کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



زیرساخت سازمانی؛
فرایندها و فعالیت‌ها؛
سیستم پاداش جهت افزایش انگیزش کارکنان؛
منابع؛
آموزش و میزان تحصیلات؛
مدیریت منابع انسانی.
بروسان و همکاران (۲۰۱۲) با بررسی ۸ شرکت بزرگ صنایع نفت و گاز ایران، عوامل اصلی مؤثر بر اجرای مدیریت دانش در این سازمان‌ها را به ترتیبِ اهمیت، فرهنگ سازمانی، زیرساخت فناوری اطلاعات، فرهنگ مدیریت و استراتژی مدیریت دانش معرفی نمودند.
۲-۴-۱۱- بررسی مدیریت دانش پروژه‌ها
پس از بیان تعریف مفهومی مدیریت دانشِ پروژه در فصل نخست، در این بخش به صورتی اجمالی به مرور ادبیات آن پرداخته خواهد شد.
در اغلب پروژه‌ها سیستمی با برنامه مشخص برای جمع‌ آوری، ثبت، انتقال و انتشار دانش تجربی در طول عمر پروژه وجود ندارد و انتقال دانش فقط از طریق افراد درگیر، آن هم در صورتی که در سازمان پروژه باقی بمانند انجام می‌شود. پایان یک پروژه بالتبع پایان یادگیری‌ها است و افراد درگیر به پروژه‌های جدید می‌روند و اگر در مشاغل مرتبط به کار گماشته نشوند، دانش و تجربیات آن‌ها به فراموشی سپرده می‌شود. امری که بدیهی به نظر می‌رسد این است که اگر از تجربیات و روش‌های حل مشکلات پروژه‌های جاری در سایر پروژه‌ها و پروژه‌های آینده استفاده گردد منجر به کاهش استفاده از روش سعی و خطا و بالتبع کاهش زمان و هزینه پروژه‌ها می‌شود. در اینجا بیان این نکته ضروری است که ماهیت سازمان‌ها برای زمان‌های طولانی طراحی شده است؛ در حالی که ماهیت یک پروژه فقط برای تکمیل یک دوره خاص می‌باشد. فرایند مدیریت دانش پروژه‌ها را می‌توان مطابق شکل ۲-۲۲ ارائه داد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل ۲-۲۲- مدیریت دانش پروژه (Kasvi, 2005)
شفیعا و متولیان (۱۳۸۷)، انواع اقلام دانشی را در پروژه‌ها شناسایی کرده و چارچوبی مفهومی برای شناسایی و کسب دانش پروژه‌ها در سازمان‌های پروژه‌محور ارائه نموده‌اند. در این تحقیق با بهره گرفتن از استاندارد PMBOK که یک استاندارد جهانی مدیریت پروژه در سطح دنیاست و مصاحبه با خبرگان، اقلام دانشی که در یک پروژه می‌توانند وجود داشته باشند شناسایی شده است و از نظر اهمیت، هزینه کسب دانش این اقلام و برخی فاکتورهای دیگر، دسته‌بندی شده و در نهایت این اقلام دانشی در دو دسته اولویت یک و دو ارائه شدند. البته لازم به ذکر است که در تحقیقات ایشان بیش از ۱۰۰ قلم دانشی شناسایی گردیده است که با توجه به دو فاکتور مهم اولویت‌بندی شده و مهم‌ترین آن‌ها ذکر شده است که این دو فاکتور عبارتند از:
ارزش افزوده‌ی کسب دانش پروژه فعلی برای پروژه‌های آتی؛
هزینه‌های کسب دانش.
جدول ۲-۲۸ اقلام دانشی استخراج شده را نشان می‌دهد:
جدول ۲-۲۸- اقلام دانشی پروژه‌ها (شفیعا و متولیان، ۱۳۸۷)

دانش صریح دانش ضمنی
دانش کارکنان دانش فرایند (مستندات) دانش فناوری دانش کارکنان دانش فرایند انجام کارها دانش فناوری
الگوها و قالب‌ها سایر مستندات
گزارش‌های دوره‌ای مدیر پروژه‌ها
گزارش‌های وضعیت پروژه‌ها
الگوی ثبت سوابق حرفه‌ای افراد
الگوی ارزیابی افراد
چک‌لیست اقلام اطلاعاتی مورد نیاز
الگوی شکست مسئولیت‌های تیم
الگوی ثبت اطلاعات مورد نیاز از منابع غیر مکتوب
الگوی ثبت مذاکرات جلسات
چک‌لیست تصویب منشور پروژه
الگوی منشور پروژه
سوابق کاری افرادی که برای مصاحبه انتخاب می‌شوند
صورت‌جلسه‌ها
فرم‌های ارزیابی تکمیل شده
ویرایش‌های مختلف منشور پروژه
منابعی که برای طراحی الگوها مورد استفاده قرار گرفته
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-22] [ 10:44:00 ب.ظ ]




درآمد زندانیان در زندان باید در این رابطه (جبران خسارت بزه دیدگان) مصرف شود.
در کنگره بین المللی زندان به سال ۱۸۹۵ درباره موضوع عدالت ترمیمی استرداد مال و پرداخت و جبران خسارت بزه دیدگان به نحو دقیق تری بحث شد و نتایج زیر مورد توجه قرار گرفت: ۱- حقوق جدید به عدالت ترمیمی به عنوان خسارت بزه دیدگان توجه کافی نمی کند و ۲- در برخی کشورها قوانین نسبت به بزه دیدگان سخت تر است تا نسبت به بزهکاران. در کنگره سال ۱۹۰۰ در بروکسل موضوع عدالت ترمیمی به نحو جامعی مورد بحث قرار گرفت و «گارو فالو» یکی دیگر از بنیان گذاران مکتب تحقیقی پیشنهاد کرد که جبران خسارت بزه دیده و اخذ رضایت وی باید به عنوان شرط اعطای آزادی مشروط به بزهکار تلقی شود. همچنین او پیشنهاد نمود «یک صندوق پولی دولتی جهت جبران خسارت بزه دیدگانی که بزهکاران آنها قادر به پرداخت غرامت نیستند، تأسیس شود». با وجود این بزه دیدگان در فرایند رسیدگی حقوقی (نه کیفری) تأکید کردند. برخی از نویسندگان از این پیشنهاد قطعنامه تحت عنوان «دفن عدالت ترمیمی» یاد کردند و برخی دیگر تأکید نمودند «پدران بربر ما در زمینه اجرای عدالت خردمندتر از ما بودند.»[۲۰]
مبحث سوم: اصول کلی و اساسی عدالت ترمیمی
جرم (قبل از هر چیز) تعدی و تجاوز به روابط میان مردم است نه صرفاً اقدامی علیه دولت. ارتکاب جرم منجر به ایراد ضرر و زیان به بزه دیده، اجتماع و بزهکار می شود و آنها باید به صورت فعال در فرآیندهای اجرای عدالت مشارکت داده شوند.
همه آنانی که از جرم متأثر شده اند و برخورد جمعی با آثار و نتایج جرم نقشها، مسئولیتها و نیازهایی دارند.
جبران ضرر و زیان، حل و فصل مشکلات ناشی از جرم به منظور حصول به توافق و آشتی و پیشگیری از زیانهای بیشتر.
مطابق اصل اول عدالت ترمیمی، جرم در ابتدا تجاوز و تعدی به روابط انسانی موجود میان افراد و سپس تعدی به قانون مورد حمایت دولت است پذیرش این اصل به معنای نادیده انگاشتن اهمیت قانون نیست، بلکه قانون، راهنما و ابزار بسیار مهمی در تنظیم روابط میان افراد با یکدیگر و با دولت است. لیکن باید خاطر نشان کرد که قانون نیز برای آن تصویب شده است که مانع از تعدی به روابط میان مردم گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در عدالت کیفری سنتی با تأکید بر نقض قانون و تمرکز بر ابراز واکنش خشونت آمیز از طریق اجرای مجازات، در واقع نقض روابط میان افراد و تعدی به حقوق بزه دیده مورد اغماض قرار می گیرد. در این نظام بزهکار به علت ارتکاب جرم محاکمه، محکوم و مجازات می شود اما ممکن است هرگز از نتایج وخیم عمل ارتکابی خود نسبت به دیگران مطلع نگردد. برای مثال بزهکاری، که مرتکب سرقت کیف پول یا کیف دستی دیگری شده است ممکن است دستگیر یا مجازات شود، اما احتمالاً هرگز نتایج بعدی عمل خود را ملاحظه نخواهد کرد، در حالی که بزه دیده مجبور است علاوه بر از دست دادن کیف پول، به دلیل مفقود شدن کارت شناسایی، کارت اعتباری و غیره مدت زمان زیادی را صرف اعاده وضع به حالت سابق نماید. در عدالت کیفری سنتی به این بخش از نقض روابط انسانی و مسائل ناشی از جرم توجه کافی به عمل نمی آید و نیازهای بزه دیده اغماض یا انکار می شود.
دومین اصل کلی عدالت ترمیمی ناظر به ضرورت مشارکت بزه دیدگان اعم از بزه دیدگان اولیه (مستقیم) و ثانویه (غیرمستقیم)، بزهکاران، جوامع محلی، و نیز خانواده، دوستان و حامیان بزه دیدگان و بزهکاران در اجرای عدالت است. به عبارت دیگر، در حقوق کیفری سنتی با استناد به سِمَت مدعی یا مدعی علیه از ورود بسیاری از بزه دیدگان غیرمستقیم و کسانی که به نحوی از انحاء می توانند در اجرای عدالت و جبران زیان بزه دیدگان مشارکت نمایند جلوگیری می شود و در نتیجه حتی ممکن است بزهکار به دلیل عدم پرداخت خسارت یا جزای نقدی بازداشت یا محکوم به حبس گردد، در حالی که در عدالت ترمیمی امکان مشارکت مستقیم بزه دیدگان و کسانی که به نحوی از ارتکاب جرم متأثر و به اصطلاح دارای سهمی گردیده اند فراهم می شود. بدین ترتیب عدالت ترمیمی فرصتی است برای مشارکت اجتماع، کلیسا، مدرسه، مسجد و هر نهاد مذهبی به آموزشی دیگر، خانواده و ارکان مرتبط جامعه برای حل و فصل مشکلات ناشی از جرم و پاسخ به نیازهای بزه دیده و بزهکار. دومین اصل کلی عدالت ترمیمی ناظر به پاسخگویی بزهکار در مقابل عمل ارتکابی و نتایج آن است. بزهکار باید با نتایج عمل ارتکابی و آثار آن نسبت به بزه دیدگان، جامعه و حتی خانواده خود رو به رو شوند و از طریق تجربه مستقیم شرایط ناگوار آنها با بزه دیدگان همدردی نموده، فعالانه در جستجوی راه های جبران ضرر و زیان وارده باشد. علاوه بر این وی باید با اشتغال به شغلی قانونی و انجام اقدامات مثبت، خود را به عنوان شهروندی مفید معرفی نموده، از تکرار عمل مجرمانه خودداری کند. از طرف دیگر یکی از اهداف اجرای فرآیندهای ترمیمی، حصول به توافق و آشتی است. در حالی که پس از ارتکاب جرم، امکان اعمال مجازات و حتی اخذ انتقام از بزهکار وجود دارد، عدالت ترمیمی روشی است برای حصول به توافق و حل و فصل سازنده و مفیدی که در نتیجه اجرای آن بزهکار نه مغضوب و نه مظلوم تلقی می گردد. وی باید با احساس مسئولیت و ندامت نسبت به جبران آثار زیانبار جرم اقدام کند تا امکان ترمیم روابط گسسته شده فراهم گردد.
مبحث چهارم: علل روگردانی از عدالت کیفری کلاسیک
تأمین امنیت از مقوله های اعمال حاکمیت دولت ها محسوب می شود و بنابراین، عدالت کیفری با نظم عمومی و حاکمیت ملی رابطه ای نزدیک دارد. از این دوست که نظام کیفری- برخلاف عدالت مدنی- همواره به صورت نهادی بسته و خودکفا عمل کرده است و به طور ذاتی، ویژگی رسمی و دولتی دارد. طرز تلقی امروزی از مقوله ی جامعه ی مدنی و از همه مهمتر عدم توفیق دولت ها در انجام وظایف گوناگون خود، بویژه عدم توانایی در پرداختن به همه ی جرایم ارتکابی از نظر مبارزه و پیشگیری از اشکال جدید بزهکاری، نقش جامعه مدنی را بیش از پیش با اهمیت کرده است.
نظریه های انتقادی که در قالب جرم شناسی های واکنش اجتماعی و حتی الغاگرایی نظام کیفری مطرح شده اند، بزهکار را حاصل ساختار، عملکرد و رفتار متولیان عدالت کیفری کلاسیک می دانند. جرم شناسی های واکنش اجتماعی[۲۱]، برخلاف جرم شناسی گذار از اندیشه به عمل[۲۲]، جرم را داده ای ناشی از واکنش اجتماعی و نه داده ای مقدم بر واکنش اجتماعی محسوب می کنند. در جرم شناسی های واکنش اجتماعی، اعتقاد بر این است که وقوع جرم به طور عمده حاصل کیفیت عملکرد مراجع تقنینی- قضایی- پلیسی و به طور کلی، نظام عدالت کیفری است. در واقع، خود نظام عدالت کیفری و متولیان واکنش اجتماعی علیه پدیده مجرمانه با نحوه ی برخورد و تعامل خود به وقوع جرم در جامعه دامن می زنند. بنابر دیدگاه جرم شناسی های واکنش اجتماعی، جرم انگاری کار دولت است و بنابراین، در نظام عدالت کیفری کلاسیک، دولت بزهکاران را ایجاد می کند. به بیان دیگر، بزهکاران کسانی هستند که کارگزاران دولتی برچسب مجرمانه بر آنان الصاق کرده اند. علاوه بر این هادهای متولی کنترل جرم برای محکوم کردن فرد و به اجرا گذاشتن مجازات برای بزهکار گزینش می کنند. در واقع، عوامل کنترل جرم در نظام عدالت کیفری می خواهند با اجرای قوانینی که خود وضع کرده اند، رفتار مطلوب دولت را نزد بزهکار باز تولید کنند. حتی هدف از اصلاح در نظام عدالت کیفری باز تولید و استمرار بخشیدن به نظم حکومت حاکم است. آنان معتقدند که در نظام عدالت کیفری رسمی و دولتی و توده ی جرایم جنبه ی اعتباری و ساختگی دارند و فی حد ذاته قبحی ندارند. بنابراین، چنین جرایمی در واقع، حاصل تصور قانونگذار و حکومت و برای برآوردن و تأمین نیازهای حاکمیت وضع می شوند. همچنین، بنابر نظریه ی برچسب زنی یا تعامل گرایی، از جمله ایرادهای دیگری که بر نظام عدالت کیفری کلاسیک وارد است و یکی از علل روگردانی از این نظام محسوب می شود، تعامل نادرست متولیان و نهادهای کنترل جرم با افرادی است که بنابر معیارهای عرفی مربوط به شغل آنان و به صورت گزینشی و سلیقه ای برچسب مجرمانه بر آنان الصاق شده و به بیان دیگر انگ مجرمیت بر پیشانی آنان زده می شود. این، باعث می شود که شخص بتدریج هیبت مجرمانه را در خود درونی کند. بنابراین نظریه، نوع رفتار و نحوه ی نگرش دیگران در چگونگی شکل گیری رفتار شخص، نقش بسزایی دارد.
انتقاد دیگری که علتی دیگر به منظور روگردانی از نظام عدالت کیفری رسمی و سنتی است و در جرم شناسی سازمانی به آن اشاره می شود، این است که درون دارد، یعنی سرمایه و نیروی انسانی صرف و هزینه شده در نهادهای متولی کنترل جرم بویژه دستگاه قضایی با برون داد این نهادها و بازدهی آنان در کاهش میزان جرایم در جامعه متناسب نیست. در نهایت، جرم شناسان رادیکال، نظام عدالت کیفری کلاسیک را مورد بازخواست قرار داده و معتقدند که وقوع جرم، اصولاً ناشی از ماهیت و جهت گیری نظام عدالت کیفری کلاسیک است؛ زیرا، نظام کیفری به دنبال عوامل فرد بزهکاری است، در حالی که باید علل و عوامل جرم را در جرم شناسی کلان و در جرم زا بودن خود نظام عدالت کیفری و نهادهای زیرمجموعه آن جستجو و بررسی کرد. رادیکال ها معتقدند که در نظام عدالت کیفری کلاسیک خواه در شکل سزا دهنده و خواه در شکل باز پروانه ی آن، بزهکاران نباید با تدابیر سرکوبگران مجازات شده و یا تحت اقدام های اصلاحی و درمانی قرار گیرند، زیرا آنان بیمار، منحرف اجتماعی یا ناسازگار نبوده، بلکه قربانی گزینش خودسرانه ی پلیس، دستگاه قضایی و به طور کلی، کارگزاران واکنش اجتماعی هستند. رویهمرفته، با توجه به ایرادهای وارد بر نظام عدالت کیفری کلاسیک که حاکی از علل عمده ی روگردانی از این نظام است، وجود سیاست جرم زدایی وسیع و سیاست عدم مداخله ی نظام عدالت کیفری ضروری به نظر می رسد.
بدین ترتیب، اوج گیری نظریه های انتقادی از سه دهه و اندی پیش، عدالت کیفری را دوباره با چالش های جدیدی رو به رو کرده نظام های کیفری علاوه بر آن که به داشتن کارکردهای جرم زا در فرایند رسیدگی کیفری متهم شدند، به دلیل فروگذاشتن سهم بزه دیدگان در اجرای عدالت نیز از انتقاد مصون نماندند. با آن که روزگاری بزه دیدگان در حل و فصل اختلاف های خود با بزهکاران نقش فعالی داشتند، با برآمدن دولت ها و سهم خواهی آنان به عنوان متولی و ضامن امنیت عمومی رفته رفته به محاق رفتند. بنابراین، مجموعه ی علل و عوامل پیش گفته، در پایان، منتهی به روگردانی از نظام عدالت کیفری کلاسیک و متعاقب آن، روآوردن به نظام عدالت ترمیمی به منظور رفع این گونه ایرادها و گشودن چشم فرشته ی عدالت بر بزهکارف بزه دیده و حتی جامعه محلی شد. نخستین بارقه های عدالت ترمیمی در قالب تدریجی نظام عدالت کیفری و ترمیمی کردن محتوای آن پدیدار شد.
مبحث پنجم: رابطه عدالت ترمیمی با نیازها و نقش ها
اصولاً جنبش عدالت ترمیمی به عنوان تلاش جهت تفکر مجدد در نیازهای ناشی از جرم و به علاوه نقش های مکنون در آن آغاز شد. طرفداران عدالت ترمیمی توجه عمده ای را به نیازهایی که در فرایند کیفری مرسوم مدّ نظر نبوده اند معطوف می کنند. آنها همچنین بر این عقیده اند که فهم غالب از (مصادیق) شرکت کنندگان قانونی یا سهامداران عدالت در نظام عدالت کیفری بسیار محدود است.
عدالت ترمیمی حلقه و دایره سهام داران- آنان کسانی هستند که سهم یا جایگاهی در واقعه ی مجرمانه یا پرونده آن دارند- را فراتر از فقط دولت و بزهکار، به بزه دیدگان و اعضای جامعه ی محلی نیز توسعه می دهد.
از آنجا که این نوع نگاه به نیازها و نقش ها در ریشه و مبنای این جنبش بود، و نیز از آنجا که این ساختار نیازها/ نقش ها، در مفهوم عدالت ترمیمی دارای موقعیتی مبنایی و اساسی است، شروع به بازنگری در آن ساختار بسیار مهم است. به همان ترتیب که عدالت ترمیمی توسعه یافت، تجزیه و تحلیل سهامداران عدالت ترمیمی بیش از پیش پیچیده و فراگیر شد. بحث آتی محدود به برخی از موضوعات مرکزی و اصلی است که از زمان آغاز جنبش موجود بوده و همچنان نقشی محوری را ایفا می کنند. این مفهوم همچنین به نیازهای قانونی- یعنی نیازهای بزه دیدگاه، بزهکاران و اعضای جامعه محلی- که ممکن است تا حدودی، حداقل جزئی، در نظام کیفری مدّنظر قرار گیرد، محدود شد.
توجه خاص عدالت ترمیمی، به نیارهای بزه دیدگان از جرم است که در نظام عدالت کیفری به اندازه ی کافی مدّنظر قرار نگرفته است. بزه دیدگان اغلب احساس می کنند که فراموش شده اند، مورد مشامحه و غفلت قرار گرفته اند و یا حتی توسط دستگاه عدالت کیفری به حقوق آنها تعدی و تجاوز شده است. بخشی
از این مسائل ناشی از تعریف قانونی جرم است که در آن بزه دیده جایگاهی ندارد. جرم (اصولاً) به اقدامی علیه دولت تعریف شده است، و به همین دلیل دولت جایگاه بزه دیده را به خود اختصاص می دهد. در حالی که بزه دیدگان در فرایند اجرای عدالت کیفری دارای نیازهای خاصی هستند.
با توجه به تعریف قانونی جرم و ماهیت فرایند عدالت کیفری، چنین به نظر می رسد که چهار نیاز عمده بزه دیدگان که در ذیل آید به نحو ویژه ای مورد بی توجهی و مسامحه قرار گرفته است:
الف- اطلاعات: بزه دیدگان نیازمند آگهی و دریافت پاسخ پرسش های خود در مورد جرم و دلیل وقوع آن و این که چرا در آن زمان مورد ارتکاب قرار گرفت هستند. آنها نیازمند اطلاعات واقعی، نه اطلاعات نظری و ساختاری حقوقی که ناشی از یک محاکمه یا توافق در دفاع است، می باشند. تأمین و تحصیل اطلاعات واقعی اغلب مستلزم دسترسی مستقیم و غیرمستقیم به بزهکار است که این اطلاعات را در سینه خود جای داده است.
ب- بیان حقیقت: یکی از مهمترین عناصر (تحقق) التیام و بهبودی یا فائق آمدن بر تجربه (ناخوشایند تحمل) جرم (توسط بزه دیده) داشتن فرصتی برای بیان داستان و سرگذشت آنچه اتفاق افتاده است می باشد. به علاوه برای بزه دیده این نکته مهم است که بتواند این داستان را چندین مرتبه بازگو کند. دلایل درمانی قابل توجهی در این خصوص وجود دارد. بخشی از تأثیر ناخوشایند جرم ناظر به ایجاد دیدگاهی وارونه از خود و جهان اطراف و زندگی شخصی بزه دیده است.
فائق آمدن بر این تجربه یعنی آن که داستان زندگی خود را بار دیگر و در جایگاهی مهم و قابل توجه که اغلب منجر به آگاهی عامه می شود بیان کنیم. همچنین، غالباً برای بزه دیدگان مهم است که داستان تحمل جرم را به کسانی بگویند که عامل ارتکاب آن بوده و به آنها بفهمانند که ارتکاب آن چه تأثیری بر عملکردشان داشته است.
بازتوانی (تقویت): بزه دیدگان اغلب احساس می کنند که کنترل خود- یعنی کنترل بر اموال، جسم، احساسات، تفکر و آرزوها- را در نتیجه تحمل بزه از دست داده اند. درگیر نمودن بزه دیدگان در فرایند عدالت کیفری در رابطه با جرم ارتکابی، روشی برای بازگرداندن احساس قدرت و توانایی به آنان است.
جبران یا استیفای حقوق: جبران ضرر و زیان توسط بزهکار، اغلب برای بزه دیده، گاه به دلیل ضرر ملموسی که متوجه او شده است، اما مهمتر از آن به دلیل جنبه نمادین (سمبلیک) مستتر در جبران ضرر و زیان، موضوع سهمی است. زمانی که بزهکار تلاش می کند صدمه و ضرر و زیان ایجاد شده را جبران کند، حتی اگر بخشی از آن جبران شود، در واقع در راهی قدم گذاشته است که می خواهد بگوید «من مسئولیت عمل ارتکابی خود را می پذیرم و شما قابل سرزنش نیستید.»
در واقع جبران صدمه و زیان، نشانه یا علامت نیاز اساسی دیگر، یعنی نیاز به استیفای حقوق است. در حالی که بحث از استیفای حقوق خارج از موضوع این نوشتار است من معتقدم که برای همه ما وقتی که در معرض بی عدالتی قرار می گیریم، این نیاز، نیازی اساسی است. جبران ضرر و زیان تنها یکی از راه های تأمین درجاتی از این نیاز است. عذرخواهی و درخواست بخشش (توسط بزهکار) نیز تا حدودی تأمین کننده آن است تا اعلام کند که عمل ارتکابی اشتباه بوده است.
نظریه (و رویه) های اجرای عدالت ترمیمی ناشی از تلاش و کوششی است که این نیازهای بزه دیدگان را جدی گرفته و به آنها شکل بخشیده است. دومین موضوع مهم مورد توجه در عدالت ترمیمی، پاسخگویی و مسئولیت پذیری بزهکار است.
نظام عدالت کیفری نیز با پاسخگو نمودن بزهکار توجه می کند، اما این ابزاری است برای اینکه اطمینان حاصل نماید بزهکار مجازاتی را که مستحق آن است دریافت می کند. در فرایند عدالت کیفری تلاش اندکی به عمل می آید تا بزهکار را به فهم نتایج عمل ارتکابی به ویژه نسبت به بزه دیده، تشویق کند. در مقابل، ویژگی مخاصمه آمیز این نظام مستلزم آن است که بزهکار در جستجوی (منافع) خویش باشد. (در این نظام) بزهکاران به قبول مسئولیت خود تشویق نمی شوند و اصولاً فرصت اندکی برای انجام مسئولیت های خویش دارند.
راهبرد (استراتژی) بی طرفی خنثی- تیپ کلیشه ای و استدلالی که بزهکاران اغلب برای فاصله گرفتن از کسانی که به آنها صدمه و زیان وارد کرده اند هرگز (در نظام عدالت کیفری) مورد چالش قرار نمی گیرد. بدبختانه، پس از آن، احساس بیگانگی بزهکار از اجتماع در فرایند عدالت کیفری تجربه زندان، سخت تر و شدیدتر می شود. به دلیل مختلف فرایند کیفری به این گرایش دارد که مسئولیت پذیری و همدردی بخشی از بزهکاران را تشویق نکند.
عدالت ترمیمی، آگاهی از محدودیت ها و تأثیرات جانبی منفی مجازات را افزایش داده است. لیکن فراتر از آن، در اینجا استدلال می شود که اعمال مجازات یا تحمل آن مسئولیت پذیر و پاسخگویی واقعی نیست. مسئولیت پذیری و پاسخگویی مستلزم در روشدن آنچه که فرد انجام داده است، می باشد. این امر بدان معناست که بزهکاران باید تشویق شوند تا تأثیر رفتار خویش- صدمه و زیانی را که ایجاد کرده اند- بر دیگران درک کنند و نیز ترغیب شوند جهت اصلاح امور تا آنجا که امکان پذیر است گامهایی را بردارند. قابل استدلال است که این گونه پاسخگویی برای بزه دیدگان، جامعه و بزهکاران بهتر است.
بزهکاران فراتر از داشتن مسئولیت نسبت به بزه دیدگان و اجتماع نیازهای دیگری نیز دارند. از دیدگاه عدالت ترمیمی اگر ما از آنها انتظار داریم که مسئولیت های خویش را بپذیرند، رفتار خود را تغییر دهند و عضوی مفید و مولد در اجتماع باشند، نیازهای آنها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. این موضوع فراتر از حوصله این کتاب کوچک است، برخی از این نیازها عبارتند از:
پاسخگویی و مسئولیت پذیری که:
ناظر به نتایج زیانبار عمل ارتکابی است،
مشوق همدردی و قبول مسئولیت است،
دگرگون کننده (کیفیت) شرمساری است.[۲۳]
تشویق تجربه دگرگون شدن شخصی، شامل:
بهبود صدمات و زیانهایی که ناشی از رفتار مجرمانه است،
فرصت هایی برای درمان اعتیادها و یا مشکلات،
افزایش و ارتقای ظرفیت ها و صلاحیت ها و توانایی های شخصی،
تشویق و حمایت جهت ادغام و پذیرش در اجتماع.
برای برخی، حداقل محدودیت موقت.
اعضای جامعه محلی در نتیجه وقوع جرم نیازهایی پیدا می کنند که در راستای آن باید نقش هایی را ایفا نمایند. طرفداران عدالت ترمیمی معتقدند که وقتی دولت به نام ما جرم را از آن خود کرد، احساس ما به عنوان یک جامعه (محلی) را نادیده گرفت. جوامع محلی به واسطه وقوع جرم تحت تأثیر قرار می گیرند و نسبت به بسیاری از موضوعات (جرائم) باید به عنوان بزه دیده، ثانویه، صاحب نفع و سهم تلقی شوند. اعضای جامعه محلی توانایی ایفای نقش های مهمی را دارند و می توانند نسبت به بزه دیدگان، بزهکاران و همچنین نسبت به خودشان مسئولیت هایی داشته باشند.
ه- عدالت ترمیمی و اصلاح امور
ایده ی محوری عدالت ترمیمی درست کردن امور (اصلاح امور) است که اغلب در زبان انگلیسی (انگلستان) برای نشان دادن جنبه فعال نه انفعالی آن از اصطلاح «راست گردانیدن» (راست گزاری) استفاده می شود. همان گونه که اکنون ذکر شد، این مفهوم متضمن مسئولیت و پاسخگویی بزهکار جهت برداشتن گام هایی برای جبران صدمه و زیان بزه دیده (و شاید جامعه محلی متأثر از جرم) تا آنجا که امکان پذیر است، می باشد. در موضوعاتی از قبیل قتل عمد، بدیهی است که ضرر وارده قابل جبران نیست، با این وجود، گام های نمادین شامل قبول مسئولیت یا جبران، می توانند برای بزه دیده مساعد بوده و از جمله وظایف بزهکاران باشند.
راست گردانیدن امور متضمن تعمیر یا جبران (اعاده) یا بهسازی است اما با این وجود این کلمات حاکی از «اعاده» اغلب رسا نیستند. آنگاه که خطای سنگینی مورد ارتکاب قرار گرفت، هیچ امکانی برای تعمیر آنچه که دچار زیان شده است یا اعاده آنچه قبلاً وجود داشته است، نیست: همانگونه که «لین شینر» مادر دو کودک مقتول به من گفت: «شما می سازید؛ شما خلق می کنید زندگی جدیدی را، من یک جفت چیز از زندگی قدیم خود داشتم که با آنها جور می آمدم.» این امکان پذیر است که یک بزه دیده وقتی که بزهکار اقداماتی – خواه مؤثر و واقعی یا سمبلیک و نمادین- جهت اصلاح امور و جبران ضرر و زیان انجام می دهد، مورد مساعدت قرار گیرد تا بهبود یابد. با این وجود، بسیاری از بزه دیدگان، در مورد اصطلاح «التیام و بهبود» بخاطر احساس اختتام یا پایان دهی که در آن مستتر است، دچار تردید و تعارض هستند. این مسیر به بزه دیدگان- هیچ کس دیگر نمی تواند آنرا برای آنها انجام دهد- تعلق دارد، اما تلاش برای اصلاح امور می تواند به آنها در این فرایند کمک نماید، اگرچه هرگز نمی تواند به طور کامل منجر به ترمیم و اصلاح اوضاع آنها شود.
تعهد و التزام به راست گرانیدن امور قبل از هرکس وظیفه بزهکار است، اما علاوه بر او جامعه محلی نیز ممکن است مسئولیت هایی نسبت به بزه دیده و همچنین نسبت به بزهکار داشته باشد. بزهکاران برای آنکه بتوانند به نحو موفقیت آمیزی به تعهدات خود عمل کنند، ممکن است نیازمند برخی حمایت ها و تشویق ها از طرف جامعه گسترده تر باشند. فراتر از این، جامعه مسئولیت هایی در قبال اوضاع و احوالی که موجب یا مشوّق (وقوع) جرم هستند نیز دارد. به لحاظ آرمانی، فرآیندهای (اجرای) عدالت ترمیمی می توانند عوامل مؤثری در سرعت بخشیدن (تأمین این نیازها) بوده و / یا زمینه کشف و تعیین آن نیازها، مسئولیت ها و انتظارات را فراهم کنند. «راست گردانیدن امور» مستلزم توجه به صدمه و زیان و همچنین عوامل (وقوع) جرم است، بسیاری از بزه دیدگان خواستار چنین توجهی هستند. آنها می خواهند بدانند چه گام هایی جهت کاهش این صدمات و زیان ها برای آنها و دیگران برداشته شده است.
نشست های گروهی خانوادگی در نیوزیلند، جایی که عدالت ترمیمی یک هنجار و امر معمول است، برای این مورد استفاده قرار می گیرند که طرح و نقشه و برنامه مورد اجماعی را که دربرگیرنده عناصری از جبران و ترمیم و نیز پیشگیری باشند، تحت حمایت قرار دهند. این برنامه ها باید در ارتباط با نیازهای بزه دیدگان و تعهدات بزهکاران برای تأمین آن نیازها باشند. لیکن علاوه بر این، در تنظیم این برنامه ها باید به این نکته نیز توجه نمود که بزهکار برای تغییر رفتار خویش نیازمند چه چیزهایی است.
بزهکاران متعهدند که به علل رفتار خویش توجه نمایند، لیکن معمولاً آنها نمی توانند به تنهایی اقدام به چنین امری کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ب.ظ ]




دانشکده ادبیات و علوم انسانی
پایان نامه کارشناسی ارشد
در رشته‌ زبان شناسی همگانی
بررسی تاثیر بازی‌های آموزشی رایانه‌ای بر یادگیری املای کلمات زبان انگلیسی در کودکان ایرانی
به کوشش
مائده غیور
استاد راهنما:
دکتر جلال رحیمیان
بهمن ماه 1392
به نام خدا
اظهارنامه
اینجانب مائده غیور (908824) دانشجوی رشته‌ زبان شناسی همگانی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی اظهار می‌کنم که این پایان نامه حاصل تلاش و پژوهش خودم بوده و در جاهایی که از منابع دیگران استفاده کرده‌ام، نشانی دقیق و مشخصات کامل آن‌ را نوشته‌‌ام. همچنین اظهار می‌کنم که تحقیق و موضوع پایان نامه‌ام تکراری نیست و تعهد می‌نمایم که بدون مجوز دانشگاه دستاورد‌های آن‌ را منتشر ننموده و یا در اختیار غیر قرار ندهم. کلیه حقوق این اثر مطابق با آیین نامه مالکیت فکری و معنوی متعلق به دانشگاه شیراز است.
نام و نام خانوادگی:
تاریخ و امضا:

تقدیم به:
پدر عزیزم که عالمانه به من آموخت
تا چگونه در عرصه‌ی زندگی ایستادگی را تجربه نمایم.
و
مادر مهربانم، دریای بی کران فداکاری و عشق
که وجودم برایش همه رنج بود و وجودش برایم همه مهر.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سپاسگزاری
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون بر می‌آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب. باران رحمت بی نصیبش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده.
اکنون که این پژوهش به انجام رسیده از باب “لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق"، بر خود لازم می‌دانم از استادان بزرگوارم جناب آقای دکتر جلال رحیمیان و جناب آقای دکتر سعید مهرپور که با دقت و حوصله اینجانب را در تهیه و تدوین این پژوهش یاری کرده و افق‌های جدیدی در برابر دیدگانم گشودند، قدردانی کنم.
چکیده
بررسی تاثیر بازی‌های آموزشی رایانه‌ای بر یادگیری
املای کلمات انگلیسی در کودکان ایرانی
به کوشش:
مائده غیور
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر بازی‌های آموزشی رایانه‌ای بر یادگیری املای کلمات انگلیسی در زبان آموزان ایرانی پرداخته است. به این منظور، 67 زبان آموز با میانگین سنی 5/9 سال که در بخش کودکان کانون زبان ایران شعبه‌ی شیراز مشغول به یادگیری زبان انگلیسی بودند در این مطالعه شرکت کردند. زبان آموزان در دو کلاس جداگانه حضور داشتند. یکی از کلاس‌ها به صورت تصادفی به گروه آزمودنی اختصاص یافت که در آن زبان آموزان با بازی آموزشی رایانه‌ای طراحی شده به نام Fun Spelling آشنا شدند. این بازی به زبان آموزان در یادگیری و حفظ املای کلمات انگلیسی، مانند کلمات هم آوا و کلمات دارای حروف ساکن کمک می‌کند. شرکت کنندگان گروه دیگر که به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند در طول ترم به شیوه‌ی سنتی تکلیف می‌نوشتند.
در این تحقیق چهار آزمون مورد استفاده قرار گرفته است: پیش آزمون و پس آزمون املای کلمات انگلیسی برای گروه آزمودنی و پیش آزمون و پس آزمون املای کلمات انگلیسی، پیش آزمون و پس آزمون کلمات هم آوا، پیش آزمون و پس آزمون کلمات دارای حروف ساکن برای گروه آزمودنی و گروه شاهد. شیوه‌ی برگزاری این آزمون‌ها به این صورت بود که هر چهار پیش آزمون در پایان جلسه‌ی ششم ترم که تکلیف زبان آموزان گروه آزمودنی و شاهد به شیوه‌ی سنتی بوده از زبان آموزان گرفته شد تا مشخص شود که زبان آموزان هر دو گروه در یک سطح از دانش املای کلمات انگلیسی بوده‌اند. سپس چهار پس آزمون در انتهای ترم و بعد از معرفی بازی آموزشی رایانه‌ای Fun Spelling به زبان آموزان گروه آزمودنی از زبان آموزان هر دو گروه گرفته شد تا تاثیر این بازی بر یادگیری املای زبان آموزان ملاحظه شود. سپس با بهره گرفتن از روش‌های آماری آزمون نمونه‌های جفتی T و آزمون نمونه‌های غیر وابسته‌ی T، میانگین نمرات زبان آموزان در پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده‌ها با بهره گرفتن از روش‌های آماری ذکر شده نشان داد که انجام بازی آموزشی رایانه‌ای Fun Spelling تاثیر شگرفی بر عملکرد زبان آموزان در گروه آزمودنی در طول دوره‌ی انجام پژوهش داشته است. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از این بود که انجام این بازی توسط زبان آموزان گروه آزمودنی در مقایسه با گروه شاهد بر یادگیری املای کلمات انگلیسی به شکل اعم و املای کلمات هم آوا و کلمات دارای حروف ساکن به شکل اخص تاثیر قابل توجهی داشته است.
کلیدواژگان: بازی‌های آموزشی رایانه ای- املای کلمات انگلیسی- کلمات هم آوا - کلمات دارای حروف ساکن
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه
کلیات 2
1-1- زبان، گفتار و نوشتار 2
1-2- زبان انگلیسی 6
1-2-1- نوشتار زبان انگلیسی 7
1-2-2- یادگیری نوشتار زبان انگلیسی 9
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق 11
1-4- هدف تحقیق 12
1-4-1- سوالات تحقیق 13
فصل دوم: پیشینه‌ تحقیق
مقدمه 15
2-1- مروری بر پژوهش‌هایی در یادگیری 15
2-2- مروری بر استعدادهای خاص کودکان در یادگیری 18
2-3- تفاوت آموزش‌های سنتی و مدرن 19
2-4- کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی در ایران 24
2-4-1- کمیّت و کیفیّت کلاس‌های آموزشی زبان انگلیسی کودکان در ایران 24
2-4-2- کمیت و کیفیت کلاس‌های آموزشی زبان انگلیسی خش کودکان کانون زبان ایران 26
2-5- مروری بر پژوهش‌هایی در نوشتار و املای زبان انگلیسی 26

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ب.ظ ]




 

متغیر

 

سال

 

خلاصه مطلب

 

محقق

 
 

افسردگی

 

۱۹۶۷

 

در این تئوری افسردگی خشمی است که بر خود شخص برمی‌گردد. طبق مدل شناختی افسردگی بک برخی تجارب اولیه میتوانند به تشکیل فرضهای کژکار منجر شود و اگر بعدها در زندگی وقایع مهم و عوامل استرسزا این فرضها را فعال سازد، فرد را نسبت به افسردگی آسیبپذیر میسازد.

 

آلفورد بک

 
 

رویکرد پردازش اطلاعات

 

اوایل دهه ۱۹۷۰

 

رویکردی که در آن ذهن انسان به صورت منبع پردازشگر و سیستم دستکاری‌کننده اطلاعات درنظر گرفته می‌شود و بدین ترتیب اطلاعات در آن ذخیره و بازیابی می‌گردد.

 
 
 

حافظه و فراحافظه
دهه هشتاد تا کنون

 
 

برای توضیح این که چگونه برخی اطلاعات در حافظه ثبت و نگهداری و برخی فورا از دست میروند و این که اطلاعات گاهی کوتاهمدت و گاهی مادالمعمر ثبت میشوند الگویی ارائه کردند. آن‌ها از حافظه الگویی ارائه کردند که سه مرحله را معرفی میکند و مشخص میسازد اطلاعات برای چه مدت در حافظه باقی میمانند و به سه بخش حافظه حسی، حافظه کوتاهمدت، حافظه بلندمدت تقسیم کردند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

 

اتکینسون
و شیفرین

 
 
 

در مدل خود نوع رمزگذاری را بر حسب دو مسیر دیداری و شنیداری مطرح میکنند. بر آن اساس حافظه تصویری حرکت در مسیر دیداری را آسان میسازد. حافظه پژواکی بازنمایی ذهنی اصوات از محرکهای شنیداری است.

 

بدلی و هیچ

 
 

۱۹۸۳

 

مدل کامپیوتری را با نام ACT معرفی کرد. در این مدل وی بین دانش توضیحی[۳۱۴] و دانش روشی[۳۱۵] تمایز قایل شد. دانش توضیحی را میتوان این گونه معرفی کرد که این اطلاعات از فردی به فرد دیگر قابل انتقال و بازیابی از آگاهی هوشیار است. یک نظام تولیدی[۳۱۶] را معرفی میکند و برای توضیح نحوه تغییرات دانش از طریق تمرین و شیوهای که میتواند مهارت کسب شود مفید است. در این نظام در اصطلاح یک محصول ارتباط بین دو مجموعه از شرایط است که تحت عنوان قواعد اگر……. در نتیجه[۳۱۷]………. بیان میشود. این‌ها زوجهای عمل- شرط[۳۱۸] نامیده میشوند که طی آن مطرح میشود اگر بعضی شرایط خاص موجود باشد درنتیجه عملی بکارگرفته خواهد شد و در همین جا پای حافظه و بازیابی به میان کشیده میشود.

 

اندرسون

 

جدول شماره:۱
همچنین در جدول زیر سابقه تحقیقات همسو با پژوهش حاضر در داخل و خارج از ایران نشان داده شده است.

 

محقق

 

سال

 

هدف

 

نتایج پژوهش

 
 

رویز، کالبرو، گانزالز

 

۱۹۹۷

 

بررسی سوگیری حافظه در دانشجویان افسرده و عادی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ب.ظ ]




حمایت از زنان بی سرپرست دارای سابقه ای بسیار طولانی است ، هرکجا که زنان تحت انقیاد بوده اند،که تقریبا همیشه و در همه جا چنین بوده است ، زنانی نیز بوده اند که این موقعیت را تشخیص داده و به صورتی آن را مورداعتراض قرار داده اند (چافتس ودورکین،۱۹۸۶ ؛جورج ریتزر،۱۹۹۵ ).
درگذشته خانواده به مفهوم گسترده جایگاه ویژه ای داشت وبسیاری ازمسائل ومشکلات دردرون آن حل می شد. حمایت واحترام سالمندان یک امر بدیهی بوده وفرد نسبت به آینده خانواده اش زیاد نگران نبود زیرا یقین داشت که درصورت فوت او فرزندانش مورد حمایت قرار خواهند گرفت . این شبکه حمایتی متقابل به او واعضای خانواده اش نوعی تامین اجتماعی اولیه راهدیه می کرد که رفع کننده نگرانی هاو اضطرابهای او بود .
زنان درجوامع غربی همیشه یک گروه به نسبت کم قدرت و زیر دست ، یا یک نوع ((اقلیت))بوده اند . اعتراض فمینیستی به این منزلت اقلیتی نیز همیشه ((اکثریت))قدرتمندتر و مسلط تر- یعنی مردان- را تهدید می کرده ودر نتیجه پیوسته مورد مخالفت آنها بوده است۰(اسپندر،۱۹۸۲؛جورج ریتزر ، ۱۹۹۵).
حمورابی حکمران مشهور بابل تقریبا دوهزار سال قبل ازمیلاد مسیح مراقبت اززنان بیوه وکودکان یتیم را به عهده داشت ودفاع از افراد ضعیف وبی پناه قسمتی از قوانین او را تشکیل می داد.(زاهدی۴۳:۱۳۸۱)
در واقع حمایت ازنیازمندان به دوران قبل از تاریخ بر می گردد. زمانی که کمک های دو جانبه برای بقاء نیاز بودوقبایل وطوایف، ازاعضای قبیله مراقبت می کردند. بعدها انگیزه های مذهبی یا سیاسی عامل کمک به نیازمندان شدند. تمدنهای منقرض شده ای مانند سوری ها، سازمان کمکی برای حمایت از افراد نیازمند تشکیل دادند. خدایان آنان “نانش” توجه ویژه ای به عدالت وتساوی داشتند(ماکارو،۴۲:۱۳۷۸)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

این درحالی است که در ادیان الهی از جمله تعالیم اسلامی توجه خاصی به حمایت از زنان بویژ ه زنان بی سرپرست ویتیمان وضعیفان شده است.
۲-۱-۵- تعاریف متغیرها
۲-۱-۵-۱- تعاریف حمایت اجتماعی
حمایت اجتماعی به مراقبت ، محبت ، عزت ، تسلی وکمکی که سایر افراد یا گروه ها به فرد ارزانی می دارند گفته می شود(کاب،۱۹۷۶؛جنتریو کوباسا، ۱۹۸۴؛والستون، آلاگناولیس،۱۹۸۳؛ویلز، ۱۹۸۴).
حمایت اجتماعی یک کمک دوجانبه است که موجب خلق تصور مثبت ، پذیرش ، پذیرش خود ، احساس عشق وارزشمندی می گردد ودر همه این موارد به فرد فرصت خود شکوفایی ورشد می دهد (مازلو۱۹۵۴. به نقل از «برهمن وفلیپس» ۱۹۸۵).
«در دهه شصت قرن بیستم پیرو یک دیدگاه غالب محیط نگر در روانشناسی ، محیط علت اصلی ناراحتی- های روانی و فیزیکی محسوب می شد. یکی از متغیرهای اجتماعی که مورد نظر محققان قرار گرفت حمایت اجتماعی بود.دران زمان امید می رفت که حمایت به عنوان یک نوشداروی اجتماعی توضیح دهدکه چرا عده ای از مردم در مقابل استرس ها غافلگیر شده درحالی که عده ی دیگری به همان اندازه دچار استرس می شدند درمقابل آن مقاومت داشتند» ( عبدی فرد۶۹:۱۳۷۴).
«درتحقیقات مربوط ببه استرس دخالت حمایت های اجتماعی عمومی و مشترک است. حمایت معمولا رابطه معکوس با فشاردارد بطوریکه اگر این حمایتها موجود باشد آرامش برای آنها فراهم می شود. امروزه ثابت شده است که افرادی که در محیط های حمایتی قوی بسر می برند از لحاظ روانی نسبت به افرادی که از چنین فرصتی برخوردار نیستند در وضعیت بهتری بسر می برند ز یرا حمایت برسلامت روانی فرد، خانواده و جامعه اثر مستقیم دارد» (بیرو و همکاران۹۴:۲۰۰۰).
تعریف براندت و نیرت از حمایت اجتماعی شامل ایجاد تعلق، صمیمیت، یکپارچگی اجتماعی، فرصت و امکاناتی برای رفتارهای مثمرثمر، تضمین مجدد ارزش انسانها و ایفای نقش آنان، امکان کمکهای اطلاعاتی، عاطفی و مادی می باشد.«فرانکلین» ودیگران(۲۰۰۰به نقل از خیرا..پور ۷۲۲:۱۳۸۳)
کوهن و مک‌کی[۱۳] معتقدند اساساً پنج نوع حمایت اجتماعی وجود دارد:
حمایت عاطفی که شامل ابراز همدردی، توجه، محبت و علاقه نسبت به فرد است. در این صورت فرد در زمان استرس، احساس آسایش اطمینان و تعلق به جایی داشتن می‌کند.
حمایت ارزشی از طریق ابراز احترام‌[۱۴]، تشویق[۱۵] یا موافقت با نظرها یا احساسات فرد، و ارزیابی مثبت فرد در مقایسه با کسانی که وضعیت‌شان بدتر از اوست، صورت می‌گیرد. این نوع حمایت موجب افزایش احساس با ارزش بودن[۱۶]، لیاقت و اعتبار در فرد می‌شود. حمایت ارزشی به ویژه در زمان ارزیابی استرس مفید واقع می‌شود.
حمایت عملی و مادی، که شامل کمک‌های مستقیم به فرد است، مانند انجام دادن کارهای خانه یا قرض دادن به او و از نظر مالی و وقت کمک کردن.
حمایت اطلاعاتی شامل توصیه کردن، دادن پیشنهاد یا دادن جهت پسخوراند[۱۷] به فرد است.
حمایت شبکه‌ای به فرد احساس عضویت در گروهی با علایق و فعالیت‌های اجتماعی مشترک می‌دهد (میرزایی ۱۳۸۷: ۱۷۸؛ به نقل از تقی‌پور، ۱۳۸۹).
تلسدورف[۱۸] (۱۹۷۶) حمایت را به عنوان محصول همه پیوندهای اجتماعی که فرد را: ۱) از نظر کالاها و خدماتی مانند کمک‌های مادی یا کمک در کارخانه، ۲) اطلاع‌رسانی و راهنمایی مانند توصیه در مورد اینکه برای کمک به کجا و چه کسی مراجعه کند، ۳) پشتیبانی و حمایت روانی مانند ترغیب، تسلی عاطفی و صمیمیت را تأمین می‌کنند، در نظر می‌گیرد (ایمانی، ۱۳۸۲).
کاسل، مگور و کاپلان[۱۹] (۱۹۷۷) با تأکید و تمرکز بر مقدار، فراوانی و شدت تأمین حمایت، حمایت اجتماعی را به عنوان میزانی که دیگران نیاز به محبت، تأیید، احساس تعلق و امنیت فرد را برآورده می‌کنند، تعریف می‌کنند (همان منبع).
کوهن و آنتونیسی[۲۰] (۱۹۸۰) اظهار نموده‌اند که حمایت اجتماعی ترکیبی از سه عنصر عاطفه، تصدیق و یاری است. عاطفه شامل ابراز عشق و محبت است. تصدیق، شامل آگاهی از رفتار و بازخوردهای مناسب است. یاری، شامل مساعدت مستقیم پول قرض دادن و یاری دادن در انجام کارها است (همان منبع).
ارتباط حمایت اجتماعی با مرگ و میر مورد بررسی قرار گر فته است و در این بررسی ثابت شده است افرادی که از حمایت اجتماعی برخوردارند دارای مرگ و میر کمتری هستند واز طرف دیگر سلامت روانی اجتماعی متاثر از حمایت اجتماعی است «آرمسترانگ» (۹۸:۱۹۷۲).
شافر، کوین و لازاروس[۲۱] (۱۹۸۱) با تأکید بر ادراکات ذهنی فرد حمایت اجتماعی را به عنوان ارزشیابی‌ها یا ارزیابی‌های فرد از اینکه آیا و تا چه حد یک تعامل و یا اگوی تعاملات یا روابط برای وی سودمند است (همان منبع).
از دیدگاه بریل و شوماخر[۲۲] (۱۹۸۱) حمایت اجتماعی تبادل منابع بین حداقل دو نفر است که این تبادل با قصد و به منظور افزایش سعادت و بهزیستی فرد دریافت‌کننده انجام می‌پذیرد (همان منبع).
از دیدگاه هاوس (۱۹۸۱) و ترنر[۲۳] (۱۹۸۳) حمایت اجتماعی، اغلب به طور معمول به اعمال انجام شده برای یک فرد محتاج بوسیله اعضای خانواده، دوستان، همکاران، خویشاوندان و همسایگان اطلاق می‌شود. این اعمال معمولاً شامل کمک ابزاری، عاطفی و اطلاعاتی می‌باشد (همان منبع).
هاوس، معتقد است که حمایت اجتماعی از بعد حمایت عاطفی، حمایت ابزاری و حمایت اطلاعاتی تشکیل شده است. حمایت عاطفی شامل عشق و محبت و همدلی است. حمایت ابزاری اشاره به انواع کمک‌ها و مساعدت‌های محسوس دارد، مثل وام دادن، قرض گرفتن از کسی و … و حمایت اطلاعاتی یعنی انتقال اطلاعات یا راهکارها برای سازگاری و مقابله با مسائل و مشکلاتی که فرد با آن مواجه است. برای مثال وقتی فرد با مشکلی مواجه می‌شود اطرافیانش راهکارهایی را برای او پیشنهاد می‌کنند (قدسی، ۱۳۸۲: ۶۳).
“سارا فینو[۲۴] ” معتقد است که حمایت اجتماعی به مراقبت، محبت، تسلی و کمکی که سایر افراد یا گروه‌های اجتماعی به فرد ارزانی می‌دارند، گفته می‌شود. این حمایت را ممکن است منابع گوناگونی مانند همسر، نامزد، خانواده، اقوام، دوستان، همکاران و یا سازمان‌های اجتماعی و حمایتی به عمل آورند (سارا فینو، ۱۹۸۴، به نقل از شیری، ۱۳۹۰).
کالتیلا و همکاران (۲۰۰۰) حمایت اجتماعی ناظر بر دریافت‌ها و ادراکات افراد از کمک‌ها و پشتیبانی‌هایی است که در موقعیت‌های استرس‌زا از اطرافیان و دوستان و سایرین قابل وصول هستند و این کمک‌ها همچون سپری اجتماعی در برابر عوامل استرس‌زا عمل کرده و اثرات آن‌ها را تخفیف می‌دهند (حسینی بادنجانی و همکاران[۲۵]، ۱۳۹۱: ۱۱۹).
اسویندل، روسنبرگ[۲۶]وهلر (۱۹۸۶) ذکر نموده‌اند که یک فعالیت اجتماعی زمانی حمایت اجتماعی به حساب می‌آید که بوسیله گیرنده آن به عنوان کاهش‌دهنده استرس یا افزایش‌دهنده احترام ادراک شده باشد، بنابراین حمایت اجتماعی به عنوان یک تجربه شخصی و ذهنی در نظر گرفته شده است (ایمانی، ۱۳۸۲).
وکس[۲۷] (۱۹۸۸) حمایت اجتماعی را فراسازه‌ای که از چند سازه نظری تشکیل شده است، در نظر می‌گیرد. این سازه‌ها عبارتند از:
منابع شبکه حمایت (به عنوان مثال اندازه، ساختار، روابط و ویژگی‌های شبکه حمایت).
رفتار حمایتی (به عنوان مثال، گوش دادن به درد دل‌ها، تسلی دادن، راهنمایی و نصیحت کردن، معاشرت کردن و کمک کردن در انجام وظایف خانه، پول قرض دادن).
ارزیابی ذهنی از حمایت (ادراک در دسترس بودن حمایت، و این احساس و باور که شخص مورد احترام، پشتیبانی واقع شده است) (همان منبع).
کاترونا[۲۸] و همکارانش (۱۹۹۰)، حمایت اجتماعی را به عنوان فرایند مبادله‌ای در درون روابط اجتماعی تعریف می‌کنند. کاترونا و همکارانش انواع حمایت اطلاعاتی، عملی، عزت، عاطفی و شبکه‌ای را به دو دسته تقسیم می‌کنند و برای هر دسته کارکردی را تعریف می‌کنند:
حمایت تسهیل‌کننده کنش
حمایت تشویق‌کننده کنش را تعریف می‌کنند.
حمایت تسهیل‌کننده کنش به فرد در معرض استرس کمک می‌کند تا مسئله‌ای را که موجب پریشانی او شده است حل یا برطرف کند. حمایت عملی و اطلاعاتی در این طبقه از حمایت قرار می‌گیرند.
حمایت تشویق کننده در برگیرنده تلاش برای دلداری و تسلی دادن فرد است، بدون اقدامی مستقیم برای حل مسئله‌ای که موجب استرس برای او شده است. حمایت عاطفی و شبکه‌ای در این طبقه قرار می‌گیرند (همان منبع).
پرلین[۲۹] (۱۹۸۵) عقیده دارد که مشارکت در روابط نقشی متقابل برای افراد حمایتی را فراهم می‌کند که منابع اصلی آن، الگوها، هنجارها و انسجام درونی شبکه نقش است. به علاوه، این روابط چنین ادراک و باوری را برای شخص پدید می‌آورند که باور کند شخص مفیدی است و وجود سودمندی دارد (همان منبع).
حمایت اجتماعی، فرآیندی پویا است و نیاز به حمایت ، در طول زندگی تغییر پیدا می کند ، بعضی عوامل درون فردی ، تعیین می کند که فرد ، گیرنده یا دهنده حمایت باشد. (بودهد و همکاران ، ۱۹۸۳؛ورتمن و دانکل- شتر ،۱۹۸۷به نقل از میرزایی).
می‌توان گفت حمایت اجتماعی، دو بعد رسمی و غیررسمی می‌باشد. بعد رسمی شامل حمایت‌های است که از طرف ارگان‌های رسمی مثل کمیته امداد و بهزیستی به زنان سرپرست ارائه می‌شود و بعد غیررسمی شامل حمایت‌هایی که زنان از طرف اطرافیان خود یعنی خانواده، دوستان و همکاران دریافت می‌نمایند، می‌باشد.
۲-۱-۵-۲- تعاریف سلامت اجتماعی
سلامت به معنی تندرستی وگاهی اوقات هم به معنی بهداشت به کار می رود وموضوعی مهم دربسیاری از فرهنگهاست، از نظر تجربی مفهوم سلامت اجتماعی ریشه درادبیات جامعه شناسی مربوط به ناهنجاری وبیگانگی اجتماعی دارد و بطورکلی سلامت موضوعی چند بعدی است، تعریف wHo سه بعد سلامت یعنی سلامت جسمی، روانی، اجتماعی را در بر می گیرد.
درسال۱۹۹۶«ریف۲»مدل سلامت اجتماعی را مطرح نمود که این مفهوم شامل ابعاد عملکرد مثبت ذهن وروان بود شامل پذیرش خود، رشد شخصی، روابط مثبت با دیگران، تسلط بر محیط، هدفمند بودن در زندگی و استقلال« ریف »۱۹۹۶ (، به نقل از ملیحه تقی پور،۳۸:۱۳۸۹).
الستاد درسال ۱۹۹۸ معتقد بود که دوران کودکی فرد تنها از نقطه نظر بیولوزیکی دارای اهمیت نمی باشد بلکه از لحاظ روانی و اجتماعی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است همچنین بخش مهمی از تصور فرد از میزان سلامتی بالقوه خود به شدت تحت تاثیر همبستگی قرار دارد، افرادی که احساس همبستگی در آنها در حد مطلوبی می باشد، وضعیت سلامتی خود را مناسب توصیف می کنند«الستاد۱»۱۹۹۸ (، به نقل از خیرالله پور، ۴۲:۱۳۸۳).
سلامت اجتماعی به چگونگی وضعیت ارتباط فرد با دیگران در جامعه یا همان جامعه‌پذیری وی اشاره دارد. به دلیل اینکه موضوع این تحقیق عمدتاً بر بعد اجتماعی سلامت تأکید دارد، تعاریف متفاوتی که از سلامت اجتماعی بیان شده است را مطرح خواهیم کرد:
برابر تعریف سازمان جهانی بهداشت عبارت است از: «در کمال مناسب بودن از نظر جسمی، روانی و اجتماعی و نه صرفاً نداشتن بیماری» (پارک و پارک[۳۰]، ۱۳۷۶: ۲۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ب.ظ ]