کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



در این فصل (فصل پنجم) به جمع بندی مطالبِ فصول پنج گانه پرداخته و در ادامه نتایج و یافته های مطالعه در ارتباط با فرضیه های پژوهش، پیشنهادهای کاربُردی در ارتباط با پژوهش و محدودیت های انجام پژوهش بیان می شود.
۵-۲ یافته های پژوهش و بحث پیرامون آن
۵-۲-۱ یافته های توصیفی پژوهش
۵-۲-۱-۱ یافته های حاصل از ویژگی های جمعیت شناختی:
این یافته ها بر اساس جنسیّت، سنّ، میزان تحصیلات، وضعیت استخدامی و سابقه ی کار پاسخگویان می باشد.
جدول (۵-۱). یافته های حاصل از ویژگی های جمعیت شناختی (منبع: یافته های پژوهش)

جنسیت مطابق با نتایج این پژوهش مجموع افراد پاسخگو به متغیر جنسیّت، ۱۶۲ نفر می باشند. در این میان ۹/۱۳ درصد (۲۳ نفر) را مردان و ۲/۸۴ درصد (۱۳۹ نفر) را زنان تشکیل می دهند. چنانچه ملاحظه می شود نسبت زنان به مردان بیشتر است.
سنّ مطابق با نتایج این پژوهش مجموع افراد پاسخگو به متغیر سنّ، ۱۶۵ نفر می باشند. در این میان بیشترین درصد پاسخگویان، ۸/۵۵ درصد (۹۲ نفر) مربوط به گروه سنّی ۴۰-۳۱ سال و کمترین درصد پاسخگویان، ۲/۱ درصد (۲ نفر) مربوط به گروه سنّی ۵۱ سال و بالاتر می باشد.
میزان تحصیلات مطابق با نتایج این پژوهش، مجموع افراد پاسخگو به متغیر میزان تحصیلات، ۱۶۵ نفر می باشد. که در این میان بیشترین درصد پاسخگویان ۷/۶۶ درصد (۱۱۰ نفر) دارای تحصیلات لیسانس و کمترین درصد پاسخگویان ۸/۱ درصد (۳ نفر) دارای مدرک فوق لیسانس می باشند.
وضعیت استخدامی مطابق با نتایج این پژوهش مجموع افراد پاسخگو به متغیر وضعیت استخدامی، ۱۶۵ نفر می باشند که در این میان بیشترین درصد پاسخگویان ۲/۳۵ درصد (۵۸ نفر) را کارکنان قراردادی و کمترین درصد پاسخگویان ۲/۱۵ درصد (۲۵ نفر) را کارکنان طرحی تشکیل می دهند.
سابقه ی کار مطابق با نتایج این پژوهش مجموع افراد پاسخگو به متغیر سابقه ی کار، ۱۶۳ نفر می باشند که در این میان بیشترین درصد پاسخگویان ۳۷ درصد (۶۱ نفر) دارای سابقه ی کاری بین ۱۰-۶ سال و کمترین درصد پاسخگویان ۶/۳ درصد (۶ نفر) دارای سابقه ی کاری ۲۵-۲۱ سال می باشند.

۵-۲-۱-۲ یافته های حاصل از بررسی وضعیت متغیرهای پژوهش و مؤلفه های آنها
۵-۲-۱-۲-۱ یافته های حاصل از بررسی وضعیت کنونی متغیر اعتماد سازمانی و مؤلفه های آن
الف) اعتماد سازمانی
نتایج پژوهش حاضر: داده های جدول (۴-۱۷) حاکی است که میانگین متغیر «اعتماد سازمانی» در بین کارکنان بیمارستان فاطمیه ی شاهرود ۱۹/۳ بوده است که بالاتر از حدّ متوسط می باشد و این موضوع نشان دهنده ی این است که ادراک کارکنان از اعتماد در سازمان در سطح مطلوب و قابل قبولی قرار دارد. وجود اعتماد در محیط کار از جمله مهمترین فاکتورها برای ایجاد هماهنگی، همکاری، و کارآیی کارکنان بشمار می رود. سازمان هایی که در میان کارکنان آنها اعتماد وجود دارد، نسبت به سازمان هایی که دارای چنین خصیصه ای نیستند، به موفقیت های بالاتری دست پیدا می کنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نتایج این قسم از پژوهش با نتایج مطالعه ی شیرازی، خداوردیان و نعیمی (۱۳۹۱) همخوانی دارد. طبق یافته های آنها تمام ابعاد اعتماد سازمانی در شرکت گاز استان خراسان شمالی از وضعیت مطلوبی برخوردار بود. از طرفی اعتماد سازمانی در پژوهش حاضر در مقایسه با یافته های بیداریان، جعفری و احمدی (۱۳۹۲)، در وضعیت مناسب تری قرار دارد، طبق یافته های این سه محقق، وضعیت اعتماد سازمانی در بین کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران با ۸۸ درصد در سطح متوسط، ۲/۱۱ درصد به میزان زیاد و در مقابل ۸ درصد به میزان کم ارزیابی شده است. همچنین کانشیرو (۲۰۰۸) در تزِ دکترای خود، و سیّدجوادین و همکارانش (۱۳۹۲) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که افراد موردِ مطالعه میزان اعتماد سازمانی متوسطی را از خود نشان داده اند.
الف-۱) اعتماد به مدیر
نتایج پژوهش حاضر: داده های جدول (۴-۱۷) نشان می دهد که میانگین مؤلفه ی «اعتماد به مدیر» در بین کارکنان بیمارستان فاطمیه ی شاهرود ۰۴/۳ بوده است که در حدّ متوسط می باشد و نشان می دهد که کارکنان به مؤلفه ی اعتماد به مدیر به عنوان یکی از خُرده شاخص های اعتماد سازمانی تا حد متوسطی، اعتقاد دارند.
نتایج این قسم از پژوهش را می توان با نتایج یافته های گری رودر (۲۰۰۳)، مقایسه نمود. وی در پایان نامه ی دکترای خود نشان داد، پاسخ دهندگان اعتماد زیادتری به سرپرستِ وقتِ خود داشته اند.
الف-۲) اعتماد به همکاران
نتایج پژوهش حاضر: داده های جدول (۴-۱۷) نشان می دهد که میانگین مؤلفه ی «اعتماد به همکاران» در بین کارکنان بیمارستان فاطمیه ی شاهرود ۳۸/۳ بوده است که بالاتر از حد متوسط می باشد. و نشان می دهد کارکنان به مؤلفه ی اعتماد به همکاران به عنوان یکی از خرده شاخص های اعتماد سازمانی تا حد زیادی، اعتقاد دارند.
الف-۳) اعتماد به سازمان
نتایج پژوهش حاضر: داده های جدول (۴-۱۷) نشان می دهد که میانگین مؤلفه ی «اعتماد به سازمان» در بین کارکنان بیمارستان فاطمیه ی شاهرود ۰۸/۳ بوده است که درحد متوسط می باشد. و نشان می دهد که کارکنان به مؤلفه ی اعتماد به سازمان به عنوان یکی از خرده شاخص های اعتماد سازمانی تا حد متوسطی، اعتقاد دارند.
البته طی نتایج یافته های گری رودر (۲۰۰۳)، پاسخ دهندگان اعتماد زیادی به سازمان خود داشته اند.
۵-۲-۱-۲-۲ یافته های حاصل از بررسی وضعیت کنونی متغیر عدالت سازمانی و مؤلفه های آن
ب) عدالت سازمانی
نتایج پژوهش حاضر: بر اساس داده های جدول (۴-۱۷) میانگین متغیر «عدالت سازمانی» در بین کارکنان بیمارستان فاطمیه ی شاهرود ۹۸/۲ بوده است که در حد متوسط می باشد و نشان می دهد ادراک کارکنان از عدالت سازمانی در سطح متوسطی می باشد. به عبارتی مدیران رده های مختلف سازمانی در پیاده سازی عدالت در بین کارکنان به طور نسبی عمل می کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 08:05:00 ب.ظ ]




فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
در سالهای اخیر ، مدیریت دانش به موضوع بحث محافل علمی و عرصه های عملی تبدیل شده است. دانش امروز به مثابه مهم ترین منبع راهبردی اثر بخش و کارا برای اغلب شرکت های پیشرو و یکی از ابزارهای به دست آوردن مزیت رقابتی سازمان در دنیای پر تلاطم کسب و کار مطرح می شود. نظر سنجی های انجام شده در میان ۲۰۰ شرکت برتر دنیا نشان می دهد که بیش از ۸۸ درصد از مدیران شرکت های موفق و بزرگ دنیا ، مدیریت دانش سازمانی را به عنوان دومین اولویت اصلی کاری خود ذکر کرده اند. از سوی دیگر ، تنوع و گستردگی سیستمهای مرتبط با مدیریت دانش که هریک با جنبه خاصی از دانش سازمانی ارتباط دارند ، باعث شده که طی سال های اخیر نحوه انتخاب و برنامه ریزی بهره گیری از سیستمها و ابزارهای گوناگون موجود در مدیریت دانش ، به عنوان یکی از مسائل اصلی مدیران سازمان های بزرگ مطرح باشد. در سالهای اخیر ، سازمان ها و شرکتهای مختلف ، پیوستن به مدیریت دانش را آغاز کرده اند و مفهیم جدیدی چون کاردانشی[۴] ، دانشکار[۵]، مدیریت دانش[۶]، و سازمان های دانشی خبر از شدت یافتن این روند می دهند. پیتر دراکر ، با به کارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمان ها می دهد که در آنها به جای قدرت بازو ، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر اساس این نظریه در آینده جوامعی می توانند انتظار توسعه و پیشرفت داشته باشند که از دانش بیشتری برخوردار باشند. سازمان دانشی به توانمندی هایی دست می یابد که قادر است از نیروی اندک قدرتی عظیم بسازد (ابطحی و صلواتی ؛ ۱۳۸۵ ؛ص۳) . امروزه یکی از بزرگترین چالش ها در رسیدن به مدیریت دانش ، هماهنگ نمودن دانش با نیازهای سازمانی و ترغیب کردن افراد در به اشتراک گذاشتن دانش است. این نیاز در سازمان هایی با ساختار ماتریسی یا سازمان های پروژه محور تشدید می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲- مفهوم مدیریت دانش و برخی تعاریف ارائه شده
تاکنون تعاریف متعددی از مدیریت دانش ارائه شده است که برخی از آنها به شرح زیر می باشند :
مدیریت دانش شامل فرایند ایجاد، سازماندهی و توزیع دانش در داخل سازمانهای پیچیده مانند شرکت های بزرگ ، دانشگاه ها و سازمان های دولتی می باشد (بونیفاسی و دیگران[۷]،۲۰۰۲ ،ص۲۴) .
مدیریت دانش ناظر بر مجموعه ای از فرآیندهااست که طی آن جریان دانایی در یک جامعه به صورت مستمر و فزآینده هدایت می شود (سانتوساس و سارمز[۸]،۲۰۰۴ ).
مدیریت دانش ؛ ترکیبی از سیستم های مبتنی بر دانش، هوش مصنوعی،مهندسی نرم افزار، توسعه فرآیندهای کسب و کار، مدیریت منابع انسانی و مفاهیم رفتار سازمانی است. ( وانگ و اسپینوال[۹]، ۲۰۰۶،ص۶۳۳)
مدیریت دانش فرایند سیستماتیک جستجو، انتخاب، سازماندهی، پالایش و نمایش اطلاعات است،به طریقی که درک کارکنان در زمینه خاص بهبود و اصلاح شود و سازمان، بصیرت ودرک بهتری از تجربیات خود کسب کند ( عدلی،۱۳۸۴،ص۴۴) .
فرایند نظام مند نمودن، انتخاب، سازماندهی و ارائه دادن اطلاعات و دانش به گونه ای است که درک فرد را در زمینه خاص و مورد نظر بهبود دهد.
به سازمان کمک می کند تا از مجموعه تجربیات حاصله درک مدون و شفافی به دست آورده و انعطاف پذیری را افزایش دهد.
پس مدیریت دانش می کوشد با بهره گرفتن از روش ها و تکنیک های مدیریتی، دانش های موجود در ذهن کارکنان، دانش نهفته در روش های نامکتوب، دانش شخصی به کار گرفته در مراودات و عقاید، بینشها، رفتارها و ارزش ها و طرز تلقی ها را کشف نموده و به ثبت برساند تا به صورت آشکار و قابل استفاده در جهت بهبود فرآیندها و کیفیت ها و نیز ارتقاء دانش فعلی باشد.
۲-۲-۱- تاریخچه مدیریت دانش
ریشه اصلی مدیریت دانش به انقلاب صنعتی قرون هجده و نوزده و تفکرات مدیریتی که به همراه آن افزایش تولیدات و توسعه صنایع مطرح شد بر می گردد. و نیز به علم انسان و توانایی های ذهنی که در خود ذخیره دارد بر می گردد ( منوریان،۱۳۸۵). آقای اورت راجرز در دانشگاه استانفورد با نفوذ دربحث نوآوری و نیز آقای توماس آلن در دانشگاه MIT در خصوص انتقال اطلاعات و فناوری، ۱۹۷۰ به انجام رسانید که , تحقیقات زیادی را طی سال های ۱۹۷۱ کمک بزرگی را در جهت درک و فهم اینکه مدیریت دانش چیست؟ دانش چگونه تولید می شود؟ چگونه استفاده می شود؟ و به چه طریقی در سازمان ها نفوذ می کند؟ و… را ارائه می دهد.(اورت راجرز)
در اواسط سال ۱۹۸۰ اهمیت دانش به عنوان دارایی رقابت در بین سازمانها مشهور گردید . در سال ۱۹۸۰ توسعه سیستم های مدیریت دانش بوجود آمدند که با استفاده کارهای انجام شده در زمینه هوش مصنوعی و سیستم های هوشمند باعث شدند تا مفاهیم تازه ای به عنوان دانش اکتسابی  مهندسی دانش،  سیستم های برپایه دانش و هستی شناسی بر پایه کامپیوتر به جهان عرضه شود.
اخیرَا واژه مدیریت دانش در فرهنگ لغات جای گرفته است. در سال ۱۹۸۹ برای آماده سازی مدیریت دانش بر پایه فناوری کنسرسیومی از سازمانها در آمریکا کار خود را آغاز نمود تا پیشگامی خود را برای منظور نمودن مدیریت دانش به عنوان سرمایه در سازمان ها اعلان نماید. در سال ۱۹۹۱ و برای اولین بار مطالبی درباره مدیریت دانش در مراکز انتشاراتی مشهور به چاپ رسید . شاید بتوان گفت که وسیع ترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال ۱۹۹۵ توسط آقایان کوجیه و نافوکا ، هیروتاکاتاکی شی در سازمان خلق دانش بنام چگونه شرکت های ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می آورند ؟ صورت پذیرفته است.
۲-۲-۲- دانش
دامنه تعاریف ارائه شده درباره دانش، از کاربردی تا مفهومی و فلسفی و از نظر هدف، از محدود تا گسترده را شامل میشود. برخی تعاریف مربوط به دانش به شرح زیر است:
دانش، اطلاعات کاربردی و سازماندهی شده برای حل مسائل است (ولف[۱۰])
دانش، اطلاعاتی سازماندهی و تجزیه و تحلیل شده است که می تواند، قابل درک و نیز کاربردی برای حل مسائل و تصمیم گیری باشد (تورین[۱۱])
دانش، شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشه ها، قضاوت ها و انتظارات، متدولوژی (روش شناسی) یا علم اصول و نحوه انجام فنون است (ویگ[۱۲])
دانش مجموعه ای از نگرش ها، تجربیات و مراحلی است که به صورت درست و صحیح در کنار هم قرار گرفته اند. از این رو، راهنمای مناسبی برای افکار، رفتارها و ارتباطات است ( روم. ون دراسپک و اسپیکروت[۱۳])
دانش، استدلال درباره اطلاعات و داده ها برای دسترسی به کارایی، حل مسائل، تصمیم گیری ، یادگیری و آموزش است (بک من[۱۴])
دانش، سازمانی اجتماعی از سرمایه های متمرکز انسانی، سرمایه های استعدادهای فکری و سرمایه های ساختار است (بروکینگ[۱۵])
۲
دانش سازمانی به اطلاعات پردازش و جاسازی شده از جریانات عادی و مراحلی که قابلیت اقدام دارند و نیز دانش به دست آمده به وسیله سیستم های سازمانی، مراحل، تولیدات، قوانین و فرهنگ اطلاق می شود (مایر[۱۶])
۲-۲-۳- مفهوم داده، اطلاعات و دانش
۲-۲-۳-۱- داده
به نظر بارنی[۱۷] داده ها اولین سطح مدیریت دانش را تشکیل می دهند و عبارتند از ارقام، اعداد ، نمودارها و نظایر این ها که به خودی خود معنی نمی دهند .در واقع می توان گفت که داده ها ، رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند (ابطحی و صلواتی،۱۳۸۵،ص۵) به عنوان مثال زمانی که فردی به یک سازمان مراجعه و در ازای پرداخت مبالغی پول ، خدمات یا کالاهایی را دریافت می کند معامله ای اتفاق افتاده که می توان آن را به عنوان داده توصیف نمود چنین واقعیتهای هرگز روشن نمی کنند که آیا این سازمان به خوبی اداره می شود یا خیر . همه سازمانها به انواع داده ها نیاز دارند . نگهداری سوابق و بایگانی نقطه کانونی فرهنگ داده به شمار می رود و مدیریت موثر داده ها در موفقیت آن ها نقش به سزایی دارد.
داده ها را می توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم گیری به شمار آورد چرا که نمی توانند عمل لازم را تجویز کنند . داده ها نشانگر ربط ، بی ربطی و اهمیت خود نیستند . اما به هر حال برای سازمان ها و مخصوصا سازمان های بزرگ اهمیت زیادی دارند .(کیدول[۱۸]،۲۰۰۰،ص۲۷)
۲-۲-۳-۲- اطلاعات
دومین سطح مدیریت دانش را اطلاعات تشکیل می دهد . این سطح داده های کمی خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی ، ذخیره ، پالایش و سازماندهی شده اند تا بتوانند معنی دارشوند. این داده ها هم نقش دانش را نشان نمی دهند آنها نشانگر آغاز مدیریت اطلاعات هستند . اطلاعات غالبا تشکیل اعداد و ارقام ، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود گرفته و معنایی را ارائه می کند که بزرگتر از آن چیزی است که از داده های خام مکشوف می گردد ولی نظریه پردازان و دست اندرکاران دانش همگی بر این باورند که این اطلاعات است نه دانش. (ابطحی و صلواتی،۱۳۸۵،ص۶).
اطلاعات در حقیقت داده های خلاصه شده رادر بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره،پالایش وسازماندهی شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند. می توان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت. (نوروزیان،۱۳۸۴،ص۲۵)
۲-۲-۳-۳- دانش
پیچیدگی مفهوم دانش باعث شده است که دیدگاه های مختلفی در خصوص آن شکل بگیرد رادینگ معتقد است که برای برخی دانش سازمانی ، فرزانگی است که نتیجه یادگیری و تجربه است . برای برخی دیگر دانش سازمانی فقط یادگیری یا فقط تجربه است . دانش فراتر از داده ها و اطلاعات است . اکثر مردم به طور شهودی فکر می کنند که دانش وسیع تر ، عمیق تر و غنی تر از داده ها و اطلاعات است. مردم معمولا هنگام گفت و گو درباره صاحبان دانش ، تصویرکسانی را ارائه می دهند که در زمینه ای خاص دارای اطلاعاتی زیاد ، عمیق و قابل اعتماد بوده و اشخاصی هوشمند و تحصیل کرده اند.
دانش مخلوط سیالی از تجربیات، ارزشها،اطلاعات موجود و نگرش های نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می دهد. دانش در ذهن دانشور به وجود می آید و به کار می رود. دانش در سازمان ها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش بلکه در رویه های کاری، فرآیندهای سازمانی، اعمال و هنجارها نیز مجسم می شود. دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است. تبدیل داده به اطلاعات و سپس دانش، محور اصلی مدیریت دانش است ( جعفری مقدم، ۱۳۸۲،ص۹).
۲-۲-۴- دانش سازمانی
توانایی سازمان برای یادگیری، ایجاد و حفظ دانش، وهمچنین شرایطی که چنین توانایی را توسعه دهد، برای عملیات و سلامت استراتژیک سازمان حیاتی است. این امر بدیهی است زیرا بر اساس منابع مشاهده شده، دانش یک منبع استراتژیک است که کپی کردن آن سخت است و برای صاحب آن منحصر به فردی فراهم می کند و به طور ذاتی برای کسی که از آن نگهداری می کند مزیت ایجاد می کند. بنابراین، هر روش و رویکردی که تسهیل رشد دانش و کاربرد آن را در نظر داشته باشد به عنوان موفقیت کسب و کار حیاتی است. با این حال، آن تا زمانی موفق است که اهمیت دانش سازمانی مورد تأکید باشد (لی[۱۹]،۲۰۰۷،ص۱۱).
دانش، مخلوط سیالی از تجارب، ارزش‌ها، اطلاعات موجود، و نگرش‌های کارشناسی و نظام‌یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و به‌کارگیری تجارب و اطلاعات جدید به دست می‌دهد. دانش در سازمان‌ها نه تنها در مدارک و ذخائر دانش، بلکه در رویه‌های‌‌کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها تجلی می‌یابد. عملکرد و فعالیت سازمان‌ها به میزان زیادی به تولید اطلاعات منتهی می‌شود. سازمان‌ها بر اثر تعامل با محیط پیرامون خود،اطلاعات را جذب و آن‌ها را به دانش تبدیل می‌کنند. سپس این دانش را با تجارب، ارزش‌ها و مقررات داخلی خود درهم‌می‌آمیزند تا به این ترتیب، مبنایی برای اقدامات خود به دست آورند. سازمان بدون دانش نمی‌تواند خود را سامان دهد و به عنوان نظامی زنده و پویا به حیات خود ادامه دهد. سازمان‌ها به یقین، در پی کسب دانش و استفاده از آن بوده‌اند. مدیرانی که تصمیم‌گیری‌های سخت انجام می‌‌دهند، بیشتر به دنبال افراد باتجربه هستند تا به جای جستجو برای یافتن اطلاعات در پایگاه‌های اطلاعاتی، دانش خود را مرتباً در معرض تصمیم‌گیری قرار دهند. براساس مطالعات انجام‌شده، مدیران دو سوم اطلاعات و دانش خود را از طریق مراجعه به نوشته‌ها و مدارک به دست می‌آورند («داونپورت»، ۱۳۷۹).
وان کروخ دانش سازمانی را دارای چهار ویژگی زیر می داند:
بی نظیر بودن : هر شخصی در سازمان دانش پایه را بر اساس برداشت شخصی که از اطلاعات درون و برون سازمانبه دست می آورد، دراختیار دارد.
نادر و کمیاب بودن: دانش سازمان حاصل مهارت ها، آگاهی ها و روش های کاری کارمندان است، زیرا آن کارکردها به دانش و تجربیات گذشته و اخیر کارمندان بستگس دارد و بر اساس دانش قبلی همین سازمان ها به وجود می آید.
ارزشمند بودن: دانش سازمانی جدید، باعث بهبود تولیدات، فرآیندها، فناوری ها یا خدمات می شود و سازمان را قادر می سازد که رقابت و کارایی خود را ادامه دهد. دانش جدید به سازمان ها کمک می کند تا با رویکردی جدید به حل مسائل و مشکلات خود بپردازند و خود را با تغییرات فن آوری مرتبط و هماهنگ نمایند.
غیرقابل جایگزین بودن: یعنی دانش سازمانی به وجود آمده در یک سازمان، قابل به کارگیری در سازمان های دیگر، به عنوان جایگزین نیست، چرا که همان کارکردها، تجربه ها و افراد، نمی توانند در جای دیگر دوباره تکرار شوند (یمین فیروزه، ۱۳۸۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد.»
این تعریف از عقد جامع نیست و با مبانی عقد در سیستم حقوقی ایران و نیز با تعاریفی که قانون مدنی از پاره‌ای از عقود معین به عمل آورده است، سازگار نمی‌باشد. و از جهات زیر قابل انتقاد است:
۱- شامل عقود عهدی است و عقود تملیکی را دربرنمی‌گیرد.[۹] اثر مستقیم بعضی از عقود معین، مانند بیع و اجاره و معاوضه و هبه و صلح و قرض، انتقال مالکیت است و حق عینی به وجود می‌آورد. گرچه در پاره‌ای از این عقود، طرفین در برابر هم تعهدهایی نیز پیدا می‌کنند، مثلاً فروشنده متعهد به تسیلم مبیع می‌شود، ولی این گونه تعهدهای فرعی و تبعی اشکال موجود در ماده ۱۸۳ ق.م. را از بین نمی‌برد. اثر اصلی عقد و آنچه موضوع انشاء قرار می‌گیرد انتقال مالکیت است که مفاد ماده ۱۸۳ ق.م. آن را در بر نمی‌گیرد. در حقوق اسلام، هیچگاه اثر عقد محدود به ایجاد تعهد نبوده است و از دیرباز پذیرفته‌ شده که قصد طرفین توان ایجاد حق عینی و انتقال مالکیت را به طور مستقیم دارد. اصل حاکمیت اراده نیز، در مرحله پیشرفته خود، همین مفهوم را دارد.[۱۰] ضمناً تعریفی که در ماده ۱۸۳ق.م. آمده است با تعاریفی که قانون از بعضی از عقود معین در مواد دیگر، به دست داده است (نظیر مواد ۳۳۸ در مورد عقد بیع و ۴۶۴ در مورد معاوضه و ۴۶۶ در مورد اجاره و ۶۴۸ در مورد قرض و ۷۹۵ در مورد هبه و ۸۲۶ در مورد وصیت تملیکی)، مباینت دارد. مثلاً ماده ۳۳۸ ق.م، بیع را تملیک عین به عوض معلوم، معرفی کرده و نامی از تعهد در این تعریف به میان نیاورده است، در صورتی که لازم است عناصر مندرج در تعریف یک ماهیت بر عناصری که در تعریف انواع آن ماهیت، ذکر می‌شود، منطبق باشد. به نظر می‌رسد که ماده ۱۸۳ ق.م از ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی فرانسه، بدون انجام تغییرات متناسب با سیستم حقوقی ایران، اقتباس شده است، اگرچه تعریف مندرج در ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی فرانسه، حتی در حقوق فرانسه نیز، خالی از اشکال نمی‌باشد.[۱۱]
۲- تعریف ماده ۱۸۳ ق.م. عقود اذنی، نظیر ودیعه و عاریه که باعث اعطای نیابت می‌شود و اذن در تصرف به دیگران می‌دهد را در بر نمی‌گیرد. درست است که در عقد عاریه و ودیعه امین مکلف است که در حفظ مالی که به او داده شده است بکوشد و آن را در موعد مقرر یا به محض مطالبه مالک در اختیار او گذارد، ولی این تعهد نتیجه اجرای نیابتی است که به او داده شده و با قبض مال ایجاد می‌شود. اثر اساسی عقد و آنچه موضوع انشاء قرار می‌گیرد، اعطای نیابت در انتفاع یا نگهداری به مستعیر و امین است و در چنین عقودی به دشواری می‌توان ادعا کرد که مالک تعهدی در برابر دیگران کرده و مورد قبول آنان قرار گرفته است.[۱۲]
۳- تعریف ماده ۱۸۳ ق.م. به ظاهر فقط شامل عقود غیرمعوض است و عقود معوض را شامل نمی‌شود. زیرا در این ماده، منحصراً تعهد یک یا چند نفر در برابر یک یا چند نفر دیگر و قبول یک یا چند نفر اخیر به عنوان دو رکن عقد مورد انشای طرفین معرفی گردیده است، بدون اینکه از تعهد یک یا چند نفر دیگر در عوض تعهد یک یا چند نفر اول، ذکری شده باشد.[۱۳] برای مثال در موردی که شخصی تعهد می‌کند کاری را در برابر دستمزد معین انجام دهد، کارگر با قبول تعهد کارفرما نسبت به پرداختن دستمزد، خود نیز تعهد به انجام دادن کار می‌کند و همچنین است در مورد کارفرما، به بیان دیگر، هر یک از کارگر و کارفرما، مبادله کار و دستمزد را انشاء می‌کند و از توافق دو انشاء عقد واقع می‌شود.[۱۴]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴- در تعریف ماده ۱۸۳ ق.م. تعهد و قبول فقط به نفر که واحد انسان است نسبت داده شده است، در صورتی که امروزه در بسیاری از عقود مهم، حداقل یک طرف، شخص حقوقی است نه شخص حقیقی و به همین جهت بهتر این بود که واژه «شخص» به جای «نفر» در این ماده به کار می‌رفت.
با توجه به انتقاداتی که به ماده ۱۸۳ ق.م. وارد شده است، در تعریفی که از عقد می‌توان ارائه نمود باید به دو نکته توجه داشت:
۱- مفهوم عقد از آثار آن جدا شود و تعریف چنان باشد که مؤثر را بشناساند نه اثر را.
۲- اثر عقد به ایجاد تعهد محدود نگردد. توافق اشخاص ممکن است امور گوناگونی را سبب شود. آنچه اهمیت دارد این است که حقوق از اثر دلخواه طرفین حمایت کند و مقصود آنان نیز ایجاد اثری باشد که اجرای آن را بتوان از مقامات عمومی درخواست کرد. به بیان دیگر توافقی را باید عقد شمرد که طرفین خود را متعهد و پای‌بند به مفاد آن سازند، حتی اگر عقد نیز جایز باشد، بایستی مقصود این باشد که به صورتی خود را پای‌بند سازند یا از التزام گذشته رهایی بخشند.[۱۵] اگر معنی تعهد ناشی از عقد التزام طرفین به مفاد آن باشد، باید پذیرفت که توافقی در اصطلاح حقوقی ما عقد نامیده می‌شود که ایجاد تعهد کند. به احتمال زیاد مقصود نویسندگان قانون مدنی نیز از ماده ۱۸۳ همین معنی بوده، زیرا در فقه نیز عقد به معنی پیمان استوار آمده است.[۱۶]
لذا در تعریف عقد گفته شده: «توافق دو یا چند اراده است که به منظور ایجاد آثار حقوقی انجام می‌شود» و اثری که از عقد ناشی می‌شود، ممکن است ایجاد رابطه حقوقی جدید باشد (مانند ایجاد و انتقال حق عینی و تعهد) یا از بین بردن و تغییر رابطه حقوقی گذشته (مانند اقاله و تبدیل تعهد)[۱۷] و برخی[۱۸] نیز عقد را «همکاری متقابل اراده دو یا چند شخص در ایجاد ماهیت حقوقی» تعریف کرده‌اند.
مبحث دوم: عقد و نهادهای مشابه
در این مبحث به مطالعه نهادهای مشابه با عقد پرداخته و در گفتارهای جداگانه آنها را بررسی خواهیم کرد.
گفتار اول: عقد و قرارداد
واژه قرارداد در لغت به معنای قول، شرط و پیمان است و قرار بستن، یعنی عهد بستن و پیمان بستن. در اصطلاح حقوقی، قرارداد از معنای لغوی خود دور نشده و مترادف با عقد به معنای ربط قراری به قرار دیگر یا ارتباط دو قرار معاملی است.
گرچه بعضی از نویسندگان حقوقی بر این باورند که در بسیاری موارد کلمه عقد فقط در عقود با نام و معین استعمال می‌شود و قرارداد شامل کلیه عقود اعم از با نام و بی‌نام است،[۱۹] اما این تصور با توجه به مفهوم لغوی این دو صحیح نیست و از این رو برخی به عدم تفاوت آنها از این لحاظ تصریح کرده‌اند و گفته شده است که هر دو اصطلاح مترادفند و بر همه عقود ـ اعم از بانام و بی‌نام ـ اطلاق می‌گردند.[۲۰]
گفتار دوم: عقد و معاهده
معاهده در مفهوم مصدری به معنای معاقده، پیمان بستن و با کسی عهد کردن است و در مفهوم اسمی به معنای عهد، سوگند، پیمان، شرط و میثاق آمده است. در بعضی از منابع فقهی نیز عقد و معاهده به صورت مترادف استعمال شده‌اند.[۲۱] در یک تعبیر عقد، معاهده واقع‌ بین دو طرف تلقی شده که با ایجاب و قبول انشاء می‌شود.[۲۲] به هر حال، اگر معاهده را به معنای تعهد طرفین بدانیم فقط عقودی را در برمی‌گیرد که تعهدآور هستند و شامل عقود اذنی نخواهد بود؛ اما اگر آن را به معنای هرگونه عقد و قرار طرفین بدانیم، این تفکیک به وجود نخواهد آمد. شایان ذکر است که نوعی معاهده در حقوق بین‌الملل اسلامی به نام «مهادنه» یا «هُدنه» (پیمان آتش بس) عقد غیرمعوضی است که بین مسلمانان و غیرمسلمانان منعقد می‌شود و نتیجه آن صلح موقت است.
گفتار سوم: عقد و معامله
از نظر لغوی، معامله به معنای عمل متقابل و طرفینی است. به همین دلیل به معنای داد و ستد نیز آمده است. در اصطلاح حقوقی به معنی عمل حقوقی شخص در برابر دیگری است.
معامله از حیث دایره شمول دارای سه معنی خیلی اعم، اعم و اخص است. معامله در معنی خیلی اعم که در فقه در برابر عبادات به کار می‌رود به هر عمل حقوقی غیرعبادی اطلاق می‌شود، خواه آن عمل حقوقی یک طرفه باشد یا دو یا چند طرفه. عبادات اعمالی است که برای تحقق آن نیت قربت یعنی نزدیکی به خدا شرط است و بدون این نیت آن عمل صحیح نیست. در برابر عبادات معاملات قرار دارند که برای تحقق آنها قصد قربت شرط نیست. بر این مبنا ابواب فقهی را به دو گونه، عبادات و معاملات تقسیم کرده‌اند و معاملات در این معنی شامل هر عمل غیرعبادی اعم از عقد یا ایقاع، نظیر بیع، اجاره و حتی ابراء و طلاق می‌شود.
معامله در معنی اعم همه اعمال حقوقی دو طرفه و چند طرفه را در بر می‌گیرد و با اصطلاح «عقد» و «قرارداد» مترادف است، در این معنی معامله در معنی ایقاع به کار نمی‌رود. برای مثال معامله در ماده ۱۹۰ قانون مدنی در این معنی به کار رفته است.
در معنی اخص، معامله فقط به عقود و قراردادهای مالی اطلاق می‌شود و شامل عقودی نظیر نکاح و وقف نمی‌شود. زیرا هرچند اینگونه از عقود نیز آثار مالی دارد، ولی جنبه اصلی این عقود، حیثیت معنوی و اجتماعی آنها است و آثار مالی و مادی آنها فرعی می‌باشد.[۲۳]
گفتار چهارم: عقد و ایقاع
ایقاع در لغت عرب از باب افعال به معنی واقع ساختن و تحقق بخشیدن آمده است. و در اصطلاح حقوقی ایقاع عبارت است از: «انشای اثر حقوقی که با یک اراده انجام می‌شود».[۲۴] در برابر تعریف عقد، که اثر حقوقی مطلوب آن نتیجه تراضی است و با یک انشاء تحقق نمی‌یابد. در ایقاع، انشاء اثر حقوقی مستقل است و منوط به رضای دیگری نمی‌شود. یعنی انشاء‌کننده می‌خواهد خود به تنهایی اثر مطلوب را ایجاد کند.
ایقاعات از جهت آثار حقوقی دارای انواع مختلفی است. برخی از ایقاعات سبب پیدایش مالکیت برای ایقاع‌کننده است، مانند احیای اراضی موات و حیازت مباحات به قصد تملک و شفعه، بعضی دیگر از ایقاعات، سبب زوال مالکیت شخص می‌شود، مانند اعراض که مالکیت شخصی را نسبت به مالی که مالک از آن اعراض کرده است، زایل می‌سازد. برخی دیگر، دین را از عهده مدیون ساقط می‌کند مانند ابراء و بالاخره گروهی دیگر موجب اشغال ذمه شخص می‌شود، مانند فسخ بیع به وسیله خریدار یا فروشنده که سبب می‌شود، بایع در برابر خریدار نسبت به ثمن معامله یا بدل آن بدهکار شود.
با این که تعریف عقد و ایقاع از حیث وحدت و تعدد طرف روشن است، با این حال در مورد عقد یا ایقاع بودن پاره‌ای از اعمال حقوقی نظیر جعاله و وصیت تملیکی بر افراد محدود اختلاف نظر وجود دارد، هرچند مطابق نظر برتر، این هر دو عقد می‌باشد.[۲۵]
از آنجایی که موضوع این تحقیق بررسی مبنای خیار است، در اینجا این سئوال به ذهن می‌رسد که آیا بحث مبنای خیار در ایقاعات نیز مطرح است یا خیر؟
برای پاسخ دادن به این سئوال ابتدا باید به سوال دیگری پاسخ داد و آن این که آیا ایقاع خیاری وجود دارد و ممکن است یا نه؟
در قانون مدنی خیارات یکی از مباحث مربوط به فصل بیع است. در ماده ۴۵۶ قانون مدنی نیز خیار ویژه معامله است و در ایقاع راه ندارد. در فقه کمتر سخنی از امکان برهم زدن ایقاع به استناد خیار فسخ گفته شده است. از نظر منطقی نیز، وجود بیشتر خیارها با طبیعت ایقاع سازگاری ندارد؛ گذشته از خیارهای مختص به بیع (مجلس، حیوان، تأخیر ثمن)، که بی‌گمان در هیچ عمل حقوقی دیگر وجود ندارد، دو مبنای اصلی خیار یعنی تخلف از تراضی و ایجاد ضرر ناروا، در ایقاع تحقق نمی‌پذیرد. زیرا بنا به فرض در ایقاع تراضی واقع نمی‌شود و اگر ضرری هم به بار آید نتیجه اقدام انشاء‌کننده است.
تنها موردی که امکان بحث و احتمال در آن می‌رود، خیار شرط است. زیرا از نظر رعایت قواعد تعارضی بین شرط خیار و طبیعت ایقاع وجود ندارد. با وجود این فقها خیار شرط را در ایقاع ممکن یا نافذ نشمرده‌اند.
در قانون مدنی، نمونه‌ای از شرط خیار در ایقاع دیده نمی‌شود تا بتوان از آن اذن قانونگذار را استنباط کرد. پس ناچار باید پذیرفت که ایقاع خیاری امری است خلاف قاعده و امکان شرط خیار نیاز به اذن ویژه قانون دارد.[۲۶]
مبحث سوم: اقسام عقد
گسترش روابط تجاری و دگرگونی حیات انسانها سبب شده که عقود و قراردادها روز به روز تنوع بیشتری پیدا کنند و احاطه به شرایط وقوع و آثار و احکام آنها به راحتی امکان‌پذیر نباشد. از این‌رو برای سهولت دسترسی به ویژگی‌ها، امتیازات و آثار عقود، دسته بندی آنها ضروری است. امری که در میان فقها رواج داشته و توسط اساتید و نویسندگان حقوقی به شکل کامل‌تری دنبال شده است.
قانون مدنی ایران در ماده ۱۸۴ فقط از اقسام دو تقسیم به طور درهم و بدون این که مقسم هر یک از اقسام و جهت تقسیم مشخص گردد نام برده است، که گویی اقسام مزبور، اقسام یک مقسم است. ماده ۱۸۴ ق.م. مقرر می‌دارد: «عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم می‌شوند: لازم، جائز، خیاری، منجز و معلق» با این حال معلوم است که عقد لازم و جایز و خیاری، اقسام یک تقسیم و عقد منجز و معلق اقسام تقسیم دیگر است.[۲۷] علاوه بر تقسیمات یاد شده در ماده ۱۸۴ ق. م عقد دارای تقسیمات دیگری نیز می‌باشد. که از سایر مقررات قانون مدنی به دست می‌آید. لذا ما در این مبحث این تقسیمات را تا حدی که موجب خروج از موضوع تحقیق نشود، در گفتارهای جداگانه مطالعه خواهیم کرد.
گفتار اول: تقسیم عقد از حیث ترتب اثر مقصود (صحیح، باطل و غیرنافذ)
عقد از حیث ترتب اثر مقصود به عقد صحیح، عقد باطل و عقد غیرنافذ تقسیم می‌شود.
بند اول: عقد صحیح
عقد صحیح عقدی است که از نظر قانونگذار، آثاری که برای آن در نظر گرفته شده پس از انعقاد بر عقد مترتب شود. به عنوان مثال وقتی عقد بیع به طور صحیح منعقد شد، هر طرف می‌تواند طرف دیگر را به تسلیم مورد معامله وادار نماید. بدیهی است در صورتی آثار عقد بر آن مترتب می‌شود که تمامی ارکان و شرایط قانونی ـ اعم از شرایط عمومی و اختصاصی ـ معاملات را دارا باشد.
بند دوم: عقد باطل
عقد باطل عقدی است که به دلیل فقدان قصد انشا یا عدم تطابق ایجاب و قبول یا نبود پاره‌ای از شرایط صحت، هیچ یک از آثار منظور از عقد مطلقاً در هیچ زمانی بر آن مترتب نشود.
بند سوم: عقد غیرنافذ
عقد غیرنافذ عقدی است که ارکان اصلی عقد را در بر دارد، ولی به دلیل فقدان پاره‌ای از شرایط، قانونگذار تأثیر آن را منوط به رفع نقص از عقد دانسته است.
عقد غیرنافذ واسطه‌ای میان عقد صحیح و عقد باطل است. چرا که از یک طرف تمامی ارکان عقد را داراست و با رفع نقص نفوذ پیدا می‌کند و از طرف دیگر قانونگذار آن را متزلزل دانسته و اگر امضای بعدی بدان پیوست نگردد، هیچ اثری در پی نخواهد داشت، عقد فضولی، عقد اکراهی و عقد سفیه در زمره عقود غیرنافذند، زیرا امضای بعدی مالک یا ولی او می‌تواند عقد را کامل و منشأ اثر سازد.
گفتار دوم: تقسیم عقد از حیث دوام (لازم، جایز و خیاری)
عقد از حیث دوام و درجه الزامی که دو طرف در حفظ پیمان خود دارند، به عقد لازم، جایز و خیاری تقسیم می‌گردد.
بند اول: عقد لازم
عقد لازم عقدی است که به خودی خود قابل فسخ نباشد. قانون مدنی در ماده ۱۸۵ در تعریف عقد لازم می‌گوید: «عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر در موارد معین».
بنابراین عقد لازم پس از تشکیل باقی می‌ماند و جز در موارد محدود که قانون معین کرده است، منحل نمی‌شود. عقد لازم با فوت، جنون یا سفه یکی از طرفین یا دو طرف عقد منفسخ نمی‌شود و در صورت فوت طرفین، آثار آن نسبت به وراث آنها جریان پیدا می‌کند. عقد لازم در موارد استثنایی به وسیله خیار، اقاله و قانون منحل می‌شود؛ که در آینده به تفصیل در مورد آنها بحث خواهیم کرد.
بند دوم: عقد جایز
عقد جایز عقدی است که به خودی خود قابل فسخ است، هرچند هیچ موجبی برای فسخ وجود نداشته باشد. ماده ۱۸۶ قانون مدنی در تعریف عقد جایز می‌گوید: «عقد جایز آن است که هر یک از طرفین بتواند هر وقتی بخواهد آن را فسخ کند». عقد جایز با فوت و جنون یکی از طرفین یا هر دوی آنها و نیز سفه در مواردی که رشد معتبر است منفسخ می‌شود. عقد جایز را می‌توان با درج در عقد لازم، به صورت شرط ضمن عقد، غیرقابل فسخ کرد. در این حالت، هر یک از طرفین که مشروط‌علیه باشد، مادام که عقد لازم پابرجاست، نمی‌تواند عقد جایز مزبور را فسخ کند؛ اما مشروط‌له، همواره می‌تواند از شرط صرف‌نظر کند و عقد جایز را منحل سازد. لازم به ذکر است که عقد جایز مندرج در عقد لازم، با فوت و جنون و در مواردی که رشد لازم است با سفه یکی از طرفین منفسخ می‌گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




براساس ماده ۱۱۶ ق.ت شرکت تضامنی «تحت اسم مخصوصی» تشکیل می شود .
به موجب ماده ۱۱۷ ق.ت « در اسم شرکت تضامنی باید عبارت شرکت تضامنی ولااقل اسم یک نفر از شرکاء ذکر شود در صورتی که اسم شرکت مشتمل بر اسامی تمام شرکا نباشد باید بعد از اسم شریک یا شرکایی که ذکر شد عبارتی از قبیل « شرکا» یا« برادران» قید شود.»
ماده اخیر یکی از خصایص ویژه شرکت تضامنی را در قالب نام جمعی بیان می کند .
در صورتیکه شریک یا شرکایی که نام آن ها در اسم شرکت قید شده بود فوت نماید یا از شرکت خارج شوند و نام آن ها حذف گردد باید نام یکی دیگر از شرکا قید شود فقط در مورد فوت شریکی که اسم او در اول شرکت قید گردیده و بستانکاران با توجه به نام او معاملاتی کرده اند حذف آن از لحاظ اعتبار شرکت و بقاء آن از لحاظ ورثه مورد اشکال است که اگر ورثه رضایت به بقاء شرکت به اسم مورث ندهند شرکت منحل می گردد.[۲۳۴]
اسم در شرکت تضامنی باعث تشخیص اینگونه شرکت از شرکتهای سرمایه ای می شود زیرا معامله گران را متوجه می سازد که فلان شخص معتبر و دارای اعتبار و سرمایه، دارنده سهم الشرکه در فلان شرکت تضامنی است.به همین دلیل است که در شرکت های دیگر مخصوصاً با مسئولیت محدود نام اسم شریکی در نام شرکت نبایدآورده شود.[۲۳۵]از خصوصیات و الزامات مهم شرکت تضامنی ،اسم شرکت می باشد چرا که در این شرکت ،شرکا دارای مسئولیت تضامنی می باشند که در صورت انحلال شرکت و عدم تکافوی دارائی شرکت ، هر شریک به نوبه خود ملزم به پرداخت تمام بدهی های شرکت خواهد بود و همین خصوصیت شرکت است که باید از طریق اسم شرکت از سایر شرکت های دیگر مجزا شود و ابهاماتی را که برای اشخاص ثالث در مورد شرکت و مسئولیت آن به وجود می آیداز بین برد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

گفتار دوم : میزان مسئولیت شرکا
مسئولیت شرکا تضامنی است ،به این معنی که در صورت عدم تکافوی دارایی شرکت در برابر تعهدات شرکت همه شرکا متضامناً مسئولند و بستانکاران می توانند منفرداً و مجتمعاً یعنی بفرد فرد یا همه آن ها مراجعه و مطالبه کنند در واقع دارایی شرکا تضمین مطالبات شرکت و به عنوان یک نوع وثیقه است.
در این صورت هر شریک که مطالبات شرکت از وی اخذ شده حق دارد طبق اساسنامه و شرکتنامه نسبت به سهم هر یک از آنها مراجعه نماید. این مطالبه شریک جنبه تضامنی ندارد بلکه شریک از شریک یا شرکا دیگر نسبت به مقدار سرمایه ای که در شرکت دارند حق مطالبه دارد.[۲۳۶]
نکته ای که باید توجه داشت آن است که ماده ۱۲۴ ق.ت بیان می دارد: « مادام که شرکت تضامنی منحل نشده، مطالبه قروض آن باید از خود شرکت به عمل آید و پس از انحلال، طلبکاران شرکت می توانند برای وصول مطالبات خود، به هر یک از شرکا که بخواهند و یا به تمام آن ها رجوع کنند در هر حال هیچ یک از شرکا نمی تواند به استناد این که، میزان قروض شرکت از میزان سهم او در شرکت تجاوز می نماید از تأدیه قروض شرکت امتناع ورزد.» بنابراین مادام که شرکت باقی است به هیچ وجه طلبکاران شرکت، حق مراجعه به شرکا را ندارند و از طرف دیگر صرف انحلال شرکت به طلبکاران آن، حق مراجعه به شرکا را نمی دهد، بنابراین انحلال شرکت تضامنی و کافی نبودن دارائی شرکت برای پرداخت تمام بدهی های

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]




۲-۵. ویژگی‌های بیان نظیری نیشابوری
یکی از ویژگی‌های نظیری نیشابوری توجه به ساخت‌های کهن زبان است؛‌ «او گاه از واژگان، ساخت‌های تصریفی و ساخت‌های نحوی بهره می‌گیرد که بیشتر متعلق به قرون پیشین است؛ همین امر موجب تشخیص زبان شعر او شده و نسبتاً شعرش را از شعر دیگران متمایز ساخته است. دکتر ذبیح‌‌الله صفا می‌گوید: «سخنانش همه جا استوار و خالی از عیب است و مواردی که بتوان بر آنها انگشت اعتراض نهاد در سخنش به ندرت یافته می‌شود، فصاحتی آشکار و بیانی دلپذیر و شیرین دارد، سخنش بسیار روان و در همان حال منتخب است». اگرچه استاد از مرز استواری، فصاحت و منتخب بودن شعر او سخنی نگفته است بی‌شک بخش عمده‌ای از آن سبب زبان کهن و کاربرد آرکائیک زبان است. از جمله موارد کهن‌گرایی شعر نظیری نیشابوری ایراد کلماتی است که به نظر می‌رسد در قرن دهم و یازدهم استعمالی نداشته است و متعلق به قبل از عصر نظیری نیشابوری است. به قید کردن (۷) دیو و رنگ (۱۰، ۵۸) خاییدن (۱۱) پارینه (۳۶) چمیدن (۱۳۸، ۱۹۵) نهیق و راح و حمیم (۲۰۸)»، (حسن‌پور آلاشتی، ۱۳۸۴: ۶۵-۶۴).
دیگر نظیری نیشابوری از پیشوند صفت‌‌ساز «ب» زیاد استفاده کرده است و این پیشوند هر چند در سبک خراسانی و عراقی رواج داشته اما در زمان وی استفاده‌ی چندانی از آن نشده است. جهش ضمیر که در سبک خراسانی و عراقی به وفور دیده می‌شود و در سبک هندی زیاد مورد توجه قرار نمی‌گیرد در دیوان نظیری نیشابوری مورد توجه است.

چنان گرانی خویش از درت سبک بردم   که از سجود توام گرد بر جبین نشست
(۱۲۴، ۷)

از دیگر ویژگی‌های نظیری نیشابوری توجه به واژگان و اصطلاحات عامیانه است که به وفور در دیوان وی مشاهده می‌شود و از این طریق گنجینه‌ی واژگان خود را بیش از پیش غنی نموده است، و حجم بیشتری از لغات و واژگان عامیانه را به خدمت شعرش درآورده است. دیگر خلق ترکیب‌های تازه است که خلق این ترکیبات باعث ایجاد معنی و تصویر تازه شده است. «نظیری نیشابوری بیشتر به سراغ ترکیب‌های ساده‌ی معنایی می‌رود؛ از این حیث ترکیب‌های تصویری او از تشخیص چندانی برخوردار نیستند ترکیب‌های تصویری نظیری نیشابوری مثل: کشتزار طرب (۲۶۹) مصر دل (۲۴۳) ترازوی ابرو (۱۷۳) پیراهن نامه (۱۷۱) است و ترکیب‌هایی مانند حدیث خوش نمک که از نوع حسامیزی است در کار نظیری نیشابوری اندک‌یاب است»، (حسن‌پور آلاشتی، ۱۳۸۴: ۷۰). اما یک نوع ترکیب در زبان فارسی است که واژگان را غنی می‌سازد و دایره‌ی معنایی زبان را گسترش می‌دهد که در کتب زبان فارسی بدان بسیار توجه شده است. «این نوع ترکیب‌ها معنی آفرین هستند و برخلاف ترکیب اضافی غالباً تصویر می‌سازند. نظیری نیشابوری از این نوع ترکیب‌سازی فراوان بهره گرفته به طوری که به سبک وی تشخص خاصی بخشیده است این ترکیب‌ها غالباً صفت مرکب و ساخته‌ی خود نظیری‌اند. ورود به آنها در واقع ورود به قلمرو هنجار گریزی زبان است قلمروی تجربه نشده اما معنادار و قابل فهم»، (همان: ۷۱). به طور کلی می‌توان گفت زبان نظیری نیشابوری زبانی پویا، زنده و ترکیب‌ساز است و از این لحاظ توانسته است خود را از دیگر شاعران هم سبک خود متمایز نماید.
فصل سوم
تشبیه، تمثیل و اسلوب معادله
۳-۱. تشبیه
تشبیه یکی از موضوعات مهم علم بیان است که علمای علم بلاغت از زوایای گوناگون به آن پرداخته‌اند. «تشبیه یادآوری همانندی و شباهتی است که از جهت یا جهاتی میان دو چیز مختلف وجود دارد»، (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۸: ۵۳، وطواط، بی تا: ۴۲) و نیز گفته‌اند که: «وصف کردن چیزی است به چیزهای مشابه و نزدیک بدان از یک جهت یا جهات مختلف»، (ابن رشیق،به نقل از شفیعی کدکنی، ۱۹۵۵، ج۱: ۲۸۶). و یا «ماننده کردن چیزی است به چیزی مشروط بر اینکه آن مانندگی مبتنی بر کذب باشد نه صدق، یعنی ادعایی باشد نه حقیقی.» (شمیسا، ۱۳۷۸: ۶۷). تشبیه ارکانی دارد که عبارت از: مشبه، مشبه به، وجه شبه و ادات تشبیه.
وجود مشبه و مشبه‌به در تشبیه الزامی است؛ اما وجه شبه و ادات تشبیه اختیاری است و علمای علم بلاغت تشبیهی را که وجه شبه و ادات آن حذف باشد، تشبیه بلیغ می‌نامند.» (شمیسا، ۱۳۷۸: ۱۱۰، کزازی، ۱۳۷۰: ۷۳، جواهر البلاغه، ۱۳۷۵: ۲۷، غلائینی، ۱۳۶۹: ۱۸۳). «تشبیه مانند چیزی است به چیزی در صفتی به واسطه‌ی ادوات تشبیه که در عربی کاف و کان و مثل و در فارسی چون، همچون، گویا و امثال‌ آنهاست چنانکه گویی فلان کالاسد فی الشجاعه» (شمس العلمای گرکانی،‌ ۱۳۷۷: ۱۲۷ )
تشبیه را از نظر صورت بیانی می‌توان به تشبیه فشرده و گسترده خلاصه کرد منظور از «تشبیه فشرده تشبیهی است که دو رکن اصلی تشبیه (مشبه و مشبه‌به) به صورت یک ترکیب اضافی درمی‌آید که اکثراً مضاف در آن مشبه‌به و مضاف‌الیه مشبه است و در تشبیه گسترده که به صورت ترکیب اضافی بیان نشده است ممکن است چهار رکن تشبیه در آن ذکر شود و یا اینکه وجه شبه و ادات تشبیه و یا هر دو حذف شود»، (پورنامداریان، ۱۳۸۱: ۲۱۵) و به صورت ترکیب اضافی ظاهر نمی‌شود.
روزگاری اکثر تشبیهاتی که در شعر شاعران وجود داشت مبتنی بر طبیعت بود، یعنی هر آنچه که در طبیعت وجود داشت، به صورت عنصر خیالی بکار می‌بردند و مفاهیم بدیع و زیبایی را می‌آفریدند اما کم‌کم با تغییر و تحولی که در زبان به وجود آمد عنصر تخیل نیز قوی‌تر شد و واژه‌های جدیدی جایگزین واژه‌های کهن‌تر گردید. نظیری نیشابوری به عنوان یکی از برجسته‌ترین شاعرانی که توانسته است به سبکی نو در شعر فارسی دست یابد و از طرفی تمامی موازین سبک هندی را با خود داشته باشد تشبیهات فشرده را فراوان در شعر خود بکار برده است. او با ساختن اضافه‌های تشبیهی زیبا و روان شعر خویش را بیش‌تر در هاله‌ای از خیال‌انگیزی قرار داده است. او «در کنار تشبیهات فشرده، که همسو با جریان مسلط شعر این عهد است، به تشبیهات حسی و گسترده نیز فراوان رغبت نشان داده است به گونه‌ای که کمتر شاعری در این عصر می‌توان یافت که به اندازه‌ی او از تشبیهات گسترده بهره گرفته باشد او حتی در تشبیهات فشرده‌ی (اضافه‌ی تشبیهی) خود وجه عینی و مادی تصاویرش را حفظ کرده است»، (حسن‌پور آلاشتی، ۱۳۸۴: ۷۵).
علم بیان که علم صورخیال است در آفرینش تصاویر بکر و جذاب سهم به سزایی دارد و از آن جا که از طریق صورخیال است که به ماورای کلام شاعر و اغراض ادبیات پی می‌بریم و یکی از مهمترین این عناصر و ابزارها تشبیه است زیرا که مهمترین اهداف و فواید تشبیه توصیف مشبه است. شاعر از طریق توصیف مشبه تخیلات خود را به وسیله‌ی واژه‌ها به تصویر می‌کشد، در تشبیه باید مشبه‌به قوی‌تر از مشبه باشد یعنی آن چیزی که مشابهت براساس آن انجام می‌گیرد باید در داشتن صفتی که باعث همانندی می‌شود قوی‌تر باشد این است که گفته می‌شود مشبه‌ٌبه در داشتن وجه شبه اجلی، اعلی از مشبه است اگر مشبهٌ‌‌به جزء امور محسوس و ملموس باشد درک مفهوم تشبیه برای انسان آسان‌ است زیرا انسان در بدو امر از طریق حواس پنجگانه با محیط اطراف خود ارتباط برقرار می‌کند و با محیط آشنا می‌شود. تشبیه دارای انواع و تقسیمات متعددی است زمانی آن را براساس ادات تقسیم‌بندی می‌کنند و زمانی براساس صفت مشترک یعنی طرفین تشبیه. بنابراین تشبیه دارای انواع زیادی است مانند تشبیهات حسی، عقلی، مفرد، مقید، مرکب، تشبیه تمثیل، مضمر، مفروق، ملفوف و … که هر کدام از آنها با ذکر مثال‌های متعدد در این پایان‌نامه توضیح داده شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«غرض از تشبیه این است که به کمک مشبهٌ‌به که در صفتی اعرف و اجلی و اقوی از مشبه است حال و وضع مشبه را در ذهن تقریر و توصیف کنیم»، (شمیسا، ۱۳۷۸: ۶۴). اما «در اشعار شاعران جدید گاه چیزی که قابل رویت و تماشا نیست به چیزی که فقط به اندیشه درک می‌شود تشبیه گویند (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۸: ۵۴). در این پایان‌نامه انواع تشبیه بررسی شده و برای هر کدام از آنها نمونه‌هایی ذکر شده است.
۱- تشبیه محسوس به محسوسیعنی اینکه یک چیز محسوس را به یک چیز محسوس دیگر همانند کنیم البته منظور از محسوس بودن آن است که بتوانیم با حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه) آن را درک کنیم. مشبه و مشبه‌به هر دو از محسوسات می‌باشند (قاسمی، ۱۳۸۹: ۴۸). نظیری نیشابوری در بیش از ۸۰ مورد از تشبیه محسوس به محسوس استفاده کرده است که در اکثر آنها امور حسی چون نخل، خورشید، ماه، گل، ترنج و … بعنوان مشبه‌به قرار گرفته‌اند. نظیری نیشابوری به تشبیهات حسی و گسترده نیز رغبت فراوان نشان داده است به گونه‌ای که کمتر شاعری در این عصر می‌توان یافت که به اندازه‌ی او از تشبیهات گسترده حسی بهره‌گرفته باشد(حسن‌پور آلاشتی، ۱۳۸۴: ۷۵). نمونه‌هایی از این تشبیه در غزلیات نظیری نیشابوری:

شاهباز خامه‌ی ما عرش پروازی ‌کند   مرغ جنت راست آب و دانه در منقار ما
(۱۷، ۴)

مشبه و مشبه‌ٌبه یعنی خامه و شاهباز هر دو از امور حسی‌اند.

ما نخل ماتمیم «نظیری» ز ما حذر   غمگین شود کسی که بود در پناه ما
(۴۲، ۷)

ما و نخل یعنی مشبه و مشبهٌ‌به از امور حسی هستند.

مادرم نای و من چو طفل رضیع   صوت او می‌کند خموش مرا
(۲۷، ۳)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]