کلیات پژوهش

مقدمه

بی شک یکی از زیباترین ویژگی‌های انسان، قدرت آفرینندگی و خلاقیت[۱] است. از این دریچه انسان می‌تواند توانایی‌های خود را شکوفا ساخته و به حداکثر نیروهای درونی خود دست یابد و از آن ها برای بیان عمیق‌ترین احساسات و عواطف خود استفاده نموده، به تکمیل دستاوردهای بشری کمک کرده و حتی انقلاب و تحولی نوین در جنبه‌های مختلف زندگی پدید آورد و شالوده وجود خویش را تقدیم جامعه بشری نماید.

در جهان رقابتی امروز که بهره ­وری[۲] در همه زمینه­ ها افزایش یافته است، تنها سازمان­هایی می ­توانند در این دنیای پر تلاطم باقی بمانند که به بهترین وجه از منابع خود استفاده نموده و بیشترین استفاده را برده باشند. یکی از منابع مهم سازمانی، نیروی انسانی خلاق[۳] ‌می‌باشد. همه سازمان­ها برای بقا و بهبود بهره ­وری[۴] و پیشرفت نیازمند اندیشه­ های نو و نظرات بدیع و تازه­اند (مرحمتی،۱۳۹۲).

این مقاله با رویکرد روانشناختی به بررسی پدیده خلاقیت و ویژگی های جمعیت شناختی با بهره وری وظایف سازمانی کارکنان می پردازد و می کوشد تا ارتباط بین این مقوله ها را از بعد نظری و کاربردی مورد مطالعه قرار دهد. در این فصل سعی شده تا به بیان مسئله، اهمیت و ضرورت مسئله، اهداف و متغییرهای پژوهش پرداخته شود.

    1. بیان مسئله

بهره ­وری به تعبیر کلی معیار سنجش این امر است که مصرف منابع به عنوان ورودی [۵](نهادها) برای تولید خروجی[۶](ستاده ­ها) مورد نیاز جامعه در دراز مدت چقدر مؤثر و کارآمد بوده است؟ اگر بهره ­وری در ساده­ترین شکل آن به عنوان نسبت ستانده­ها به داده ­ها یا همان راندمان یا بازده­ها در نظر گرفته شود بدیهی است که هرچه مخرج یا داده ­ها کمتر شود بهره ­وری یا راندمان افزایش می­یابد. که برای نیل ‌به این هدف به سه طریق ‌می‌توان عمل نمود:

  1. کاهش مقدار داده ­ها و برداشت همان مقدار قبلی ستانده با توجه به افزایش کارایی و بهبود عملکرد سیستم

۲٫ افزایش مقدار ستانده با بهره­ گیری از افزایش کارایی و بهبود عملکرد سیستم و همان مقدار قبلی داده

۳٫ افزایش همزمان مقدار ستانده با بهره­ گیری از افزایش کارایی و بهبود عملکرد سیستم و نیز کاهش مقدار داده ­ها (اکبری ،۱۳۸۸).

بهره ­وری در مفهوم عام برآورد برونداد در صرف حداقل انرژی، پول و زمان است. بهره ­وری یک سیستم فکری، یک نوع نگرش عقلایی به زندگی و بالاخره یک نوع فرهنگ است. فرهنگی که انسان با فکر و اندیشه خود می­ کوشد تا رضایتش را با ارزش­ها و واقعیت­ها منطبق سازد همچنین سعی دارد که بهترین نتیجه مادی و معنوی زندگی خود را کسب کند. به عبارت دیگر بهره ­وری عبارت است از: چگونگی استفاده از منابع انسانی و مادی که دارای دو مؤلفه‌ کارایی[۷] واثربخشی [۸]است (خیابانچی،۱۳۸۳).

هنگامی که درباره اثربخشی سخن می­گوییم، منظور ما ” انجام دادن کارهای درست است “و در مواردی که به کارایی فکر می­کنیم، منظورمان ” انجام دادن کارها و فعالیت­هایی است که ما را در دستیابی به اهداف شخصی، خانوادگی، گروهی، سازمانی و ملی، یاری می­رسانند. لازمه رشد اقتصادی و آسایش مردم در هر کشوری، بالا بردن سطح کارایی و اثربخشی افراد در هر نوع فعالیت است (ساعتچی،۱۳۹۰).

سنجش و توسعه بهره ­وری از جنبه­ های گوناگون همواره مورد توجه بوده است. از جمله روش­های سنجش بهره ­وری، خلاقیت مدیران و سلامت سازمانی دارای اهمیت ‌می‌باشد. دستیابی به بهره ­وری پایدار، خلاقیت، نوآوری و کیفیت مناسب زندگی، در گرو مدیریت و نیروی انسانی کارا، اثربخش و هوشمند و متعهد است. یکی ازعوامل سد راه توسعه و پیشرفت خصوصاًً در کشورهای جهان سوم کمبود نیروی انسانی متخصص و واجد تعلیم و تربیت صحیح است. در این میان سازمانی که از مدیریت شایسته ­تری برخوردار باشد بهتر می‌تواند اهداف خود را برآورده سازد (حقیقت جو و ناظم،۱۳۸۷).

و نیز مدل­های بسیاری در ارتباط با عوامل اثرگذار بر ارتقای بهره ­وری نیروی انسانی وجود دارد، در یکی از این مدل­ها، کیفیت زندگی کاری، توانمندسازی کارکنان و نظام انگیزشی به عنوان عوامل سازمانی مؤثر بر ارتقای بهره ­وری نیروی انسانی در نظرگرفته شده است. توانمندسازی کارکنان و بهره ­وری: مطالعات انجام شده بر روی مهارت­ های رهبری و مدیریتی حاکی از این است که فعالیت­های مرتبط با توانمندسازی کارکنان، جز اصلی فعالیت­های اثربخشی مدیریتی و سازمانی است؛ توانمندی در سازمان­ها به عنوان ابزاری است که موجب تسهیل در ایجاد رفتار انگیزشی و رفتاری که موجب افزایش بهره ­وری می­گردد، شناخته شده است. و به تازگی در تحقیقاتی که توسط پیتر و سایرین انجام گرفته است به قدرت تصمیم ­گیری، خودمختاری، ابتکار و خلاقیت، دانش و مهارت به عنوان ابعاد توانمندسازی، اشاره گردیده است (سبزی علی آبادی، ۱۳۸۸).

در این پژوهش به ارتباط احتمالی خلاقیت با بهره ­وری و نقش آن در بهبود بهره ­وری پرداخته می­ شود. امروزه خلاقیت در حکم رمز بقا و کلید موفقیت افراد و سازمان­ها شناخته شده است. تحولات پر شتاب جهانی در علم و تکنولوژی، صنعت، مدیریت، و به طور کلی ارزش­ها ومعیارها بسیاری از سازمان­ها و شرکت‌های موفق جهان را برآن ساخته که اهداف، گرایش و علایق خود را در جهت به کارگیری خلاقیت هدایت کند. صاحب­نظران خلاقیت را محور حرکت جهانی در قرن ۲۱ می­دانند. در شرایط متغیر کنونی، خلاقیت و نوآوری شرط بقا و کلید موفقیت سازمان­ها است و ضرورت وجود آن درسازمان­ها تاحدی است که برخی منابع نبود خلاقیت و نوآوری را با نابودی سازمان در دراز مدت یکی دانسته ­اند (فلاح­شمس، خواجه نوبر، اصغری، ۱۳۹۱).

سرچشمه و منشأ خلاقیت، ذهن انسان بوده و ماهیت آن حاصل یکی از استعدادهای بالقوه انسان است. یعنی خلاقیت یکی از تجلیات ذهن و فکر بشری بوده و در همه انسان­ها به صورت نهاده و موهبت الهی با درجات متفاوت از شدت و ضعف وجود دارد (مال امیری، نیکنام، ۱۳۸۹). در تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی گفته شده است: خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود عملکرد و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیت­های سازمانی. بر این اساس، خلاقیت فرآیندی ذهنی/ روان­شناختی است، محصول خلاقیت می ­تواند به شکل یک اثر (اندیشه، راه ­حل و نظایر آن) ظهورکند، محصول خلاقیت پدیده­ای نو و ‌بنابرین‏ دارای ارزش است. خلاقیت قابل پرورش ‌می‌باشد و با محیط اجتماعی فرد خلاق نیز رابطه مستقیم دارد (ساعتچی،۱۳۹۰). در پژوهشی که جان دی پولیتس[۹] انجام گرفته است نشان داده شد که بعضی از ابعاد محیط کاری منشأ خلاقیت و در نتیجه مایه افزایش خلاقیت و بهره ­وری است. در این مطالعه نشان داده شد که نقش رهبر با فراهم آوردن محیط و موقعیت مناسب می ­تواند بر رشد خلاقیت و بهره ­وری مؤثر باشد (حقیقت­جو، ناظم، ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...