توسعه کشورها بر اساس برنامه ریزی کوتاه مدت و بلندمدت صورت میگیرد. برنامه ریزی ها بر اساس آرمانها، توانایی ها، امکانات و شرایط محیطی حاکم بر کشور صورت می پذیرد. چشم انداز توسعه، نگرش بلندمدت و راهبردی مورد نظر کشور را برای توسعه نشان میدهد و برنامه های
میان مدت توسعه که عمدتاً پنج ساله هستند، اهداف مرحله ای را برای رسیدن به چشم انداز توسعه تدوین می نمایند (مکنون، ۱۳۸۳).
این برنامه ها نیز به اقتضای شرایط سیاسی هر کشور، شکل و مفهوم خاصی به خود گرفتند و در پرتو آن ها، کشورها به موفقیت هایی نایل گشتند. اوج توجه به مفهوم و نقش برنامه ریزی به قرن بیستم باز میگردد، چنانچه بیش از هر زمان دیگر شاهد تأکید و اتفاق نظر در کاربرد برنامه ریزی در تصمیمات کلان ملی و بینالمللی در همه سطوح هستیم. به تعبیری دیگر، بشریت امروزه توانسته است از طریق برنامه ریزی، شریان اداره اموال، زندگی و آینده خود را در دست گیرد.
از آنجایی که یک برنامه متعلق به یک دوره زمانی و مکان خاص است، لذا توجه به شرایط و
ویژگی های محیطی و بالاخص محیط زیست ضروری به نظر میرسد. به نحوی که هر گونه تغییر در شرایط زیست محیطی میتواند تأثیر مستقیمی بر زندگی انسانها داشته باشد، به همین دلیل نیز هر روز نقش محیط زیست بر برنامه های توسعه پررنگ تر میگردد (بهرام پور، ۱۳۸۳)
بدون تردید لحاظ نمودن محیط زیست همانند سیاست های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیازمند شناخت جامع، علمی و کاربردی کردن آن از طریق تدوین برنامه ها، مقررات و خصوصاً برانگیختن احساسات عمومی مردم در دفاع از آن است. از این رو، ضروری است که در برنامه های توسعه کشورها زمینه حفاظت از محیط زیست و همچنین ایجاد محیط های مناسب زندگی برای انسانها به صورت پایدار پیشبینی گردد (دبیری، ۱۳۸۳).
امروزه تخریب اکوسیستم های ساحلی و دریایی یک مسئله جهانی است و موضوع اصلی در پژوهش ها و تجزیه و تحلیل ها و فعالیت های مدیریتی است (می[۱]، ۲۰۱۲: ۱-۸).از آنجایی که سیستم مدیریت اغلب به عنوان بهترین و کاربردی ترین سیستم در دنیا که مدعی پیشرو بودن در مدیریت بر اکوسیستم ها است در نظر گرفته شده است. لذا استفاده صحیح و مؤثر از برنامه ریزی و مدیریت راهبردی به عنوان مهمترین ارکان سیستم های مدیریت و همچنین به لحاظ نقش پیش گیرنده آن و اثربخشی مثبتی که بر کنترل تمامی سطوح و در نهایت بر نتایج نهایی پژوهش ها خواهند داشت غیرقابل اجتناب خواهد بود.
اکوسیستم های مرجانی به منزله یکی از ارکان مهم محیط زیست بایستی در سیستم
برنامه ریزی در جایگاه مناسب خود قرار گیرند و از وزن لازم در برنامه ریزی های ملی، بخشی،
منطقه ای و بینالمللی برخوردار شوند.
آبسنگ های مرجانی اغلب جنگلهای بارانی دریا نامیده میشوند و یکی از زیبا ترین آثار حیات در زمین به شمار میروند اگرچه ممکن است اطلاق واژه آبسنگ های مرجانی خشکی به جنگلهای بارانی مناسبتر باشد. مانند جنگلهای بارانی اهمیت آبسنگ های مرجانی نه فقط در تنوع خود مرجانها بلکه در میلیون ها گونه ای که از ابتدا منحصراً با آن ها در ارتباط اند نهفته است. شاید از نظر زیبایی هیچ محیط طبیعی دیگر در جهان قابل مقایسه با این مناطق نباشد. آبسنگهای مرجانی دومین بیوم غنی جهان هستند.
به غیر از گونه های مرجانی و جوامع زیستی وابسته به صخره های مرجانی، این اکوسیستم ها تعداد بسیاری از آبزیان آبهای آزاد را نیز حمایت میکنند. آبسنگهای مرجانی به دلیل داشتن
گونه های زیاد یک اکوسیستم حساس به شمار میروند و از آنجایی که که بسیاری از موجودات وابسته به آبسنگهای مرجانی در دوره های مختلفی از حیات خود منبع غذایی اصلی ماهیها، میگوها و دیگر گونه های حائز اهمیت اقتصادی محسوب میشوند. مصون ماندن این موجودات مستلزم حفاظت از اکوسیستم حساس و شکننده مرجانهاست.
متاسفانه تمدن جدید بشری و آبسنگ های مرجانی همکاری ضعیف و محدودی دارند چنان که بیشتر فعالیتهای انسانی به عنوان مثال ماهیگیری، جنگل زدایی، غنی سازی مواد مغذی، احتراق سوخت های فسیلی و استفاده از مواد شیمیایی به وسیله برهمکنش های اصلاحی ناسازگار با رقبا، صیادان، عوامل بیماریزا و همزیست ها موجب تخریب مستقیم و یا آسیب دیدگی غیر مستقیم آن ها می شود. از آنجایی که ایران از جمله کشورهای ثروتمند به لحاظ دارا بودن انواع گونه های آبسنگ های مرجانی به عنوان با ارزش ترین زیستگاه های حساس محیط زیست دریایی خلیج فارس است، ادامه روند آلوده کردن خلیج فارس، نابودی سطح گسترده تری از این منابع غنی را به دنبال می آورد و مستلزم توجه و مراقبت ویژه ای هستند.
در اکوسیستم دریایی خلیج فارس جزایر مرجانی دارای جایگاه خاصی هستند زیرا امکان
ویژه ای برای زاد و ولد جانوران به شمار می رود. خلیج فارس با ۷۰ گونه مرجان سخت و چند گونه مرجان نرم، در مقایسه با اقیانوس هند دارای محیطی فقیر از لحاظ تنوع مرجانی میباشد (شپرد[۲]، ۱۹۹۲: ۲۳۷-۳۱۱) که امروزه به دلایل مختلف بسیاری از این آبسنگها تخریب شده اند. لکن به واسطه تنوع بسیار بالا و ارزش زیستی، اجتماعی و اقتصادی، آبسنگ های مرجانی جزو مناطق حساس ساحلی محسوب شده و باید تحت مدیریت قرار داشته باشند.
مسأله اصلی پژوهش حاضر به صورت زیر بیان میشود : جهت تدوین طرح جامع مدیریت محیط زیست جزیره کیش (مورد مطالعه آبسنگ های مرجانی) بایستی بر چه نکاتی تأکید شود؟ در واقع چگونه می توان با مطالعه اکوسیستم مرجانی منطقه نسبت به ارزیابی و انتخاب بهترین مدل از میان مدلهای برنامه ریزی راهبردی در جهت تهیه و تدوین طرح جامع مدیریت محیط زیست جزیره کیش در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده با توجه به میزان حساسیت و شرایط محیط زیست منطقه اقدام نمود به نحوی که بتوان در مراحل اجرای برنامه های جاری و آینده تجدید نظر کرد و حتی پیامدهای نامطلوب و ناخواسته برنامه های قبلی را نیز مدیریت نمود تا روند تخریب و از بین رفتن آبسنگ های مرجانی متوقف گردد یا حداقل از سرعت آن کاسته شود.
۱ ـ ۳٫ ضرورت انجام تحقیق
توسعه بی رویه فعالیت های اقتصادی انسان از یک سو و اتکای بی واسطه و وابستگی معیشتی قشر کثیری از جمعیت رو به رشد جهان به طبیعت از سوی دیگر، روز به روز از تنوع طبیعی اکوسیستم ها و زیستگاه ها می کاهد و محدودیت های بیشتری را برای زندگی و بقای حیات وحش فراهم میکند. در میان عوامل بیشماری که گونه ها را تهدید میکنند، تخریب زیستگاه ها به عنوان فراگرد اصلی محسوب می شود. به همین دلیل مطالعات متنوعی چون ارزیابی های محیط زیستی، ارزیابی توان اکولوژیکی و در نهایت مطالعات مدیریت جامع و راهبردی ضرورت مییابد.
آخرین نظرات