه ها و ارزشهای اخلاقی کارکنان و الهام بخشیدن به آنان برای اندیشیدن به مسائل با بهره گرفتن از شیوه های نوین، انگیزه فوقالعادهای فراهم میکنند. بس (۱۹۸۵) رهبری تحولی را نتیجه توسعه رهبری تعاملی که تا ماورای موافقتنامهها و معاوضهها امتداد مییابد، تفسیر میکند. رهبران تحولی افرادی پویا، تحریککننده سطوح آگاهی پیروان راجع به مجموعه علایق الهامبخش و کمککننده به پیروان برای به دست آوردن بازده عملکرد غیرمعمول هستند.
بس (۱۹۹۱) بر مبنای نظریه برنز (۱۹۷۸) در مورد رهبری تحولی، نظریه جدیدی را ارائه نمود. بس، رهبر تحولی را به عنوان کسی که پیروان را توانمند میسازد و به آنها در جهت عملکرد فراتر از انتظاراتشان انگیزه میدهد و آنها را تشویق به پیروی از اهداف دسته جمعی به جای منافع شخصی تعریف مینماید. رهبری تحولی بر طبق مدل بس براساس چهار عامل نفوذ آرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهام بخش و حمایتهای توسعهگرا تحقق مییابد (بس و اوولیو، ۱۹۹۳).
نفوذ آرمانی[۱۲۹](رهبری فرمند):رهبرانی را شرح میدهد که به عنوان مدلهایی قوی برای پیروان عمل میکنند. چنانچه یک رهبر تحولی باشد، حس احترام، تحسین و وفاداری را در میان پیروان خود ایجاد خواهد کرد و بر اهمیت داشتن تعهد قوی جهت رسیدن به رسالتهای سازمان تأکید خواهد نمود (گاماسلوغلو و ایلسو[۱۳۰]، ۲۰۰۹).
انگیزش الهامبخش[۱۳۱]: این عامل توصیفکننده رهبرانی است که از طریق مشارکت دادن پیروان در ترسیم چشم انداز آینده تعهد آنها را افزایش داده و ایجاد انگیزه می نمایند (ارجیلینیا، گورب و تمیربکوواچ[۱۳۲] ، ۲۰۰۷).
تحریک فرهیختگی[۱۳۳]تحریک فرهیختگی پیروان زمانی حاصل میشود که رهبر، آنان را برای رسیدن به ابتکار عملها و خلاقیتهای سازنده یاری دهد (اوولیو و گاردنر، ۲۰۰۴).
حمایتهای توسعهگرا[۱۳۴]حمایتهای توسعهگرا زمانی به ظهور میرسد که رهبر توجه کافی به مراتب نیاز پیروان به منظور دستیابی به رشد بیشتر مبذول دارد و از هر گونه راهنمایی و حمایت در این خصوص دریغ نورزد. براین اساس، رهبر تکالیفی را بر عهده پیروان می گذارد که از جهتهای گوناگون متضمن رشد آنها باشد (بس و رجیو[۱۳۵]، ۲۰۰۶).
رهبری تحولی به دنبال برقراری یک رابطه بین علائق فردی و جمعی است تا به زیردستان اجازه کار کردن برای اهداف متعالی را بدهد. بس موهبت الهی را به عنوان یکی از چهار مشخصه رهبری تحولی مورد توجه قرار داد. موهبت الهی یک آتش است، آتشی که انرژی و تعهد پیروان را مشتعل میسازد و نتایجی بیشتر و ماورای شرح وظایف آنها ایجاد میکند (بوگر و دیگران، ۲۰۰۶). اسپکتور و همکاران (۲۰۰۴) نیز رهبری تحولی را به چهار بعد یا عامل تقسیم بندی میکند که عبارتند از:
نفوذ آرمانی (ویژگیهای آرمانی - رفتارهای آرمانی)در این حالت فرد، خصوصیات رهبر کاریزماتیک را دارد؛ مورد اعتماد و تحسین زیردستان است، زیردستان او را به عنوان یک الگو و مدل میشناسند و سعی میکنند که همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگیهای آرمانی و رفتارهای آرمانی است.
انگیزش الهام بخشرهبر کارکنان را ترغیب میکند تا به هدف و قابل دسترس بودن آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد معمولاً نسبت به آینده و قابل دسترس بودن اهداف خوش بین هستند.
ترغیب ذهنی[۱۳۶]: رهبر به صورت ذهنی کارکنان را بر میانگیزد. این رهبران پیروانشان را تشویق میکنند که در حل مسائل خلاقانه برخورد کنند و مفروضات بدیهی را مورد سؤال قرار دهند. آنها پیروان را ترغیب میکنند که مشکلات را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهند و فنون حل مساله نوآورانه را پیاده کنند.
ملاحظات فردی[۱۳۷]: رهبر نیاز های احساسی زیر دستان را برآورده میکند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص میدهند و به آنها کمک میکنند تا مهارتهایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل ملاحظهای را صرف پرورشدادن، آموزش و تعلیم کنند(اسپکتور و همکاران، ۲۰۰۴).
۸- رهبری تبادلی
مهمترین مسأله در به کارگیری سبک رهبری تبادلی، فرایند مبادله میان رهبر و پیرو میباشد. آنها متناسب با سودی که از مبادله دو طرفه دریافت میکنند، میتوانند بر هم نفوذ داشته باشند. به عبارت دیگر، رهبران آن چه را پیروان میخواهند به آنها میدهند (بر ای مثال افزایش حقوق ) و در مقابل انتظار دارند که پیروان به خواسته های آنان جامعه عمل بپوشانند (همانند بهره وری بیشتر، تبعیت از استانداردها و غیره). در این مبادله، دو طرف درگیر (رهبر و پیرو) کاملاً به هم وابستهاند و به همدیگر کمک میکنند تا خواسته های یکدیگر را بر آورده سازند.
برنز (۱۹۷۸) در مورد رهبری تبادلی بیان میکند که این نوع رهبری زمانی به وقوع می پیوندد که فردی با دیگران وارد فرایند مبادله میشود، که این مبادله میتواند اقتصادی، سیاسی و حتی روانی باشد. همانند مبادله کالا با کالا و یا کالا با پول؛ مبادله آرای رأی دهندگان با کاندیداها و نمایندگان مجلس در مقابل خدمت آنان؛ حتی گوش دادن به سخنان پزشک در ازای کسب سلامتی البته در این فرایند مبادله، طرفین درگیر از منابع قدرت و دیدگاه های همدیگر آگاهی دارند و اهداف طرفین تا حدی با هم مربوط است و هر کدام سعی دارند با قدرت چانه زنی، منافع خود را حداکثر نمایند و روابط آنها فراتر از این مبادله ادامه پیدا نمی کند، به گونهای که در صورت قطع مبادله، طرفین به ادامۀ همکاری تمایلی نخواهند داشت. رهبری تبادلی در چنین محیطی ظاهر میشود. البته توجه نمایید که این رهبران از هدف کلی سازمان و ارتباط آن با اهداف فردی پیروان خود آگاهی دارند (هامفریر و انستین، ۲۰۰۳).
مبانی و پایه های نظری این سبک رهبری، از تئوری انتظار (وروم[۱۳۸]،۱۹۷۴) تئوری برابری (آدامز[۱۳۹]، ۱۹۶۳؛ هومانز[۱۴۰]، ۱۹۵۸) تئوری مسیر- هدف (هاوس و میشل[۱۴۱]، ۱۹۷۴؛ هاوس، ۱۹۷۱) و تئوری تقویت (لوتانز و کریتنر[۱۴۲]، ۱۹۸۵؛ اسکات و پودسکوف[۱۴۳]، ۱۹۸۱) نشات میگیرد و تا اندازه ای شیبه تئوری تمایل رهبر به بیشینه سازی نتایج میباشد (پیرس[۱۴۴] و دیگران، ۲۰۰۳). مؤلفه های رهبری تبادلی عبارتند از پاداش مشروط، مدیریت بر مبنای استثنای فعال و منفعل. در بعد پاداش مشروط تکیه بر رابطه بده بستانی میان رهبر و پیرو است، نوعی مبادله که بیشتر به جنبه های مادی بر میگردد. در بعد مدیریت بر مبنای استثنای منفعل، رهبر تنها در زمان بروز مشکل وارد عمل میشود و تا مسائل حاد و وخیم نشود، دست به کاری نمیزند. در بعد مدیریت بر مبنای استثنای فعال، توجه رهبر بر خطاها و انحراف از استانداردها در سازمان است (هرویتز،[۱۴۵] و دیگران ، ۲۰۰۸). در این نوع رهبری با توجه به نتایج پژوهشهای انجام شده کارکنان به نسبت تعهد سازمانی پایینتری را از خود نشان دادهاند.
الف) پاداش مشروط[۱۴۶]
باس (۱۹۸۵) تاکید کرد که فرصتهای مناسب باید بدست آیند و روش های مناسب باید جهت تنظیم اهداف یا مثمرثمر واقع شدن اختیار شوند. کارمندان خوش رفتار میبایست به خاطر احترام شان تحسین شوند. والدمن، بس و یامارینو[۱۴۷] (۱۹۹۰) همچنین مصمم بودند که پاداش مشروط وابسته به گرایش پیروان و کارآیی آنها است. این عامل بر اساس سیستم معامله یا داد و ستد است که در آن رهبران و پیروان جهت تکمیل اجرای اهداف سازمان با یکدیگر به توافق میرسند. رهبران می بایست به شفاف سازی انتظارات پرداخته و زمانی که اهداف حاصل شدند آنها را بازبینی میکنند.
ب) مدیریت مبتنی بر استثنا
مدیریت مبتنی بر استثنا خود به دو بخش مدیریت بر مبنای استثنای فعال و غیر فعال تقسیم می گردد.
۱- مدیریت بر مبنای استثنای فعال
بر طبق نظریه بس و اوولیو (۱۹۹۹) مدیریت برمبنای استثنای فعال نشان دهنده این است که رهبران باید در مواردی که اعضاء دچار اشتباه شده یا به فرایند آسیب وارد کنند وارد عمل شوند. به عبارت دیگر رهبران تبادلی باید زمانی وارد عمل شوند که شواهدی وجود داشته باشد که نشان دهند کارمندان طرحها را دنبال نمیکنند. باس و اوولیو میگویند که میبایست استانداردهایی معین در جهت ارزیابی کاراییهای کارمندان اتخاذ نمایند و رهبران میبایست به طور پیوسته کارایی کارمندان را چک کنند و در صورتی که این عملکردها به حد استاندارد نمیرسند وارد عمل شوند. رهبر استاندارهایی را برای وضعیت مطلوب تعیین میکند و ممکن است پیروان را به دلیل خارج بودن از مسیر تعیین شده مطلوب تنبیه کنند. این سبک رهبری به طور نزدیک و تنگاتنگ به نمایش اشتباهات و خطاها تاکید کرده و سپس عمل تصحیح را به سرعت جهت نیاز ایجاد شده به کار میگیرند (نیلسن و دانیلز[۱۴۸]، ۲۰۱۲).
۲- مدیریت بر مبنای استثنای غیر فعال
بر اساس نظریه باس و اوولیو (۱۹۹۰) کارکنان تحت مدیریت بر مبنای استثنای غیر فعال برای تمام موارد شرکت و در همه حال مسئوولند، چه موارد مهم باشند چه نباشند و رهبران باید در صورتی وارد عمل شوند که اگر شرایط بسیار حاد شده و یا مشکلات بسیار باشند. رهبران غیر فعال از شفاف سازی انتظارات و استانداردهایی که توسط پیروانشان بدست میآید اجتناب میکنند. اما آنها مداخله نمیکنند تا زمانی مشکلات خاص بوجود آید. در پژوهش حاضر به جزئیات این دو جنبه در یک مؤلفه به نام مدیریت مبتنی بر استثنا پرداخته شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گفته است (نیلسن و مینار[۱۴۹]، ۲۰۰۹).
۲-۱-۳- بهره وری
در دنیای پررقابت امروز، منابع انسانی مولد مهم ترین سرمایه سازمان تلقی می گردد که می تواند موجبات تغییر و تحول در سایر عوامل سازمانی و نتایج اساسی را فراهم آورد. اگر تا دهه های گذشته معیار برتری یک کشور حجم نیروی انسانی، سلاح های مدرن، ارتش نیرومند، سرزمین وسیع یا منابع زیرزمینی گسترده و حق وتو در مجامع بین المللی بود، از این پس قدرت یک کشور به کیفیت نیروی انسانی و سطح بهره وری آن بستگی دارد (اندرسون، لاویر و شولور[۱۵۰]، ۲۰۰۰).
بهره وری منابع انسانی بهطور تصادفی ارتقا نمی یابد، بلکه باید پیش نیازهای سازمانی و ساختاری مورد نیاز آن فراهم و دائماً مورد توجه سازمان قرار گیرد. به منظور تامین پیش نیازهای سازمانی و ساختاری و در پی آن ارتقاء بهره وری نیروی انسانی در سازمان، نقش نظامهای بهبود و تعالی سازمانی کاملاً شناخته شده است. در بسیاری از سازمان های ایرانی، ناکارآمدی برخی نظام های فعلی، نه تنها بهبود سازمان را موجب نمیگردند، بلکه باعث بدتر شدن شاخصهای عملکردی، رضایت و در نتیجه بهره وری کارکنان میشوند (کاسکا، بامبر و شارپ[۱۵۱]، ۲۰۰۳).
بهره وری نیروی انسانی عبارت است از نرخ ستاده واقعی (ساعات کار) ارائه شده توسط کارکنان سازمان (جلی و گوفین[۱۵۲]، ۲۰۰۱). در اکثر سازمان ها، به منظور اندازه گیری بهره وری نیروی انسانی، مقدار فیزیکی کالای تولید شده و یا ارزش ریالی کالا و خدمات و در برخی موارد ارزش افزوده را بر تعداد نیروی انسانی تقسیم میکنند؛ زیرا اندازه گیری ساعات کار واقعی مشکل به نظر می رسد. چنانچه برای محاسبه بهره وری نیروی کار ارزش افزوده بر تعداد کارکنان تقسیم شود، در این صورت شاخص نشان می دهد که هر یک از کارکنان به طور متوسط چه مقدار ارزش افزوده ایجاد کرده اند (گایتون[۱۵۳]، ۲۰۰۰).
۲-۱-۳-۱- تعاریف بهره وری
بهره وری در لغت به معنی قدرت تولید و بارور بودن و مولد بودن به کار رفته و در ادبیات فارسی به بافایده بودن و سود برندگی معنی شده است. در رابطه با تعریف کاربردی بهره وری نیز تعاریف مختلفی ارائه شده که برخی از آنها به قرار زیر است:
ماندلا بهره وری را چنین تعریف کرده است: بهره وری به مفهوم نسبت بازده تولید به واحد منابع مصرف شده است که با یک نسبت مشابه دوره پایه مقایسه شده و به کار می رود (احدی نیا، ۱۳۸۴).
رابطه بین خروجی بارکاری یا میزان کار انجام شده و ورودی میزان منابع در دسترس برای انجام کار را بهره وری میگویند (هراتیزاده، ۱۳۸۷).
مرکز بهره وری ژاپن بهره وری را به حداکثر رساندن استفاده از منابع فیزیکی، نیروی انسانی و سایر عوامل به شیوه عامی تعریف می کند که منجر به کاهش هزینه های تولید، گسترش بازارها، افزایش اشتغال و بالا رفتن سطح زندگی همه آحاد جامعه می شود (لوکاس[۱۵۴]، ۲۰۰۰)
موسسه بهره وری اروپا بهره وری را درجه شدت استفاده موثر از هر یک از عوامل تولید تعریف می کند و مدعی است که بهره وری نوعی طرز تفکر و دیدگاه است که هر فرد می تواند کارها و وظایفش را هر روز بهتر از روز قبل انجام دهد. اعتقاد به بهبود بهره وری یعنی داشتن ایمان راسخ به پیشرفت انسان (الوانی و احمدی، ۱۳۸۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]




مطابق ماده ۱۲۶۲ قانون مدنی، اقرارکننده باید بالغ، عاقل، قاصد و مختار باشد؛ بنابراین اقرار صغیر و مجنون در حال دیوانگی و غیرقاصد و مکره نافذ نیست.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱ـ بلوغ
اقرارکننده باید بالغ باشد، بلوغ اصطلاح فقهی است و با علائم و آثاری در شخص ظاهر می‌گردد. سن بلوغ دختر ۹ و پسر ۱۵ سال تمام است. یعنی معمولاً دختران در ۹ سالگی و پسران در ۱۵ سالگی آن آثار و علایم را پیدا می‌کنند و می‌گویند به سن تکلیف رسیده‌اند. اما با تعریفی که از اقرار داشتیم به نظر می‌رسد شرط بلوغ در قانون به معنی بلوغ اصطلاحی فقهی نیست، یعنی سن بلوغ ۱۵ و ۹ سال برای اقرار کافی نیست. زیرا در بلوغ اصطلاحی مسأله ازدواج مطرح است نه رشد برای تصرف در معاملات، اقرارکننده باید در سنی باشد که بتواند در اموال و دارائی و حقوق مالی خود تصرف نماید. طفلی که به سن بلوغ می‌رسد از جهت تصرفات مالی هنوز محجور است، مگر آنکه رشد او احراز شود یعنی حکم رشد او صادر گردد. مطابق ماده واحده قانون راجع به رشد متعاملین مصوب ۱۳۱۳ ملاک و مناط تشخیص سن اشخاص اوراق هویت یعنی شناسنامه آنان است و هر کس اعم از زن و مرد که مطابق شناسنامه ۱۸ سال تمام شمسی داشته باشد در مورد کلیه معاملات و عقود و ایقاعات رشید شناخته می‌شود و دفاتر اسناد رسمی و ادارات دولتی و محاکم باید آن‌ها را رشید و دارای اهلیت بشناسند مگر اینکه خلافش ثابت شود.
۲ـ عقل
اقرارکننده باید عاقل باشد، مقابل عقل جنون است. در قوانین تعریف روشنی از عقل و جنون نشده است. از مقررات قانون امور حسبی و قانون مدنی می‌توان دریافت که عاقل بودن افراد اصل و نیازی به اثبات ندارد ولی، جنون شخص مستلزم رسیدگی و صدور حکم است. مجانین به دو دسته تقسیم شده‌اند، مجنون دائمی و مجنون ادواری. مجنون دائمی کسی است که جنون او پیوسته و پایدار باشد. بر طبق اجماع فقها، معاملات مجنون دائمی باطل است و طبق قانون مدنی و دیگر قوانین این دسته از مجانین از هر نوع دخل و تصرف در دارائی و حقوق مالی خویش و از جمله از حق اقرار محروم هستند. مجنون ادواری کسی است که گاهی در حال جنون و زمانی در حال افاقه به‌سر می‌برد. به نظر می‌رسد قانون مدنی اقرار مجنون ادواری در زمان افاقه را باطل نداند، چرا که ماده ۱۲۶۲ می‌گوید: «. . . بنابراین اقرار صغیر و مجنون در حال دیوانگی و غیرقاصد و مکره مؤثر نیست» عبارت «مجنون در حال دیوانگی» در این ماده حاکی از مؤثر نبودن اقرار و ابطال آن مربوط به مجنون در حال دیوانگی است، نه مجنون در زمان افاقه. اما فقها در این مورد دو نظر ابراز داشته‌اند.
گروهی مانند محقق حلّی، تفاوتی بین جنون دائم و جنون ادواری قائل نیستند و اقرار مجنون ادواری را نیز مطلقاً باطل می‌شمارند و لو در زمان افاقه باشد. اما دسته‌ای دیگر مانند شهید ثانی، اقرار دیوانه ادواری در زمان افاقه را درست دانسته‌اند و قانون مدنی همین نظر را ملاک قرار داده‌ است. با این ترتیب در حقوق ما اقرار مجنون دائمی مطلقاً باطل و اقرار مجنون ادواری در حال افاقه مشروط بر اینکه افاقه احراز گردد معتبر است.
۳ـ قصد
اقرارکننده باید قاصد باشد. قصد از شرایط صحت اقرار است. از موجبات فقدان قصد، مستی، بیهوشی و خواب است. ماده ۱۹۵ قانون مدنی در همین رابطه می‌گوید: «اگر کسی در حال مستی یا بیهوشی یا در خواب معامله نماید، آن معامله به واسطه فقدان قصد باطل است». یعنی اشخاص مست، بیهوش و خواب اگر اقراری داشتند، به لحاظ فقدان قصد آن‌چنان اقرار باطل است.
انسان در حال مستی ممکن است سخنانی بر زبان آورد که در هوشیاری و با قصد چنان سخنی را نمی‌گوید. قانونگذار برای رعایت مصلحت افراد و حفظ حقوق آن‌ها شخص مست را فاقد قصد و اعمال حقوقی او را باطل شناخته است. اکثر قریب به اتفاق فقها هم اقرار شخص مست را باطل دانسته‌اند، مع‌الوصف نظرات فقهی دیگری هم وجود دارد. در قانون مدنی از نظر اکثریت فقها تبعیت شده و از جمع مواد ۱۹۵ و ۱۲۶۲ قانون مدنی بطلان اقرار مست نتیجه می‌شود.
انسان در زمان خواب صاحب اراده نیست مشاعر از کار باز می‌ماند و حواس فعالیت ندارد. بنابراین اقرار او هم در چنین شرایطی توأم با قصد نیست. خواب به دو نوع تقسیم شده: نوع اول خواب طبیعی است که به‌طور معمول در مواقع معینی از شبانه روز بر انسان عارض می‌شود و هم افراد بشر به آن نیاز دارند. نوع دوم خواب مصنوعی است که تحت تأثیر عوامل روانی ایجاد می‌گردد و انسان را از وضع عادی و طبیعی خارج می‌سازد. به هر حال خواب در هر نوع که باشد انسان را فاقد قصد و اراده می‌سازد. مع‌الوصف در چنین حالی ممکن است سخنانی بگوید و ناخودآگاه اعمالی را انجام بدهد، سخن و عمل او بدون قصد است و اگر شخص خواب اقراری ‌کند نمی‌تواند اعتباری داشته باشد. قانون به مورد خواب تصریح نکرده لکن از آنجا که شرط مقر را قصد شمرده کافی است که وقتی خواب را فاقد قصد می‌دانیم اقرار او را هم باطل بدانیم (مدنی، ۱۳۸۵، ص ۶۹).
بیهوشی هم همانطور که از لفظ آن پیدا است، حالتی است غیرعادی، که بر انسان عارض می‌شود. عوامل بسیاری ممکن است این حالت را برای انسان پیش آورد که محل بحث آن دانش پزشکی است گاهی بیهوشی توأم با حرکت و جنبش شدید می‌باشد و می‌گویند غش کرده و گاهی در حالتی است که در وضع اختلال مشاعر بوده هوش و حواسی ندارد و مطالبی می‌گوید. در تمام این حالات قوای دماغی شخص راکد است، اظهاراتی که افراد بیهوش دارند، نمی‌تواند اثر حقوقی داشته باشد چون اظهارکننده قصد ندارد و از جمله اقاریر بیهوش باطل می‌باشد.
۴ـ اختیار
اقرارکننده باید مختار باشد. شخصی که با تهدید و اعمال زور، وادار به انجام امری، یا اظهار مطلبی شود، می‌گویند مکره است. قانون مدنی در مواد ۲۰۲ الی ۲۰۸ قواعد مربوط به اکراه را بیان کرده است و عدم اکراه یعنی اختیار برای مقر شرط شده. اقرار مکره، غیرمؤثر یعنی باطل است.
بنابراین هرگاه کسی با سلب اختیار اقرار کند، آن اقرار فاسد است خواه اقرار با تهدید نسبت به جان یا مال یا آبروی اقرارکننده حاصل شده یا در نتیجه تهدید به جان و آبروی خویشان او باشد. در رابطه با اقرار بدون اختیار اصل ۳۸ قانون اساسی را داریم که گرچه جهت اصلی آن اقرار در امور جزائی است ولی مسلم است که اقرار در مسائل حقوقی را هم در بر می‌گیرد.
۱ـ۱ـ۳ـ۱ـ د ـ ضمانت اجرای آزادی در اقرار
همانگونه که در ماده ۱۲۶۲ قانون مدنی آمده است اختیار اقرارکننده یکی از شرایط اساسی برای صحت اقرار است و قانونگذار به دلیل اهمیت این موضوع علاوه بر فساد این نوع اقرار، ضمانت اجرای مناسبی نیز برقرار کرده است که در زیر مورد اشاره قرار می‌گیرد.
اصل ۳۸ قانون اساسی مقرر می‌دارد: هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.
ماده ۱۲۷۷ قانون مدنی مقرر می‌دارد: انکار بعد از اقرار مسموع نیست لیکن اگر مقر ادعا کند اقرار او فاسد یا مبنی بر اشتباه یا غلط بوده شنیده می‌شود و همچنین است در صورتی که برای اقرار خود عذری ذکر کند که قابل قبول باشد مثل اینکه بگوید اقرار به گرفتن وجه در مقابل سند یا حواله بوده که وصول نشده لیکن دعاوی مذکوره مادامی که اثبات نشده مضر به اقرار نیست.
ماده ۲۳۳ قانون مجازات اسلامی مقرر می‌دارد: اقرار در صورتی نافذ است که اقرارکننده دارای اوصاف زیر باشد: ۱ـ عقل، ۲ـ بلوغ، ۳، اختیار، ۴ـ قصد. بنابراین اقرار دیوانه و مست و کودک و مجبور و اشخاصی که قصد ندارند مانند ساهی و هازل و نائم و بیهوش نافذ نیست.
ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی مقرر می‌دارد: هر یک از مستخدمین و مأمورین قضایی یا غیرقضایی دولتی برای این‌که متهمی را مجبور به اقرار کند، او را اذیت و آزار بدنی نماید علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه حسب مورد به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می‌گردد و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد فقط دستوردهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم به واسطه اذیت و آزار فوت کند، مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات آمر قتل را خواهد داشت.
ماده ۲۳۴ قانون مجازات اسلامی مقرر می‌دارد: اقرار به قتل عمد از کسی که به سبب سفاهت یا افلاس محجور باشد نافذ و موجب قصاص است.
بر اساس ظاهر ماده ۲۳۴، اشخاص سفیه و مفلس، محجور هستند در حالی که ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی، محجوران را منحصر در صغار، اشخاص غیررشید و مجانین می‌داند بنابراین افراد مفلس، جزو محجوران نیستند. به‌نظر می‌رسد این واژه از متون فقهی گرفته شده است. اما در حقوق کنونی، واژه افلاس متروک شده و واژه اعسار به‌جای آن قرار گرفته است و در مورد تجار نیز واژه ورشکستگی به‌کار می‌رود. همانگونه که ماده ۳۹ قانون اعسار مصوب ۱۳۱۳ مقرر داشته است: از تاریخ اجرای این قانون؛ دیگر دعوایی به‌عنوان افلاس پذیرفته نخواهد شد.
با عنایت به موارد فوق، معلوم می‌شود که قانونگذار از واژه افلاس همان معنای اعسار و ورشکستگی را اراده کرده است که البته این دو واژه، تحت لفظ محجور به معنای خاص آن قرار نمی‌گیرد: حجر در معنای اخص ناشی از وضع دماغی انسان است. بنابراین تاجر ورشکسته و معسر و امثال این‌گونه اشخاص را نباید محجور نامید و به‌عبارت دیگر، آن‌ها هر چند از تصرفاتی ممنوع هستند لکن هر ممنوعی، محجور نیست هر چند که هر محجوری، ممنوع است و نسبت عموم و خصوص مطلق وجود دارد (جعفری لنگرودی، ۱۳۷۶، ص ۶۵).
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ تفاوت‌های اقرار مدنی و اقرار کیفری
هر چند قواعد عمومی مربوط به شرایط و آثار صحت اقرار در امور مدنی و امور کیفری یکسان است ولی با این حال، بین این دو تفاوت‌هایی وجود دارد.
نخست اینکه، هر چند واژه اقرار، واژه عامی است که هم در امور کیفری و هم در امور مدنی مورد استفاده قرار می‌گیرد ولی معمولاً برای امور کیفری واژه اعتراف را به‌کار می‌برند که مفهوم وسیعتری دارد و می‌تواند دربرگیرنده مطالبی به ضرر خود یادیگری باشد.
دوم اینکه، اقرار در امور مدنی دارای حجیت مطلق است (دیانی، ۱۳۸۵، ص ۸۰).
در حالی که حجیت اقرار در امور کیفری تابع ارزش‌گذاری قاضی است. در مورد اقرار در امور مدنی ماده ۲۰۲ قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می‌دارد: «هرگاه کسی اقرار به امری نماید که دلیل ذی‌حق بودن طرف او باشد، دلیل دیگری برای ثبوت آن لازم نیست». این ماده اقرار را در بین ادله از جایگاه ویژه‌ای برخوردار نموده است و به دلیل همین حجیت مطلق است که حکمی که بر مبنای اقرار در مرحله بدوی صادر شده باشد، قابل تجدید نظرخواهی نیست. اما در امور کیفری وضع بدین منوال نیست و اقرار در این امور، حجیت مطلق ندارد و به‌همین علت ماده ۱۹۴ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر داشته است: «هرگاه متهم اقرار به ارتکاب جرمی نماید و اقرار او صریح و موجب هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای نباشد و قراین و امارات نیز مؤید این معنی باشند، دادگاه مبادرت به صدور رأی می کند و در صورت انکار یا سکوت متهم یا وجود تردید در اقرار یا تعارض با ادله دیگر، دادگاه شروع به تحقیق از شهود و مطلعین و متهم نموده و به ادله دیگر نیز رسیدگی می کند.»
بنابراین اقرار در امور کیفری زمانی معتبر است که کاشف از حقیقت بوده و با اوضاع و احوال موجود در پرونده و قرائن و امارات و سایر دلایل منطبق و مقرون به واقع بودن آن احراز شود (معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه، ۱۳۷۳).
میزان و درجه اعتبار اقرار را باید قاضی تعیین نماید. در این خصوص اداره حقوقی آورده است میزان و درجه اعتبار اقرار افراد در جرایم تعزیزی به نظر قاضی رسیدگی‌کننده است. به‌عبارت دیگر، برای اثبات جرایم مستوجب تعزیر اقرار موضوعیت ندارد؛ از این رو چنانچه قاضی با یک بار اقرار متهم، علم به ارتکاب جرم حاصل نماید کافی است و اگر به نظر دادگاه، آن اقرار مطابق واقع نباشد، به آن ترتیب اثر نمی‌دهد.
البته داشتن حجیت مطلق در امور مدنی به این معنا نیست که اگر اقراری سبب باطل داشته با مبتنی بر اشتباه بوده یا از باب استهزاء یا به‌عنوان مثال بیان شده باشد، نیز معتبر است بلکه وجود این احتمالات از اعتبار آن نمی‌کاهد، و قانونگذار فرض وقوع این فروض بی‌اعتبارکننده اقرار را در ماده ۱۲۷۷ قانون مدنی پیش‌بینی نموده و بار اثبات بطلان را برعهده مدعی بی‌اعتباری آن گذاشته است. اما در امور کیفری مسأله بدین شکل نیست یعنی درجه اعتبار اقرار به نظر قاضی واگذار شده است.
علاوه بر این، موارد ذیل در اختلاف اقرار در امور مدنی و کیفری قابل طرح می‌باشد:
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ الف ـ از جهت تعداد دفعات اقرار
در امور مدنی حق مقرله با یکبار اقرار مقر ثابت می‌شود. اما در امور کیفری، در زنا و مساحقه و لواط و وطی میت چهار بار اقرار لازم است و در قوادی و قذف و سرقت و ارتداد دوبار، در جرائم تعزیری نیز برخی قائل به لزوم دوبار اقرار شده‌اند.
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ ب ـ از جهت امکان منتفی شدن اثر اقرار
در امور مدنی وقتی اقرار تحقق یافت اثر آن به نفع مقرله محقق می‌شود و این اثر قابل انتفا نیست. اما در امور کیفری در بعضی جرایم توبه بعد از اقرار می‌تواند فرد را از مجازات کیفری برهاند. مثلاً در ماده ۱۸۲ قانون مجازات اسلامی آمده: «هرگاه کسی بعد از اقرار به خوردن مسکر توبه کند، قاضی می‌تواند از ولی امر تقاضای عفو نماید یا حد را بر او جاری کند». همچنین ماده ۱۳۲ قانون مجازات اسلامی در خصوص حد مساحقه و ماده ۱۲۶ همان قانون درخصوص حد لواط و تفخیذ که با اقرار ثابت شده باشد، همین حکم را مقرر نموده است
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ ج ـ از جهت مجمل و مبین بودن
در امور مدنی اقرار مقر ممکن است مجمل باشد و حاکم می‌تواند تبیین و روشن‌کردن مطلب را از کسی که اقرار کرده، بخواهد. اما در امور کیفری اگر اقرار متهم مجمل باشد حاکم حق ندارد از او توضیح بخواهد بلکه ناچار است در صورت نبودن دلیل دیگر حکم به برائت او بدهد.
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ د ـ از جهت امکان انکار بعد از اقرار
در امور مدنی انکار بعد از اقرار مطلقاً مسموع نیست، اما در مسائل کیفری حداقل در یک مورد انکار بعد از اقرار چه لفظاً و چه عملاً قابل استماع و باعث ترتیب آثار است؛
در زنا اگر متهم اقرار به زنای محصن یا محصنه کند که مستوجب رجم یا سنگسار یا قتل است؛ طبق ماده ۷۱ قانون مجازات اسلامی اگر بعد از اقرار انکار کند، حد رجم و قتل ساقط می‌شود. طبق ماده ۱۰۳ قانون مجازات اسلامی هرگاه در موقع اجرای حکم رجم از گودالی که در آن قرار گرفته فرار کند یعنی عملاً اقرارش را انکار کند، حد ساقط می‌شود.
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ هـ ـ از جهت تأثیر تعداد دفعات اقرار در نتیجه آن
همچنانکه گفته شد، در امور مدنی، یکبار اقرار مقر برای ثبوت مُقرّبه کافی است اما در امور کیفری چنین نیست.
ـ طبق ماده ۶۸ قانون مجازات اسلامی در زنا برای جاری شدن حد چهار بار اقرار لازم است و کمتر از آن موجب تعزیر می‌شود نه حد.
ـ طبق ماده ۱۱۴ و ۱۱۵ قانون مجازات اسلامی در لواط نیز چهار بار اقرار موجب حد و کمتر از آن موجب تعزیر می‌شود.
ـ طبق ماده ۱۹۹ قانون مجازات اسلامی سرقت با دوبار اقرار ثابت و مقر مستوجب حد می‌شود، اما اگر یک بار اقرار کند باید مال را به صاحبش برگرداند اما حد بر او جاری نمی‌شود.
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ و ـ از جهت انگیزه اقرار
انگیزه‌های اقرار باطل در امور کیفری، به مراتب بیشتر از امور مدنی است. برای مثال پسری عاطفه خویشاوندی‌اش شعله می‌کشد و به‌خاطر اینکه پدر زندان نرود، به جرم پدر اقرار می‌کند یا ممکن است مجرم بزدلی که توان و جرأت دزدیدن حتی یک دوچرخه را ندارد، برای خود بزرگ‌نمایی، اقرار به دزدیدن صندوق جواهرات بانک مرکزی بنماید.
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ ی ـ از جهت تأثیر اقرار در مرحله تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]




۴.۱

۱۳۹۱

۵۵

۵۸۳

۶۳۸

نمودار۴-۱۰- وضعیت تلفات استان به تفکیک برون شهری و روستایی در سال ۱۳۹۲
نمودار۴-۱۱- درصد میزان تلفات استان به تفکیک برون شهری و روستایی در سال­های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲
۴-۳- سوال ۱ اختصاصی تحقیق: نسبت تلفات راه­های برون­شهری استان به تفکیک متوفی چگونه است؟
آمار پزشکی قانونی نشان می‌دهد که در سال ۱۳۹۲ از مجموع ۵۹۱ نفر فوت‌شدگان حوادث رانندگی معادل ۲۵۹ نفر (%۴۴) آنان را رانندگان خودرو، ۱۷۱ نفر (%۲۹) سرنشینان خودرو، ۱۶۱ نفر (%۲۷) آنان را عابران پیاده و بقیه را سایر، تشکیل داده‌اند. در این آمار، بیشترین کشته‌ها در تصادفات جاده­ای در سال ۱۳۹۲ مربوط به رانندگان و سپس مربوط به سرنشینان خودرو است. در حالی­که در آمار ارائه شده پزشکی قانونی کشور در تصادفات جاده­ای تلفات سرنشینان (%۴۳.۲) بیش ار رانندگان (%۴۱.۷) است. در این رابطه باید گفت کشته ‌شدن راننده‌ها و سرنشینان خودرو در تصادفات جاده­ای بیشتر نمایان است. در هر دو زمینه وجود خودرو استاندارد و ایمن (به‌ خصوص در سواری‌ها)، استفاده از کمربند ایمنی، حضور و واپایش مستمر پلیس راه می‌تواند در کاهش میزان کشته‌ها مؤثر باشد
جدول۴-۷- میزان تلفات استان به تفکیک متوفی درهنگام فوت در سال ۱۳۹۲

وضعیت متوفی

راننده

سرنشین

عابر پیاده

مجموع

تعداد

۲۵۹

۱۷۱

۱۶۱

۵۹۱

درصد

۴۴

۲۹

۲۷

۱۰۰

نمودار۴-۱۲- درصد تلفات استان به تفکیک وضعیت متوفی در هنگام فوت در سال ۱۳۹۲
۴-۴- سوال ۲ اختصاصی تحقیق: نسبت تلفات راه­های برون­شهری استان به تفکیک سنی­ و جنس متوفی چگونه است؟
آمـار تلفـات نـاشی از حوادث رانندگی به تفکیک سن و جنس طبقه بندی شده ­اند. همانگونه که مورد انتظار است؛ خطر مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی برای مردان و زنان یکسان نیست. در تصادفات جاده­ای سال ۱۳۹۲، در مقابل ۴۴۲ کشته مرد، ۱۴۹ زن کشته شده ­اند. در واقع سهم تصادفات مردان بیشتر از زنان است. (۷۵درصد مقابل ۲۵درصد). بررسی آمار کشته شدگان در راه‌های استان حاکی است که سالانه مردان زیادی که عموما سرپرست خانوار‌ هستند، بر اثر تصادفات جاده­ای کشته می‌شوند که خانواده‌ها از این بابت خسارت زیادی را متحمل می‌شوند. تلفات و معلولیت مردان در تصادفات جاده­ای استان ۳ برابر زنان است، ‌از هر ۴ نفر کشته، ۳ نفر مرد هستند. تفاوت خطر مربوط به جنس می ­تواند به علت تفاوت­های رفتاری و جسمانی، تفاوت در مواجهه با ترافیک جاده­ای و رفت و آمد و مسافرت بیشتر مردان نسبت به زنان باشد. که این موضوع به دلیل سرپرست خانوار بودن مردان، چرخه فقر را نیز در جامعه توسعه می‌دهد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

همچنین بیشترین تلفات عمدتا در گروه سنی ۲۱-۳۰ سال با سهم ۲۶% اتفاق افتاده است. از لحاظ سنی ۵ درصد افراد فوت شده (۳۲ نفر) در تصادفات سال گذشته ۱۰ سال و کمتر، ۱۱ درصد (۶۷ نفر) ۲۰-۱۱ سال، ۲۶ درصد (۱۵۳ نفر) ۳۰-۲۱ سال، ۱۴ درصد (۸۴ نفر)۴۰-۳۱ سال، ۱۲ درصد (۷۳ نفر) ۵۰-۴۱ سال، ۱۱ درصد (۶۳ نفر)۶۰-۵۱ سال و ۲۰ درصد (۱۱۹ نفر) کشته های تصادفات ۶۰ سال به بالا داشته‌اند. در واقع خطر در گروه ­های سنی مختلف، متفاوت است و کودکان و افراد سالخورده، جز افراد آسیب پذیر در تصادفات جاده­ای هستند. میزان مرگ و میر با افزایش سن در گروه ­های سنی افزایش پیدا می­ کند؛ به طوری که دومین گروه آسیب پذیر در تصادفات جاده­ای استان مربوط به گروه سنی بیشتر از ۶۰ سال بود.
با توجه به این که بیشتر تصادفات و مرگ و میر ناشی از تصادفات جاده­ای در سنین جوانی و به علت رفتارهای هیجانی و پر خطر بیشتر در این گروه رخ می­دهد، بنابراین سال­های از دست رفته ناشی از مرگ زودرس ناشی از آن نیز نسبت به سایر گروه­ ها بیشتر است
جدول۴-۸- میزان تلفات استان به تفکیک جنس متوفی در سال ۱۳۹۲

وضعیت سن

مرد

زن

مجموع

تعداد

۴۴۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ق.ظ ]




(ماشین)و کالای های مصرفی (خمیر دندان) برای این ارتباط استفاده کرد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شخصیت برند می‌تواند بر وفاداری مشتری به کالاهای مصرفی تاثیر بگذارد.
میلویز و هربیگ[۸۳] (۱۹۹۴) اشاره کرد که برندها از شخصیت خودشان برخوردارند، بنابراین کاربران ممکن است محصولات را مطابق با شخصیت و ترجیحاتشان از ادراک تصویر محصول انتخاب کنند (لین، ۲۰۱۰).
چونگ کی کین و همکارانش (۲۰۰۱) تاثیرات شخصیت برند و هویت برند را بر وفاداری به برند در بازار تلفن های همراه سنجش کردند که نتایج نشان می‌دهد که تاثیرات غیر مستقیم شخصیت برند بر وفاداری به برند بوده است (عزیزی و همکاران، ۱۳۹۱)
سید جوادین و همکارانش در تحقیقی به بررسی رابطه میان وفاداری مشتریان و عوامل مؤثر بر برند در صنعت چاپ و خدمات زیراکس پرداختند نتایج نشان داد که ارزش ویژه برند و اعتماد به آن بر وفاداری نگرشی و رفتاری بصورت مستقل اثر گذارند همچنین ثابت شد که ممکن است عوامل مؤثر بر وفاداری رفتاری در مقایسه با وفاداری نگرشی در زمینه مطالعاتی مختلف متفاوت باشد( سید جوادین و همکارانش، ۱۳۸۹)
پاک قلب محمدی (۱۳۹۲) در مطالعه ای به بررسی تاثیر برند بر وفاداری مشتریان در پوشاک مردانه ایران پرداختند و نتایج تحقیق نشان داده است که رابطه معنادار و مثبت آماری میان هر یک از معیارهای تاثیر برند (وفاداری، کیفیت ادراک شده و…..) بر اساس مدل آکر وجود دارد (احمدی کمر پشتی،۱۳۹۲).
دشتی و همکاران (۱۳۹۰) در مقایسه به عنوان بررسی دیدگاه هویت اجتماعی برند و تاثیر آن در توسعه وفاداری به برند در شرکت تولید کننده محصولات لبنی کاله به این نتیجه رسیدند که هویت برند تاثیر مثبتی بر وفاداری به برند دارد.برند با هویت قوی منشا شکل گیری روابط بلند مدت میان مشتری و شرکت گشته و وفاداری را در پی خواهد داشت (احمدی کمر پشتی، ۱۳۹۲).
مومنی و همکاران(۱۳۸۹) در مقایسه تاثیر شخصیت برند بر وفاداری مشتریان نشان دادند که شخصیت برند تاثیر مثبت و معنی داری بر رضایت و ارزش ادراکی دارد.همچنین رضایت تاثیر معنی دار بر روی اعتماد و وفاداری و ارزش ادراکی بر روی رضایت و وفاداری مشتریان دارد (احمدی کمر پشتی، ۱۳۹۲).
رومانیک و تیل[۸۴](۲۰۱۳) در تحقیقی به عنوان رابطه شخصیت برند مصرف کننده و وفاداری رفتاری به نام تجاری به این نتیجه رسیدند که ایجاد وفاداری رفتاری و تکرار خرید از برند تاثیر بیشتری از ایجاد رقابت با برندهای دیگر دارد (احمدی کمر پشتی،۱۳۹۲).
رضایی دولت آبادی و همکاران (۱۳۹۲) تاثیر شخصیت برند و وفاداری برند را در میان مصرف‌کنندگان محصولات ایران خودرو در اصفهان مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق موید آن است که شخصیت برند با میانجی گری، اعتماد، ترجیح برند بر وفاداری برند تاثیر گذار است (آقازاده و همکاران، ۱۳۹۲).
بوهلل[۸۵]، موقی[۸۶]، هاجی[۸۷] وبن سلیمان[۸۸] تحقیقی با عنوان"اثر شخصیت برند بر قصد خرید"در سال (۲۰۱۱)
انجام دادند. هدف این تحقیق، تاکید بر ارزش شخصیت برند و تاثیر آن بر تصمیم گیری مصرف کننده است. فرضیه‌های این تحقیق به شرح زیر است:
شخصیت برند بر اعتماد برند اثر مثبت دارد.
شخصیت برند روی وابستگی به برند اثر مثبت دارد.
اعتماد برند روی وابستگی به برند اثر مثبت دارد.
اعتماد برند روی تعهد مصرف کننده به برند اثر مثبت دارد.
بین وابستگی به برند و تعهد به برند رابطه مثبت وجود دارد.
بین اعتماد مشتری به برند و قصد خرید رابطه مثبت وجود دارد.
تعهد به برند روی قصد خریداثر مثبت دارد.
حساسیت بیشتر مشتری نسبت به برند بیشتر از شخصیت برند بر اعتماد برند اثر مثبت دارد.
حساسیت بیشتر مشتری نسبت به برند بیشتر از شخصیت برند برروی تعهد به برند اثر مثبت دارد.
این تحقیق در سوس واقع در شرق مرکز تونس انجام شد. برای نمونه گیری از روش نمونه‌گیری غیراحتمالی، نمونه گیری در دسترس استفاده شد .برای جمع آوری داده از پرسشنامه استفاده شد که بوسیله نظر خواهی از کاربران تلفن همراه تکمیل شد. برای بررسی ابعاد مقیاس ها از تجزیه و تحلیل عامل اکتشافی و به منظور اعتبار فرضیه‌های تحقیق از رگرسیون ساده و چندگانه استفاده شد.نتایج تخقیق حاکی از آن است که تمامی ادعاها ثابت شده است .(Bounlel, 2011)
ارتباط ویژگی شخصیتی و وفاداری برند:
ماتزلر (۲۰۰۶)رابطه میان ویژگی شخصیتی “صریح"،"برون گرایی"،"ارزش لذت"، علاقه به برند و وفاداری به برند را مورد بررسی قرار داد نتایج تحقیق نشان می‌دهد که"صریح بودن” و “برون گرایی” رابطه مثبتی را بر وفاداری برند یا محصول با ارزش کیفی آن را نشان می‌دهد (لین، ۲۰۱۰).
سید سلمان سیدین (۱۳۹۱) در مقایسه ای با کشف رابطه بین ریسک گریزی و وفاداری مشتریان به نام تجاری در بخش خدمات ارتباطی نشان داده است که رابطه مثبتی بین متغیرهای اعتبار برند و ارزش برند با ریسک گریزی و وفاداری مشتریان به برند وجود دارد و اعتبار و ارزش برند بطور قابل توجهی با در نوع وفاداری (نگرشی و رفتاری) مرتبط است (احمدی کمر پشتی،۱۳۹۲).
کنگ و شارما[۸۹] (۲۰۱۲) در تحقیقی به بررسی تاثیر شخصیت برند بر ارزش ادراک شده پرداختند در این
تحقیق شخصیت برند به عنوان ابزاری جهت خلق ارزش ادراک شده شناخته شده است. نتایج تحقیق موید
آن است که شخصیت مطلوب برند تأثیر معنادار و مثبتی بر ایجاد و افزایش ارزش ادراک شده دارد (آقازاده و همکاران، ۱۳۹۲).
کوانزل و هالیدی[۹۰] (۲۰۱۰) در تحقیقی تاثیر شهرت و شخصیت برند را بر وفاداری برند در میان صاحبان اتومبیل در آلمان مورد آزمون قرار داده‌اند. یافته‌های پژوهش بیانگر اثر معنادار و مثبت شهرت و شخصیت برند بر وفاداری برند است (آقازاده و همکاران، ۱۳۹۲).
آنیسی موا (۲۰۰۷) در تحقیقی تاثیر ویژگی برند یکی از شرکت های اتومبیل سازی در استرالیا را بر وفاداری نگرشی و رفتاری مشتریان سنجیده است نتایج تحقیق موید آن است که شخصیت برند شرکت محرک اصلی وفاداری نگرشی و رفتاری مشتریان است (همان).
کاتلر و کلر (۲۰۰۵) نشان دادند که بر اساس قانون ۲۰-۸۰، ۲۰% مشتریان اصلی می‌توانند ۸۰% منفعت را برای شرکت ایجاد کنند، بنابراین رابطه بلند مدت شرکت با مشتریانش می‌تواند سود و منافع بیشتری برای شرکت ایجادکند.
چادوری و هالبروک[۹۱] (۲۰۰۱) وفاداری در عمل و وفاداری احساسی را برای اندازه گیری وفاداری برند استفاده نمودند و یک مقیاس لیکرت ۷ گانه را بکار بردند.
لین و هوآنگ [۹۲](۲۰۱۲) در تحقیقی تاثیر گذاری ابعاد شخصیت برند دو کافه زنجیره ای استار باکس[۹۳] و ۸۵ دیگیریزبر قصد خرید مجدد مشتریان در تایوان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق موید آن است که شخصیت برند ادراک شده به طور مثبت بر قصد خرید مجدد تاثیر گذار است (آقازاده و همکاران، ۱۳۹۲).
پژوهش عباس نژاد و همکاران به دنبال پاسخ گویی به سوالات ذیل بود:
عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان شرکت بیمه کدامند؟ اولویت بندی عوامل شناسایی شده بر وفاداری مشتریان شرکت بیمه ایران چگونه است؟
در نتیجه پژوهش بیست و دو عامل شناسایی شده در مدل مفهومی تحقیق، همگی مورد پژوهش واقع شدند که مهمترین آن‌ها عبارتند از: برآورده کردن انتظارات، اطلاعات دقیق و به روز، به روز رسانی خدمات به بیمه گذاران (عباس نژاد و همکاران،۱۳۹۰).
فصل سوم:
روش اجرای تحقیق
۳-۱) مقدمه
تحقیق را می­توان تلاشی منظم و سازمان­ یافته برای بررسی مسأله­ای خاص که به یک راه حل نیاز دارد، توصیف کرد و شامل گام­هایی است که طراحی و پی­گیری می­شوند تا پاسخ­هایی برای مسأله مورد علاقه ما در محیط کاری بدست آید. تحقیق را به دو منظور متفاوت انجام می‌دهند: نخست حل مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد، دوم، افزودن به مجموعه دانش بشری در زمینه خاصی که مورد علاقه محقق است (سکاران،۱۳۹۰).
در حقیقت روش‌های تحقیق، چهارچوب عملیات یا اقدامات جستجوگرانه برای تحقیق هدف پژوهش، جهت آزمودن فرضیه یا پاسخ دادن به سوالات تحقیق را فراهم می‌آورد و روش تحقیقی، مناسب است که بر اساس گزارهای تحقیق انتخاب شود.
این فصل متدولوژی[۹۴] و روش شناسی تحقیق مورد بحث قرار می‌گیرد، توضیحاتی پیرامون روش تحقیق، بررسی جامعه‎ی آماری و روش نمونه برداری موردتوجه قرار می‌گیرد. همچنین در ادامه به بیان شیوه‎های تجزیه وتحلیل داده‎ها می‎پردازیم.
۳-۲) روش اجرای تحقیق
تحقیقات در علوم رفتاری با توجه به دو معیار هدف تحقیق و نحوه ی گردآوری داده‌ها تقسیم بندی می‌شوند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می‌باشد.
تحقیق حاضر یک تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می‌باشد، توصیفی است چرا که به توصیف وضعیت متغیرها و نیز روابط میان آنها می‌پردازد، از نوع همبستگی می‌باشد، بدین دلیل که با بهره گرفتن از تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون و معادلات ساختاری روابط همزمانی میان متغیرها را آزمون می کند. در این نوع تحقیق رابطه بین متغیرها بر اساس هدف تحقیق مورد تحلیل قرار می‌گیرد.
از آنجا که هدف از تحقیق حاضر تعیین بررسی تاثیر ویژگی‌های شخصیتی مصرف کننده (پنج بعد) و شخصیت برند (سه بعد) و وفاداری به برند (دو بعد) است از این روش تحقیق استفاده شده است.
۳-۳) روش و ابزار گردآوری داده‌های تحقیق
روش گردآوری داده ­ها در تحقیق حاضر، میدانی است. در این روش محقق، برای کسب اطلاعات ناگزیر است به محیط بیرون برود و با مراجعه به افراد یا محیط و نیز برقراری ارتباط مستقیم با واحد تحلیل یعنی افراد، اعم از انسان، مؤسسات، موردها و غیره، اطلاعات مورد نظر خود را گردآوری کند (حافظ‌نیا، ۱۳۸۷).
در پژوهش حاضر جهت تدوین مبانی، تعاریف و مفاهیم نظری از منابع کتابخانه‌ای استفاده شد که مهمترین و مفیدترین منبع موتورهای جستجو در اینترنت، بانکها و منابع اطلاعاتی و کتابخانه‌های دانشگاه‌های کشور بوده است.
به منظور جمع‌ آوری اطلاعات مورد نظر و سنجش متغیرهای تحقیق، از پرسشنامه استفاده شده است. روش میدانی، به روشی اطلاق می‌شود که محقق برای گردآوری اطلاعات، با مراجعه به افراد یا سازمان‌ها و نیز برقراری ارتباط مستقیم با آنها، اطلاعات مورد نظر خود را جمع‌ آوری می‌کند. پرسشنامه تهیه شده، شامل سه بخش می‌باشد. قسمت اول تاثیر ویژگی‌های شخصیتی مصرف‌کنندگان مربوط می‌شود که از پرسشنامه کوتاه شده استاندارد کاستا و مک کری[۹۵] (۱۹۹۴)پنج عامل بزرگ شخصیتی (neo-ffi) مشتمل بر ۲۵سوال استفاده گردیده است که نظر های پاسخ‌دهندگان در هر مورد را روی مقیاس پنج‌گانه لیکرت از (کاملا موافق) تا (کاملا مخالف) برای سنجش پنج بعد ویژگی شخصیتی مصرف‌کنندگان مشخص می‌کند. قسمت دوم، مربوط به شخصیت برند “آکر” بوده که شامل۱۱سوال که روی مقیاس لیکرت برای سنجش سه بعد شخصیت برند مشخص می‌کند. قسمت سوم شامل پنج سوال مرتبط با وفاداری برند که از پرسشنامه استاندارد در مقاله‌های خارجی طراحی شده است بر اساس مقیاس لیکرت بوده و دو بعد وفاداری را اندازه گیری نماید.
۳-۴) معرفی پرسشنامه‌ها و سوالات آن
الف- سؤالات جمعیت شناختی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:43:00 ق.ظ ]