۴-رفتارهای تهییجی و برانگیختگی بیش از حد (احساس گوش به زنگ بودن و …)؛
۵-اجتناب از افکار و احساسات و حتی اماکنی که وقایع ناخوشایند را برای کودکان یادآوری میکنند؛
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۶-تکرار خاطرههای رویداد آسیبزا در ذهن.
مددکاران برای مقابله با این اختلال باید شرایط را برای آسایش عاطفی کودکان فراهم نموده و حسب مورد، تکنیکهای خودآرامسازی و تکنیکهای مقابله با افکار مزاحم را به آنها بیاموزند.
ب) تأمین امنیت کودک بزهدیده
یکی از مهمترین اهداف مداخله در بحران بزه دیدگی، رفع خطر و ایجاد امنیت برای کودک است. ایجاد امنیت در اغلب موارد کار بسیار دشواری است و مددکاران برای موفقیت در این کار باید آمادگی لازم را برای روبهرو شدن با وضعیتهای مختلف بزه دیدگی داشته باشند. جلب مرتکب، یکی از راه های ایجاد امنیت برای کودک است؛ اما این اقدام در همه موارد امکان پذیر نیست و برای حفاظت از کودک باید تدابیر دیگری اندیشید.
در اجرای این تدابیر امنیتی الویت با اقداماتی است که منجربه خروج کودک از محیط خانواده یا قطع ارتباط با آنها نشود[۷۷]. بههمین دلیل مددکاران باید سعیکنند حتیالامکان کودک را به والدین خود بسپارند. مددکاران پیش از سپردن کودک به والدین، باید از توانایی های آنها در محافظت از فرزند خود مطمئن شوند ودر صورت لزوم اطلاعات لازم در زمینه حفظ امنیت کودک را در اختیار آنها قرار دهند.
حفظ امنیت کودک هنگامی دشوارتر می شود که مجرم یکی از والدین او باشد. در این صورت مددکاران باید فعالیت های خود را روی والد غیر آزارگر(معمولاً مادر) متمرکز کنند تا او بتواند از فرزند خود نگهداری و محافظت نماید.[۷۸] مددکاران باید به مادر کمک کنند تا موقعیت خود را درک کند و کنترل خود را بهدستآورد. سپس شیوه های حفاظت از کودک را به او بیاموزند. در صورت عدم دستگیری مجرم، مددکاران باید آنها را به جای امنی منتقل کنند و به مادر اطمینان دهند که در صورت بروز مشکل، او را یاری خواهند کرد. علاوهبراین، لازم است مددکاران به مادر یادآوری نمایند که باید در نگهداری از کودک دقت کند و در صورت سهلانگاری در مقابل قانون مسؤول خواهد بود.
در صورتی که والدین مسؤولیت حفظ امنیت کودک را نپذیرند و یا توانایی حفاظت از او را نداشته باشند، مددکاران میتوانند کودک را بهطور موقت به مراکز بهزیستی یا سایر مراکز منتقل کنند و تا تعیین تکلیف نهایی نظارت کافی را بر آنها داشته باشند.[۷۹]
ج) ایجاد آرامش خاطر در کودک بزهدیده
توجه به سلامت و امنیت اگرچه از اهمیت ویژهای برخوردار است اما به تنهایی برای ایجاد آرامش در کودک کافی نیست. ممکن است کودک علیرغم تأمین سلامت و امنیت، باز هم احساس آرامش و اطمینان خاطر نداشته باشد.
برای اطمینان دادن به کودک، مددکاران باید اورا از تدابیری که در جهت پیشگیری از بزه دیدگی مجدد اندیشیده شده است، آگاه کنند. همچنین او را مطمئن سازند که به نظرش احترام میگذارند و بدون توجه به نظر و عقیده او، دربارهاش تصمیمی نمیگیرند.
مددکاران باید به کودک بزهدیده فرصت دهند تا عواطف و احساسات خود را ابراز نماید. سپس صادقانه با او همدردی کنند و به وی اطمینان دهند که همه واکنشهایش طبیعی و منطقی است، جامعه این رویداد را محکوم نموده و از او پشتیبانی خواهد کرد.[۸۰] برخی کودکان، هنگام بزه دیدگی احساس گناه میکنند؛ بنابراین باید به آنها اطمینان داد که تقصیری متوجه آنها نیست؛ این مجرم است که مسؤول است و باید پاسخگو باشد.
مددکاران باید به کودک کمک کنند تا موقعیت خود را درک کند، کنترل خود را بهدستآورد و افکار خود را سازماندهی کند. سپس او را برای مقابله با واکنشهایی که ممکن است دیگران نسبت به بزه دیدگی او داشته باشند و آنچه ممکن است در رابطهاش با نظام عدالت کیفری روی دهد، آماده نمایند.
گفتار دوم : ارائه گزارش بزه دیدگی کودک
یکی از مهمترین خدماتی که مددکاران اجتماعی می توانند در جهت حمایت از کودکان بزهدیده انجام دهند، ارائه گزارش بزه دیدگی آنها به مرجع قضایی است. مددکاران برای ارائه این گزارش، باید با اصول گزارش نویسی، هدف ارائه گزارش و مسائل حقوقی مورد نیاز مرجع قضایی، آشنایی داشته باشند.
اهمیت گزارش مذکور در این است که مبنای کار مرجع قضایی قرار خواهد گرفت و تصمیمگیریهای بعدی در رابطه با کودک بزهدیده، براساس این گزارش پایه خواهد بود. این گزارش برای مرجع قضایی حکم سندی را داراست که نویسنده آن باید مسؤولیت صحت آن را بر عهده بگیرد[۸۱]. بنابراین مددکاران باید گزارش خود را با رعایت صداقت و امانت تنظیم نموده و مطالب مورد نیاز را با بیانی روان و گویا مطرح نمایند.
بر اساس ماده ۳۶ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، چنانچه مددکاران برای مداخله در بحران بزه دیدگی، بدون کسب مجوز قضایی وارد محل زندگی یا کار کسی شده باشند، مکلفاند گزارش خود را حداکثر ظرف ۱۲ ساعت به اطلاع دادستان برسانند.
ذکر موارد زیر در گزارش بزه دیدگی کودک ضروری بهنظر میرسد:
۱- مشخصات کودک بزهدیده و والدین او
در تنظیم گزارش بزه دیدگی کودک، پیش از هر چیز باید مشخصات کودک و والدین او بهطور دقیق نوشته شود. این مشخصات شامل نام، نام خانوادگی، سن، جنس، قومیت، میزان تحصیلات، شغل، آدرس محل زندگی و محل کار، تلفن تماس و … میباشد.
۲- ویژگیهای بزه دیدگی
ویژگیهای بزه دیدگی شامل مواردی چون نوع و ماهیت بزه دیدگی( اعم از کتکزدن، محرومیت از تحصیل، وادارکردن به تکدی، هرزهنگاری و … )، شدت و وسعت و درجه بزه دیدگی( مانند سوختگی درجه دوم، آسیب پوستی عمیق یا سطحی و … ) ، سابقه، مدت استمرار و تکرار آن میباشد.
۳- چگونگی مطلع شدن از بزه دیدگی و شیوه های انجام تحقیقات
ذکر طریقه مطلع شدن از بزه دیدگی و شیوه انجام تحقیقات، به مرجع قضایی کمک می کند که میزان اعتبار اطلاعات بهدستآمده در نتیجه تحقیقات را بسنجد. گزارشدهنده ممکن است سازمانهای فعال در زمینه کودکان، آشنایان و بستگان کودک، خود کودک و یا هر کس دیگری باشد که به نحوی از وقوع جرم مطلع شده است. ذکر نام، مشخصات و تلفن تماس گزارش دهنده میتواند در مواقع ضرورت کمک کننده باشد. شیوه انجام تحقیقات نیز شامل مواردی نظیر گفتگو با کودک و معاینه وی، مشاهده پرونده پزشکی کودک،گفتگو با والدین و سایر افراد وابسته، پرس و جو از همسایگان و آشنایان، تحقیق از مدرسه کودک و … میباشد.
۴- دلایل ضرورت مداخله
چنانچه اطلاعات به دست آمده از تحقیقات، نشانگر فوریت موضوع بوده و مددکاران به ناچار، بدون کسب مجوز قضایی وارد محل زندگی یا کار کسی شده باشند، لازم است در گزارش خود دلایل ضرورت مداخله را بیان نمایند.[۸۲]
در این قسمت آنها باید وضعیتی را که منجر به بزه دیدگی کودک شده است به طور کامل و دقیق تشریح کنند؛ آن را با مواد مقرر در قانون در رابطه با انواع بزه دیدگی کودکان منطبق نمایند و با دلایل محکم و منطقی، ضرورت مداخله فوری و بدون کسب مجوز قضایی را توجیه نمایند.
۵- اقدامات انجام شده در جریان مداخله
در جریان مداخلهدربحران بزه دیدگی، مددکاران موظفاند اقدامات و تدابیر لازم را در حدود وظایف و اختیارات قانونی خود انجام دهند. همان طور که در گفتار قبل توضیح داده شد، این اقدامات شامل اقداماتی است که در جهت سلامت جسمی و روانی، امنیت و اطمینان خاطر کودک انجام شده است. مددکاران باید جهت اطلاع مرجع قضایی، مشروح این اقدامات و چگونگی انجام آنها را در گزارش خود منعکس کنند. در صورتی که اقدامات امنیتی منجر به جدا شدن کودک از والدین خود شده باشد، مددکاران باید علت آن را نیز ذکر نمایند. علاوه بر این ذکر نکاتی در رابطه با وضع فعلی کودک، میزان مشارکت والدین در فعالیتهای مداخله ای و … نیز در این قسمت ضروری بهنظر میرسد.
مبحث دوم : نقش مددکاران اجتماعی در مرحله رسیدگی
گفتار اول : نقش مددکاران اجتماعی در تشکیل پرونده شخصیت
نام پرونده شخصیت در بسیاری موارد، شخصیت بزهکار را در اذهان تداعی میکند؛ زیرا این واژه محصول دورانی است که شخصیت مجرم در مرکز توجه جرم شناسان قرار داشته و بزهدیده بهدست فراموشی سپرده شده بود. در آن هنگام به پرونده شخصیت، تنها به عنوان راه چارهای برای باز اجتماعی کردن بزهکار نگریسته میشد. اما با ظهور و بروز جنبش بزهدیدهشناسی، لزوم توجه به شخصیت بزهدیدگان، برای کاهش و رفع آثار بزه دیدگی آشکار شده و تشکیل پرونده شخصیت، برای بزهدیدگان و به خصوص کودکان بزهدیده نیز با اقبال روبهرو شد.
اهمیت تشکیل پرونده شخصیت کودکان بزهدیده در این است که موجب میشود مرجع قضایی درک صحیح و عمیقی در رابطه با آثار ناشی از بزه دیدگی پیدا نموده و با در نظر گرفتن ویژگیها وشرایط زندگی کودک، برنامههای مناسبی را برای کاهش و رفع آثار بزه دیدگی، مورد حکم قرار دهد.
ماده ۴۴ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان نیز با عنایت به اهمیت مسأله، وظیفه شناسایی شخصیت کودک بزهدیده و والدین، اولیاء و یا سرپرستان قانونی او را بر عهده مددکاران اجتماعی قرارداده است. بر اساس این ماده : « مرجع قضایی رسیدگی کننده، میتواند با درنظرگرفتن غبطه و مصلحت کودک و نوجوان، انجام تحقیقات مقدماتی درباره وضعیت جسمی، روحی و روانی وی یا والدین، اولیاء و یا سرپرستان قانونی او، وضع خانوادگی و محیط سکونت، اشتغال، تحصیل، و سایر اماکن مرتبط با کودک و نوجوان را به مددکاران اجتماعی بهزیستی یا واحد حمایت دادگستری محول نماید ».
تشکیل پرونده شخصیت، مستلزم پرس و جو و تحقیق از کودک بزهدیده و خانواده وی، در زمینه های مختلف جسمی، روانی، خانوادگی، اجتماعی و … میباشد. این نوع تحقیقات، ممکن است نوعی دخالت در امور خصوصی و خانوادگی محسوب شده و از طرف آنها غیر قابل پذیرش باشد. بنابراین انجام اینگونه تحقیقات نیازمند بکارگیری متخصصانی است که آموزشهای لازم را در این زمینه دیده باشند و بتوانند با جلب اعتماد کودک بزهدیده و خانواده وی و احترام به حقوق آنها، تحقیقات جامع و دقیقی را به مرجع قضایی ارائه دهند. در صورتی که تحقیقکننده از دانش و مهارت کافی برای جلب اعتماد و مشارکت کودک بزهدیده و خانواده او برخوردار نباشد، انجام این تحقیقات، خود موجبات بزه دیدگی دومین کودک را فراهم نموده و نظام عدالت کیفری را از هدف اصلی خود دور میسازد. بههمیندلیل به نظر میرسد، دانش مددکاری اجتماعی با پایبندی به اصولی چون اصل رابطه حرفهای، اصل مشارکت بزهدیده، اصل رازداری و … بهترین گزینه برای ارائه اینگونه خدمات به مرجع قضایی باشد.
محتوای پرونده شخصیت اطلاعاتی در رابطه با خصوصیات جسمی و روانی کودک بزهدیده و والدین او، وضعیت خانوادگی و وضعیت اجتماعی آنهاست که در ادامه به شرح هر یک از آنها خواهیمپرداخت.
الف : وضعیت جسمانی
یکی از اقدامات مددکار اجتماعی در تشکیل پرونده شخصیت، ارائه گزارشی دقیق از وضعیت جسمی کودک بزهدیده است. مددکاران اجتماعی در تهیه این گزارش باید در نظر داشته باشند که «آسیبهای جسمی ناشی از بزه دیدگی همیشه فوری آشکار نمیشود»[۸۳]. آگاهی از وضعیت جسمی کودک بزهدیده مستلزم گرفتن شرح حال، مشاهده سوابق پزشکی، انجام معاینات و بررسی آسیبشناسی رادیولوژیک و آزمایشگاهی است.[۸۴] به همین دلیل مددکاران اجتماعی علاوه بر بالا بردن اطلاعات خود درباره علائم و آسیبهای جسمی کودکان بزهدیده، باید از تخصص پزشکان آموزش دیده نیز بهرهمند شود. در بسیاری از کشورها پزشکان، دوره های آموزشی ویژهای را در رابطه با کودکان بزهدیده میگذرانند. این پزشکان پس از طی این دوره آموزشی، قادر خواهند بود آثار ناشی از بزه دیدگی را از سایر آسیبهایی که ممکن است به بدن کودک وارد شده باشد، تفکیک نمایند و نوع و شدت و زمان ورود آسیب را مشخص کنند.
علاوه بر وضعیت جسمی کودکان بزهدیده، مددکاران اجتماعی باید در رابطه با وضعیت جسمانی والدین و سایر اعضای خانواده نیز تحقیقات لازم را بهعمل آورده و در صورت لزوم آنها را از نظر ابتلا به بیماریهای مزمن و واگیردار، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر و … مورد بررسی و آزمایش قرار دهند.
ب : وضعیت روانی
علاوه بر وضعیت جسمانی، مددکاران اجتماعی باید ویژگیهای روانی کودک بزهدیده و خانواده وی را نیز مورد مداقه قراردهند. شناخت دقیق شخصیت روانی کودک و خانواده، مرجع قضایی رادرتشخیص عوامل بزه دیدگی و دامنه تأثیرگذاری آن برکودک بزهدیده یاری میدهد. مددکاران اجتماعی برای ارائه اطلاعات صحیح به مرجع قضایی، باید با انواع بیماریهای روانی و ویژگیهای آن آشنا باشند. برخی از بیماریها و اختلالاتی که ممکن است کودک بزهدیده یا اعضای خانواده وی به آن دچار باشند، عبارتنداز[۸۵]:
۱ـ شخصیت پارانوئیدی : افرادی هستند که از اعمال و فعالیتهایی که در اطرافشان به وقوع میپیوندد سوءتعبیر دارند. این افراد به همه مظنون هستند، لذاکمترموفق به تطبیق خود با محیط میشوند. آنها همیشه احساس میکنند که افراد نزدیک توطئه و نقشهای علیه او تدارک دیدهاند. در این حالت ممکن است وحشت آنها شدت پیدا کرده و برای اینکه مورد حمله قرار نگیرند، قبلاً خود به دیگران حمله میکنند.
۲ـ شخصیت هیجانی و بی ثبات : افرادی هستند که در خانواده به عصبانی و زود رنج بودن شهرت دارند. در وضع عادی از شخصیتی معمولی با خصوصیاتی چون مهربان و خوش برخورد، پر شور و خونگرم برخوردارند؛ اما در مقابل کوچکترین استرس، واکنش هیجانی بسیار تند نشان میدهند و به اصطلاح از کوره در میروند. عکس العمل آنها در برابر فشار یا مانع به دو گونه تجلی پیدا میکند؛ یا متوجه دنیای خارج است که به صورت تندخویی و حمله به دیگران است یا متوجه دنیای درون که به صورت خودزنی یا خودکشی میباشد.
۳ـ شخصیت کژخو و ضداجتماعی (پسیکوپات) : افراد مبتلا به این اختلال دارای پریشانی دائم هستند که موجب میشود دچار حالات تهاجمی و ضداجتماعی شوند. این افراد از نظر عاطفی بی قید و لا ابالی هستند، هیچگونه احساس مسؤولیتی ندارند، به اصول اخلاقی پایبند نیستند، از نظر هوشی بالاتر از سطح متعارف هستند، ظاهری آراسته و فریبنده دارند، از قدرت عوام فریبی بالایی برخوردارند و در ایام قبل و بعد از ارتکاب عمل ضداجتماعی از تمام جوانب طبیعی جلوه میکنند.
۴ـ شخصیت اسکیزوئیدی : کسانی هستند که متمایل به کنارهگیری از جامعه و طفره رفتن از ایجاد رابطه با سایر مردم میباشند. این افراد از نظر عاطفی سرد هستند و واکنش قابل توجهی ندارند، رغبتشان به تماسهای اجتماعی اندک یا در حد هیچ است و معمولاً ترجیح میدهند تک و تنها باشند. این افراد معمولاً عاری از شوخ طبعی بوده و دل مرده اند.
۵ـ منحرفان جنسی : منظور از انحراف جنسی، اعمال و رفتار غیرعادی و نابهنجاری است که بعضی افراد برای ارضای خاطر جنسی خود مرتکب میشوند و بهصورت همجنسبازی، بچهبازی، سادیسم (دیگر آزاری)، خود ارضایی، خود نمایی، چشم چرانی و… بروز پیدا میکند.
ج : وضعیت خانوادگی
وضعیت خانوادگی شامل عواملی چون وضعیت سرپرستی خانواده، وضعیت اقتصادی و معیشتی آنها، سطح بهداشت و رفاه خانواده، تعداد اعضای خانواده، سن و میزان تحصیلات آنها، چگونگی رفتار اعضای خانواده با یکدیگر و با کودک بزهدیده است. آشنایی مددکاران اجتماعی با انواع خانواده های نابسامان و ویژگیهای آنان، میتواند بر توانایی مددکاران در بررسی وضعیت خانوادگی کودک بزهدیده تأثیرگذار باشد. بر اساس یک طبقه بندی جرم شناسانه، انواع خانواده های نابسامان عبارتند از:[۸۶]
۱-خانواده از هم گسیخته : منظور از خانواده از هم گسیخته، خانوادهای است که بهدلیل از دستدادن پدر یا مادر، بر اثر مرگ، طلاق یا جدایی، انسجام خود را از دست داده است و میان اعضای آن یکدلی و هماهنگی وجود ندارد.
۲- خانواده آشفته : این خانواده با کنشها و اختلالات رفتاری نظیر غیرمنطقی بودن، دعوا، تعارض و … مشخص می شود و اعضای آن دارای شخصیتهای مخرب و غیرعادی هستند که فضای خانه را به اضطراب و تنش میکشانند. در این نوع خانواده ها، هر چند والدین حضور فیزیکی دارند اما فضای حاکم بر خانواده توأم با طرد فرزندان، عدم محبت و بیتوجهی به مسائل آنان و سوءرفتار میباشد.
۳- خانواده بیکفایت : این خانواده فاقد منابع جسمانی یا روان شناختی مؤثر برای یک زندگی بهنجار است و نمیتواند با مشکلات زندگی خانوادگی مقابله کند.
۴- خانواده ضداجتماعی : این خانواده واجد ارزشهایی به شدت مغایر با ارزشهای اجتماعی میباشد و رفتارهای نامطلوب را تشویق میکند.
یکی از موضوعات مهمی که در تشکیل پرونده شخصیت باید مد نظر مددکاران قرار بگیرد، نگرش والدین نسبت به تربیت کودک است. برخی از خانواده ها، تنبیه بدنی شدید و رفتار خشونت آمیز با کودک را یک روش تربیتی مؤثر میدانند. برخی نیز معتقدند عدم توجه به نیازهای کودکان باعث افزایش توانایی های آنها در مقابله با سختیهای زندگی آینده میشود. توجه مددکار اجتماعی به اعتقاداتی از ایندست، میتواند مرجع قضایی را در درک صحیح عوامل بزه دیدگی کودک یاری نماید.
د : وضعیت اجتماعی
وضعیت اجتماعی شامل مواردی چون وجهه اجتماعی کودک و خانواده وی، شغل افراد خانواده و موقعیت اجتماعی آنان، داشتن یا نداشتن سوء پیشینه کیفری، تعلق آنها به گروه ها یا فرقههای خاص، نحوه رفتار آنان در محیط سکونت، کار، تحصیل و متقابلاً نوع روابط دیگران با آنها میباشد.
مشخصات دوستان صمیمی، رفتار و وجهه اجتماعی آنان و بررسی فضای اجتماعی حاکم بر محل سکونت، کار، تحصیل و … نیز در تشریح وضعیت اجتماعی حائز اهمیت میباشد. در صورتی که مددکار اجتماعی به این نتیجه برسد که یکی از عوامل بزه دیدگی کودک، رفت و آمد او یا خانواده اش به محیطی خاص است، دادگاه میتواند ضمن صدور حکم، آنها را از رفت و آمد به آن محل باز دارد.
یکی از مشکلات اجتماعی شایع در میان خانواده های کودکان بزهدیده، مسأله انزوای اجتماعی است.[۸۷] این خانواده ها روابط اجتماعی خوبی با دیگران ندارند و بههمین دلیل هنگام مواجهشدن با سختیها و بحرانهای زندگی از حمایت اجتماعی کافی برخوردار نمیشوند. منظور از حمایت اجتماعی این است که فرد دوستان و آشنایانی داشته باشد که به او علاقهمند باشند و هنگام بروز مشکل یا ناراحتی او را یاری نمایند. امروزه ثابت شده است که زندگی در محیطهای حمایتی مستقیماً بر سلامت فرد و خانواده مؤثر است. بنابراین مددکاران با ترمیم روابط اجتماعی خانواده میتوانند در پشگیری از بزه دیدگی مکرر کودکان مؤثر باشند.
آخرین نظرات