کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



از جمله وظایف صدا و سیما:
-اختصاص یک شبکه تلویزیونی به نام امام عصر- همانند شبکه خبر- شبکه قرآنی که در آن برنامه‌هایی با عنوان امام مهدی در قرآن- امام مهدی در روایات- فوائد امام غایب-شرایط ظهور- مهدی باوران- آسیب شناسی مهدویت شبهه شناسی مهدویت- نقش زنان در هنگام ظهور- مهدویت و ادیان و … پخش گردد با بهره گرفتن از اساتید مجرب و کارآزموده در این زمینه.
-برگزاری پرسش و پاسخ، میزگردها و نشست‌ها بین اساتید مجرب و مردم در برنامه تلویزیونی
-ارائه برنامه کودک و نوجوانان با محوریت مهدویت- پخش کارتنهای مذهبی- دعوت بچه‌ها به استریو با مربی با محبت و صحنه و دکور شاداب و رنگارنگ با عنوان مهدویت
-طرح مسابقه در مقطع ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و حتی در سطح عموم- پخش سرودها در میان برنامه‌ها با عنوان مهدویت- پخش ادعیه و دعاهای وارده با صدای مداح عالی از طریق تلویزیون و رادیو در وقت‌های مخصوص خودش مثل دعای ندبه در صبح جمعه، دعای آل یاسین و عهد و … که در جذب مخاطب تأثیر به سزایی دارد.
-مباحثه بین ادیان و اهل کتاب و مسلمانان و طرح دیدگاه‌های آنان نسبت به امام مهدی u.
یک سری از راهکارها این است که ما با عقایدمان هجوم ببریم نه این که بگذاریم به عقایدمان هجوم ببرند، تازه‌ ما پی راه حل و راهکارها بگردیم تا این هجوم را جواب درست بدهیم به کسانی که مدعی هستند دین ما نفی حقوق بشر است کسانی که اعتقاد به مهدی داشتن ما را زیر سؤال برده‌اند و کسانی که … مثل نامه آقای رئیس جمهور وقت آقای احمدی نژاد به رئیس جمهور وقت آمریکا جرج بوش که با توجه به این مسیحیت کارهای او را زیر سؤال برده و جواب خواسته است و این بهترین کار است که رسوایی اعمال او را در پی دارد. و یا نامه امام خمینی به گورپاچف یکی از مقامات شوروی سابق در آن سال.
امام خمینی ننشستند و ببینند چه اتفاقی می‌افتد و بعد نامه بنویسد که من می‌دانستم امام خمینی قبل از این که آن حادثه رخ دهند و شوروی از هم بپاشد نامه خود را نوشتند و اینها نمونه‌های خوبی است که برای ما، و این انتشار خبرها و نامه‌ها به عهده رسانه‌های گروهی و تصویری دنیاست که این رسوایی آنها و اشتباه اعمالشان را به گوش جهانیان برساند مخصوصاً ماهواره هاوایترنت.
پایان نامه - مقاله
- برنامه‌هایی که درباره‌ی امام عصر u ساخته می‌شوند برای مخاطبان خاصی تهیه گردند به عنوان مثال برای کودکان، نوجوانان، جوانان و زنان….
- سازندگان این نوع برنامه‌ها به غیر از محتوا باید در ارائه‌ جذابیت تصویری نیز بکوشند؛ زیرا هر چقدر محتوا زیبا باشد ولی نحوه‌ی ارائه رسانه‌ای نباشد، سبب مخاطب گریزی می‌شود. این مورد از عوامل مهم جذب مخاطب به سوی محتواهای دینی است.
- به موضوع مهدویت در قالب سریال‌ها و داستان‌ها پرداخته شود و تشرفات موثق به فیلم، کلیپ و… برای جوانان ساخته شود، البته با توجه به رعایت تمام محدودیت‌های شرعی که برای نشان دادن چهره امام u وجود دارد.
- باید ساختار خشک برنامه‌های مذهبی شکسته شود و مجریان برنامه و کارشناسان بتوانند به دور از زبان و بیان خشک، رسمی و قدیمی با مخاطبان ارتباط برقرار کنند. البته تا حدی که محتوا زخمی نشده و آسیبی به آن وارد نگردد.
- با حفظ بخش هنری این نوع برنامه‌ها در هر قسمت بنا به تناسب از شاعران، خوانندگان، خطاطان و.. استفاده شود و حتی‌المقدور از تکراری‌شدن این بخش و تنها پرداختن به یک نوع هنر پرهیز شود.
- پس از پایان این گونه برنامه‌ها پژوهشی درباره‌ی عملکرد برنامه و این‌که چه تأثیری روی مخاطب داشته، صورت گیرد تا مشخص شود این برنامه‌ها چه تأثیری روی اعمال و کردار مخاطبان خود گذاشته‌اند و به اصطلاح در امام زمانی شدن مخاطبان چقدر مؤثر بوده‌اند.
- بعد معرفتی موضوع مهدویت و انتظار در این برنامه‌ها مورد توجه قرار گیرد و تلاش گردد چهره‌ای جذاب، مطلوب و دوست‌داشتنی از قیام جهانی امام عصر u به مخاطب ارائه شود، در حالی که مخاطبان این برنامه‌ها کمتر با ژرفای اتفاقی که قرار است با ظهور امام عصر u رخ دهد، آشنا می‌شوند.
-در اشعار، موسیقی، مداحی‌ها یا مراثی که برای دیگر معصومین خوانده می‌شوند، بازنگری صورت گیرد تا بدین صورت به ساحت آن بزرگواران بی‌احترامی نگردد.
- نوآوری و ابتکاری از نظر قالب و محتوا در این نوع برنامه‌ها رخ دهد، چنان که بیشتر برنامه‌هایی که در این رابطه تولید شده است در قالب‌های ترکیبی و میزگرد بوده است.[۲۹۱]
- سفارش، تولید و پخش محصولات سینمایی، داستانی، انیمیشن و … از زندگی حضرت بقیه الله u و یا موضوعات مرتبط با مهدویّت. (به عنوان مثال داستان ولادت امام عصر u ازجذاب‌ترین سوژه‌ها برای فیلم سازان و همچنین مخاطبان خواهد بود و می‌تواند در کشورهای اروپایی و در میان مسیحیان نیز به نمایش گذاشته شود؛ زیرا مادر بزرگوار امام زمان u حضرت نرجس علیهما السلام از شاه‌زاده‌های روم و نوادگان یکی از حواریون حضرت عیسی u بودند.)
-ارائه‌ گزارش از مکان‌هایی که در داخل و خارج از کشور به نام امام عصر u و در راه تبلیغ و ترویج ایشان فعّالیت می‌کنند.
-تهیه‌ی گزارش از سایر نقاط و مذاهب جهان و تشریح روند روز افزون اقبال جهانیان به مباحث آخرالزمانی و منجی نهایی.
-رصد کردن فعّالیّت کمپانی‌های فیلم سازی غربی و مقابله با تهاجم رسانه‌ای آنها که «مهدویت شیعی» را هدف قرار می‌دهند.[۲۹۲]
استفاده از یک کانال فعال ماهواره‌ای برای برگزاری نشست‌ها و مصاحبه‌های روزانه و هفتگی به منظور ژرفا بخشیدن به ایمان نسل حاضر به ظهور قائم آل محمد u و آماده ساختن آنها برای پیش باز حادثه ظهور.[۲۹۳]

وظایف مطبوعات و نویسندگان

اگر چه در حال حاضر چندین مجله‌ی تخصصی راجع به موضوع انتظار و با رویکرد مهدوی در کشور منتشر می‌شود امّا در میان سایر روزنامه‌ها و مجلات کمتر به مباحث مهدویت پرداخته می‌شود بدین جهت که نقش تبلیغات در ابلاغ پیام به افراد و گروه‌ها به ویژه در دنیای امروز انکار ناپذیر است و ابزارهای تبلیغی نیز بسیار گسترده و متنوع است، سزاوار است فعالان این عرصه نیز حداقل بخشی از توان و امکانات خویش را به موضوعات مربوط به امام عصر u اختصاص دهند و از برکات این عمل و عنایات خاص حضرتش برخوردار شوند.[۲۹۴]
اهل قلم، نویسندگان و فعالان عرصه‌های مطبوعات باید در این فرمایش حضرت سید الشهدا تأمل کنند که:
«… مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می‌توانید درباره او سخن بگویید و قلم فرسایی کنید، آنچه درباره تشخیص این معصوم بگویید، درباره همه معصومین گفته‌اید، چون حضرات معصومین u همه در عصمت، ولایت و امامت یکی هستند و چون عصر، عصر مهدی ماست، سزاوار است درباره او مطالب گفته شود… مهدی u مظلوم است. بیش از آنچه نوشته و گفته شده، باید درباره‌اش نوشت و گفت» آیا می‌دانید درباره افلاطون هزاران عنوان کتاب نوشته شده است؟ در مورد گاندی که فقط متعلق به یک فرهنگ و یک ملت است و هنوز یک قرن هم از مرگش نگذشته است هزاران کتاب به رشته تحریر در آمده است؟ راجع به حضرت ولی عصر u تاکنون چندین عنوان کتاب تألیف شده است؟ بگذریم که برخی عناوین ترجمه و تلخیص کتاب‌های دیگر می‌باشد.
آیا حقّ امام عصر در این مورد ادا شده است! در حالی که ایشان منجی عالم بشریت و موعود همه ادیان و مشترک میان تمام مذاهب و اتمام جهان است و از هزاران سال پیش، ادیان آسمانی به آمدنش نوید داده‌اند.[۲۹۵]

وظایف نیروهای نظامی

نیروهای نظامی، حافظان حدود و ثغور ملت اسلام و مدافعان کیان نظام اسلامی‌اند که وظیفه آنان در عصر انتظار فَرَج چنین بازگو گردیده است:
نصر: بر اساس اندیشه توحیدی، هر فتح و نصری از خدا و به اذن اوست: «وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللهِ العَزیزِ الحکیم» و نیز یاری الهی همواره با کسانی است که دین الهی را کمک داده و در حراست و … ترویج آن می‌کوشند: «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»[۲۹۶]. بر این پایه، اولین وظیفه نیروهای نظامی تلاش در جهت تقویت و دفاع از کیان دین است تا از این راه از نصرت خدای سبحان برخوردار گردند: و علی الغزاه بالنصر.
غلبه: برتری قدرتمندانه بر آنان که در برابر اندیشه توحیدی به معارضه برمی‌خیزند، خواسته حضرت بقیه الله عج است.
تلاش در جهت دستیابی به توانایی‌های تکنیکی و تاکتیکی و آخرین دستاوردهای دفاعی و از طرفی کوشش در جهت تقویت ایمان و صبر و استقامت، وظیفه گروه‌های نظامی در عصر غیبت است، همان گونه که آیاتی از قرآن کریم نیز بر این آموزه دلالت دارد: «و اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ و مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ الهِ و عَدُوَّکُم[۲۹۷]»؛ «اِن یَکُن مِنکُم عِشرونَ صبِرونَ یَغلِبوا مِائَتَینِ و اِن یکُن مِنکُم مائَهٌ یَغلبوا اَلفا»[۲۹۸].

وظایف سازمان حج و زیارت

به لطف خدا در سالیان اخیر، توجه شیعیان در مراسم حج (اعم از تمتّع و عمره) به امام زمان u بیشتر شده است. مسئولین و روحانیان کاروان‌ها و نیز سازمان حجّ و زیارت می‌توانند در شکل‌گیری فرهنگ دعا برای امام عصر u در ایام حجّ و به جای آوردن اعمال به نیابت از آن حضرت توسط حجّاج مؤثر باشند.[۲۹۹]

وظایف سازمان تبلیغات

یکی از دیگر از نهادهایی که در ترویج فرهنگ مهدویت نقش زیادی می‌تواند ایفا کند سازمان تبلیغات می‌باشد که وظایف آن به صورت تیتر وار گفته می‌شود:
۱-بالا بودن سطح آگاهی مداحان، واعظان و سخنرانان
۲-اعلام هفته مهدویت، تهیه پوستر در رابطه با مهدویت و نصب آن به جاهای پر رفت و آمد
۳-برگزاری نمایشگاه‌ها با عنوان مهدویت
۴-شب زنده‌داری و احیاء در نیمه شعبان
۵-هدیه به کسانی که نام و القاب حضرت بر روی آنهاست.
۶-کنفرانس‌ها و مباحث غرب شناسی و مهدویت تشکیل شود همان گونه که غربیان کنفرانس‌های شرق شناسی تشکیل دادند و گام‌های سریع خود را در جهت نابودی مسلمانان برمی‌دارند.

۲)مجموعه مردم

 

وظایف علما و مبلغین

در هر جامعه‌ای مبلغان مسئولیت سنگینی را به دوش می‌کشند، مبلغی که می‌خواهد اشاعه فرهنگ مهدویت را در سطح جامعه بپروراند باید خود روحیه اطاعت پذیری را در خود پرورش داده باشد و یک فرد منتظر واقعی و حقیقی باشد، یعنی اول باید شخصیتش را مهدوی کند تا بتواند شخصیت مهدوی بپرواند و در صورت عدم چنین چیزی در مخاطب خود تأثیر گذار نخواهد بود. مبلغان در زمینه علمی باید پر و متخصص و متعهد، روشمند باشند تا در انتقال مفاهیم با مشکلی رو به رو نشوند و بتوانند به شبهات و سؤالات مخاطبان خود جواب درستی ارائه دهند این گونه در جذب مخاطبان در حیطه معارف مهدویت نقش بسزایی دارند مخاطبی که ببیند در گرفتن جواب سؤال خود از مبلغ ناتوان است و یا مبلغ را ناتوان و غیر متخصص در امر جوابگویی تشخیص دهد کم کم طرد و دلزده می‌گردد و چه بسا که دیگر رو به معارف مهدویت نیاورد.
۱-ابتکار و خلاقیت در به کارگیری روش‌ها در کانون‌های دینی: یکی از شیوه‌های موفقی که تجربه نشان داده است ابتکار و خلاقیت در انتقال مفاهیم به مخاطب است؛ مخاطب تنوع در شیوه گفتار را می‌پسندد و جذب سخنان گوینده می‌گردد، استفاده از شیوه‌های سنتی و قدیمی فرد را کِسل و خسته می‌کند.
۲-نیروی محبت در جذب مخاطب: نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثری است و بهترین اجتماع‌ها آن است که با نیروی محبت اداره شود، محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار.
قرآن خطاب به پیغمبر می‌فرماید: « فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ»[۳۰۰] به موجب لطف و رحمت الهی، تو برایشان نرم دل شدی که اگر تند خوی سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می‌گشتند، پس از آنان در گذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن» در اینجا علت گرایش مردم به پیغمبر گرامی امت را علاقه و مهری دانسته که نبی اکرم نسبت به آنان مبذول می‌داشت.[۳۰۱]
۴- نصیحت: واژه «نُصح» به معنی خلوص تمام و نزاهت از هر شائبه و ناخالصی است. علما باید هم در اندیشه و قول و فعل خویش از هر شائبه آلوده کننده‌ای پیراسته باشند و هم با یکرنگی و خلوط خیر خواه امّت باشند و جز به خیر و صلاح آنان نیندیشند، سخن نگویند و کار نکنند. چنین عالمانی از انتظار راستین برخوردارند، زیرا امام منتظر آنان در زهد و نصیحت برترین انسان عصر خویش است و آن که با امامش سنخیّت ندارد، منتظر او نیست.[۳۰۲]
۵-پاسخگویی عالمانه و متناسب با نیازهای روز به شبهات، پرسشها و ابهام‌های موجود در زمینه منجی گرایی شیعی؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-07-27] [ 07:11:00 ب.ظ ]




دوستان با جمع در یک محفلند از بساط دوستی خویش غافلند
تا جدا گرداند شان از هم قَدر آن زمان دانند قدر یکدیگر
۲۸ـ دردروازه ابو ببندی ولی دِهن مردم نابو ببندی.
ابو:می شود// ببندین:ببندیم// نابو:نمی شود
کاربرد:اشاره به سریع پراکنده شدن اخبار بین مردم دارد که انسان باید مواظب کارها و حرف هایش باشد تا آبرویش حفظ شود همچنین بی توجهی به حرف مردم را دارد که در بعضی مواقع انسان باید نشنیده بگیرد.
۲۹ـ دَم دَم بیومی،خوون حرومی Damdam bayomixowon haromi.
بیوم:صبح زود// خَوُن:خواب// حرومی:حرام
کاربرد:برای کسانی که صبح های زود و فرصت های عالی را از دست می دهند با کارهای بی ارزش.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳۰ـ روتَم بهشت پام لَگُشت ولی دلم نشت Rawtom beheŝt pām lagoŝt delom neŝt.
روتم:رفتم// لگشت:لغزیدن،از جارفتن
رفتم بهشت پایم لیز خورد و دلم ماندگار شدونشست
کاربرد:هنگامیکه کسی را دنبال کاری به جایی می فروشند آنجا که رسید چیزی نظر او را جلب می کند و می نشیند.
۳۱ـ رونده ای روباری وی کوش ایارو قالی Rū nada ay rowbāri vay kawŝ ayā rāgāli.
روباری:مردم حاشیه هلیل رود// کوش:کفش// ایا:می آید
به رودباری رونده چون با کفش می آید روی قالی
کاربرد:برای کسانی بکار می رود که وقتی به آنها لطف می کنیم یا احترام می گذاریم خیال می کنند که فرد بزرگی هستند و محدودیت ها را زیر پا می گذارد.
نیکی که از حد بگذرد ابله گمان بد برد
۳۲ـ مرگُن کُل اروتنن خرابی،نوم کوری بَرن. morgon kor kol arawtenen xarābi,nomkowribden.
مُرگن:مرغ ها// اروتنن:می روند// نوم:نام کوری هدهد// بَدَ: بد است.
همه مرغ ها می روند خراب کاری می کنند فقط نام هدهد بد شده است.
کاربرد:کسی که فقط یه اشتباه کرده و همه فهمیده اند حالا هر کس خطا می کند همه به او شک می کنند در صورتی که او بی گناه است.
۳۳ـ زنومی چه منی،چه دون گونی zanomi če maneye čedongowani
زنوم:رژیم لاغری// مَن:واحد وزن معادل سه کیلو گرم// دون:دانه// گوَن:گیاه کوچک
کاربرد:کسی که رژیم لاغری دارد چه زیاد بخورد چه به اندازه ی دانه کوچک گون
۳۴ـ زن بگه به گرو خودت بنن بگرو zanbeyeba geraw xowadet benen begerū
بگه:بگیر// گرو:گروگان// بنن:بنشین// بگرو:گریه کن
کاربرد:چیزی که انسان به سختی بدست می آورد تا از او لذت ببرد اما بر خلاف انتظارش مایه ی دردسر می شود و باعث زحمت او می گردد.
۳۵ـ زیادی زوالین zeyādi zarālin.
زوال:نابودی،اسراف شدن
هنگامی که مال زیادی بخاطر بی توجهی ضرر شود.مال زیادی نابودی است.
کاربرد:برای کسی که ظرفیت مال و سرمایه ی زیادی را ندارد و اسراف و زیاده روی می کند.
۳۶ـ سیرم سنگینم،گشنم غمگینم. Siromsanginon,yošnam vamginom.
گشنم:گرسنه ام
سیرم سنگین هستم و گرسنه ام غمگین هستم.
کاربرد:آدم های پولدارمغرور هستندوآدم های فقیرغمگین هستند.افراط وتفریت بد است.انسان دارا باشد یا نادار غمگین است داشتن و نداشتن هر دو دردسر دارد.
۳۷ـ گپ اگه زرن سکوت گوهرن. Gapsoxau agazaren sokūt gawharen.
زرن:زر است// گوهرن:گوهر است
سخن اگر زر است سکوت گوهر است.
کاربرد:خطاب به کسانیکه زیاد حرف می زنند به کار می رود سکوت با ارزشتر از سخن گفتن است.
«کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز گفته تو جهان شود پر»
۳۸ـ سوزنی ورخودت بزن،جوالدوزی ور همسایه sūzeni varxowadet bezanjovāl dowzi var hamsāya.
سوزنی به خودت بزن جوالدوزی به همسایه.
کاربرد:اگر توانستی سوزنی به خودت بزنی و تحمل کنی سوزن جووالدوزی به همسایه بزن.تا غم و رنج دیگران را تجربه نکرده باشی درد آنها را درک نمی کنی.
« برخود مپسند آنچه تو را پسند نیست»
۳۹ـ سگ ببه کوچک نبه say bebakowčok naba
ببه:باش// نبه:نباش
سگ باش کوچک نباش
کاربرد:خطاب به فردی کوچکتر از بقیه که همه به او دستور می دهند.
۴۰ـ شوسهی بهتر ای روسیاهی šaw san benteruy rūseyāni
شو:شوهر// سَه:سیاه// ای:از

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:11:00 ب.ظ ]




 

بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی سوم رابطه میان متعیرهای « تبادل دانش » و « توانمند سازی منابع انسانی » بر قرار است؛ و مقدار ضریب همبستگی برابر ۰٫۵۹۱ می­باشد؛ لذا می­توان چنین گفت که تقریبا ۵۹% از تغیرات متغیرهای « تبادل دانش » و « توانمند سازی منابع انسانی » در شعب بانک کشاورزی استان قم از یکدیگر پیروی می­ کنند. بنابراین با افزایش ۱ واحد متغیر « تبادل دانش »، « توانمند سازی منابع انسانی » ۰٫۵۹۱ واحد افزایش پیدا می‏کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۵-۲-۲-۴- نتایج حاصل از فرضیه فرعی چهارم
خلاصه نتایج فرضیه فرعی چهارم در جدول (۵-۴) ارائه شده است:
جدول (۵-۴) : نتایج آزمون فرضیه فرعی چهارم

 

عنوان فرضیه
شــرح
ضریب همبستگی
نتیجه آزمون

 

فرعی چهارم
بین به کارگیری دانش با توانمند سازی منابع انسانی رابطه معنی داری وجود دارد.
۰٫۷۲۴
تایید فرضیه

 

 

بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرعی چهارم رابطه میان متعیرهای « به کارگیری دانش » و « توانمند سازی منابع انسانی » بر قرار است؛ و مقدار ضریب همبستگی برابر ۰٫۷۲۴ می­باشد؛ لذا می­توان چنین گفت که تقریبا ۷۲% از تغیرات متغیرهای « به کارگیری دانش » و « توانمند سازی منابع انسانی » در شعب بانک کشاورزی استان قم از یکدیگر پیروی می­ کنند. بنابراین با افزایش ۱ واحد متغیر « به کارگیری دانش »، « توانمند سازی منابع انسانی » ۰٫۷۲۴ واحد افزایش پیدا می‏کند.
۵-۲-۲-۵ - نتایج حاصل از فرضیه اصلی
خلاصه نتایج فرضیه فرضیه اصلی در جدول (۵-۵) ارائه شده است:
جدول (۵-۵) : نتایج آزمون فرضیه فرضیه اصلی

 

عنوان فرضیه
شــرح
ضریب همبستگی
نتیجه آزمون

 

فرضیه اصلی
بین مدیریت دانش با توانمند سازی منابع انسانی رابطه معنی داری وجود دارد.
۰٫۵۳۸
تایید فرضیه

 

 

بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه فرضیه اصلی رابطه میان متعیرهای « مدیریت دانش » و « توانمند سازی منابع انسانی » بر قرار است؛ و مقدار ضریب همبستگی برابر ۰٫۵۳۸ می­باشد؛ لذا می­توان چنین گفت که تقریبا ۵۴% از تغیرات متغیرهای « مدیریت دانش » و « توانمند سازی منابع انسانی » در شعب بانک کشاورزی استان قم از یکدیگر پیروی می­ کنند. بنابراین با افزایش ۱ واحد متغیر « مدیریت دانش »، « توانمند سازی منابع انسانی » ۰٫۵۳۸ واحد افزایش پیدا می‏کند.
جاشاپارا[۱۷۹] مدیریت دانش را در قالب یک چرخه چهار حلقه ای این گونه تعریف می‌کند: فرآیندهای یادگیری اثربخش که توأم با خلق، سازماندهی، تبادل دانش (اعم از ضمنی و آشکار که با استفاده مناسب از تکنولوژی و محیط فرهنگی محقق است) و به کار بستن آن می‌باشد که سبب توانمندسازی منابع انسانی و همچنین ارتقاء سرمایه عقلانی سازمانی و بهبود عملکرد آن می‌باشد.
۵-۲-۲-۶ - نتیجه گیری کلی از فرضیات تحقیق
به طور کلی می توان گفت، هرچه کارکنان از توانمندی ها و شایستگی های بیشتری برخوردار باشند، ظرفیت مدیریت دانش در سازمان توسعه خواهد یافت. کارکنانی که از دانش، مهارت، تجربه و خبرگی بیشتری برخوردارند، توانایی بیشتری در خلق و کاربرد دانش دارند و از تجربه های کاری ارزشمندتری نیز برخوردارند که می توانند آن را با دیگران تسهیم کنند و به گونهای فزاینده خلق و کاربرد دانش را در سازمان افزایش خواهند داد. هرچه کارکنان توانمندی و شایستگی های بیشتری داشته باشند، بیشتر می توانند اجرای مدیریت دانش را در سازمان تسهیل کنند. دانش در ذهن افراد خلق می شود؛ بنابراین افراد دارای شایستگی ها و توانمندی های بیشتر ، از منابع غنی تری از دانش ضمنی برخوردارند و با قدرت تجزیه وتحلیل و بینشی که دارند، بهتر می توانند به خلق دانش جدید کمک کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ب.ظ ]




 

Du

 

Dl

 

 

 

فرضیه دوم

 

۶۷۰/۱

 

۴۲۱/۱

 

۹۲۵/۱

 

 

 

۴-۳-۲-۳- آزمون نرمال بودن توزیع خطاها
یکی از مفروضات رگرسیون این است که خطاهای معادله دارای توزیع نرمال با میانگین صفر هستند. برای بررسی نرمال بودن خطاهای معادله، منحنی اجزای خطا در مدل رگرسیون رسم می‌گردد، همان­گونه که در نمودار ۴-۱ مشخص شده، در مدل رگرسیونی فرضیه دوم میانگین توزیع خطاها تقریباً صفر، و انحراف معیار آن نزدیک به یک (۹۴۹/۰) است، در نتیجه توزیع خطاهای مدل رگرسیون نرمال می­باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

نمودا ۴-۱- منحنی اجزاء خطاها

 

 

 

 

 

 

 

۴-۳-۲-۴- ناهمسانی واریانس ها
یکی از موضوعات مهمّی که در اقتصاد سنجی به آن برخورد می‌کنیم موضوع واریانس ناهمسانی است. واریانس ناهمسانی به این معناست که در تخمین مدل رگرسیون مقادیر جملات خطا دارای واریانس های نابرابر هستند. به منظور برآورد واریانس ناهمسانی در این تحقیق از آزمون وایت استفاده شده است. نتایج حاصل از این آزمون به صورت زیر بیان می شود:
جدول۴-۸- نتایج حاصل از ناهمسانی واریانس

 

 

شرح

 

آماره وایت

 

P-value

 

نتیجه آزمون

 

 

 

مدل فرضیه دوم

 

۱٫۹۸۱

 

۰٫۴۶۲

 

عدم وجود ناهمسانی

 

 

 

نتایج حاصل از آزمون وایت در جدول (۴-۸) آورده شده است. نتایج نشان دهنده این است که آماره‏های F مدل فرضیه دوم در سطح خطای ۰۵/۰ معنی دار نیستند. در نتیجه فرضیه صفر مبنی بر عدم وجود ناهمسانی واریانس در بین دادهای مدل در سطح خطای ۵٫/. تایید می شود. نتایج حاصله نشان دهند عدم وجود ناهمسانی واریانس در بین داده های مدل است بنابراین از مدل رگرسیون حداقل مربعات معمولی (OLS) استفاده می شود.
۴-۳-۲-۵- آزمون هم خطی متغیرهای مستقل
با توجه به جدول ۴-۹، میزان تولرانس و عامل واریانس برای تمامی متغیرهای مستقل بیشتر از ۲/۰ ، و عامل تورم واریانس نیز بسیار نزدیک به ۱ است (از ۵ خیلی کمتر است)، در نتیجه فرضیه عدم وجود هم‌خطی بین متغیرهای مستقل تایید می‌شود.
جدول ۴-۹-آزمون هم‌خطی بین متغیر‌های مستقل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:08:00 ب.ظ ]




  • افزایش ریسک حسابرسی و در نتیجه کاهش اثربخشی فرایند حسابرسی

 

  • افزایش هزینه های انجام حسابرسی

 

  • کاهش قابلیت اعتماد به مدیریت شرکت ناشی از تغییرات متوالی حسابرس

 

  • کاهش سطح اعتماد جامعه به حرفه حسابرسی، به دلیل ایجاد شائبه مبنی بر کمرنگ شدن ارزش های حرفه ای و اخلاقی حاکم بر حرفه حسابرسی.

 

۲-۱-۹-۲)) تغییر اختیاری حسابرس و عوامل موثر بر آن
عوامل گوناگونی برای وقوع پدیده تعویض اختیاری حسابرس شناسایی شده است. عمده ترین این عوامل در دو دسته عوامل مرتبط با حسابرس و عوامل مرتبط با واحد مورد رسیدگی قابل طبقه بندی می باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۱-۹-۲-۱) عوامل مرتبط با ویژگی های حسابرس:
حق الزحمه حسابرس: با وجود مسائل اقتصادی در برابر سطح مشخصی از کیفیت خدمات حسابرسی، انتظار می رود صاحبکاران به دنبال موسسه ای باشند که حداقل هزینه را به آنها تحمیل کند. جانسون و لیز (۱۹۹۰) بیان می کنند زمانی که حسابرس فعلی بیشتر از توان شرکت بر شرکت هزینه وارد می کند این احتمال که صاحبکار موسسه حسابرسی را تغییر دهد زیاد می شود. در تحقیقی که توسط بهرام محرمی (۱۳۷۸)، با هدف بررسی ویژگی های موسسات حسابرسی در فرایند انتخاب حسابرس و انگیزه های تغییر حسابرس در بورس اوراق بهادار ایران انجام شده است محقق به این نتیجه رسیده است که یکی از انگیزه های تغییر حسابرس در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران بالابودن حق الزحمه های حسابرسی است. لذا، مطالبه حق الزحمه نامناسب از سوی حسابرس قبلی ممکن است دلیل تغییر حسابرس توسط واحد تجاری شده باشد.
اظهارنظر حسابرس: نتایج تحقیقات چاو و رایس (۱۹۸۲) نشان می دهد که بندهای توضیحی گزارش حسابرسی تاثیر منفی بر قیمت سهام دارد. آنها دریافتند یک رابطه مثبت بین تمایل شرکت برای تغییر حسابرس و دریافت اظهارنظر غیر مقبول در سالهای قبل از تغییر وجود دارد. بنابراین، این احتمال وجود دارد شرکت هایی که در مورد آنها اظهارنظر مشروط صادر شده، اقدام به تغییر حسابرس خود نمایند. نتایج تحقیقات جانسون و لایز (۱۹۹۰) و وو و چایکو(۲۰۰۱) نیز نشان دهنده وجود رابطه معنادار بین اظهارنظر حسابرسی و تغییر حسابرس است.
کیفیت حسابرسی: به اعتقاد محققین، شرکت ها سطح معینی از خدمات حسابرسی را درخواست می کنند که بستگی به میزان نزدیکی و همسویی منافع مالکیت و مدیریت دارد. شرکت هایی که انگیزه بیشتری برای متعهد نشان دادن خود در قبال هرگونه سوء استفاده دارند، معمولاموسسات حسابرسی بزرگ تر و معتبرتر را انتخاب می کنند. همچنین به طور معمول شرکت ها حسابرسان خود را از میان موسساتی انتخاب می کنند که در آن صنعت دارای شهرت باشد. در تحقیقی که توسط سیمونیک و استین (۱۹۸۶) انجام شد، بر اساس یافته های تحقیق، محققین چنین استدلال نمودند که شهرت موسسات حسابرسی در یک صنعت مبنایی با اهمیت در انتخاب حسابرس محسوب می شود. به این ترتیب رابطه معکوسی میان دانش تخصصی حسابرس و تغییر حسابرس وجود دارد.
دوفاند (۱۹۹۲) و بتی و فی ارنلی (۱۹۸۱) نشان دادند که عدم رضایت از خدمات حسابرسی یکی از دلایل اصلی تعویض حسابرسان است. دی انجلو (۱۹۸۱) نشان داد که موسسات حسابرسی بزرگتر با توجه به کیفیت بالاتر در دوره های زمانی طولانی مدت تری تعویض می گردند زیرا آنها برای ارائه سطح بالاتر خدمات بالاتر، انگیزه کمتری برای کاهش کیفیت خدمات حسابرسی برای حفظ یک صاحبکار دارند.گواهی صورت های مالی توسط موسسه حسابرسی معتبرتر، می تواند یکی از دلایل تعویض یک موسسه حسابرسی بدون کیفیت باشد. چرا که از یک سو مسئولیت تقلب مدیریت با سهل انگاری حسابرس قبلی را پوشش می دهد و از سوی دیگر آن را در برابر ادعاهای بالقوه مدیریت بیمه می کند. این توجیه با فرضیه بیمه ای که توسط وانداوالاس (۱۹۹۷) مطرح گردید همخوانی دارد.زیرا این امر توجیه مناسبی برای تقاضا برای حسابرس معتبرتر و همچنین جیب گشادتر محسوب می شود. لذا موسسات برتر ریسک را بین صاحبکاران بیشتری توزیع می کنند و در نتیجه کارکنان بخش مشاوره و بخش حقوقی آنها از توانایی های بالاتری برخوردارند. نتایج تحقیقات دیگر از جمله شوارتز منان (۱۹۸۵) نشان داد که انگیزه تعویض حسابرسان در شرکت هایی که مشکلات مالی دارند یا در حال ورشکستگی هستند، بیش از سایر شرکت های دیگر می باشد.
مشکل کیفیت و تقاضا برای آن در فعالیت حسابرسی به رابطه سه جانبه حسابرس، صاحبکار و جامعه مربوط می شود زیرا در ابتدا قرارداد بین صاحبکار و حسابرس منعقد می شود اما مصرف کننده نهایی محصول حسابرسی ضرورتا صاحبکار نیست بلکه ذینفعان بنگاه می باشد که شامل کلیه سهامداران، اعتباردهندگان، کارکنان، دولت و جامعه می باشد. لذا مصرف کننده نهایی محصول حسابرس کل جامعه است. محصول باکیفیت تر ممکن است صاحبکار را با تنبیه جامعه مواجه کند. این تنبیه می تواند در قالب قیمت سهام کمتر و یا هزینه تامین مالی بالاتر یا حتی سهم بازار محصول کمتر بروز نماید. بدین ترتیب منطق اقتصادی حکم می کند صاحبکار بدنبال جلب رضایت ذینفعان باشد در نتیجه حسابرسان بدون کیفیت را با حسابرسان با کیفیت تعویض می نماید.
۲-۱-۹-۲-۲) عوامل مرتبط با واحد مورد رسیدگی
مدیریت صاحبکار: زمانی که مدیریت یک شرکت تغییر می یابد مدیریت جدید امکان دارد مایل به استفاده از یکسری روش های حسابداری باشد که سود را بیشتر و هزینه را کمتر از واقع نشان دهد و به همین دلیل به دنبال حسابرسانی باشد که به راحتی به خواسته هایش تن دهد. اگر حسابرسان قبلی در مقابل خواسته های مدیران جدید بی توجه باشند به احتمال زیاد توسط مدیریت جدید تعویض خواهند شد. از طرفی این امکان نیز وجود دارد که مدیریت جدید به خاطر عدم رضایت از خدمات حسابرسان قبلی یا عدم توافق در مورد حق الزحمه حسابرسی، حسابرسان خود را تغییر دهد. انگیزه ساده دیگر برای مدیریت جدید در خصوص تغییر حسابرسان می تواند تنها به دلیل داشتن سابقه همکاری و رابطه با حسابرس دیگری در مدیریت قبلی اش و تمایل به تداوم همکاری با آن حسابرس باشد.
اندازه شرکت: در تحقیقاتی که پالمروس در سال ۱۹۹۱ انجام داد مشاهده کرد هرچه اندازه شرکت ها بزرگ تر می شود بر تعداد قراردادهای کارگزاری و کارگماری نیز افزوده می شود. او اعتقاد داشت این موضوع می تواند نظارت مالکیت بر مدیریت و نظارت اعتباردهندگان بر مالکیت و مدیریت را با دشواری بیشتری مواجه کند. در نتیجه استقلال حسابرسان ضرورت بیشتری پیدا کرده که پیامد آن می تواند تغییر حسابرسان از سوی شرکت ها باشد. علاوه بر این هرچه میزان دارایی های شرکت افزایش می یابد نیاز به داشتن حسابرسان با اعتبارتر نیز افزایش یافته و احتمال تغییر حسابرس افزایش می یابد.
پیچیدگی واحد مورد رسیدگی: مسلما هرچه پیچیدگی شرکت ها افزایش می یابد نظارت بر عملکرد نیز دشوارتر شده و نیاز بیشتری به حسابرسان مستقل احساس می شود. با توجه به اینکه یکی از مصادیق پیچیدگی شرکت ها، داشتن شرکت های فرعی متعدد است، پالمروس (۱۹۹۱) اثبات کرد که بین تعداد واحدهای تابعه و تغییر حسابرس رابطه معناداری وجود دارد.
وضعیت مالی واحد مورد رسیدگی: نتایج تحقیقات شوارتز (۱۹۸۵) نشان می دهد شرکت هایی که از لحاظ مالی در وضعیت بدی به سر می برند بیشتر تمایل دارند که از رویه های حسابداری سودافزا استفاده کنند تا به این وسیله وضعیت مالی شرکت را خوب جلوه دهند. در این وضعیت معمولامواضع اتخاذ شده توسط حسابرسان منطبق بر خواسته های مدیران نبوده و حتی ممکن است باعث صدور اظهارنظر غیرمقبول توسط حسابرسان شود. از طرفی دیگر مدیران بر این نکته اشراف دارند که در صورت صدور گزارش غیر مقبول امکان کاهش قیمت سهام و کاهش حمایت از سوی اعتبار دهندگان وجود دارد. بنابراین مدیران به دنبال راه چاره در پی حسابرسان جدیدی خواهند بود تا خواسته هایشان را برآنها تحمیل کنند .
در نهایت مهم ترین عامل یعنی فرصت های دستکاری سود: وجود فرصت های دستکاری سود می تواند نشان دهنده وجود شرایط بالقوه اختلاف نظر با حسابرسان و در نتیجه زمینه ساز شروع ذهنیت تغییر حسابرس باشد. نتایج تحقیقات هیلی (۱۹۸۵)، دوفاند(۱۹۹۲) و وو و چایکو (۲۰۰۱) مهر تاییدی بر این مطلب است. آنها وجود رابطه مثبت بین فرصت های دستکاری سود و تغییر حسابرسان را از سوی شرکت ها اثبات کردند. دای (۱۹۹۱) نیز نشان داد اختلاف بین صاحبکار و حسابرس می تواند منجر به تغییر حسابرس به یک حسابرس با کیفیت مشابه یا با کیفیت پایین تر شود.
۲-۱-۱۰) دوره تصدی حسابرس و عوامل موثر
حامیان تغییر حسابرس باور دارند در صورت تغییر اجباری، حسابرسان در موقعیتی قرار میگیرند که قادر خواهند بود در مقابل فشارها و خواسته های مدیران مقاومت کرده و قضاوت بیطرفانه تری را اعمال نمایند.حضور طولانی مدت حسابرس در کنار یک صاحبکار، موجب ایجاد تمایلاتی برای حفظ و رعایت نقطه نظرات مدیریت صاحبکار میشود، وضعیتی که استقلال و بیطرفی او را مخدوش میکند(رجبی، ۱۳۸۵).
در مقابل، مخالفان تغییر اجباری حسابرس عقیده دیگری دارند. به اعتقاد آنها عوامل دیگری وجود دارند که حسابرسان را وادار به حفظ استقلال میکنند. به عنوان مثال تلاشی که حسابرسان در جهت حفظ اعتبار و شهرت به کار میگیرند و یا ترس از احتمال طرح دعاوی حقوقی علیه آنها مکانیزمهایی هستند که مانع از رفتارهای نامناسب حسابرسان میشود. آنها معتقدند حسابرسان با گذشت زمان شناخت بهتری از فعالیتهای صاحبکار بدست آورده و تجربه بیشتری کسب میکنند و به این ترتیب تواناییشان در مورد مناسب بودن یا نبودن رویه های حسابداری و گزارشگری افزایش مییابد. بنابراین رابطه طولانی مدت حسابرس و صاحبکار میتواند کیفیت حسابرسی را بهبود بخشد(چن و همکاران، ۲۰۰۴). به اعتقاد آنها تغییر حسابرس باعث خواهد شد اعتماد سرمایه گذاران به اتکاپذیری صورتهای مالی کاهش یافته و از این رو اعتبار حسابرسی کاهش یابد. از طرف دیگر هزینه های حسابرسی، چه برای حسابرس و چه برای صاحبکار، افزایش خواهد یافت (سینت، ۲۰۰۴).
شایان ذکر است که بحث محدود کردن دوره تصدی حسابرس شامل دو مقوله مجزا میباشد. یکی تغییر در سطح کادر حسابرسی به خصوص در رده شرکا و مدیران و دیگری تغییر در سطح موسسه حسابرسی است (همیلتون و همکاران، ۲۰۰۵).کشورهایی نظیر آمریکا و انگلیس تنها به چرخش شرکای حسابرسی اکتفا کرده اند و کشورهایی نظیر برزیل، کره، هند و سنگاپور شرکتها را ملزم به تغییر موسسات حسابرسی بعد از طی یک دوره مشخص نموده اند. در این بین، کشورهایی نظیر اتریش، اسپانیا و کانادا نیز بعد از شکست در اجرای قانون تغییر اجباری موسسات حسابرسی، آن را بعد از مدتی کنار گذاشتند(لی، ۲۰۰۷). در ایران نیز بنابر تبصره ۲ ماده ۱۰ دستورالعمل موسسات حسابرسی معتمد سازمان بورس مصوب ۸/۵/۶ ۸شورای عالی بورس اوراق بهادار، موسسات حسابرسی مجاز نیستند بعد از گذشت ۴ سال، مجدداً سمت حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکت واحدی را بپذیرند. این در حالی است که قبل از این تاریخ هیچگونه الزامی مبنی بر چرخش اجباری موسسات حسابرسی وجود نداشت اما سازمان حسابرسی به عنوان یک مرجع در امر حسابرسی، از اوایل دهه هشتاد چرخش کادر حسابرسی را تجربه کرده بود.
کسب شناخت بیشتر پدیده تغییر حسابرس و ارزیابی عوامل موثر بر آن و همچنین پیامدهای احتمالی آن و در نتیجه استفاده بهینه از این ابزار جز با انجام تحقیقات گسترده در این زمینه حاصل نمیشود. از آنجایی که برخی محققین ادعا کرده اند که محافظه کاری طبق تفاسیر قراردادی، مالیاتی، هزینه های سیاسی و دعاوی حقوقی مزایایی برای استفاده کنندگان صورتهای مالی به همراه دارد(واتز، ۲۰۰۳) و مطالعات تجربی نیز این منافع گزارشگری محافظه کارانه چون هزینه سرمایه کمتر را مستند کرده اند(فرانسیس و همکاران، ۲۰۰۴؛ احمد و همکاران، ۲۰۰۲).
علیرغم اهمیت استقلال حسابرس تاکنون تحقیقی در زمینه ارزیابی پدیده تغییر حسابرس و یا رابطه دوره تصدی حسابرس و پیامدهای آن در کشورمان انجام نشده است. از اینرو این بخش صرفاً شامل تحقیقاتی است که در خارج از کشور انجام شده است. محققان در جهت ارزیابی این پدیده به بررسی رابطه دوره تصدی حسابرس و کیفیت حسابرسی، استقلال حسابرس، هزینه های حسابرسی و محافظه کاری در حسابداری پرداخته اند که در ادامه به تفکیک این ارتباطات مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
۱-۱-۱۰-۱) دوره تصدی حسابرس و کیفیت حسابرسی
محققین به منظور اندازه گیری کیفیت حسابرسی از سه نوع معیار استفاده کردند: دسته اول معیارهای مبتنی بر گزارشات حسابرسی، شامل شکست های حسابرسی، گزارشگری متقلبانه و طرح دعاوی حقوقی علیه حسابرسان که توسط محققانی نظیر پیر و اندرسون (۱۹۸۴) استفاده شد. دسته دوم معیارهای مبتنی بر دارایی های مندرج در صورت های مالی مانند اقلام تعهدی اختیاری که پژوهشگرانی چون میرز و همکاران (۲۰۰۳) از آن استفاده کردند. و بالاخره دسته سوم، معیارهای مبتنی بر بازار از قبیل هزینه سرمایه و ضریب واکنش سود که افرادی نظیر مانسی و همکاران (۲۰۰۳) در انجام تحقیقاتشان از آنها بهره بردند.
نتایج تحقیقات پیر و اندرسون (۱۹۸۴) نشان می دهد احتمال طرح دعاوی حقوقی علیه حسابرسان در سال های ابتدایی کار حسابرسان افزایش می یابد. والکر و همکاران (۲۰۰۱) نیز مشاهده کردند که نرخ شکستهای حسابرسی در روابط طولانی حسابرس-صاحبکار کمتر است. گایگر و راگاناندان (۲۰۰۲) با بررسی شرکت هایی که طی سال های ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۸ درخواست ورشکستگی داده بودند به این نتیجه رسیدند رابطه مثبتی بین دوره تصدی حسابرس و احتمال اینکه شرکت ورشکسته در سال قبل از ورشکستگی گزارش مشروط از بابت تداوم فعالیت دریافت کرده باشد وجود دارد. ناگی و کارسلو (۲۰۰۴) نیز دریافتند احتمال گزارشگری مالی متقلبانه در سال های ابتدایی کار حسابرسان بیشتر است.
درمقابل، چی و دوگار (۲۰۰۵) نشان دادند با افزایش دوره تصدی، تمایل حسابرسان به انتشار گزارش حاوی شرط تداوم فعالیت کاهش می یابد. کاپلی و دوسه (۱۹۹۳) نیز دریافتند حسابرسی های زیر استاندارد با افزایش دوره تصدی افزایش می یابد. نتایج تحقیق وانسترالن (۲۰۰۰) حاکی از این مطلب است که همکاری های طولانی مدت حسابرس و صاحبکار، احتمال صدور گزارش مقبول از سوی حسابرسان را افزایش میدهد. نتایج تحقیقات باتز و همکاران (۱۹۸۲) نشان میدهد قضاوت حسابرسان تحت تاثیر روابط بلندمدت حسابرس و صاحبکار است.
جانسون و همکاران(۲۰۰۲) طی تحقیقی به این نتیجه رسیدند رابطه کوتاه مدت حسابرس و صاحبکار با کاهش در کیفیت گزارشات مالی همراه است. کیم و همکاران (۲۰۰۴) و چانگ (۲۰۰۴) طی تحقیقاتی که در بازار کره انجام دادند دریافتند سطح اقلام تعهدی اختیاری به دنبال تغییر حسابرس کاهش می یابد. به اعتقاد آنها اعمال هرگونه محدودیت بر روابط حسابرس و صاحبکار، کیفیت حسابرسی را بهبود میدهد.
استنلی و دیزورت(۲۰۰۷) مشاهده کردند با افزایش دوره تصدی احتمال تجدید ارائه صور تهای مالی کاهش می یابد. نتایج تحقیقات میرز و همکاران (۲۰۰۳) نشان میدهد با طولانی شدن همکاری حسابرس و صاحبکار، پراکندگی در توزیع تعهدیهای اختیاری کاهش مییابد. به عبارت دیگر، روابط طولانی مدت میتواند منجر به اعمال قدرت از سوی حسابرسان شده تا بدین وسیله دستکاری تعهدی ها توسط مدیریت کاهش یابد. الیتزور و فالک(۱۹۹۶) و دای و ژیرو (۱۹۹۲) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند کیفیت حسابرسی بطور منفی تحت تاثیر سیاست چرخش اجباری حسابرس است. مانسی و همکارانش (۲۰۰۴) نیز در بررسی رابطه ویژگیهای حسابرس(بویژه کیفیت حسابرسی و دوره تصدی) و هزینه سرمایه دریافتند که با افزا یش دوره تصدی، هزینه سرمایه کاهش مییابد.
۲-۱-۱۰-۲) دوره تصدی حسابرس و استقلال وی
باربادیلو و اگولار (۲۰۰۲) در بررسی اثرات دوره تصدی حسابرس بر پدیده گزارش فروشی فروش اظهارنظر مشاهده کردند میانگین طول قرارداد حسابرسی در شرکت هایی که در آنها گزارش فروشی مشاهده شده کمتر است. آنها دریافتند هرچه دوره تصدی کوتاه تر است حسابرسان، بیشتر سعی دارند به منظور بازیافت سرمایه گذاری خود که صرف شناخت صاحبکار کردهاند، از هرگونه عدم توافق با صاحبکار امتناع نمایند. بنابراین درسال های اولیه شروع به کار استقلال آنها کمتر است. گیتزمن و سن (۲۰۰۳) معتقدند زمانی که حسابرسان حق الزحمه های بالایی از صاحبکاران خود دریافت می کنند تمایل بیشتری دارند که قرارداد خود را با همان صاحبکار تمدید کنند که این موضوع می تواند انگیزه حسابرس را در حفظ استقلال تحلیل دهد. آنها اثبات کردند که اگر در بازار، تعداد کمی صاحبکار بزرگ وجود داشته باشد تغییر اجباری میتواند یک ابزار سیاسی مطلوب باشد چرا که در این شرایط احتمال انتصاب مجدد حسابرس توسط یک صاحبکار بزرگ نامشخص است و حسابرسان در مورد اینکه آیا میتوانند قرارداد خود را تمدید کنند یا خیر؟، نگران هستند. بنابراین ریسک تبانی با مدیریت بالا میرود و این، تغییر اجباری است که می تواند برطرف کننده این مشکل باشد. اما اگر در بازار حسابرسی، صاحبکاران بزرگ زیادی وجود داشته باشد تمایل حسابرسان در حفظ اعتبار و شهرتشان آن قدر زیاد هست که بتواند جلوی ریسک تبانی را بگیرد و تغییر اجباری در این حالت تنها باعث تحمل هزینه های غیرضروری میشود. بنابراین تنها در صورت وجود بازار اشباع شده از صاحبکاران بزرگ، تغییر اجباری حسابرس می تواند قابل توجیه باشد. نتایج مطالعات الری (۱۹۹۶)، سامر (۱۹۹۸)، دوپاچ و همکاران (۲۰۰۱) ووچان و همکاران (۲۰۰۲) و هاسی و لن (۲۰۰۳) نیز نشان می دهد تعویض اجباری حسابرس، به جای تقویت استقلال حسابرس آن را مخدوش می کند. گول و همکاران(۲۰۰۷) دریافتند که تاثیر حق الزحمه های غیر حسابرسی بر استقلال حسابرسان مشروط به دوره تصدی است . به عبارت دیگر حق الزحمه های بالای غیر حسابرسی تنها درصورتی که دوره تصدی حسابرس کوتاه است می تواند استقلال و بیطرفی حسابرسان را مخدوش کند.
۲-۱-۱۰-۳) دوره تصدی حسابرس و هزینه های حسابرسی
نتایج تحقیقات ارونادا و پازارس (۱۹۹۷) و ارونادا (۲۰۰۰) نشان می دهد، تغییر اجباری حسابرس به دلیل هزینه های گزافی که بر دوش حسابرسان و صاحبکاران می گذارد نمی تواند یک ابزار مناسب در جهت بهبود استقلال و کیفیت حسابرسی باشد.
۲-۲) بخش دوم: حاکمیت شرکتی و ارزش آفرینی
۱-۲-۲)تعاریف حاکمیت شرکتی
از مسائل مهمی که به دلیل رسوایی های گسترده مالی ده های اخیر مورد توجه محققان قرارگرفته و به عنوان یکی از موضاعات مهم برای سرمایه گذاران مطرح شده موضوع حاکمیت شرکتی است که به بررسی لزوم نظارت برمدیریت و تفکیک واحد اقتصادی از مالکیت آن ودرنهایت حفظ حقوق سرمایه گذاران و ذی نفعان می پردازد. حاکمیت شرکتی یک مجموعه روابطی است بین سهامداران، مدیران و حسابرسان شرکت که متضمن برقراری نظام کنترلی به منظور رعایت حقوق سهامداران جزء و اجرای درست مصوبات مجمع و جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی میباشد(سولومون و سولومون، ۲۰۰۴). این قانون که مبتنی بر نظام پاسخگوئی و مسئولیت اجتماعی استوارست مجموعهای از وظایف و مسئولیتهایی است که باید توسط ارکان شرکت صورت گیرد تا موجب پاسخگوئی و شفافیت گردد. هدف نهایی حاکمیت شرکتی دستیابی به چهار مورد زیر است: ۱- پاسخگویی ۲- شفافیت ۳- عدالت ۴- رعایت حقوق ذی‌نفعان. نظام حاکمیت شرکتی سیستمی نظارتی برای حفظ حقوق ذینفعان می باشد این نظام از طریق شفافیت و اعمال درستی گزارشات مالی شرکت ها در این راستا قدم می گذارد. از طرف دیگر مدیران و رفتارهای فرصت طلبانه آنها در گزارشدهی که معمولا از طریق مدیریت سود اعمال می گردد ممکن است حقوق ذینفعان را به خطر بیاندازد. کلید اصلی اجرای حاکمیت شرکتی فراهم آوردن کنترل هایی جهت افزایش اطمینان و اعتماد نسبت به سیستم گزارشگری مالی که از طریق صورتهای مالی ارائه می شود تا وضعیت شرکت را به طور منصفانه ارائه دهند(داویدسون و همکاران، ۲۰۰۵).
بررسی ادبیات موجود نشان می‌دهدکه هیچ تعریف مورد توافقی در مورد حاکمیت شرکتی وجود ندارد. تفاوتهای چشمگیری در تعریف براساس کشور مورد نظر وجود دارد. حتی در امریکا یا انگلستان نیز رسیدن به تعریف واحد کار چندان آسانی نیست. تعریفهای موجود از حاکمیت شرکتی در یک طیف وسیع قرار می‌گیرند. دیدگاه های محدود در یک سو و دیدگاه های گسترده در سوی دیگر طیف قرار دارند. در دیدگاه های محدود، حاکمیت شرکتی به رابطه شرکت و سهامداران محدود می‌شود. این، ا لگویی قدیمی است که در قالب نظریه نمایندگی بیان می‌شود. در آن سوی طیف، حاکمیت شرکتی را می‌توان به صورت شبکه ای از روابط در نظر گرفت که نه تنهامیان شرکت و مالکان آنها (سهامداران) بلکه میان شرکت و تعداد زیادی از ذینفعان از جمله کارکنان، مشتریان، فروشندگان، دارندگان اوراق قرضه و… وجود دارد. چنین دیدگاهی در قالب نظریه ذینفعان دیده می‌شود. بیان چند تعریف از حاکمیت شرکتی از میان صدها تعریف مطرح شده خالی از فایده نیست و می‌تواند برای ارائه تعریفی جامع و کامل از حاکمیت شرکتی به کار آید. این تعریفها از نگاهی محدود و در عین حال توصیف کننده نقش اساسی حاکمیت شرکتی آغاز می‌شود (گزارش کادبری ۱۹۹۲)، در میانه بر یک دیدگاه انحصاراً مالی که به موضوع روابط سهامداران و مدیریت (پارکینسون، ۱۹۹۴) تاکید می کند، می رسد و سرانجام به تعریفی گسترده‌تر خاتمه می‌یابد که پاسخگویی شرکتی را در برابر ذینفعان و جامعه دربرمی‌گیرد (تریگر، ۱۹۸۴).
تا کنون تعاریف مختلفی از طرف پژوهشگران و نهادهای مرتبط تعاریف و چهارچوبهای متفاوتی از حاکمیت شرکتی ارائه گردید است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می گردد:
صندوق بین‌المللی پول (IMF) و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) در سال ۲۰۰۱ حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده‌اند: ساختار روابط و مسئولیت‌ها در میان یک گروه اصلی شامل سهامداران، اعضای هیات‌مدیره و مدیر عامل برای ترویج بهتر عملکرد رقابتی لازم جهت دستیابی به هدف‌های اولیه مشارکت. همان‌طوری که از این تعریف معلوم می‌شود OECD تلاش دارد تا حاکمیت شرکتی را طوری توصیف کند تا حتی‌الامکان انواع سیستم‌های مختلف حاکمیت شرکتی را در بر گیرد.
فدراسیون بین‌المللی حسابداران (IFAC) در سال ۲۰۰۴ حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است: حاکمیت شرکتی (حاکمیت واحد تجاری) عبارت است از تعدادی مسئولیت‌ها و شیوه‌های به کار برده شده توسط هیات‌مدیره و مدیران موظف با هدف مشخص کردن مسیر استراتژیک که تضمین‌کننده دستیابی به هدف‌ها، کنترل ریسک‌ها و مصرف مسوولانه منابع است.
گزارش کادبری در سال ۱۹۹۲ حاکمیت شرکتی را  چنین بیان می‌کند: …” سیستمی که شرکتها با آن، هدایت و کنترل می‌شوند". در گزارش کاردون در بلژیک، سال ۱۹۹۵ این تعریف در مورد حاکمیت شرکتی آمده است: “حاکمیت شرکتی مجموعه‌ای از قواعد ناظربر هدایت و کنترل شرکت است".
پارکینسون در سال ۱۹۹۴ می‌نویسد: “حاکمیت شرکتی عبارت است از فرایند نظارت و کنترل برای تضمین  عملکرد مدیر شرکت مطابق با منافع سهامداران". هاپب و همکاران (۱۹۹۸) پس از تحقیقی که در اکسفورد انجام دادند در تبیین حاکمیت شرکتی می‌نویسند:"حاکمیت شرکتی به تشریح سازماندهی داخلی و ساختار قدرت شرکت، نحوه ایفای وظایف هیئت مدیره، ساختار مالکیت شرکت و روابط متقابل میان سهامداران و سایر ذینفعان، بخصوص نیروی کار شرکت و اعتبار دهندگان به آن می‌پردازد". کیزی و رایت (۱۹۹۳) نوشته اند:"حاکمیت شرکتی عبارت است از: ساختارها، فرایندها، فرهنگها و سیستمهایی که عملیات موفق سازمان را فراهم کنند".
مگینسون (۱۹۹۴) حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است:"سیستم حاکمیت شرکتی را می‌توان مجموعه قوانین، مقررات، نهادها و روشهایی تعریف کرد که تعیین می‌کنند شرکتها چگونه و به نفع چه کسانی اداره می‌شوند. رابرت مانگز و نل مینو (۱۹۹۵)حاکمیت شرکتی را “ابزاری که هر اجتماع به وسیله آن جهت حرکت شرکت را تعیین می‌کند و یا به عبارت دیگر، حاکمیت شرکتی عبارت است از روابط میان گروه های مختلف در تعیین جهتگیری و عملکرد شرکت. گروه های اصلی عبارتند از: سهامداران، مدیرعامل و هیئت مدیره. سایر گروه ها، شامل کارکنان، مشتریان، فروشندگان، اعتباردهندگان و اجتماع". بر اساس تعریف تری گر (۱۹۸۴)"حاکمیت شرکتی تنها مربوط به اداره عملیات شرکت نیست بلکه به هدایت، نظارت و کنترل اعمال مدیران اجرایی و پاسخگویی آنها به تمام ذینفعان شرکت (اجتماع)  نیز مربوط است".
تعریفهای  محدود حاکمیت شرکتی متمرکز بر قابلیت‌های سیستم قانونی یک کشور برای حفظ حقوق سهامداران اقلیت است (مثلا‌ً IFAC 2004 و پارکینسون ۱۹۹۴٫) این تعریفها اساساً برای مقایسه میان کشوری مناسبند و قوانین هر کشور نقش تعیین کننده‌ای در سیستم حاکمیت شرکتی دارد. بعلاوه تعریفهای گسترده‌تر حاکمیت شرکتی بر سطح پاسخگویی وسیعتری نسبت به سهامداران و دیگر ذینفعان تاکید دارند. تعریفهای تری گری (۱۹۸۴)، مگینسون (۱۹۹۴) و رابرت مانگز و نل مینو (۱۹۹۵) که به گروه بیشتری از ذینفعان تاکید دارند، از مقبولیت بیشتری نزد صاحبنظران برخوردارند. تعریفهای گسترده‌تر نشان می‌دهند که شرکتها در برابر کل جامعه، نسلهای آینده و منابع طبیعی (محیط‌زیست) مسئولیت دارند. در این دیدگاه، سیستم حاکمیت شرکتی موانع و اهرمهای تعادل درون‌سازمانی و برون‌سازمانی برای شرکتهاست که تضمین می‌کند آنها مسئولیت خود را نسبت به تمام ذینفعان انجام می‌دهند و در تمام زمینه‌های فعالیت تجاری، به صورت مسئولا‌نه عمل می‌کنند. همچنین، استدلا‌ل منطقی در این دیدگاه آن است که منافع سهامداران را فقط می‌توان با درنظر گرفتن منافع ذینفعان برآورده کرد.
بررسی تعریفها و مفاهیم حاکمیت شرکتی و مرور دیدگاه های صاحبنظران، حکایت از آن دارد که حاکمیت شرکتی یک مفهوم چند رشته‌ای است و هدف نهایی آن دستیابی به چهار مورد زیر در شرکتهاست

 

  • پاسخگویی،

 

  • شفافیت،
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:07:00 ب.ظ ]