کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



– مرجع صالح برای تشخیص کشنده بودن کیست ؟

کشنده بودن نوعی کار ، یک مفهوم ترکیبی است و بعبارت دیگر در ساختار این اصطلاح جزایی مانند عمل مرتکب ، وسیله ، وضعیت انسان از جنبه‌های مختلف مانند موضع ، سلامتی ، بلوغ توانایی و امثال آن مداخله دارند . ‌بنابرین‏ نمی توان عمل مرتکب را بدون توجه به شرایط مقتول و یا موضع اصابت ، کشنده محسوب نمود. و یا وسیله قتل را به طور انتزاعی کشنده دانست . با این مقدمات می توان گفت تشخیص کشنده بودن نوعی ، بر عهده کارشناس خواهد بود و الزاماًً باید مجموعه رفتار ، وسیله ، عضو و سایر شرایط را لحاظ نمود و دادگاه نمی تواند بدون استعلام نظریه کارشناسی و صرفاً با ابتنا بر عرف ، کاری را کشنده یا غیرکشنده تشخیص دهد ، هرچند در پاره ای موارد عرف و کارشناس انطباق داشته باشند.

– سوال دیگری که مطرح می شود این است که آیا علم مرتکب به کشنده بودن نوعی کار ضروری است؟ مثلا شخص (الف) بدون قصد قتل و با علم به اینکه ناقل HIV مثبت/ ایدز می‌باشد و لیکن از عملکرد و ماهیت کشنده بودن آن بی اطلاع باشد و آن را به شخص ( ب ) انتقال دهد و شخص (ب) در اثر ابتلا به ایدز فوت می‌کند آیا می‌توانیم بگوییم که شخص ( الف) مرتکب قتل عمد شده است ؟ بنا به دلایل زیر شخص مرتکب قتل عمد نشده است و مشمول مقررات قتل شبه عمد باشد.[۴۴]

نخست، علم از لوازم عمد است و علی الاصول جاهل نمی تواند عامد باشد. موضوع علم برحسب ساختار جرایم متفاوت است. در جرایم عمدی که ساختار ساده ای دارند علم به موضوع کافی به مقصود است در بند ب ماده ۲۹۰ ق.م.ا که مقنن کشنده بودن نوعی کار را ضروری و آن را جایگزین قصد نتیجه می‌کند علم ‌به این جزء ضروری نیز برای عمدی بودن ؛ قطعی است . در حالی که در بند الف کشنده بودن یا نبودن کار ، تاثیری در تحقق عمدی بودن قتل ندارد ، بحث علم به آن نیز منتفی است .

دوم ، منطق حقوقی اقتضا می‌کند که هرچند بندهای سه گانه ماده ۲۹۰ ق.م.ا از نظر ساختاری کاملا منطبق نیستند ولی از نظر وزنی متعادل باشند و اگر در بند الف قصد قتل را لازم و کافی دانستیم منطقی نیست که در بند ب این ماده علاوه بر فقدان قصد نتیجه ، علم به کشنده بودن را برای تحقق قتل عمد لازم ندانیم .

سوم ، عدالت اقتضا می‌کند که در اثبات عمدی بودن قتل و اجرای مجازات قصاص نفس ، دانستن علم را لازم بدانیم و حتی شبه علم را موجبی برای تحقق قتل عمدی به حساب نیاوردیم و صرف کشنده بودن نوعی کار را کافی ندانیم .

چهارم ، کما اینکه حقوق دانان اسلامی در مواضع متعدد بر لزوم آگاهی جانی بر آثار فعل خویش تأکید داشته و آن را شرط تحقق عمد و ثبوت قصاص دانسته اند.[۴۵] اما مشکلی که در مرحله اثبات وجود دارد پذیرفتن ادعای جهل از سوی مرتکب است که باید خود مرتکب این مسئله را ثابت کند که می توان با توجه به قراین و شواهد ، به علم یا عدم علم او پی برد.

اداره حقوقی قوه قضائیه در نظریه های متعدد ، بر علم مرتکب به کشنده بودن تأکید داشته است: « چنانچه شخصی عالماً و عامداً دیگری را مبتلا به ایدز نماید این جنایت عمدی است و بر حسب نتیجه ممکن است محکوم به قصاص ( در صورت مرگ طرف ‌به این علت ) یا دیه یا ارش شود … و چنانچه عمدی در کار نباشد حسب مورد ممکن است جنایت شبه عمد باشد که دیه یا ارش آن برعهده فاعل است.[۴۶]

البته لازم به ذکر است که این نظریه دلالت بر علم مرتکب ، بر عملکرد ویروس HIV یعنی نوعا کشنده بودن آن ندارد و فقط حاکی از آن است که شخص با علم بر اینکه یک بیمار ایدزی یا ناقل HIV است عامداً آن را به دیگری انتقال می‌دهد که در این صورت قتل شبه عمد محسوب می شود . ‌بنابرین‏ زمانی که شخصی عالماً و عامداً و با علم بر کشنده بودن بیماری ایدز ، موجب انتقال ویروسHIV ایدز به دیگری شود و مجنی علیه در اثر بیماری بمیرد ، برحسب موضوع مشمول بند الف یا بند ب ماده ۲۹۰ ق.م.ا می‌تواند قرار گیرد.

مسئله دیگری که لازم است در اینجا مورد بررسی قرار گیرد تعیین دیه و ارش در مواقعی که امکان قصاص فراهم نیست می‌باشد . ویروس HIV از زمان استقرار در بدن فرد تا بروز اولین آثار علائم ابتلا به ایدز فاصله زمانی نسبتا طولانی را طی می‌کند ، در این مدت سیستم ایمنی بدن به

شدت مورد تاخت و تاز این بیماری قرار گرفته و پس از چندی به کلی کارایی خود را از دست خواهد داد و عرصه برای بروز بسیاری از بیماری ها و سرطان ها فراخ شده و اندام ها و بافت های مختلف بدن رو به زوال می رود و از این زمان تا حصول مرگ در اثر بیماری ایدز ، مدت زمان زیادی متصور می‌باشد . ‌بنابرین‏ زمانی جانی بر طبق ماده ۲۹۰ ق.م.ا قصاص می شود که مجنی علیه در اثر بیماری ایدز فوت شود، چه بسا اینکه در این فاصله زمانی (فاصله ابتلا به بیماری و مرگ در اثر بیماری ) اتفاقات بسیاری رخ دهد مانند اینکه فرد مبتلا به ایدز در اثر حوادث دیگری

غیراز بیماری ایدز فوت کند . در اینجا می توان این پیش‌بینی را کرد که قاضی این حق را داشته باشد که قبل از مرگ بزه دیده نسبت به روند تدریجی این بیماری در مجنی علیه تعیین خسارت نماید . ‌به این شکل که اگر عضو صدمه دیده از اعضایی بوده که در قانون برای آن دیه مشخص شده باشد به همان مقدار مقرر ، حکم داده شود و الا ارش تعیین گردد . همچنین با گسترش تدریجی بیماری و زوال منافع و یا بروز صدمات جدید به اعضا و ‌اندام‌هایی که اصولا برای آن ها تعیین دیه یا ارش به عمل می‌آید می توان حکم به تعیین مجدد دیه یا ارش صادرنمود . البته اگر شخص ابتدا بابت صدمه به عضوی دیه یا ارش پرداخت و پس از مدتی آن عضو از کار افتاد ، اگر برای آن عضو دیه یا ارش تعیین شده باشد ارش اولی از ارش یا دیه ای که برای تمام عضو پرداخته شده باید کسر شود . یا ارش تعیین شده باشد ارش اولی از ارش یا دیه ای که برای تمام عضو پرداخت شده باید کسر شود. اما اگر مجنی علیه با دریافت تمامی ارش مقرر، فوت نماید، در چنین شرایطی به نظر می توان ولی دم را میان قصاص قاتل به شرط استرداد تمامی مبلغ ارش و یا محاسبه مابه التفاوت دیه بدل از قصاص و یا دیه و ارش پرداخته شده مختار دانست . در تأیید این نظر شاید بتوان از وحدت ملاک ماده ۴۴۰ ق.م.ا استفاده نمود . طبق این ماده « قصاص عضو را می شود فورا اجرا نمود و لازم نیست صبر کنند تا وضع جرح روشن شود پس اگر قصاص اجرا شود و جرح منجر به مرگ مجنی علیه گردد در صورتی که جنایت عمدی باشد جانی به قصاص نفس محکوم می شود لکن قبل از اجرای قصاص نفس باید دیه جرحی که قبلا به عنوان قصاص عضو بر جانی وارد شده به او پرداخت شود . »

حال به بررسی فرضی می پردازیم که در آن شخص (الف) مبتلا به ایدز می‌باشد و عالماً و عامداً ، شخص (ب) را آلوده به ایدز می‌کند ، شخص (ب) بی خبر از ابتلا شخص (الف) و خودش به

بیماری ایدز ، با شخص (ج) رابطه جنسی برقرار می‌کند و در نتیجه شخص (ج) مبتلا و در اثر ایدز می میرد . مسئولیت کیفری هر یک به تنهایی عبارتند از :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 09:29:00 ب.ظ ]




۲-۱۶-۳ عوامل خطرساز محیطی

از آنجا که شیوع و بروز اسکلروز منتشر به طور معنی داری با عرض جغرافیایی تغییر می‌کند و نیز خطر ابتلا با مهاجرت از مناطق با شیوع کم به مناطق با شیوع زیاد و نیز مهاجرت از مناطق با شیوع کم بر حسب مناطق مهاجرپذیر تغییر می‌کند.همچنین تجمع های نادری از اپیدمی های اسکلروز منتشر و توافق ناقص در دوقلوهای دو تخمکی وجود دارد، مطالعه های اپیدمیولوژی و آزمایشگاهی روی نقش احتمالی عوامل محیطی در ایجاد این بیماری متمرکز شده است.عوامل خطر محیطی اسکلروز منتشر به خوبی درک نشده است ولی مطالعه های اخیر عواملی مانند مواجهه های ویروسی اسیدهای چرب رژیم غذایی، ویتامینD ،مواجهه با پرتوی فرابنفش خورشید، مواجهه با حلالهای آلی و سیگار کشیدن را مطرح کرده‌اند.هنوز نقش عفونت های اولیه در ایجاد اسکلروز منتشر ثابت نشده است و نیز عدم وجود رابطه ی بین خطر اسکلروز منتشر و رتبه تولد که اساس فرضیه ی مواجهه ی زودرس با عفونت از خواهران و برادران است یک اتیولوژی بعید به نظر می‌رسد. . (مجله روانشناسی بالینی، ١۳٩١)

۲-۱۷ علت بیماری ام اس

علت دقیق بیماری ام اس نامشخص مانده است ولی عرض جغرافیایی و رژیم غذایی روی این بیماری نقش دارد .مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده است که رابطه ای بین بیماری ام اس و موقعیت جغرافیایی و میزان اشعه آفتاب وجود دارد .اشعه آفتاب باعث ساخته شدن ویتامین D3 در پوست می شود که این فرم از ویتامین D3 باعث تقویت سیستم ایمنی بدن می شود و ممکن است نقش مهار کنندگی در بیماری ام اس را داشته باشد . از طرف دیگر کاهش ویتامین D در بدن باعث کاهش سطح کلسیم در استخوان‌ها می شود.باید توجه داشت در این بیماری پیشگیری از خستگی و عفونتها بسیار مهم است .در این بیماران کاهش ویتامین B12 و اسد فولیک به دلیل استفاده از داروهای استروئید دیده می شود.(رادرفورد،ترجمه امامی زاده،سپتامبر٢٠١۴)

۲ -۱۸ انواع فاکتورهای تشدید کننده

الف ) گرما :گرمای محیط بخصوص اگر همراه با رطوبت باشد می‌تواند بسیار آزار دهنده باشد. علاوه بر گرمای محیط ، به هر دلیلی که درجه حرارت مرکزی بدن خود فرد افزایش یابد مثلاً تب و یا یک فعالیت ورزشی سنگین ، ممکن است اثرات مخربی بر بیمار برجا گذارد. در چنین شرایطی علائم عدم تحمل به گرما ظاهر می شود این علائم شامل ، کاهش بینایی ، لرزش و ضعف تمام بدن ، احساس خستگی ، اختلالات شناختی و حافظه … می‌باشد. به نظر می‌رسد گرما سرعت انتقال پیام را در سلول های عصبی که غلاف آن ها در نتیجه بیماری آسیب دیده ، کاهش می‌دهد و از این طریق سبب تشدید علائم بیماری می شود.ب)خستگی :آنچه که به عنوان خستگی بیان می شود عبارت است از افت توانایی‌های حرکتی یا ذهنی به طور برگشت پذیر که می‌تواند خود به خود یا بعداز فعالیت فیزیکی یا ذهنی روی می‌دهد. خستگی ، هم علامتی از بیماری ام اس است و هم عامل تشدید کننده آن و با خستگی معمولی تفاوت هایی دارد.ج)ضربه ها:‌در مورد اینکه آیا ضربه های واردشده به مغز یا نخاع می‌تواند سبب شروع یا تشدید بیماری ام اس شوند یا خیر اطلاعات متناقضی وجود دارد . نتایج برخی تحقیقات این مسئله را تأیید و برخی دیگر ردمی کنند.اما مطابق آمار موجود ۱۵- ۱۰ درصد افراد مبتلا به ام اس شروع بیماری شان را پس از ضربه به مغز یا نخاع ذکر می‌کنند و ۵۰ درصد آنان عود حملات را به ضربه نسبت می‌دهند . به نظر می‌رسد که ضربه سبب ایجاد تغییراتی در نسج مغز یا نخاع می شود که با توجه به آسیب های قبلی ناشی از خود بیماری در این محل ها ، علائم جدید ایجاد می‌گردند.(علایی،۱۳۹۰)

۲-۱۹ فرضیه بهداشتی و نقش ویروس اپشتین بار

در سال ١٩۶۳،پوسکانزر و همکاران تشابهی بین اپیدمیولوژی اسکلروز منتشر و پولیومیلیت یافتند و پیشنهاد نمودند که اسکلروز منتشر مثل پولیومیلیت می‌تواند تظاهر نرولوژی نادر یک عفونت روده ای شایع باشد. همان طور که ‌در مورد پولیومیلیت صحت داردخطر اسکلروز منتشر با افزایش سن در هنگام عفونت با عامل بیماری زای مسوول افزایش می‌یابد و در نتیجه در جمعیت های با سطوح بهداشتی بالاتر که انتقال عفونت در آن ها به تأخیر می افتد شایع تر است. فرضیه بهداشتی بر این اساس است که مواجهه با عفونت های متعدد در دوران کودکی خطر اسکلروز منتشر را با تنظیم پاسخ ایمنی یاخته های T کمک کننده(Th2)و یاخته های Tتنظیم کننده (Th1)و تضعیف ایمنی سلولی کاهش می‌دهد. (عزیزی، جانقربانی،حاتمی،١۳٨٩)

۲-۲۰ روش های مقابله باام اس

با وجود تلاش های بسیار محققان، تاکنون درمان کاملی برای ام اس کشف نشده است و درمان های موجود فقط می‌تواند وضع بیماران را به طور نسبی کنترل کند. این درحالی است که تحقیقات نشان می‌دهد تغذیه، ورزش می تواندام اس را کنترل می‌کند و کیفیت زندگی بیماران را افزایش می‌دهد. البته با اینکه هنوز درمانی قطعی برای ام اس پیدا نشده است اما به کمک برخی از روش های درمانی و همینطور کمک های تخصصی می توان علائم آن را به خوبی کنترل کرد و کیفیت زندگی فرد مبتلا را افزایش داد.(پایگاه خبری تحلیلی انتخاب ، بهمن١۳٩١)

۲-۲۱ تیپ شخصیت

شخصیت، که تقریباً جامع تمام مباحث روان شناسی عمومی است، نه تنها مورد بحث روان شناسان، جامعه شناسان، انسان شناسان قرار گرفته است، بلکه فیلسوفان و حتی بعضی از دانشمندان دیگر نیز به مطالعه ی آن پرداخته‌اند. مطالعه مستمر و تجربی روان شناسان به اظهار و پیدایش «نظریه هایی» درباره ی «شخصیت» منجر شده است. روان شناسان می کوشند از یک طرف، صفات و خصایص مشترک شخصیت ها را بررسی و روشن کنند، و از طرف دیگر، عامل یا عنصر امتیاز شخصیتی را از شخصیت های دیگر دریابند. لکن گروهی از روان شناسان معاصر، سعی دارند این دو بررسی را با هم تلفیق کنند که از آن جمله می توان آلپورت، موری، میلر، لوین، و دولارد را نام برد.(شاملو ،۱۳۸۲)

صاحب‌نظران حوزه شخصیت و روانشناسی از کلمه شخصیت تعریفهای گوناگونی ارائه داده‌اند. از نظر ریشه ای، گفته شده است که کلمه شخصیت که معادل کلمه Personality انگلیسی یا فرانسهPersonalite است در حقیقت از ریشه لاتین Persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره می گذاشتند . این تعبیر تلویحاً اشاره بر این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که بر چهره خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد.(اسدورد،صادقی،۱۳۸۳)

برخی نیزشخصیت را”سازمان پویاونسبتاپایداری که فردراازدیگران متمایز کرده وامکان پیش‌بینی نسبی رفتار فردرادرموقعیت های معین فراهم میکندمی دانند .(آقایوسفی،۱۳۷۸) مرورتعاریف روانشناسان نشان می‌دهد که به رغم واگرایی درارائه تعریف شخصیت،پنج ویژگی مشترک قابل استخراج است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ب.ظ ]




پیچیده‌ترین‌ بخش‌ از مباحث‌ اکراه‌ در مواردی‌ است‌ که‌ اکراه‌ به‌ عقود و تصرفات‌ شرعى‌ بازمى‌گردد؛ در این‌ موارد برخى‌ – به‌ خصوص‌ حنابله‌ – عقد ناشى‌ از اکراه‌ را باطل‌، و بسیاری‌ از فقیهان‌، آن‌ را فاسد شمرده‌اند. ثمره این‌ اختلاف‌ در آنجا ظاهر مى‌گردد که‌ در صورت‌ حکم‌ به‌ فساد و نه‌ بطلان‌، احکامى‌ که‌ بر عقد فاسد مترتب‌ است‌، بر این‌ عقود نیز مترتب‌ خواهد بود؛ البته‌ برخى‌ از موارد مانند عقد نکاح‌ و ایقاع‌ طلاق‌ حالتى‌ استثنایى‌ دارند و با ظرافتى‌ افزون‌ در فروع‌ نگریسته‌ شده‌اند .

در فقه‌ متأخر امامیه‌، یکى‌ از مباحث‌ گسترش‌ یافته مرتبط با اکراه‌ مسأله رضا و قصد در معامله اکراهى‌ است‌. برخى‌ از فقیهان‌ اکراه‌ را اساساً مانع‌ از قصد انشا دانسته‌، و بدین‌ ترتیب‌، معامله اکراهى‌ را اساساً فاقد قصد شمرده‌اند. شیخ‌ انصاری‌ در مکاسب‌، ضمن‌ بررسى‌ و تحلیل‌ آرای برخى‌ فقیهان‌ پیشین‌، به‌ تفکیک‌ قصد از رضا گراییده‌ است‌؛ مبنای‌ این‌ تفکیک‌ بر آن‌ است‌ که‌ در معامله اکراهى‌، آنچه‌ منتفى‌ است‌، رضای‌ اکراه‌شونده‌ و نه‌ قصد انشای‌ اوست‌ و بر این‌ پایه‌، معامله‌ فاسد است‌ و نه‌ باطل‌، و احکامى‌ که‌ بر آن‌ بار مى‌شود، احکام‌ معاملاتى‌ از نوع‌ فضولى‌ است.

۱-۱-۵- اکراه‌ در حقوق‌ موضوعه‌:

اکراه‌ در حقوق‌ مدنى‌ ایران‌، عبارت‌ از عملى‌ تهدید آمیز است‌ که‌ از طرف‌ کسى‌ نسبت‌ به‌ دیگری‌ انجام‌ مى‌گیرد و مقصود از آن‌ تحقق‌ بخشیدن‌ به‌ عملى‌ حقوقى‌ است‌ که‌ مورد نظر اکراه‌ کننده‌ است‌. به‌ موجب‌ ماده ۲۰۲ از قانون‌ مدنى‌، «اکراه‌ به‌ اعمالى‌ حاصل‌ مى‌شود که‌ مؤثر در شخص‌ باشعوری‌ بوده‌ و او را نسبت‌ به‌ جان‌ یا مال‌ یا آبروی‌ خود تهدید کند، به‌ نحوی‌ که‌ عادتاً قابل‌ تحمل‌ نباشد. ‌در مورد اعمال‌ اکراه‌آمیز سن‌ و شخصیت‌ و اخلاق‌ و مرد یا زن‌ بودن‌ شخص‌ باید در نظر گرفته‌ شود».

قانون‌ مدنى‌ در مواد ۲۰۳ تا ۲۰۹ به‌ بررسى‌ مسائل‌ فرعى‌ اکراه‌، به‌ خصوص‌ در حوزه معاملات‌ پرداخته‌ است‌؛ در بخشى‌ از این‌ ماده ها شروط تحقق‌ اکراه‌ توضیح‌ داده‌ شده‌، و در برخى‌ دیگر احکام‌ وضعى‌ آن‌ بررسى‌ شده‌ است‌. به‌ عنوان‌ نمونه‌، در ماده ۲۰۳ به‌ صراحت‌ چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ «اکراه‌ موجب‌ عدم‌ نفوذ معامله‌ است‌، اگرچه‌ از طرف‌ شخص‌ خارجى‌ غیر از متعاملین‌ واقع‌ شود».

در قانون‌ مدنى‌، بحث‌ از اکراه‌ در «شرایط اساسى‌ برای‌ صحت‌ معامله‌» ذیل‌ بحث‌ از قصد و رضای‌ طرفین‌، آمده‌ است‌، اما گاه‌ در دیگر بخش‌ها نیز به‌ آن‌ اشاراتى‌ رفته‌ است‌، از جمله‌ در مبحث‌ صلح‌، در ماده ۷۶۳ مقرر شده‌ است‌: «صلح‌ به‌ اکراه‌ نافذ نیست‌». مورد خاص‌ اکراه‌ بر نکاح‌ نیز در ماده ۱۰۷۰ در خلال‌ بحث‌ از شرایط صحت‌ نکاح‌ موردبحث‌ قرار گرفته‌، و چنین‌ آمده‌ است‌: «… هرگاه‌ مکرَه‌ بعد از زوال‌ کُره‌ عقد را اجازه‌ کند، نافذ است‌، مگر اینکه‌ اکراه‌ به‌ درجه‌ای‌ بوده‌ باشد که‌ عاقد فاقد قصد باشد». در واقع‌ این‌ استثنای‌ اخیر به‌ بحث‌ مشهور فقها اشاره‌ دارد که‌ گاه‌ ممکن‌ است‌ در اثر شدت‌ اکراه‌، اساساً قصد انشا تحقق‌ نیافته‌ باشد و در این‌ صورت‌ عقد باطل‌ است‌ و نه‌ فاسد.

از جمله‌ مهم‌ترین‌ مباحث‌ مورد گفت‌وگو در جزئیات‌ حقوقى‌ مبحث‌ اکراه‌ مى‌توان‌ به‌ این‌ موارد اشاره‌ کرد: اکراه‌ از سوی‌ شخص‌ ثالث‌: از جمله‌ موارد قابل‌ ملاحظه‌ در این‌ بحث‌، این‌ است‌ که‌ بر اساس‌ قانون‌ مدنى‌، در مواردی‌ که‌ موضوع‌ اکراه‌ عقد باشد، لازم‌ نیست‌ اکراه‌کننده‌ و اکراه‌شونده‌ طرفین‌ یک‌ عقد بوده‌ باشند (ماده ۲۰۳). در تفسیر این‌ ماده‌ گفته‌ شده‌ است‌ که‌ اکراه‌ اگرچه‌ از سوی‌ شخص‌ ثالث‌ واقع‌ گردد و حتى‌ اگر این‌ شخص‌ به‌ نحوی‌ در معامله‌ ذی‌نفع‌ نباشد، تعادل‌ اکراه‌شونده‌ را در تشخیص‌ نفع‌ و ضرر خود سلب‌ کرده‌، او را از عمل‌ به‌ مقتضای‌ مصلحت‌ خویش‌ بازمى‌دارد و به‌ هر تقدیر اکراه‌ محقق‌ مى‌گردد. در نگاهى‌ تطبیقى‌ به‌ نظامهای‌ حقوقى‌، نخست‌ باید به‌ «قانون‌ مدنى‌ فرانسه‌۱» به‌ عنوان‌ نمونه‌ای‌ از قوانین‌ مدنى‌ رومن‌ – ژرمن‌ اشاره‌ کرد که‌ برخوردی‌ مشابه‌ با اکراه‌ شخص‌ ثالث‌ داشته‌ است‌. به‌ موجب‌ ماده ۱۱۱۱ این‌ قانون‌: اعمال‌ اکراه‌ بر ضد کسى‌ که‌ تعهدی‌ را ملتزم‌ شده‌ باشد، سبب‌ بطلان‌ آن‌ است‌، هرچند (این‌ اکراه‌) توسط شخصى‌ ثالث‌ به‌ جز کسى‌ که‌ قرارداد به‌ نفع‌ او انجام‌ گرفته‌، اعمال‌ شده‌ باشد.

اما در قوانین‌ مدنى‌ برخى‌ از کشورهای‌ اسلامى‌ نیز برخوردهای‌ تردیدآمیزی‌ در این‌ باره‌ وجود دارد. به‌ عنوان‌ نمونه‌، در قانون‌ مدنى‌ مصر (ماده ۱۲۸) چنین‌ آمده‌ است‌: «اگر اکراه‌ از غیر طرفین‌ عقد واقع‌ شده‌ باشد، اکراه‌شونده‌ تا هنگامى‌ که‌ ثابت‌ نشده‌ طرف‌ او در عقد، علم‌ به‌ اکراه‌ داشته‌، یا علم‌ حتمى‌ او به‌ این‌ اکراه‌ مفروض‌ بوده‌ است‌، حق‌ ندارد که‌ ابطال‌ عقد را درخواست‌ کند».

در نگرش‌ تطبیقى‌، نخست‌ باید به‌ حقوق‌ فرانسه‌ اشاره‌ کرد که‌ تفاوتى‌ از نظر تهدید مالى‌ میان‌ شخص‌ متعامل‌ یا خویشاوندان‌ او قائل‌ نشده‌ است‌؛ ماده ۱۱۱۳ «قانون‌ مدنى‌ فرانسه‌» چنین‌ مقرر داشته‌ است‌: «اکراه‌ سبب‌ بطلان‌ قرارداد است‌، نه‌ تنها در مواردی‌ که‌ متوجه‌ طرفى‌ از قرارداد باشد، بلکه‌ حتى‌ هنگامى‌ که‌ نسبت‌ به‌ همسر، فرزندان‌ یا والدین‌ او اعمال‌ گردد».

همچنین‌، ماده ۵۴ از قانون‌ یاد شده‌، مقرر داشته‌ است‌ که‌ در جرایم‌ قابل‌ تعزیر، هرگاه‌ کسى‌ بر اثر اجبار یا اکراه‌ که‌ عادتاً قابل‌ تحمل‌ نباشد، مرتکب‌ جرمى‌ گردد، مجازات‌ نخواهد شد و در این‌ مورد اجبار کننده‌ با شرایطى‌ به‌ مجازات‌ آن‌ جرم‌ محکوم‌ مى‌گردد. درجه‌ای‌ نازل‌تر از اکراه‌، در ماده ۴۳ از همان‌ قانون‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌ که‌ موضوعاً از مصادیق‌ اکراه‌ مصطلح‌ نیست‌؛ بر پایه این‌ ماده‌ «هر کس‌ دیگری‌ را تحریک‌ یا ترغیب‌ یا تهدید یا تطمیع‌ به‌ ارتکاب‌ جرم‌ نماید»، به‌ عنوان‌ معاون‌ جرم‌ محسوب‌، و با توجه‌ به‌ شرایطى‌ به‌ تعزیر محکوم‌ خواهد شد.

۱-۲- دلایل ازدواج در اسلام

۱) مسأله تولید مثل: اصولاً راز بقای موجود ات و انسان ها در طبیعت ، تقویت غریزه جنسی است .

۲) مسأله کسب استقلال: هنگامی که جوانی ازدواج می‌کند و جامعه کوچکی را به نام خانواده تشکیل می‌دهد ،در واقع احساس استقلال می‌کند و این احساس استقلال، موجب آرامش نفس می شود که در بالندگی و تکامل فرد و جامعه بسیار مؤثر است.

۳) حفظ عفت و مصونیت از گناه: در حدیث آمده است نیمی از دین جوان با ازدواج حاصل می شود و نیم دیگر آن با تقوا، ‌بنابرین‏ ازدواج از دین انسان حفاظت می‌کند به همین دلیل باید به آن اهمیت داده شود. اکثر بزهکاران اجتماع، افراد مجرد هستند.معصوم (ع)در حدیث دیگری می فرماید: اکثر اهل جهنم از غیر متأهلین هستند؛ یعنی افراد متأهل کمتر به سراغ گناه و خلاف می‌روند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ب.ظ ]




دعائی و حسن زاده (۱۳۸۹) به مقایسه تطبیقی نگرش مشتریان به برندهای جهانی پوشاک در سه کشور ایران، کره جنوبی و ژاپن پرداختند. در این مطالعه سعی شده است تاثیر برند(محلی، جهانی) و نوع کشور(از لحاظ توسعه یافتگی) بر جنبه‌های سه گانه برند: ارتباطات خاص و ویژه برند، ادراک کلی برند و تعهد برند مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور پرسشنامه در بین دانشجویان و در نمونه ای شامل ۲۳۵ دانشجوی کره ای و ۱۷۲ دانشجوی ژاپنی که در دانشگاه ها ی اصلی واقع در پایتخت این کشورها مشغول به تدریس بودند و ۱۰۰ دانشجوی ایرانی که به طور تصادفی از دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شده بودند، توزیع گردید. این تحقیق نشان داد که با توسعه کشورها از لحاظ اقتصادی ارزش بیشتری برای برندهای محلی خود قایل هستند و سعی می‌کنند بیشتر از برندهای محلی استفاده کنند. ‌بنابرین‏ شرکت های بین‌المللی باید جهانی اندیشیدن و محلی تولید کردن را سرلوحه کار خود قرار دهند. علاوه بر آن مشخص گردید که در ایران میزان ارزش عاطفی و کیفیت درک شده ‌در مورد برندهای جهانی نسبت به دو کشوردیگر پایین تر است، اما وفاداری برند و قصد خرید، درمقایسه با دو کشور دیگر در خصوص برندهای جهانی، بالاتر است و این مسئله ناشی از باور ایرانی ها در خصوص کیفیت بالای محصولات خارجی است.

صنوبر و خاتمی(۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان بررسی ارتباط جهت گیری استراتژیک و مدیریت برند در سازمان به بررسی تاثیر سه نوع جهت گیری استراتژیک – جهت گیری تهاجمی، جهت گیری تحلیلی و جهت گیری دفاعی- برمدیریت برند پرداختند. در این پژوهش از بازار محوری و نوآوری محوری به عنوان متغیرهای واسطه استفاده شده است. این بررسی بر روی شرکت های صد برند برتر ایران انجام گردیده و داده ها از طریق پرسشنامه جمع‌ آوری شده است. یافته های پژوهش نشان داد که هرســـه نوع جهت گیری استراتژیک تاثیر مثبت و قوی بر مدیریت برند دارند و

تاثیر جهت گیری تهاجمی برمدیریت برند بیشتر از دو نوع دیگر می‌باشد.

حسینی و مهدی زاده اشرفی(۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان شناسائی عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی ضمن اندازه گیری

تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه آزاد فیروزکوه، عوامل مرتبط با آن را نیز شناسائی کردند. برای اندازه گیری تعهد سازمانی از پرسشنامه لوتانس، برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان و برای انتخاب اعضای نمونه از روش تصادفی طبقه ای و تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان داده است که متغیرهای«تکراری بودن کار، رضایت از سرپرست، استقلال کاری و استنباط کارکنان از عدم تمرکز» دارای رابطه معنی داری با تعهد سازمانی بوده و همچنین میزان تعهد سازمانی مردان بیشتر از زنان ومیزان تعهد کارکنان واحد پژوهش بیشتر از کارکنان سایر واحدها بوده است.

دیواندری و همکاران (۱۳۸۸)، بهبود ارزش ویژه ی برند مبتنی بر مشتری توسط ایجاد تصور از مزیت های کارکردی و غیر کارکردی را در بانک ملت مورد بررسی قرار دادند. این بررسی از مخاطبان اصلی بانک ملت از طریق پرسشنامه و با نمونه ای مشتمل بر ۳۱۳ نفر انجام شد. در این پژوهش، انسجام تعامل برنامه ها و فعالیت های بازاریابی بانک ملّت در راستای ایجاد تصورات از ارضای نیازها و ارائه مزیت های کارکردی و غیرکارکردی مد نظر قرار گرفت. تحلیل های به دست آمده از رابطه همبستگی بین متغیرهای اصلی تحقیق، نشان داد که همبستگی بین تصور از مزیت های کارکردی، با متغیرهای آ گاهی از برند و تصویر برند، مثبت و نسبتاً شدید است. بین متغیرهای تصور از مزیت های غیرکارکردی، با آگاهی از برند و تصویر برند نیز همبستگی مثبت و جود دارد. اما شدت آن، نسبت به متغیر مزیت های کارکردی، کمتر است.

دریک مطالعه ی موردی، حسینی و همکاران (۱۳۸۸) به بررسی تاثیر ارزش ویژه ی نام و نشان تجاری بر پاسخ مصرف کننده؛ با هدف سنجش ارزش ویژه نام و نشان تجاری ایرانول و بررسی رابطه بین ارزش ویژه نام و نشان تجاری و هریک از ابعاد آن با پاسخ مصرف کننده پرداختند. این پژوهش پیمایشی بوده و تحقیقات توصیفی همبستگی که به صورت می‌دانی انجام می شود، را در بر می‌گیرد و از نظر مکانی به پمپ بنزین های مستقر در شهر تهران محدود می شود. در این پژوهش به صورت تصادفی و برحسب پراکندگی جغرافیایی، نمونه ای به حجم ۳۰۲ نفر راننده سواری انتخاب شده است. یافته ها در این پژوهش نشان داد که بین سه بعد وفاداری، کیفیت و آگاهی و تمایل به قبول گسترش دامنه ی نام و نشان تجاری رابطه ی معناداری وجود دارد. این رابطه ‌در مورد وفاداری برند شدیدتر است که با توجه ‌به این رابطه،درصورتیکه مشتریان کیفیت بالایی ‌از محصول درک کنند به دیگران نیز پیشنهاد خرید آن را می دهندو هرچه این آگاهی بیشتر باشد،تمایل به توصیه آن به دیگران افزایش یافته ‌و منجر به بازاریابی برای شرکت می شود.

بندریان (۱۳۸۸) در مطالعه ای به بررسی مدلی برای ارزشیابی و قیمت گذاری نشان تجاری ‌بر اساس روش گزینه واقعی پرداخت. هدف این مطالعه طراحی مکانیزمی برای اندازه گیری ارزش نشان تجاری با بهره گرفتن از یک رویکرد ترکیبی بر پایه وضعیت جاری و آتی پیشرانه های ارزش نشان تجاری بود. بدین منظور ابتدا عوامل تاثیرگذار در نشان تجاری که پارامترهای اصلی برای خلق و مدیریت نشان تجاری می‌باشد شناسایی و پس از آن فرایندی برای تعیین چگونگی و اندازه گیری میزانی که هر یک از آن ها به طور مستقیم بر ارزش نشان تجاری دارند، تعریف گردید. در مدل پیشنهادی، این عوامل در سه سطح به ارزیابی ارزش نشان تجاری می پردازد که مؤلفه‌ های پایه (سطح اول) عبارتند از: درآمد قابل انتساب به نشان تجاری و میزان پایداری نشان تجاری و مؤلفه‌ های اصلی(سطح دوم) شامل جایگاه بازار نشان تجاری، اهمیت استراتژیک نشان تجاری، ارزیابی سودآوری، ارزیابی ریسک، ارزش اجتماعی نشان تجاری و ارزیابی رشد می‌باشد. میزان تفکیک پذیری نشان تجاری نیز مؤلفه‌ عمومی (سطح سوم) این مدل را تشکیل می‌دهد که در نهایت کلیه اطلاعات به دست آمده در سطوح مختلف به منظور محاسبه ارزش نشان تجاری با یکدیگر ادغام می‌گردد.

قلی پور و همکاران(۱۳۸۸)تاثیر تناسب بین شغل و شاغل و تعهد سازمانی را در شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران مورد بررسی قرار دادند. ابزار جمع‌ آوری اطلاعات به منظور سنجش تعهد سازمانی، پرسشنامه آلن و می یر و سنجش تناسب شغلی، پرسشنامه بانک اطلاعات شغلی بین‌المللی است. حجم جامعه آماری مورد نظر۱۵۰نفر می‌باشد که براسا روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین آن ها ۸۰نمونه آماری انتخاب و درنهایت۷۸پرسشنامه جمع‌ آوری گردید. نتایج حاصل از تجزه و تحلیل های آماری بیانگر این مطلب است که کارکنانی که از لحاظ شغلی متناسب بوده اند، تعهد سازمانی بیشتری داشته اند. نتیجه دیگری که ازاین پژوهش به دست آمد گویای این واقعیت بود که فقط حدود۴۰درصد کارکنان این شرکت از لحاظ شغلی کاملا متناسب بوده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ب.ظ ]




در قوانین ایران در برخی از مواد قانونی نیز این نظریه تصریح شده است و افزون برآن فقها در بحث تسبیب مسئولیت و ضمان را بر مبنای تقصیر معین می نمایند. مثلاً اگر صاحب حیوانی در نگهداری آن اهمال نماید ضامن است اما اگر اهمال و سهل انگاری نکرده باشد ضامن نیست.[۴۲۱] و اگر خسارت به وجود آمده ناشی از فعل انسان باشد اثبات تقصیر لازم است. و اگر کسی چاهی را در ملک غیر و در جایی غیر مجاز حفر نماید و یا سنگی را در مسیر مردم قرار دهد ضامن است.[۴۲۲]

بند الف ماده۱۶۵ قانون دریایی مصوّب۱۳۴۳نظریه تقسیم مسئولیت ‌بر اساس درجه تقصیر را صراحتاً بیان نموده است و مقرر می‌دارد: «اگر دو یا چند کشتی مرتکب خطا شوند مسئولیت هریک از کشتی ها متناسب با اهمیت تقصیری است که از آن کشتی ها سرزده است. معذالک اگر تشخیص اهمیت تقصیر با شواهد و قرائن ممکن نباشد و یا تقصیر طرفین به نظر یکسان برسد طرفین به نسبت تساوی مسئول خواهند بود.» البته به نظر می‌رسد که این ماده فقط در رابطه با خسارت دریایی قابلیت اعمال دارد و قابل تسری به موارد دیگر نیست.[۴۲۳]

از سوی دیگر آیین نامه بیمه اجباری مصوّب ۱۳۴۷نیز در ماده۶[۴۲۴] صراحتاً حکم به تقسیم مسئولیت به میزان تقصیر رانندگان داده است و می‌گوید در صورتی که دو وسیله نقلیه با یکدیگر تصادف کنند در هنگام برآورد نمودن خسارت وارده به هریک از آن ها میزان تقصیر رانندگان و شدت و ضعف دخالت آن ها در حادثه مدنظر قرار گرفته می شود.[۴۲۵]

و نیز در قانون مدنی در بحث اجتماع سبب و مباشر برای انتساب ضرر به تقصیر توجه شده است و هرگاه ضرر در نتیجه رفتار و عمل مباشر و سبب محقق شده باشد اصولاً مباشر را مسئول می دانند مگر اینکه سبب مرتکب تقصیر شده باشد که در این صورت عرف وی را مسئول می‌داند.و یا در ماده ۴ قانون مسئولیت مدنی بیان شده که هرگاه غفلت قابل اغماض را در تحقق خسارت تشخیص دهد و اینکه جبران خسارت موجب عسرت مقصر شود میزان خسارت را کاهش دهد و این بدین معنا ست که اگر غفلت قابل چشم پوشی نباشد هیچ گونه حقی در تخفیف خسارت ندارد. و این نشان دهنده این امر است که قانون‌گذار تقصیر را رکن اصلی ضامن دانستن شخص و یا اسباب می‌داند و در برخی مواد قانونی به طور غیرمستقیم می توان تقسیم مسئولیت بر طبق میزان تقصیر را استنتاج نمود. مانند ماده۳۳۲ قانون مدنی در بحث تزاحم سبب و مباشر، هرگاه تقصیر سبب را اقوی دانست وی را مسئول جبران خسارت معرفی می کند و نیز ماده ۳۳۳ (در خصوص مسئولیت دیوار و عمارت) ماده۳۳۴ قانون مدنی( در خصوص مسئولیت مالک یا متصرف حیوان)و مواد ۱۶۳و۳۶۶ قانون مجازات اسلامی مصوّب۷۰ وماده۳۳۵ قانون مدنی.

همچنین قانون‌گذار در ماده۵۲۸ قانون مجازات اسلامی مصوّب۹۲ مقرر می‌دارد: «هرگاه در اثر برخورد دو وسیله نقلیه زمینی،آبی، هوایی،راننده یا سرنشینان آن ها کشته شوند یا آسیب ببینند در صورت انتساب برخورد به هردو راننده، هریک مسئول نصف دیه راننده مقابل و سرنشینان هردو وسیله نقلیه است…..و هرگاه یکی از طرفین مقصر باشد به گونه ای که برخورد به او مستند باشد، فقط او ضامن است.» این ماده قانونی تصریح دارد که مسئولیت دو سوار به صورت نصف تقسیم می‌گردد و میزان تقصیر هیچ گونه نقشی در به وجود آمدن مسئولیت برای سواران ندارد. اما در ماده فوق قید «مستند باشد» ذکر گردیده است که بیان کننده این امر است که قانون‌گذار در این ماده ملاک دیگری که همان قابلیت استناد و انتساب است را مدنظر قرار داده است و بیان می‌دارد که تقصیر شرط انتساب ضرر به یکی از طرفین و در نتیجه ایجاد مسئولیت برای او در مقابل شخصی است که هیچ گونه تقصیری را مرتکب نشده است.[۴۲۶]

‌بر اساس مواد قانونی ذکر شده در قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی مصوّب۷۰ و ۹۲ می توان نتیجه گرفت که که در قانون مدنی ماده۳۳۵ درباره تقسیم مسئولیت تقصیر را ملاک می‌داند در صورتی که در قانون مجازات اسلامی سابق در مواد۳۳۴-۳۳۶- ۳۳۷-۳۶۵ به تقصیر هیچ اشاره ای نشده است. اما در قانون مجازات اسلامی مصوّب۹۲ تقصیر معیار انتساب خسارت به یکی از اسباب بیان شده است.و شایسته است در خصوص خسارت به وجود آمده نیز برطبق قانون مدنی و با توجه به میزان تقصیر مسئولیت را تعیین نمود.

ایرادی که ‌به این نظریه می توان وارد کرد آن است که مسئولیت مدنی همواره درصدد جبران خسارت وارده بر دیگران است و جزای تقصیر محسوب نمی شود تا با کم و زیاد شدن تقصیر مسئولیت هم به همان نسبت کم و زیاد شود، بلکه اصولاً هر شخصی باید به همان نسبتی که به دیگران زیان وارد می آورد مسئول شناخته شود و به بیان دیگر مسئولیت تابع نتیجه است و چه بسا از تقصیر سبک و کوچک زیان بسیاری به بارآید یا بالعکس تقصیر سنگین سبب ایجاد خسارت اندکی شود.[۴۲۷]

‌بنابرین‏ به نظر می‌رسد این معیار در حقوق ایران جایگاه محکمی ندارد در نتیجه نمی توان با تکیه بر آن مسئولیت را بین اسباب تقسیم کرد و مواد قانونی موجود در ایران که ‌به این نظریه توجه دارند قوانین ویژه و خاصی محسوب می‌شوند و قابل تسری به موارد دیگر نمی باشند. از سوی دیگر در فقه شیعه نیز در تقسیم مسئولیت میان عاملین حادثه کمتر به درجه تقصیر عامل زیان توجه شده است.

د)نظریه تقسیم مسئولیت به نسبت تأثیر

در این نظریه مسئولیت بنا بر نحوه مداخله و تأثیر رفتار هریک از اسباب در ایجاد خسارت تقسیم می‌گردد.[۴۲۸]

به ‌عنوان مثال : بر اثر انفجار دیگ بخار نانوایی عده ای مجروح و زخمی می‌شوند کارشناس میزان تأثیر هریک از عاملین ورود ضرر را به صورت درصدی معین می‌کند و دادگاه نیز مطابق با نظر کارشناس سازنده دیگ را به ۵۰% و نانوا را به ۳۵% و مالک نانوایی را به ۱۵% کل خسارت وارده محکوم می‌کند. اما در این دعوا سازنده دیگ مدعی می شود که تمام دیگ هایی را که می‌سازد و به خریداران تذکر می‌دهد که عمر آن دو سال است و این دیگ را حدود ۹ سال قبل ساخته بوده است. دیوان عالی کشور ‌بنابرین‏ ادعا عمل سازنده دیگ را که نه سال قبل رخ داده است را از نظر عرف بی تأثیر در حادثه می‌داند و رأی صادره را نقض می‌کند.[۴۲۹]

در این روش دادرس با در نظر گرفتن فاکتورهای گوناگون از جمله شدت و ضعف تقصیر، دور یا نزدیک بودن عوامل حادثه و اوضاع و احوال حاکم بر قضیه میزان تأثیر هریک از عوامل را ارزیابی می کند و در صورت لزوم در این امر از نظر کارشناس استفاده می‌کند.[۴۳۰]

ماده ۱۴[۴۳۱] قانون مسئولیت مدنی در بخش دوم همین روش را پذیرفته است و در تقسیم مسئولیت میان عاملین زیان صراحتاً حکم به مسئولیت آنان داده است به گونه ای که با ایفای دین از سوی هریک از اسباب پرداخت کننده می‌تواند مطابق با نظر دادگاه به سایر اسباب مراجعه نماید.[۴۳۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ب.ظ ]