کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 




۲-۲-۱-۳- دلیل و مبنای عقلی

مبنا عقلی خیار تأخیر قاعده معاوضه و هدف آن «حمایت از فروشنده است که مال شخصی(عین معین) یا کلی در معین را به دیگری در برابر ثمن کلی تملیک، ولی تأخیر خریدار در دادن ثمن او را متضرر می‌کند.گفته شده که این مبنا اقتضا دارد که خیار تأخیر تنها مخصوص عقد بیع و بایع نباشد(قاسم زاده، ۱۳۸۶، ص۵۸).


در پاسخ باید گفت چون در فقه و به پیروی از آن در حقوق ایران خیار تأخیر را ویژه عقد بیع و آن را مختص به بایع شناخته اند ‌بنابرین‏ نمی توان آن را به سایر موارد تسری داد(انصاری،۱۳۷۵،ص۲۲۴٫٫کاتوزیان، ۱۳۷۶،ج۵،ص۹۱۸).


۲-۲-۱-۴- قاعده لا ضرر

بسیاری از فقهاء مهمترین مدرک برخی خیارات چون خیار تأخیر ثمن را قاعده لا ضرر دانسته‌اند. «لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ » ; « لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ فی الاسلام » ، « لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ علی مُؤْمِنُ » .

(محقق قمی، ۱۴۱۳، ج۲، ص۱۲۱٫نجفی، ۱۳۱۴، ج۲۳، ص۵۵٫ انصاری، ۱۳۷۵، ص۲۴۵٫شهید ثانی، ۱۴۱۰، ج۳، ص۳۷۸). این قاعده قاعده ای نیست که فقط در فقه اسلامی وجود داشته باشد بلکه امری است که با عقل بشر انطباق دارد و در کشور های دیگر نیز استناد می‌گردد. ما ابتدا این قاعده را تعریف و مستند آن را بررسی می‌کنیم سپس به طور خلاصه معانی متفاوت « لا» را بیان کرده و در آخر چگونگی مبنا بودن این قاعده برای خیار تأخیر ثمن را توضیح می‌دهیم.

این قاعده از جانب حضرت رسول (ص) تشریح شده است و یکی از قواعد مهم فقهی است که در بیشتر ابواب فقه کاربرد دارد و در احکام بسیاری اعم از وضعی و تکلیفی نفیاً یا اثباتاً به آن تمسک و استدلال می شود؛ مانند حرمت غش و تدلیس و حرمت احتکار با وجود خیار مردم به کالاهای احتکار شده و همچنین ثبوت خیار تأخیر ثمن. معنای قاعده آن است که ضرر در اسلام مشروعیت ندارد و بایع رفع گردد.

مستند قاعده علاوه بر آیات قرآن، یازده خبر می‌باشد که مرحوم نراقی در کتاب عوائد الایام خود نقل ‌کرده‌است، ولی ما فقط به قضیه سمره بن جندب اشاره می‌کنیم یعنی حادثه ای که منجر به پیدایش این قاعده گردیده است : در زمان رسول خدا، فردی بنام سمره بن جندب درحیاط منزل یکی از انصار درختی خرمایی داشت. او دائماً و بدون اجازه وارد حیاط شده و به سرکشی درخت خود می پرداخت. مرد انصاری از صاحب درخت درخواست نمود که موقع ورود اجازه بگیرد ولی او قبول نکرد. نهایتاًً مرد انصاری نزد حضرت رسول شکایت کرد و حضرت به او اطلاع داد و گفت : موقع ورود اجازه بگیرد ولی مالک امتناع کرد. سپس حضرت فرمود درخت را به او بفروش، ولی مالک امتناع نمود. سپس حضرت فرمود : به عوض آن درخت خرما سایه داری در بهشت برای تو خواهد بود، باز امتناع کرد. در آخر حضرت فرمود : (به مرد انصاری ) برو و درخت خرما را بکن و بینداز زیرا «لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ فی الاسلام»(نوری زاده، ۱۳۱۹، ص۷۴)

‌در مورد معنای « لا» عقاید متفاوتی وجود دارد از قبیل :

۱- بعضی گفته اند « لا» در حدیث لاضرر، لای ناهیه است. مثل لارفت و لافسوق و لاجدال. یعنی حاجی محرم در ایام حج، نباید نزدیکی جنسی کند و نباید مرتکب گناهان شود و نباید مرتکب جدال و دعوی شود. پس معنا آن می شود که شارع از زیان رساندن به دیگران نهی ‌کرده‌است. کسانی‌که با این نظر مخالفت کرده‌اند، دلیل خود را چنین بیان کرده‌اند که‌ استعمال نفی به جای نهی، یعنی به کار بردن لفظ در معنای مجازی، خلاف ظاهر است‌ و عدول از معنای ظاهری کلام در صورتی جایز است که حمل آن‌برآن معنی ممکن‌ نباشد، در حالی که استعمال عبارت«لا ضرر»در معنای ظاهری آن یعنی نفی ضرر ممکن است (نجفی، ۱۳۱۴، ج۲۳، ص۵۵). ‌بنابرین‏ این معنا قابل قبول نیست، زیرا استعمال نفی به معنای نهی، خلاف ظاهر است و در صورتی صحیح است که استعمال آن مطابق با ظاهر باشد.

۲- معنای دیگری، ظاهراً توسط مرحوم آخوند خراسانی صاحب کفایه، برای قاعده‌ لا ضرر پیشنهاد شده است، و آن اینکه مقصود از«لا ضرر»نفی حکم به لسان نفی‌ موضوع باشد. ‌به این معنی که مقصود از لا ضرر، نفی حقیقت ضرر است، نفی حقیقت ضرر است، اما نفی‌ حقیقت ممکن است حقیقتا باشد یا ادّعائا مقصود از نفی حقیقی به طور ادعائی نفی آثار است، مانند آنکه گفته شود:لا صلوه لجار المسجد الاّ فی المسجد و یا لیس بین الوالد و ولده ربا که مقصود از آن ها نفی آثار صلاه و ربا است.‌به این ترتیب شارع با نفی ضرر، در واقع احکام موضوعاتی را که ضرر در آن ها راه پیدا می‌کند، نفی ‌کرده‌است.به عبارت‌ دیگر، احکام خود را از موضوعات ضرری برداشته است ( محقق خراسانی، ۱۴۳۱، ص۳۵۸).این معنا نیز مورد نظرمان نیست.

۳- عدّه‌ای معتقدند مقصود از حدیث«لا ضرر»، و به تبع آن قاعده لا ضرر، آن است که‌ حقیقت ضرر در عالم تشریع نفی شده است.‌به این معنی که از طرف شارع حکمی که‌ موجب ضرر مکلّفان گردد، جعل نشده است.به عنوان مثال، طوفی حنبلی‌ در تفسیر حدیث«لا ضرر و لا ضرار»می‌گوید:«هنگام تعارض مصلحت با حکم منصوص، لازم‌ است مصلحت، بر سبیل تخصیص یا تبیین مقدّم داشته شود.»به عبارت دیگر، منظور از حدیث مذکور آن بوده است که پس از هر حکمی این جمله افزوده شود که مگر در مواردی که مصلحت خلاف آن را ایجاب نماید، یعنی از حکم، ضرری حاصل شود.‌به این ترتیب، به عقیده طرف‌داران این نظر، دلیل ضرر مانند عسر و حرج، از احکام ثانویّه‌ است.مثلا، حکم شرع به لزوم بیع غبنی، ضرر بر مغبون است و یا وجوب وضو در حالی که آب برای وضوگیرنده مضرّ است و یا تهیّه آن مستلزم پرداخت بهای سنگین است، ضرر بر مکلّف است، ‌بنابرین‏، به موجب حدیث لا ضرر این احکام برداشته شده‌اند(انصاری، ۱۳۷۵، ص۲۷۵).

در قرون اخیر، تعدادی از فقهای بزرگ، مانند شیخ احمد نراقی‌و شیخ مرتضی‌ انصاری، از این نظریه طرفداری کرده‌اند و بس از ایشان، توسط بسیاری از فقهای‌ دیگر پسندیده شده است(شیخ احمد نراقی، ۱۴۰۵٫ نجفی خوانساری، ۱۴۱۳).

مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری معتقد است این نظر، معنی اول، یعنی حرمت‌ اضرار به غیر را نیز دربر دارد.زیرا مباح بودن اضرار به غیر، حکم ضرری است که در شرع نفی شده است(همان).

۴- برخی عقیده دارند که«لا ضرر»بر نفی ضرر دلالت می‌کند، با تقیید ضرربه‌ضرر غیر متدارک.یعنی ضرری که جبران نشده باشد، در اسلام تجویز نشده است(نجفی، ۱۴۱۳، ج۲، ص۲۳۳).

از آنجا که ضرر، هرگاه جبران شود، دیگر ضرر نیست، حکم به جبران ضرر از جانب شارع، به منزل آن است که ضرر، وجود ندارد. بر این نظر انتقاداتی وارد شده است، از جمله اینکه:ضرر در صورتی می‌تواند معدوم فرض شود که در واقع و در عالم خارج جبران شده باشد.بدیهی است که به‌ مجرّد حکم شارع به جبران ضرر، ضرری که در عالم خارج واقع شده است، جبران‌ نمی‌شود.علاوه بر آن، شارع حکم به جبران همه ضررها نکرده است.مثلا، شارع به‌ جبران ضرری که شخص بر خود وارد می‌سازد، یا زیانی که بر اثر ارزان فروختن کالا توسط تاجری به سایر تجّار وارد می‌گردد، حکم نکرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 10:35:00 ق.ظ ]




۲ . تأسیس دادگاه های کیفری بین‌المللی

تأسیس دادگاه های کیفری بین الملل ، بر اساس فصل هفتم منشور ، به منظور محاکمه و مجازات ناقضان حقوق بین الملل بشر دوستانه ابتکاری بی سابقه بود که باید آن را « مرحله ای مهم در تاریخ حقوق بین الملل » به شمار آورد.[۱۴۲] تشکیل سریع دادگاه کیفری بین‌المللی برای یوگوسلاوی سابق ( قطعنامه ۸۲۷ مصوب ۲۵ مه ۱۹۹۳ ) اقدامی بود در خور شدت خشونت ها و وحشت حاصل از جنایات بی شمار در این دو کشور[۱۴۳]. هدف از تأسیس این دو دادگاه به عنوان ارگان فرعی شورای امنیت این بود که به موارد نقض خاتمه داده شود ، مجرمان به سزای اعمال خود برسند و در نهایت صلح و امنیت بین‌المللی اعاده شود[۱۴۴]. از این طریق ، شورای امنیت اصل صلاحیت جهانی را به تخلفات عمده از حقوق بین الملل بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه داخلی بسط داد ، « بدون آنکه به مفهوم نقض عمده یا جنایت جنگی تکیه کند که رکن محوری سیستم مقرر در کنوانسیون های ژنو است ».[۱۴۵] چند سال بعد نیز در اجرای همین سیاست و با اتکای به همان اصل مسئولیت کیفری فردی ، شورای امنیت امر به تشکیل دادگاه دیگری کرد تا به جنایات واقع شده در زمان مخاصمه داخلی سیرالئون رسیدگی کند ( قطعنامه ۱۳۱۵ مصوب ۱۴ اوت ۲۰۰۰ ).

بی آنکه بخواهیم به تفصیل درباره این دادگاه ها گفتگو کنیم ، اینجا به ذکر برخی نکات مربوط به صلاحیت دادگاه ها می پردازیم که مرتبط با بحث ماست.

۱ – ۲ – دادگاه برای یوگوسلاوی سابق

اگر به اساسنامه دادگاه کیفری بین‌المللی برای یوگوسلاوی سابق نگاه کنیم ، در می یابیم که اساسنامه به حسب ظاهر تصریحی به صلاحیت دادگاه نسبت به تخلفات حین مخاصمات داخلی ندارد. در واقع ، بر خلاف ماده ۴ اساسنامه دادگاه روآندا که صلاحیت این دادگاه را برای رسیدگی به تخلف عمده از اده ۳ مشترک و پروتکل دوم الحاقی مقرر می‌دارد ، اساسنامه دادگاه یوگوسلاوی سابق حاوی حکم مشابهی نیست. همین سکوت موجب شد تا هیئت وکلای متهم صرب داسکو تادیچ متعرض صلاحیت دادگاه شود و ادعا کند دادگاه حق رسیدگی به تخلفاتی را ندارد که که در مخاصمه هایی غیر بین‌المللی در خاک یوگوسلاوی سابق واقع شده اند.[۱۴۶] در برخی دیگر از پرونده ها هم نظیر این مدافعات دیده می شود.[۱۴۷] همان طور که بعضی حقوق دانان ابتدای کار گمان می بردند که شورای امنیت مخاصمات یوگوسلاوی سابق را به کلی « بین‌المللی » فرض ‌کرده‌است.[۱۴۸]

برای روشن شدن اینکه شورا هنگام تصویب اساسنامه جنبه داخلی این مخاصمات را هم مدنظر داشته است ، توجه به چند نکته لازم است. زیرانمی توان پذیرفت که نگاه شورا به مجموع مخاصمات در یوگوسلاوی سابق به عنوان مخاصماتی صرفاً بین‌المللی بوده است.[۱۴۹]

نخست ، باید به یاداشت که مخاصمات مذبور از ۱۹۹۱ به بعد « گاه جنبه داخلی داشتند گاه جنبه بین‌المللی »[۱۵۰] . چرا که مخاصمه یوگوسلاوی سابق ، همانند اغلب مخاصمات زمان ما که ماهیتی پیچیده تر از آن چیزی را می‌یابند که در معاهدات پیش‌بینی شده و در عمل دارای « ماهیتی مختلط با هر دو جنبه داخلی و بین‌المللی می‌شوند » [۱۵۱] ، مراحل مختلفی را طی کرد و این ماهیت دوگانه در آن مشهود بود. دو دیگر آن که ، در آن همه قطعنامه ، شورای امنیت برای توصیف مخاصمه به چنین تفکیکی اتکا نکرد.[۱۵۲] گزارش دبیر کل ، که منتهی به تصویب اساسنامه دادگاه شد ، برای تعیین صلاحیت زمانی دادگاه تاریخی را انتخاب می‌کند که به هیچ واقعه خاصی همچون تاریخ اعلام استقلال دولت ها پس از چند پارگی یوگویلاوی سابق مربوط نیست. این تاریخ اول ژانویه ۱۹۹۱ است و « آشکارا دلالت بر آن دارد که هیچ قضاوتی درباره جنبه بین‌المللی یا داخلی مخاصمه نشده است »[۱۵۳]. سوم اینکه مواضع دولت ها در زمان تصویب اساسنامه نشان می‌دهد که به نظر آنان ، صلاحیت دادگاه شامل تخلفاتی هم می شود که در مخاصمه ای دارای جنبه داخلی ارتکاب یافته اند. به خصوص موضع نممایند آمریکا که تصریح می‌کند منظور از « قوانین و رسوم جنگ » که در ماده ۳ اساسنامه ذکر شده است ، همه تعهدات لازم الاجرا طبق حقوق بشر دوستانه در یوگوسلاوی سابق است که شامل ماده ۳ مشترک و پروتکل های الحاقی ۱۹۷۷ هم می شود[۱۵۴]. اتخاذ چنین موضعی که دیگران با آن مخالفتی نکردند ، « بی معنا بود اگر شورا ماهیت همه مخاصمات را در یوگوسلاوی سابق بین‌المللی تعیین کرده بود ».[۱۵۵]

این موضع با این عقیده نیز راست در می‌آید که فهرست تخلفات مذکور در ماده ۳ اساسنامه جنبه تمثیلی دارد و نه حصری.[۱۵۶]

نکته آخر اینکه ، دادگاه یوگوسلاوی سابق مأموریتی را از جانب شورا عهده دار شد که امکان می‌دهد خودش در این باره اظهار نظر کند و حتی به بحث درباره قصد و نیت شورا در این خصوص بنشیند. بدین سان دادگاه از راه تفسیری ادبی و غایت شناسنامه از اساسنامه اش و با تکیه به اراده شورا به سرکوب ناقضان حقوق بین الملل بشر دوستانه در یوگوسلاوی سابق ، ‌به این نتیجه رهنمون می شود که ته فقط شورا از ماهیت مختلط مخاصمات در این کشور آگاه بوده بلکه آگاهانه از طبقه بندی کردن مخاصمات به عنوان بین‌المللی یا داخلی خودداری کرده تا دست و پای دادگاه را در تعیین نوع مخاصمات نبندد. و از آنجا که به تشخیص دادگاه ، مخاصمات در یوگوسلاوی سابق هم جنبه داخلی و هم جنبه بین‌المللی داشته اند ، نیت اعضای شورا این بوده که دادگاه را توانا بر محاکمه متخلفان در هر دو نوع مخاصمه نماید.[۱۵۷] این به آن معنا است که شورا افرادی را که در حین یک مخاصمه داخلی مرتکب نقض قواعد بشر دوستانه شده اند ، فرداً مسئول می شناسد و آن ها را ملزم به پاسخ گویی به مرجع قضایی بین‌المللی می‌داند. این شورای امنیت است که با این مرجع قضایی صلاحیت بخشیده است تا بگوید : » اگر ماده ۴ اساسنامه دادگاه روآندا به طور صریح به ماده ۳ مشترک کنوانسیون های ژنو و پروتکل دوم الحاقی مراجعه می‌دهد ، نبود چنین تصریحی در اساسنامه دادگاه ( یوگووسلاوی سابق ) به خودی خود مانع اجرای این مقررات نیست ».[۱۵۸]

۲ – ۲ – دادگاه روآندا

همان‌ طور که دیدیم ، شورای امنیت رسیدگی به موارد نقض ماده ۳ مشترک کنوانسیون های ژنو و پروتکل دوم الحاقی را در صلاحیت دادگاه کیقری بین‌المللی برای روآندا قرار داد. با توجه به اینکه مخاصمه روآندا به طور کامل جنبه داخلی داشت ، این ابتکار حقوقی شورا تحولی بس مهم در تعقیب و شرکوب بین‌المللی جنایات واقع شده حین مخاصمات داخلی به حساب می‌آید. با این نوآوری که برای اولین بار صورت می گیرفت ، اراده روشن و بدون ابهام جامعه بین‌المللی به مجازات عاملان نقض حقوق بین الملل بشر دوستانه در این دسته از مخاصمات به منصه ظهور رسید. زیرا اساسنامه دادگاه روآندا نخستین سند بین‌المللی مصوب سازمانی همچون سازمان ملل بود که نقض ماده ۳ مشترک و پروتکل دوم الحاقی را به صراحت جرم بین‌المللی دانسته و مشمول صلاحیت یک دادگاه کیفری بین‌المللی قرار می‌داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ق.ظ ]




امروزه با وجود مشکلاتی که در ارتباطات و روابط بین فردی برای نوجوانان وجود دارد پرداختن به بهداشت و امنیت روانی آن ها به ویژه شادکامی و سازگاری فردی – اجتماعی لازم به نظر می‌رسد . در این پژوهش با بررسی رابطه ی بین متغیرهای پژوهش می توان از نتایج به دست آمده استفاده کاربردی کرد . به طور مثال می توان راهکارها و راهبردهای مؤثری برای نوجوانان در باورهای فراشناختی میسر نمود تا به سازگاری بهتر در ارتباطات و مهارت‌های فردی و اجتماعی و به تبعه آن شادکامی آن ها منجر گردد .

۴-اهداف پژوهش :

۴-۱- هدف کلی :

هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه ی باورهای فراشناختی نوجوانان با سازگاری فردی- اجتماعی و شادکامی آن ها می‌باشد .

۴-۲- اهداف ویژه :

بررسی رابطه ی باورهای فراشناختی با سازگاری فردی نوجوانان دختر .

بررسی رابطه ی باورهای فراشناختی با سازگاری فردی نوجوانان پسر .

بررسی رابطه ی باورهای فراشناختی با سازگاری اجتماعی نوجوانان دختر .

بررسی رابطه ی باورهای فراشناختی با سازگاری اجتماعی نوجوانان پسر .

بررسی رابطه ی باورهای فراشناختی با شادکامی نوجوانان دختر .

بررسی رابطه ی باورهای فراشناختی با شادکامی نوجوانان پسر .

۵- فرضیه‌ها :

۵-۱- فرضیه اصلی :

بین باورهای فراشناختی و سازگاری فردی- اجتماعی و شادکامی نوجوانان رابطه وجود دارد .

۵-۲- فرضیه ویژه:

بین باورهای فراشناختی و سازگاری فردی نوجوانان دختر رابطه وجود دارد .

بین باورهای فراشناختی و سازگاری فردی نوجوانان پسر رابطه وجود دارد .

بین باورهای فراشناختی و سازگاری اجتماعی نوجوانان دختر رابطه وجود دارد .

بین باورهای فراشناختی و سازگاری اجتماعی نوجوانان پسر رابطه وجود دارد .

بین باورهای فراشناختی و شادکامی نوجوانان دختر رابطه وجود دارد .

بین باورهای فراشناختی و شادکامی نوجوانان پسر رابطه وجود دارد .

۶-متغیرها :

متغیر مستقل : باور های فراشناختی

متغیر وابسته : سازگاری فردی اجتماعی

متغییر وابسته : شادکامی

متغیر کنترل : سن ، تحصیلات ، جنس که با توجه به نمونه پژوهش که بر روی دانش آموزان سال اول دبیرستان دختر و پسر انجام شده مورد کنترل قرار گرفت .

متغیر تعدیل کننده : طبقه اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی و خانوادگی نوجوانان که محقق با بهره گرفتن از نمونه گیری تصادفی از تاثیر آن ها بر پژوهش کاسته است .

۷-تعاریف واژه ها :

۷-۱- تعریف مفهومی باورهای فراشناختی :

باورهای فراشناختی اطلاعاتی است که افراد ‌در مورد شناخت خود و راهبردهای یادگیری دارند که این راهبرد ها در آن ها اثر می‌گذارد . این مفهوم یکی از جنبه‌های فراشناخت[۲] است . فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است ، که در برگیرنده دانش فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی ، نظارت یا کنترل می‌کند و اغلب نظریه پردازان بین دو جنبه از فراشناخت یعنی باورهای فراشناختی و نظارت فراشناختی تمایز قایل شده اند . همچنین نظارت فراشناختی به دامنه از کارکردهای اجرایی نظیر توجه ، کنترل ، برنامه ریزی و تشخیص خطا در عملکرد اشاره دارد ، ( ولز[۳] ، ۲۰۰۰ ؛ ترجمه : بهرامی و رضوان ، ۱۳۸۵) .

۷-۲- تعریف عملیاتی باورهای فراشناختی :

باورهای فراشناختی در این پژوهش عبارت می‌باشد از پنج خرده مقیاس کنترل ناپذیری ، باورهای مثبت ، وقوف شناختی ، اطمینان شناختی و نیاز به کنترل افکار که توسط پرسشنامه [۴]MCQ-30 سنجیده می شود ، ( همان منبع ) .

۷-۳- تعریف مفهومی سازگاری فردی – اجتماعی:

سازگاری یک مفهوم عام است و به همه ی راهبردهای که فرد برای اداره کردن موقیت های استرس زای زندگی اعم از تهدیدهای واقعی یا غیر واقعی به کار می‌برد گفته می شود ، ( سادوک و ساودک[۵] ، ۲۰۰۳ ، به نقل از افتخار صعادی ۱۳۸۶ ) . سازگاری مجموعه ای از رفتارهای آموخته شده است ، و ناسازگاری زمانی به وجود می‌آید که فرد مهارت‌های لازم برای تطابق با مشکلات روزمره زندگی را یاد نگرفته باشد . به طور کلی فرایندهای یادگیری در بروز پاسخهای سازگارانه یا ناسازگارانه نقش اساسی دارد و افراد برای سازگاری مطلوب باید مهارت‌های اجتماعی لازم را فرا گیرند ، (فیرس[۶] ، ۱۹۹۱ ؛ ترجمه : فیروز بخت ، ۱۳۷۴ ) .

۷-۴- تعریف عملیاتی سازگاری فردی – اجتماعی:

سازگاری فردی – اجتماعی در این پژوهش توسط پرسشنامه روانی کالیفرنیا[۷] CPI سنجیده می شود . این مقیاس در سال ۱۹۵۳ توسط کلارک[۸] و همکاران و به منظور سنجش سازگاریهای مختلف زندگی تهیه شده است که دارای دو قطب سازگاری فردی و سازگاری اجتماعی است . این پرسشنامه ، ۱۸۰ سوال و ۱۲ خرده مقیاس دارد که نیمی از آن ها برای سنجش سازگاری فردی و بقیه ، جهت اندازه گیری سازگاری اجتماعی طراحی شده است ، ( کلارک و همکاران ، ۱۹۵۳ ؛ به نقل از عمیدنیا ، نیسی و سودانی ، ۱۳۸۹ ) .

۷-۵- تعریف مفهومی شادکامی:

طبق بسیاری از تئوری های هیجان ، شادکامی یکی از شش هیجان بزرگ یعنی : تعجب ، ترس ، خشم ، شادکامی ، تنفر و نگرانی است . آیزنگ ، ( ۱۹۴۵ ) شادکامی را به ‌عنوان برونگرایی پایدار در نظر گرفت و خاطرنشان ساخت از زمانی که عواطف مثبت در شادکامی مورد توجه واقع شدند شادکامی با جامعه پذیری آسان و تعامل مطلوب و لذت بخش با دیگران مرتبط دانسته شد . همچنین شادکامی را وابسته بر فراوانی و درجه عواطف مثبت یا لذت سطوح بالای رضایت در طول زندگی و نبود احساسات منفی نظیر افسردگی و اضطراب دانسته اند ، ( هادی نژاد و زارعی ، ۱۳۸۸ ) .

۷-۶- تعریف عملیاتی شادکامی:

برای سنجش شادکامی از پرسشنامه شادکامی آکسفورد[۹] که در سال ( ۱۹۹۰ ) توسط آرگایل و لو[۱۰] تهیه شده ۲۹ ماده ی شش گزینه ای دارد که از ۱ تا ۶ نمره گذاری می شود ، ( ثابت و لطفی کاشانی ، ۱۳۸۹ ) .

فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش

فراشناخت

شادکامی

سازگاری

ادبیات پژوهشی

در این فصل ابتدا از متغییر فراشناخت و مؤلفه های آن و سپس شادکامی ، مفهوم شادکامی ، اهمیت شادکامی ، رویکردهای نظری شادکامی ، متغییرهای مؤثر بر شادکامی و نقش آن در زندگی بشر صحبت می شود . و در پایان درباره سازگاری ، سازگاری اجتماعی ، سازگاری فردی و نظریه های مربوط به آن مطالبی ارائه می‌گردد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:34:00 ق.ظ ]




خودکارآمدی حرفه ای به عنوان باور فرد، به توانایی‌های خود برای انجام موفقیت آمیز کارها و وظایف اشاره می‌کند. داشتن احساس خودکارآمدی تعیین می‌کند که آیا افراد برای انجام دادن کاری دشوار خواهند کوشید و پشتکار خواهند داشت یا خیر (باندورا، ۱۹۷۷، ۲۰۰۰ ). همچنین خودکارآمدی حرفه­ای با کاربرد مفهوم خودکارآمدی در رفتارهای مرتبط با حرفه توسعه یافته است. (هاچ و بتز، ۱۹۸۱ ) و به عنوان قضاوت افراد ‌در مورد کارآمدی شان در ارتباط با طیفی از رفتارهای لازم در جهت انتخاب و سازگاری حرفه ای تعریف می شود. (لنت و هاچ، ۱۹۸۷) شدت و اطمینان افراد ‌در مورد کارآمدی خود، بر اینکه آیا آنان برای اداره کردن موقعیت های خاص تلاش خواهند کرد، اثر می‌گذارد. وقتی افراد خود را واجد شایستگی اداره کردن موقعیت هایی بدانند که ممکن است برای آن ها تهدید کننده باشد، درگیر فعالیت می‌شوند و با اطمینان رفتار می‌کنند (نسیمی، ۱۳۹۰).

وقتی افراد توانمند می‌شوند احساس خود اثر بخشی می‌کنند یا احساس می‌کنند که قابلیت و تبحر لازم برای انجام موفقیت آمیز کاری را دارند. افراد توانمند نه تنها احساس شایستگی، بلکه احساس اطمینان می‌کنند که می‌توانند کار را با کفایت انجام دهند. آنان احساس برتری شخصی کرده و معتقدند می‌توانند برای رویارویی با چالش های تازه بیاموزند و رشد یابند. برای اینکه افراد احساس توانمندی کنند، نه تنها باید احساس کنند که آنچه انجام می‌دهند اثری به دنبال دارد، بلکه باید احساس کنند که خود می‌توانند آن اثر را به وجود آورند ( واعظی و سبزیکاران، ۱۳۸۹).

۵-۱-۴- بررسی رابطه بین ساختار سازمانی با احساس خودکارآمدی حرفه­ای اعضای هیئت علمی دانشگاه یاسوج

نتیجه به دست آمده نشان داد که در دانشگاه یاسوج، ساختار تواناساز، دارای رابطه مثبت معنی­داری با احساس خودکارآمدی حرفه­ای اعضای هیئت علمی می‌باشد. این نتیجه با پژوهش رودآذر (۲۰۰۹) و تایلوس (۲۰۰۹) هم سو و با مطالعات دفت (۱۹۹۵) و آدلر و بورایز (۱۹۹۶) و هوی و میسکل (۲۰۰۸) هم راستا می‌باشد. در تأیید این نتیجه می توان گفت در ساختار سازمانی تواناساز به دلیل عدم تأکید بر قوانین ضعیف، مشارکت، نوآوری و ایجاد جوی از بی اعتمادی بین ذینفعان، علاوه بر اینکه بقا و داوم سیستم را تضمین می‌کند به دلیل بی توجهی به خواسته های آن ها افزایش میزان رضایت مندی مخاطبان آموزشی را در پی خواهد داشت (گاریزسایمسک، ۲۰۰۵).

علاوه بر این، در این مرحله از تحلیل این یافته به دست آمده که ساختار سازمانی بازدارنده با میزان خودکارآمدی اعضای هیئت علمی دارای رابطه منفی معناداری می‌باشد. این یافته با نتیجه تحقیقات هوی و همکاران(۱۹۸۳و۱۹۹۶)، هوی و سوئیتلند (۲۰۰۱)، هوی و میسکل (۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) و دفت (۱۹۹۵) همسو می‌باشد. در این خصوص هوی و همکاران (۱۹۹۶)، اذعان نمودند، در ساختار سازمانی بازدارنده به دلیل تأکید بر کنترل متمرکز امور، اجرای دقیق استانداردها و همچنین عدم توجه به انتظارات ذینفعان، و تامین خواسته های آنان نخواهد شد. صابونچی و همکاران (۱۳۸۸) نیز، در پژوهش خود بیان کردند در ساختار مکانیکی به دلیل وجود اصول ثابت، محیطی ایستا، قوانین و مقررات خشک و غیرقابل تغییر، اثراتی منفی بر عملکرد ذی ربطان اعمال خواهد شد که در نهایت موجب کاهش کارآمدی، انگیزه، از خود بیگانگی و مقاومت افراد در برابر تغییر می­ شود. مدیران باید در ترغیب زیردستان و طراحی ساختارهای تسهیل گر فرایند گردانید خودکار کارآمدی حرفه­ای آن ها را فراهم نمایند و بر انطباق و همنوایی تأکید داشته به حل مسائل به صورت مشارکتی توجه کنند (هوی و سوئیتلند ۲۰۰۱). در شرایط متغیر، متحول و پیچیده کنونی، دانشگاه­ها به منظور به انجام رساندن وظایف خطیر پویایی و پیشرفت خود و همچنین موفقیت در برابر سایر رقبا، بایستی بستر لازم جهت تحقق این امور را فراهم آورد. تحقق این امر مستلزم تغییر و توسعه قوانین و مقررات سخت و غیرقابل تغییر و به طورکلی نوع ساختار سازمانی موجود در دانشگاه ‌می‌باشد (محترم، ۱۳۹۰).

۵-۱- ۵- بررسی رابطه بین ساختارسازمانی با عدالت سازمانی دانشگاه یاسوج

این یافته نشان داد ساختار سازمانی بازدارنده، دارای رابطه منفی معنی­داری با عدالت سازمانی می‌باشد. در تأیید این یافته می توان گفت بر اساس نظر هوی، بلازوسکی و نیولند (۱۹۸۳)، در ساختار سازمانی بازدارنده به­ دلیل تأکید بر کنترل متمرکز امور، اجرای دقیق استانداردها و عدم توجه به انتظارات و خواسته‌های فراگیران، به دلیل مهم ­بودن اهداف دانشگاه، ممکن است به تحقق عدالت سازمانی نیز توجهی نشود. همه افراد سازمان باید باور داشته باشند که عدالت یکی از اصلی ترین و محوری ترین شاخص‌های ارزیابی و قضاوت درباره رفتار در سازمان است.

در واقع یکی از موانع اصلی تحقق عدالت در سازمان ها، عدالت محور نبودن اهداف آن ها‌ است؛ به ویژه توجه به اینکه در بوروکراسی های ماشینی، بیشترین وجه همت و انرژی سازمان‌ها، به تحقق اهداف معطوف می شود. ‌بنابرین‏، اگر طریق تحقق اهداف، به صورتی غیر عادلانه ترسیم شود ، ناگزیر بیشترین وجوه همت و تلاش‌های سازمانی، معطوف به بی عدالتی خواهند بود. در واقع حتی اگر اهداف عادلانه نیز با بی عدالتی کسب شوند، رفتارهایی در سازمان شایع و جاری می‌شوند که مستمراً عدالت را تخطئه می‌کنند. بدین ترتیب اهداف، استراتژیها، خط مشی ها و برنامه ها ضمن اثرگذاری بر فراگرد و روند طراحی ساختار سازمان، به رفتارهای آن نیز سمت و سو می‌دهند .

همچنین مشخص شد ساختار تواناساز دارای رابطه معنی دار مثبتی با عدالت سازمانی می‌باشد. در این خصوص باید گفت هرچه تنوع افراد و ‌گروه‌های قدرتمند مؤثر بر بافت سازمان بیشتر باشد، احتمالاً از سطح رفتارهای استبدادی کاسته شده، بر احتمال توسعه عدالت افزوده می شود. ساخت قدرت هم به طور غیرمستقیم از طریق تأثیر بر ساختار و هم به طور مستقیم از طریق تأثیر بر مراودات اجتماعی افراد و گروه ها بر روند تحقق عدالت سازمانی تأثیر دارد. از طرفی وجود عدالت سازمانی نیز ساختار سازمانی را متأثر می‌سازد که در چرخه ای از علیت فزاینده، این دو مفهوم به نوعی همزاد یکدیگر تلقی می‌گردند. اهمیت این تعاملات از آن جهت است که در شکل دهی و جهت دهی مناطق فعالیت در سازمان و در نتیجه، شکل گیری روند کلیه فعالیت ها و اثر بخشی سازمان دارای نقش بسزایی می‌باشد (ترک زاده، ۱۳۸۸).

در این راستا لازم است مسئولان از طریق نوع ساختار سازمانی با توجه به عدالت سازمانی و ابعاد آن و از بین بردن شبکه های اجتماعی کارکرد موجود، توسعه جوی از اعتماد و اطمینان در بین اساتید و اصلاح و بهبودسازی هنجارهای مختلف موجود در دانشگاه، زمینه تغییر و توسعه آن را به سمت خودکارآمدی حرفه ای اساتید به عنوان محور اصلی و مولد در تولید علم را فراهم آورد.

۵-۱-۶- رابطه بین انواع ساختار سازمانی با احساس خودکارآمدی حرفه­ای اعضای هیئت علمی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:34:00 ق.ظ ]




GaeL LindenfieLd-1

جنس

در گذشته به رغم نبود شواهد قاطع بسیاری از نویسندگان تمایل داشتن از نگرشهای سنتی راجع به جنس پیروی کنند و به طور کلی اعتقاد داشتند که زنان در مقایسه با مردان عزت نفس ضعیفتری دارند پژوهش‌های جدیدتر نشان می‌دهد که پسرا و دخترها در خصوص ارزش قائل شدن برای خود خیلی به هم شبیه هستند .

رویدادهای جاری زندگی

عزت نفس یک فرد هر چقدر هم محکم وقوی باشد زندگی همواره موقعیتهایی پیش می آورد که ارزش گذاری مثبت فرد برای خودش را به نظر می اندازد تحقیر شدن یا مورد توهین قرار گرفتن از طریق دیگران ، رد شدن در خواست کار یا پذیرفته نشدن در دانشگاه بیماری یا اخراج شدن از کار ( بعلت این کار فرمامی خواهد هزینه شرکت را پایین بیاورد یا علتهای دیگر ) همه می‌توانند بزنگرش مثبتی که فرد از خود دارد آثار مخربی برجای بگذارند ( ایلین شیهان ، ۱۹۶۴)

عزت نفس والدین

در اینجا به چند نمونه از والدینی که دچار عزت نفس مختل هستند اشاره می شود ۱ – والدینی که عزت نفس یایینی دارند و خود را باارزش ، توانمند و مثبت ارزیابی نمی کنند و همواره احساس حقارت و ناتوانی می نمایند اغلب نمی توانند عزت نفس فرزندان خود را رشد دهند اینان به همان میزان و شکلی که خود را کوچک می پندارند کودک خودرا هم نارسا وضعیت ارزیابی می نمایند وبه توانمندی‌های اوکم توجه هستند کودک درحضور چنین والدینی ، از جرات کافی برای نشان دادن خود برخوردار نمی شود و در محیط جامعه هم این ناتوانی را نشان می‌دهد

۲- گاهی والدین با فشار برفرزندان خود ، در صد جبران حقارتها و ‌شکست‌های زندگی خود بر می‌آیند و در این مسیر توجهی به علائمی ‌و استعداد کودکان خود ندارند برای مثال اگر پدری همواره علاقمند به کسب یک مدرک عالی تحصیلی ( پزشکی ، مهندسی ، …) بوده است ولی به دلایلی موفق نشده سعی می‌کنند ‌به این آرزوی دیرینه خود. از طریق فرزندش دست یابد لذا گاهی با دانشجویانی که حتی در رشته ایی مانند پزشکی و مهندسی قبئل شده اند بر می خوریم که اظهار می دارند تمایل و علاقه ای به رشته تحصیلی خود ندارند و علاقمندی آن ها در مسیردیگری می‌باشد ‌بنابرین‏ والدینی که در پی آرزوهای برآورده نشده خود از طریق فرزندانشان هستند ‌به این نکته توجه نمایند که گاهی فرزند آن ها دارای علائق و استعداد های متفاوتی است واگر سعادت و عزت او را می خواهند ، بایستی ‌بر اساس این علائق و استعداد ها برنامه ریزی نمایند و نه این که اورا با فشار ورودر بایستی . التماس و تهدید در مسیر زندگی گذشته خود و دستیابی به آرزوهای تحقق نیافته قرار دهند که این خلاف رشد آن ها می‌باشد .

۳- والدینی که در ارزیابی کیفی استعداد ها و توانایی‌های فرزندان خودناتوان هستند و توقع و انتظارات ایده آلیستی که در توان آن ها نیست دارند همواره عزت نفس آن ها را در معرض فرورریختن قرار می‌دهند کودک از یک طرف به تواتائیهای خود نگا می‌کند واز طرفی به ایده آلهای مورد در خواست والدین و در می‌یابد که بین این دو فاصله زیادی قرار دارد علی‌رغم این که اودر مراحل تحصیل خود این ناتوانی را نشان می‌دهد ولی گاهی والدین کماکان ، بدون توجه به ناتوانی فرزتدشان اورا تحت فشار قرار می‌دهند در حالی که غافل از عواقب آن می‌باشند اضطراب . افسردگی . ناامیدی. افت تحصیلی . اختلال در رشد روابط اجتماعی و بیماری‌های مختلف روانی می‌تواند به دنبال این فشار طاقت فرسابر فرزند به وجود آید ( دکتر قرباتعلی ‌اسداللهی و دکتر سید غفور موسوی )

تغییرات در خودپنداره

کودکان ‌در اواسط کودکی . خودرا بر حسب صفات شخصیت مانند « من باهوشم » « من خجالتی ام » یا « من درستکار هستم » توصیف می‌کنند این تغییر به کودکان امکان می‌دهد تا خودهای گذشته حال و آینده را مرتبط کنند امااظهارات شخص اوایل نوجوانی ، مرتبط نیستند و اغلب توصیفات متضادی رادر بردارند برای مثال یک نوجوان ۱۲ تا ۱۴ ساله شاید صفات متضادی از این قبیل را بر زبان آورد « باهوش » و « کودن » و یا « خجالتی » و « معاشرتی » این تضادها از فشارهای اجتماعی برای نشان دادن خودمان متفاوت در روابط گوناگون مثلا با والدین . ‌همکلاسی‌ها . دوستان صمیمی و معشوقهای رمانتیک حاصل می شود ( هارتر ، ۱۹۹۸) .

در اواسط و اواخر نوجوانی . توانایی تفکر انتراعی به نوجوانان امکان می‌دهد تا صفات گوناگون خود را در یک سیستم منظم ترکیب کنند و استفاده آن ها از کلمه های وصفی نشان می‌دهد که می دانند ویژگی‌های روانی از موقعیتی به موقعیت بعدی تغییر می‌کند مثل « من خیلی زود عصبانی می شوم » « من عمیقا روراست نیستم » .

اظهارات شخصی نوجوانان . نگرانی آن ها را از دوست داشتنی بودن نیز نشان می‌دهد نوجوانان در مقایسه با کودکان دبستانی و برای فضایل اجتماعی نظیر دوستانه بودن ، با ملاحظه ، مهربان و یاری بخش بودن ، اهمیت بیشتری قابل هستند علاوه براین ، ارزش‌های شخصی واخلاقی ، برای خود پنداره نوجوانان بزرگتر موضوعات مهمی هستند هنگامی که نظر نوجوانان ‌در مورد خودشان . عقاید و برنامه های پایدار و با ثبات را در برمی گیرد به سوی وحدت خود . که برای پرورش هویت حیاتی است پیش می‌روند .

تغییرات در عزت نفس

در دوره نوجوانی ، متمایز شدن عزت نفس که جنبه ارزشی گذار خود پنداره است .ادامه می‌یابد علاوه بر شایستگی تحصیلی . احساس ارزشمندی اجتماعی و ‌توانایی جسمانی . موضوعات مهم دیگری ‌به این دوره افزوده می شود دوستی صمیمانه . جاذبه رمانتیک و شایستگی شغلی ( هارتر ، ۱۹۹۰) . سطح عزت نفس نیز تغییر می‌کند عزت نفس فقط هنگام انتقال از یک مقطع تحصیلی به مقطع دیگر به طور موقتی کاهش می‌یابد و غیر از این مورد در اغلب نوجونان افزایش می‌یابد این افزایش مستمر در عزت نفس . دلیل دیگری است که پژوهشگران جدید این فرض را که نوجوانی دوره آشوب هیجانی است زیر سوال می‌برند برخلاف آنچه تصور می شود در اغلب افراد نوجوان شدن به احساس غرور و اعتماد به نفس می‌ انجامد ( پاورز . هاسروکیلنر،۱۹۸۹) .

نوجوانان از لحاظ عزت نفس بسیار تفاوت دارند آنهایی که رشد بلوغ جنسی بی موقع داشته اند کسانی که زیاد مواد مخدر مصرف می‌کنند یا آنهایی که در مدرسه مردود می‌شوند احساس خوبی نسبت به خودشان ندارند ازاین گذشته . از بین کسانی که عزت نفسشان در نوجوانی افت می‌کند دخترها بیشترین تعداد را تشکیل می‌دهند ( پلاک ورابینز ۱۹۹۴٫زیمرن و همکاران ،۱۹۹۷) به یاد بیاورید که دخترها درمورد ظاهر جسمانی شان بیشتر نگران هستند و ‌در مورد توانایی خود احساس عدم اطمینان بیشتری می‌کنند در عین حال موقعیتهایی که نوجوانان در آن ها بسر می‌برند می‌توانند این تفاوت‌های گروهی را تغییر دهند فرزند پروری مقتدرانه که در کودکی عزت نفس زیاد را پیش‌بینی می کرد در نوجوانی نیز همچنان پیش بین قدرتمندی برای عزت نس زیاد است در مقابل چنانچه حمایت بزرگسالان یا همسالان مشروط باشد یعنی تا وقتی که نوجوانان معیارهای بیش از حد عالی را برآورده نکرده باشند از آن ها حمایت نمی شود غالبا رفتارهایی را انجام می‌دهند که « غلط » می پندارند به عبارت دیگر این رفتارها را بیانگر خود واقعی نمی دانند نوجوانانی که برای محافظت خود از عدم تأیید دیگران . اغلب به صورت « تصنعی » رفتار می‌کنند دچار عزت نفس کم. افسردگی و بدبینی نسبت به آینده می‌شوند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:34:00 ق.ظ ]