کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



ارزشیابی در برنامه ریزی درسی و آموزشی:
ارزشیابی در ارتباط با برنامه ریزی درسی و آموزشی به معنای کسب اطلاع در مورد کیفیت برنامه و میزان موفقیت و مفید بودن آموزش می باشد. از طریق ارزشیابی مناسب می توان به قضاوت در مورد برنامه و یا آموزش پرداخت و به اجرای برنامه، ادامه آموزش و یا اصلاح و ایجاد تغییرات لازم در آن پرداخت (میرزابیگی، ۱۳۸۴).
اصول ارزشیابی پیشرفت تحصیلی
ارزشیابی براساس اصول و قواعدی باید انجام گیرد. با اینکه ماهیت و ویژگی های دوره های تحصیلی و مواد درسی در روش ارزشیابی تأثیر دارد ولی صرفنظر از این عوامل ارزشیابی به عنوان یک فعالیت در فرایند آموزش طبق اصولی انجام می پذیرد:
ارزشیابی بخش جدایی ناپذیر فرایند یاددهی ـ یادگیری است.
هدف غایی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی اصلاح و بهبود فرایند یاددهی ـ یادگیری است.
توجه به رشد همه جانبه دانش آموزان. در ارزشیابی باید به جنبه های مختلف رشد بدنی، عاطفی، عقلی، اجتماعی، اخلاقی و حرکتی دانش آموزان توجه شود.
اصل توجه به آمادگی دانش‌آموزان. در طرح ریزی و اجرای انواع برنامه های ارزشیابی باید به آمادگی های جسمانی، عقلی، عاطفی و روانی دانش آموزان توجه شود. (ملکی، ۱۳۸۶).
انواع ارزشیابی در برنامه درسی دوره پیش از دبستان:
با توجه به قصد و غرض از ارزشیابی که عبارت است از بدست آوردن شواهد مربوط به تغییرات انجام شده در رفتار یادگیرندگان، هر نوع مدرک معتبر و هر روش مناسبی در این زمینه می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
مشاهده معلم: مشاهدات ساده معلم در طی روز از فعالیتهای مختلف کودکان با توجه به اهداف دوره، این مشاهدات را می توان از طریق عواملی چون پویایی جلسه ی دور هم نشستن، گفتگو، جست و جو و بارش فکری انجام داد.
نمونه های کار از فعالیتهای کودکان در زمینه های مختلف: بسیاری از مربیان مراکز پیش دبستانی پوشه هایی برای هر کودک که حاوی نمونه های کار آنهاست تهیه می کنند. طبیعتاً تک تک کارهای هر کودک در پوشه نگهداری نمی شود بلکه فقط نمونه های متناوب و دوره ای در سراسر تحصیلی در پوشه گذاشته می شود، به این طریق معلم قادر خواهد بود که در صورت لزوم کارهای قبلی هر کودک را در پیش روی داشته و با وضعیت و کار فعلی او مقایسه نماید چنین مجموعه ای از کارهای کودک می تواند به معلم در مورد نحوه پیشرفت و یا گام های لازم برای تقویت سطوح ویژه ای از رشد کودک اطلاعات مناسبی بدهد علاوه بر موارد فوق از آزمونها نوارهای ویدیوئی، نقطه نظر خود کودکان و نظر سایر مربیان و بزرگسالان برای جمع آوری اطلاعات استفاده می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مشاهده بازیها و کارهای تخیلی: مشاهده بازیهای تخیلی کودکان از کارهای مهم وضروری مربی می‌باشد در این شیوه رفتارها و حرکاتی مانند تقلید، آزمایش و تغییر شکل اشیاء همدلی، توانایی قرار دادن خود به جای دیگری، همبازیهای تخیلی، تعابیر خیالی، داستانهای تخیلی استفاده جدید از قصه‌ها، ساختن، بازیهای جدید، رهبری در بازی و درک زیباشناسی، نقاشی و بیانات شفاهی هنگام نقاشی و طرح مورد مشاهده، بازنگری قرار می‌گیرد و با توجه به آن مربی در مورد خلاقیت کودک ارزشیابی می‌کند.
چک لیست ارزیابی: چک لیست ها شامل مواردی هستند که بر سطوح مختلف رشد کودک از قبیل شناختی، حرکتی، زبان آموزی، خلاقیت، اجتماعی، عاطفی و … تمرکز دارند و هر سه ماه یکبار از وضعیت عمومی کودک چک لیست تهیه می گردد.
نظرات والدین کودک: یکی دیگر از مواردی که در ارزشیابی کودک در برنامه درسی دوره پیش دبستان مد نظر هست استفاده از نظرات والدین در مورد رشد کودک در سطوح مختلف می باشد. برای این کار می توان پرسشنامه ای که در آن به همه سطوح از قبیل شناختی، عاطفی، جسمانی، اجتماعی و … اشاره شده تهیه کرد و از اولیای کودک در مورد آنها نظرخواهی کرد (پیری، ۱۳۸۸).
آموزش و پرورش دوره پیش دبستان:
براساس تجربیات و بررسی های روانشناختی و تربیتی سالهای اول کودکی در رشد و پرورش کودکان نقش مهمی دارد. زیرا شکل گیری شخصیت و رشد همه جانبه فرد در این دوره بیشتر انجام می شود. دوره پیش دبستانی در رشد مفاهیم و معانی و اموری که کودک در زندگی روزمره با آنها مواجه است نقش مهمی بر عهده دارد. آموزش و پرورش پیش دبستانی درواقع نقطه ورد یک حرکت طولانی و مهم در زندگی کودکان ماست نکته مهم این است که بچه ها بعد از ۵ سال تجربیات مختلف و فراز و نشیبهای گوناگون که در زندگی خانوادگی طی می کنند وارد پیش دبستانی می شوند و اولین تجربه رسمی در نظام آموزشی و پرورشی کشور را پیدا می کنند. این برخوردهای اولیه در تنظیم شخصیت کودکان و شکل گیری خصوصیات رفتاری و اعتقادی او و خصلتها و منشهای او بسیار تعیین کننده است و از نظر کمی هم به خاطر شمول و تعداد زیادی از نوآموزان و اجباری شدن دوره پیش دبستانی این دوره، چه در کشور ما و چه در کشورهای دیگر نسبت به سطوح دیگر اهمیت بسزایی دارد. درواقع اولین سنگ بنای سازندگی شخصیت کودکان و نهایت سازندگی اجتماعی در همین سالهای اولیه گذاشته می شوند لذا هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی این دوره از اهمیت خاصی برخوردار است (قاضی، ۱۳۸۳).
ویژگی نوآموزان دوره پیش دبستانی
سنین سه تا شش سالگی (دوره دوم کودکی)، دوره کودکستانی یا پیش دبستانی نامگذاری می شود درواقع در این دوره است که شخصیت کودک شکل می گیرد. کودک بسیار پرتحرک و پرجنب و جوش است به بازی علاقه فراوان دارد و بدان وسیله احساساتش را بروز داده به شناخت محیط می پردازد کودک نسبت به محیط کنجکاو و به همکاری با دیگران علاقه مند است و تکلم و توانایی های ذهنی او رشد سریع دارند در این دوره همانندسازی با والدین انجام می گیرد، فراخود یا وجدان ظاهر می شود و بروز رفتارهای دفاعی برای مقابله با موقعیتهای اضطراب آور و مخاطره انگیز آغاز می گردد و برای شناخت خصوصیات کودکان پیش دبستانی که برای برنامه ریزان، مدیران ومربیان ضرورت دارد جنبه های گوناگون رشد آنان را بررسی می کنیم:
رشد جسمانی
پسران در سه سالگی تقریباً ۹۵ سانتیمتر قد و پانزده کیلوگرم وزن دارند و دختران اندکی کوتاهتر و سبکتر از پسران هستند. دختران در پنج سالگی ۱۰۸ سانتی متر قد و بیست کیلوگرم وزن دارند و پسران کمی بلندتر و سنگینتر از آنان هستند. سرعت افزایش قد و وزن در چهار سالگی کمتر از سه سالگی و در پنج سالگی کمتر از چهارسالگی است. در این دوره رشد، بالاتنه و دور سر بتدریج کند می شود و دختران بیشتر بافت چربی و پسران بافت ماهیچه ای دارند. در شش سالگی، پاها رشد سریع دارند و قامت کودک کشیده می شود. استخوانها و عضلات و دستگاه عصبی کودک در این دوره بیشتر رشد می کند و استخوانها سفت تر شده، بر حجم و اندازه آنها افزوده می شود تا سن سه سالگی تقریباً تمام دندانهای شیری می رویند و کودک می تواند از غذاهای بزرگسالان استفاده کند. در پایان این دوره کودک یک یا دو دندان دائمی در جلوی دهان دارد. از چهار سالگی بر سرعت رشد عضلات افزوده می شود به طوری که حدود ۷۵ درصد افزایش وزن کودک در پنج سالگی به رشد عضلاتش مربوط می شود. عضلات درشت تر زودتر از عضلات ریزتر رشد می کنند. رشد عضلانی به عواملی نظیر وراثت سلامتی، تغذیه، خواب و استراحت و میزان فعالیت کودک بستگی دارد. رشد عضلانی، کودک را بتدریج برای انجام دادن اعمال پیچیده آماده می سازد. در این دوره، تنفس کودک کندتر، ولی عمیق تر می شود ضربان قلب منظم تر می گردد، فشار خون به طور ثابت افزایش می یابد و نظام عصبی بسرعت رشد می کند در سه سالگی مغز کودک ۷۵ درصد و در شش سالگی نود درصد وزن زمان بزرگسالی را دارد. در این دوره کودک بتدریج در برابر بیماریهای عفونی مقاومتر می شود و در برابر عفونتها، درجه حرارت بدن کودک نوسان کمتری پیدا می کند و کنترل ادرار بخوبی انجام می شود.
رشد حسی ـ حرکتی
حواس کودک در سه سالگی فعال است و او را در دریافت و تفسیر محرکها یاری می دهد. رشد عصبی‌ـ عضلانی موجب تحرک کودک در زمینه های متعدد می شود و سپس تمرین و تکرار، حرکات را بهبود می بخشد. کودک در دو سالگی با دقت و ظرافت بیشتری راه می رود، می دود به آسانی دور خود می چرخد، بدون کمک دیگران از پله ها پایین و بالا می رود. از بلندی می پرد و مدتی می تواند روی یک پا بایستد. کودک در سه سالگی می تواند مکعبهای چوبی را روی هم قرار دهد و یک ورق کاغذ را به طور افقی و عمودی تا کند. کودک سه ساله، محرکها را به صورت کل دریافت می کند و تشخیص بالا و پایین و چپ و راست است برایش مشکل است. از این رو نمی تواند تفاوت بین دو مثلث را که قاعده یکی بالا و دیگری پایین باشد تشخیص دهد. در چهار سالگی می تواند یک ضربدر یا دایره روی کاغذ بکشد. کودک پنج ساله می تواند خطوط مستقیم را در تمام جهات بر روی کاغذ بکشد و به طور مشخص تصویر یک آدم را رسم کند و فاصله و وزن اشیاء را تقریباً حدس بزند. برخی کودکان پنج ساله، تفاوت بین حروف وارونه و عادی را بدرستی نمی تواند مشخص کنند در حدود شش سالگی کودک توانایی توپ بازی و پرتاب توپ را که به مهارتهای مختلف بینایی و حرکتی نیاز دارد به دست می آورد. به دلیل عدم احساس خستگی از تکرار عمل و نیز انعطاف پذیری بدن، این دوره مهمترین زمان برای آموزش مهارتهای حرکتی نظیر نشانه زدن مو، کشیدن تصاویر و خطوط، پریدن از بلندی، ایستادن روی یک پا، چرخیدن دور خود و تا زدن و قیچی کردن کاغذ معرفی شده است. هر چه سن کودک به انتهای این دوره نزدیکتر شود. علاقه او به بازی کردن با همسالان بیشتر شده بازیهایش حالت اجتماعی به خود می گیرد. همچنین در این دوره، بازیهای دختران و پسران از یکدیگر تفکیک می شود. پسران بازیهای دشوار و دختران بازیهای ساکت و آرام را ترجیح می دهند.
رشد ذهنی
رشد ذهنی که به سازگاری کودک با محیط کمک می کند با تکلم، حافظه ادراک، استدلال و حل مسأله همراه است. پیاژه هوش را کیفیتی می داند که سبب سازگاری فرد با محیط می شود و به فکر و اندیشه سازمان می دهد. سازگاری دو جنبه تلفیق و تطابق دارد. بوسیله تلفیق، کودک مشاهداتش را با معلومات و درک خودش از موقعیت ارتباط می دهد و گاهی نیز اطلاعات و یافته های جدید را به گونه ای تغییر می دهد تا بتواند آنها را جزئی از سازمان ذهنی خود بکند. کودک از طریق تطابق، سازمان ذهنی اش را با وضعیت محیطی هماهنگ می سازد، یا آنکه محیط را طوری سازمان می دهد که با ساخت ذهنی او همراه و همگام باشد. به نظریه پیاژه رشد ذهنی در این دوره در مرحله پیش عملیاتی قرار دارد که به دو مرحله پیش ادراکی (پیش مفهومی) و تفکر شهودی تقسیم می شود. در مرحله پیش مفهومی که سنین دو تا چهار سالگی را در برمی گیرد ـ مفاهیم ذهنی کودکان به معنی واقعی کلمه مفهوم نیستند و جامعیت ندارند زیرا هنوز کودک به مفهوم طبقات کلی دست نیافته است. خودمحوری و جاندار انگاری اشیاء در این مرحله بین کودکان شایع است و کودک از طریق سمبولها با اشیاء و امور ارتباط برقرار می سازد، برای نمونه، دختر دو تا چهار ساله که با عروسکش بازی می کند گویی در دنیای واقعی با آن در ارتباط است. در مرحله تفکر شهودی ـ که چهار تا هفت سالگی را در برمی گیرد تفکر کودک بیشتر جنبه ادراکی دارد و بر شکل ظاهری امور مبتنی است کودک گر چه می تواند به حل مسأله بپردازد نمی تواند دلایل آن را توضیح دهد. کودک در این مرحله از رشد ذهنی بر جنبه های مشخص امور تکیه می کند و استدلالش بازگشت ناپذیر است. کودک علی رغم رشد نسبی تفکر و مفهوم سازی، به تماس عینی با اشیاء نیاز دارد و مفاهیم ذهنی او تا حدود بسیاری به آنچه می بیند وابسته است. کودک در سه تا شش سالگی در یادگیری کلمات و ساختن جملات به سرعت پیشرفت می کند و می تواند چندین جمله را پشت سر هم بیان کند و کاربرد صحیح اسامی، صفات، افعال و قیود را در جمله بدون آموزش مستقیم و از طریق ارتباط با اطرافیان بتدریج یاد می گیرد در این زمان، تکرار کلمات بین کودکان رواج دارد و در پسران بیش از دختران شایع است. کودک چهار ساله یک کلمه را برای تشریح و طبقه بندی دسته ای از اشیاء و مفاهیم به کار می برد برای مثال کلمه اتومبیل را برای معرفی تمام وسایل حمل و نقل به کار می برد.
رشد عاطفی:
در این دوره کودک نه مانند دوره اول کودکی احساساتی است و نه مانند بزرگسالان می تواند عواطفش را کنترل کند او از نظر عاطفی به بزرگسالان آشنا وابسته است و حالت عاطفی متغیر و ناپایداری دارد ودر پنج سالگی سازگارتر است و در رفتارش آرامش و تعادل بیشتری مشاهده می شود در کودکان پیش دبستانی، اضطراب، ترس، حسادت و ناکامی شایع است. عوامل متعدد از جمله ممانعت از بروز پرخاشگری، تولد برادر یا خواهر و طرد شدن توسط والدین یا دوستان موجب اضطراب او می شود کودک که می خواهد خود را از اضطراب و احساسات ناخوشایند حاصل از آن برهاند. هنگام مواجهه با موقعیت اضطراب آور از مکانیسمهای دفاعی متعددی استفاده می کند از مکانیسمهای دفاعی شایع بین کودکان پیش دبستانی می توان احتراز از موقعیت اضطراب آور و بازگشت به رفتارهای دوره اول کودکی را نام برد. ترس، یکی از عواطف کودکان پیش دبستانی است که آموخته می شود وجود مقدار معینی از ترس برای حفظ سلامتی کودک لازم است تا او را از خطرهای احتمالی به دور نگه دارد. کودک در موقعیتهای ترس آور به اعمالی نظیر گریه و جیغ زدن فرار و شکایت متوسل می شود ترس کودکان پیش دبستانی قابل پیش بینی نیست و شیوه های مقابله با آن متفاوت است. محرکی ممکن است کودکی را بشدت بترساند در حالی که همان محرک در کودک دیگر ممکن است ترسی ایجاد کند. کودک پیش دبستانی بسیاری از ترسها را از مادر می آموزد و ترسهای مشترک بین کودک و مادر به درمان نسبتاً طولانی نیاز دارد.
حسادت یکی دیگر از عواطف کودکان پیش دبستانی است که از محرومیت و اضطراب ناشی می شود حسادت، واکنش کودک نسبت به عوامل مزاحم و محرومیت زاست. کودک می ترسد مبادا محبت و توجه والدین را از دست دهد چنانچه با حسادت کودک به طریق مناسبی برخورد نشود و ادامه و شدت یابد سازگاری او مختل می شود.
پرخاشگری، بازگشت به رفتارهای کودکانه، اجتناب از مادر و دیگر اعضای خانواده و سرکوبی از جمله واکنشهای کودکان حسود محسوب می شود که برای کاهش حسادت در کودکان توجه بیشتر والدین و روابط خانوادگی مطلوب نیاز هست. پرخاشگری که بر اثر عدم توانایی کودک در کنترل خود پدید می آید ممکن است وسیله ای یا خصمانه باشد در پرخاشگری وسیله ای کودک با توسل به رفتارهای پرخاشگرانه اسباب بازی یا شیء مورد نظرش را از دیگران می گیرد. در پرخاشگری خصمانه، کودک با اعمال پرخاشگرانه قصد آسیب رسانی و صدمه زدن به دیگران دارد با افزایش سن کودک، فراوانی پرخاشگری وسیله ای کاهش می یابد و پرخاشگری خصمانه نسبتاً رواج بیشتری پیدا می کند چرا که کودکان پرخاشگر معمولاً به خانواده های پرخاشگر تعلق دارند (شفیع آبادی، ۱۳۸۵).
رشد اجتماعی
کودک بتدریج از طریق ارتباط با دیگران بر مهارتهای اجتماعی خود می افزاید در این دوره، دوستان و همبازیها تأثیر بسزایی در رشد اجتماعی کودک دارند و بر اثر آمیزش با همسالان در کودکستان و کوچه بتدریج پی می برد که برخی از آموخته هایش مناسب و مقبول نیست و باید تغییر یابد. اگر کودکستان از امکانات کافی برخوردار باشد مهارتهای اجتماعی کودک را افزایش می دهد او در آنجا به یادگیری و تجربه می پردازد و روش های ارتباط با دیگران را می آموزد و به نقاط قوت و ضعف خود پی می برد کودکستان باید بر قوه ابتکار و اعتماد به نفس کودک بیفزاید و مهارتهای اجتماعی او را گسترش دهد و رفتارهای نامناسب او را اصلاح کند. کودکان پیش دبستانی بیشتر با همجنسهای خود دوست می شوند و در گزینش همبازی، تشابهات جسمانی و خانوادگی و سنی را در نظر می گیرند روال انتخاب دوست بتدریج دگرگون شده، دوستیهای موقتی و زودگذر بتدریج به دوستیهای عمیق و پایدار در دوره های بعد مبدل می شود. کودک پیش دبستانی، وابستگی شدیدی به اعضای خانواده دارد. کودک برای حل مشکلات، از والدین کمک می طلبد و برای انجام دادن و ادامه کارها به اطمینان و تسلی آنان نیازمند است و همواره دوست دارد همراه والدین باشد مادر، کودک را به کسب استقلال تشویق کرده وا نتظار دارد که کارهای شخصی اش را خود بکند. کنترل پرخاشگری و رقابت صحیح با دیگران از علائم رشد اجتماعی محسوب می شود رقابت کودکان با یکدیگر متفاوت است برخی بشدت رقابت می کنند و عده ای رقابت را دوست ندارند کودک نیل به برتری و غلبه بر دیگران را در خانواده می‌آموزد و رفتارهایی که در این جهت باشد بوسیله والدین تقویت می‌شود کودکانی که با خواهران و برادران خود رفتار مناسبی دارند با دیگران کمتر به رقابت نامناسب می‌پردازند (همان منبع).
همانند سازی که بدان وسیله کودک رفتار فرد یا افراد مورد علاقه خود را الگو قرار می دهد در رشد اجتماعی او بسیار اهمیت دارد برای ایجاد همانندسازی خواست کودک و نیز تقویت رفتارهای مطلوب او توسط اطرافیان ضرورت دارد کودک از رفتار والدین تقویت می کند و چون تشویق می شود بتدریج به انجام دادن آن خو می گیرد به نظر روان کاوان کودک در همانندسازی با والدین با عقده اودیپ و اکثراً مواجه می شود در پسرها عقده اودیپ حاصل می شود که زاییده تمایل او به جلب توجه و محبت مادر و حسادت به پدر است در دخترها اکثراً پدید می آید که در آن دختر در صدد جلب توجه و محبت پدر بر می آید و از مادر دور می شود حل عقده اودیپ در تکوین شخصیت نقش مهمی دارد و اگر به طریق مناسبی با آن برخورد نشود ‌آثار نامطلوبش دردوره نوجوانی و بزرگسالی بروز خواهد کرد. کودک سه ساله میل به مشارکت و همکاری دارد به بازی علاقه مند است و با کودکان کوچکتر از خودش با مهربانی رفتار می کند در چهار سالگی با دوستانش روابط اجتماعی متقابل برقرار می سازد و به بازیهای گروهی علاقه مند می شود از دستورات والدین و بزرگترها سرپیچی می کند و به مخالفت با آنان برمی خیزد. کودک شش ساله توقعات و انتظارات بسیاری از اطرافیان دارد و خواستار احترام از جانب دیگران است همچون گذشته از انجام دادن دستورات دیگران سرباز می زند و لجوج و سرسخت است.
رشد اخلاقی
چون کودک پیش دبستانی با توجه به میزان رشد ذهنی، امور را براساس پیامدها و نتایج تفسیر می کند تشویق و تنبیه در تنظیم رفتار اخلاقی اونقش مهمی دارد یعنی کودکان پیش دبستانی، اعمال خود را بر پایه اجتناب از مجازات و دستیابی به پاداش انجام می دهند همچنین کودک به علت ضعف حافظه، علی رغم تذکر والدین به کارهای نادرست گذشته ادامه می دهد در این سن نافرمانی کودک باید بیشتر یک فراموشی کودکانه تلقی شود رفتار والدین، اولین الگوی اخلاقی برای کودکان است آموزش عملی دستورات اخلاقی پسندیده به کودک و بازداشتن مناسب او از ارتکاب کارهای ناپسند در رشد اخلاقی کودک پیش دبستانی حائز اهمیت است کودک باید بتدریج بیاموزد که راستگو و امین باشد (همان منبع).
مهمترین هدفهای آموزش در دوران اولیه کودکی
هدفهای آموزشی در زمینه های زیر را می توان در تنظیم برنامه درسی خردسالان منظور کرد:
اجتماعی شدن
دستیابی به ارزشها
کسب صلاحیت فکری
یادگیری نظامهای زبانی
یادگیری راه های بیان خود
زیبایی شناسی
یادگیری مهارتهای جسمانی
کسب خودمختاری شخصی
اجتماعی شدن:
در جامعه ما خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی مطرح است در امر اجتماعی کردن کودک در هر کاری، از تعلیم آداب توالت رفتن گرفته تا آموزش شیوه غذا خوردن، لباس پوشیدن و ایجاد رابطه با دیگران، در وهله اول والدین مسؤل هستند. در جامعه ای به گوناگون و پیچیدگی جامعه ما که در آن کودکان ناگزیر از داشتن تماس با گروه های اجتماعی گوناگون می باشند باید خانواده را در راه به انجام رساندن این امر مهم یاری کنیم مدرسه، همراه با دیگر مؤسسات باید در هر چه بیشتر اجتماعی کردن کودکان با خانواده مشارکت داشته باشد معلمان می توانند مهارتهای کودک را در جهت کار با گروه های مختلف و زندگی در میان محیط های اجتماعی گوناگون پرورش دهند آنان می توانند به کودک کمک کنند تا قوانین و مقررات مربوط به رفتار در محیط های مختلف و نیز نحوه ایجاد ارتباط با مسؤلان مشاغل مختلف را بیاموزند. درواقع کودک در محیط رسمی آموزشی موقعیت خود را به عنوان یک فرد مستحکم می سازد که این سبب اجتماعی شدن او می گردد البته کودک در سالهای اول زندگی بصورت فردی کاملاً اجتماعی شده در نمی‌آید طی سالها با موقعیتهای تازه بیشتری آشنا می شود و بر اعمال و روابط بیشتری تسلط پیدا می کند مهد کودک، کودکستان و سالهای دبستانی می‌توانند برای کودک بصورت خط حائلی در آیند که او را در راه رسیدن به دنیای بزرگ خارج از محیط خانواده یاری دهند آنها همچنین می توانند به کودک کمک کنند تا راه و رسم رفتار متقابل اجتماعی را فرا گیرد چرا که این رفتار هنگام بروز قابل انتقال به موقعیت جدید می باشد (اسپادک، ۱۳۸۳).
دستیابی به ارزشها
هنگامی که کودک خردسال وارد روند آموزش رسمی می گردد فردی خودمحور (Self- centered) است. نظام انگیزشی کودک عبارت است از: برخورد با نیازها و خواسته های ضروری خود او و پاسخ به درخواستهای والدینش لازم است این نظام آنچنان گستردگی پیدا کند که موجب گرایش کودک به درک اندیشه و احساس دیگران شود او باید نظام ارزشی فرهنگ بزرگسالان را نیز جذب کند. مدرسه نظام ارزشی و پاداشی خاص خود دارد. کودک خردسال باید این مسأله را بیاموزد که چیزهایی را مهم بشمارد که مدرسه و معلمانش به آنها اهمیت می دهند گر چه بیشتر چیزهایی که کودک در دبستان می آموزد در آینده برایش اهمیت دارد ولی چنین به نظر می رسد که کودکان پنج یا شش ساله به این مسأله توجه چندانی ندارند ارج نهادن به موفقیت در فعالیتهای مدرسه نوعی ویژگی عالمانه محسوب می شود به رغم آنکه کودک ممکن است قبل از ورود به مدرسه با نحوه این ارج نهادن آشنا شده باشد معلم نمی تواند مبنا را بر چنین تصوری بگذارد. گاه کودک نظامهای انگیزشی را از طریق الگو قرار دادن رفتار اطرافیان می آموزد در مواردی دیگر شاید معلمان بخواهند برنامه های تنظیم شده ای را ارائه دهند تا از طریق آن کودک به نظامهای انگیزشی مورد قبول نزدیک شود.
کسب صلاحیت فکری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 10:32:00 ب.ظ ]




۳- اصل عادت دادن به سختیها: عادت به مشکلات و افتادن در کوره سختیهای روزگار در ساختن شخصیت افراد و شیرین کردن میوه تربیت سودمند است.
۴- ورزش و پرورش: چون ورزش بدنی موجب نشاط طبیعی بدن، حفظ سلامت و برطرف کردن کسالت میشود، میتواند سبب پالایش جان، شادابی روح و استواری جسم گردد.
اگر بتوان مسئله توجه به استعداد اشخاص و همچنین پرورش جسم برای تعالی روح را نکات مورد توجه و مثبت اندیشه ابن مسکویه شمرد، باید عدم توجه به مسئله الگوها را از نقاط ضعف اندیشه ایشان دانست. (نادری شاهرودی، ۱۳۸۹، ص۶۷)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۴-۵- از دیدگاه ابن سینا:
ابن سینا نابغه بزرگ شرق و اسلام، اصول و روش های تربیتی خاصی را ارائه داده است که در اینجا به برخی از اصول کلی تربیتی وی اشاره میکنیم:
۲-۴-۵-۱- خودشناسی: خودشناسی و آگاهی بر حالات و قوای نفس و همه زوایای خویشتن از اصول بنیادینی است که بوعلی بدان عنایت کامل داشته و در خصوص این اصل میگوید:
نخستین چیزی که باید به تدبیر آن پرداخت، تدبیر و تربیت خویشتن است، زیرا نزدیکترین و والاترین چیز به انسان، خویشتن اوست.
۲-۴-۵-۲- رعایت تفاوتهای فردی: بوعلی رعایت تفاوت های فردی و طبیعت و ذوق و سلیقه افراد را در برنامه ریزی آموزشی اصل مهمی میداند که نباید از آن غفلت کرد. وی پس از بیان واقعیت تفاوتهای فردی در زمینه های گوناگون چنین میگوید: به لحاظ تفاوتهای ذوقی و هوش افراد شایسته است که مربی کودک، هنگام گزینش حرفه یا دانشی خاص، طبیعت کودک را آزموده، ذوق و سلیقه وی را بسنجد و میزان هوش او را بیازماید و سپس حرفه یا دانش مناسب را برای کودک برگزیند.
۲-۴-۵-۳- آموزش گروهی: بوعلی معتقد است که آموزش فردی، آمیخته با مشکلات و نارسایی هاست و آموزش باید گروهی و اجتماعی باشد. شایسته است در مدرسه همراه با کودک دانش آموز، کودکان آموزنده دیگری از فرزندان بزرگان با آداب نیک و پسندیده وجود داشته باشند؛ زیرا کودک از کودک فرا میگیرد و اگر کودک فقط با معلم خود به سر ببرد سبب ملالت هردو خواهد شد. اما اگر چند کودک تحت تربیت یک معلم قرار گیرند و معلم به هر یک رسیدگی کند خستگی و ملالت هر یک از کودکان کمتر شده و شادابی شان افزون میگردد و کودک نیز برفراگیری مشتاق تر میشود. به دلیل اینکه گاهی (به هنگام برتری از کودکان دیگر) برآن ها افتخار و مباهات میکند و زمانی(وقت مشاهده برتری دیگری) برآنها غبطه خورده، جدیت میکند و میکوشد تا از مرتبه دیگران کمتر نباشد و بعلاوه با کودکان دیگر (در آنچه آموختهاست) گفتگو میکند و مباحثه و گفتگو سبب گستردگی و وسعت اندیشه میشود.
۲-۴-۵-۴- انتخاب معلم و رفیق: بوعلی درباره گزینش معلم خوب و واجد شرایط و نیز دوست صمیمی و آگاه میگوید: شایسته است که مربی کودک، عاقل، متدین و آگاه به تربیت اخلاقی بوده و در پرورش کودکان مهارت داشته باشد.
با توجه به اینکه انسان نمیتواند نسبت به شناخت خود از خویشتن اعتماد داشته باشد، در شناخت حالات و روحیات خویش و در جستجوی معایب خود، نیازمند به دوست و برادر خردمند و با محبت است.
با توجه به مطالب فوق، میتوان گفت: ماهیت تعلیم و تربیت از دیدگاه بوعلی سینا عبارت است از: برنامه ریزی و فعالیت محاسبه شده در جهت رشد کودک، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعی برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی. (ابن سینا، ۱۴۰۳ ه ق)
در پایان این فصل بار دیگر یادآور می شویم که انسان شگفتترین مخلوق خداوند و والاترین نشانه قدرت حق است. انسان، مستعد اتّصاف به همه صفات و کمالات آفریده شدهاست تا به مقام« خَلیِفَه «!$#» برسد و این سیر جز با تربیت حقیقی میسر نمیشود. یکی از دلایل پیشرفت دین مبین اسلام اخلاق نیکوی پیامبر i بودهاست. امام علی۸ که نزدیکترین شخص به پیامبر اکرمi بود ایشان را به عنوان یک مربی و استاد و شخصیت بسیار تاثیرگذار با اوصافی توصیف مینماید که لازم است اساتید ما به آن حضرت اقتدا نمایند. همانا نگریستن در اخلاق پسندیده آن حضرت، دلیل روشنی است برای کسی که بخواهد ویژگی های انسان کامل را دریابد؛ ویژگیهایی مانند بردباری، گشادهرویی، تواضع، شجاعت، دلیری و دیگر سجایای اخلاقی که تمام نمیشود و شمارش پذیر نیست.
فصل سوم
ویژگی علمی و آموزشی مربی
مقدمه:
انسان از جمله موجودات شگفت انگیز عالم هستی است که دارای جنبه های مختلف می باشد و توجه به هر جنبه ایی، موضوع علمی از علوم بشری قرار می گیرد. محور و اساس مسائل علوم نیز انسان است، نه اینکه وجود او را از هر جهت بررسی کند، بلکه بر حقیقت و ابعاد و حالت ها و هدف از خلقتش و راه رسیدن به هدف تکیه می کند. با کمی درنگ و تامل در می یابیم که قابلیت ها و استعدادهایی در انسان وجود دارد که در دیگر جانداران به چشم نمی خورد و علاوه بر پیچیدگی و عظمتی که در خلقت جسمانی وی به کار رفته، ویژگی های روحی منحصر به فردی دارد که سبب وجه تمایز و امتیاز او از سایر موجودات شده است، مانند علم دوستی، خلاقیّت، کرامت، مسولیت و هدفمندی که در آیات و روایات توجه زیادی به آنها شده است.
در این فصل به ویژگی های مربی از لحاظ علمی و آموزشی پرداخته شد. که قابل تامل برای کلیه مربیانی که کار تعلیم و تربیت را بر عهده دارند، مورد استفاده می باشد.
۳-۱- ویژگی علمی مربی:
توصیه به فرا گیری علم و دانش در جای جای آموزههای دین اسلام به چشم میخورد. پیامبر اسلام و ائمه اطهار ۸ که در جامعه به عنوان مربیان و هادیان الهی برای مردم بوده اند، همواره بر اهمّیّت تعلیم و تعلّم تأکید کرده و آن را از اصلی ترین برنامههای خویش قرار داده اند. امّا هم اکنون باید پرسید که جایگاه کنونی امّت اسلام کجاست؟ پیشرفت دیگران چگونه بوده و از کجا نشأت گرفته است؟
امام علی ۸ فرمود: خداوند از جاهلان، پیمان فراگیری دانش نگرفته، مگر اینکه پیش از آن از دانشمندان پیمان یاد دادن گرفته است. (نهج البلاغه، حکمت ۴۷۸)
۳-۱-۱- اهمیّت علم از دیدگاه اسلام:
در اسلام طلب علم و دانش بر هر مسلمان واجب گردیده و همواره جاهل و نادان مورد نکوهش قرار گرفته است. اسلام، نخستین بار از کمترین فرصت و دقیق ترین آن برای مبارزه با بی سوادی استفاده کرد. پیامبر اسلامi به عده ای از اسیران مکه که در جنگ بدر به اسارت مسلمین در آمدند، تکلیف نمود تا هر یک از آنها ده کودک مسلمان را خواندن و نوشتن بیاموزد و سپس آزاد گردد. آن حضرت فرموده است: اُطلِبُِ العِلم وَ لَو بِاالصین (حجتی، محمد باقر،۱۳۵۸،ص۵۹) جویای علم باش گرچه در چین سراغ کرده باشی.
خداوند، بشر را آفریده و عقل را برای تفکر در او به ودیعه نهاده تا حق و باطل، خیر و شر و زشت و زیبا را از هم تشخیص دهد و راه خویش را در زندگانی باز یابد و در عین حال از لغزشها و زیان های جهل و نادانی مصون باشد و این هدف جز از راه پرورش عقل و تعلیم علم میسر نخواهد بود.
حضرت علی۸ میفرماید: ای مومن، علم و ادب بهای جان توست، پس در آموختن آن بکوش، چرا که از راه دانش به پروردگارت راه مییابی و با ادب خدمت پروردگارت را نیکو بجا میآوری. (جوادی آملی،عبدالله،۱۳۹۰،ص۳۱۲)
رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرماید: امام بزرگوار ما که توانست با آن دست قدرتمند خود، دنیایی را متحول کند، این حرکت عظیم را به برکت علم انجام داد. اگر امام عالم نبود، نمی شد. کار امام که شوخی نبود. بعد از صدر اسلام، اصلاً با هیچ حرکت دیگری قابل مقایسه نیست. چه کسی چنین حرکت عظیمی را انجام داده است؟ اگر این ابعاد را بخواهیم بیان کنیم، خودش یک ساعت طول میکشد. امام، این حرکت عظیم را به برکت علم انجام داد.(مقام معظم رهبری،۵/۸/۱۳۶۹،ص۱۱۲)
امام علی ۸ میفرماید: دانش، میراثی گرانبها و آداب، زینتی دایمی و فکر، آیینه ای است صاف و شفاف.(نهج البلاغه، حکمت ۵)
در دستورات دین اسلام آمده که خداوند متعال جویندگان علم را دوست دارد و از نظر اسلام، داناترین مردم کسی است که علم دیگران را به علم خود پیوند دهد و ارجمند ترین مردم دانشمند ترین آنها و کم ارج ترینشان کم دانش ترین آنها بیان گردیده است. همچنین آمده که هر کس راهی به سوی علم بپیماید خداوند متعال راه بهشت را در اختیارش مینهد و ملائکه بال خویش را برای او میگسترانند و موجودات دریا پویندگان علم را دعا میکنند. در تعالیم اسلام از علم به میراث تعبیر شده و دانش، میراثی ارزشمند است برای انسان. علم و دانش از بهترین کمالاتی است که مورد توجه است. همین بس که دانشمندان و علمای دینی وارثان پیامبرانند، چرا که انبیاء از خود درهم و دیناری به ارث نمی گذارند و آنچه از خود باقی میگذارند علمشان است.
علم، مقدمه عبادت و تقوا است. در سوره علق، اولین کلمه اقرأ و آخرین کلمه، سجده و قرب به خدا است. شاید این مهندسی سوره به ما این پیام را بدهد که خواندن و آموزش باید به بندگی خدا ختم شود.
حضرت علی ۸ فرمود: گنجی سودمند تر از علم نباشد، در فراگیری علم بکوشید که فرا گرفتنش حسنه است و مذاکره آن تسبیح، و بحث در آن جهاد، و آموختن آن به دیگران صدقه است. (حسینی دشتی، سید مصطفی، ۱۳۷۸،ج۷،ص۴۳۹)
از علم به عنوان انیس در هنگام وحشت و تنهایی و مایه زینت مسلمین تعبیر شده است. علم و دانش، افراد و اشخاص را به رهبری و پیشوائی میرساند. کسانی که سودشان به مردم رسد و مردم هم از آنان تبعیت و پیروی نمایند عملشان الگوی مردم میگردد و ناتوانان را توان میبخشند. در اثر دانش، مردم خدا را بندگی می کنند و او را بهتر میشناسند و به یکتائیش اعتراف مینمایند. به برکت دانش خانواده ها به هم میپیوندند و به حلال و حرام خویش آگاه میشوند. از سویی دیگر، علم ودانش گمشده مسلمان است که مدام در جستجوی آن است. در خصوص علم همین تعبیر کفایت میکند که علم به پیکری میماند که سر آن فروتنی، چشمش پاکی از حسد، گوشش فهم، زبانش راستی، حافظه اش کنجکاوی و پژوهش، قلبش حسن نیت، عقلش شناخت اسباب و علل هر چیز، دستش رحمت، هدفش سلامتی از هر عیب، پایش دیدار دانشمندان، حکمتش پرهیزگاری، سرانجامش نجات، فایده اش سلامت جاوید، مرکبش وفا، سلاحش نرمش در گفتار، شمشیرش رضا به قضای خدا، کمانش مدارا کردن با مردم، لشکرش بحث با دانشمندان، ثروتش ادب، محصولش اجتناب از گناه و توشه اش نیکوکاری است. در دستورات شارع مقدس اسلام تاکید گردیده که در انتخاب علم بهترین آن را انتخاب نمائید و علم و دانشی دارای ارزش است که منجر به شناخت خداوند متعال گردد.
از کلمه علم و مشتقاتش در قرآن کریم بارها یاد شده است. در موارد متعددی آیاتی پیرامون علم و ارزش آن ذکر گردیده و از جمله می فرماید:
۱٫هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ( زمر-۹)
آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟! (یعنی هرگز برابر و یکسان نیستند.)
شهادت و گواهی اهل علم نیز در ردیف شهادت خدا و فرشتگانش قرار گرفته است:
۲٫شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ (آل عمران، ۱۸)
خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی میدهد که معبودی جز او نیست.
۳٫وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ (بقره۳۱)
خداوند تمامی حقایق عالم را به آدم آموخت، سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه داشت.
خداوند به فرشتگان گفت من برآنم که در زمین جانشینی قرار دهم، فرشتگان به خاطر تزاحمات طبیعی و مادی، پیش بینی میکردند که انسان در زمین فساد و خونریزی کند، ولی خداوند با آموختن همه اسماء و اسرار هستی به آدم، به آنان فهماند که لیاقت انسان برای خلیفه خدا شدن، به خاطر ظرفیت علمی اوست، نه عبادتی که فرشتگان بیشتر داشتند.
۴٫یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ درجات ( مجادله، ۱۱)
خداوند مقام افرادی از شما را که ایمان آوردند و افرادی که به آنان علم و دانش داده شد را به درجات فراوانی رفعت میبخشد.
۳-۱-۲- ضرورت فراگیری علم:
پیامبر اسلام در باره اهمیت فراگیری علم می فرماید:
طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم؛ دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد. (کلینی، ج۱، کتاب فضل العلم، ص ۳۵).
استاد شهید مطهری اهمیت اسلام نسبت به مسأله علم و علم آموزی را کم نظیر میداند و اهمیت آن را در متن دستورات دین چنین بیان میکند: از قدیمترین زمانی که کتب اسلامی تدوین شده در ردیف سایر دستورهای‏ اسلامی، از قبیل نماز و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، بابی هم تحت عنوان «باب وجوب طلب العلم» باز شده و علم به عنوان یکی از فرایض شناخته شده است. ( مطهری، ۱۳۷۷، ص۲۵۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ب.ظ ]




اقتصاد
اقتصاد محیط زیست
توسعه پایدار
زیست شناسی اجتماعی
اقتصاد نهادی
سیاسی - اجتماعی
محیط زیست
به عبارت دیگر توسعه پایدار از ثبات و پایداری در سه حوزه اقتصاد، محیط زیست و محیط سیاسی- اجتماعی جامعه قابل حصول می­باشد. عوامل اقتصادی موثر بر توسعه پایدار شامل آن دسته از عوامل است که موجب رشد و افزایش تولید از ناحیه افزایش بهره­وری، افزایش تکنولوژی تولید و همچنین استفاده از منابع بیشتر است. محیط زیست تأمین کننده منابع و نهاده­های لازم برای تولید کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه است و شرایط اجتماعی نیز بستر فعالیت­های انسانی را فراهم می ­آورد و نحوه تعامل انسانها با یکدیگر را شکل می‌دهد. از طرف دیگر متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دارای ارتباط متقابل با یکدیگر هستند و بررسی ارتباط آنها منجر به ایجاد علوم میان رشته­ای شده است. ارتباط اقتصاد و محیط زیست از آن جهت است که محیط زیست، تأمین کننده منابع و نهاده­های فعالیت­های اقتصادی به حساب می ­آید. اما با توجه به رشد جمعیت بشری و همچنین افزایش سطح تکنولوژی و تولید و به تبع آن مصرف رو به افزایش بشری، در سالهای اخیر فشار بسیار زیادی به استفاده از منابع طبیعی وارد شده است. به این معنی که به علت تجدید ناپذیر بودن برخی از منابع و همچنین استفاده بیش از توان بازسازی منابع تجدید شونده، این خطر ایجاد شده است که نسلهای آینده از منابع طبیعی کافی برای زندگی مطلوب برخوردار نخواهند بود و از طرف دیگر یک سری مشکلات زیست محیطی که برای سلامت انسان نیز زیان­بار است، ایجاد می­ شود. از این رو رشته اقتصاد محیط زیست ایجاد شده است که به بررسی نحوه استفاده از محیط زیست و منابع طبیعی می ­پردازد به طوری که استفاده از منابع طبیعی به مقداری نباشد که این منابع نابود شوند و یا به صورت ناکارا استفاده شوند. از این دیدگاه، رشد اقتصادی نیز به رشد سبز تبدیل می­ شود که تأکید می­ کند رشد اقتصادی نباید فقط با تکیه به استفاده از منابع بیشتر اتفاق افتد بلکه رشد از طریق افزایش بهره­وری و کارایی و همچنین رشدی با ثبات با حفظ محیط زیست پیشنهاد می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در مورد رابطه محیط زیست و محیط اجتماعی-فرهنگی اخیرا عنوان می­ شود که ریشه تمام مشکلات زیست­محیطی کنونی، ناشی از نهادهای اجتماعی ناکارآمد و به خصوص دولت‌ها در گذشته بوده است. از این رو حل این مشکلات بدون حل مشکلات اجتماعی ممکن نخواهد بود. این نظریات توسط Murray Bookchin در دهه ۱۹۶۰ مطرح شده است و او کشمکش‌ها و ناآرامی‌های اقتصادی، فرهنگی، نژادی و جنسیتی را عامل اصلی زیان به منابع طبیعی می­داند. از نظر او مشاهده تخریب منابع طبیعی و استفاده بیش‌ از اندازه از آن به ما می‌فهماند که مشکل تخریب محیط زیست اجتماعی و بشری است. بر این اساس یک علم میان رشته‌ای به نام زیست‌شناسی اجتماعی ایجاد شده است که رابطه بین جامعه بشری و محیط زیست را بررسی می‌کند[۲۳].
در مورد رابطه بین اقتصاد و پایداری سیاسی-اجتماعی که در این تحقیق در پی بررسی بخشی از این ارتباط هستیم نیز می‌توان گفت که فعالیت­های اقتصادی از عوامل اجتماعی تأثیر می­گیرد و همچنین وضعیت اقتصادی بر عملکرد اجتماعی و سیاسی تأثیر می­ گذارد. در مورد تأثیر عوامل اجتماعی بر اقتصاد نظریات مختلفی ارائه شده است که اقتصاد نهادگرایی از آن جمله است. از این لحاظ متغیرهای اجتماعی مانند فقر، فرهنگ، امنیت در تمامی ابعاد، میزان آموزش و سرمایه انسانی و … در کارکردهای اقتصادی تأثیر می‌گذارند. این متغیرها نهادهای رسمی و غیررسمی (هر دو ) را شامل می­ شود و از این جهت که نهادها قواعد بازی را در جامعه تعریف می­ کنند، از این رو افزایش کیفیت این نهادها باعث کاهش نااطمینانی و کاهش هزینه­ های ناخواسته بر فعالیت‌های اقتصادی می‌شود. از این روست که عنوان می‌شود که نهادهای جامعه، در طول زمان عملکرد اقتصادی جامعه را شکل می‌دهد.
نتیجه اینکه توسعه پایدار دارای ابعاد مختلفی است که مسائل اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی را در بر می­گیرد و از این رو یک رویکرد جامع به منظور افزایش کیفیت زندگی مردم در طول زمان و بین نسلهای مختلف به شمار می­رود. مسائل اجتماعی مورد نظر در توسعه پایدار شامل آن دسته از عوامل اجتماعی و سیاسی می­ شود که تحت تأثیر نهادهای رسمی و غیر رسمی جامعه هستند و بر اساس اهداف تحقیق حاضر امنیت را در حوزه ­های مختلف و من­جمله در فعالیت­های اقتصادی در بر می­گیرد.
بنابراین برای دستیابی به توسعه پایدار باید به طور همه جانبه متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی و ارتباط بین آنها توجه قرار گیرد. بر این اساس در این تحقیق در حوزه رابطه بین اقتصاد و عوامل اجتماعی- سیاسی در پی بررسی اثر امنیت سرمایه‌گذاری بر سرمایه‌گذاری بخش خصوصی هستیم که بخشی از هدف دستیابی به توسعه پایدار را تبیین می­ کند. از این رو به دلیل وجود رابطه تعامل عوامل اقتصادی و اجتماعی با توسعه پایدار، در راستای آشکار شدن ابعاد تأثیرگذاری متغیر سرمایه‌گذاری بر توسعه در بخش بعد با رویکرد اقتصادی به این موضوع پرداخته می­ شود.
با توجه به اینکه توسعه بهبود کیفیت زندگی احاد جامعه را هدف قرار می‌دهد، ایجاد فضایی که افراد بتوانند با امنیت و به صورت آزاد از ظرفیت­های خود و جامعه با حداکثر کارایی استفاده کنند، اهمیت می­یابد. از این روست که می­توان امنیت و به خصوص امنیت اقتصادی-اجتماعی را جزو فضایی به حساب آورد که به توسعه پایدار کمک می­ کند و همچنین اگر جامعه در مسیر توسعه پایدار حرکت کند، از آن تأثیر می­پذیرد.
با توجه به ادبیات توسعه در سالهای اخیر اهمیت جنبه‌های انسانی و همچنین اجتماعی (که از آن تحت عنوان سرمایه اجتماعی نامبرده می‌شود) اهمیت زیادی یافته است. با این وجود نقش عوامل اقتصادی در توسعه را نمی‌توان نادیده گرفت. به این معنی که به علت ارتباط متقابل متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه، نمی‌توان بدون توسعه در هر سه جزء به توسعه اقتصادی یا اجتماعی امید داشت. هر چند توسعه متغیرهای اقتصادی تنها در کنار سایر اضلاع توسعه می‌تواند نتیجه بخش باشد. به عنوان مثال جامعه فقیر از لحاظ اقتصادی معمولا دارای نابسامانی‌های اجتماعی از قبیل افزایش جرائم خواهد بود. بر این اساس در ادامه به بررسی اهمیت سرمایه‌ در فرایند توسعه پرداخته می‌شود.

۲-۲-۲) تأثیر سرمایه‌گذاری بر توسعه اقتصادی:

سرمایه یکی از عوامل تولید به حساب ‌می‌آید و دارای ابعاد مختلفی است. در ادبیات کلاسیکی سرمایه به عنوان سرمایه‌ فیزیکی در نظر گرفته شده است که با ترکیب با نیروی کار و سایر نهاده‌های تولید در تابع تولید به کار گرفته می‌شود. بر این اساس و با توجه به اینکه منابع طبیعی مانند زمین و معادن دارای مقادیر ثابتی در طول زمان هستند، و با توجه به رشد نیروی کار باید در جهت حفظ کارایی و افزایش آن، نهاده‌های کمیاب با بیشترین کارایی استفاده شوند و از این روست که به افزایش سرمایه فیزیکی در جهت افزایش کارایی منابع کمیاب و نیروی کار در حال رشد تأکید شده است.
در سالهای اخیر موضوع سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی نیز برای افزایش هر چه بیشتر کارایی نیروی کار و تعامل بهتر با سرمایه فیزیکی مطرح شده است که دارای توجیهی مشابه است. به این معنی که با افزایش سرمایه انسانی، نیروی انسانی با کیفیت بیشتر با سرمایه و سایر عوامل تولید ترکیب می‌شود و کارایی و بهره‌وری آنها را افزایش می‌دهد و سرمایه اجتماعی نیز به عنوان پیوند دهنده تحرکات اقتصادی می‌تواند در بهبود عملکرد فعالیت آنها مؤثر باشد.
بنابراین سرمایه چه به شکل فیزیکی، انسانی یا اجتماعی در تابع تولید قرار دارد و اگر هدف افزایش رشد و درآمد ملی است، باید دارای رشدی مناسب باشند. در ادبیات مربوط به رشد اقتصادی بر طبق نظریه سولو، سرمایه سرانه به عنوان عامل رشد اقتصادی معرفی شده است. به این معنی که اقتصاد در نهایت به یک نسبت ثابت سرمایه به نیروی کار مؤثر همگرا می‌شود و در این تعادل باقی می‌ماند[۲۴]. از این رو تولید سرانه برای نیروی کار مؤثر نیز به یک مقدار تعادلی همگرا می‌شود. در این تعادل است که تولید کل و سرمایه با نرخ ثابت رشد می‌کنند و اقتصاد را بر روی مسیر رشد بلند مدت نگاه می‌دارند. بنابراین عامل اصلی رشد بلندمدت از نظر این تئوری، افزایش مداوم موجودی سرمایه، متناسب با افزایش نیروی کار مؤثر است. البته نیروی کار مؤثر در این مدل به صورت ساعات کار نیروی کار بعلاوه افزایش بهره‌وری آنها در نظر گرفته می‌شود.
طبق الگوهایی از این قبیل است که سرمایه فیزیکی به عنوان موتور رشد در دهه ۱۹۶۰ به قبل مورد تأکید قرار داشته است. با نگاهی به تاریخ شکل گیری نظریات هارود- دومار و در پی آن سولو در می‌یابیم که این نظریات برای نجات اقتصاد جنگ زده اروپا پس از جنگ جهانی دوم بنا نهاده شده است که در آن خرابی‌های سنگینی بر اثر جنگ ایجاد شده بود اما باید توجه شود که در این جوامع ساختار فرهنگی و اجتماعی جوامع دارای کیفیت نسبی بوده است. بنابراین در این فضا تأکید بر سرمایه‌گذاری می‌توانست حلقه سوم توسعه و یا عوامل اقتصادی را قوت بخشیده و به توسعه اروپای جنگ زده کمک کند. با توجه موارد ذکر شده تأکید بر سرمایه‌گذاری در کشورهای اروپای ویران شده از لحاظ اقتصادی به رشد و توسعه همزمان انجامید و از این رو گفته می‌شود که موتور رشد (سرمایه‌گذاری) عامل اصلی این پیشرفت بوده است. نتیجه اینکه در یک محیط دارای شرایط فرهنگی و اجتماعی مناسب رشد سرمایه‌گذاری می‌تواند به رشد و توسعه اقتصادی کمک کند.
در مقابل کشورهای در حال توسعه دارای مشکلات عدیده‌ی بسیاری هستند. از یک جهت دارای محیط مناسب فرهنگی و اجتماعی مطلوب نمی‌باشند و از طرف دیگر سرمایه‌گذاری در آنها به میزان لازم انجام نمی‌گیرد. این کشورها دارای ظرفیت‌های بسیار و تا حدودی بکر هستند که به احتمال زیاد دارای بازدهی بالایی نیز می‌باشند. در این کشورها به علت رشد بالای جمعیت، و ناکافی بودن موجودی سرمایه، به این دلیل که ترکیب مناسب سرمایه و نیروی کار ایجاد نشده است، نیروی کار دارای کارایی تولید پایین می‌باشند و بازدهی نیروی کار منفی یا ناچیز است. در این محیط افزایش موجودی سرمایه اگر به درستی انجام گیرد[۲۵]، می‌تواند بازدهی نیروی کار را در تمامی بخشها افزایش داده و منجر به بهبود وضعیت شود. اما باید توجه شود که در چنین جوامعی سرمایه‌گذاری فیزیکی صرف، نمی‌تواند به عنوان موتور رشد مورد توجه قرار گیرد زیرا که ترکیب عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که می‌تواند به رشد پایدار و توسعه منجر شود. با این وجود، این امر می‌تواند به عنوان نقطه شروع مدنظر قرار گیرد تا در کنار توجه به سایر شرایط (اجتماعی و فرهنگی) به سمت توسعه حرکت کرد. در ادامه لازم است که به نظریه نهادگرایی اشاره‌ای شود که معتقد است که نهادها چه به صورت رسمی و چه به صورت غیر رسمی عملکرد اقتصادی و توسعه جوامع را تعیین می‌کنند- که در اینجا شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه را معادل آن در نظر گرفته‌ایم. این نظریه به خوبی عملکرد اقتصادی و چرایی عدم توسعه متوازن در جهان را توضیح می‌دهد اما با این وجود از اهمیت سیاست‌گذاری‌ها در جهت بهبود شرایط اقتصادی نمی‌کاهد. این امر به این دلیل است که در کنار تلاش برای بهبود شرایط نهادی باید برای تسریع فرایند توسعه به بهبود شرایط اقتصادی و من‌جمله سرمایه‌گذاری نیز توجه شود. از طرفی بهبود فضای نهادی کشور می‌تواند منجر به بهبود عملکرد اقتصادی شود و از طرف دیگر بهبود فضای اقتصادی دارای اثر متقابل بر شرایط اجتماعی و فرهنگی است که این تحقیق در پی بررسی آن هستیم.
به طور کلی می‌توان نتیجه گرفت که اگر چه در ادبیات کنونی توسعه سرمایه‌گذاری فیزیکی به تنهایی به عنوان موتور رشد در نظر گرفته نمی‌شود اما همچنان یکی از عوامل مهم به شمار می‌آید و سایر شرایط از جمله شرایط اجتماعی، فرهنگی و سایر متغیرها از جمله سرمایه‌انسانی و سرمایه‌ اجتماعی به عنوان مکمل آن محسوب می‌شوند؛ اگرچه از نظر برخی از اقتصاددانان مهمتر از سرمایه‌گذاری فیزیکی نیز به حساب می‌آیند.

۳-۲-۲) فضای لازم برای سرمایه‌گذاری

فضای سرمایه‌گذاری به عنوان محیطی تعریف می‌شود که سرمایه‌گذاری در آن انجام می‌پذیرد و شامل عواملی است که قبل،‌ در حین و بعد از سرمایه‌گذاری این متغیر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سرمایه‌گذاری به این دلیل که با انگیزه‌های متفاوت ایجاد می‌شود و عوامل متفاوتی بر آن اثر دارند، به سه بخش عمومی، دولتی و بخش خصوصی تفکیک می‌شود. سرمایه‌گذاری بخش عمومی به آن دسته از سرمایه‌گذاری‌ها اتلاق می‌شود که توسط بخش عمومی برای انتفاع کل جامعه یا کل یک منطقه ایجاد می‌شود. این نوع از سرمایه‌گذاری، افراد و گروه خاصی را مورد هدف قرار نمی‌دهد و انتفاع فرد یا گروه خاصی مانع انتفاع دیگران نمی‌شود. این سرمایه‌گذاری شامل زیرساخت‌ها از قبیل راه‌های مواصلاتی، لوله کشی آب، برق و عواملی از این دست است که به عنوان مزایای جانبی برای سایر انواع سرمایه‌گذاری به حساب می‌آید.
نوع دیگر سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری توسط دولت است و هدف اصلی این نوع سرمایه‌گذاری تولید و عرضه کالاها و خدماتی است که بازار در تولید آن دچار شکست می‌شود. از طرف دیگر در مراحل اولیه توسعه به دلیل درآمد سرانه اندک اکثریت مردم، پس‌اندازها کم است و امکان تأمین مالی طرح‌های سرمایه‌گذاری وجود ندارد. در این مرحله پیشنهاد شده است که دولت طبق الگوهای رشد نامتوازن و یا متوازن یک جهش در منطقه یا اقتصاد ایجاد شود تا موتور محرک بخش خصوصی باشد[۲۶]. در کنار این موارد برخی از طرح‌ها و تولیدات صرفاً باید توسط دولت انجام گیرد از جمله طرح‌های نظامی یا آموزش در مراحل اولیه توسعه و همچنین ارائه خدمات بهداشتی و … که مستلزم انجام سرمایه‌گذاری توسط دولت است. موارد ذکر شده شامل مواردی می‌شود که بخش خصوصی توانایی یا انگیزه سرمایه‌گذاری در این بخشها را ندارد و از این رو جزو وظایف دولت طبقه‌بندی می‌شود. اما در برخی رژیم‌ها و در اغلب کشورها، دولت در برخی موارد با وجود شدت و ضعف در فعالیت‌های اقتصادی نیز مداخله می‌کند و رقیب بخش خصوصی می‌شود. حداکثر مداخله نیز به حکومت‌های سوسیالیست یا کمونیستی باز می‌گردد که دولت مسئول برنامه‌ریزی و اجرای قسمت عمده طرح‌های سرمایه‌گذاری را به عهده می‌گیرد. این روند در اغلب کشورها وجود دارد ولی تجربه نشان داده است که برای نیل به پیشرفت، این دولت‌ها اغلب مجبور به تفویض اختیار به بخش خصوصی شده‌اند و علت آن نیز عدم کارایی اداره دولتی فعالیت‌ها بوده است که به آن خواهیم پرداخت.
اما در نهایت، سومین نوع سرمایه‌گذاری که هدف اصلی آن انتفاع می‌باشد، سرمایه‌گذاری است که توسط بخش خصوصی انجام می‌گیرد. این نوع سرمایه‌گذاری به تولید کالاها و خدماتی می‌ انجامد که طبق گفته آدام اسمیت، دست نامرئی آن را به سمت کارایی سوق می‌دهد. از آنجایی که سرمایه‌گذاری به منظور انتفاع صورت می‌گیرد، و منافع حاصل از آن در آینده به بار می‌نشیند، سرمایه‌گذار به آینده پیوند می‌خورد و بررسی وقایع و احتمالات آینده برای او با ارزش می‌شود. از آنجایی که آینده نامشخص است بنابراین به صورت کامل قابل پیش‌بینی نیست و این موضوع برای تمامی جوامع صادق است اما شرایط و بسترهایی در جامعه وجود دارد که می‌تواند آینده و نحوه تعامل جامعه با فرد و سرمایه‌گذار را درآینده تا حدودی روشن سازد و تفاوت بین جوامع در این شرایط است. به بیان دیگر هر چه این بستر که ما آن را فضای سرمایه‌گذاری می‌نامیم از دید کارفرمایان روشن‌تر و قابل قبول‌تر باشد امید بیشتری می‌رود که شرایط محیطی برای سرمایه‌گذاری مساعدتر باشد و موانع غیرپیش‌بینی‌ شده کمتری در مسیر فعالیت‌های اقتصادی بوجود آید. از این رو انتظار می‌رود که انگیزه‌های سرمایه‌گذاری در آن جامعه بیشتر باشد. به بیان دیگر هر چه سرمایه‌گذاران امنیت بیشتری را از جنبه‌های مختلف احساس کنند، به همان میزان انگیزه برای سرمایه‌گذاری بیشتر خواهد شد.
به طور کلی سه دسته عوامل می‌تواند سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی را که هدف حداکثر کردن سود یا ارزش سرمایه‌گذاری را دارند، تحت تأثیر قرار می‌دهد:
اول اینکه سرمایه‌گذار باید اطمینان یابد که قادر به حفظ سرمایه خود می‌باشد. به بیانی دیگر شرایط جامعه به گونه‌‌ای است که از حقوق او در مقابل سلب مالکیت و یا تعدی به حریم او، محافظت به عمل می‌آید.
در مرحله دوم باید این اطمینان را داشته باشد که قادر به حفظ منافع حاصل از سرمایه‌گذاری است و یا به بیان دیگر هزینه‌های غیرقابل پیش‌بینی که در ذات اقتصاد وجود ندارد به او تحمیل نمی‌شود.
در مرحله سوم و با وجود اطمینان از موارد فوق باید محیط اقتصادی به گونه‌ای باشد که طرح او دارای بازدهی مناسب باشد و یا به بیان دیگر پروژه مورد نظر در بین سایر گزینه‌های موجود دارای توجیه اقتصادی باشد.
باید تأکید کنیم که حصول این شرایط برای ایجاد انگیزه برای سرمایه‌گذاری در تمامی فرصت‌های یک اقتصاد مورد توجه است. به این منظور که در شرایط عدم اطمینان و با وجود امنیت نامطلوب نیز امکان اقدام به سرمایه‌گذاری وجود دارد و این موضوع با این واقعیت تطابق دارد که سود زیاد می‌تواند افراد ریسک‌پذیر را مجاب به سرمایه‌گذاری در محیط‌های پرخطر کند. اما اگر شرایط امن سرمایه‌گذاری فراهم باشد امید است که تمامی پروژه‌هایی که بدون در نظر گرفتن نااطمینانی‌های محیطی دارای توجیه اقتصادی هستند، مورد سرمایه‌گذاری قرار گیرند. البته وجود امنیت برای سرمایه‌گذاران به این معنی نیست که باید مورد حمایت بدون شرط قرار گیرند و منظور از امنیت در این تحقیق شامل آن دسته از عوامل که به دلیل عدم توانایی کارفرمایان برای رقابت با سایر رقیبان و تحولات بخش اقتصادی که جزء ذات اقتصاد می‌باشد، نیست. منظور از امنیت، عدم وجود نااطمینانی‌هایی است که از جانب عوامل خارجی که بنگاه در کنترل آنها قدرتی ندارد و یا غیر قابل پیش‌بینی هستند، می‌باشد که عملکرد آنها در کاهش مضرات این مخاطرات بدون تأثیر و یا دارای تأثیر اندکی است. نمونه‌ای از این عدم اطمینان‌ها و مخاطرات عبارتند از: سلب مالکیت بدون جبران آن توسط دولت، اعمال کنترل قیمت بدون برنامه‌ریزی از قبل تعیین شده، محدود کردن بازار فروش، اعمال مالیات مضاعف و بر خلاف برنامه قبلی، اعتصابات و شورش‌های محلی که موجب تعطیلی و یا تخریب تأسیسات می‌شود و عواملی از این دست که بنگاه‌ها در بوجود آمدن آن تأثیری ندارند و عمدتاً از جانب عوامل خارج از کنترل بنگاه‌ها اعمال می‌شود. در مقابل تغییر تکنولوژی و ضعف بنگاه در تطبیق با آن و یا تغییر ذائقه مصرف کنندگان و کاهش تقاضا و … عواملی هستند که در ذات محیط اقتصادی قرار دارند و جزو موضوع امنیت سرمایه‌گذای به شمار نمی‌آیند[۲۷].

۴-۲-۲) نقش دولت در فضای سرمایه‌گذاری

در این میان دولت نیز دارای نقش اساسی است. نهاد را به عنوان قوانین بازی جامعه معرفی می‌کند بنابراین وجود نهادها نااطمینانی را کاهش می‌دهد[۲۸]. این نهادها می‌تواند به صورت رسمی باشد؛ مانند قوانین و ساز و کارهای سیاست‌گذاری و یا اینکه غیررسمی باشد مانند عرف و فرهنگ و رسوم و … . از آنجایی که در اغلب جوامع دولت به عنوان یک نهاد قدرتمند در تهیه و تصویب قوانین و سیاست‌های جامعه به شمار می‌رود، می‌تواند عملکرد جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. از این روست که نقش دولت در ایجاد فضایی آرام و مطمئن برای فعالیت‌های اقتصادی اهمیت می‌یابد. این امر که وجود نهادها در جامعه نااطمینانی‌ها را کاهش می‌دهد به این دلیل است که نهاد، قاعده بازی را در جامعه مشخص می‌کند و بنابراین رفتار و عملکرد بازیگران را در جامعه قابل پیش‌بینی می‌کند[۲۹] و این به معنی کاهش عدم اطمینان است. در این راستا اگر فعالیت‌ها، ساختار و سیاست‌گذاری‌های دولت دارای ثبات باشد، و یا به عبارتی نهادمند باشد، بازیگران جامعه می‌توانند به دولت و سیاست‌ها و برنامه‌های او اعتماد کنند و در چنین جامعه‌ای نااطمینانی و عدم امنیت از جانب دولت به حداقل می‌رسد. اما در مقابل این حالت اگر دولت دارای ثبات سیاسی و یا مشروعیت مردمی نباشد و یا بروکراسی آن به نحوی باشد که توانایی تنظیم و اجرای سیاست‌های سالم را نداشته باشد، در این صورت بازیگران جامعه و به خصوص بخش خصوصی نمی‌توانند خود را در امنیت کامل احساس کنند؛ زیرا که چنین نظامی به صورت بالقوه مستعد ایجاد دگرگونی‌ها و تغییرات غیرمنتظره است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که کارآفرینان و سرمایه‌گذاران با در نظر گرفتن شرایط موجود و در جهت حداکثر کردن منافع خود اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند و اگر این شرایط اولیه به صورت ناگهانی و برخلاف برنامه‌های از قبل تعیین شده تغییر کند، این تغییرات ممکن است که هزینه‌های اضافی بر آنان تحمیل کند و یا اینکه منافع‌شان را کاهش دهد. بنابراین چنین وضعیتی، انگیزه کارفرمایان را در جهت سرمایه‌گذاری به خصوص در طرح‌هایی که امکان تعدیل سرمایه مشکل باشد را کاهش خواهد داد.
هدف اصلی از طرح مطالب فوق این است که برای اینکه سرمایه‌گذاری‌ بتواند به صورت مطلوب رشد کند، علاوه بر عوامل اقتصادی مانند سود و هزینه‌های سرمایه‌گذاری، یک سری پیش‌نیاز‌هایی نیز لازم است که ما آن را امنیت سرمایه‌گذاری می‌نامیم.

۲-۳-۲) از امنیت تا امنیت سرمایه‌گذاری :

امنیت یک مفهوم نسبی، متحول و در حال تکوین است و هر کس و هر نهاد تعریف خاصی از آن ارائه می‌دهد. در تحقیق حاضر امنیت، محیط امن و بدور از نااطمینانی‌های غیر قابل کنترل توسط کارفرمایان و بازیگران جامعه تعریف می‌شود. چنانچه بیان شد، امنیت به ابعاد متعددی تقسیم می‌شود که از آن جمله می‌توان به امنیت نظامی، ‌سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و . . . اشاره کرد. در این میان امنیت اقتصادی به عنوان فراهم کردن یک فضای حقوقی، اجتماعی، سیاسی که در چارچوب آن، طرح‌های سرمایه‌گذاری و فعالیت‌های اقتصادی بتوانند از آغاز اجرا تا مرحله بهره‌برداری و از مرحله بهره‌برداری تا پایان کار بدون اخلال و آشفتگی‌های بیرونی عمل کند[۳۰]. امنیت اقتصادی به چند دسته مختلف تقسیم می‌شود که امنیت سرمایه‌گذاری بخشی از آن است و محیط امن برای فعالیت­های سرمایه‌گذاری توسط کارفرمایان از مرحله شکل‌گیری انگیزه برای سرمایه‌گذاری تا بهره ­برداری از طرح‌ها و تولید و حفظ منافع آن را شامل می­ شود. این امر نیازمند وجود نهادها و محیط امن در جامعه است که فعالیت و نحوه عملکرد دولت، فرهنگ جامعه و شرایط جغرافیایی کشورها در آن مؤثر است. با توجه به مفهوم امنیت سرمایه‌گذاری عوامل بسیار زیادی در ایجاد و حفظ آن مؤثرند و بر این اساس تحقیقات فراوانی در این حوزه از نیمه دوم دهه ۲۰ میلادی انجام شده است که هر یک از زاویه خاص به موضوع نگریسته‌اند.
عده‌ای از محققان به مسائل اقتصادی و مالی مرتبط با امنیت در فضای کسب و کار و اقتصاد جامعه پرداخته‌اند. به لحاظ تئوریک بنگاه‌ها در حال حداکثر کردن ارزش بنگاه می‌باشند. بر این اساس درآمدها و هزینه‌های سالهای مختلف محاسبه و یا پیش‌بینی می‌شود و بر این اساس تصمیم‌‌گیری می‌شود آیا نیاز به سرمایه‌گذاری جدید وجود دارد و یا خیر. در یک شرایط بی‌ثبات اقتصادی و به طور مثال درآمد ملی متغیر و یا نرخ بهره یا تورم پر نوسان،‌ محاسبه و پیش‌بینی هزینه‌ها و همچنین درآمدها که تحت تأثیر تقاضا و به تبع آن درآمد ملی است، دشوارتر است. از این رو با توجه به غیرقابل برگشت بودن هزینه‌های سرمایه‌گذاری –حداقل در کوتاه‌مدت- این امر در تصمیم گیری برای شروع کسب و کار جدید و یا توسعه آن اثر منفی خواهد گذاشت و یا به عبارت دیگر با توجه به ریسک‌گریزی اکثریت مردم، بنگاه‌ها فقط تا حدی سرمایه‌گذاری می‌کنند که درآمدهای احتمالی آن، هزینه ریسک ناشی از بی‌ثباتی اقتصادی را نیز پوشش دهد. همچنین ممکن است که طرح‌های سرمایه‌گذاری برای کسب اطلاعات بیشتر با تأخیر انجام گیرد «که این امر باعث کاهش در سرمایه‌گذاری کل می‌شود»[۳۱]. در این راستا ابراهیم البداوی و کلاوی اسمیت در بررسی موضوع ثبات اقتصادی عواملی از جمله نوسانات تولید ناخالص داخلی، تعداد و سالهای رکود را جهت بررسی ثبات اقتصادی مورد توجه قرار داده‌اند[۳۲]. در این تحقیق از این رویکرد استفاده شده است که نوسان تولید ناخالص داخلی و رکودهای فراگیر خطری برای تولید‌کنندگان است که آنها را از شناسایی دقیق بازار هدف و برنامه‌ریزی صحیح برای تولید در مقیاس مناسب دچار هزینه‌های ناخواسته می‌کند. به این ترتیب بی‌ثباتی اقتصادی بالاتر، ریسک بیشتری را در فعالیت‌های اقتصادی به دنبال خواهد داشت و بنابراین می‌تواند موجب کاهش سرمایه‌گذاری و رشد شده و همچنین فقر را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد. جان جیمز، در بررسی ثبات اقتصادی، نوسانات اقتصادی قرن ۱۹ را با قرن بیستم مقایسه کرده است و به بررسی این موضوع پرداخته است که چه میزان از نوسانات ناشی از تغییرات مقدار تغییرات شاخص‌های اقتصادی بوده است. متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق میزان ستانده،‌ نرخ تورم، تغییرات ذخایر پولی و نرخ بهره بوده است. بر این اساس با بهره گرفتن از سیستم معادلات VAR، میزان تفاوت مقدار واقعی ستانده از مقدار قابل پیش‌بینی با مدل محاسبه شده است و تأثیر نوسانات متغیرهای مدل بر کاهش ستانده تأیید شده است[۳۳].
به این ترتیب نوسانات متغیرهای اقتصادی که بر عملکرد اقتصادی تأثیر می‌گذارند (به بیان دیگر شوک‌های اقتصادی)، در بررسی روند متغیرهای مهم مانند رشد و سرمایه‌گذاری مورد توجه قرار گرفته است. این دیدگاه از این نظریه سرچشمه می‌گیرد که اگر اقتصاد در حالت اشتغال کامل باشد، و یا در مسیر رشد بلندمدت قرار گرفته باشد،‌ نوسانات تولید چه مثبت و چه منفی هزینه‌هایی را به اقتصاد وارد می‌کند. به این مفهوم که در حالت اشتغال کامل منابع،‌ نوسان منفی به معنی بلااستفاده ماندن مقداری از منابع است و نوسان مثبت در این حالت که بر اساس توهم پولی یا چسبندگی دستمزد تفسیر می‌شود به این معنی است که در تولیدات از کارایی کامل برخوردار نیست و این امر می‌تواند باعث ایجاد رکود در آینده شود. اما با توجه به اینکه کشورهای در حال توسعه در اشتغال کامل به سر نمی‌برند،‌ نوسانات تولید به صورت نوسان از روند رشد متعارف در نظر گرفته می‌شود به این معنی که اگر نرخ رشد پایین‌تر یا بسیار بالاتر از رشد معمول اتفاق افتد،‌ می‌تواند نشان‌دهنده بی‌ثباتی اقتصادی باشد. از دیگر عوامل اقتصادی که می‌تواند باعث ایجاد فضای نااطمینان در جامعه شود و عملکرد بخش خصوصی را تحت تأثیر قرار دهد می‌توان به نقش دولت در توازن بودجه اشاره کرد. چنانچه دولت دارای نظم مالی نباشد و دچار کسری بودجه‌های مداوم باشد،‌ برای تأمین آن دست به اقداماتی خواهد زد که ممکن است با عملکرد اقتصادی جامعه همخوانی نداشته باشد. به طور مثال انتشار اوراق قرضه زیاد و به طبع آن افزایش نرخ بهره بازار و انتشار پول از طریق استقراض از بانک مرکزی از این عوامل می‌باشند. از این روست که نظم مالی دولت برای ایجاد ثبات اقتصادی مهم تلقی می‌شود. از طرف دیگر سیاست‌های تجارت خارجی که تراز بازرگانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد می‌تواند در عملکرد اقتصاد مؤثر باشد. به طور مثال کسری تراز به مدت طولانی اگر از طریق تراز حساب سرمایه خنثی‌ نشود،‌ در آینده به تغییرات نرخ ارز منجر می شود که نمونه‌ای از تغییر قیمت و شوک به طرف تقاضا محسوب می‌شود. این عوامل می‌تواند مسیر هزینه‌ها و درآمدهای پیش‌بینی شده را تغییر دهد و یا اینکه باعث افزوده شدن هزینه‌هایی تحت عنوان هزینه ریسک شود که به طبع در انتخاب میزان سرمایه مطلوب بنگاه اثر منفی‌ خواهد گذاشت.
از دیدگاه متغیرهای مالی نیز برخی از متغیرها می‌تواند در ایجاد ناامنی در محیط اقتصادی مؤثر باشند. به عنوان مثال به بررسی رابطه نوسانات نرخ ارز و سرمایه‌گذاری پرداخته شده است[۳۴]. در این تحقیق سعی شده است تا رابطه منفی بین نوسانات نرخ ارز و سرمایه‌گذای مورد واکاوی قرار گیرد. از آنجایی که تغییرات نرخ ارز قدرت رقابت را داخل و خارج کشور مورد تغییر قرار می‌دهد، پیش‌بینی آن برای بنگاه‌ها حیاتی است. این در حالی است که نرخ ارز با ثبات می‌تواند بنگاه‌ها را در جهت افزایش کارایی و نه فقط رقابت قیمتی وادار به برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری کند. از نظر نویسندگان کشورهایی با نرخ بالای سرمایه‌گذاری دارای پول با ثبات در بلندمدت هستند و این به علت قابل پیش‌بینی بودن روند درآمدها و هزینه‌هاست. در ادامه با توجه به اینکه رابطه منفی بین نرخ ارز و سرمایه‌گذاری در بلندمدت یافت شده است اما نوسانات نرخ ارز می‌تواند منافع ناشی از تغییر نرخ را خنثی کند و بنابراین اثر منفی بر سرمایه‌گذاری دارد. تحقیقات بسیار دیگری نیز در رابطه با اثر متغیرهای کلان و سیاست‌گذاری دولت انجام شده است که اثر معکوس نااطمینان‌های اقتصادی و مالی را بر رشد و سرمایه‌گذاری نشان می‌دهند. به عنوان مثال اثر سیاست‌های پولی بر متغیر سرمایه‌گذاری در کشورهای در حال توسعه در مقاله‌ای با عنوان « نوسانات و سرمایه‌گذاری» انجام شده است[۳۵] که در آن اثر نوسانات در بودجه جاری دولت نسبت به GDP و نوسانات پولی و همچنین اثر نوسانات نرخ ارز، هر سه اثر منفی بر سرمایه‌گذاری در کشورهای در حال توسعه نشان می‌دهد.
از طرف دیگر گروهی دیگر با ارتباط دادن حوزه‌های علوم اجتماعی و سیاسی با مسائل اقتصادی سعی کرده‌اند تا اثر متغیرهای اجتماعی، سیاسی و عملکرد دولت را حوزه امنیت سرمایه‌گذاری مورد بررسی قرار دهند. خانم اسکالرس و توماکس در مقاله‌ای به بررسی اثر شاخص‌های ریسک سیاسی- اجتماعی و اقتصادی و اثر آن بر سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در آمریکای لاتین پرداخته‌اند[۳۶]. در این تحقیق نوسانات نرخ ارز به عنوان معیاری برای نوسانات و نااطمینانی اقتصاد کلان و برای ریسک سیاسی- اجتماعی نیز از ترکیب متغیرهای سیاسی و اجتماعی و تجمیع این متغیرها استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که نوسانات نرخ ارز و نااطمینانی‌های سیاسی- اجتماعی می‌تواند عملکرد سرمایه‌گذاری بخش خصوصی را توضیح دهد.
عده‌ای دیگر به بررسی اثرات متغیرهای سیاسی و عملکرد دولت یا نهادهای جامعه پرداخته‌اند و اثر این عوامل را بر رشد یا سرمایه‌گذاری مورد توجه قرار داده‌اند. در تحقیقی اثر نهادهای سیاسی بر انباره سرمایه و رشد کشورهای در حال توسعه پرداخته شده است[۳۷]. در این تحقیق شاخص دموکراسی به عنوان متغیر جانشین نهادهای سیاسی در نظر گرفته شده است و اثر کیفیت دموکراسی بر رشد و سرمایه‌گذاری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از این است که اثر کیفیت دموکراسی بر رشد و انباشت سرمایه مثبت و معنادار است.
به طور کلی در تحقیقاتی که در زمینه نااطمینانی سیاسی و کیفیت نهادهای دولتی انجام شده است، بر عوامل نهادی که بر رفتار و عملکرد بازیگران اقتصادی مؤثرند تأکید شده است. به عنوان مثال نقش حقوق مالکیت،‌ کارآمد بودن سیستم قضایی،‌ فراگیر بودن نظم و قانون و ثبات سیاسی دولت در کنار ثبات سیاست‌گذاری‌های دولت نقش مهمی در تحقیقات پیرامون رشد و سرمایه‌گذاری به خصوص در بخش خصوصی داشته‌اند.
محققی به نام فنگ[۳۸] تأثیر نهادهای سیاسی مانند دموکراسی،‌ حقوق مالکیت و آزادی سیاسی،‌ ثبات سیاسی دولت را بر متغیر سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در کشورهای در حال توسعه منتخب مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که آزادی سیاسی و کیفیت دموکراسی نقش مثبت در گسترش سرمایه‌گذاری بخش خصوصی دارند و بی‌ثباتی دولت و همچنین بی‌ثباتی سیاست‌گذاری دولت نقش معکوس دارند.
نتیجه اینکه مفهوم امنیت سرمایه‌گذاری مفهومی غیر توسعه یافته و در حال تکوین است و دارای ارتباط نزدیک با ریسک و نااطمینانی‌های مختلف در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و مالی و … است. به طور کلی در ادبیات مربوط به امنیت یا نااطمینانی، شاخص‌ها و متغیرهای مختلفی به کار گرفته می‌شوند و اجماع کامل بر سر عوامل نااطمینان آفرین که بر متغیرهای اقتصادی تأثیرگذارند، وجود ندارد. با این وجود می‌توان دو دسته عوامل را که در ادبیات بسیاری از محققان مشترک است، یافت. ۱) نااطمینانی ناشی از دولت و ۲) نااطمینانی ناشی از عملکرد اقتصاد و نهادهای جامعه.
نااطمینانی‌های ناشی از عملکرد اقتصادی جامعه که شامل عواملی چون تغییر تکنولوژی تولید،‌ تغییر سلیقه مصرف کنندگان و آن دسته از عواملی است که به علت عملکرد بنگاه‌ها و بازیگران جامعه بوجود می‌آید جزو ذات اقتصاد است و مسؤلیت آن بر عهده بازیگران اقتصادی می‌باشد. در مورد نهادهای جامعه به خصوص نهادهای غیر رسمی که نشات گرفته از فرهنگ و رسوم جوامع است با وجود مسولیت دولت در تغییر آن به سمت مطلوب در بلندمدت، و‌ با توجه به اینکه به آسانی قابل تغییر نمی‌باشند[۳۹]، در مرحله بررسی توجیه اقتصادی باید مدنظر قرار گیرند. ویژگی‌ این نهادها این است که به علت عدم تحول سریع نااطمینانی اساسی، پس از شروع فعالیت‌های اقتصادی هزینه‌های غیر قابل پیش‌بینی ایجاد نمی‌کنند. بدین معنی که هر چند روند آنها در نحوه فعالیت‌ها و میزان سرمایه‌گذاری مؤثر خواهد بود اما روند آنها دچار تغییرات شدید نمی‌شود و بنابراین قابل پیش‌بینی می‌باشد.
اما در مورد نااطمینانی‌های ناشی از عملکرد دولت، به این علت که سیاست‌ها و نهادهای رسمی به نسبت سریع‌تر قابل تغییر هستند،‌ نگرانی فعالین اقتصادی در این مورد بیشتر خواهد بود. به طوری که گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۰۵ در مورد فضای سرمایه‌گذاری عنوان می‌کند که «نااطمینانی‌های ناشی از عملکرد دولت، مهمترین بخش از نگرانی‌ بنگاه‌ها را در کشورهای در حال توسعه شامل می‌شود»[۴۰] و «هزینه ناشی از این نااطمینانی بیش از دو برابر هزینه‌ای است که به عنوان مالیات توسط بنگاه‌ها و فعالین اقتصادی پرداخت می‌شود»[۴۱]. با توجه به ادبیات تحقیق نااطمینانی‌های ناشی از عملکرد دولت را که بر فعالیت اقتصادی جامعه مؤثر است را می‌توان به دو دسته مهم تقسیم کرد. نااطمینانی‌های سیاسی که به نحوه حکمرانی دولت بستگی دارد و نااطمینانی ناشی از سیاست‌گذاری دولت که در تصویب و اجرای سیاست‌های اقتصادی، مالی و سیاسی تبلور می‌یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ب.ظ ]




      • تابع پرداخت مورد انتظار:(EPF[19]) ژنراتورهای تأمین­کننده خدمات توان راکتیو، متحمل هزینه­ های مختلفی بسته به نوع رژیم بهره ­برداری خود می­شوند. در سیستم تجدیدساختار شده، یک راهکار مالی مناسب برای جبران این هزینه­ها باید وجود داشته باشد. البته متمایز ساختن برخی از این هزینه­ها از هزینه­ های دیگر بسیار دشوار است.

    ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • هزینه تلفات: این هزینه یکی از اجزای EPFمی­باشد. توان راکتیو تأمین شده یا جذب شده توسط ژنراتور، تلفات توان حقیقی را در سیم­پیچ­های تحریک افزایش می­دهد. در نتیجه توان بصورت یک تابع غیرخطی از توان راکتیو کاهش می­یابد. البته این مؤلفه در مقایسه با تلفات دیگر در سیستم بسیار کوچک است.

مفروضات زیر نیز با توجه به طراحی بازار توان راکتیو ساخته می­شوند.

  • ISO و یا یک نهاد مشابه از این بازار بهره ­برداری می­ کند و تنها پیمانکار خدمات توان راکتیو با ارائه دهندگان است. به این ترتیب، بازار یک بازار تک خریدار است.
  • این بازار در قراردادهای بلند مدت به اجرا درمی­آید به طوری که نوسانات تقاضای کوتاه مدت، شرایط رزرو، و یا قیمت بازار توان حقیقی بر روند قیمت توان راکتیو پیشنهادی تأثیر نمی­گذارد. این بازار، به صورت نسبتاً کامل با شرکت کنندگان منطقی در نظر گرفته می­ شود.
  • بازار براساس حراج یکنواخت حل و فصل می­ شود. این به این معنی است که همه ارائه دهندگان انتخاب شده یک قیمت یکسان، که بالاترین پیشنهاد قیمت پذیرفته شده است، را دریافت می­ کنند. همانطور که در مرجع [۳۲] مورد بحث قرار گرفته است، این روش به تولیدکنندگان توان راکتیو انگیزه کافی می­دهد تا پیشنهاداتشان را براساس هزینه­ های واقعی خود ارائه دهند.
  •  
              1. هزینه تولید توان راکتیو

             

         

     

همانطور که در بخش (۲-۱-۴-۱) مشاهده شد منحنی قابلیت توان راکتیو یک ژنراتور بصورت شکل (۲-۱) می­باشد. توان راکتیو مورد نیاز ژنراتور برای تجهیزات جانبی آن است. اگر نقطه عملکرد ژنراتور داخل محدوده منحنی یعنی قرار گرفته باشد، واحد می ­تواند تولید راکتیو خود را بدون نیاز به تنظیم مجدد از به افزایش دهد. با این حال، تلفات در سیم پیچ افزایش می­یابد و از این رو، هزینه­ های تلفات افزایش می­یابد.
اگر ژنراتور در منحنی محدود کننده عمل کند، هرگونه افزایش در Q نیاز به کاهش P خواهد داشت تا محدودیت حرارتی سیم پیچ رعایت شود. نقطه کار “A” بر روی منحنی تعریف شده توسط را در نظر بگیرید. اگر توان راکتیو بیشتر از واحد مورد نیاز باشد، بعنوان مثال ، نقطه عملکرد باید در امتداد منحنی به نقطه B که در آن است، تغییر کند. این به این معنی است که وقتی توان راکتیو بالاتر مورد تقاضا است این واحد باید توان اکتیو خروجی خود را کاهش دهد تا محدودیت­های حرارتی میدان را رعایت کند. از دست دادن درآمد ژنراتور به دلیل کاهش تولید توان واقعی، هزینه فرصت از دست رفته نامیده می شود و یک مسئله قابل توجهی است. هزینه فرصت باتوجه به شکل (۲-۱) بصورت زیر قابل محاسبه است[۲۰].
(۲-۶)
در رابطه (۲-۶)، قیمت توان حقیقی می­باشد و هزینه تولید بعنوان یک تابع از تولید می­باشد.
دو مولفه­ی هزینه­ های تأمین توان راکتیو یک ژنراتور در شکل (۲-۲) نشان داده شده است.
هزینه
هزینه تلفات + هزینه فرصت
هزینه تلفات
۰
شکل (۲-۲) هزینه متحمل شده توسط یک ژنراتور به عنوان یک تابع از پشتیبانی توان راکتیو
براساس اطلاعات ارائه شده، سه ناحیه عملکرد روی مختصات توان راکتیو یک ژنراتور را به شرح زیر تعریف می­کنیم [۳]:
ناحیه ۱ : ۰ تا : توان راکتیو تولید شده در این ناحیه تنها برای حفظ تجهیزات جانبی ژنراتور مورد استفاده قرار می­گیرد. بنابراین، تولید توان راکتیو در این ناحیه نباید واجد شرایط به عنوان یک سرویس جانبی باشد. در نتیجه در این ناحیه برای توان راکتیو تولیدی، پرداختی به ژنراتور داده نمی­ شود.
ناحیه ۲ : ( تا ) و (۰ تا ) : هنگامی که ژنراتور در داخل این منطقه توان راکتیو تزریق و یا جذب می­ کند، ژنراتور متحمل هزینه تلفات خواهد شد؛ از این رو، ژنراتور انتظار دارد تا برای تولید توان راکتیو در این ناحیه هزینه دریافت کند. تابع پرداخت مورد انتظار ژنراتور در این ناحیه از دو بخش مولفه در دسترس بودن و هزینه تلفات تشکیل شده است.
ناحیه ۳ : تا : همانطور که گفته شد وقتی ژنراتور توان راکتیو در این منطقه را فراهم می­ کند، توان اکتیو خروجی بعلت محدودیت­های سیم­پیچ کاهش می­یابد. از طرفی توان راکتیو خروجی سبب تلفات گرمایشی در سیم­پیچ­ها نیز می­ شود. در نتیجه این حق ژنراتور است که پرداختی متناسب با هزینه فرصت خود از کاهش تولید توان حقیقی، همراه با هزینه در دسترس بودن و هزینه تلفات را دریافت کند.
با این حال، ISO نمی­خواهد در یک موقعیت برای تخمین زدن EPF برای ژنراتور در بازارهای تجدید ساختار یافته باشد. یک گزینه مناسب برای ISO این است که پیشنهادات توان راکتیو را از تمام ژنراتورها براساس ساختار EPF فرا بخواند. ساختار ممکن از چنین پیشنهادات راکتیوی در بخش بعدی مورد بحث قرار گرفته است.

    •  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ب.ظ ]




که هرکدام از آن ها در مقطعی خاص برای رسیدن به هدف، مورد نیاز و قابل توجیه است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲- ۲- ۹- ۲- ۳- نوآوری در اجرای سیاست ها:
نوآوری در اجرای سیاست ها به معنی آن است که ما پس از انتخاب راهبرد بدانیم که چگونه و چطور می خواهیم به هدف برسیم، در این مرحله اقناع مخاطب، محور کار است؛ یعنی اینکه معیار تعیین موقعیت ما در کار خبری در حوزه نوآوری زمانی صورت می گیرد که مخاطب اقناع شده باشد، اگر برای مخاطب رسانه چنین وضعی ایجاد شد، ما در اجرای سیاست ها موفق بوده ایم. حوزه هایی که برای رسیدن به این هدف باید مورد دقت قرارگیرد شامل روش های تنظیم خبر، شیوه ها و تکنیک های خبری و چگونگی القای پیام در حوزه نوآوری است. در تنظیم خبر باید هم به شکل ظاهری خبر یعنی عناصر خبر، سبک، نگارش و دستور زبان آن توجه شود و هم به محتوای آن، یعنی اطلاعاتی که در پاراگراف های خبری نهفته است. تنظیم محتوا بستگی به هدف ما دارد که چه عنصری از اطلاعات را بخواهیم برجسته کنیم؛ برای مثال رسانه ها باید در روش های جلب توجه مخاطب و حفظ آن و قابلیت تصدیق خبرهایی که منتشرمی شود، برای اعتماد مخاطب به رسانه، نوآوری داشته باشند.به هرحال رسانه ها در مسیر ایجاد نوآوری و تحول و رسیدن به هدف باید بتوانند پوسته وضع جاری را بشکنند و در جهت خارج شدن از انجماد حرکت کنند. رسانه ها در ادامه باید موج تحول را در دو سطح فردی (آماده سازی و پذیرش و جلب مشارکت)و سازمانی (ساختار، رویه ها و روش ها، سیستم های اطلاعاتی و عملیاتی) و به استقرار و پایدارسازی تغییرات و نوآوری و تثبیت موقعیت تازه بپردازند (اسکویی، ۱۳۸۶).
۲- ۲- ۱۰- نتیجه گیری:
با توجه به تعاریف موجود در ادبیات نوآوری، می توان چنین نتیجه گرفت که نوآوری فرایندی است که منجر به تغییرات نو، سازنده و موفق در سازمان می شود. از این رو در تحقیق حاضر، نوآوری را در سطح سازمانی مورد بررسی قرارداده و ارتباط آن را با پذیرش و کسب دانش و همچنین انعطاف پذیری سنجیده و با تاکید بر مولفه یادگیری و مدل یکپارچه و شبکه ای، از رویکرد ساختار محور و تعاملی در بعد سازمانی به آن پرداخته شده است.
بخش سوم
انعطاف پذیری
(چابکی سازمانی)
۲-۳- انعطاف پذیری
۲- ۳- ۱- مقدمه:
امروزه دستیابی به موفقیت و بقاء سازمان‏ها مشکل‏ به نظر می رسد و این  واقعیت ناشی از ظهور عصر جدیدی است که تغییر یکی از خصوصیات اصلی آن است. سازمان ها برای مدیریت موفق تغییر، تلفیق ساختارها و راهبردهای جدید و دستیابی به فرصت‏های جدید، به سرعت و انعطاف پذیری نیاز دارند. تحولات سریع و پویایی بازارهای رقابتی، دستیابی به انعطاف پذیری را برای سازمان ها بیش از گذشته ضروری کرده است. انعطاف پذیری پدیده ای خودجوش و غیرارادی نیست، بلکه سازمان ها باید عوامل اثرگذار بر انعطاف پذیری را شناسایی و آن ها را ایجاد کنند، داشتن انعطاف پذیری کمک می‏کند تا چالش های کوتاه مدت به موفقیت های بلند مدت تبدیل شوند. سرعت بسیار زیاد تحول محیط و بازارهای رقابتی، فشار مضاعفی را به سازمان ها برای انطباق بسیار سریع به وجود آورده است و تغیرات در سطوح بالا را منجر شده است. چالش سازمان ها برای ایجاد ساختارهای منعطف و ایجاد قابلیت انعطاف پذیری در دنیای متغیر فعلی، بیش از گذشته است (حاجی پور و مرادی، ۱۳۸۹). بنابراین انعطاف پذیری برای متناسب شدن با محیط پرتلاطم کسب و کار در جهت حفظ مزیت رقابتی، یکی از چالش های اساسی فراروی مدیران امروز است (Hatum & Pettigrew, 2006, p.115).
از این رو در این بخش برآنیم که ابتدا به تعاریف و مفاهیم انعطاف پذیری پرداخته و سپس با ارائه سیر تکوین مفهوم انعطاف پذیری و انواع آن و … گامی در جهت آشنایی با این مفهوم مهم برداشته شود.
۲-۳-۲- تعاریف و مفاهیم انعطاف پذیری (چابکی):
امروزه با توجه به جدید بودن بحث انعطاف پذیری تعریف های متنوعی از آن وجود دارد. محققان بسیاری در این زمینه فعالیت و هر کدام تعاریف متعددی را ارائه کرده اند که در زیر تعدادی از آن ها آورده می شود:
یکی از دلایل مشکل بودن تعریف انعطاف پذیری این است که تعاریف اغلب به خاطر شرایط و یا مسائل ویژه مدیریتی، تغییرپذیر هستند (Upton, 1997, p.72). انعطاف پذیری رویکرد اساسی به مدیریت عدم اطمینان محیطی است. انعطاف پذیری سازمانی به عنوان قابلیت پویای سازمان به واکنش فعال به محیط رقابتی در حال تغییر تصور شده است که ممکن است مزیت پایدار برای سازمان به وجود آورد ( Fraser & Holby, 2010) (Ketar & Sett, 2010). به طور کلی، انعطاف پذیری را به عنوان شاخص ارتباط دهنده بین سیستم و محیط خارجی اش برای جذب عدم قطعیت، درجه پویایی سیستم و همچین به عنوان توانایی تغییر و سازگاری می توان در نظر گرفت (Toni & Tonchia, 2005, p.526). همچنین انعطاف پذیری را سودآوری از محیط نیز تعریف می کنند (گلدمن[۴۱]، ۱۹۹۵) و به عبارتی، انعطاف پذیری بهره گیری از تغییرات به عنوان فرصت‏های ذاتی نهفته در محیط‏ های آشفته است (ون اسن و همکاران[۴۲]، ۲۰۰۱). انعطاف پذیری به عنوان توانایی سازمان ها برای سازگاری با تغییرات غیرقابل پیش بینی محیطی تعریف شده است و نیازمند توانایی و قابلیت لازم برای واکنش سریع نسبت به محیط می باشد که تاثیر بسیار زیادی بر عملکرد سازمان ها دارد (اعرابی و دانش پرور، ۱۳۸۵). چابکی در اصطلاح عملیاتی، ترکیبی است از چند شرکت، که هر کدام دارای مهارت ها و شایستگی های خاص خود بوده و با هم همکاری مشترک عملیاتی دارند. این امر سازمان های همکار (دارای حرفه مشترک) را قادر به انطباق و پاسخگویی به تغییرات مطابق نیازهای محیطی می نماید (مک کینزی و ایتکن[۴۳]، ۲۰۱۲). همچنین چابکی عبارت است از سیستمی که دارای توانمندی ها و شایستگی هایی است که باعث بقا و پیشرفت سازمان در یک محیط رقابتی که ویژگی اساسی این محیط، عدم اطمینان است می شود (دریس و همکاران[۴۴]، ۲۰۱۲). از این رو مسکل، انعطاف پذیری را توانایی بقاء و پیشرفت در محیطی با تغییرات مداوم و غیر قابل پیش بینی می داند (مسکل[۴۵]، ۲۰۰۱) و یا به عنوان توانایی و قابلیت انجام عملیات سودآور در محیط رقابتی غیرقابل پیش بینی و متغیر تعریف شده است (پیتر[۴۶]، ۲۰۰۷). همچنین انعطاف پذیری، انطباق با تغییرات نیز تعریف شده است (اسکات، ۲۰۰۷).
جدول۲-۵: خلاصه تعاریف و مفاهیم انعطاف پذیری"چابکی سازمانی” (منبع: پیشنهادی محقق)

ردیف نویسنده سال تعاریف
۱ دریس ۲۰۱۲ سیستمی که دارای توانمندی ها و شایستگی هایی است که باعث بقا و پیشرفت سازمان در یک محیط رقابتی می شود.
۲ اسکات ۲۰۰۷ انعطاف پذیری یعنی: انطباق با تغییرات
۳ پیتر ۲۰۰۷ توانایی و قابلیت انجام عملیات سودآور در محیط رقابتی غیرقابل پیش بینی و متغیر
۴ اعرابی، دانش پرور ۱۳۸۵ توانایی سازمان ها برای سازگاری با تغییرات غیرقابل پیش بینی محیطی تعریف شده است.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:29:00 ب.ظ ]