ستیر به همراه آکرمن معمولاً در زمره اولین و پرجاذبه ترین رهبران این حوزه به شمار میآید ، با اینکه ستیر به خاطر پیوند آغازینش با MRI طرفدار رویکرد پیام رسانی جلوه می کرد ، کارش در اسالن که مرکزی رشدنگر بود ، او تشویق کرد تا چهارچوب انسان گرا را به رویکرد خویش اضافه کند و شماری از فنون رشد افزا (مثلاً آگاهی حسی ، رقص ماساژ ، و فنون رویارویی گروهی ) را به منظور تحریک احساسها و تصریح الگوهای پیام رسانی خانواده به کار گیرد . ستر (۱۹۸۶) در آخرین تالیفش رویکرد خود را « الگوی فرایند اعتبار یابی انسان » نامید ؛ در این رویکرد ، درمانگر و خانواده نیروی خود را به هم درمی آمیزند تا فرایند ذاتی افزایش سلامت روان را در خانواده به تحریک درآورند .
ستیر خانواده را یک نظام متوازن میدانست . مخصوصاً او مایل بود « بهایی » را که نظام برای حفظ توازن کلی آن واحد «می پردازد» تعیین میکند ؛ یعنی ، او نشانه های اختلال در هر عضو را علامتی دال بر وقفه رشد و کمال میداند که برای نظام خانوادگی ارزش تعادلی دارد ، چرا که خانواده باید این انسداد و تحریف رشد را به شکلی در تمامی اعضای آن به وجود آورد تا توازن آن حفظ شود .
عامل مهم دیگر در رشد و کمال فرد عبارت است از مثلث روان ، بدن ،و احساس . قسمتهای بدن غالبا از معنایی استعاری برخوردارند ، هر قسمت معمولا ارزشی مثبت یا منفی دارد که صاحبش ارزش آن را تعیین میکند . برخی محبوب هستند ، سایر قسمتها نامحبوب اند ، و برخی را نیز باید تحریک کرد . ستیز با بهره گرفتن از عملی که آن را ضیافت اندامها مینامند ، درمانجو را ترغیب میکند تا از این اجزا آگاهی یافته و یاد بگیرد که از آن ها « به شیوه هماهنگ و یکپارچه » استفاده کند .(گلدنبرگ ، ۱۳۸۵-۱۹۳-۱۹۵ )
نظریه و روال کار در رویکرد ساخت نگر :
به طور اخص ، سادگی این نظریه درباره سازمان خانواده ، همراه با پژوهشهای مستند و رویکردهای خاص مداخله درمانی که سالوادور میتوچین و همکاران وی کردهاند ، باعث شده است که گروه کثیری از خانواده درمانگران طرفدار نظریه سیستمها ، دیدگاه ساختاری را انتخاب کنند .
خانواده درمانی ساخت نگر به خاطر تأکید بر بافت خانواده در پدیدایی مسائل و همچنین یافتن راه حلهای درمان آن مشکلات با رویکردهای دیگر نظامهای خانواده وجه اشتراک دارد با وجود این کاربرد استعارهای فضایی و سازمانی آن چه از لحاظ توصیف مشکلات و شناسایی راه حلها چه از لحاظ تأکید بر رهنمودها و دستورات مستقیم و فعال درمانگر باعث منحصر به فرد بودن این رویکرد می شود .
نظریه پردازان ساخت نگر بر : ۱) کلیت نظام خانواده ، ۲) تاثیر سازمانی مرتبه ای خانواده ۳) کارکرد به هم پیوسته ی نظام های فرعی آن تأکید دارند و آن ها را تعیین کننده ی اصلی بهزیستی اعضا میداند . اولین هدف درمانگران ساختاری عبارت است از تلاش فعالانه برای تغییر سازمان در خانواده ی بدکار و تصورشان بر این است که تغییرات رفتاری فردی و همچنین کاهش نشانه ها ، به دنبال تغییر بستر تبادلات خانواده حادث خواهند شد .
وقتی نقش درمانگر ساختاری آن است که شخصاً عامل تغییر باشند ، فعالانه با کل خانواده درگیر شود چالش هایی به راه اندازد که تغییرات انطباقی را به وجودمی آورند و هرگاه اعضای خانواده بکوشند که با پیامدهای حاصله کنار آیند آن ها را حمایت و رهبری کند . (گلدنبرگ ۱۳۸۵ ، ۲۳۳-۲۳۴ )
مزایای کارکردن با خانواده :
مزایای بی شماری برای کار با کل خانواده به عنوان یک واحد به عوض فقط کسانی که در آن زندگی میکنند ، وجود دارد اولاً ، خانواده درمانی به متخصصان اجازه میدهد علل را به صورت حلقوی و نیز گاهی اوقات « خطی » ببینند .
مزیت دوم خانواده درمانی که در کار با اعضای خانواده و مسایل خانوادگی درمان مرجح است ، این واقعیت است که در این روش درمان ، افراد مهم و واقعی جزیی از فرایند هستند . هیچگونه جانشینی که ممکن است به عنوان افراد مهم در زندگی شخص رفتار کنند یا نکنند ، وجود ندارد . درمانگران راساً با اشخاص درگیر سر و کار دارند . به تعبیری ، اکثر خانواده درمانگران به بازی نقش یا شبیه سازی نقش متکی نیستند .
سومین مزیت به کارگیری خانواده درمانی به عنوان شیوه درمانی مرجح این است که در این فرایند تمامی اعضای خانواده پیام یکسانی را دریافت میکنند . با آن ها همزمان در افتاده می شود تا روی مسایل با هم کار کنند . این رویکرد ، راز و رمزها را از بین میبرد و اساساً آنچه را نهان است ، آشکار میکند . نتیجه گشایش ارتباط است .
مزیت چهارم در استفاده از خانواده درمانی آن است که به عنوان یک قاعده ، مختصرتر از مشاوره فردی است . بسیاری از خانواده درمانگران گزارش میدهند که طول مدت زمانی که آن ها درگیر کار با خانواده هستند میتواند چند ماه باشد ، در واقع بعضی از رویکردهای خانواده درمانی ، به طور مشخص آنهایی که با خانواده درمانی استراتژیک مرتبط اند ، روی قرار داد با خانواده مراجع برای مدت زمان محدود تأکید میکنند .
وضعیت پنجم در استفاده از خانواده درمانی آن است که رویکردهای به کار رفته در کار با خانواده ها به جای توجه محض بر روابط درون شخصی به روابط بین اشخاصی توجه میکند .
آخرین وضعیت خانواده درمانی بر سایر روش های یاوری این واقعیت است که شواهد مستندی وجود دارد مبنی بر این که برخی رویکردهای مناسب شرایط خاصی هستند . ( گلادینگ ۱۳۸۲، ۸۵-۸۶ )
به فعل درآوردن الگوهای مراوده ای خانواده :
با اینکه درمانگر باید جایگاه رهبری خود را حفظ کند در عین حال باید از خطر این جایگاه ، یعنی خطر مرکزیت یافتن بیش از حد هم پرهیز کند خانواده با روی آوردن به درمان به دنبال کمک یک متخصص است آن ها انتظار دارند وضع خود را برای او توصیف و از او راهنمایی بگیرند .
درمانگر به مشاهده ی نشانه های غیر کلامی می پردازد نشانه هایی که در تأیید یا تضاد با گفتار خانواده است . بافت بین اشخاصی مراوده همواره ارتباط را تقویت ، تعدیل یا نفی میکند .
حضور درمانگر همواره یک عامل تغییر زا است . با سوق دادن بعضی اعضای خانواده به طرف تعامل با دیگری در یک چاچوب مشخص می توان سناریوهای خانواده را خلق کرد .
تعلیم ها باید صریح باشد . بر انگیختن گفتگوها نسبتاً ساده است درمانگر میتواند گوش به زنگ باشد تا یکی از اعضای خانواده راجع به دیگری شروع به صحبت کند ، آنگاه سخنگو را سوق میدهد به اینکه به عوض صحبت راجع به دیگری با خود آن فرد حرف بزند .
وقتی خانواده برای اولین جلسه وارد می شود طرز نشستن آن ها میتواند سر نخ اتحادها . ائتلافها محور بودن و یا منزوی بودن باشد .
تغییر دادن مکان اشخاص در عین حال تکنینی برای ترغیب و تشویق گفتگو است .
آخرین نظرات