کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



آمریکا و استرالیا نیز کشورهایی فردگرا هستند؛ ‌بنابرین‏، بیانگری غیرکلامی را احتمالاً ارزشمند تلقی می‌کنند (ماتسو موتو[۷۶]،۲۰۰۶).از سوی دیگر، یکی از ویژگی‌های فرهنگ‌های آسیایی گرایش به تماس کم (مک دانیل، اندرسون[۷۷]،۱۹۹۸) و جمع‌گرایی (ماتسو موتو،۲۰۰۶) توسط معلمین بادانش آموزان هست.

تحقیقات زانگوهمکارانش نشان داد، به‌احتمال‌زیاد این‌گونه تلقی می‌شود که معلمان ژاپنی و تایوانی سطوح بالاتری از بیانگری غیرکلامی را به کار می‌برند. بااین‌حال همچنان این احتمال وجود دارد که آن‌ ها از حرکات خودمانی و راحت نیز استفاده کنند. به یاد داشته باشید که ژاپن و تایوان فرهنگ‌هایی پر بافت‌اند. مردم متعلق به فرهنگ‌های پر بافت در مقابل مردم فرهنگ‌های کم بافت بیشتر تمایل دارند به رفتارهای جزئی استناد کنند؛ ‌بنابرین‏، معلمین ژاپنی و تایوانی ممکن است ترجیح دهند رفتارهای صمیمیت‌ جویانه خود را از طریق نشانه های ظریف‌تر که بیشتر به حرکت و خودمانی بودن مرتبط‌اند تا نشانگان غیرکلامی مستقیم که به بیانگری مربوط هستند را نشان دهند. در واقع، برخی از قالب‌های رفتارهای صمیمیت‌جویانه غیرکلامی نظیر نزدیک هم ایستادن، یا استفاده از تماس چشمی بالا بیشتر در فرهنگ‌های غربی مناسب تلقی می‌شوند ‌بنابرین‏، شواهد موجود نشان می‌دهند که معلمین آمریکایی و استرالیایی به‌احتمال‌زیاد، به تلقی دانشجویان خود، از بیانگری غیرکلامی بیشتر استفاده می‌کنند، در حالی که اساتید ژاپنی و تایوانی این‌گونه نیستند (زانگ، اوتزال، گائو، ویلکاس و تاکای[۷۸]،۱۹۹۸)

۲-۴-۲ – جو مدرسه[۷۹] و ‌تاثیر آن بر ادراک دانش آموزان

جو مدرسه می‌تواند بر بازده معلم و دانش آموزموثر باشد. سازه جو مدرسه به روش‌های مختلف و با بهره گرفتن از تیپ‌شناسی و نظریه های مختلف تعریف‌شده است وجای تعجبی نیست که تحقیقات با بهره گرفتن از روش‌شناسی های‌مخـتلفی صـورت گرفتـه‌اند (انـدرسون‌۱۹۸۰، موس،۱۹۷۹)

(اندرسون، ۱۹۸۲) سه جنبه مذبور از جو مدرسه را این چنین بیان می‌کند:

الف: احساس تشریک‌مساعی و تعلق[۸۰]

ب صمیمیت و ادب نزاکت در روابط شخصی

ج احساس ایمنی و امنیت

حس اشتراک اجتماعی سازه نسبتاً مبهمی است، ولی می‌تواند شامل احساسات افراد نسبت به گروه یا سازمانی شود که به آن تعلق دارند به گونه‌ای که آن‌ ها به اهداف و ارزش‌ها متعهد می‌شوند که در رابطه‌شان قدری تقابل وجود دارد که بیانگر این است که سازمان نگران اعضای گروه است و به آنان اهمیت می‌دهد.

لی و همکاران (۱۹۹۳) اهمیت وجود چشم‌انداز اشتراک اجتماعی در سازمان مدرسه را مورد تأکید قرار می‌دهند این دیدگاه بر کیفیت روابط اجتماعی افراد در سازمان مدرسه را مورد تأکید قرار می‌دهند آن‌ ها خاطرنشان می‌کنند که پیامدهای مثبت[۸۱] برای معلم و دانش‌آموز در مدارسی اتفاق می‌افتند که در آن مدارس ناظران و کارکنان آموزشی و دانش آموزان احترام متقابل نسبت به یکدیگر دارند و به همدیگر اهمیت می‌دهند.

دانکین و بیدل (۱۹۷۴) ‌در مورد جو کلاس این چنین بیان می‌کنند.جو کلاس : به فضای کلاس درس، یعنی خصوصیات اجتماعی، روان‌شناختی و هیجانی آن اشاره می‌کند اهمیت جو کلاس برای انگیزش ازآنجا ناشی می‌شود که تدریس نوعی رهبری است که هدف آن تحت تأثیر قرار دادن رفتار کلاس است. جو کلاس معمولاً با واژه هایی همچون گرم و سرد، سهل‌انگار[۸۲]، عنان‌گسیخته[۸۳]، مردم‌سالارانه، استبدادی و دانش‌آموز مدار توصیف می‌شود. جو کلاس را تا حدودی زیادی تعاملات بین معلم و دانش‌آموز تعیین می‌کند.

در یک تحقیق کلاسیک که توسط لوین، لیپیت و وایت (۱۹۹۳) انجام گردید نشان داده شد که چگونه انواع مختلف رهبری کلاس، روی انگیزش و رفتار دانش‌آموز اثر می‌گذارد هرچند این تحقیق در مدرسه انجام‌نشده است ولی نتایج آن تلویحاتی[۸۴] برای کلاس درس دارد.

نودینگر [۸۵](۱۹۹۲) پیشنهاد کرده که اهمیت دادن به دیگران مؤلفه مهمی است که باید در همه روابط یک مدرسه‌دیده می‌شود و به طور صریحی در برنامه درسی تدریس شود. امروزه تحقیقات مربوط به کلاس درس وتاثیر روابط متقابل معلم و دانش‌آموز همچنان به سوی مطالعات پیچیده‌تر در جریان است وتو جه ‌به این تحقیقات به فرایندهای اجتماعی در کلاس در‌س حقایق جدیدی را آشکار می‌سازد شکی نیست که هیچ کلاسی محیط یکسانی را برای همه دانش‌آموزان فراهم نمی‌کند چراکه رابطه اجتماعی معلم با هریک از دانش آموزان رابطه اجتماعی متفاوت و در نوع خود منحصربه‌فرد است. شکی نیست این تحقیقات ادامه خواهد داشت ولی از هم‌اکنون می‌توان حدس زد این تحقیقات به دنبال آن نخواهد بود که آیا این تأثیر وجود دارد یا خیر؟ بلکه بیشتر دنبال جوابگویی ‌به این سؤال است که این انتظار در چه شرایطی به ثمر می‌نشیند و دلیل یا دلایل آن کدام است؟یادگیری دانش‌آموزان به میزان بسیار زیاد به حضور واقعی آن‌ ها در کلاس درس بستگی دارد. ‌به این مـعنی کـه در‌ رویای‌ روزانه نباشند و توجه و تمرکز آن‌ ها معطوف به معلم باشد. برای این کار معلم باید بتواند در آن‌ ها شور و اشتیاق یادگیری ایجاد کند. بدون وجود شورو اشتیاق در خود معلم، امکان‌ انتقال‌ آن به دانش‌آموزان وجود ندارد (پاتریک، هیزلی، کمپر[۸۶]،۲۰۰۲).

دسی‌ و همکاران (۱۹۹۱) بیان کردند برای ایـنکه دانـش‌آموزان انگیزه درونی نسبت به درس داشته باشند باید از محتوای آن لذت ببرند. برای دستیابی برای هدف، معلم باید به صورتی دلپذیر محتوای درس‌ را‌ ارائه کند آن‌ ها نتیجه گرفته‌اند که انگیزش‌ درونی‌ نسبت‌ به یـک فـعالیت به دلیل ماهیت لذت‌بخش آن تکلیف است، حتی اگر پاداش‌های بیرونی و تقویت برای فرد وجود نداشته باشد.

تایلر و نلرز[۸۷] (۲۰۰۶) دریافتند، برقراری ارتـباط با دوستان در مدرسه، داشتن معلمانی که احساس‌ خوبی‌ به‌ آن‌ ها می‌دهند، لذت بردن‌ از دروس و فعالیت‌های مـدرسه‌ای، باور‌ ایـنکه‌ مدرسه‌ در‌ زندگی‌ آینده‌ اهمیت دارد و هـمچنین‌ گرفتن نـمره‌های خوب، دلایلی مـهم بـرای درگـیری بیشتر در مدرسه محسوب می‌شوند

معمولاً در مدارسی که دانش‌آموزان از سطح بـالایی از درگـیری‌ مدرسه‌ای برخوردارند، انتظارات بالایی‌ از‌ موفقیت، جو انضباطی قوی و روابط خوب میان معلم- دانش‌آموز وجود دارد (ویلمز[۸۸]،۲۰۰۳)

تینتو‌[۸۹](۱۹۷۵) بیان می‌کند تأثیر تعامل‌های درون مدرسه‌ای از قبیل:تعامل دانش‌آموز-معلم، تعامل دانش‌آموز-دانش‌آموز و تـعامل دانـش‌آموز بـا سایر عوامل درون مدرسه‌ای‌ در‌ میزان درگیری مدرسه‌ای دانش‌آموزان کاملاً روشن است. همان طور که تینتو (۱۹۷۵) در مـدل نـظری خود در تبیین نقش میانجی‌گرانه درگیری‌ در فرایند ترک تحصیل معتقد است که از زمانی که افراد وارد محیط آمـوزشی مـی‌شوند‌ با‌ سیستم‌ تحصیلی و اجتماعی آن محیط در تعامل هستند دانش‌آموزان از سطح بـالایی از درگـیری‌ مدرسه‌ای برخوردارند، انتظارات بالایی‌ از‌ موفقیت، جو انضباطی قوی و روابط خوب میان معلم- دانش‌آموز وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 09:19:00 ب.ظ ]




افزون بر تمایزات فوق الذکر، در حقوق مدنی در بخش قراردادهای مالی، به جهت تفاوت های مبنایی با حقوق تجارت، نیاز حمایت همه جانبه از طلبکاران، نسبتاً کمتر احساس می‌گردد و در مقابل نسبت به حقوق بدهکاران احتیاط بیشتری می شود؛ در حالی که در حقوق تجارت، علاوه بر حمایت از بدهکاران با نظر به پذیرش توثیق اموال مادی و غیرمادی آن ها که در جای جای قوانین بازرگانی مشاهده می شود، برای حمایت و جلب اعتماد مضاعف سرمایه گذاران در راستای اطمینان به وصول تعهدات تجاری، افزون بر امکان استیفای طلب ایشان از وثایق، مقررات بخصوصی در بخش ورشکستگی وضع شده است تا اگر تاجر بدهکاری نتواند از عهده پرداخت کامل دیون خود برآید، مشمول مقررات ورشکستگی و ممنوعیت از مداخله در اموال و حقوق مالی خود در جهت حمایت بیشتر و برابر از طلبکاران قرار گیرد؛ در حالی که در حقوق مدنی، نهاد اعسار این امکان را به بستانکاران آگاه می‌دهد که نسبت به وصول زودتر طلب خود، اقدام کنند و اعتقاد راسخی به برابری حقوق ایشان وجود ندارد. علاوه بر نقش قوانین، سازمان های دولتی و یا نیمه دولتی در کشورهای مختلف در راستای امنیت بخشی به اشخاص اخیر تأسیس گردیده تا با کنترل امور تجارتی، سرمایه داران با اعتماد و آسودگی خاطر بیشتر، سرمایه گذاری نمایند.[۷۱]

بنابر توضیحاتی که بیان شد، شعب مختلف حقوق خصوصی، علی رغم وجود تشابهاتی که سبب گشته است در گرایش مشترک حقوق خصوصی قرار داده شوند، تفاوت های بنیادین دارند که بررسی و مقایسه قراردادهای مشترک آن، می‌تواند فصول تازه ای از قراردادهای خصوصی به روی دست اندکاران حقوق بگشاید. در امر مقایسه، گرچه نمی توان برای نمونه، حقوق تجارت را به صورت مجرد و بدون در نظر گرفتن سایر قوانین مدوّن نظام حقوقی ایران، تفسیر نمود، اما همواره استقلال آن مدنظر باشد و مراجعه به قوانین دیگر از جمله قانون مدنی که در بین حقوق ‌دانان به قانون عام تعبیر می شود، بگونه ای نباشد که با اصول پذیرفته شده حقوق تجارت نظیر اصول تأمین سرعت و امنیت بازرگانی مغایر باشد. با این ملاحظات، پژوهش حاضر درصدد است تا وثیقه را در حقوق مدنی و تجارت مقایسه نموده و تشابهات و عمدتاًً تفاوت های هریک را بررسی نموده و با استنباط های گاه شخصی که انتقاد منطقی را بر هر خواننده ای مجاز می‌دارد، به نظر جامعی در این خصوص دست یابد. بدین منظور، ابتدا مصادیق وثایق عینی در حقوق مدنی و تجارت تشریح می شود، تشابهات و تفاوت های مصادیق وثایق مدنی در سه حوزه شرایط، احکام و آثار با یکدیگر مورد بررسی قرار می‌گیرد. پس از روشن شدن جایگاه مصادیق توثیق در داخل حوزه های حقوق مدنی و تجارت، به صورت مبسوط مقایسه وثایق مدنی و تجارت در مقابل یکدیگر مورد تدقیق قرار می‌گیرد.

مبحث اول- مصادیق وثایق عینی در حقوق مدنی ایران

قدیمی ترین نهاد برای توثیق اموال بدهکار جهت اخذ وام و تضمین تعهدات و نیز تأمین طلب طلبکار در برابر خطر عدم وصول مطالبات، “عقد رهن” است که بموجب قانون مدنی با الهام از دیدگاه مشهور فقهای امامیه، شرایط و الزاماتی نظیر لزوم عینیت رهینه (ماده ۷۷۴)و نیز ضرورت قبض آن (ماده ۷۷۲)در نظر گرفته شده است که به جهت مواجه ساختن رهن بسیاری از اموال با ممنوعیت های قانونی، تأسیس دیگری تحت عنوان کلی “معاملات با حق استرداد” در قانون ثبت پیش‌بینی شد؛ بدون آن که تحولی عظیم در نظام عقد رهن مدنی ایجاد نموده باشد. ‌بنابرین‏ وثیقه گذار و وثیقه گیرنده به تناسب قالبی که برای توثیق، درنظر گرفته باشند تابع شرایط و احکام آن خواهند بود.

همان گونه که اشاره شد، گاه قانون‌گذار برای یک هدف، دو یا چندین قالب تجویز می‌کند، همان گونه که به جهت کنار نهادن محدودیت های لزوم قبض مورد رهن، نهاد معامله با حق استرداد می‌تواند راهگشا باشد. لیکن غالباً جریان احکام و آثار معاملات با حق استرداد به جهت پاره ای مصالح اجتماعی و اقتصادی بوده است، همان‌ طور که در قانون ثبت، بیع شرط تحت احکام عقود توثیقی تنظیم شد و دیگر مملّک نخواهد بود.

مطابق توضیحات ارائه شده وثایق عینی در حقوق مدنی ایران، شامل عقد رهن، معامله با حق استرداد (در معنای عام)و نیز بیع شرط می‌باشد که در این نوشتار برای تشحیذ ذهن، به اختصار توضیحاتی ذکر خواهد شد.

گفتار اول- عقد رهن و ارکان آن

در این مبحث، ابتدا مفاهیم لغوی و اصطلاحی عقد رهن و سپس ارکان آن شامل عینیت مورد وثیقه و قبض آن، تشریح خواهد شد.

بند اول- مفهوم عقد رهن

رهن در لغت به معنای ثبات و دوام[۷۲] و گاه در معنای حبس[۷۳]به کار می رود مانند “رهنتُ عندهُ”: نزد او گرو و حبس گذاشتم.

فقهای امامیه در تعریف اصطلاحی، رهن را به ” هو وثیقه الدین المرتهن”[۷۴]و یا با اندکی تفاوت در عبارت پردازی به “و هو عقد شرّع للاستیثاق علی الدین”[۷۵] تعریف کرده‌اند. اصطلاح حقوقی از معنی لغوی دور نیافته است؛ زیرا در عقد رهن، عین مرهونه از نقل و انتقال بازداشته می شود[۷۶]و نیز در تألیفات حقوقی، لفظ رهن گاه بر عقد رهن در معنای وثیقه و گاه بر عین مرهونه (مواد ۷۸۳ الی ۷۸۶)اطلاق شده است.[۷۷]

در حقوق موضوعه، مطابق ماده ۷۷۱ ق.م عقد رهن زمانی است که مالی به ‌عنوان وثیقه، در گرو متعهدله قرار بگیرد تا به جهت یافتن حق عینی[۷۸]بر روی مال معین، وصول طلب وی تأمین و توثیق گردد. در ماده ۷۸۱ قانون مذبور با عنوان حق رجحان، به حق تقدم که وجه امتیاز برجسته حق عینی از حق دینی است، اشاره شده است که نقش ضمانت اجرایی و توثیقی ایفاء می‌کند و عقد مذکور را به کامل ترین نوع وثیقه تبدیل نموده است؛ زیرا ابتدا طلبکاران دارای حق عینی، مطالبات خود را از عواید حاصله از فروش وثیقه عینی، وصول می نمایند و طلبکاران عادی صرفاً پس از وضع مطالبات دارندگان دارای حق تقدم، در باقی مانده دارایی بدهکار، شریک می‌شوند.[۷۹]مضافاً این که چون مدیون، حق ندارد در وثیقه تصرفی کند که به زیان طلبکار باشد، محل وصول طلب، همیشه محفوظ می ماند و طلبکار می‌تواند آن را در دست هرکس بیابد توقیف سازد(حق تعقیب).[۸۰]

بند دوم- ارکان عقد رهن

قانون مدنی به پیروی از نظر مشهور فقهاء در دو ماده ۷۷۲ و ۷۷۴، ارکان عقد رهن را به ترتیب لزوم قبض عین مرهونه[۸۱]و عین معیّن بودن آن، معرفی می‌کند. ‌در مورد هرکدام از این ارکان در فقه و تألیفات حقوقی، مباحثاتی در گرفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




مقدمه

۱-۱- کلیات

در محیط متغیر امروزی، موفقیت هر سازمانی مستلزم در اختیار داشتن منابع انسانی ماهر و کارآمد است. رقابت، ساختارهای سازمانی، بازارهای امروزی و بازار نیروی کار به گونه‌ای است که سرمایه‌گذاری بر روی منابع انسانی را به عنوان یک راهبرد ضروری برای مدیران و سازمان، مطرح ساخته است (رینبیرد[۱]، ۲۰۰۶).

از جمله مهم‌ترین زمینه‌های سرمایه‌گذاری بر روی منابع انسانی، آموزش است (رأی‌[۲]، ۲۰۰۶). با توجه ‌به این مطالب، بیشتر سازمان‌ها، پیش از پیش توجه خود را به دوره های آموزشی به منظور بهسازی منابع انسانی خویش معطوف ‌داشته‌اند. نقش آموزش و بازآموزی در سازمان به حدی حائز اهمیت است؛ که آموزش یکی از مهم‌ترین دل مشغولی‌های مدیران و سیاست‌گذاران سازمان‌های اثربخش را تشکیل می‌دهند. از آن جایی که سازمان‌ها، سرمایه‌گذاری‌های عمده‌ای را در زمینه‌ی آموزش انجام می‌دهند، انتظار دارند منافع و دستاوردهای ملموسی به دست آورند. از این رو اهمیت و ضرورت طراحی و اجرای آموزش‌های ضمن خدمت در سازمان‌ها (آموزش کارکنان) به صورت یک امر طبیعی در آمده است، به طوری که همگان بر آن اتفاق نظر دارند. آموزش کارکنان، فرایندی است که انطباق و سازگاری کارکنان را با محیط متحول سازمان و انطباق بهتر سازمان را با محیط بیرون فراهم می‌آورد. ‌بنابرین‏ سازمان به منظور رسیدن به حد مطلوب اقتصادی و صنعتی، بایستی آموزش نیروی انسانی را در صدر اولویت‌های خود قرار داده و در زمینه تربیت مغزهای متفکر و مبتکر سرمایه‌گذاری کند. از این رو برنامه‌ریزی‌های بزرگ و فراگیر را باید بر پایه اندیشه‌های نو، آفریننده، پویا، پر توان و نگرش‌های سازنده، دیدگاه‌های تازه و تعهد و دلبستگی ژرف منابع انسانی در سازمان‌ها بنا نهاد (جعفری، ۱۳۸۰). با وجود این، آن چه در طراحی و اجرای آموزش اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند، ارزیابی این نوع آموزش‌هاست؛ تا بتوان از نتایج به دست آمده، آموزش‌های تکمیلی و جهت‌داری را در اثربخشی سازمانی طراحی کرد. از این رو فعالیت‌های آموزشی باید به عنوان بخشی جدا نا‌شدنی از هر برنامه‌ سازمانی، در جهت سازگاری موفقیت آمیز آن سازمان با تحولات آینده باشد. توسعه‌ انسانی از طریق آموزش به عنوان فرایندی برای بهبود و اعتلای قابلیت و توانایی‌ها، افزایش دانش و آگاهی، و تغییر گرایش و نگرش انسان‌ها، اساسی‌ترین نقش را در بهسازی و توسعه‌ سرمایه های انسانی در سازمان ایفا می‌کند (سید جوادین، ۱۳۸۷).

می‌توان اذعان داشت که از جمله سازمان‌هایی که می‌تواند نقش مؤثری در توسعه اقتصادی کشورهای مختلف جهان داشته باشد، سازمان گردشگری است که با رشد صنعت گردشگری مکان‌های دیدنی برای مسافران به سرعت در حال افزایش است. لذا ضرورت آموزش به صورت یک امر طبیعی و حیاتی برای صنعت جهانگردی درآمده است. ‌بنابرین‏، ارزیابی اثربخشی سیستم آموزش در این صنعت از ابعاد مختلف می‌تواند به عنوان گامی مؤثر در جهت تضمین و توسعه اثربخشی آن به حساب آید.

١-٢- بیان مسأله

از آنجا که نیروی انسانی کارآمد، با ارزش‌ترین منبع هر سازمانی به حساب می‌آید قسمت اعظم سرمایه‌گذاری‌ها، معطوف به نیروی انسانی گردیده است. مهم‌ترین ابزاری که در این منظور مورد استفاده قرار می‌گیرد آموزش است که با هدف ارتقاء کیفی سطح مهارت، دانش و نگرش موجب توانمندی افراد در ایفای وظایف خود و کامیابی سازمان، مورد استفاده قرار می‌گیرد (خراسانی و حسن زاده بارانی کرد، ۱۳۸۶). سرمایه انسانی از دو طریق قابل توسعه است جذب از بیرون و بهسازی از درون که راه دوم از طریق آموزش و بهسازی انجام می‌شود و برای سازمان‌ها منطقی‌تر و مقرون به صرفه‌تر است. اصولاً آموزش راهی است که مقصد آن پدید آوردن دگرگونی و تحول است و آموزشی که به هیچ گونه تحولی ‌نینجامد از معنی حقیقی خود دور است (نقیب‌زاده، ۱۳۷۶) امروزه آموزش و بهسازی منابع انسانی به عنوان یکی از استراتژی‌های اصلی سازمان‌ها برای سازگاری مثبت با شرایط تغییر قلمداد می‌شود.

حیات سازمان‌ها تا حدود زیادی به دانش و مهارت‌های ‌مختلف کارکنان بستگی دارد هر چه این زمینه‌ها به موقع و بهتر باشد قابلیت سازگاری سازمان با محیط متغیر نیز بیشتر می‌شود (سام‌خانیان، ۱۳۸۴). تحقق آموزش و بهسازی منابع انسانی مستلزم یک سیستم است. سیستم آموزش اگر بتواند اثربخش بوده و هدف‌ها و مطلوبیت‌های خود را محقق نماید، به موفقیت سازمان کمک شایانی ‌کرده‌است؛ چون در واقع سرمایه انسانی سازمان را توسعه داده است. لذا اثربخشی سیستم به یک مقوله مهم و قابل توجه تبدیل می‌شود. اما سؤال این است که این اثر‌بخشی چگونه محقق می‌شود؟ متشکل از چه ابعادی است و چگونه سنجیده می‌شود؟

تعاریف مختلفی از اثر‌بخشی ارائه شده و با رویکردهای متفاوتی به آن نگریسته شده است‌. اثربخشی را می‌توان درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده در نظر گرفت. به بیان دیگر اثربخشی نشان می‌دهد که تا چه میزان از تلاش‌های انجام شده، نتایج مورد نظر را حاصل ‌کرده‌است. در واقع اثربخشی مرتبط با عملکرد و فراهم آمدن رضایت انسان از تلاش‌های انجام شده است (ابطحی و کاظمی، ۱۳۷۹) به علاوه، ارزیابی اثربخشی آموزش تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی، تعیین نتایج قابل مشاهده از کارآموزان در اثر آموزش‌های اجراشده، تعیین میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی، تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است، تعیین میزان توانایی‎های ایجاد شده در اثر آموزش‌ها برای دستیابی به هدف‌ها می‌باشد.

با توجه به مباحث بالا باید گفت که اثربخشی آموزش ازطریق بررسی کارایی درونی و برونی نظام آموزش سازمانی تعیین می‌گردد. یعنی اگر بتوان کارایی درونی و برونی سیستم آموزش سازمان‌ها را اصلاح کرد، تقریبا اثربخشی آموزش تضمین می‌شود (سلطانی، ۱۳۸۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




۱-۴) اهداف پژوهش:

۱-۴-۱) هدف کلی :

تعین رابطه هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار

۱-۴-۲) اهداف فرعی

تعین رابطه هوش معنوی و بهزیستی معنوی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار

تعین رابطه بهزیستی معنوی و کیفیت زندگی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار

تعین رابطه هوش معنوی با کیفیت زندگی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار

سوالات پژوهش

۱-وضعیت کیفیت زندگی معلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار چگونه است؟

۲- وضعیت هوش معنوی معلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار چگونه است؟

۳-آیا بین کیفیت زندگی ‌بر اساس وضعیت تاهل آنان تفاوت وجود دارد؟

۴- آیا بین کیفیت زندگی معلمان و سن آنان رابطه وجود دارد؟

۱-۵) فرضیه های پژوهش

بین هوش معنوی و بهزیستی معنوی معلمان ابتدای شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد

بین هوش معنوی و کیفیت زندگی معلمان ابتدای شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد

بین بهزیستی معنوی و کیفیت زندگی معلمان ابتدای شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد

بین هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی معلمان ابتدائی شهرستان گرمسار رابطه وجود دارد

۱-۶) متغیر های پژوهش

در این پژوهش سعی بر آن شده است که مطالعه روی هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی معلمان مقطع ابتدائی شهرستان گرمسار انجام شود. از این رو کیفیت زندگی به عنوان “متغییر وابسته ” و هوش معنوی و بهزیستی معنوی به عنوان” متغییر مستقل” در نظر گرفته شده است.

۱-۷) تعریف مفاهیم اساسی پژوهش

۱-۷-۱) تعاریف نظری:

هوش معنوی:

مفهوم هوش معنوی که در دهه های اخیر مطرح شده است دربردارندۀ نوعی سازگاری و رفتار حل مسأله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و غیره شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده‌های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می کند(غباری بناب و همکاران، ۱۳۸۶).

بهزیستی معنوی:

حالتی از سلامتی است که بیانگر احساسات، رفتارها و شناختهای مثبت از ارتباط با خود، دیگران، طبیعت و موجودی برتر است(گومز و فیشر،۲۰۰۳)

کیفیت زندگی :

کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی می‌باشد که سلامت جسمی، روانی و اجتماعی یک شخص را در بر می‌گیرد و منعکس کننده سطح کارکرد و رضایتمندی جاری فرد است (نبئی، صافی زاده و حلاجی، ۱۳۸۹).

۱-۷-۲) تعریف عملیاتی متغیرها:

هوش معنوی:

نمره ای است که آزمودنی از پرسش نامه کینگ در پاسخ به سوالات به دست می آورد.

تفکر انتقادی وجودی: نمره ای است که آزمودنی از پاسخ به سوالات ۱،۳،۵،۹،۱۳،۱۷،۲۱ به دست می آورد.

معنا سازس شخصی: نمره ای است که آزمودنی از پاسخ به سوالات ۷،۱۱،۱۵،۱۹،۲۳ به دست می آورد.

آگاهی متعالی: نمره ای است که آزمودنی از پاسخ به سوالات ۴،۸،۱۲،۱۶،۲۰،۲۴ به دست می آورد.

بهزیستی معنوی:

نمره ای است که آزمودنی از پرسش نامه پالوتزین و الیسون(۱۹۸۲) در پاسخ به سوالات به دست می آورد.

کیفیت زندگی:

نمره ای است که آزمودنی از پرسش نامه سازمان بهداشت جهانی(۱۹۹۸) در پاسخ به سوالات به دست می آورد

فصل دوم

مبانی نظری پژوهش

۲-۱) ادبیات پژوهش

روانشناسی مثبتگرا یادآور این نکته است که این رشته در حال تغییر است، در روانشناسی و درمان تنها

تمرکز بر بیماری‌ها و ضعف‌ها نیست و در واقع درمان عبارت است از گسترش چیزهایی که خوب و مفید است در واقع ، یعنی مطالعه، شناخت و گسترش توانمندیها و ‌فضیلت‌ها در جوامع انسانی (سلیگمن و تراسی،۲۰۰۵). روانشناسی مثبت گرا چیزی بیش از مطالعه علمی ‌فضیلت‌ها و توانمندی‌های معمولی انسان نیست، این حیطه روانشناسی به دنبال تحقیقات علمی است تا به فهم کامل گستره تجارب انسان از کمبود، رنج، بیماری تا، شکوفایی، سلامتی، بهزیستی و شادابی انسان نائل آید(استیفن و الکس،۲۰۰۶) باید اشاره کرد که روانشناسی مثبت نگر فقط راجع به تجارب مثبت نیست اگرچه نیاز به فهم بیشتری از تجارب مثبت دارد اما در واقع روان شناسی مثبت نگر به دنبال ترکیب یک رویکرد کل نگرانهای است که هم به تجارب مثبت و هم به تجارب منفی اهمیت می‌دهد و در جستجوی گسترش کیفیاتی است که باعث بالا رفتن رضایت از زندگی در افراد و جوامع، می شود(سلیگمن و میهالی،۲۰۰۰).روانشناسی مثبتگرا دارای سه حوزه است: هیجان مثبت: مطالعه بهزیستی، رضایت، خرسندی از گذشته، سالم و شاداب بودن در حال حاضر، امید و خوشبینی برای آینده، خصایص مثبت: مطالعه ‌فضیلت‌ها و توانمندی‌های افراد) مثل استعدادها، شجاعت، خودشناسی و . . . )و نهادهای مثبت؛ توجه به توانمندیها و خصایصی مثل عدالت، مسئولیت پذیری که برای پرورش و گسترش جامعه لازم است) سلیگمن وتراسی، ۲۰۰۵) حوزه های تحقیقاتی روانشناسان مثبت نگر شامل مطالعه زندگی دلپذیر و یا زندگی لذتبخش:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




کتبی معتقد است دروغ واقعیت قلب شده است که از جانب شخص یا اشخاصی، به صور معین، در موارد گوناگون زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی در روابط بین اشخاص و حتی بر اثر نیازهای روانی برای شخص یا اشخاص دیگری گفته، نوشته و یا اجرا می شود و دانسته با توجه یا بی توجه به فایده ضرر آن برای خود یا دیگری به کار می‌گیرد(کتبی، ۱۳۷۷: ۱۴۹ به نقل از رستمی: ۲۸).

ادلستاین و همکاران به نقل از اکمان دروغ را به عنوان یک تحریف عمدی تعریف کرده‌اند که در آن هدف از پیش تعیین شده برای قصد شخص سخنگو برای دروغ گفتن وجود ندارد. این در تقابل با دیگر اشکال فریب (مانند جادوگرها یا بازیگران پوکر) است که در آن هدف مشخص شده است چه به صورت تلویحی یا آشکارا، که گمراهی ممکن است فراهم شود. (ادلستاین و همکاران، ۲۰۰۶ به نقل از رستمی: ۲۸).

بنابر تعریف استاندارد فلسفی از دروغ، شما دروغ می گویید اگر شما چیزی را بگویید که اعتقاد دارید که غلط است با قصد فریب طرف مقابل (فالیس، ۲۰۱۰: ۴۳).

  1. احساس مسئولیت

روانشناسی رشد بر اهمیت خانواده در پرورش حس مسئولیت کودکان تأکید می‌کند. والدین به عنوان عاملینی دیده می‌شوند که فرزندان از طریق آن ها رشد می‌کنند. این بحث شبیه همان نظریه های جامعه پذیری در جامعه شناسی سنتی است. نظریه های جامعه پذیری بر اهمیت رفتارهای فرزندپروری والدین برکودکان اشاره می‌کنند. طبق این نظریه ها، مسئولیت به عنوان چیزی که به وسیله الگوها آموخته می شود، ادراک می شود(ساچ و واکر، ۲۰۰۴: ۲۳۲ به نقل از رستمی: ۲۸).

واژه مسئولیت پذیری در معنای اصلی آن پاسخگو بودن در برابر انجام شغلی، ماموریتی و وظیفه ای اشاره دارد. مسئولیت پذیر به کسی می‌گویند که اراده ای قوی برای کنترل خواسته های خود و پاسخ به نیازهای دیگران داشته باشد، با این توضیح که توجه به نیازهای دیگران حساس بودن در قبال نیازهای آنان، فقط یک جنبه از مسئولیت پذیری است، جنبه دیگر آن توجه به نیازهای خود و حساسیت در قبال سلامتی جسمانی و روانی خود فرد می‌باشد(گولد و کولب، ۱۳۷۶ به نقل از رستمی: ۲۹).

از نظر گالو، مسئولیت پذیری ‌به این معنی است که اثرات آنچه را که انجام می‌دهیم در نظر بگیریم. خواه در کوتاه مدت یا بلند مدت، خواه بر مردم، خواه برطبیعت. همین طور ‌به این معنی است که ما نشان و ارزش همه افرادی را که ممکن است تحت تاثیر رفتار یا تصمیم ما قرار گرفته و به آن احترام بگذاریم (گالو، ۲۰۰۴: ۹).

فورد مسئولیت پذیری را پیروی از قوانین اجتماعی و برآورده ساختن انتظارات فرد از جامعه می‌داند. این قوانین متاثر از نقش های اجتماعی است و در واقع بیانگر هنجارهای اجتماعی و فرهنگی می‌باشد و می‌تواند بیانگر میزان تعهد و التزام فرد نسبت به سایر افراد جامعه هم باشد(رستمی، ۱۳۹۰: ۲۹).

  1. مدارا و بردباری اجتماعی

برای این مفهوم واژه های متفاوتی تا کنون ارائه شده است. مدارا، تحمل، بردباری و یا دگرپذیری ترجمه های مختلفی از این مفهوم است. به بیانی ساده نگرش بردبارانه ناشی از علاقه و احترام به سایرین متفاوت است(بهمن پور، ۱۳۷۸: ۳).

فلچر معتقد است مدارا عملی است که به مردم اجازه می‌دهد عقاید یا ویژگی های دیگران را دوست نداشته باشند یا حتی از آن ها متنفر باشند، اما بدون اقدام به جنگ آزاردهنده علیه آنان. بدین معنی که مدارا، آزاد گذاشتن دیگران برای داشتن ویژگی های شخصی یا نگهداری عقاید و اعمالی را توصیف می‌کند که دیگران آن را به عنوان عملی اشتباه یا تنفر انگیز درنظر می گیرند (دنیس ییتس، ۲۰۰۷، به نقل از رستمی: ۳۰).

فردی که دارای ویژگی بردباری در سطح نظام شخصیت است با افراد مختلف که دارای سلیقه ها، بینش، طرز تفکر، مذهب یا قومیت مختلف هستند، می‌تواند ارتباط داشته باشد و با شیوه گفتگو و مجاب سازی برخورد نماید (بهمن پور، ۱۳۷۸: ۴).

وگت[۴۸] مدارا را یک «گرایش رفتاری» در نظر می‌گیرد؛ یعنی نگرش را از خلال رفتار در می‌یابد که در این معنا، مفهوم فوق در مقابل «نگرش» قرار می‌گیرد. وی نشان می‌دهد که مدارا به طور همزمان شامل نگرش منفی نسبت به دیگران و حمایت از حقوق و آزادی های آن ها است. در نظر وی اگر این دو جز به طور همزمان ارائه نشوند، مدارا وجود ندارد. وی این مفهوم را به سه دسته تقسیم می‌کند که با یکدیگر همپوشی دارند: مدارای سیاسی، اخلاقی و اجتماعی. منظور او از مدارای سیاسی، مدارا نسبت به اعمال افراد در فضای عمومی یا احترام به آزادی های مدنی دیگران است. مدارای اخلاقی نیز حاکی از مدارا نسبت به اعمال دیگران در فضای خصوصی است. تفاوت میان مدارای سیاسی و اخلاقی بر سر پیروی از قراردادهای اجتماعی به آن ها واگذار شده است. مدارای سیاسی نسبت به کسانی به کار می رود که در پی ایجاد خیر عمومی هستند و مدارای اخلاقی، مدارا نسبت به کسانی است که خارج از فضای خیر عمومی، به دنبال ایجاد زندگی خوب برای خود هستند، منظور وگت از مدارای اجتماعی مدارا نسبت به حالت های مختلف انسان بودن است، چه ویژگی هایی که از هنگام تولد همراه افراد است مانند رنگ پوست و جنسیت و چه آنهایی که در طول زندگی از طریق فرایند اجتماعی شدن کسب می‌شوند مانند زبان صحبت کردن. وگت اشاره می‌کند این ویژگی ها موضوع مدارا یا علم مدارا نیستند بلکه اعمال و رفتارهایی که با ویژگی های معینی از افراد در ارتباط هستند، ممکن است به وسیله تصورات قالبی مناسب یا نامناسب متصور شوند و در نتیجه مورد مدارا واقع شوند یا نشوند (عسکری و شارع پور، ۱۳۸۸ به نقل از رستمی: ۳۰).

  1. کمک کردن به دیگران

چلبی معتقد است منظور از تعاون اجتماعی، مبادله متقارن گرم در شئونات مختلف زندگی اجتماعی است که در ان همزمان خیر و صلاح یک طرف از جانب طرف مقابل مطمح نظر قرار گیرد و بالعکس (چلبی، ۱۳۸۲: ۱۵۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]