کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



طبق تفسیر علامه طباطبائی ذیل آیه ۴۶ عنکبوت، دعوت به مشترکات مصداقی از مجادله به احسن به‌شمار می‌رود: «اینک در این آیه کیفیت دعوت را بیان می‌کند و از مجادله با اهل کتاب نهی می‌کند مگر به طریقی که بهترین مجادله باشد. مجادله وقتی نیکو به‌شمار می‌رود که با درشتخویی و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس یکی از خوبی‌های مجاله این است که: با نرمی وسازش همراه باشد، و خصم را متأذی نکند که در این‌صورت مجادله دارای حسن و نیکی است، یکی دیگر این که شخص مجادله‌کننده از نظر فکر با طرفش نزدیک باشد، به این معنا که هر دو علاقه‌مند به روشن شدن حق باشند، و در نتیجه هر دو با کمک یکدیگر حق را روشن سازند و لجاجت و عناد به‌خرج ندهند، پس وقتی این شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نیکویی مجادله دو برابر می‌شود، آن‌وقت است که می‌توان گفت این مجادله از بهترین مجادله‌هاست و به‌همین دلیل جهت وقتی مومنین را نهی می‌کند از مجادله با اهل کتاب، مگر آن مجادله که احسن و بهترین طرق مجادله باشد، از اهل کتاب جمعی را استثنا می‌کند و می‌فرماید مگر آن عده از اهل کتاب را که ستم کردند و مراد از ستم به قرینه سیاق این است که: آن اهل کتاب که شما می‌خواهید با او مجادله کنید معاند نباشد و نرمی و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خواری نکند که در این‌صورت مجادله به طریق احسن نیز فایده‌ای به‌حال آنان ندارد چون هرچه بشتر نرمی به خرج دهی، او خیال می‌کند این نرمی از بیچارگی و ضعف توست و یا می‌پندارد که می‌خواهی با این خلق خوشت او را به دام بیندازی، و از راه حقش به راه باطل ببری. این قسم افراد ظالمند که مجادله هر قدر هم احسن باشد سودی نخواهد بخشید. و نیز به همین جهت است که دنبال کلام مسأله نزدیک‌شدن با ایشان را بیان کرد، که چطور با اهل کتاب نزدیک شوید که هم شما و هم ایشان در روشن کردن حق هماهنگ شوید و طرف بحث شما نیز مانند خود شما علاقه‌مند به روشن شدن حق شود و آن این است که نخست به ایشان بگویید: «آمَنَّا بِالَّذِی أُنزِلَ إِلَیْنَا وَأُنزِلَ إِلَیْکُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» ما هم به آنچه به ما نازل شده ایمان داریم و هم به آنچه به شما نازل شده، و ما معتقدیم که معبود ما و شما یکی است و ما تسلیم آن معبودیم.»[۸۰۵]
۷-۱-۱-۲-۲- موعودگرایی مصداقی از امر مشترک میان‌دینی

   

مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به‌هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه‌دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به‌طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى پیامبران الهى در طول تاریخ بشر به ‌مردم مؤمن و آزادى‌خواه جهان است. تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به‌عنوان جزیى از رسالت خویش به ‌مردم وعده داده‌اند که در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى‌دینى و بى‌عدالتى را در تمام جهان ریشه‌کن ساخته و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد ساخت. سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه‌هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به‌خوبى روشن و مسلّم مى‌‌سازد که همه اقوام مختلف جهان در عین داشتن اختلاف آرا، عقاید و اندیشه، در انتظار مصلح موعود جهانى به‌سر مى‌برند.
«اصل مهدویت مورد اتفاق همه مسلمان‌هاست. ادیان دیگر هم در اعتقادات خودشان، انتظار منجی را، در نهایتِ زمانه دارند. آنها هم در یک بخ از قضیه، مطلب را درست فهمیده‌اند؛ اما در بخش اصلی قضیه، که معرفت به شخص منجی است، دچار نقصِ معرفتند. شیعه، با خبرِ مسلم و قطعیِ خود، منجی را با نام، با نشان، با خصوصیات، با تاریخ تولد می‌شناسد».[۸۰۶] «موعود آخرالزمان، به‌ تایید اغلب ادیان و مذاهب توحید (و حتی بشری)، خواهد آمد تا اوضاع در هم ریخته و مناسبات سر تا پا ظلم حاکم بر بشریت در عرصه فرهنگ، اقتصاد، حقوق و حاکمیت را به‌نحوی کاملا انقلابی و غیرعادی اصلاح کند».[۸۰۷]
هانس اِکو، کشیش سوئدی پیرو مذهب پروتستان، در پاسخ به اختلافات و اشتراکات اسلام و مسیحیت می‌گوید: «موضوع منجی در نگاه اسلام و مسیحیت دارای وجوه اشتراک و افتراق بسیاری است. وجه اشتراک این دیدگاه انتظار برای ظهور فردی است که بشریت را به ارزوهای دیرین خود می‌رساند. تجلی عدالت، جامعه آرمانی، نجات انسان‌ها از ظلم و فقر و تاریکی و نوید زندگی روشن و آرام بزرگ‌ترین بشارت اعتقاد به مهدویت است. بشر امروز گرفتار ناکامی‌ها و رنج‌های بسیاری است و مفهومی چون ظهور منجی می‌تواند چشم‌اندازی روشن را پیش رویش بگشاید و از رنج‌ها و تنهایی‌ها و ناکامی‌هایش بکاهد. این مفهوم مشترک، که در همه ادیان وجود دارد، امیدی است روشن و شیرین، برای همه ادیان و پیروان آنها».[۸۰۸]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۷-۱-۱-۲-۳- اقتدای حضرت مسیح به ولی‌عصر عج
حضرت عیسی به تصریح قرآن کریم از دنیا نرفته است و هنوز زنده است. خداوند او را را به آسمان‌ها برده است.
«گفته‌ی ایشان که ما مسیح عیسى‌بن مریم پیامبر خدا را کشتیم و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانى که در باره او اختلاف کردند قطعا در مورد آن دچار شک شده‏اند و هیچ علمى بدان ندارند جز آنکه از گمان پیروى مى‏کنند و یقینا او را نکشتند؛ بلکه خدا او را به سوى خود بالا برد و خدا توانا و حکیم است؛ و از اهل کتاب کسى نیست مگر آنکه پیش از مرگ خود حتما به او ایمان مى‏آورد و روز قیامت [عیسى نیز] بر آنان شاهد خواهد بود.»[۸۰۹]
حضرت عیسی ع قبل از فوتش نزول می‌کند. چنان که در بعضی از روایات آمده است حضرت عیسی ع در آخرالزمان از آسمان می آید و یهود و نصارا در آن روز به وی ایمان می‌آورند.[۸۱۰] نزول حضرت عیسی ع در زمان ظهور حضرت ولی عصر عج خواهد بود و بر آن حضرت اقتدا خواهد کرد.[۸۱۱] و این مهم حاکی از آن است که گرایش ادیان توحیدی مسیر وحدت و یگانگی را طی می‌کند. «عقل و فطرت و وجدان‌های بیدار و تجارب بشری نیز این معنا را تایید می کند که سمت و سوی کاروان بشری به سوی حکومت واحد جهانی عدالتخواه و عدالت‌پرور اخلاقی است.»[۸۱۲]
۷-۱-۱-۳- دعوت به فطرت
ارتباطات، خود پدیده‌ای فطری است. انسان بر اساس فطرت[۸۱۳] خویش به برقراری ارتباط با موجودات عالم گرایش دارد. سرّ فطری بودن ارتباطات، گرایش انسان به بروز درونیات خویش و بیان داشته‌های خود است. ازاین‌رو، پیدایش «زبان»، که رکن اساسی ارتباطات است، را باید پدیده‌ای فطری برشمرد. البته زبان، یکی از مظاهر این گرایش فطری است و این مسئله معنایی گسترده‌تر از صرف الفاظ دارد: «از جمله معشوقات (فطری)، اظهار و بیان معانی و کمال نهفته در باطن است. به‌همین دلیل، کلام، به این نام خوانده شده است و آن را به‌وجود لفظ مشروط نساخته‌اند».[۸۱۴]
مفاهمه، شرط برقراری ارتباط است. اگر دو انسان نتوانند زبان یک‌دیگر را بفهمند، ارتباطی شکل نخواهد گرفت. زبان مبتنی بر الفاظ، ناظر به ‌»طبیعت» انسان است. بنابراین، به‌شدت وابسته به‌شرایط زمانی و مکانی متغیر است و از آن نمی‌توان انتظار فراهم‌کردن بستر مفاهمه و ارتباط کامل انسان‌ها را داشت. انسان‌ها و جوامع، برای پاسخ به ‌این نیاز فطری خود، باید مجهز به زبان دیگری باشند که از فراگیری کامل در تمام زمان‌ها و مکان‌ها برخوردار باشد.[۸۱۵] فطرت، زبان ثابت، همگانی و همیشگی انسان‌هاست.[۸۱۶] این زبان، برخلاف زبان‌های اقوام و ملل مختلف، اعتباری و قراردادی نیست، بلکه سرمایه تکوینی انسان‌هاست که هیچ‌کس نمی‌تواند دلالت‌های معنایی آن را تغییر دهد. زبان فطرت، بدون نیاز به هرگونه اعتبار و قرارداد و تصویب، توان پیوند انسان‏ها را دارد.[۸۱۷] انسان‌ها بر اساس این زبان مشترک، امکان مفاهمه و ارتباط در هر فرهنگ و جغرافیایی را پیدا می‌کنند. پس تنها زبانی که می‌تواند جهان گسترده بشریت را هماهنگ کند، زبان فطرت است.[۸۱۸] به‌همین دلیل، «انسان‌ها مجموعا یک واحد واقعی به‌شمار می‌روند و از یک وجدان مشترک انسانی بهره‌مندند».[۸۱۹]
فطرت، جبلّی انسان است. جعل و آفرینش فطرت، جعل ذاتی نیست و خلقت ذاتیِ مستقلی از خلقت انسان ندارد، بلکه جعل آن تبعی است؛ یعنی به محض خلقت انسان و به تبعیت از این خلقت، فطرت نیز پدید آمده است. همچنین جعل فطرت در انسان، جعل تألیفی اعم الصاقی یا انضمامی هم نیست؛ یعنی این‌گونه نیست که انسانی آفریده شود، همزمان، یا قبل یا بعد از آن نیز فطرتی آفریده شود، و سپس این دو با هم تألیف شوند، بلکه آفرینش انسان عین آفرینش فطرت است،[۸۲۰] امور فطرى از آن حیث که مقتضاى آفرینش‌اند، نیازى به تعلیم و تعلّم ندارند. هرچند تقویت یا جهت دادن به انها نیازمند به اموزش باشد.[۸۲۱]
آیاتی از قرآن کریم که به فطرتمندی انسان اشاره دارند، فراوان است از آن جمله می‌توان به آیات تذکره: آیاتی که پیامبر را مذکِّر[۸۲۲] و قرآن را تذکره[۸۲۳] و دین را ذکریَْ[۸۲۴] می‌داند؛ آیات نسیان[۸۲۵]؛ آیات میثاق: آیاتی که بر عهد تکوینی و میثاق ازلی الهی با انسانها دلالت دارد[۸۲۶]؛ آیات فطری‌انگاری دین[۸۲۷]؛ آیات التجاء[۸۲۸] و مانند آن اشاره کرد.[۸۲۹]
سرشت الهی انسان مختص به گروه یا افراد خاصی دانسته نشده و با استعمال واژه «ناس»، این صبغه الهی همگانی معرفی شده است. پس فطریات در همه افراد یافت مى‌شود، هرچند کیفیت‌شان از نظر ضعف و شدت، متفاوت باشد،[۸۳۰] حتی مسئله کفر و ایمان افراد نیز دلیلی بر عدم  فراگیری فطرت نیست. ازاین‌رو، کسانی که از مسیر الهی خارج می‌شوند نیز دارای این سرمایه الهی هستند.[۸۳۱]
بر اساس ظرفیت فطری فرهنگ‌های گوناگون است که امکان گفت‌وگوی میان‌فرهنگی فراهم می‌گردد. آن‌بخش از فرهنگ‌ها که ناظر به بُعد طبیعی جوامع و اقوام است، به‌دلیل تفاوت ماهوی با بُعد طبیعی فرهنگ‌های دیگر، سرعت گفت‌وگو و مفاهمه را کم می‌کند. اما بعد فطری فرهنگ‌ها به‌دلیل همگانی و همه‌‌فهم بودن، بستر تسریع ارتباطات را فراهم خواهد کرد. حتی تفاوت‌های فرهنگی ناظر به ابعاد طبیعی جوامع، اگر جاذبه ای برای سایر فرهنگ‌ها داشته باشد و آن‌ها را به‌خود جلب کند، این جذابیت و گرایش، حاصل فطرت «کنجکاوی» و «علاقه به نوآوری و ابداع» انسان‌هاست.[۸۳۲]
بنابر ظرفیت فطری همه فرهنگ‌ها و مفاهمه آن‌ها با زبان فطرت، دین و فرهنگِ دینی که تجلی فطرت انسان‌هاست، برای آن‌ها مأنوس و شناخته‌شده است. بر این اساس، فرهنگ دینی، به‌راحتی با همگان ارتباط برقرار می‌کند و آن‌ها را به ‌گفت‌وگو فرامی‌خواند. قرآن، به‌عنوان کتاب دین، هرچند با زبان قوم خاصی بیان شده است، اما در باطن خود از زبان فطری و همه‌فهمی بهره می‌برد که انسان‌ها با آن مأنوس هستند. ازاین‌رو، در صورت ابلاغ پیام قرآن به نفوس مستعدّ، این پیام در عمق جان آنها، با هر رنگ و نژادی، اثر خواهد کرد. در حقیقت، هر امر فطری‌ای برای انسان موردپسند و هر پدیده غیرفطری، اصالتاً برای او ناخوشایند است و ذاتاً از آن گریزان خواهد بود.[۸۳۳] دین نیز، که تجلی فطرت انسان است، محبوب همه انسان‌ها و جوامع خواهد بود؛ چراکه جوامع، آن را با جان و فطرت خود مأنوس و ملائم می‌یابند. به‌همین دلیل، دین را سمحه سهله توصیف کرده‌اند.[۸۳۴]
همه فرهنگ‌ها به‌دلیل ماهیت هماهنگ و ملائم دین با فطرت‌شان، پذیرنده آن خواهند بود؛ البته درصورتی‌که موانع درونی و بیرونی جامعه برای دریافت پیام دین، از میان برداشته شود.[۸۳۵]
در ارتباطات فرهنگی، به‌ خصوص ارتباطات میان‌فرهنگی، در مرحله نخست تکیه بر دین محور اساسی ارتباطات است، اما شریعت محوری، به‌هیچ عنوان در اولویت نیست؛ زیرا عنصر دین عنصر مشترک و شریعت‌های خاص عناصر غیر مشترک است. به‌عنوان مثال، در تبلیغ دینی برای جوامع غیردینی، هیچ‌گاه نباید از احکامی چون نماز، روزه، حجاب و… آغاز کرد. تکیه بر شریعت، زبان گفت‌وگو را ناکار آمد خواهد کرد و اجازه مفاهمه را به دو فرهنگ نخواهد داد. در مقابل تکیه بر مفاهیمی چون خدایاوری، یکتاپرستی، فرجام‌باوری، عدالت و ظلم‌ستیزی، مهربانی و اخوت، احسان و برادری و…، که عموم فطرت‌های پاک به ان‌ها گرایش دارند، رکن اساسی تبلیغ دینی است.
این مسئله منحصر به ارتباطات میان‌فرهنگی با جوامع غیراسلامی نیست، حتی در ارتباطات میان‌فرهنگی با ملل مسلمان نیز این مسئله صادق است. در فعالیت‌های فرهنگی درون جامعه اسلامی نیز می‌توان به‌معنایی این ترتیب و اولویت‌بندی را لازم دانست.[۸۳۶]
هر دینی به‌دنبال برقراری ارتباط با انسان‌هاست و برای این‌که بتواند خود را تبلیغ و گسترش دهد، نظام تبلیغی خود را بر مبانی خاص خود بنا می‌کند؛ مبانی خاصی که براساس آن تولید معنا و مبادله معنا رخ می‌دهد. مبنای تولید و مبادله معنا در اسلام، فطرت انسان است. فطرت وجه مشترک مردمان در طول مکان‌ها و زمان‌هاست. پس می‌تواند وجه ارتباطی بین همه انسان‌ها در تمامی جغرافیا و تاریخ‌های زندگی آنها باشد.[۸۳۷] یگانه زبانی که عامل هماهنگی جهان گسترده بشر است، زبان «فطرت» است که فرهنگ عمومی و مشترک همه انسان‌ها در همه اعصار و امصار است و هر انسانی به ان آشنا و از آن بهره‌مند است و هیچ فردی نمی‌تواند بهانه بیگانگی با آن را در سر بپروراند و دست تطاول تاریخی به دامان پاک و پایه‌های استوار آن نمی‌رسد؛ چرا که خدای فطرت‌آفرین آن را از هر گزندی مصون داشته است.[۸۳۸] منظور از زبان قرآن، سخن‌گفتن به فرهنگ مشترک مردم است. انسان‌ها گرچه در لغت و ادبیات از یک‌دیگر بیگانه‌اند و در فرهنگ‌های قومی و اقلیمی نیز باهم اشتراکی ندارند، در فرهنگ انسانی که همان فرهنگ فطرتِ پایدار و تغییرناپذیر است، باهم مشترک‌اند و قرآن با همین فرهنگ ثابت و مشترک با انسان‌ها سخن می‌گوید و مخاطب آن فطرت انسان‌هاست و رسالت قرآن شکوفا کردن فطرت‌هاست. از این‌رو زبانش برای همگان آشنا و فهمش میسور عمومِ بشر است.[۸۳۹]
از این‌رو، قرآن، دعوت بر پایه فطرت را اساس کار خود می‌داند و تعالیم خود را با فطرت پاک انسانی دمساز می‌داند و معتقد است که انسان‌ها همگی، دارای سرشتی پاک هستند و توانایی پذیرش و تشخیص حقیقت را دارند. زبان مشترک در ارتباطات میان‌فرهنگی، زبان فطرت است که هم، همگانی است و خداوند همه انسان‌ها را با آفرینشی خاص و فطرتی واحد آفریده است؛ و هم تغییرناپذیر، ثابت و پایدار است. فطرت، سرشت خاص و آفرینش آدمی است که با پاره‌ای بینش‌ها و گرایش‌های مشترک در میان انسان‌ها همراه است. بینش و گرایش‌های فطری، از آن‌رو که در طبیعت مشترک آدمیان، سرشته شده‌اند، در زمان و مکان خاصی، محصور نمی‌شوند، بلکه می‌توان آن‌ها رادر همه انسان‌ها سراغ گرفت و همین امر، مهم‌ترین عنصر برقراری ارتباط میان افراد از فرهنگ‌های مختلف است. از همین‌رو در روایتی از امام علی علیه‌السلام فلسفه ارسال رسل احیای فطرت بشری بیان شده است.[۸۴۰] با بهره گرفتن از این زبان واحد، ثابت، عمومی و مشترک، انسان‌ها با یک‌دیگر در ارتباط بوده و از تجربیات هم‌دیگر استفاده می‌کنند. از این‌رو، هدف اصلی تبادل فرهنگی، عبارت است از دست‌یابی به اندیشه برتر برای زندگی بهتر، ارشاد، ترویج عقاید و افکار صحیح، اخذ علوم و دانش‌های ضروری، آگاهی از تجارب دیگران، کمک به برقراری و تداوم صلح، مرتفع کردن سوء تفاهم‌ها، از میان بردن زمینه‌های جنگ افروزی، تبادل اطلاعات و هر آنچه در امور معنوی و انسان‌سازی و تکامل بشر، موثر واقع می‌شود. امام علی علیه‌السلام به فرزند خود، امام حسن مجتبی علیه‌السلام توصیه می‌فرمایند که «خبرهای گذشتگان را به‌دلت عرضه‌دار، و آنچه را به انان که پیش از تو بودند رسید، به‌یادش آر؛ و در خانه‌ها و بازمانده‌های [سرزمین و فرهنگ و تمدن] آنان بگرد و بنگر که چه کردند و از کجا به‌کجا شدند و کجا بار گشودند و در کجا فرود آمدند».[۸۴۱] خداوند از انسان‌ها می‌خواهد که به فطرت پاک و سلیم خود بازگردند و با تکیه بر آن، راه و آیینی را برگزینند که به سرشتشان نزدیک‌تر، و با آن، همخوانی داشته باشد و در نهایت، مایه سعادت و سربلندی آن‌ها در دنیا و آخرت شود: «با تمام وجود، خود را آماده پذیرش دین و آیینی کن که کاملاً پاک و منزّه از آلودگی‌ها و پیرایه‌هاست و برخاسته از فطرت پاک انسان‌هاست که خداوند، آن‌ها را بر چنان فطرتی آفریده و البته هرگز در آنچه خدا آفریده، تغییر و تبدیلی راه ندارد.[۸۴۲]
کسانی که مورد خطاب قرآن و معصومان علیهم‌السلام قرار گرفته‌اند و اسلام با آن‌ها به‌گفت‌وگو و مفاهمه نشسته است، پیش از آن که کافر و مشرک تلقی شوند انسان هستند و خارج از حوزه کفر و شرک، از وجوه و مشترکات انسانی فراوانی برخوردارند. گفت وگوی قرآنی با آنان نیز، با توجه به‌همین همبستگی‌ها و وجوه مشترک است. پیام‌های هدایتی و آموزه‌های قرآن، متوجه همه انسان‌هاست، نه ویژه گروه یا قوم خاصی. رهنمودها و عملکرد معصومان(ع) و توصیه‌های قرآن نشانگر آن است که آنان، همواره در تلاش بوده‌اند که مسیر پیمودن راه کمال را به مخاطبان خود نشان دهند. معصومان(ع) در مواجهه با کافران و مشرکان، ابتدا موجودیت طرف مقابل را به‌عنوان یک انسان، می‌پذیرفتند و کافر و ذمّی را در مقام یک انسان و هم نوع که با آنان مشترکات انسانی فراوان دارند، مورد خطاب قرار می‌دادند و بدون در نظر گرفتن عقیده طرف مقابل، با توجه به فطرت انسانی و وجوه مشترک (گرایش به خوبی، خداجویی، کمال طلبی و…) با آنان وارد گفت‌وگو می‌شدند. با پذیرش این اصول مشترک و همبستگی‌های انسانی است که گفت‌وگوهای فرهنگی و میان‌فرهنگی معنی می‌یابد. پذیرش این اصل، در حقیقت پیش‌فرض گفت‌وگوهای فرهنگی و ارتباط میان‌فرهنگی به‌شمار می‌رود.
رابطه شرایع و فطرت
«خداوند متعال به عنایت ازلی و رحمت واسعه، انبیای عظام ــ علیهم‌السلام ــ و کتب آسمانی را فرو فرستاد تا آن‌ها از خارج، به فطرت انسان کمک کنند و نفس را از این غلاف غلیظ طبیعت برهانند. چون انسان مولود عالم طبیعت است و در آغوش ماده به دنیا آمده و در غلاف طبیعت تربیت می‌شود و روحانیت و فطرت او نیز در این حجاب وارد می‌شوند، به‌طوری‌که احکام طبیعت بر انسان احاطه دارند؛ هر چه آدمی در این عالم طبیعت رشد و نمو طبیعی کند این احکام بر او بیشتر چیره و غالب می‌گردد و چون به مرحلۀ طفولیت برسد قوای حیوانی او را سخت در آغوش می‌کشند و هنگامی که این احتجابات و ظلمات و کدورات بر نفس غلبه کنند کمتر اتفاق می‌افتد که کسی به خودی خود بتواند از این حجاب‌ها بیرون آید و با فطرت اصیل خود بتواند سیر نموده و به کمال مطلق و نور جمال و جلال مطلق برسد. خداوند متعال برای کمک به این فطرت که در غلاف طبیعت قرار گرفته، پیامبران عظام و دستورات الهی را فرستاده است که همۀ آنها در راستای فطرت الهی انسان است: و از این جهت، احکام آسمانی و آیات باهرات الهی و دستورات انبیاء عظام و اولیاء کرام برطبق نقشه فطرت و طریقۀ جبلَّت بنا نهاده شده، و تمام احکام الهی به طریق کلّی به دو مقصد منقسم شود که یکی، اصلی و استقلالی؛ و دیگر فرعی و تبعی است، و جمیع دستورات الهیه به این دو مقصد، یا بی‌واسطه یا با واسطه، رجوع کند».[۸۴۳]
در تعابیر برخی از عالمان، فطرت به‌عنوان هدایت عام نام گرفته است که میان معرفت حاصل از آن و معرفت حاصل از هدایت وحیانی همبستگی و ارتباط وجود دارد. زیرا به گفته قرآن هر دو نوع هدایت، سرچشمه الهی دارد. از این رو، فرامین وحیانی کامل خداوند در مورد عدالت «به اجمال» از طریق فطرت قابل درک است. هدایت وحیانی به فرد کمک می‌کند تا به «مطلوب» برسد. خداوند از طریق هدایت وحیانی به انسان برخوردار از آگاهی اخلاقی ناشی از هدایت فطری تقوا عطا می‌کند. هدایت وحیانی افراد را در رویارویی با کافران و منافقان ثابت قدم می‌کند.[۸۴۴]
۷-۲- تولی و تبری
دومین اصل حاکم بر ارتباطات میان‌فرهنگی مومنان، اصل «تولی و تبرّی» است. تولی با واژه‌های ولی، ولاء، ولایت و مولی هم‌خانواده است. معنای اصلی این کلمه همچنان که راغب در مفردات‌القرآن گفته است، قرارگرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است. به‌گونه ای که موانع و پرده‌های میان آن‌دو در جهتی که باعث نزدیکی است برداشته شود. بعدها این کلمه به‌طور استعاره بر دو چیزی اطلاق شده است که به‌هر شکلی اعم از نسبی، سببی، مکانی، مقامی و … به ‌یک‌دیگر نزدیک باشند؛ از این‌رو به‌ هریک از طرفین ولایت، «ولی» گفته می‌شود و این اطلاق مخصوصا با نظر به این نکته است که هرکدام از دو طرف نوعی وابستگی به‌طرف دیگر دارد که دیگران ندارد. اگر این وابستگی و نزدیکی در زمینه کمک و یاری باشد، «ولی» کمک‌کننده‌ای خواهد بود که هیچ مانعی وی را از یاری کسی که به ‌او نزدیک شده است باز نمی‌دارد و اگر این نزدیکی در جهت انس و محبت باشد، «ولی» آن محبوبی خواهد بود که انسان نمی‌تواند خود را در برابر اراده و خواسته او نگه دارد و اگر نزدیکی بنابر نسبت باشد، «ولی» آن کسی خواهد بود که ارث می‌برد و چیزی مانع ارث او نمی‌شود. و سرانجام، اگر این نزدیکی در جهت فرمانبرداری باشد، «ولی» آن کسی خواهد بود که به‌هرکه بخواهد می‌تواند دستور دهد.[۸۴۵]
آنچه از تدبر در آیات قرآن به‌دست می‎آید وجود دو نوع ولایت مثبت و منفی از نظر اسلام است. مثبت و منفی به ‌این معنی که، مسلمانان مأموریت دارند نوعی ولاء را نپذیرند و از طرف دیگر دعوت شده‎اند که ولاء دیگری را دارا باشند و بدان اهتمام ورزند.[۸۴۶]
تبرّی به‌معنی دوری جستن از یک چیز و حالت و بری بودن از شییء مخصوص است. در فرهنگ مذهبی و عقیدتی اسلام منظور از آن کینه داشتن نسبت به‌دشمنان خدا، پیامبران، ملائکه الله و ائمه و مؤمنین و تبرّی کردن و دوری جستن از آنان می‎باشد.
همه اصول حاکم بر روابط انسانی در جامعه اسلامی از اصل اساسی خدامحوری پیروی می‌کنند. بارزترین تفاوت رفتار مومنانه با غیر آن در این است که اعتقادات و باورهای یک مومن در رفتار او در همه ساحت‌های ارتباطی‌اش اثر می‌گذارد. به‌تعبیر خود قرآن کریم، رفتار مومن رنگ الهی «صِبْغَهَ اللَّهِ»[۸۴۷] به‌خود می‌گیرد. رنگ الهی داشتن رفتارهای مومنانه دارای ویژگی‌هایی است که آن را از رفتارهای غیرمومنانه متمایز می‌کند.
دوستی و محبّت، باید بر محور اعتقادات و ارزش‌های اسلامی شکل گیرد. به‌تعبیر قرآن، مسلمانان باید در دوست‌یابی‌های خود، اصل «تولّی» یعنی «دوستی با خدا و دوستان او» و اصل تبرّی، یعنی «دشمنی با دشمنان خدا» را همواره مدّ نظر داشته باشند.[۸۴۸] قرآن کریم عواطف اجتماعى را بر محور ایمان، تقوا و بر اساس دین الهى محدود کرده، اجازه تجاوز از این حدود را نمى‏دهد و با عواطف و دوستى‏هایى که از چهارچوب و ملاک تعیین‏شده تجاوز کند، برخورد نموده است: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، دشمنِ من و دشمنِ خودتان را دوستانِ خود مگیرید…؛ [چرا که] چنین افرادی، شایسته دوستی و محبّت نیستند.»[۸۴۹]
قرآن، به‌نقش تأثیرگذار دوستی‌ها در زندگی دنیوی و اخروی انسان، توجّه می‌دهد و به‌حال کسانی که افراد گناهکار و مفسد را به‌دوستی گرفته‌اند (در قیامت)، اشاره می‌کند، آن‌جا که می‌گویند: «ای وای بر من! کاش فلانی را دوست نمی‌گرفتم»[۸۵۰] و در آیه ۳۷ زخرف می‌فرماید: «ای کاش فاصله میان من و تو، فاصله بین مشرق و مغرب بود!»[۸۵۱]؛ «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند [آنان را] به‌دوستى مگیرید، و هر کس از میان شما آنان را به‌دوستى گیرد، آنان همان ستمکارانند.»[۸۵۲] از این آیات کریمه می‌توان به ‌این نکته مهم دست یافت که روابط اجتماعی مسلمانان باید بر محور ایمان استوار باشد و لذا میزان پایبندی طرف ارتباط به ارزش‌های الهی با میزان نزدیکی یا دوری مسلمان(تولی و تبری) از او همبستگی خواهد داشت. ایمان به‌خدا مایه‌ی نزدیکی و کفر بر او مایه دوری است و این اصل چنان مهم است که حتی اگر والدین هم کفر را بر ایمان ترجیح دهند از دایره دوستی فرزندان خارج خواهند شد. «قومى را نیابى که به‌خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانى را که با خدا و رسولش مخالفت کرده‏اند، هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند، دوست بدارند».[۸۵۳]
خدای متعال در آیه چهار سوره ممتحنه حضرت ابراهیم و اصحابش را برای مومنان اسوه قرار داده است به این‌دلیل که آن‌ها از کفار فاصله گرفتند و بازگشتشان را به ایمان آنها مشروط کردند. «قطعاً برای شما در [پیروی از] ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست؛ هنگامی که به‌قوم خود گفتند: ما از شما و از آن چه به‌جای خدا می‌پرستید بیزاریم. به‌شما کفر می‌ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که فقط به‌خدا ایمان بیاورید».[۸۵۴] امام صادق علیه‌السلام در حدیثی تعلق محبت را تنها به ایمان گره زده است. به اسحاق توصیه می‌فرمایند که مودت تو مخصوص مومنان باشد.[۸۵۵] در حقیقت در اینجا یک نکته بسیار ظریف و با اهمیت نهفته است. امام صادق علیه‌السلام با این حدیث به‌پیروان خود را گوشزد می‌کنند که مودت، که نوعی دوست داشتن و علقه قلبی و از سنخ عواطف درونی است تنها سزاوار مومنان به‌خداست.
به‌طور خلاصه این‌که روابط دوستانه و صمیمانه مسلمان با غیر مسلمان باید در حدّى باشد که دست‌کم با عضویتش با پیکره اسلامى ناسازگار نباشد؛ یعنى به‌وحدت و استقلال پیکره اسلامى آسیبى نرساند. برخی از مظاهر تولی و تبری به قرار ذیل است:
۷-۳- حفظ عزت و سیادت اسلامی
بدون این که به نظریه‌های ارتباطی دانشمندان غربی بیش از حد ارزش قائل شویم تنها اشاره می‌کنم که این اصل براساس نظریه «حفظ وجه/آبرو» تینگ تومی قابل توضیح است. تینگ تومی فرهنگ‌ها را به دو دسته جمع‌گرا و فردگرا طبقه‌بندی می‌کند و یکی از خصوصیات فرهنگ‌های جمع‌گرا را اهمیت به حفظ وجه/آبرو برمی‌شمارد. به این معنا که در برخی فرهنگ‌ها حفظ آبروی دیگران (کسانی که فرد به آنها تعلق دارد) بیشتر از حفظ آبروی خود فرد اهمیت پیدا می‌کند.[۸۵۶]
در فقه اسلامى، هرگاه سخن درباره موضوعى باشد که به‌گونه‌اى پیوستگى میان مسلمان و کافر را در برگیرد، توجه به‌یک اصل و قاعده فقهى‌ـ قرآنى ضرورى دانسته مى‌شود و بدون درنظر داشتن آن قاعده، فقیه نباید درباره آن گزاره، حکم‌پژوهى کند: «قاعده نفى سبیل» و یا «اصل عزت و برترى اسلام».[۸۵۷] فقیهان بر این باورند که مفاد آیه ۱۴۱ نساء[۸۵۸] این است که در ظرف تشریع و قانون‌گذاری، خداوند حکم و فرمانی که سبب سلطه کافران بر مسلمانان گردد جعل نکرده است؛ از این‌رو این قاعده را حاکم بر دلیل‌های احکام اولی می‌دانند.[۸۵۹] البته این موضوع، بسیار گسترده و پیچیده است و اهدافى که امروز براى ما مطرح است، مانند استقلال اقتصادى و سیاسى و خودکفایى، همه زیر این عنوان قرار دارند. به‌هر حال، مسلمان‌ها نباید ریزه‌خوارخوان دیگران باشند، دستشان را پیش کفار دراز کنند و ارتباط‌شان با کفار به‌شکلى باشد که ذلت جامعه اسلامى از آن استشمام شود.[۸۶۰]
ارتباطات یک مسلمان در هر موقعیت زمانی و مکانی نباید به‌گونه‌ای باشد که بر اساس آن دین اسلام به‌خطر افتد و یا سبب وابستگی و سرسپردگی خود او یا سایر مسلمانان و یا جامعه اسلامی گردد. «عزت و برتری همواره از آن خدای متعال و مومنین است و خود مومنین نباید زمینه‌های تسلط کفار بر خودشان را فراهم کنند».[۸۶۱] اصل حفظ عزت و سیادت اسلام با قاعده دیگری تحت‌عنوان «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه»[۸۶۲] هم مرتبط است که در حقوق اسلامی همواره مطرح بوده است. این اصل به‌معنای تعصب‌های نژادی و مذهبی نیست، بلکه به‌معنای حفظ عزت اسلامی در شوون مختلف اجتماعی است که هیچ‌گاه نباید با تسلط غیر مسلمانان بر مسلمانان تضعیف گردد. با توجه به‌ این اصل می‌توان بسیاری از احکام و دیدگاه‌های اسلام در خصوص برخورد با غیرمسلمانان در جامعه اسلامی را تبیین نمود.[۸۶۳]
از نظر فقهی نیز بر اساس قاعده نفی سبیل، هرگونه رابطه و معامله‌ای که منجر به ‌تفوّق و تسلّط کافران بر مسلمانان گردد حرام و آن معامله باطل است. مثلا «اگر بیع عبد مسلمان به کافر موجب سلطه و استیلای وی شود، محکوم به ‌عدم جواز است».[۸۶۴] خداوند متعال در مقام تشریع و قانون‌گذاری، هیچ‌گونه حکم و قانونی که سبب چیرگی و برتری یافتن کافران بر مسلمانان گردد وضع نکرده است. این اصل از قواعدی است که فقهای شیعه بر انواع ارتباط میان مسلمانان و غیرمسلمانان حمل نموده‌اند؛ چرا که از جمله ادله و قواعد ثانویه است و بر ادله احکام اولیه حکومت دارد. بنابراین اصل سخن گفتن درباره معاشرت و ارتباط با غیرمسلمانان و تعیین پهنه و گستره آن باید در چهارچوب اصل عزت و سیادت اسلام و مسلمانان و حفظ شخصیت اسلامی باشد. بر پایه این اصل، هرگونه نظریه ارتباطی و طراحی هرگونه الگوی مبتنی بر آن که سبب از میان رفتن عزت و سربلندی مسلمانان در ارتباط آنان با غیرمسلمانان شود و یا به‌ نفوذ و چیرگی کافران بینجامد، فاقد اعتبار و اصالت خواهد بود. مؤمن در تمام روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیر آن، باید عزّت و اقتدار خویش و سایر مسلمین را نگه دارد. «همان‌گونه که در پیمان‌هاى بین‌المللى با کافران، حاکم اسلام باید مصلحت اسلام و مسلمانان را در نظر داشته باشد، در روابط فردى نیز باید تک‌تک مسلمانان به ‌این اصل پایبند باشند و در تعارض مصلحت‌ها، جانب اسلام و مسلمانان را پیش بدارند».[۸۶۵]
علی‌بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه‌السلام درباره تجارت با مشرکین سوال می‌کند و امام در پاسخ می‌فرمایند اگر معامله سلاح و فروش سلاح بر آنان نباشد، بلامانع است.[۸۶۶] در واقع امام با این بیان راه نفوذ و تسلط کفار و مشرکین بر مسلمانان می‌بندد.[۸۶۷]
از جمله راه‌های حفظ عزت و سیادت جامعه اسلامی اجتناب از اتخاذ کفار و مشرکین به‌عنوان اولیاء(اعم از مدیر، کارفرما، سرپرست و …) مسلمان و یا مسلمانان است.[۸۶۸] «ای کسانی که ایمان آورده اید، به‌جای مؤمنان، کافران را به دوستی خود مگیرید.»[۸۶۹] در این آیات، نهی الهی به‌نوعی خاص از رابطه دوستانه با کافران تعلق گرفته است و آن رابطه با کافران که به‌جای رابطه با مسلمانان باشد. چه این‌که معاشرت و دوستی با کافران بدون توجه و با چشم‌پوشی از دوستی با مسلمانان به‌مفهوم ورود به ‌جمع و مجموعه کافران و خالی گذاردن مجموعه مسلمانان است که طبعا آثار خاصی به‌همراه دارد و ابتدایی‌ترین آن آسیب‌پذیر شدن روح جمعی مسلمانان و اظهار توان‌مندیِ ظاهری از ناحیه کافران و ایجاد خلل بر پیوند اجتماعی و عاطفی مسلمانان است؛ اگرچه این نوع رابطه، انگیزه خاصِ دوستانه داشته باشد.
واژه «اشداء علی الکفار» در قرآن کریم نیز در همین راستا تفسیر می‌شود. «اشداء بر کفار معنایش این نیست که با کفار دائم در حال جنگند. اشداء و شدت، یعنى استحکام، استوارى، خورده نشدن. «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنى سخت، سخت یعنى نفوذناپذیر. هر جسمى که سخت‌تر باشد، وقتى با جسم دیگرى اصطکاک پیدا کرد، در آن جسم دیگر اثر می‌گذارد، اما از آن جسم اثر نمی‌پذیرد. یک فلزى زنگ می‌زند، خورده می‌شود، پوک می‌شود، از بین می‌رود؛ یک فلز هم قرنهاى متمادى که بگذرد، دچار خوردگى و زنگ‌زدگى و پوسیدگى و پوکى نمی‌شود. اشداء یعنى این. شدت یعنى استحکام. درباره‌ى آهن مى‌گوید: «فیه بأس شدید»[۸۷۰] یعنى مستحکم است. شدّت در این‌جا به‌معناى ظلم نیست، به‌معناى حتماً خونریزى هم نیست. به‌معناى استحکام است؛ یعنى این خاکریز نباید شل و نرم باشد؛ این دیوار نباید رخنه داشته باشد.
استحکام یک‌وقت در میدان جنگ است، یک‌جور بروز می‌کند؛ یک‌وقت در میدان گفتگوى با دشمن است، یک‌جور بروز می‌کند. شما ببینید پیغمبر در جنگ‌هاى خود، آنجائى که لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جورى حرف می‌زند. سرتا پاى نقشه‌ى پیغمبر استحکام است؛ استوار، یک ذره خلل نیست. در جنگ احزاب پیغمبر با طرف‌هاى مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئى! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحکام. معنایش این نیست که حتماً بایستى دشمن را آدم بکلى پامال کند و سرکوب کند؛ نه، یک وقت اقتضاى سرکوبى دارد، یک وقت هم اقتضاى سرکوبى ندارد؛ اما در همه حال باید در مقابل دشمن سرسخت بود. این معناى اشداء على‌الکفار است.»[۸۷۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 06:51:00 ب.ظ ]




ای آسمان خردسالی، ای بلند ای خوب خوب!/ چون شد که در آفاق تو، جز آتش و آشوب/ چیزی نماند از آن همه خورشید و ماه ای داد! … (همان،۵۹۳).
وی در شعر «سفید و سیاه» به سالیان سبز کودکی میرود و از بازیهای کودکانه، قصّهها و سالیان مدرسه با شیرینی دردناکی یاد میکند:
ای شمار پرندگان دور:/ سالیان سبز/ سالیان کودکی!/ سالیان سبزی ضمیر و سبزی زمین/ روزگار خردسالی من و جهان/ سالیان خاکبازی من و نسیم/ تیلهبازی من و ستارگان/ تاب خوردن من و درخت با طناب و نور/ … سالیان قصّههای ناشنیدهای که دایه گفت/ - قصّههای دیو، قصّههای دور-/ سالیان شیر و خطّ و سالیان طاق و جفت/ سالیان گوجههای کال و تخمههای شور/ سالیان خشم و سالیان مهر/ سالیان ابر و سالیان آفتاب/ سالیان گل- میان دفتر سفید-/ پر- میان صفحه کتاب-/ سالیان همزبانی قلم/ با مداد سوسمار اصل… (همان،۶۶۸- ۶۶۷).
در شعر «کلبهای بر سر موج» در پیری خود به یاد کودکیاش میافتد:
طفلی که گاهگاه/ آیینه در مقابل خورشید میگرفت/ تا دیدگان پیر و جوان را از بازتاب نور بیازارد/ اکنون که آفتابش رو مینهد به بام/ آیا چگونه نور جوانی را/ در چشم پیر خویش فرود آرد؟ (همان،۸۲۳).
در شعر «آیندهای در گذشته» به یاد دهکده خرم کودکی و طبیعت سبز و زنده آن میافتد.
در شعر «قاب عکس» و «نگاهی در شامگاه» از اندوه پیری به یاد طراوت کودکی خود میافتد؛ از آن با حسرت یاد میکند:
باران بامداد کهنسالی/ از موی من، سیاهی شب را زدوده است/ امّا به طعنه، دست نمیشوید از سرم/ زیرا هنوز یاد سحرگاه کودکی/ همچون غبار میگذرد از برابرم (همان،۸۸۲).
نادرپور همچنین در شعرهای «خطّی در انتهای افق»، «زمزمهای در باران»، «شبی با خویش»، «دورنما»، «کاخ کاغذین» «از گهواره تا گور»، «ای زمین، ای گور، ای مادر»، «سنگی به شکل دل»، «صبح دروغین»، «خون و خاکستر»، «در قلب این اقلیم بی‌تاریخ»، «آن پرتو سوزان جادویی»، «خطبۀ زمستانی» و «کاخ کاغذین» از دوران کودکی خود یاد میکند.
در بامدادانی که بوی خردسالی داشت:/ وقتی که خورشید جوان از کوه میآمد/ من کودکی بودم که با اندیشهای بیدار/ میدیدمش در روستایی خشتی و خاکی/ وقتی که او کاشانهها را نور میبخشید/ من هم- شتابان در مسیر او- / با مشتی از گل، خانهای بنیاد میکردم:/ چرکینتر و ناچیزتر از لانه مرغان/ اما بسان نغمه آنان؛ پر از پاکی (همان،۹۱۰).
نادرپور هم چنین در شعر «شام بازپسین» به دوران کودکی خود باز میگردد (شریفیان، ۱۳۸۴: ۵۵).
نارضایتی از مسائل سیاسی- اجتماعی و وحشت پیری سبب یادکرد حسرتبار نادرپور از دوران کودکی است (عالی عباس آباد، ۱۳۸۷ب: ۱۷۰).
۳-۳- نوستالژی جوانی
نادرپور در پارهای از اشعارش بر جوانی از دست رفته خود حسرت میخورد. وی در شعر «با چراغ سرخ شقایق» به انعکاس هیجانات آنی جوانی پرداخته و بر باطل و بیهوده گذشتن زندگی و زمان حسرت میخورد (کلیاشتورینا، ۱۳۸۰: ۶۲):
مسی به رنگ شفق بودم/ زمان؛ سیه شدنم آموخت/ در امید زدم یک عمر:/ نه در گشاد و نه پاسخ داد/ در دگر زدنم آموخت … (نادرپور ،۱۳۸۲: ۵۵۱).
در شعر «سفری از انجام به آغاز» این گونه از دوران جوانی خود یاد میکند:
آن قهوههای تلخ دهن سوز/ وان حلقه های دود پریشان/ بر پیشخوان کافه میعاد/ در شهر دوردست جوانی …/ آن یادهای دور کهنسال/ - آن پاره عکسهای قدیمی-/ همراه بادهای حوادث / سوی دیار گمشده رفتند: سوی کرانهای که از آنجا/ هرگز نه هیچ گونه خبر هست/ هرگز نه هیچ گونه نشانی (همان،۹۴۸-۹۴۷).
وی در شعر «خون و ناخون»، روزهای بیثمر جوانیاش را روزهای جوانمرگ خویش میخواند:
من خون روزهای جوانمرگ خویش را/ - آسانتر از شراب کهنسال خانگی-/ در کاسه بلور افق نوش میکنم/ وز مستی شگرف و سیاهش، بناگهان:/ خود را و خواب را/ در خلوت شبانه فراموش میکنم (همان،۹۴۹).
در قطعه «عکس فوری»، جوانی خود را به معشوقهای تشبیه کرده که او را در میخانه و در حال مستی گم کرده است.
در قطعه «کسی هست در من…»، «آن پرتو سوزان جادویی» و «خون و خاکستر»، به خاطر اینکه جوانی خود را بیهوده در خاک غربت سپری کرده است خود را سرزنش میکند:
کسی هست پنهان و پوشیده در من/ که هر بامدادان و هر شامگاهان/ به نفرین من میگشاید زبان را/ مرا قاتل روز و شب میشمارد/ وزین رو پس از مرگ خونین آن دو:/ به من- با سرانگشت تهدید و تهمت-/ نشان میدهد سرخی آسمان را/ سرانجام در گوش من میخروشد/ که: «ای ناجوانمرد! حکم از که داری؟/ که در خاک و خون میکشی این و آن را»/ من از تهمتش غم ندارم، ولی او/ درون مرا زین سخن میخراشد/ که: «ای پیر، ای پیر خاکسترین مو!»/ به یاد آور امروز، در خاک مغرب:/ شب خردی خویش در خاوران را/ تو بودی که از کودکی تا کهولت/ به قتل شب و روز بستی میان را (همان،۹۱۸- ۹۱۷).
در سرزمین ناشناسان آن قدر ماندم/ کز من کسی با چهرهای دیگر پدید آمد/ پیرانه‌سر دیدم که سیمای جوانم را/ آیینه هرگز روبرو با من نخواهد کرد (همان،۹۰۵).
نادرپور در قطعه «فانوسی در سپیداران»، در جستجوی «عطر سبز نوجوانی» از دست رفته خود است:
دست ترا در دست میگیرم/ با دیدگانت راز میگویم/ وان عطر سبز نوجوانی را/ - چون بوی نمناک درختان، در شب باران-/ میبویم و در گیسوانت باز میجویم (همان،۸۲۸).
وی در قطعه «کلبهای بر سر موج» از جوانی سپری‌شده و بی بازگشت خود اندوهناک است:
آری، زمانه شیوه دیگر گزیده است/ وین بی‌خبر، هنوز فضای گذشته را/ در قاب تنگ آینه میجوید: غافل که جز شکستن آیینه، چاره نیست/ غافل که عمر گمشده را بازیافتن، آسانتر از خریدن عمر دوباره نیست… (۸۲۵).
نادرپور در شعر «چراغ دور» با اندوه تمام از جوانی سخن میگوید و آن را میخواند:
وقتی که من جوانِ جوان بودم:/ شبها ستارگان در جام لاجوردی براق آسمان/ چون تکههای کوچک یخ، آب میشدند/ من با لبی به تشنگی خاک/ میخواستم که توبه پرهیز خویش را / مردانه در برابر آن جام بشکنم…/ آه ای چراغ دور!/ ای ماه مهربان جوانی!/ بار دگر به خانه تاریک من بتاب (همان،۷۷۲- ۷۶۸).
آه چه شبها که در شکنجۀ حرمان/ پنجه به دل میزد اشتیاق نهانی/ در دلم از حسرت گذشته به پا بود/ آتش جاوید روزگار جوانی (همان،۹۵)
نادرپور همچنین در شعرهای «ملال تلخ»، «پلی میان زمین و آفتاب»، «ای زمین، ای گور، ای مادر»، «رشته گسسته»، «نامهای به نصرت رحمانی»، «از بهشت تا دوزخ»، «ابر»، «ملال»، «آیینه دق» و «یادبودها»، جوانی از دست رفته خود را با دلی دردمند و اصطلاحاتی بدیع چون «بهار مرده» و «امیدِ رفته» و «آتشِ دیرین» میسراید.
۳-۴- نوستالژی یاد معشوق
حضور زن به عنوان معشوق، همواره در ادبیّات، موجد آفرینشهای ناب شاعران و ایجاد سبک خاصّی بوده است، لذا یکی از مسائلی که ذهن روانکاوان را به خود مشغول داشته، علّت غایی کشش زنان و مردان به یکدیگر است. یونگ بر این عقیده است که در روان هر مردی ، تصویرهایی ازلی از زن و در روان هر زن نیز تصویری از یک مرد وجود دارد (هینلز، ۱۳۸۳: ۱۸۳).
جنبه زنانه روان مرد، آنیما نام دارد و جنبه مردانه روان زن، آنیموس است و این امر نمودار آن است که در حقیقت «بشر موجودی دو جنسی است و هر مرد دارای عنصر مکمّل زنانه و هر زن دارای عنصر مکمّل مردانه است» (ندایی، ۱۳۸۱: ۴۰). از نظر بیولوژیکی، دلیل این مسأله آن است که در فرایند نطفهسازی، کثرت ژنهای نر یا ماده عامل اساسی در تعیین جنسیت است. ژنهای غالب، جنسیّت فرد را میسازند و ژنهای مغلوب که ژنهای جنس مخالف است باعث پیدایش شخصیّت ناخودآگاه جنس مخالف میشود (یونگ، ۱۳۷۰: ۵۰).
یونگ با پذیرش این کیفیّت، بر این باور است که چون صدها هزار سال زن و مرد با یکدیگر زندگی کردهاند، جنبه های جنس مخالف خود را کسب کردهاند (سیاسی، ۱۳۷۰: ۸۰)؛ امّا اینکه هر زنی جنبه مردانه و هر مردی جنبه زنانه در درون خود دارد پنداری کهن است که بر اساس آن، آدمی در اصل دو جنسی بوده است. «انسان از قدیمیترین ایّام همواره در افسانههای خود این فکر را بیان کرده است که یک اصل نر و یک اصل ماده، پهلو به پهلو در جنس واحد وجود دارند» (یونگ، ۱۳۷۰: ۴۹) .
کهن الگوی آنیما همانند دیگر کهن الگوها، هم در نمایه مثبت و هم در نمایه منفی به نمود درآمدهاست و نشان دهنده رابطه مرد با ناخودآگاه و راهنمای وی برای تحقّق ذات خویش است. جنبه های مثبت آنیما در ادبیّات ایران به سه گونه تصویر معشوق، الهامبخشی او و ابراز احساسات نسبت به طبیعت نمود یافته است (صرفی و عشقی، ۱۳۸۸: ۸۱-۶۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نادرپور در قطعه «برگ و باد» در مورد زن چنین میگوید:
چراغ شب تار من بودی ای زن!/ دریغا که دیگر چراغی ندارم/ مرا یاد تو تندباد بلا شد/ که جز وحشت از او سراغی ندارم/ مرا سوختی، سوختی با نگاهی/ نگاهت چون خون شعله زد در تن من/ چنان آتشی افروختی در نهادم/ که خاکستر ماند از خرمن من …/ جهان با تو آغاز شد نازیننا!/ به هجر تو دانم که فرجام گیرد/ مرا زیستن بیتو نامی ندارد/ مگر مرگ من، زندگی نام گیرد (نادرپور،۱۳۸۲: ۳۷۷- ۳۷۶).
در قطعه «از نیمهای به نیمه دیگر» روح زنانه یا زن را نیمه گمشده خود میداند:
آه ای تمام شوکت هستی!/ ای شادی بزرگ!/ ای روح جاودانه مادینه!/ در ژرفنای ظلمت این شب/ چون شطّ روشنایی جاری باش…/ ای جامد مذاب!/ ای شکل پذیرتر از آتش!/ ای گرمی همیشه صمیمانه!/ - با من یگانه، از من بیگانه-/ من در تو نیمه دیگرم را میجویم/ … یک تن شو، ای تجسم روح یگانگی!/ یک زن شو، ای تمامی ذات زنانگی! (همان،۵۴۸- ۵۴۷).
در شعر «زنی چراغ به دست» چنین میگوید:
زنی چراغ به دست از سپیدهدم آمد/ زنی که موی بلندش در آستان طلوع/ غبار روشنی سرخ شامگاهان داشت/ بر آستانه نشست:/ ز پشت مردمکش آفتاب را دیدم/ که از درخت فراتر رفت/ به روی گونه گلرنگ صبح پنجه کشید/ نگاه روشن زن/ خراش پنجه خورشید را نشانم داد/ … زنی چراغ به دست از حصار شب میرفت/ مرا، اشارهکنان، از قفای خود میبرد/ زنی که موی بلندش در آستان غروب/ شکوه روشنی سرخ صبحگاهان داشت/ زنی که آیینهای در نگاه پنهان داشت … (همان،۵۳۹- ۵۳۸).
نادرپور در قطعه «نامهای به دور دست» به جنبه الهام بخشی آنیما اشاره نموده است:
ای بانوی کلام!/ وقتی که دست من به هواخواهی دو لفظ/ سرگشته در میان دو معنی بود/ او را به لطف بوسه خود مینواختی/ ای خامش سخنگو، ای شوخ شرمگین!/ ای دوست، ای معلّم/ ای ترجمان بخت!/ … (همان،۶۸۵- ۶۸۴).
وی در شعر «بازی اسپانیایی»، زن را «گاوباز ماهرِ اعصار» خوانده است. شاعر در قطعه «نگاه عاشقانهای به درخت» و «پلی میان زمین و آفتاب»، زن یا معشوق خود را به درخت و ماه تشبیه نموده و احساس خود را با ساختن تصاویر جسمانی از او منعکس نموده است و آنیما در اینجا و سایر اشعار طبیعتگرای نادرپور به صورت توصیفات سرشار از احساس شاعر نسبت به طبیعت تجلّی یافته است.
در قطعه «کینه» نیز به ترسیم تصویر زن در نقش معشوق پرداخته است. در قطعه «آشنا» نیز میتوان کهنالگوی آنیموس را دید.
بیشترین نمود مثبت آنیما در شعر نادرپور به صورت تصویر معشوق نمود یافته است. در مجموعه های اوّل او مثل چشمها و دستها، دختر جام و شعر انگور، عشق رمانتیک و یادکرد معشوق، جلوه ویژه‌ای دارد درحالیکه مجموعه‌های آخرش غرق اندوه و غربت و یأس و ناامیدی و درد پیری و مرگ اندیشی است. البتّه همواره روح ناامید و اندوهگین شاعر حتّی در عاشقانههایش نیز او را رها نمیکند. آنچه که از یاد معشوق در مجموعه های آخرش میسراید، بیشتر ناظر به غربت و تنهایی اوست که یاد معشوق را به خیال و تنهایی او میبرد، لذا عاشقانههای او بخشی به درونیات و حسّ شخصی شاعر بر میگردد، بخشی نیز به شرایط بیرونی و شرایط اجتماعی و غربت وی بازمیگردد.
وی در قطعه «در چشم دیگری»، خاطره معشوق خود را میبیند:
… در ماهتاب خاطره میبینمت هنوز/ با آن شکنج زلف که افشاندهای به دوش/ گاهی به ناز میگذری از برابرم/ تا از درون سینه برانگیزیام خروش/ … یک لحظه باز میشنوم نغمهای ز دور/ آغشته با غبار زراندود خاطرات/ دل مینهم به ناله پنهانی نسیم/ تا بشنوم ترانه گمگشته حیات/ میآیدم به گوش صدایی شکسته وار/ کز آن شراب خاطره در جام من بریز/ زان باده نگاه که در جام چشم تست/ چون ساقیان میکده در کام من بریز/ بیچاره من که باز به دامان آرزو/ سر مینهم که بشنوم آهنگ دیگرت/ غافل که آن نوای فریبنده، دیرگاه/ افسرده در سیاهی چشم فسونگرت (همان،۱۱۰-۱۰۹).
در شعر «کوچه میعاد» در خیال خود، خاطرات خود با «مونس دیرینش» را در کوچههای شهر مرور میکند:
من تهی بودم، تهی از خویش/ من پر از اندوه «او» بودم/ با خیال دور و نزدیکش/ همچنان در گفتگو بودم/ دیدم از حسرت فرولغزید/ اشک بر سیمای غمناکش / روزهای رفته را دیدم/ در فضای چشم غمناکش:/ کوچه میعاد ما، هر شب/ چون رگی از خون ما پر بود/ خنده که طعمی گوارا داشت/ بوسهها گرم و نفس‌بر بود … (همان،۳۳۳).
نادرپور برای «امید درو» خود در قطعه «یاد دوست»، چنین عاشقانه میسراید:
برگور روزهای سیه، بوتههای عشق/ پژمرد و غنچههای گذشته مرد/ در حیرتم هنوز که آیا چگونه بود/ آن روزها که مرد و ترا جاودانه برد…/ یاد آرمت هنوز، هنوز ای امید دور!/ ای آنکه در زوال تو بینم زوال خویش/ چون بنگرم در انبوه روزها/ یاد آورم ورود ترا در خیال خویش:/ … اینک تو نیز رفتی و بر گور روزها/ شمعی ز یاد روشن خود برفروختی/ ای آفتاب عمر! درین وادی غروب/ هر سو مرا کشاندی و لبتشنه سوختی/ بازآ که بیفروغ تو این روزهای تار/ بر من چنان گذشت که بگذشت شام من/ ای دیو شب! فرشته خورشید را بکش/ تا صبحدم دوباره نیاید به بام من! (همان،۱۶۱-۱۶۰).
شعر «باران» وی تصویرگر حسرت وصال معشوق است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:51:00 ب.ظ ]




منظور از عناصر اعتبار دلیل، عناصری است که در نظام ادله، کارکردهای قانونی مورد نیاز برای اعتبار دلیل را تأمین می‌کنند و برای اعتبار هر سندی- عادی یا الکترونیکی- لازمند. پس از ورود دلیل الکترونیکی به نظام ادله اثبات دعوا، باوجود تفاوت دلیل الکترونیکی با دلیل سنتی، قانونگذار، آن رابه عنوان یک دلیل معتبر پذیرفته و معادل دلیل سنتی دانست. به همین جهت، لازم است ابتدا این موضوع بررسی شود که عناصر اعتبار دلیل کدامند و آیا این عناصر در دلیل الکترونیکی وجود دارند. علت آنکه بین تمامی دلایل، عناصر اعتبار سند را بررسی می‌نماییم آن است که سند، تنها قالبی است که سایر قالب های ادله مانند اقرار و شهادت را در خود جای می‌دهد. مثلاً اگر شهادتنامه‌ای به صورت الکترونیکی تنظیم شود، اگر چه اعتبار شهادت را داراست اما چون به صورت مکتوب ارائه می‌شود برای آنکه به عنوان یک دلیل معتبر شمرده شود، باید شرایط یک سند معتبر را دارا باشد (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص ۶۵).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نوشته امضاء و اصالت سه عنصر اصلی تشکیل دهنده یک سند معتبر است که هر کدام از این عناصر، کارکردهای خاصی را تأمین می‌کند. مکتوب بودن سند تجاری متضمن ایجاد ثبات، منحصر به فرد بودن و قابلیت ارجاع به آن سند است. امضاء سند منجر به انتساب سند به صادر کننده و اعتبار آن می‌شود و اصالت سند، مانع جعل و استفاده غیر قانونی از سند تجاری خواهد شد.
در ادله الکترونیکی، این عناصر به معنای سنتی آن وجود ندارند اما این امر، از اعتبار دلایل الکترونیکی نمی‌کاهد، زیرا در عالم حقوق، شکل و قالب مدنظر نیست بلکه کارکرد مورد نظر است و اگر در موردی بر رعایت شکل و تشریفات خاص تأکید می‌شود، به منظور حصول به اهدافی است که از این طریق تأمین می‌شود و در صورتی که بتوان کارکرد این عناصر را از طرق دیگری تأمین کرد و معادل های دیگری برای آن جستجو کرد باز هم دلیل الکترونیکی معتبر است.
در این مبحث، هر یک از عناصر مذکور و کارکرد آنها را بررسی کرده و نحوه تحقق این کارکردها در دلایل الکترونیکی را بررسی می‌نماییم (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص۶۶).

۳-۲-۱- نوشته

ماده ۱۲۸۴ قانون مدنی، نوشته بودن را یکی ا زعناصر سند می‌داند، در این مبحث، مفهوم نوشته و کارکرد آن، و برابری داده پیام و نوشته را بررسی می‌نماییم.

۳-۲-۱-۱- تعریف نوشته و کارکرد آن

قانونگذار، نوشته را تعریف نکرده است. از نظر عرف، نوشته غالباً به معنای خط و علامتی است که بر روی صفحه ای قرار داده شده است. این صفحه می‌تواند کاغذ، چوب، سنگ، آجر، فلز و… باشد. خطوط و علامات ممکن است عرفاً معمول بوده یا چند نفر در روابط خود معمول کرده باشند. خواه عبارات سند، با ماشین تحریر روی کاغذ ثبت شده باشند یا به کمک رایانه روی صفحاتی منتقل شده باشند یا با دست نوشته شده باشند. معمول ترین نوشته آن است که خطوطی قابل خواندن روی کاغذ درج شده باشد. همچنین برخی، نوشته را عبارت از هر انشایی می دانند که از نظر مادی دارای یک شکل ملموس باشد خواه با ابزراهای دستی نگارش شده باشد یا چاپ و ماشین نویسی شده باشد.
عرف، غالباً کارکردهای زیر را از یک نوشته انتظار دارد:
۱) یک دلیل ملموس برای اثبات قصد طرفین است.
۲) به طرفین کمک می‌کند که با هوشیاری و آگاهی نسبت به اینکه در حال انعقاد قرار داد هستند اقدام کنند.
۳) دلیلی است که برای عموم قابل مطالعه است.
۴) موجب می‌شود سند در طول زمان بدون تغییر باقی مانده و معامله برای همیشه ثبت شود.
۵) امکان تکثیر سند فراهم می‌شود به نحوی که هر یک از طرفین می‌تواند نسخه‌ای از آن را نزد خود نگه دارد.
۶) سند از طریق امضاء تصدیق شده و رسمیت می‌یابد.
۷) سند به شکلی که برای محاکم و ادارت قابل قبول باشد می‌تواند تنظیم شود.
۸) دلالت بر نهایی شدن قصد نویسنده سند دارد.
۹) اطلاعات را به سهولت و به شکلی که برای مراجعات بعدی قابل رجوع است، ذخیره می‌کند.
۱۰) امکان کنترل های ممیزی مثل حسابداری و رسیدگی های مالیاتی را فراهم می سازد.
۱۱) در مواردی که قانون، وجود یک «نوشته» را برای ایجاد حقوق و تکالیف قانونی نیاز می‌داند، این نیاز تأمین می‌شود.
۱۲) فراهم کردن امکان شناخت هویت صادر کننده سند و غیر قابل تغییر بودن سند، از کارکردهای الزامی یک نوشته نیست. گاه نوشته فاقد تاریخ، امضاء و نام نویسنده یا سربرگ، بدون اینکه هویت نویسنده آن مشخص باشد، یک نوشته محسوب می‌شود و دارای ارزش اثباتی است.
۱۳) همچنین «تغییر ناپذیری»، از معیار های اساسی نوشته نیست زیرا عرف، متنی را که با مداد نوشته شده است نیز نوشته می‌داند (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص ۶۶ و ۶۷).

۳-۲-۱-۲- برابری داده پیام و نوشته

همانطور که بیان کردیم، در قلمرو حقوق، قالب و شکل مد نظر نیست بلکه هدف از معرفی قالب خاص، تأمین کارکردهای آن است؛ در پی این رویکرد، دیوان تمیز فرانسه د ردوم دسامبر ۱۹۹۷ حکم کرد که نوشته ممکن است روی هر حاملی از جمله نمابر ایجاد و نگهداری شود مشروط بر آنکه تمامیت و انتساب آن به نویسنده، تأیید شده یا مورد اعتراض واقع نشود از طرفی، قانون ایران «نوشته» را تعریف نکرده است و تعریف آن را به عرف واگذار کرده است و عرف، در صورتی مفهوم نوشته را محقق می‌داند که کارکردهای آن تأمین شود؛ بنابراین، برای درک این مفهوم که آیا داده پیام می‌تواند جایگزین مناسبی برای نوشته باشد ابتدا کارکردهای نوشته را بررسی می‌نماییم.
بر خلاف سند کاغذی، سند الکترونیکی همیشه به صورت ملموس و در دسترس نیست بلکه برای مطالعه آن باید نرم‌افزار متناسب با آن موجود باشد اما سایر کارکردهای نوشته مانند قابلیت تکثیر، تصدیق و دلالت بر اراده صادر کننده سند، از طریق داده پیام به خوبی تأمین می‌شود؛ بنابراین، با توجه به آنکه دلیل الکترونیکی قادر به تأمین کارکردهای نوشته است، در صورتی که شرط در دسترس بودن اطلاعات را فراهم کند، عرف آن را نوعی نوشته می‌داند (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص ۶۸-۶۹) قانون تجارت الکترونیک ایران در ماده ۶، داده پیام را از نظر قانونی در حکم نوشته دانسته است.
ماده ۶ این قانون مقرر می‌دارد:
هر گاه وجود یک نوشته از نظر قانون، لازم باشد، داده پیام در حکم نوشته است مگر در موارد زیر:
الف: اسناد مالکیت اموال غیر منقول.
ب: فروش مواد دارویی به مصرف کنندگان نهایی و
ج- اعلام، اخطار،هشدار و یا عبارت مشابهی که دستور خاصی برای استفاده کالا صادر می‌کند و یا از به کارگیری روش های خاصی به صورت فعل یا ترک فعل منع می‌کند».
به موجب این ماده، قانونگذار بدون هیچ شرطی، داده پیام را معادل نوشته دانسته است، در حالی که نوشته واجد خصایصی است که یک داده پیام عادی از آن برخوردار نیست؛ مثلاً مهمترین ویژگی نوشته، در دسترس بودن و ثبات است، در حالی که اطلاعاتی که به صورت داده پیام هستند، ممکن است به علتی مخفی شوند و قابل رؤیت نباشد. بنابراین، برابر دانستن داده پیام ونوشته، بدون هیچ قید وشرطی صحیح نمی باشد. نکته دیگری که نباید از نظر غافل داشت آن است که اگر چه داده پیام می‌تواند شرط «نوشته بودن» را برآورده کند اما در صورتی که قانون چیزی فراتر از «نوشته» را نیاز بداند در آن صورت نمی‌توان داده پیام را کافی دانست. مثلاً ماده ۲۷۸ قانون امور حسبی، وصیتنامه خود نوشت را در صورتی معتبر می‌داند که متن آن به خط موصی نوشته شده و دارای تاریخ، روز، ماه و سال به خط موصی باشد؛ بنابراین، وصیتنامه خود نوشتی که به صورت داده پیام تنظیم شود معتبر نیست زیرا قانونگذار، وجود دستخط موصی را که منعکس کننده خصایص فیزیولوژیکی و شخصیتی اوست لازم می‌داند (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص ۷۰).
البته امروزه داده پیام هایی که با بهره گرفتن از قلم های نوری نوشته شده‌اند، منعکس کننده خصایص زیستی و روانی فرد هستند، به همین خاطر می‌توان آنها را نوعی دستخط محسوب کرد، زیرا عرف، دستخط را هر نوشته ای می‌داند که توسط شخص امضاء کننده نوشته شده و منعکس کننده ویژگی های زیستی و روانی اوست، بالاخص آنکه به موجب ماده ۱۲ قانون تجارت الکترونیک، ارزش اثباتی داده پیام را نمی‌توان صرفاً به خاطر شکل و قالب آن رد کرد. بنابراین، وصیتنامه ای که با بهره گرفتن از قلم نوری نوشته شده است به عنوان وصیتنامه خود نوشت دارای اعتبار است (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص۷۰).
قانونگذار، برای حفظ نظم عمومی و مصلحت جامعه، سه مورد را از اصل کلی برابری داده پیام و نوشته استثنا کرده است.
اسناد مالکیت اموال غیر منقول- دلیل این استثنا آن است که این اسناد، مرتبط با نظم عمومی می باشند و ثبت کلیه اموال غیر منقول در دفتر املاک اجباری است و در حال حاضر، ثبت اسناد به صورت سنتی انجام می‌شود و امکان ثبت الکترونیکی وجود ندارد، به همین جهت، اسناد اموال غیر منقول نمی‌تواند به صورت داده پیام تنظیم شود و این اسناد از اعتبار اسناد عادی نیز برخوردار نیستند زیرا ماده ۱۲۸۴ قانون مدنی، نوشته بودن را شرایط سند عادی می‌داند (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص ۷۰).
دستورالعمل اتحادیه اروپا در بند ۲ ماده ۹ این استثنا را به عقود مهمی که با نظم عمومی و اخلاق حسنه مرتبط هستند مانند نکاح، وصیت و هبه نیز تسری داده است و داده پیامی را که برای بیان این موضوعات به کار رود، در حکم نوشته نمی‌داند.
در حقوق ایران، علاوه بر اسناد مالکیت اموال غیر منقول، موضوعات دیگری نیز وجود دارد که مرتبط با نظم عمومی هستند اما معلوم نیست که چرا قانونگذار از میان این موضوعات، فقط اسناد مالیکت اموال عیر منقول را استثنا کرده است، به عنوان مثال ماده ۱ قانون راجع به ازدواج مصوب مرداد ۱۳۱۰، ثبت ازدواج و طلاق را لازم می‌داند و برای تخلف از ثبت این امور، ضمانت اجرای کیفری تعیین کرده است یا قانون ثبت، شرکتنامه و هبه نامه را در صورتی معتبر می‌داند که به موجب سند رسمی ثبت شده باشند، که این امر نشان دهنده مرتبط بودن این موضوعات با نظم عمومی است و معلوم نیست به چه دلیل، فقط اسناد مالکیت اموال غیر منقول تفکیک شده و از اصل برابری داده پیام و نوشته جدا شده‌اند (عبداللهی، ۱۳۹۱ ص۷۱).
فروش مواد دارویی به مصرف کنندگان نهایی با توجه به اهمیت بهداشت و سلامت مردم و به منظور جلوگیری از استفاده نادرست مواد دارویی، این مورد استثنا شده است.
اعلام، اخطار و هشدار در مورد استفاده از کالا برای حفظ سلامت و ایمنی مردم این استثنا مقرر شده است. دو بند اخیر، برای حمایت از حقوق مصرف کننده گنجانده شده‌اند، زیرا فرهنگ استفاده از اسناد الکترونیکی، چندان گسترش نیافته است که بتوان از مصرف کننده انتظار داشت که برای آگاهی از نحوه مصرف دارو یا ایمنی کالای خطرناک به نسخه الکترونیکی مراجعه کند. (عبداللهی، ۱۳۹۱ ص۷۱)

۳-۲-۲- امضاء

مقدمه: یکی دیگر از عناصر یک سند معتبر، وجود امضاست، اگر چه لزوم امضای سند در تعریف سند به عنوان یکی از ارکان آن نیامده است اما از اصول کلی حقوقی، عرف مسلم و استقرا در مواد قانون از جمله مواد ۱۲۹۳، ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ قانون مدنی (ماده ۱۲۹۳ قانون مدنی: «هر گاه سندی به وسیله یکی از مأمورین رسمی تنظیم اسناد تهیه شده لیکن مأمور صلاحیت تنظیم آن سند را نداشته و یا راعایت ترتیبات مقرره قانونی را در تنظیم سند نکرده باشد، سند مزبور در صورتی که دارای امضاء یا مهر طرف باشد عادی است»). چنین بر می آید که امضاء یکی از ارکان سند است. همچنین مواد ۲۲۳، ۳۰۸و ۳۱۱ قانون تجارت، در بیان ارکان برات، سفته و چک و مواد ۲۷۸ و ۲۷۹ قانون امور حسبی در بیان ارکان وصیتنامه، امضاء را رکن سند محسوب کرده اند. امضا، نشان دهنده قصد و رضای امضاء کننده است و انتساب سند به صادر کننده و هویت او را تضمین می‌کند. در این مبحث، ضمن تعریف امضاء و کارکرد آن، امکان تحقق این کارکرد را در امضای الکترونیکی بررسی می‌نماییم (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص ۷۲).

۳-۲-۲-۱- تعریف امضاء و کارکرد آن

امضا، در زبان عربی به معنای «از نظر گذراندن» است. قانون ایران، هیچ تعریفی از امضاء ارائه نداده است، اما می‌توان گفت امضا، عبارت است از نوشتن نام یا نام خانوادگی یا هر دو یا رسم علامت خاصی که نشانه هویت صاحب علامت است در زیر اوراق و اسناد عادی یا رسمی که متضمن وقوع معامله یا تعهد یا اقرار یا شهادت و مانند آنهاست یا بعداً باید روی آن اوراق، تعهد یا معامله ای ثبت شود.
از جمع تعاریف صاحبنظران در مورد مفهوم امضاء بر می آید که امضا، ضرورتاً شامل نام نویسنده نیست بلکه می‌تواند یک علامت باشد که هویت شخص را معین می‌کند و از طرفی امضا، ترسیمی خطی و دست نویس است بنابراین مهر امضا، امضاء محسوب نمی‌شود. ماده ۳۱۱ قانون تجارت تصریح می‌کند که چک باید به امضای صادر کننده برسد و این امضاء هم لزوماً باید دست نویس باشد، بنابراین مهر امضاء برای صدور چک اعتبار ندارد.
کارکرد امضاء بسته به نوع و هدف سندی است که امضاء ذیل آن درج شده است اما غالباً کارکردهای زیر را تأمین می‌کند:
۱- احراز هویت صادر کننده سند.
۲- انتساب محتویات سند به صادر کننده و تصدیق رضایت وی.
۳- اثبات رضایت شخص به مفاد سندی که دیگری آن را تنظیم کرده است.
۴- اثبات این امر که شخص در زمان مشخصی در مکان خاصی حضور داشته و سند مورد نظر را امضاء کرده است (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص ۷۳).
همانگونه که سابقاً بیان کردیم، حقوق، ذاتاً شکل گرا نیست و هر امری که بتواند کارکردهای عرفی امضاء را تأمین کند می‌تواند جایگزین آن محسوب شود به همین جهت، رویه قضایی در پذیرش اثر انگشت به جای امضاء تردید نمی‌کند و گاه مهر به عنوان جایگزین امضاء پذیرفته شده است در برخی موارد، حتی نوشته بدون امضاء نیز به دلیل دلالت اوضاع و احوال معتبر شمرده شده است زیرا گاه می‌توان بدون آنکه سندی امضاء شده باشد، خط کسی را ملاک گرفت و دادرس می‌تواند با ارجاع به کارشناسی و تعیین دستخط آن را ارزیابی کند. ماده ۱۲۹۷ قانون مدنی دفاتر تجاری را که مطابق قانون تجارت تنظیم شده باشد در دعاوی تجارتی دلیل می‌داند و مطابق ماده ۱۳۰۲ قانون مدنی، هر گاه در حاشیه، ذیل و یا ظهر سندی، نوشته ای وجود داشته باشد که حکایت از بی اعتباری یا از اعتبار افتادن تمام یا قسمتی از مفاد سند نماید، مندرجات مزبوره، معتبر محسوب می‌شود حتی اگر بدون امضاء باشد زیرا شرایط نوشته، نشان دهنده اراده نویسنده آن است.
اعتبار نوشته بدون امضا، در رویه قضایی نیز پذیرفته شده است. در یکی از آراء دیوان عالی کشور آمده است:« در صورت تحقق صدور نامه، مفاد آن نامه علیه نویسنده سندیت خواهد داشت و لو اینکه مهر یا امضایی از وی در آن نباشد زیرا فرستادن نامه بدون امضا، قرینه ای عرفی است مبنی بر اینکه فرستنده ملتزم به مدلول آن است ولی باید محرز شود که خود آن را فرستاده است. »
موارد مذکور، دلالت بر آن دارد که قانونگذار ایران، برای تأمین کارکردهای مذکور، قصد اتخاذ یک روش انحصاری را نداشته است بنابراین منعی در پذیرش مهر و یا هر علامت دیگر، مادامی که به طور عرفی هویت شخص را معین کرده است وجود ندارد. با این استدلال، در صورتی که امضای الکترونیکی نیز بتواند کارکردهای امضای سنتی را تأمین کند، می‌تواند جایگزین مناسبی برای آن محسوب شود (عبداللهی، ۱۳۹۱، ص۷۴).

۳-۲-۲-۲- تأمین کارکردهای امضاء در دلیل الکترونیکی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:51:00 ب.ظ ]




تحقیقات گسترده سال های اخیر نشان می دهد مردم اصول وساخت هایش را فرا می گیرند که فعالیت های آنان را در زمینه پردازش اطلاعات هدایت و حمایت می کند . بنا به گفته دانیل اندرسن آنچه بچه های حدود سه سال را به سوی تلویزیون می کشاند و این مطلب که چقدر و چه زمانی به تلویزیون نگاه کنند، حداقل تا حدودی به میزان قابل فهم بودن برنامه مربوط می شود (اندرسون و لورچ،۱۹۸۳) به نظر می رسد کودک با تماشای مکرر برنامه های دوره قبل از دبستان به این نتیجه دست یافته اند که محتوای غیرقابل فهم احتمالا با ویژگی هایی مثل صدای مردان، زوم های طولانی ۲ و گردش افقی ۳ دوربین و تماس چشمی همراه است . درحالی که محتوای قابل فهم احتمالا با ویژگی هایی مثل وجود زنان، کودکان و عروسک ها در محتوا ارتباط دارد . دانیل اندرسن معتقد است : این شناخت به عنوان طرحی برای فعالی ت های مربوط به تماشای تلویزیون عمل می کند.(امه دور: ۳۳) اگر خواستار معنای طرح یا طر ح ها باشید، آن ها را می توان ساختارهای شناخت انتزاعی، پیش نمونه، شکل های ایده آل و یا نمونه های آرمانی تلقی کرد . آن ها ساختی درونی را برای انتخاب و ذخیره سازی محتوا مهیا می سازند؛ انتظاراتی را در مورد آن محتوا به وجود م ی آورند؛ در جمع آوری مجدد آن تأثیر می گذارند و براساس تجربه، تکامل می یابند و تغییرمی کنند. طرح ها به اشکال مختلفی پدیدار می شوند. زمانی که کودک با دسته ای از محر ک های دیداری و شنیداری مواجه می شود، می توان از طرح ها به منظور هدایت انتخاب کودک در مورد اینکه به چه محرک هایی توجه نشان دهد و کدام یک را به مغز می فرستد، استفاده کرد . اگر کودکی به این نتیجه برسد که داستان درباره مهمانی جشن تولد یک دختر است و طرحی از مهمانی تولد را در ذهن داشته باشد، در این حالت وی می داند باید در پی دیدن کیک، بستنی، هدیه ها، بازی ها و دیگر سرگرمی ها، میهمانان باشد . معمولاً کودک به راحتی می تواند وسایل اتاق، بزرگسالانی را که میهمانان خردسال با خود می آورند، حیوانات، سایر غذاها و گفت و گو های میان میهمان ها را نا دیده بگیرد. درصورتی که بازی “یا فتن جای دم خیوان” انجام گیرد، ممکن است کودک با رجوع به طرح عمل، توجهش به دستمالی که روی چشم بسته می شود و به دست های کودکی که دم حیوان را گرفته است و دست های بزرگسالی که کودک را چرخ می دهد، معطوف شود . همچنین این طرح ، کودک را از اتاقی که بازی در آن صورت می گیرد، لباس های کودک یا جنس بزرگسال منحرف می کند. اگر کودک فیلمنامه ای در ذهنش برای میهمانی های جشن تولد داشته باشد . در این صورت او چیزهایی در مورد نظمی که باید بر اساس آن، عناصر و حوادث پدیدار شوند، می داند و بنابراین می تواند از نظرذهنی خود را برای توجه نشان دادن به آن ها آماده سازد. طرح هایی از این دست می تواند به رمزگشایی کمک کند . به عنوان مثال کودک می داند که در محتوای برنامه تلویزیونی می تواند چیزی برای رمزگشایی وجود داشته باشد. این طر ح ها می توانند موجب هدایت ذخیره سازی در ذهن شوند؛ یعنی کودک از قبل ساختی ایده آل ر ا در نظر دارد که عناصر و حوادث خاص این جشن تولد را در آن جای دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

از مثال مهمانی جشن تولد، به سادگی می توان دریافت که طر ح ها چقدر می توانند در فعالیت های پردازش اطلاعات که در جریان درک محتوای تلویزیون صورت می گیرد، با اهمیت تلقی شوند . اما لازم به گفتن است که این طرح ها تنها عوامل موثر در این فرایند محسوب نمی شوند؛ بلکه علایق و نیازهای بینندگان، توانایی ها و تعلیم آنان، طر ح های ذاتی پردازش اطلاعات شان، تفسیرها و ارزیابی های آنها از محتوا و ویژگی های خود محتوا، همگی با هم می توانند به تناوب در این که کدام محر ک ها باید مورد توجه قرار گیرند، به مغز انتقال یابند، رمزگشایی و یا به عنوان بخشی از فرایند درک مفهوم محتوای تلویزیون در حافظه ذخیره شوند و موثر باشند.( امه دور:۳۵)
۲-۲-۱۸ سنجش برنامه ها و محتوای رسانه ای نزد کودکان و نوجوانان
در فعالیت های سنجشی، کودکان به چیزی که می بینند واکنش نشان می دهند. آنها هما ن طور احساس می کنند که فکر می کنند . آنها می خندند، گریه می کنند، می ترسند یا خشمگین می شوند و بالاخره تایید ویا تکذیب می کنند. تنها کودکان برای محتوایی که پرداخته اند و تفسیر کرده اند، ظرفیت های مثبت و منفی در نظر می گیرند و تصمیم می گیرند که چه کسی را تحسین کنند و از چه کسی نفرت داشته باشند . آنها به قضاوت در مورد اصول اخلاقی اعمالی که مشاهده می کنند می پردازند و برای انگیزه های کسانی که برنامه و یا آگاه ی های تجاری را تهیه کرده اند دست به ارزش گذاری می زنند.
در زندگی روزمره نیز مانند پژوهش و تولید تلویزیونی، اغلب بیشترین تاکید بر دریافت پیام است تا داشتن احساس هایی درباره پیام . بیشترین توجه معطوف به این امر است که مرد م از تجربه های خود چه برداشتی دارند، چگونه محتوای ارسالی روزنامه و یا برنامه تلویزیونی را درک می کنند. در مورد کودکان مسئله دیگر این است که آنها چگونه مانند بزرگسالان یاد می گیرند از چیزی که تجربه می کنند، مفهومی برداشت کنند و به نحوی ارتباط برقرار کنند تا دیگران نیز آنها را بفهمند . اما انسان ها، ماشین های فردگرای ساده ای نیستند که برای ساخت مفاهیم ظاهری و یا تمثیل ی برای تجربه های خودشان از دانشی مبتنی بر قواعد استفاده کنند . آنها در عین حال موجوداتی هستند که علاوه بر فکر کردن از احساس های علاقه مندی، عدم علاقه، بیزاری، خستگی، دلتنگی، اشتیاق، ترس، خشم و شادی نیز برخوردارند و افراد بشری در مورد تجربه ها و مردم به قضاوت می پردازند.
فعالیت های سنجشی به شکلی که پردازش اطلاعات و فعالی ت های تفسیری اجباری می نمایند، الزامی نیستند. سازندگان برنامه های تلویزیونی و بینندگان این برنامه ها در این عقیده شریک هستند که در محتوا پیام هایی وجود دارد و وظیفه سازندگان این است که پیا م ه ا را در دسترس بینندگان بگذارند و وظیفه بینندگان این است که پیا م های درست و یا مورد نظر را از محتوا پیدا کنند. غالباً کودکان حتی بدون فکر کردن در مورد محتوای برنامه های تلویزیونی مفهومی برای آن می سازند. آنها به محرک های تلویزیونی توجه نشان می دهند، از میان شان انتخاب می کنند و با تکیه بر آنها برای استخراج مفاهیم واقعی و ظاهری اقدام می کنند. کودکان همچنین اجزاء محتوا را با هم ترکیب می کنند. رویدادهایی را که به طور ضمنی به آنها اشاره شده است ولی به تصویر کشیده نشده اند، استنباط می کنند و سپس احساس ها و انگیز ه ها را به شخص یت های داستانی منتسب می سازند. کودکان در مقابل آنچه می بینند، واکنش های هیجانی نشان می دهند، احساس های گوناگونی را تجربه می کنند و برای شخصی ت ها، اعمال و حوادث، ارزش های اخلاقی در نظر می گیرند.این فعالیت های پردازش اطلاعاتی، تفسیر و سنجشی متع دد، هم مستقل هستند و هم وابسته به یکدیگر و به طور همزمان یا متوالی، در الگویی به هم بافته عمل می کنند که می تواند حتی برای اکثریت بینندگان مجرب و سفسطه گر نیز پیچیده و بحث انگیز تلقی شود.
با شناخت رسانه ها از سوی کودکان و تشخیص مفاهیم مستمر در برنامه های آنها با شیوه های خودشان، خواهند توانست درک بهتری از کنش متقابل کودکان و تلویزیون داشته باشند.
۲-۲-۱۹ کارکردها و نقش های مختلف رسانه ها در مورد کودکان و نوجوانان
وظایف رسانه ها در مورد کودکان و نوجوانان را می توان به دو وظیفه اصلی تقسیم کرد:
-۱ رسانه ها کودکان و نوجوانان را آموزش می دهند و شناخت ومعرفت لازم را از محیط اطراف به او منتقل می کنند؛
-۲ رسانه ها، کودکان و نوجوانان را با توجه به علائق، خواست ها و نیازهای روحی و فکریش سرگرم می کنند؛
به منظور آگاهی بیشتر نسبت به تاثیراتی که رسانه ها برای کودکان ونوجوانان به ارمغان می آورند، بهتر آن است تا مروری بر نقش ها و کارکردهایی که بر آنها مترتب است، داشته باشیم.
تفریح و سرگرمی
وسایل ارتباط جمعی به طور معمول با زمان فراغت انسا ن ها برخورد می نماید. از این رو در مواردی چند باید موجبات جدایی موقت از واقعیت، فراموشی لحظات دشوار زندگی، تمدد اعصاب و سرگرمی انسان ها را فراهم سازد.
بسیاری از مردمان بر این باورند که تلویزیون وسیله تفریحی بی ضرری است، اگر چه شاید خود بیننده آگاه نباشد که هنگام تماشای تلویزیون در مسیر یادگیری است . نقش سرگرم کننده و تفریحی تلویزیون بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباطات جمعی غربی است که با وجود همه جذابیت های ظاهری آن با غیرسیاسی کردن جوامع و بی اعتنا ساختن مردم به امور عمومی بیشترین آثار منفی را پدید می آورد.
از نظر دانشمندان غربی، تلویزیو ن های آمریکا وظیفه خود را به طور تمام و کمال در این خلاصه کرد ه اند که تنها به تولید برنامه های سرگرم کننده بپردازند.
جامعه پذیری[۸۰]
جامعه پذیری همنوایی فرد با هنجارهای گروهی است و هر یک از اعضای جدید گروه به حکم جامعه پذیری رفتار خود را موافق مقتضیات گروه در می آورد و دانسته و یا نادانسته راه و رسم زندگی گروهی را می پذیرد. این جریان از طریق کنش متقابل اجتماعی صورت می پذیرد و مردم به وسیله آن شخصیت خود را به دست آورده و شیوه زندگی جامعه خود را می آموزند. جامعه پذیری فرد را به آموختن هنجارها، ارزش ها،زبان ها، مهارت ها، عقاید و الگوهای فکر و عمل که همگی برای زندگی اجتماعی ضروری می باشد، قادر می سازد.( یان رابرتسون،۱۳۷۳: ۱۱۲) به برکت اجتماعی شدن، هنجارهای اجتماعی درون ی می شوند، جذب می شوند و با شخصیت روان ی یکی شده و جزئی از آن می شوند که این فرایند توسط آم وزش و از طریق
منابع گوناگون صورت می گیرد. با افزایش هر چه بیشتر تفکیک حوزه خانه از محل کار و رسمی شدن آموزش، نظارت اولیاء بر جوانان محدودتر شده و رسانه این جای خالی اولیاء را هر چه بیشتر پر کرده و ارزش مندتر می شود. گرچه شاید بیننده خود آگاه نباشد اما اطلا عات و دان ش ها به درون ضمیر ناخودآگاه او جاری شده، بی آنکه خود بداند این ارز ش های تلقینی درآنها دیده می شود . این دانش ها که به صورت تصاویر و به حالت متمرکز تولید می شوند، به وسیله رسانه های همگانی به داخ ل ذهن توده ای، تزریق شده و به همسان کردن رفتار که مورد نیاز نظام تولید صنعتی است کمک می کند.( الوین تافلر، موج سوم، ترجمه شهیندوخت خوارزمی، ۱۳۷۳ ، ص ۲۱۸)
در همان حال برنامه های رسانه ها، گرایش های جوانان به موقعیت های شغلی، مصرفی ، سیاسی، عشق و زندگی خانوادگی را شکل می دهد و از این راه می تواند بر کنترل غیر مستقیم بینندگان خود نقش مؤثری داشته باشد.
در جریان جامعه پذیری افراد توسط تلویزیون، هنجارهای گروهی زیر به افراد آموخته می شود:
آداب اجتماعی: شامل غذا خوردن، نشستن، تعاریف کردن.
شعائر اجتماعی : مناسک دینی: آداب و تشریفات یک آیین خاص که دارای قدمت و اهمیت فراوان باشد.
اخلاق اجتماعی : رسوم اجتماعی مهمی که جامعه نقض آنها را سخت ناپسند بشمارد.
مقررات اجتماعی : رسم هایی که جامعه با خواست و آگاهی به وجود می آورد مانند؛ مقررات راهنمایی و رانندگی.( ۱۳۷۵ ، ص ۱۵۶ )
در نتیجه یادگیری این آموز ش ها که همگی بر اثر امکان یادگیری اجتماعی حاصل از تماشای تلویزیون است، شخص با جامعه پیام فرست همنوا و همرنگ شده، ارزش ها و هنجارهای مذکور را درونی کرده و به نظم جامعه مورد نظر کمک می کند.
ارضاء نیازها (تقویت روابط اجتماعی)
به دلیل نیاز فطری انسان به روابط اجتماعی به عنوان یکی از نیا زهای اساسی از یک سو و هر چه پیچیده تر شدن این روابط درعصر حاضر به دلیل گستردگی نهادها، از سوی دیگر تلویزیون موظف است برای تسهیل نیازهای افراد هر چه بیشتر رسوم اجتماعی را به بینندگان خود بیاموزد تا نیازهای افراد هر چه بهتر و سریعتر ارضا شود. (همان، ص ۱۵۵)
رسانه ها که شیوه فعالیت و روابط انسا ن ها را شکل می دهند و درجات آن را نیز تعیین می کنند، نمی توانند به افرادی که از شیوه های ارضا نیاز خود در جوامع پیچیده اطلاعات چندانی ندا رند کمک کنند و در نتیجه عامل تغییر دهنده عادات ناپسند آنان باشد.
آموزش و یادگیری
برخلاف اعصار پیشین ، تنها مدرسه یا به طور کلی سازما ن های آموزشی انحصار آموختن را در دست ندارند، بلکه آموزش در همه جای جامعه به چشم می خورد. (ساروخانی:۱۶۱) آموزشی که توسط رسانه ها عرضه می شود، آموزشی غیر تجریدی، چند بعدی است و افراد می توانند ضمن گذراند ن نزمانی خوش با تلویزی ون به آموزشی که جنبه فرهنگی هم دارد، بپردازند. (همان، ص ۱۶۲ و ۱۶۳)
وسایل ارتباط جمعی، چنانچه به درستی به کار آیند، همچون مدرسه ای بزرگ بر کل حیات انسانی پرتو می افکنند و حتی نقشی بالاتر از مدرسه دارند ؛ زیرا چون مدرسه محدودیت زمانی ندارند، برای تمام سنین و تمامی انسا ن ها هس تند و تمامی مشخصات مورد آموزش را به خانه آموزش گیرنده می آورند. گرچه تلویزیون نمی تواند جایگزین معلم شود، چون از جریان پیامی ی ک سویه برخوردار است و از طرفی امکان تصحیح تکالیف در محل، کنترل کلاس درس و غیره هم ندارد (همان، ص ۹۱ ) اما بسیاری از پدر و مادرها، چه تحصیل کرده یا کم سواد، فقیر یا غنی از تلویزیون به عنوان یک دایه الکترونیک استفاده می کنند . تلویزیون می تواند دانش افراد را افزایش بدهد به طوری که میلیون ها کودک در دنیا از تلویزیون درباره زندگی م صور زادگاه خود و کشورهای دیگر نکته ها بیاموزند و هر روز که تلویزیون می بینند، چیز تازه ای یاد می گیرند(همان، ص ۱۳)
۲-۲-۲۰ ۱۰اصل و چند روش مؤثر در کاهش تاثیرات مخرب رسانه‌ها
۱۰ اصل و چند روش مؤثر در کاهش بهره کشی رسانه‌ها و به‌دست گرفتن کنترل زندگی و اندیشه مخاطبان را معرفی می‌کنیم.
شاید باور نکنید که شما و خانواده‌تان تحت تأثیر منفی و بهره کشی وسایل و ابزارهایی قرار گرفته‌اید که خود آنها را به خانه آورده‌اید. اکثر مردم به‌طور ناخودآگاه اجازه می‌دهند که سازندگان و خالقان تبلیغات بازرگانی، برنامه‌های تلویزیونی، فیلم ها، موسیقی، بازی های ویدئویی و کامپیوتری از آنها سوء استفاده و بهره کشی کنند.
وقتی شما به بیگانگان (برنامه‌های رسانه‌های الکترونیکی) اجازه می‌دهید سر زده وارد خانه و خانواده تان شوند، طبیعی است آنها هم از این فرصت نهایت استفاده را می‌کنند. رسانه‌های الکترونیکی با تکنیک ها و شگردهای ظریف بر روی نقاط ضعف و ابعاد منفی طبیعت انسان‌ها (حرص، طمع، هوس، غرایز انسانی و…) تأثیر می گذارند وآگاهانه از مخاطبان خود بهره کشی می‌کنند.
اگر چه رسانه‌های سرگرم کننده ای هم هستند که حاوی اطلاعات مفید و سودمندند اما بحث ما بر روی رسانه‌های زیان آور و مخرب است. لازم است از ماهیت واقعی رسانه‌ها آگاهی کاملی داشته باشیم. رسانه‌ها دارای بخش‌های مفید و سازنده و مضر و مخربند. این ما هستیم که باید یاد بگیریم چگونه از بخش های مفید آن بهره برداری و از تأثیرات بخش های مضر و مخرب آن پرهیز کنیم. این نکته را شاید همگان بدانند اما بد نیست بر آن تأکید کنیم که همیشه افراط و تفریط در هر چیزی، حتی یک چیز خوب هم بسیار مخرب است . (هاروارد، دیوید)
۲-۲-۲۱ میزان تأثیر رسانه‌ها برخانواده‌
بر اساس گزارش آکادمی “پدیا تریکس آمریکا” (American Academy of Pediatrics ) در سال ۲۰۰۱ کودکانی که در خانه هستند، به‌طور میانگین ۴۲ ساعت در هفته، معادل یک کار تمام وقت، وقت صرف تماشای تلویزیون یا نوارهای ویدئویی - گوش کردن به موسیقی‌های رادیو ، CD ها و بازی‌های ویدئویی یا کامپیوتری می‌کنند.
بعد از انتشار این آمار، بسیاری از بزرگسالان هم اعتراف کردند که اکثر اوقات فراغت خود را صرف تماشای تلویزیون ، نوارهای ویدئویی و سایر وسایل سرگرم کننده الکترونیکی می‌کنند. در واقع آنها فعالیت‌های مفید و سودبخشی مانند ورزش ، آموزش … حتی استراحت و خواب کافی را هم به‌واسطه‌ی مصرف این رسانه‌های الکترونیکی فراموش کرده‌اند و هیچ کنترلی بر زندگی خود و خانواد‌ه‌‌ی خود ندارند.
بسیاری از مردم دیگر تصور می‌کنند تلویزیون یک عامل تعدیل کننده‌ی استرس و مفرح است؛ در صورتیکه تحقیقات درست عکس این باور را اثبات کرده است. آنها ثابت کرده‌اند که تماشای بیش از حد تلویزیون نه تنها استرس را افزایش می‌دهد، بلکه به‌طور کلی از انگیزه‌ها و فعالیت‌های سود‌مند جلوگیری می‌کند و باعث کاهش سلامتی افراد می‌شود.
محققان عوارض تماشای بیش از حد رسانه‌های الکترونیکی را مفصل‌تر ذکر می‌کنند: خشونت، افسردگی، پرخوری، تنبلی، بی تصمیمی، بی ارادگی، چاقی، مشکلات ذهنی و فیزیکی و … . آنها با انتشار نتایج تحقیقات خود به مردم هشدار داده‌اند و روش‌های مقابله با چنین عوارضی را نیز ارائه داده‌اند.(همان)
چگونه کنترل زندگی خود را به دست بگیرید؟
بسیاری از مردم متوجه نیستند این رسانه‌ها هستند که کنترل زندگی آنها را در خانه شخصی‌شان به‌دست گرفته است؛ بجای اینکه آنها کنترل این رسانه‌ها را در دست داشته باشند. این افراد نمی‌دانند که با کنترل رسانه‌ها در خانه می‌توانند سر رشته زندگی را در دست بگیرند و زندگی بسیار زیبایی داشته باشند.
اکثر افراد هم نمی‌دانند که جلوگیری از سوء استفاده و بهره کشی‌های این رسانه‌ها مسئله ای اساسی در زندگی آنها است . تحقق این امر مستلزم آگاهی، اجرای یک سری قوانین قاطع و اتخاذ سیاست های رفتاری مناسب است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ب.ظ ]




در این پایان نامه که هدف برنامه­ ریزی بهره ­برداری منابع تولید پراکنده، ذخیره­سازها و راهکارهای مدیریت مصرف در محیط رقابتی می­باشد، باید منابعی در نظر گرفته شوند که ضمن اینکه تکنولوژی نوین و به­روزی در سیستم قدرت هستند، مباحث جالبی را از لحاظ آکادمیک و علمی ایجاد کنند. یکی از این منابع، منابع تجدیدپذیر می­باشد که در بین منابع تجدیدپذیر نیز منابع بادی ازنظر رشد تکنولوژی و قابل رقابت بودن با منابع سنتی از اهمیت بیشتری برخوردار می­باشد. با در نظر گرفتن منابع بادی به خاطر اهمیت مسائل زیست­محیطی و با توجه به عدم قطعیت در تولید این منابع و فقدان سیاست­های حمایتی جامع، ریسک مسئله برنامه­ ریزی بهره ­برداری افزایش می­یابد. بدین منظور در کنار این منابع از ذخیره­سازهای انرژی نیز استفاده شده است. خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه یکی از انواع ذخیره­سازهایی هستند که طی سالیان اخیر در مطالعات سیستم قدرت رقابتی و شبکه ­های هوشمند قدرت به‌وفور از آن­ها صحبت شده و کارهای متنوعی در این زمینه صورت گرفته است.
در این پایان نامه نیز تأثیر این منابع یعنی خودروهای برقده در نظر گرفته شده است. به‌طورکلی خودروهای الکتریکی با قابلیت اتصال به شبکه خودروهایی هستند که قابلیت اتصال به شبکه‌ی قدرت در نقاط تعریف شده معینی را دارا هستند و از این طریق می‌توانند در تبادل توان الکتریکی با شبکه‌ی قدرت شرکت نمایند. زیرساخت‌های فنی و مخابرات لازم به‌منظور بهره‌برداری بهینه از این خودروها می‌بایست فراهم باشد. این خودروها دارای این قابلیت هستند که در بعضی از ساعات شارژ و در ساعاتی دشارژ گردند. بنابراین این خودروها می­توانند در یک بازی همکارانه در کنار منابع بادی مورد بهره ­برداری قرار گیرند[۱۷-۱۴].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در این پایان نامه این مسئله مدل­سازی شده و به‌عنوان یکی از نوآوری­های این پایان نامه مطرح
می­باشد. در این حالت خودروها به‌صورت یکپارچه با منابع بادی عمل کرده و در صورت برنامه­ ریزی بهینه می­توانند باعث افزایش ضریب ظرفیت منابع بادی گردند. علاوه بر این و با توجه به اینکه در سیستم قدرت هوشمند، علاوه بر منابع سمت تولید، منابع سمت مصرف نیز این قابلیت را دارند که در بازار برق شرکت کرده و در تسویه قیمت بازار سهیم باشند، لذا در این پایان نامه نیز تأثیر راهکارهای مدیریت مصرف نیز در نظر گرفته شده است.
برای اجرایی کردن این راه­کار بار مشترکین به‌صورت الاستیک در نظر گرفته شده و بار تابعی خطی از قیمت برق می­باشد. یکی دیگر از راهکارهای مدیریت مصرف که در این پایان نامه توسعه یافته و اجرا شده است، جابجایی پیک می­باشد. این کار از طریق توسعه یک بازی همکارانه بین خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه (که نقش ذخیره­ساز را دارند) و بار مشترکین صورت گرفته است. این مسئله نیز به‌عنوان یکی از نوآوری­های دیگر این پایان نامه مطرح می­باشد.

۱-۲-ضرورت تحقیق و هدف از انجام پایان نامه

امروزه بحث انرژی یکی از مهم­ترین دغدغه­هایی است که افکار دولت­هـا و ملت­هـا را در جهـان بـه خـود مشغول ساخته است. شاید بتـوان تـأمین انـرژی در آینـده را از مهم­ترین مـشکلات بـشر در دهـه­هـا وقرن­های آینده دانست.اصولاً بحث انرژی یک مبحث اسـتراتژیک می­باشـد و به‌طور مـستقیم بـه سیاست­های کشورها و تعاملات بین آن­ها بستگی دارد. یکی از منابعی که در دهه اخیر استفاده وبهره­گیری از آن رایج شده است، منابع تولید پراکنده می­باشند.
این منابع در ابتدا شامل منابعی بودند که از سوخت­های فسیلی استفاده می­کردند. اما بعد از چند سال مسائل و مشکلاتی راجع به این سوخت­ها مطرح شد. پی بردن به متناهی بودن این منابع، مطرح شـدن بحـث آلـودگی محیط‌زیست و پایین بودن بازده این منابع ازجمله این مسائل و مشکلات می­باشد.علاوه بر مسائل مطـرح شـده،با پیچیده­تر شدن روابط دیپلماتیک بین کشورها و تعامل دولت­ها با یکدیگر، منابع فسیلی به یک ابـزار در بحث­های سیاسی تبدیل شده است. همه این موارد باعث شده است که دولت­ها در کشورهای مختلف به دنبال منابع جدید انرژی باشند تا مشکلات ذکـرشده را نداشته و با نامتناهی بودن آن‌ها، خیال بشر برای همیشه از تأمین انرژی راحت گردد.یکی از منابعی که از دیرباز بشر از آن استفاده می­کرده و امـروزه نیـز گـرایش جهـانی بـه سـمت استفاده از این منابع می­باشد، انرژی­های تجدیدپذیراز قبیل منابع بادی، خورشیدی،بیوماس، جزر و مد و … می­باشد. باوجوداینکه تکنولوژی­های استفاده از ایـن منـابع نـوپـا و درنتیجه پـرهزینه می­باشند، ولی به دلیل داشتن برتری در جنبه­ های ذکر شده، مورد استقبال تمام کـشورها قرار گرفته‌اند و متعاقب آن روزبه‌روز تکنولوژی آن­ها بهبود یافته و هزینه آن­ها کاهش می­یابد.درنتیجه استفاده از آن‌ها در دنیا مقرون به‌صرفه‌ترشده و نیز خواهد شد .به‌طورقطع در چند دهه آینده درصد زیادی از انرژی دنیـا توسـط ایـن منـابع تأمین خواهـد شـد وکشوری موفق خواهد بود که از هم‌اکنون به این منابع توجه کرده و سـهمی از سـبد انـرژی خـود را از این منابع تأمین کند[۱۳].
لازم به ذکر است، هنوز درصد استفاده از این منابع به دلیل تکنولوژی بالای آن­هاو هزینه­ های ساخت زیاد، در اغلب کشورها پایین می­باشد. ولی همـان­طور کـه بیان شـد بـا پیـشرفت تکنولوژی، استفاده از این منابع سیر صعودی خود را با شتاب بیشتری طی خواهد کرد.یکی از مهم­ترین منابع تجدیدپذیر، منـابع بـادی مـی­باشـد.در سال­های اخیر هدف عمده بیشتر سرمایه ­گذاری­ها در زمینه منابع بادی کاهش گازهای گلخانه­ای به میزان ۲۰ درصد، افزایش کارایی انرژی به‌اندازه ۲۰ درصد و افزایش مقادیر انرژی نو به میزان ۲۰ درصد تا سال ۲۰۲۰ با بهره گرفتن از منابع بادی بوده است که آن را سیاست پنج- بیست[۲] نیز می­نامند[۱۳].
یکی­دیگر از منابعی که طی سالیان اخیر استفاده از آن توسعه یافته است، ذخیره­سازهای انرژی بوده ­اند. در بین ذخیره­سازها نیز خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه از اهمیت زیادی برخوردار گشته­اند. این خودروها قابلیت شارژ و دشارژ را دارا هستند و می­توانند به برقراری تعادل توان در شبکه کمک کنند. از طرف دیگر با مطرح شدن سیستم­های قدرت هوشمند، منابع سمت مصرف نیز این فرصت را یافته­اند که همانند منابع سمت تولید در بازار برق شرکت کنند.
در این پایان نامه تأثیر منابع تولید پراکنده سنتی، بادی، خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه و راهکارهای مدیریت مصرف در نظر گرفته شده است و برنامه­ ریزی بهره ­برداری از این منابع مدنظر می­باشد. با توجه به اینکه این مطالعات در محیط رقابتی صورت می­گیرد، لذا ضروری است که عدم قطعیت‌های مربوط به مسئله بخصوص عدم قطعیت استراتژیک بازیگران مدنظر قرارگیرد. بنابراین ضروری است که برنامه­ ریزی بهره ­برداری از این منابع که اخیراً نرخ نفوذ آن­ها در شبکه نیز زیاد شده است، به صورت جامع و کاملی مدل­سازی گردد. در این پایان نامه به این مهم پرداخته می­ شود.

۱-۳-نوآوری­های پایان نامه

نوآوری­های اصلی مدل­سازی عدم­قطعیت استراتژیک بازیگران شامل منابع بادی، ذخیره­سازها با در نظر گرفتن راه­کارهای مدیریت مصرف در محیط رقابتی می­باشد. از طرف دیگر منابع بادی دارای تولید تصادفی بوده و این مسئله شرکت آن­ها را در بازار برق مشکل می­ کنند. علاوه بر این خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه به‌عنوان ذخیره­ساز دارای ظرفیت محدودی نسبت به کل شبکه می­باشند که این مسئله باعث می­گردد برای تأمین بار پایه مناسب نباشند.بنابراین در این پایان نامه یک مدل بازی همکارانه توسعه یافته تا منابع بادی و این خودروها در این بازی به فکر بیشینه کردن سود خود باشند. این مسئله باعث افزایش انعطاف­پذیری منابع بادی شده و همچنین نقش خودروهای برقده را برای شرکت در بازار برق پررنگ­تر می­ کند.
این مسئله نیز به‌عنوان یکی از نوآوری­های این پایان نامه مطرح می­باشد.علاوه بر این در مدل پیشنهادی دیگر سعی شده است که خودروهای برقده در کنار راه­کارهای مدیریت مصرف در یک بازی همکارانه در کنار هم فعالیت کنند که در این صورت قابلیت کنترل­پذیری بارها نیز بیشتر می­ شود. این مسأله نیز به‌عنوان نوآوری دیگر این کار محسوب می­ شود.

۱-۴-سرفصل­های پایان نامه

بعد از اینکه در این بخش مقدمه­ای راجع به موضوع پایان نامه بیان شد، در فصل دوم مروری بر توسعه منابع تولید پراکنده و دسته­بندی آن­ها صورت می­گیرد. ازآنجاکه در این پایان نامه منابعی مانند منابع بادی، خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه و راهکارهای مدیریت مصرف مدنظر
می­باشند، لذا در فصل سه به‌تفصیل در مورد آن­ها بحث شده و مروری بر کارهای صورت گرفته درزمینهٔ برنامه­ ریزی بهره ­برداری این منابع صورت گرفته است.
در فصل چهارم نیز مدل­سازی مسئله برنامه­ ریزی بهره ­برداری در محیط رقابتی و با مدل­سازی عدم قطعیت استراتژیک بازیگران صورت گرفته است. در فصل پنجم شبیه­سازی مربوط به مدل استخراج شده در فصل چهارم صورت گرفته و نتایج حاصل شده موردبررسی و تحلیل قرار گرفته است. سرانجام نتیجه‌گیری حاصل از تحقیق و پیشنهادات لازم در فصل ششم ارائه شده است.
فصل دوم
مروری بر انواع مختلف تکنولوژی­های تولید پراکنده
۲-۱- مقدمه
با تغییر و پیشرفت روزافزون صنعت برق و به‌واسطه برخی عوامل همچون محدودیت­های محیطی، جغرافیایی و مالی برای ایجاد نیروگاه­های با ظرفیت بالا، افزایش روزافزون مشکلات پایداری و امنیت در سیستم­های قدرت، رشد دائمی و زیاد مصرف و مطرح شدن بازار رقابتی، ساختار سیستم­های قدرت دستخوش تغییر و تحولات فراوانی در سایر بخش­ها شده ­اند.
ازجمله این تغییر و تحولات در بخش تولید، به کارگیری منابع تولید با توان کم که به‌طور غیرمتمرکز و پراکنده در شبکه توزیع نصب می­شوند، می­باشد. براساس مطالعاتDCPA[3][4]منابع تولید پراکنده توانایی تأمین حداقل ۲۰ درصد ظرفیت جدید نصب در شبکه را داشته که البته با روند فعلی، این چشم­انداز تا ۳۰ درصد نیز قابل افزایش است[۲۰-۱۸].
همچنین مؤسسه EPRI[5] میزان مشارکت این منابع تا سال ۲۰۱۰ را بین ۵/۲ تا ۵ گیگاوات تخمین زده است که نشان‌دهنده رشد روز افزون به‌کارگیری این تولیدات در تأمین انرژی موردنیاز در کشورهای مختلف می­باشد[۲۱].
به‌کارگیری و حضور این واحدهای تولیدی، تأثیرات مثبت و منفی گوناگونی را در آنالیز و ارزیابی فنی و اقتصادی شبکه به همراه دارد. نصب این واحدها بدون بررسی تأثیرات آن­ها در شبکه باعث افزایش اثرات منفی، بروز مشکلات جدی در بهره ­برداری و کاهش کارایی و بهره­وری از این تولیدات در شبکه می­گردد.
در این فصل مروری بر تکنولوژی­های تولید پراکنده، مشخصات آن­ها، دسته­بندی و اصول کارکرد آن­ها صورت می­گیرد. ازآنجایی‌که هدف از این پایان نامه برنامه­ ریزی بهره ­برداری از منابع تولید پراکنده، ذخیره­سازها و اجرای راه­کارهای مدیریت مصرف است، لذا ضروری است که ضمن آشنایی با این منابع، منابعی در مطالعات در نظر گرفته شوند که اولاً در شبکه قدرت هوشمند امروزی رو به رشد بوده و ثانیاً بحث­های جذابی را در محیط رقابتی باوجودعدم قطعیت‌های زیاد مطرح کنند.

۲-۲- تعریف تولیدات پراکنده

استفاده از تولیدات پراکنده را می­توان به­عنوان یک حرکت و گرایش جدید در صنعت و شبکه ­های قدرت در نظر گرفت، لیکن تاکنون تعریف واحدی برای مشخص نمودن تکنولوژی­های این تولیدات معرفی نشده است. اگر بخواهیم یک تعریف کلی از این منابع داشته باشیم، به‌صورت زیر است:
” تولید پراکنده عبارت است از کلیه تکنولوژی­های تأمین انرژی الکتریکی موردنیاز در مقیاس کوچک که در نزدیکی و یا در محل مصرف قرار گرفته و توان تولیدی توسط این تولیدات به شبکه توزیع و یا مستقیماً به بار و مصرف ­کننده مشخصی تزریق می­گردد [۲۲] “.
استفاده از تعریف فوق در جداسازی این تولیدات از بقیه روش­های تأمین انرژی الکتریکی کار مبهم و پیچیده­ای است. به همین منظور تعاریف و تقسیم ­بندی دقیق­تری براساس هدف، کاربرد، ظرفیت و استفاده و عدم استفاده از انرژی­های تجدیدپذیر ارائه می­ شود. در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره شده است.

۲-۲-۱- اهداف و کاربردهای تولیدات پراکنده

هدف اصلی از به‌کارگیری واحدهای تولید پراکنده، تأمین توان راکتیو موردنیاز بارهای شبکه
می­باشد. بر اساس این تعریف نیازی به تأمین توان اکتیو موردنیاز از طریق این تجهیزات نمی ­باشد، هر چند که برخی از واحدهای تولید پراکنده قادر به تولید توان راکتیو نیز می­باشند و بخشی از توان راکتیو بارها را نیز تأمین می­نمایند. همچنین جهت تأمین نیازمندی­های بار و شبکه و با توجه به نوع تولید پراکنده، کاربردهای مختلفی را برای این تولیدات در نظر گرفته­اند که عبارت است از[۲۳]:

تولید همزمان برق و حرارت (CHP):انرژی حرارتی بسیاری در فرایند تبدیل سوخت به انرژی الکتریکی تولید می­گردد. به­ طور متوسط،انرژی تولیدی در طی این فرایند تبدبل به انرژی حرارتی می­گردد. این حرارت تولید شده در صورت نزدیکی به مراکز مصرف می ­تواند مورداستفاده قرار گیرد. علاوه بر مزیت فوق، استفاده از این تکنولوژی باعث کاهش آلودگی­های زیست­محیطی نیز می­گردد.
تغذیه پشتیبان: تولید پراکنده می ­تواند در شبکه توزیع در برخی مواقع که یکی از بخش­های شبکه دچار مشکل شده است، به‌طور اضطراری بار موردنیاز برخی مصرف­ کنندگان که دارای هزینه خاموشی هنگفتی می­باشند را تأمین نماید.
پیکسایی[۶]: هزینه تأمین انرژی موردنیاز بارهای شبکه در هر ساعت وابسته به میزان بار شبکه و آمادگی نیروگاه­ها می­باشد. در صورتیکه هزینه تأمین انرژی توسط DGدر ساعات پیک از هزینه خرید انرژی از شبکه در این ساعات کمتر باشد، می­توان از این تولیدات جهت کاهش هزینه­ های تأمین انرژی الکتریکی استفاده نمود. در این حالت DGدر حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰۰ ساعت در سال به تأمین انرژی الکتریکی موردنیاز مصرف­ کنندگان می ­پردازد. ویژگی­های اساسی این تولیدات جهت استفاده در شبکه بدین‌صورت عبارت است از: پایین بودن هزینه نصب و راه ­اندازی،راه ­اندازی و اتصال سریع و پایین بودن هزینه­ های مربوط به تعمیر و نگهداری.
پشتیبانی شبکه: استفاده از تولید پراکنده قابلیت کاهش هزینه­ های سرمایه ­گذاری در سایر بخش­ها ازجمله تقویت ولتاژ شبکه، کاهش تلفات خطوط، کنترل توان راکتیو، آزادسازی ظرفیت خطوط انتقال و افزایش ظرفیت اضطراری شبکه را دارا می­باشد.
تغذیه بارها به­ صورت جداگانه از شبکه برای مناطقی که هزینه اتصال آن­ها به شبکه به دلیل موانع طبیعی بالا بوده و صرفه اقتصادی ندارد.
تعویق هزینه­ های احداث و توسعه شبکه: در این حالت با آنالیز و بررسی تولیدات پراکنده و
هزینه­ها در طول دوره بهره ­برداری و مقایسه با توسعه شبکه، روش مناسب جهت توسعه شبکه ارائه می­گردد.
کاهش آلودگی­های زیست­محیطی با بهره گرفتن از تولیدات مبتنی بر انرژی­های تجدیدپذیر و بالا بودن راندمان و آلودگی کمتر در تولیداتی که از سوخت­های فسیلی استفاده می­ کنند.
تأمین خدمات جانبی[۷]موردنیاز جهت بهره ­برداری شبکه: در شبکه ­های قدرت تجدید ساختار یافته، قابلیت ارائه خدماتی همچون ذخیره چرخان[۸]، ذخیره تکمیلی[۹] و راه ­اندازی شبکه، دارای اهمیت زیادی می­باشند[۲۴].
بهبود کیفیت برق­رسانی: حضور منابع تولیدات پراکنده در نزدیکی مراکز مصرف می ­تواند تأثیرات مثبتی بر روی قابلیت اطمینان و کاهش تعداد و تداوم مدت‌زمان خاموشی­های مصرف­ کنندگان و همچنین افزایش کیفیت برق­رسانی به مراکز بار با بهبود پروفیل ولتاژ در نقاط مصرف داشته باشد.

۲-۲-۲- ظرفیت تولیدات پراکنده

حداکثر ظرفیت منابع تولید پراکنده را نمی­ توان به‌طور دقیق مشخص نمود. به‌عنوان مثال EPRIظرفیت این تولیدات را از چند کیلووات تا چند مگاوات تعریف می­ کند[۳]. نکته­ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که حداکثر ظرفیتی را که می­توان به یک شبکه متصل نمود وابسته به میزان ظرفیت شبکه و سطح ولتاژ می­باشد؛ برای مثال تولیدات با ظرفیت بیش از ۱۰۰ تا ۱۵۰ مگاوات را نمی­ توان به شبکه ­های با سطح ولتاژ کمتر از ۱۱۰ کیلوولت متصل نمود[۲۲]. در جدول زیر یک تقسیم‌بندی از واحدهای DGبر اساس ظرفیت تولیدی آن‌ها ارائه شده است.
جدول (۲-۱) تقسیم‌بندی DG بر اساس ظرفیت تولید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ب.ظ ]