کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۲- رویکرد اجتماعی: این دیدگاه، خلاقیت را بیشتر امری گروهی دانسته که بر این اساس برای داشتن خلاقیت ،بر فراهم کردن عوامل گروهی تأکید می‌کند.

۳- رویکرد سازمانی: از این دیدگاه،خلاقیت متأثر از متغیرهای سطح سازمان می‌باشد.

۴- رویکرد سیستمی: خلاقیت در سازمان متأثر از عوامل متعددی است که می توان زمینه ظهور و بروز آن را از طریق فراهم کردن «عوامل فردی»،«عوامل محیطی»(گروهی و سازمانی)محقق نمود.

الف- عوامل فردی:

آیزنگ(۱۹۹۷) بر این عقیده است که تحقیقات انجام گرفته در طی سال‌های مختلف ‌در مورد افراد خلاق، عوامل مشترک شگفت انگیزی را نشان می‌دهد. مهمترین متغیرهای سطح فردی مؤثر بر خلاقیت عبارتند از:

۱- توانمندی: که متشکل از سه عنصر«هوشمندی »،«دانش» و «مهارت‌های فنی»است. پیتر دراکردر این مورد بیان می‌کند خلاقیت نیز مانند کوشش‌های دیگر نیاز به استعداد، دانش و مهارت دارد.

هوشمندی:

عبارت است از شایستگی ذاتی در یک زمینه خاص به عنوان مثال اگر فردی یصورت غریزی کنجکاو و یا کاریزما باشد این یک نوع هوشمندی است که هوشمندی هر فرد منحصر به فرد، ذاتی و اکتسابی است. هر انسان طبیعی در زمینه ای خاص می‌تواند خلاق باشد.

دانش:

برای ساختن توانمندی به دو گونه دانش مرتبط با زمینه هوشمندی وخلاقیت نیاز داریم که هر دو اکتسابی و قابل یاد گیری است.یکی دانش بنیادی و دیگری دانش تجربی، که دانش بنیادی ، دانش حاصل از کلاس‌های درس و کتاب‌های راهنما است و دانش تجربی ، دانشی است که نمی توان آن را از کلاس درس آموخت بلکه بایستی رفته رفته با تمرین ، خود را به نظم ویژه آنهاعادت داد. ویزبرگ در این زمینه عنوان می‌کند خلاقیت با دانسته های شخص شروع می شود.

مهارت های فنی : توانایی به کارگیری دانش حاصل از آموزش و تجربه در انجام وظایف مربوطه را شامل می شود.

۲- ویژگی‌های شخصیتی: خلاقیت فرد تابع ویژگی‌های شخصی اواست. بعضی از محققین دریافتند که وجود بعضی از ویژگی‌های شخصیتی در افراد در مقایسه با دیگران باعث خلاقیت بیشتری می شود. مهمترین صفات مشخصه افراد بسیار خلاق شامل«تصور قوی از خلاق بودن خود» «پشتکار و استقامت»،«ابهام پذیری»،«ریسک پذیری»،«استقلال»،«نیار به موفقیت»و«اعتماد به نفس» می‌باشد. در این زمینه مالتز بیان می‌کند” شما تا حدود زیادی همانی هستید که فکر می کنید و می توانید آنچه را که فکر می کنید از عهده شما ساخته است انجام دهید”. “هر چند خلاقیت مستلزم استعداد،دانش و مهارت است اما وقتی که این ها تامین شد، نیاز به سعی و تلاش وافر و کار سخت دارد.افراد خلاق ابهام را نوعی فرصت تلقی می‌کنند.

۳- سبک شناختی: عبارت است از روش ترجیحی فرد برای جمع‌ آوری، پردازش و ارزیابی اطلاعات. تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که سبک شناختی تاثیر مستقیم بر روی خلاقیت دارد.(آمابیل،۱۹۸۰) به عقیده کرتن(۱۹۹۹)همه افراد خلاق بوده و آن ها خلاقیت خود را به سبک و شیوه خاص خود نشان می‌دهند.بعضی خلاقیت خود را به شیوه نوآورانه و بعضی دیگر به شیوه انطباقی ارائه می‌کنند.خلاقیت نوآورانه وضع موجود را به روش انقلابی تغییر می‌دهد. خلاقیت انطباقی وضع موجود را حفظ کرده و آن را به شیوه تکاملی بهبود می بخشد که هر دو سبک مورد نیاز سازمان‌ها می‌باشند و جنبه کاربردی دارند. نتایج بیانگر این است که افراد با سبک نوآورانه تمایل بیشتری به خلاق بودن دارند تا آنهایی که دارای سبک انطباقی می‌باشند.

۴- هوش: یکی از پیش نیازهای خلاقیت است و پایین بودن درجه هوش فرد معمولا به پایین قرار گرفتن خلاقیت منجر می شود. اما هوش سرشار نیز دلالت بر خلاق بودن فرد نمی کند. در نتیجه محققین خلاقیت متوجه شده اند که خلاقیت سطح بالا و هم خلاقیت سطح پایین ، هر دو در افراد دارای هوش متوسط به بالا دیده می شود.(آمابیل،۱۹۸۰) از مجموع تحقیقات گسترده در زمینه رابطه ی هوش و خلاقیت می توان نتیجه گیری کرد که هوش زیاد لزوماًً به خلاقیت منجر نشده ، اما کم هوشی می‌تواند مانع خلاقیت شود.

۵- چالش پذیری: شاید بتوان گفت یکی از مؤثرترین کارها برای تحریک خلاقیت، برقراری تناسب بین توانمندی و چالش کاری است. مدیران می‌توانند افراد را به مشاغلی انتصاب کنند که با هوشمندی ، دانش و مهارت‌های آن ها همخوانی داشته باشد.در نتیجه یکی از مرسوم ترین روش‌ها برای سرکوب خلاقیت ناهماهنگی افراد با مشاغلشان می‌باشد.بدین صورت که بین فرد و شغلش پیوندی مصنوعی برقرار می شود.

ب – عوامل محیطی (گروهی و سازمانی):

حتی خلاق ترین افراد در محیط نامناسب ممکن است موفق نباشند.(جین و تریاندیس) با بیش از دو دهه تحقیق در زمینه ارتباط بین محیط کار و خلاقیت که در آن ده‌ها سازمان و صدها فرد و گروه مورد پژوهش قرار گرفتند ‌به این نتیجه رسیدند که خلاقیت به شدت متأثر از محیط کسب و کار است.فیدلر(۱۹۸۵) بیان می‌دارد، تغییر افراد دشوار است و بهترآن است که به جای تلاش برای تغییر دادن افراد، موقعیت (محیط) آن ها را تغییر داد. همان طوری که کشاورز نمی تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما می‌تواند شرایط مناسب را برای رشد دانه فراهم سازد.‌در مورد خلاقیت نیز همین وضع صادق است.

۱- عوامل گروهی: انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است. تمایل افرادبه معاشرت با یکدیگرهدفی فی ذاته دارد.بر اساس یکی از نظریه های اساسی درباره خلاقیت ، یکی از مهم ترین کارکردهای گروه، سینرژی خلاق می‌باشد.چنانچه فعالیت‌های خلاق در گروه انجام شود به صورت متزاید در آمده و حالت سینرژیکی به خود می‌گیرد. زیرا اعضای گروه به واسطه تفاوت‌های فردی ، ایده ها و راه حلهای بیشتر و بهتری ارائه خواهند کرد.خلاقیت در سازمان عمدتاً اقدامی تیمی است، که ناشی از فرایند تعامل بین اعضای گروه می‌باشد.چرا که عمده خروجی های خلاق سازمان نظیر سفینه ها،مدارس،پارکها،کامپیوتر و … نتیجه خلاقیت جمعی و گروهی است. بر این اساس مهمترین متغیرهای گروهی مؤثر بر خلاقیت عبارتند از:«اندازه گروه»،«تنوع گروه»،«انسجام گروه»،«سیستم ارتباطات گروه ».

اندازه گروه :

اندازه گروه بر رفتار گروه اثر می‌گذارد.تحقیقات نشان می‌دهد که برای انجام دادن کارهای تخصصی،‌گروه‌های کوچکتر

(۵ تا ۷ نفر)اثر بخش تر از ‌گروه‌های بزرگتر عمل می‌کنند.آمابیل و دبونو طی یک تحقیقاتی نشان دادند که ‌گروه‌های بین (۵ تا ۹ نفر)و(۴ تا ۸ نفر)عضو،از میزان خلاقیت قابل توجهی بر خوردارند.

تنوع گروه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 11:09:00 ب.ظ ]




کارکرد ابزاری

یک گروه از فناوری ها، عملا کاربرد ابزاری دارند و برخلاف فناوری های آموزشی و اکتشافی، برای استفاده مدارس طراحی نشده اند؛ ولی در عمل می توان آن ها را برای نیل به مقاصد آموزشی هم به کار گرفت؛ مانند: نرم افزارهای پردازش کلمه، نرم افزارهای صفحه گسترده، دوربین ویدئویی و ابزار ویرایش فیلم های ویدیویی.

کارکرد ارتباطی

از فناوری به منظور برقراری ارتباط نیز استفاده می شود که در آن صورت، برنامه ها و ابزارهای آموزشی را در بر می‌گیرد. در این گونه از فناوری ها دبیر و دانش آموزان مجازند از طریق شبکه ها و ی فناوری های دیگر، برای ارسال و دریافت پیام اقدام کنند، سؤال طرح کنند، به سؤال پاسخ دهند و …

چهارکرد فناوری نه تنها در امر یادگیری، بلکه در امر آموزش و فرایند یاددهی – یادگیری هم کاربرد دارد. امروزه دامنه این گونه فناوری ها بسیار گسترده شده و امکانات وسیعی برای یادگیری و یاددهی به وجود آمده است (یغما، ۱۳۸۰).

فواید فناوری آموزشی در آموزش و یادگیری

دیوید هانگ و فیلیپ و ونگ (۲۰۰۰، به نقل هاشمی مقدم، ۱۳۸۰) دو تن از محققان معاصر، در مقاله ای با عنوان ” اطلاع رسانی و تحقیق در فناوری آموزشی، چارچوبی برای یادگیری و آموزش” به بررسی نقش فناوری آموزشی در توسعه و بهبود فرایند یادگیری و آموزش فراگیران پرداخته‌اند. به عقیده آنان در قلمرو فناوری آموزشی دوازده حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی مطرح است که با ظهور و توسعه فناوری ها در حوزه تعلیم و تربیت، آموزش و یادگیری و غیره می توان این حوزه های مطالعاتی را در فرایند تحقیقات تربیتی مشخص نمود، از نظر این محققان حوزه های مذبور عبارتند از:

۱- تربیت منظم محیطی

۲- همانند سازی، متصور سازی، مدل سازی

۳- ابزارهای ذهن یا ابزارهای شناختی

۴- ابزارهای سنجش یا ارزیابی

۵- محاسبه و برآورد از طریق ماشین حساب

۶- ابزارهایی برای ‌گروه‌های یادگیری

۷- یکپارچگی رسانه ها، ابزار و فنون

۸- تغییرات کیفی در یادگیری

۹- تنوع در اطلاع رسانی و الگوهای یادگیری

۱۰- انواع و کیفیت دانش یا معرفت

۱۱- موضوعات و وسایل اجتماعی و فرهنگی مربوط به محیط های پربار.

این محققان تلاش نموده اند، با بهره گرفتن از شیوه های اطلاع رسانی و تحقیق در عرصه فناوری آموزشی به ترسیم چارچوبی مدون برای فرایند یادگیری و آموزش اقدام کنند و با بهره گرفتن از نگرش تکنولوژیک به مسائل آموزش و پرورش، به اصلاح، بهبود و توسعه نظام آموزشی مورد نظر خود کمک کنند (هاشمی مقدم، ۱۳۸۰). ‌بر اساس تجربیات حاصل از به کارگیری دستاوردهای فناوری آموزشی در گذشته و حال، طبق اطلاعاتی که از محققان، صاحب‌نظران و افراد متخصص در این رشته از علوم عملی به دست آمده است، یافته های زیر فواید کاربرد فناوری آموزشی را مطرح می‌کنند.

۱-فناوری آموزشی می‌تواند بازده آموزشی را از لحاظ کمی و کیفی افزایش دهد. دست آوردهای فناوری آموزشی، توانسته است قابلیت خود را در سرعت بخشیدن به رشد آموزش نشان دهد. به کارگیری اصول فناوری آموزشی در یکی از مراکز آموزشی توانسته است زمان آموزش را ۲۸ درصد کاهش دهد و در مجموع چیزی در حدود کل وقت لازم برای آموش ۲۳۵ نفر از افراد یک گروه، صرفه جویی کند.همچنین میزان و عمق یادگیری این افراد، در مقایسه با افراد مشابهی که بدون استفاده از فناوری آموزشی، آموزش دیده بودند، بسیار چشمگیر بود.

۲- فناوری آموزشی می‌تواند آموزش و یادگیری را انفرادی کند.

۳- فناوری آموزشی می‌تواند آموزش را بر اساس روش ها و ضوابط علمی تری، عملی می‌سازد؛ به عبارت دیگر فناوری آموزشی می‌تواند راه حل لازم برای طراحی شرایط یادگیری را طوری ارائه دهد که از همه
روش ها به طبیعت یادگیری عادی انسان نزدیکتر باشد.

۴- فناوری آموزشی می‌تواند آموزش را با قدرت بیشتری عملی سازد.

۵- فناوری آموزشی می‌تواند به یادگیری سرعت بخشد و آن را آسانتر سازد. تجربیات انجام گرفته در این زمینه، در کشورهای بلوک شرق و آمریکا، مؤید این نظریه است که به کارگیری فناوری های نوین در کلاس درس، توانسته است، فوریت و تنوع اطلاعاتی بیشتری را در این کلاس ها به وجود آورد. این فناوری ها، از فناوری ساده تا پیچیده، به شرط کنترل و برنامه ریزی می‌توانند به اهداف مذبور نایل شوند.

۶- فناوری آموزشی می‌تواند به وضوح، تناسب و اثربخشی انتظارات آموزشی کمک کند.

۷- فناوری آموزشی می‌تواند در آموزش، به منظور انتقال مفاهیم و آموخته ها، مورد استفاده قرار گیرد.

۸- فناوری آموزشی می‌تواند به ارائه فوری نتایج آموزش بینجامد (پازوکی، ۱۳۷۱).

همچنین فناوری آموزشی با توانایی بالقوه خود می‌تواند در زمینه‌های زیر سودمند واقع شود:

– مقابله با مشکلات آموزش جمعی: دبیران با بهره گرفتن از برنامه هایی که کارشناسان آموزشی برای کلاس های پرجمعیت تدارک دیده اند، می‌توانند بسیاری از مشکلات آموزش جمعی را در کلاس درس از بین ببرند و در نهایت، کیفیت فرایند یاددهی و یادگیری را افزایش دهند.

– ایجاد فرصت آموزش برابر: با وجود نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و موقعیت های متفاوت جغرافیایی، فناوری آموزشی با تهیه مواد آموزشی لازم در سطوح گوناگون، دبیر را در تلاش برای ایجاد فرصت های آموزشی برابر ، یاری می‌کند.

– فراهم ساختن زمینه آموزش مستمر (مادام العمر): دروس تلویزیونی و مواد برنامه های خودآموزی که برای فراگیران یا مربیان آموزشی ضمن خدمت، فنی و حرفه ای تهیه و تنظیم می شود، پیوسته آنان را در جریان اطلاعات جدید و به هنگام، قرار می‌دهد.

-فناوری آموزشی نقش دبیر را تقویت می‌کند و بر جنبه‌های انسانی آموزش تأکید دارد: با اینکه فناوری آموزشی قادر است، شماری از وظایف دبیر را به گونه ای مؤثر انجام دهد، ولی این امر بر کم رنگ شدن نقش دبیر نیست. حتی اگرآموزش، از طریق رسانه های آموزشی هم ارائه شود؛ باز هم حضور دبیر در آن ها مشهود است؛ مثلا در برنامه های تلویزیونی، دانش آموزان به وسیله دبیران با تجربه آموزش می بینند و کارهای مقدماتی و تکمیلی نیز به کمک دبیران رشته‌های درسی انجام می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]




۲-۲-۲ عامل بیماری و بیماری‌زایی:

عامل این بیماری ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV)[59] است. یک رتروویروس[۶۰] و عضوی از زیر خانواده‌ لنتی ویروس[۶۱] است که حاوی RNA و دارای پوشش است. تاکنون چهار نوع رتروویروس انسانی شامل HTLV-1[62]، HTLV-2، HIV-1 و HIV-2، شناخته‌شده‌اند. HIV-2 بیشتر در نواحی غربی آفریقا (و اخیراًً برخی کشورهای اروپایی) دیده‌شده و در مقایسه با HIV-1، احتمال انتقال آن کمتر است و سیر پیشرفت کندتری دارد. ممکن است فرد همزمان به هر دو نوع ویروس مبتلا گردد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).

بیماری‌زایی این ویروس عمدتاًً از طریق حمله به سلول‌های ایمنی صورت می‌گیرد. HIV مانند سایر ویروس­ها انگل اجباری درون سلولی است و همانندسازی آن، به سلول میزبان بستگی دارد. برای برقراری چرخه‌ی زندگی ویروس، آنزیم و پروتئین‌های خاصی لازم است. دو پروتئین اصلی در پوشش HIV وجود دارد: گلیکوپروتئین ۱۲۰ کیلو دالتونی (gp120) و گیلکوپروتئین ۴۱ کیلو دالتونی (gp41). ویروس با بهره گرفتن از gp41 به گیرنده CD4 سلول میزبان متصل می‌شود و با بهره گرفتن از آنزیم ترانس کریپتاز معکوس خود، رونوشتی از RNA خود را به صورت DNA ایجاد می‌کند. gp120 نیز میل ترکیبی زیادی به گیرنده CD4 در سطح غشاء میزبان دارد. گیرنده CD4 در سطح لنفوسیت‌های T-helper، مونوسیت­ها، ماکروفاژها، سلول‌های دندریتیک و لانگرهانس وجود دارد (کلی[۶۳] و کالیچمن[۶۴]، ۲۰۰۳؛ نقل از شادلو و همکاران،۱۳۹۲).

HIV از طریق آلوده کردن سلول‌های لنفوسیت T که دارای گیرنده CD4 بوده و از طریق فعال‌سازی سیستم ایمنی با ایجاد یک محیط سیتوکینی که ویروس از آن جهت تکثیر خود استفاده می‌کند، سیستم ایمنی را متزلزل می‌سازد. کاهش سلول‌های CD4 در خون محیطی، نشانه بارز عفونت پیشرفته HIV است. مشخصه‌ی عفونت HIV، نقص ایمنی ناشی از نقصان مداوم و پیش‌رونده در تعداد و عملکرد لنفوسیت‌هاست. در مرحله،HIV عفونت اولیه، ویروس‌ها از محل ورود خود (به عنوان مثال سلول‌های لانگرهانس رکتوم یا واژن) به غدد لنفاوی آن ناحیه رفته و در آنجا تکثیر می­یابند. با راه یافتن ویروس به طحال و سیستم رتیکولوآندوتلیال، ویرمی و گسترش عفونت صورت ‌می‌گیرد. این مرحله در برخی از افراد با علائمی شبیه مونونوکلئوز عفونی همراه است. پاسخ ایمنی در این مرحله به واسطه سلول‌های T- suppressor یا سلول‌های دارای گیرنده CD8 انجام می‌شود. در ابتدا این سلول‌ها افزایش‌یافته و سعی می‌کنند سلول‌های آلوده به ویروس را از بین ببرند. همچنین با آزاد شدن سیتوکین­ها، ۶-۴ ماه بعد از ورود ویروس تا زمان ورود به مرحله­ پایدار، بار ویروس کاهش واضحی خواهد داشت. در طی مراحل اولیه و حاد عفونت و گذار به مرحله بعدی، ویروس می‌تواند در نقاطی مانند غدد لنفاوی به صورت نهفته باقی بماند و به تکثیر خود ادامه دهد (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).

۲-۲-۳ انتقال HIV

راه­های انتقال HIV شناخته‌شده و محدود است. این راه ­ها عبارت‌اند از: تماس جنسی، تماس با خون و ترشحات و انتقال از مادر به کودک. خطر انتقال در این راه ­ها، باهم یکسان نیست.

۲-۲-۳-۱ انتقال از طریق تماس جنسی

شایع‌ترین راه انتقال HIV در جهان، انتقال از طریق تماس جنسی است. بیش از ۷۰ درصد کل موارد آلودگی به ویروس HIV در دنیا از این طریق بوده است (سازمان بهداشت جهانی[۶۵]، ۲۰۰۷).

به طور کلی، عوامل زیر خطر انتقال در یک تماس جنسی را بالاتر می‌برند:

دفعات تماس و یا تعداد شرکای جنسی: هر قدر تعداد شرکای جنسی و یا دفعات تماس جنسی محافظت نشده (بدون استفاده از کاندوم) افزایش یابد، احتمال ابتلا بیشتر خواهد شد. در جوامعی که شیوع HIV در آن‌ ها بالاتر است، احتمال انتقال ویروس به طور قطع بالاتر خواهد بود. تماس جنسی با تن­فروشان خطر بالاتری دارد.

مرحله­ بیماری در بدن فرد آلوده: هرچه میزان ویروس در بدن فرد مبتلا بیشتر باشد، احتمال انتقال بالاتر خواهد بود. این میزان در مرحله­ عفونت فاز حاد (دو تا چهار هفته پس از ورود ویروس به بدن) و در مرحله پیشرفته بیماری، در بالاترین میزان خود قرار دارد.

سالم نبودن مخاط در حین تماس جنسی: تماس با خون علاوه بر ترشحات جنسی و یا عدم سلامت مخاطات، احتمال انتقال را افزایش می‌دهد. ابتلا به یک بیماری آمیزشی درمان‌نشده (با یا بدون وجود زخم) خطر انتقال را افزایش می‌دهد. در تماس‌های جنسی نظیر تجاوز جنسی یا تماس جنسی با دختران قبل از بلوغ، احتمال تروماتیزه شدن قربانی بیشتر بوده و در نتیجه خطر انتقال بیشتر خواهد بود. برقراری تماس جنسی در زمان قاعدگی می‌تواند خطر بیشتری به همراه داشته باشد.

محل آناتومیک تماس جنسی: کلیه­ تماس‌های جنسی محافظت نشده توأم با دخول، احتمال انتقال دارند. بیشترین خطر در حین تماس از طریق مقعد اتفاق می‌افتد؛ زیرا به دلیل وجود اسفنکتر، احتمال خراشیدگی و خون­ریزی و نیز مدت زمان باقی ماندن ترشحات آلوده در تماس با مخاط فرد پذیرای مقاربت مقعدی، بیشتر است. به علاوه، به دلیل غنی بودن بافت رکتوم از لنفوسیت، احتمال این که ویروس با گیرنده CD4 تماس یابد و در بدن مستقر شود بیشتر است. کمترین میزان خطر مربوط به تماس جنسی از طریق دهان است.

جنسیت: زنان هنگام تماس جنسی با عواملی همچون احتمال تروماتیزه شدن بیشتر، سطح مخاطی در معرض تماس وسیع‌تر و مدت طولانی­تر تماس با ترشحات آلوده مواجهند؛ در نتیجه احتمال انتقال از مرد مبتلا به زن سالم بیشتر از احتمال انتقال از زن مبتلا به مرد سالم است. میزان این تفاوت در منابع مختلف بین سه تا ۲۰ برابر ذکر شده است. وابستگی­های اقتصادی و کمبود آگاهی و مهارت مذاکره باعث می‌شود زنان نتوانند تماس جنسی محافظت نشده را رد کنند (شادلو و همکاران، ۱۳۹۲).

۲-۲-۳-۲ انتقال از طریق تماس با خون و ترشحات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]




‌بنابرین‏ برای پاسخ ‌به این پرسش ناگزیر از مراجعه به پیشینه قانونگذاری در موضوع دادنامه حضوری و غیابی می‌باشیم. مطابق مقررات آئین دادرسی مدنی سابق بر اساس عادی یا اختصاری بودن دادرسی، حضوری و غیابی بودن دادنامه متفاوت بوده است، در دادرسی عادی که اساس کار تبادل لوایح و مکاتبات طرفین دعوا بوده حکم دادگاه حضوری بوده مگر آنکه خوانده دعوی هیچ جواب کتبی نداده باشد و دادگاه صرفاً بر اساس دادخواست خواهان بدون دریافت پاسخ خوانده رأی صادر کرده باشد اما در دادرسی اختصاری که اساس کار بر رسیدگی به دعوی در جلسه دادگاه بوده حکم دادگاه حضوری بوده مگر آنکه خوانده در هیچ یک از جلسات دادرسی حضور نیابد ولو آنکه از تاریخ جلسه دادگاه مطلع شده یا لایحه دفاعیه ارسال دارد. در ادامه با وضع ماده ۲۹ قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی مصوب ۱۳۵۸ شورای انقلاب، به منظور کوتاه کردن فرایند دادرسی و تنظیم زمان با جریان دادرسی وحفظ حقوق خواهان ارائه لایحه از سوی خوانده ولو در صورت عدم حضور وی در جلسات دادرسی موجب حضوری بودن دادنامه اعلام شد و این روند ادامه یافت تا اینکه قانون‌گذار جدید وضعیت تازه‌ای را ابداع کرده و بر فهرست شرایط حضوری بودن دادنامه اضافه نموده است و آن اینکه اگر اوراق اخطاریه به خوانده ابلاغ واقعی شده باشد دادنامه حضوری است. وقتی به مقررات مربوط به ابلاغ اوراق قضائی توجه دقیق مبذول گردد ‌به این نتیجه می‌رسیم که مراد از ابلاغ اطلاع مخاطب از مفاد اخطاریه یا اوراق قضائی است به طوری که در ماده ۸۳ قانون آئین دارسی مدنی این اصل مورد تأکید قرار گرفت. بر همین اساس چون با ابلاغ واقعی اخطاریه به خوانده، وی از دعوی مطروحه علیه خود مطلع شده و به‌رغم استحضار از دعوی و موضوع آن واکنش نشان نداده لذا نمی‌توان دادنامه صادره علیه وی را غیابی توصیف نمود و بایستی تفاوتی بین او و خوانده‌ای که سابقه ابلاغ واقعی اخطاریه ندارد وجود داشته باشد.

در مواضع دیگر هم قانون‌گذار آثار متفاوتی ‌در مورد ابلاغ واقعی و قانونی برقرار نموده است به طوری که در مقررات کیفری زمانی ضبط وثیقه و وجه‌الکفاله را جایز دانسته که اخطاریه به کفیل یا وثیقه‌گذار ابلاغ واقعی شده باشد و از سوی دیگر مطابق رویه اگر خوانده لایحه‌ای ارائه دهد که حتی در چند سطر و متضمن دفاع در برابر دعوی مطروحه نباشد فی‌المثل در چند سطر تقاضا نماید جلسه دادرسی تجدید یابد و در جلسه بعد هم حاضر نشود، همین لایحه که مفید فایده برای خوانده نسبت به ماهیت دعوی نیست سبب حضوری بودن دادنامه می‌شود چرا که از نظر دادگاه، خوانده مطلع از دعوی مطروحه علیه خود بوده است. ‌در مورد ابلاغ واقعی اخطاریه هم همین وضعیت حاکم است. تنها نکته قابل ذکر در خاتمه این است که اگر اخطاریه منتهی به ابلاغ واقعی درست تنظیم نشود یا فی‌المثل اخطاریه مربوط به جلسه اول دادرسی بوده و نسخه ثانی دادخواست و ضمائم به رغم اشاره در متن اخطاریه ضمیمه آن نباشد به جهت عدم رعایت مقررات آیین دادرسی مدنی اخطاریه مذبور نمی‌تواند مستند دادگاه برای توصیف حضوری‌بودن دادنامه شود. البته در حوزه کیفری، حضور متهم یا وکیل او درجلسات دادرسی یا تقدیم لایحه ملازمه با حضوری بودن دادنامه دارد و صرف ابلاغ اخطاریه موجب حضوری بودن دادنامه نمی‌شود.)ماده ۲۱۷ ق.آ.د.ک(
همچنین در پرسش مورد بحث دو مورد مطرح است. ۱- در امور کیفری: اگر ابلاغ اوراق جلسه دادرسی به صورت واقعی نیز باشد ولی متهم در جلسه دادرسی حاضر نشود و لایحه‌ای نیز ارسال نکرده باشد رأی دادگاه غیابی است. ۲- در امور حقوقی: اگر اوراق جلسه دادرسی به صورت واقعی ابلاغ شده و خوانده در جلسه دادرسی حضور نیافته و لایحه‌ای نیز ارسال نکرده است رأی دادگاه حضوری محسوب می‌شود که موضوع صراحتاً در ماده ۳۰۳ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی آمده است. زیرا خوانده با گرفتن اوراق ابلاغ و ضمائم و دادخواست از دعوی مطروحه مطلع شده است و نیازی به حضور وی در جلسه دادرسی نبوده و می‌توانست لایحه ارسال نماید. لذا رأی صادره نسبت به خوانده مذکور حضوری است.

در خصوص بیان توضیح پاسخ سوال گفته شده؛ هرچند از نظر اصول حقوقی و اساتید حقوق رأی غیابی رأیی است که مشتکی‌عنه یا مدعی‌علیه یا وکیل یا قائم‌مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حضور پیدا نکرده و دفاعی به عمل نیاورده باشند اما با توجه به قانون آئین دادرسی مدنی مصوب سال ۱۳۷۹ برای اولین بار قانون‌گذار در قسمت اخیر مواد ۳۰۴ و ۳۰۳ عبارت «… و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد» را اضافه نموده است. ‌بنابرین‏ با توجه به الحاقیه جدید در مواد ۳۰۴ و ۳۰۳ ق.آ.د.م می‌بایست بین دعاوی مدنی و دعاوی کیفری فرق قائل شد. هرچند که با توجه به عبارت، ابلاغ اوراق وقت دادرسی مؤید دعاوی مدنی است. در دعاوی مدنی مگر در مواردی که قانون‌گذار به طور استثنائی حکم غیابی را حضوری فرض نموده مثل مواد ۵۰۷ ق.آ.د.م و ۲۴ قانون اعسار و… می‌بایست رأی غیابی را رأیی دانست که: خوانده یا وکیل یا قائم‌مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشند و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد، در غیر این صورت آرای صادره مدنی حضوری خواهد بود. اما در خصوص دعاوی کیفری با توجه به ماده ۲۱۷ قانون آئین دادرسی کیفری که قانون‌گذار رأی غیابی را تعریف نموده است، می‌توان گفت رأی غیابی رأیی است که:

اولاً: جرائم یا اتهامات مربوط به حقوق‌الناس و نظم عمومی که جنبه حق‌اللهی ندارند باشد. هرچند قانون‌گذار در ماده ۲ ق.آ.د.ک کلیه جرائم را دارای جنبه الهی می‌داند و کل نیز اماره عموم و اطلاق می‌کند و از جمع این دو ماده (۲ و ۲۱۷ ) این نتیجه حاصل می‌شود که هیچ جرمی را نمی‌توان به صورت غیابی رسیدگی نمود در حالی که واقعیت امر چنین نیست.

ثانیاًً: متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و یا لایحه دفاعیه‌ای به طور کتبی نفرستاده باشند. ‌بنابرین‏ در غیر این صورت آرای صادره کیفری حضوری خواهد بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]




۲-۲-۱۱-۱) تاثیر پنج بعد مختلف تصویر ذهنی قیمت روی قصد خرید

اهمیت و­تاثیر ابعاد تصویر ذهنی قیمت در­فروشگاه­های مختلف تغییر زیادی می­ کند. در­حراج ها، مقدار قیمت مهمترین بعد تصویر ذهنی قیمت است. در فروشگاه­های بزرگ، دو بعد مقدار قیمت و تراز قیمت مهمترین ابعاد تصویر ذهنی قیمت است. ولی قابل درک بودن قیمت و قابل پردازش بودن قیمت هم تاثیر­گذار هستند. در چنین موقعیتی بسیار مهم است که مدیران خرده فروشی­ها، تصویر ذهنی قیمت فروشگاه خود را اندازه ­گیری کنند. این کار به آن­ها کمک می­ کند که اختلافات بین قیمت مورد نظر آن­ها و قیمت قابل درک توسط مشتری را تشخیص دهند. اندازه ­گیری تصویر ذهنی قیمت در­ثبت­ کردن ­تاثیرات ­استراتژی­ های­ مختلف­ قیمت­ گذاری­ نیز اهمیت زیادی دارد (هاینز و همکاران[۸۲]،۱۹۸۴). به هر حال خرده فروشان نباید تنها تصویر ذهنی قیمت اندازه گیری کنند. به دلیل اینکه یکی از تحقیق جدید نشان داد که تصویر ذهنی قیمت و رضایت از قیمت پارامتر­هایی چند بعدی هستند (­ماتزلر و همکاران[۸۳]، ۲۰۰۶). ‌بنابرین‏ خرده فروشان باید تصمیم بگیرند که به کدام یک از این ابعاد اهمیت بیشتری بدهند. برای برخی از خرده فروشان بهتر است که بیشتر توجه خود را به سطوح تصویر قیمت ­معطوف کنند و برای برخی دیگر بهتر است که به بهبود درک مشتری از ارزش پول بپردازند. تصویر قیمت اشاره به درک و حس مشتری از گران فروش بودن یا ارزان فروش بودن فروشگاه دارد و ارزش پول، به معنی درک و دریافتی است که مشتری در ازای پولی که پرداخت ‌می‌کنند خواهند داشت­. همچنین خرده­فروشان باید آگاه باشند که چگونه یقین در قابل درک بودن قیمت، قابل پردازش بودن قیمت و دقت در ارزیابی قیمت، روی قصد و فکر مشتری در خرید از فروشگاه آن­ها تاثیر گذار است. از آنجایی که ابعاد مختلف تصویر ذهنی قیمت با هم در ارتباط هستند، اگر تنها اثرات مستقیم روی قصد خرید مورد آنالیز قرار گیرد ممکن است نتایج آنالیز گمراه­کننده باشد. از این رو آگاهی از چنین اثرات غیر­مستقیم نیاز به جمع ­بندی ‌در مورد پارامتر­های حقیقی مرتبط با تصویر ذهنی قیمت دارد. آنالیز این اثرات مستقیم و غیر مستقیم بدون در نظر گرفتن تفاوت­های ساختار فروشگاه­ها گمراه­کننده است. ساختار فروشگاه­های مختلف در قیمت و قیمت­ گذاری تفاوت دارند (مورشت و همکاران[۸۴]،۲۰۰۶). این نشان می­دهد که تاثیرات ابعاد تصویر ذهنی قیمت در فروشگاه­های مختلف می‌تواند متفاوت باشد. تحقیقات پیشین نقش معتدل­کننده ساختار فروشگاه را در نظر نگرفته بودند. در حالی که آگاهی از این اثر معتدل­کننده برای مدیران خرده فروشی، دانشی حیاتی است. برای مثال اگر ارزش­درک شده برای قصد خرید در حراجی­ها خیلی مهم باشد، مدیران چنین فروشگاه­هایی باید انرژی خود را روی این بعد متمرکز کنند و نه روی قابل درک بودن تراز قیمت. از این رو چگونگی تاثیر ساختار­فروشگاه روی معتدل­کردن اثرات ناشی از ابعاد تصویر ذهنی قیمت روی قصد خرید را آنالیز می­ کند. یکی از اولین تحقیقات بزرگ روی تصویر ذهنی قیمت خرده فروشی توسط نیستروم[۸۵] (۱۹۷۰) انجام شد. او تصویر ذهنی قیمت را با عنوان برخورد خریدار در مقابل قیمت در سطح طبقه ­بندی تعریف کرد. به طور مشابه بیشتر محققین تصویر ذهنی قیمت را تک بعدی و به صورت قیمت پایین تعریف کردند. تحقیقات اخیر ­از این تعریف فاصله گرفته و تصویر ذهنی قیمت به صورت یک متغیر پنهان چند بعدی تعریف کردند (زیلک[۸۶]، ۲۰۰۶). تصویر ذهنی قیمت یک متغیر پنهان چند بعدی است که شامل چندین بعد درکی ­در رابطه با پیش شرط­های یک­خرده­فروش در قیمت­ گذاری و نتایج آن قیمت­ گذاری است. به نظر می ­آید این تعریف، طبیعت تصویر ذهنی قیمت را بهتر نشان می­دهد (بلکول و همکاران[۸۷]،۲۰۰۱). پنج بعد مختلف تصویر ذهنی قیمت روی قصد خرید انتخاب شده شامل قابل درک بودن تراز قیمت، ارزش پول، قابل درک بودن قیمت، قابل پردازش بودن قیمت و دقت در ارزیابی می­شوند. دیگر ابعاد پیشنهاد شده مانند منصفانه بودن قیمت و فاکتور­های احساسی حذف گردید پنج بعد مختلف تصویر ذهنی قیمت روی قصد خرید عبارتند از:

    1. قابل درک بودن تراز قیمت به معنی درک قیمت بدون در نظر­گرفتن تفاوت در­کیفیت محصول است. در سطح فروشگاه ها و خرده فروش­ها، قابل درک بودن تراز قیمت هم معنی تصویر تراز قیمت ­است. برای یک محصول واحد، قابل درک بودن تراز قیمت نتیجه مقایسه کردن قیمت های محصول با یک قیمت استاندارد به نام قیمت مرجع است. نتیجه می ­تواند با تصویر تراز قیمت خرده­فروشی­ها یکپارچه شود. بسیاری ازمولفین قوانینی برای این یکپارچه سازی پیشنهاد کرده ­اند (تالوکدار[۸۸]،۲۰۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]