فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
در سالهای اخیر ، مدیریت دانش به موضوع بحث محافل علمی و عرصه های عملی تبدیل شده است. دانش امروز به مثابه مهم ترین منبع راهبردی اثر بخش و کارا برای اغلب شرکت های پیشرو و یکی از ابزارهای به دست آوردن مزیت رقابتی سازمان در دنیای پر تلاطم کسب و کار مطرح می شود. نظر سنجی های انجام شده در میان ۲۰۰ شرکت برتر دنیا نشان می دهد که بیش از ۸۸ درصد از مدیران شرکت های موفق و بزرگ دنیا ، مدیریت دانش سازمانی را به عنوان دومین اولویت اصلی کاری خود ذکر کرده اند. از سوی دیگر ، تنوع و گستردگی سیستمهای مرتبط با مدیریت دانش که هریک با جنبه خاصی از دانش سازمانی ارتباط دارند ، باعث شده که طی سال های اخیر نحوه انتخاب و برنامه ریزی بهره گیری از سیستمها و ابزارهای گوناگون موجود در مدیریت دانش ، به عنوان یکی از مسائل اصلی مدیران سازمان های بزرگ مطرح باشد. در سالهای اخیر ، سازمان ها و شرکتهای مختلف ، پیوستن به مدیریت دانش را آغاز کرده اند و مفهیم جدیدی چون کاردانشی[۴] ، دانشکار[۵]، مدیریت دانش[۶]، و سازمان های دانشی خبر از شدت یافتن این روند می دهند. پیتر دراکر ، با به کارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمان ها می دهد که در آنها به جای قدرت بازو ، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر اساس این نظریه در آینده جوامعی می توانند انتظار توسعه و پیشرفت داشته باشند که از دانش بیشتری برخوردار باشند. سازمان دانشی به توانمندی هایی دست می یابد که قادر است از نیروی اندک قدرتی عظیم بسازد (ابطحی و صلواتی ؛ ۱۳۸۵ ؛ص۳) . امروزه یکی از بزرگترین چالش ها در رسیدن به مدیریت دانش ، هماهنگ نمودن دانش با نیازهای سازمانی و ترغیب کردن افراد در به اشتراک گذاشتن دانش است. این نیاز در سازمان هایی با ساختار ماتریسی یا سازمان های پروژه محور تشدید می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۲- مفهوم مدیریت دانش و برخی تعاریف ارائه شده
تاکنون تعاریف متعددی از مدیریت دانش ارائه شده است که برخی از آنها به شرح زیر می باشند :
مدیریت دانش شامل فرایند ایجاد، سازماندهی و توزیع دانش در داخل سازمانهای پیچیده مانند شرکت های بزرگ ، دانشگاه ها و سازمان های دولتی می باشد (بونیفاسی و دیگران[۷]،۲۰۰۲ ،ص۲۴) .
مدیریت دانش ناظر بر مجموعه ای از فرآیندهااست که طی آن جریان دانایی در یک جامعه به صورت مستمر و فزآینده هدایت می شود (سانتوساس و سارمز[۸]،۲۰۰۴ ).
مدیریت دانش ؛ ترکیبی از سیستم های مبتنی بر دانش، هوش مصنوعی،مهندسی نرم افزار، توسعه فرآیندهای کسب و کار، مدیریت منابع انسانی و مفاهیم رفتار سازمانی است. ( وانگ و اسپینوال[۹]، ۲۰۰۶،ص۶۳۳)
مدیریت دانش فرایند سیستماتیک جستجو، انتخاب، سازماندهی، پالایش و نمایش اطلاعات است،به طریقی که درک کارکنان در زمینه خاص بهبود و اصلاح شود و سازمان، بصیرت ودرک بهتری از تجربیات خود کسب کند ( عدلی،۱۳۸۴،ص۴۴) .
فرایند نظام مند نمودن، انتخاب، سازماندهی و ارائه دادن اطلاعات و دانش به گونه ای است که درک فرد را در زمینه خاص و مورد نظر بهبود دهد.
به سازمان کمک می کند تا از مجموعه تجربیات حاصله درک مدون و شفافی به دست آورده و انعطاف پذیری را افزایش دهد.
پس مدیریت دانش می کوشد با بهره گرفتن از روش ها و تکنیک های مدیریتی، دانش های موجود در ذهن کارکنان، دانش نهفته در روش های نامکتوب، دانش شخصی به کار گرفته در مراودات و عقاید، بینشها، رفتارها و ارزش ها و طرز تلقی ها را کشف نموده و به ثبت برساند تا به صورت آشکار و قابل استفاده در جهت بهبود فرآیندها و کیفیت ها و نیز ارتقاء دانش فعلی باشد.
۲-۲-۱- تاریخچه مدیریت دانش
ریشه اصلی مدیریت دانش به انقلاب صنعتی قرون هجده و نوزده و تفکرات مدیریتی که به همراه آن افزایش تولیدات و توسعه صنایع مطرح شد بر می گردد. و نیز به علم انسان و توانایی های ذهنی که در خود ذخیره دارد بر می گردد ( منوریان،۱۳۸۵). آقای اورت راجرز در دانشگاه استانفورد با نفوذ دربحث نوآوری و نیز آقای توماس آلن در دانشگاه MIT در خصوص انتقال اطلاعات و فناوری، ۱۹۷۰ به انجام رسانید که , تحقیقات زیادی را طی سال های ۱۹۷۱ کمک بزرگی را در جهت درک و فهم اینکه مدیریت دانش چیست؟ دانش چگونه تولید می شود؟ چگونه استفاده می شود؟ و به چه طریقی در سازمان ها نفوذ می کند؟ و… را ارائه می دهد.(اورت راجرز)
در اواسط سال ۱۹۸۰ اهمیت دانش به عنوان دارایی رقابت در بین سازمانها مشهور گردید . در سال ۱۹۸۰ توسعه سیستم های مدیریت دانش بوجود آمدند که با استفاده کارهای انجام شده در زمینه هوش مصنوعی و سیستم های هوشمند باعث شدند تا مفاهیم تازه ای به عنوان دانش اکتسابی مهندسی دانش، سیستم های برپایه دانش و هستی شناسی بر پایه کامپیوتر به جهان عرضه شود.
اخیرَا واژه مدیریت دانش در فرهنگ لغات جای گرفته است. در سال ۱۹۸۹ برای آماده سازی مدیریت دانش بر پایه فناوری کنسرسیومی از سازمانها در آمریکا کار خود را آغاز نمود تا پیشگامی خود را برای منظور نمودن مدیریت دانش به عنوان سرمایه در سازمان ها اعلان نماید. در سال ۱۹۹۱ و برای اولین بار مطالبی درباره مدیریت دانش در مراکز انتشاراتی مشهور به چاپ رسید . شاید بتوان گفت که وسیع ترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال ۱۹۹۵ توسط آقایان کوجیه و نافوکا ، هیروتاکاتاکی شی در سازمان خلق دانش بنام چگونه شرکت های ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می آورند ؟ صورت پذیرفته است.
۲-۲-۲- دانش
دامنه تعاریف ارائه شده درباره دانش، از کاربردی تا مفهومی و فلسفی و از نظر هدف، از محدود تا گسترده را شامل میشود. برخی تعاریف مربوط به دانش به شرح زیر است:
دانش، اطلاعات کاربردی و سازماندهی شده برای حل مسائل است (ولف[۱۰])
دانش، اطلاعاتی سازماندهی و تجزیه و تحلیل شده است که می تواند، قابل درک و نیز کاربردی برای حل مسائل و تصمیم گیری باشد (تورین[۱۱])
دانش، شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشه ها، قضاوت ها و انتظارات، متدولوژی (روش شناسی) یا علم اصول و نحوه انجام فنون است (ویگ[۱۲])
دانش مجموعه ای از نگرش ها، تجربیات و مراحلی است که به صورت درست و صحیح در کنار هم قرار گرفته اند. از این رو، راهنمای مناسبی برای افکار، رفتارها و ارتباطات است ( روم. ون دراسپک و اسپیکروت[۱۳])
دانش، استدلال درباره اطلاعات و داده ها برای دسترسی به کارایی، حل مسائل، تصمیم گیری ، یادگیری و آموزش است (بک من[۱۴])
دانش، سازمانی اجتماعی از سرمایه های متمرکز انسانی، سرمایه های استعدادهای فکری و سرمایه های ساختار است (بروکینگ[۱۵])
۲
دانش سازمانی به اطلاعات پردازش و جاسازی شده از جریانات عادی و مراحلی که قابلیت اقدام دارند و نیز دانش به دست آمده به وسیله سیستم های سازمانی، مراحل، تولیدات، قوانین و فرهنگ اطلاق می شود (مایر[۱۶])
۲-۲-۳- مفهوم داده، اطلاعات و دانش
۲-۲-۳-۱- داده
به نظر بارنی[۱۷] داده ها اولین سطح مدیریت دانش را تشکیل می دهند و عبارتند از ارقام، اعداد ، نمودارها و نظایر این ها که به خودی خود معنی نمی دهند .در واقع می توان گفت که داده ها ، رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند (ابطحی و صلواتی،۱۳۸۵،ص۵) به عنوان مثال زمانی که فردی به یک سازمان مراجعه و در ازای پرداخت مبالغی پول ، خدمات یا کالاهایی را دریافت می کند معامله ای اتفاق افتاده که می توان آن را به عنوان داده توصیف نمود چنین واقعیتهای هرگز روشن نمی کنند که آیا این سازمان به خوبی اداره می شود یا خیر . همه سازمانها به انواع داده ها نیاز دارند . نگهداری سوابق و بایگانی نقطه کانونی فرهنگ داده به شمار می رود و مدیریت موثر داده ها در موفقیت آن ها نقش به سزایی دارد.
داده ها را می توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم گیری به شمار آورد چرا که نمی توانند عمل لازم را تجویز کنند . داده ها نشانگر ربط ، بی ربطی و اهمیت خود نیستند . اما به هر حال برای سازمان ها و مخصوصا سازمان های بزرگ اهمیت زیادی دارند .(کیدول[۱۸]،۲۰۰۰،ص۲۷)
۲-۲-۳-۲- اطلاعات
دومین سطح مدیریت دانش را اطلاعات تشکیل می دهد . این سطح داده های کمی خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی ، ذخیره ، پالایش و سازماندهی شده اند تا بتوانند معنی دارشوند. این داده ها هم نقش دانش را نشان نمی دهند آنها نشانگر آغاز مدیریت اطلاعات هستند . اطلاعات غالبا تشکیل اعداد و ارقام ، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود گرفته و معنایی را ارائه می کند که بزرگتر از آن چیزی است که از داده های خام مکشوف می گردد ولی نظریه پردازان و دست اندرکاران دانش همگی بر این باورند که این اطلاعات است نه دانش. (ابطحی و صلواتی،۱۳۸۵،ص۶).
اطلاعات در حقیقت داده های خلاصه شده رادر بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره،پالایش وسازماندهی شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند. می توان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت. (نوروزیان،۱۳۸۴،ص۲۵)
۲-۲-۳-۳- دانش
پیچیدگی مفهوم دانش باعث شده است که دیدگاه های مختلفی در خصوص آن شکل بگیرد رادینگ معتقد است که برای برخی دانش سازمانی ، فرزانگی است که نتیجه یادگیری و تجربه است . برای برخی دیگر دانش سازمانی فقط یادگیری یا فقط تجربه است . دانش فراتر از داده ها و اطلاعات است . اکثر مردم به طور شهودی فکر می کنند که دانش وسیع تر ، عمیق تر و غنی تر از داده ها و اطلاعات است. مردم معمولا هنگام گفت و گو درباره صاحبان دانش ، تصویرکسانی را ارائه می دهند که در زمینه ای خاص دارای اطلاعاتی زیاد ، عمیق و قابل اعتماد بوده و اشخاصی هوشمند و تحصیل کرده اند.
دانش مخلوط سیالی از تجربیات، ارزشها،اطلاعات موجود و نگرش های نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می دهد. دانش در ذهن دانشور به وجود می آید و به کار می رود. دانش در سازمان ها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش بلکه در رویه های کاری، فرآیندهای سازمانی، اعمال و هنجارها نیز مجسم می شود. دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است. تبدیل داده به اطلاعات و سپس دانش، محور اصلی مدیریت دانش است ( جعفری مقدم، ۱۳۸۲،ص۹).
۲-۲-۴- دانش سازمانی
توانایی سازمان برای یادگیری، ایجاد و حفظ دانش، وهمچنین شرایطی که چنین توانایی را توسعه دهد، برای عملیات و سلامت استراتژیک سازمان حیاتی است. این امر بدیهی است زیرا بر اساس منابع مشاهده شده، دانش یک منبع استراتژیک است که کپی کردن آن سخت است و برای صاحب آن منحصر به فردی فراهم می کند و به طور ذاتی برای کسی که از آن نگهداری می کند مزیت ایجاد می کند. بنابراین، هر روش و رویکردی که تسهیل رشد دانش و کاربرد آن را در نظر داشته باشد به عنوان موفقیت کسب و کار حیاتی است. با این حال، آن تا زمانی موفق است که اهمیت دانش سازمانی مورد تأکید باشد (لی[۱۹]،۲۰۰۷،ص۱۱).
دانش، مخلوط سیالی از تجارب، ارزشها، اطلاعات موجود، و نگرشهای کارشناسی و نظامیافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهکارگیری تجارب و اطلاعات جدید به دست میدهد. دانش در سازمانها نه تنها در مدارک و ذخائر دانش، بلکه در رویههایکاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها تجلی مییابد. عملکرد و فعالیت سازمانها به میزان زیادی به تولید اطلاعات منتهی میشود. سازمانها بر اثر تعامل با محیط پیرامون خود،اطلاعات را جذب و آنها را به دانش تبدیل میکنند. سپس این دانش را با تجارب، ارزشها و مقررات داخلی خود درهممیآمیزند تا به این ترتیب، مبنایی برای اقدامات خود به دست آورند. سازمان بدون دانش نمیتواند خود را سامان دهد و به عنوان نظامی زنده و پویا به حیات خود ادامه دهد. سازمانها به یقین، در پی کسب دانش و استفاده از آن بودهاند. مدیرانی که تصمیمگیریهای سخت انجام میدهند، بیشتر به دنبال افراد باتجربه هستند تا به جای جستجو برای یافتن اطلاعات در پایگاههای اطلاعاتی، دانش خود را مرتباً در معرض تصمیمگیری قرار دهند. براساس مطالعات انجامشده، مدیران دو سوم اطلاعات و دانش خود را از طریق مراجعه به نوشتهها و مدارک به دست میآورند («داونپورت»، ۱۳۷۹).
وان کروخ دانش سازمانی را دارای چهار ویژگی زیر می داند:
بی نظیر بودن : هر شخصی در سازمان دانش پایه را بر اساس برداشت شخصی که از اطلاعات درون و برون سازمانبه دست می آورد، دراختیار دارد.
نادر و کمیاب بودن: دانش سازمان حاصل مهارت ها، آگاهی ها و روش های کاری کارمندان است، زیرا آن کارکردها به دانش و تجربیات گذشته و اخیر کارمندان بستگس دارد و بر اساس دانش قبلی همین سازمان ها به وجود می آید.
ارزشمند بودن: دانش سازمانی جدید، باعث بهبود تولیدات، فرآیندها، فناوری ها یا خدمات می شود و سازمان را قادر می سازد که رقابت و کارایی خود را ادامه دهد. دانش جدید به سازمان ها کمک می کند تا با رویکردی جدید به حل مسائل و مشکلات خود بپردازند و خود را با تغییرات فن آوری مرتبط و هماهنگ نمایند.
غیرقابل جایگزین بودن: یعنی دانش سازمانی به وجود آمده در یک سازمان، قابل به کارگیری در سازمان های دیگر، به عنوان جایگزین نیست، چرا که همان کارکردها، تجربه ها و افراد، نمی توانند در جای دیگر دوباره تکرار شوند (یمین فیروزه، ۱۳۸۲).
آخرین نظرات