در حیطه رواندرمانی کودکان تلاشهای گستردهای به منظور درگیر ساختن والدین در فرایند درمان کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی انجام شده و به ثبت رسیده است. یکی از این مداخلات که از پیشینه نظری و پژوهشی گستردهای برخوردار است درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک[۱۵] است. درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک، روشی است که به یاری والدین میپردازد تا رابطهشان را با کودکان مشکلدار بهبود بخشند تا بتوانند مسائلشان را حل کنند (کندی[۱۶] و همکاران،۲۰۱۴). درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک، یک رویکرد درمانی است که تکنیکهای رفتاری و سنتی را در درمان مشکلات رفتاری کودکان، یکپارچه میکند. درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک، درمانی است که از لحاظ تجربی مورد حمایت بوده و برای درمان اختلالات رفتاری در کودکان و خانوادههایشان طراحی شده است. هدف از ایجاد درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک این بود که از سوء رفتاری که والدین با فرزندانشان دارند، جلوگیری به عمل آید (کندی و همکاران،۲۰۱۴).
درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک به والدین کمک میکند تا با کودکانشان روابطی گرم و پاسخگرانه برقرار سازند و رفتارهای کودک را به طور مؤثرتری مدیریت نمایند. درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک بر این فرض استوار است که بهبود تعامل والد- کودک منجر به بهبود عملکرد خانواده و کودک خواهد شد (انتن و گولان،۲۰۰۹). تحقیقات نشان داده مادرانی که سطوح بالایی از اضطراب دارند گرایش دارند که از کودکانشان بیشازاندازه حمایت کنند، گرمی کمتری به کودک ابراز میکنند و به وی خودمختاری و استقلال کمتری دهند (بایر، سانسون و همفیل[۱۷]، ۲۰۰۶؛ نقل از کندی،۲۰۱۴). با توجه به اینکه عواملی از قبیل حمایت بیشازحد والدین باعث میشود ترس حضور در موقعیتهای جدید در دل فرزندان به وجود آید، کودکان چنین والدینی فاقد تعاملات اجتماعی میشوند؛ چون نمیدانند در جمع چه باید بکنند، لذا ترجیح میدهند در گوشهای تنها و ساکت بنشینند. همچنین والدینی که مرتب درباره نظرات دیگران راجع به کودک خود صحبت میکنند، ترس از ابراز وجود را در دل فرزندانشان به وجود میآورند. بنابرین بازسازی و بهبود اینگونه رفتارهای والدین در تعامل صحیح والد- کودک میتواند نقش مهمی در کاهش اضطراب کودک داشته باشد.
از مداخلات دیگری که اثربخشی آن در زمینه اختلالات اضطرابی کودکان از حمایت نظری و پژوهشی گستردهای برخوردار است، بازیدرمانی است. بازیدرمانی، روشی است که به یاری کودکان مبتلا به اختلالات روانی میپردازد تا بتوانند مسائلشان را حل کنند و درعینحال نشاندهنده این واقعیت است که بازی برای کودک همانند یک وسیله طبیعی است، با این هدف که او بتواند ویژگیهای درون خود را از طریق بازی بروز دهد و آن ها را به نمایش بگذارد، همانند آنگونه از درمانهایی که بزرگسالان از طریق آن با سخن گفتن مشکلات روانی خود را بیان میکنند (ری،۲۰۰۸). بازیدرمانی روشی درمانی است که از رابطه متقابل و سالم بین والدین و فرزند الگوبرداری شده است. لون فلد (۲۰۰۳) معتقد است نقش اساسی بازی آن است که کودک را از مرحله عدم بلوغ هیجانی به بلوغ هیجانی رهنمون میسازد. هدف متخصصینی که با کودکان کار میکنند، این است که رشد کودک را سرعت بخشند و بازیدرمانی یکی از راههای مؤثر برای بهبود رشد کودک است (نقل از براتون و همکاران،۲۰۰۵).
بازی مهمترین شکل فعالیت در سنین کودکی است که میتواند بر کل شخصیت کودک و رشد و شکوفایی او در تمام زمینههای آن اعم از اجتماعی، عقلانی، اخلاقی و … مؤثر باشد (لندرث،۲۰۰۲). کودکانی که در بازی پرورش کافی یافته باشند، قطعاً بیشتر قادر خواهند بود که در جهان پرهیاهوی امروز از نیروی تفکر بهتری برخوردار شوند (باگرلی و جنکینس،۲۰۰۹). پژوهشها نشان دادهاند که درمان غیر دارویی اختلالات اضطرابی همچون رواندرمانی با بهره گرفتن از شیوه های بازیدرمانی برای درصد قابلملاحظهای از کودکان، نتیجهبخش بوده است. هرگاه زبان کلامی برای ابراز افکار و احساسات کودکان کفایت نکند، درمانگران از بازیدرمانی برای کمک به کودکان برای ابراز آنچه آن ها را مضطرب کردهاست، استفاده میکنند (پاون و همکاران،۲۰۰۸). رابطه حسنهای که بین درمانگر و کودک در طول جلسه های بازیدرمانی شکل میگیرد، تجربه مهمی را که برای درمان لازم است فراهم میآورد. در بازیدرمانی اسباببازیها مثل کلمات کودک و بازی، زبان کودک است (لندرث،۲۰۰۲).
آمستر (۲۰۰۷؛ به نقل از باگرلی و جنکینس،۲۰۰۹) بیان میکند که بازی کودک که وسیله طبیعی او برای بیان خود است، موجب برانگیخته شدن افکار، تجربیات و نتایج زیادی میگردد و ازاینجهت بازی میتواند در درمان کودکان به کار رود. همچنان که دیگران کشف کردهاند، او نیز دریافته است که بازی معانی و ارزشهای زیادی برای کودک دارد؛ از جمله اینکه اساس بازی فعالیتی است که کودک در طی آن درک میکند، درمییابد و در آن احساس راحتی میکند و از این طریق از تعارضهای درون روانیاش که زمینهساز بروز اضطراب و افسردگی است، رهایی مییابد.
با توجه به تأثیرات اضطراب، افسردگی و خودکارآمدی والدینی بر رشد روانی- اجتماعی و جنبههای مختلف زندگی روانشناختی کودکان، بررسی مداخلات تأثیرگذار بر پیشگیری و کاهش اضطراب و افسردگی و بهبود خودکارآمدی والدینی از اهمیت بسزایی برخوردار است. همان طور که اشاره شد درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک از جمله درمانهای نوظهوری است که بر مشارکت والدین و کودکان در فرایند درمان تأکید میکند. شواهد اولیه حاکی از اثربخشی خوب این شیوه درمانی در کاهش مشکلات درونریز و برونریز کودکان است. از طرف دیگر بازیدرمانی به عنوان یک شیوه درمانی مناسب در سالهای اخیر در مورد طیف وسیعی از مشکلات رفتاری و هیجانی به کار برده شده است. با توجه به این بازیدرمانی بیشتر بر خود کودکان مشکل دارد تمرکز دارد. با توجه به اینکه مطالعات گستردهای در خصوص اثربخشی مقایسهای این دو شیوه درمانی انجامنشده است پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک و بازیدرمانی کودک محور در علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی کودکان دبستانی و خودکارآمدی والدین آن ها انجام شده است.
۱-۳٫ اهمیت و ضرورت پژوهش
آخرین نظرات