خانواده یکی ازبنیادهای اصیل وبسیاردرخورستایش واحترام دردین مبین اسلام وبه تبع آن درجامعه ماست . خانواده اولین وابتدایی ترین نهادی است که درجامعه ما شکل میگیرد ورشد میکند و جایگاه بسیارمقدسی است که هرکدام ازاجزا آن ازپدرومادروفرزندان جایگاهی خاص وحقوقی فردی و جمعی دارند که افراد آن طبیعتاً در ارتباط با هم به آن احترام گذاشته ورعایت میکنند. خانواده درپی ریزی سعادت فرزندان سهم بزرگ ومسئولیتی عظیم دارد وبه ویژه آنکه بخش اعظم پرورش جسم و روان پایه گذاری حیات اجتماعی و فرهنگی طفل مربوط به این دوره ( سالهای ابتدایی تولد) است. دامان خانواده را محیطی مقدس دانسته اند که درآن خوشبختی پدید میآید. وپدران ومادران پاک دل وبا ایمان درطول تاریخ توانسته اند نسلهای ارزنده وشایسته ای بپرورانند وبه جامعه تحویل دهند. خانواده ازدیدی یک مؤسسه حقوقی است که افراد آن در سایه پیوند خونی وزناشویی با هم ارتباط مییابند. زندگیشان بر اساس تفاهم وهمزیستی وصلح وتعاون است. عامل والدین میتوانند مهمترین عامل وعلت پایه گذاری وضع اصلی طفل باشد واو را به پاکی وناپاکی سوق میدهد
(قائمی ،۱۳۷۰: ۲۵۳)
تأثیرخانه وخانواده درفرد نامحدود است ومی توان گفت که پایه های تربیتی فرد درخانه نهاده شده است چون محیط خانه به اقتضایی که ایجاد استقرارروانی در کودک می کند و با وسایلی که نیازمندیهای روانی او را تأمین میکند و فرصتی که برای ارضاء تمایلات وغرایزکودک فراهم میسازد، همگی آن ها درطرز رشد او موثراست. چنان که خانه صحت اخلاقی کودک را بنیان گذاری میکند زیرا او ارزشهای اخلاقی ، علاقه به راستی ودرستی وتنفرازدروغ و نادرستی ومیل به تعاون و همکاری و علاقه به همنوع و بالاخره دوست داشتن فضایل ومبارزه با رذایل وامثال آن ها را ازمحیط خانه فرا میگیرد. ( حجتی ، ۱۳۵۸: ۳۸)
همان طور که بیان شد درخانواده روابط وتعاملات زیادی وجود دارد اما روابط عاطفی ونقشی که روی والدین و خصوصاً فرزندان میگذارد حائز اهمیت است عواطف واحساسات چه مثبت وچه منفی از زمان قبل از تولد، کودک را متاثر می کند این انسان آگاه کوچگ نیازش را به محبت و عاطفه را درابتدا به صورت یک لبخند یا گریه وکم کم با حروف و کلمات بیان میکند و همانطورکه مراحل بعدی رشد را طی میکند محبتی که در کودکی توسط خانواده گرفته و تأثیراتی که از عواطف موجود در پیرامونش بوده و اخذ کرده به صورت رفتارکلامی و غیرکلامی بروز میدهد. انواع هیجانهای مثبت مثل احساس رضایت شاد بودن، موفقیتهای درسی واخلاقی ، خلاقیت، مهارت حل مسأله و… و یا هیجانهای منفی مانند عدم کنترل خشم، حسادت ، تنفرو… همه ناشی ازرفتارواحساساتی بوده که والدین به صورتهای گوناگون به کودک خود واین امانت الهی آموزش دادهاند.
۱-۱- عنوان تحقیق :
بررسی رابطه رفتاردینی والدین با روابط عاطفی موجود درخانواده وخود شکوفایی دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه وپسرانه ناحیه ۲ شهرستان کرمان .
۱-۲- بیان مسأله :
تربیت خانوادگی عاملی برای تعدیل انسان، وسیله ای برای ارضای عواطف وموجبی برای جلوگیری از پدید آمدن نابسامانیهاست. کودکان الگوازوالدین خود میگیرند.وبه رشد ونمو خویش ادامه میدهند. همچنین خانواده منتقل کننده فرهنگ خاص به کودکان است.فرهنگی که در آن صفا و صمیمیت، صداقت ومحبت است واین امردراماکن دیگربدست نمی آید.کودکان پرورشگاهی ممکن است در سایه اعمال نظرها درمواردی به درجاتی وسیع رسیده باشند. ولی هیچکدام از آن ها نتوانسته اند به مانند اکثریت آنهایی که در خانواده تربیت یافته اند ادامه زندگی دهند. معنویت واخلاق درخانه کار سازندگی را در کودکان نافذ میسازد. ( قائمی ، ۱۳۷۰: ۲۵۴)
ازمسائل مهمی که در تربیت اولیه دارای نقش و اهمیتی فوق العاده است مسأله الگوهای خانوادگی است .
کودک از همان روز های اولیه تولد همه حرکات، رفتاروعملکردهای ما را می بیند وبه تدریج آن ها را فرا گرفته وتحت تأثیرش قرارمی گیرد. چه بسیارند عاداتی که در سایه تجربه وعمل ازروزگاران اولیه حیات برای آن کودک حاصل شده و تا پایان عمر برای انسان می ماند.
والدین نخستین الگوی کودکانند، شجاعت یا ترس ، درستکاری یا خیانت ، صداقت یا دروغ ، خود نگهداری یا خود باختگی را به فرزندان منتقل میکنند. والدین میتوانند سرمشقهای خوب ویا ناشایسته ای برای فرزندان باشند. وبراین اساس افرادی خوشبخت ویابدبخت ، با واکنشهای عادی ویا غیرعادی پدید آورند. (همان :۱۴۹)
از مسائل مهمی که در تربیت مطرح است مسأله سازندگی عاطفی است امرعاطفه در افراد کمتر از دیگر امور و ابعاد نیست، نیازبه جامعه واجتماعی بودن ایجاب میکند که در آن قانون حکومت کند وازاین دید چرخ حیات بگردد واجتماع به پیش رود. اما عاطفه همانند روغنی است که درلای چرخها و در بین پیچ و مهرهها ریخته میشود و موجبات عدم فرسایش و خرابی و عدمسروصدا وفریادهای جانخراش را فراهم میسازد. اینکه درتربیت توجه به تغذیه طفل از شیر مادر میشده یک بعدش این است که طفل به هنگام تغذیه، از رشد عاطفی برخوردار شود آن ها که تمایلاتی مربوط به محبتشان ارضاء نمی شود افرادی خواهند شد خیانتکارولجوج ،سخت دل وخشن که حتی ممکن است در مواردی شرافت و حیثیت انسانی خود را نیز نادیده گیرند به هنگامی که والدین به خصوص مادران فرزندان خود را می بوسند و می بویند به حقیقت موجی ازنشاط و شادی از اعماق روحشان برخاسته و کودک را سیراب میسازد و مراتب نشاط ورضایتمندی آنا ن را فراهم می آورد.( همان : ۲۵۰)
همانطورکه بیان شد پدرومادرالگویی تمام برای فرزندان خود درمحیط خانواده میباشند وتربیت والدین واثرپذیری کودک ازرفتاروگفتاروالدین نه ازهنگام تولد که قبل ازآن شروع وشخصیت کودک شکل میگیرد. با نگاهی حتی سطحی به خانواده معتقد و مقید به دین ومذهب که به دنبال آن روابط متقابل از جمله روابط عاطفی درخورستایشی دارند ملاحظه میگردد که فرزندان اینگونه خانواده ها چنان تربیت عمیق و خوبی دارند که کمترتحت تأثیرعوامل بیرون از خانه قرارمی گیرند و موفقیت بیشتری نسبت به افراد دیگردارند. برخوردی که والدین با هم دارند اگرهمراه با مهروعطوفت و صمیمیت باشد باعث آرامش و شادی کودک میگردد و کودکی که در این محیط زیبا و آرام رشد کند انسانی سالم وخود شکوفا است.
دردامن والدین تربیت شده انسانهایی رشد میکنند که دردنیایی از خود آگاهی زندگی میکنند مرتباً خود زبیایشان را باورمی کنند و در نتیجه درخود شخصیت میسازند وهرلحظه خوداحساس شایستگی میکنند. ( آزمندیان ،۱۳۸۴: ۱۳۵)
مسائل ومشکلات درزندگی ما انسانها واقعیت هایی هستند که ما را از مواجهه با آن ها گریزی نیست … باید با مسائل زندگی مواجه شد وآنها را مقتدرانه حل کرد وازلحظه های زندگی خود لذت برد به گونهای که مسائل نتوانند آسیبی به روح وروان انسان بگذارند وفرد علیرغم تمامی این واقعیتهای زندگی بتواند در دنیایی ازشوروهیجان ونشاط وآرامش وروحیه بسیارعالی، زیبا زندگی کند وازلحظه لحظه های زندگی خود لذت برد. ( همان : ۲۰۳)
آخرین نظرات